Fakur 9754 ارسال شده در 14 مهر، 2010 این یکنوع ضعفه یا عادتی است که از بزرگانمون می آموزیم؟ وقتي ما قادريم با يه فرد خيلي غريبه دوست باشيم چرا نتونيم با يه كسي كه به نوعي به ما نزديك شده و گره خورده دوست باشيم .. گره خوردن یعنی فامیل های نسبی ( پدر , مادر , خواهر , برادر , عمه , دایی ) نزدیک شدن یعنی فامیل های سببی( داماد , عروس , پدر زن , جاری , باجناق و . . . ) 9
DCBA 8191 ارسال شده در 14 مهر، 2010 این یکنوع ضعفه یا عادتی است که از بزرگانمون می آموزیم؟ وقتي ما قادريم با يه فرد خيلي غريبه دوست باشيم چرا نتونيم با يه كسي كه به نوعي به شدت به ما نزديك شده و گره خورده دوست باشيم .. ها؟ چی شد؟ 3
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 14 مهر، 2010 این یکنوع ضعفه یا عادتی است که از بزرگانمون می آموزیم؟ وقتي ما قادريم با يه فرد خيلي غريبه دوست باشيم چرا نتونيم با يه كسي كه به نوعي به شدت به ما نزديك شده و گره خورده دوست باشيم .. . . .فکور وقتی بمون نزدیک شده وگره خورده یعنی چی ؟میشه توضیح بدی ؟ مثال بزنی ؟ 2
Fakur 9754 مالک ارسال شده در 14 مهر، 2010 .. .فکور وقتی بمون نزدیک شده وگره خورده یعنی چی ؟میشه توضیح بدی ؟ مثال بزنی ؟ گره خوردن یعنی فامیل های نسبی ( پدر , مادر , خواهر , برادر , عمه , دایی ) نزدیک شدن یعنی فامیل های سببی( داماد , عروس , پدر زن , جاری , باجناق و . . . ) 1
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 14 مهر، 2010 اره چند نفری دور هم میشنیم ، اما فاصله ها مون از آنجا (جایی که دور هم نشستیم )تا کوه قافه ، یکی با گوشی موبایلش ور می ه ، دیگری مشغول جویدن ناخنشه ، آن یکی با تلفن صحبت می که و به مخاطبش فحش و ناسزا می گه و اگر تازه واردی سلام بده فقط با تکان دادن سر یا دست جواب میدیم و در آخر هم یکی یکی خاموش و بی صدا ، بدون خداحافظی از هم جدا می شویم...همینو می خواستی بگی نه ؟ 5
Fakur 9754 مالک ارسال شده در 14 مهر، 2010 اره چند نفری دور هم میشنیم ، اما فاصله ها مون از آنجا (جایی که دور هم نشستیم )تا کوه قافه ، یکی با گوشی موبایلش ور می ه ، دیگری مشغول جویدن ناخنشه ، آن یکی با تلفن صحبت می که و به مخاطبش فحش و ناسزا می گه و اگر تازه واردی سلام بده فقط با تکان دادن سر یا دست جواب میدیم و در آخر هم یکی یکی خاموش و بی صدا ، بدون خداحافظی از هم جدا می شویم...همینو می خواستی بگی نه ؟ اینام هستش. مثلآ با برادرمون به اندازه همدانشگاهی مون دوست نیستیم . و الی آخر 1
VINA 31339 ارسال شده در 14 مهر، 2010 اما من دوست ندارم با فامیل باشم خونه خالم تا ما 2 دقیقه هم راه نیست داییمم پیاده 7 دقیقه اما دوسشون ندارم چون اونجا نمیتونم خودم باشم نمیتونم شلوغ کنم بخندم به شیوه خودم میوه بخورم کوچکترین حرکتی باعث حرف در اوردن میشه همیشه هم به مامانم میگم من دوست ندارم واسه اینکه 1 ساعت سرم گرم بشه یه ماه بخاطر دری وری هاشون عصبی باشم من با کسایی میگردم که بدونم باهام رو راستن 6
am in 25041 ارسال شده در 14 مهر، 2010 فامیل؟ هرچه با من کرد آشنا کرد! (این برا خودم ثابت شده و سرم اومده) دوری و دوستی، اما نه دوستی خاله خرسه! 5
VINA 31339 ارسال شده در 14 مهر، 2010 فامیل؟ هرچه با من کرد آشنا کرد!(این برا خودم ثابت شده و سرم اومده) دوری و دوستی، اما نه دوستی خاله خرسه! یه بنده خدایی همیشه میگه من عروسی کردم دور از فک و فامیل خونه میگیرم 4
