قاصدکــــــــ 20162 ارسال شده در 5 مهر، 2010 زندگی، فرصتی ست کوتاه و تکرار ناپذیر. زندگی، امکانی ست محدود با امکان محدود زندگی، باید نامحدود را جست. باید از فرصت کوتاه زندگی، برای یافتن جاودانگی بهره برد. بنابراین،زندگی، چالشی ست بزرگ، مخاطره ای عظیم. فرصت یکه و یک باره زندگی را، نباید صرف چیزهای کم بها کرد. چیزهای کم بها،چیزهایی اند که مرگ آن ها را از ما می گیرد. زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ،نمی تواند آن ها را از ما بگیرد. زندگی،کاروانسرایی ست که شب هنگام در آن اتراق می کنیم و سپیده دمان از آن کوچ می کنیم. فقط چیزهایی اهمیت دارند که،وقت کوچ ما از خانه بدن،با ما همراه باشند. خداوند گفته است : من گنجی مخفی بودم. دوست داشتم شناخته شوم پس آفریدم آفریدگان را، تا شناخته شوم. بنابراین، خداوند آفریدگان را آفریده است، زیرا دوست داشته است که بیافریند. او آفریده است تا در آیینه جان فهیم آفریدگان، دیده و شناخته شود. شناخت، همسنگ علم اصطلاحی نیست. شناخت چیزی ست از جنس تاملی ژرف; بنابراین، تنها چیزی که ارزش عمر کوتاه و تکرار ناپذیر ما را دارد، معرفت به او و به خود آیی است; شناخت برین است; آگاهی کیهانی ست; تاملی ژرف است; مراقبه و اتصال است. تنها با اتصال است که انسان آن گنج مخفی را می یابد. زندگی، کاروانسرایی ست که شب هنگام در آن اتراق می کنیم و سپیده دمان از آن کوچ می کنیم. فقط چیزهایی اهمیت دارند که، وقت کوچ ما از خانه بدن، با ما همراه باشند. دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم. دنیا چیزی ست که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم. ترک دنیا راهی نیست که به بلوغ معنوی و آگاهی کیهانی بینجامد. سالکان حقیقی حقیقت، بهره خود از دنیا را فراموش نمی کنند. آن ها هر آن چه را که زندگی در اختیارشان می گذارد برمی گیرند. آن ها می دانند که همه این زندگی با شکوه هدیه ایست از طرف خداوند. آن ها موهبت الهی را بر نمی گردانند. کسانی که از دنیا روی بر می گردانند، نگاهی تیره و یاس آلود دارند. آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند... نباید از زندگی گریخت. باید مستانه و شادمانه، به چالش های پر مخاطره زندگی تن سپرد. ما همه پاره ای از زندگی هستیم. زندگی در رگ های ما جاریست و در سینه ما می تپد. ....................................................... سر آخر خداوند از من و تو خواهد پرسید: "آیا زندگی را زندگی کرده ای؟" عزیز من مرگ نیز پاره ای از این زندگی با شکوه است. حتی مرگ را نیز باید جشن گرفت. مرگ، قله زندگی ست. اگر زندگی را به تمامی زیسته باشی، آن گاه، زیستن تو، رستن توست، و مرگ تو نیز، پرواز توست. [FLASH=width="10" heigh="10"] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/FLASH] شاد باشيد 30
maryam*arch 1022 ارسال شده در 5 مهر، 2010 زندگی فرصت بس کوتاهی ست تا بدانیم که مرگ آخرین نقطه ی پرواز پرستو ها نیست مرگ هم حادثه ایست مثل افتادن برگ که بدانیم پس از مرگ زمستانی خاک نفس سبز بهاری جاریستتتتتتتتتتتتتتتتتت 6
FrnzT 18194 ارسال شده در 5 مهر، 2010 فقط چیزهایی اهمیت دارند که، وقت کوچ ما از خانه بدن، با ما همراه باشند. تنها کالای کوله باری که در انتهای این دنیا با خود میبریم عشق است... نه عشقی که از دیگران برای خودمان جمع کردیم...بلکه عشقی که به دیگران هدیه کردیم. :4uboxsmiley: 8
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 5 مهر، 2010 زندگی کوتاه تر از آن است که به خصومت بگذرد و قلب ها گرامی تر از آنند که بشکنند. آنچه از روزگار به دست می آید با خنده نمی ماند و آنچه از دست می رود با گریه جبران نمی شود. فردا خورشید طلوع خواهد کرد، حتی اگر ما نباشیم. 6
هوتن 15061 ارسال شده در 5 مهر، 2010 قاصدک حکیم در سخن سفتی برادر عالی بود در فلسفه زندگیم بهای عمر ادمی جاودانگیست اما هنوز راهی برای رسیدن بهش پیدا نکردم ولی دنبالشم ممنون از تاپیک قشنگت 6
Cinderella 9897 ارسال شده در 5 مهر، 2010 چجوریه که این تاپیک با این آمار بازیده ناچیز انقد ستاره گرفته؟؟؟؟؟؟؟ چون مدیر اون زده اینطوری شده؟؟؟
DCBA 8191 ارسال شده در 5 مهر، 2010 باید از فرصت کوتاه زندگی، برای یافتن جاودانگی بهره برد. بنابراین،زندگی، چالشی ست بزرگ، مخاطره ای عظیم. فرصت یکه و یک باره زندگی را، نباید صرف چیزهای کم بها کرد. چیزهای کم بها،چیزهایی اند که مرگ آن ها را از ما می گیرد. زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ،نمی تواند آن ها را از ما بگیرد. دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم. دنیا چیزی ست که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم. ترک دنیا راهی نیست که به بلوغ معنوی و آگاهی کیهانی بینجامد. کسانی که از دنیا روی بر می گردانند، نگاهی تیره و یاس آلود دارند. آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند... نباید از زندگی گریخت. باید مستانه و شادمانه، به چالش های پر مخاطره زندگی تن سپرد. اگر زندگی را به تمامی زیسته باشی، آن گاه، زیستن تو، رستن توست، و مرگ تو نیز، پرواز توست. [FLASH=width="10" heigh="10"] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/FLASH] شاد باشيد فوق العاده بود ایلیا حکیم.... :icon_gol: 2
Hossein.T 22596 ارسال شده در 24 اسفند، 2010 من هیچوقت نتونستم اونطوری که میخوام زندگی کنم . . .:icon_pf (34): 3
FrnzT 18194 ارسال شده در 24 اسفند، 2010 من هیچوقت نتونستم اونطوری که میخوام زندگی کنم . . .:icon_pf (34): همیشه فرصت هست حتی اگه یه روز به آخرین روز زندگیت مونده باشه حتی اگه یک دقیقه به راستی زندگی کرده باشی و بخاطر اون یک دقیقه به راستی شاد و آسوده خاطر و بی گناه بوده باشی. :aghosh: 5
Hossein.T 22596 ارسال شده در 24 اسفند، 2010 همیشه فرصت هستحتی اگه یه روز به آخرین روز زندگیت مونده باشه حتی اگه یک دقیقه به راستی زندگی کرده باشی و بخاطر اون یک دقیقه به راستی شاد و آسوده خاطر و بی گناه بوده باشی. :aghosh: آره همیشه فرصت هست . .. . همیشه فرصت هست و با همین تفکر ، هیچ وقت نخواستم برا تغییر دادن خودم اقدام کنم . . . شاید باورت نشه . . ولی من از زندگی کردن اذیت میشم تا اینکه بخوام شاد باشم . . . 4
FrnzT 18194 ارسال شده در 24 اسفند، 2010 آره همیشه فرصت هست . .. .همیشه فرصت هست و با همین تفکر ، هیچ وقت نخواستم برا تغییر دادن خودم اقدام کنم . . . شاید باورت نشه . . ولی من از زندگی کردن اذیت میشم تا اینکه بخوام شاد باشم . . . زندگی یکنواخت باعث میشه که همیشه احساس کسالت کنی. نمیدونم چه عاملی متونه باعث تشویقت به یک حرکت به سمت جلو بشه... ولی میدونم اگر در این حس بمونی روز به روز بیشتر در خود فرو میری. متاسفانه اکثر ما آدمها کم و بیش بهش دچار شدیم. 4
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 24 اسفند، 2010 دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگي نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقي بود. پريشان شد و آشفته و عصباني نزد خدا رفت تا روزهاي بيشتري از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد. به پر و پاي فرشته و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادي، تنها يك روز ديگر باقي است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگي كن. لا به لاي هق هقش گفت: "اما با يك روز... با يك روز چه كار مي توان كرد؟ ... خدا گفت: آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويي هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمييابد هزار سال هم به كارش نميآيد"، آنگاه سهم يك روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت: حالا برو و يک روز زندگي كن. او مات و مبهوت به زندگي نگاه كرد كه در گودي دستانش ميدرخشيد، اما ميترسيد حركت كند، ميترسيد راه برود، ميترسيد زندگي از لا به لاي انگشتانش بريزد، قدري ايستاد، بعد با خودش گفت: وقتي فردايي ندارم، نگه داشتن اين زندگي چه فايدهاي دارد؟ بگذارد اين مشت زندگي را مصرف كنم.. آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگي را به سر و رويش پاشيد، زندگي را نوشيد و زندگي را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد ميتواند تا ته دنيا بدود، مي تواند بال بزند، ميتواند پا روي خورشيد بگذارد، مي تواند .... او در آن يك روز آسمانخراشي بنا نكرد، زميني را مالك نشد، مقامي را به دست نياورد، اما ... اما در همان يك روز دست بر پوست درختي كشيد، روي چمن خوابيد، كفش دوزدكي را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايي كه او را نميشناختند، سلام كرد و براي آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان يك روز آشتي كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد. او در همان يك روز زندگي كرد. فرداي آن روز فرشتهها در تقويم خدا نوشتند: "امروز او درگذشت، كسي كه هزار سال زيست! زندگي انسان داراي طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن مي انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگي آن است. امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتي براي طلوع خورشيد فردا وجود دارد!؟ 9
Yuhana 12780 ارسال شده در 6 فروردین، 2011 بزرگترین نعمتی که خدا به ما عطا کرده نعمت زندگیست شکرانه این نعمت بزرگ درست زندگی کردن و خوب زندگی کردن است به قول حکیم : زندگی را زندگی باید کرد... :icon_gol: 4
nazfar 8746 ارسال شده در 12 آبان، 2011 زندگی، فرصتی ست کوتاه و تکرار ناپذیر. شاد باشيد وای چقدر آهنگ با متن ، چقدر همه چیز با هم توی این تاپیک هارمونی داشت خیلی قشنگ بود 2
ارسال های توصیه شده