هوتن 15061 ارسال شده در 14 مهر، 2010 این بخاطر اینه که ازشون انتظار داریم...................برید انتظارات اونا رو برآورده کنید..........احساس خوبی میکنند ..........و بعد یه مدت شما محبوب میشین به همین سادگی ......به همین خوشمزگی 4
shaden. 18583 ارسال شده در 14 مهر، 2010 منم موافق اين حرفم چه اشكالي داره ادم دوست زياد داشته باشه تازه نشونه روابط عمومي بالاست 3
میلاد 24047 ارسال شده در 14 مهر، 2010 منم موافق اين حرفم چه اشكالي داره ادم دوست زياد داشته باشه تازه نشونه روابط عمومي بالاست 2
spow 44198 ارسال شده در 14 مهر، 2010 این یکنوع ضعفه یا عادتی است که از بزرگانمون می آموزیم؟ وقتي ما قادريم با يه فرد خيلي غريبه دوست باشيم چرا نتونيم با يه كسي كه به نوعي به ما نزديك شده و گره خورده دوست باشيم .. گره خوردن یعنی فامیل های نسبی ( پدر , مادر , خواهر , برادر , عمه , دایی ) نزدیک شدن یعنی فامیل های سببی( داماد , عروس , پدر زن , جاری , باجناق و . . . ) ممنون فکور عزیز واقعا چرا از پذیرفتن اینکه دوست داریم به غریبه ها بیشتر اعتماد کنیم تا خواسته های کوچک نزدیکانمان رو براورده سازیم وحشت داریم شدیم غریبه پرست یجورایی دی: 1
Gizmo 5887 ارسال شده در 15 مهر، 2010 راستش شاید مشکل ازینجا آب میخوره که نسب ها و وابستگی های خونی و فامیلی یه سری معذوریت ایجاد میکنه, یه خاطره میگم شاید اولش بیربط به نظر برسه ولی نتیجه تهش جالبه؛چندوقت پیش منزل یکی از دوستان بودم؛پدر و مادر اون دوست برای مراسمی رفته بودن بیرون،در و پیکر اتاق باز با صدای بلند کلی از زمین و زمان و دوست و آشنا و کس و ناکس حرف زدیم تا اینکه تلفن زنگ میزنه و مام دوست عزیز ازش میخواد که گوشیو بده به بابا...:icon_pf (34): باباش خونه بوده و تو اتاق بغلی سعی داشته بخوابه انگار؛ولی مگه ما گذاشتیم بعدها برام تعریف کرد باباش که فوقالعاده موجود باظرفیتی هم هست سر شام بهش گیر داده همه حرفاتونو شنیدم و دوست هم خودشو از تک و تا نمیندازه و در جواب به بابا میگه:تو هرچی به دوستات میگفتی به باباتم میگفتی؟!!! 2
Fakur 9754 مالک ارسال شده در 15 مهر، 2010 منم موافق اين حرفم چه اشكالي داره ادم دوست زياد داشته باشه تازه نشونه روابط عمومي بالاست شما متن تاپیک رو بدرستی درک نکرده اید. موضوع این نیست. دوباره بخونی , ممنون میشم.
VINA 31339 ارسال شده در 15 مهر، 2010 این بخاطر اینه که ازشون انتظار داریم...................برید انتظارات اونا رو برآورده کنید..........احساس خوبی میکنند ..........و بعد یه مدت شما محبوب میشین به همین سادگی ......به همین خوشمزگی هوتن مسئله انتظار نیست من میگم میخاید حرف بزنید جلو روی ادم حرف بزنید چرا پشت ادم چرت میگید تو که زن دایی مو میشناسی اقاجان دور فامیلو خط بکش راحت کن خودتو 1
سمندون 19437 ارسال شده در 15 مهر، 2010 هوتن مسئله انتظار نیست من میگم میخاید حرف بزنید جلو روی ادم حرف بزنید چرا پشت ادم چرت میگیدتو که زن دایی مو میشناسی اقاجان دور فامیلو خط بکش راحت کن خودتو از من میشنوی دور همه رو خط بکش خلاص.......... راحتتتت 3
هوتن 15061 ارسال شده در 15 مهر، 2010 از من میشنوی دور همه رو خط بکش خلاص.......... راحتتتت ما برای وصل کردن امدیم.....نی برای فصل کردن امدیم 2
سمندون 19437 ارسال شده در 15 مهر، 2010 ما برای وصل کردن امدیم.....نی برای فصل کردن امدیم اشتپ کردی دیگه .......فصلو بچسب وصلو بی خیال 1
ارسال های توصیه شده