سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۵ سلام بانو افشار ، شبتون پر ستاره . پست آخری که گذاشتم نمیبینم میشه بپرسم علتش چی میتونه باشه . فرستاده شده از SM-G355Hِ من با Tapatalk نميدونم شايد با موفقيت ارسال نشده دوباره تلاش كنيد 2 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۵ بگذریم. ک اصلا نمخام وارد این بشم ک این شعر چ فهوایی داره و چ و چ. گفتم این سمت نریم ها. خوب فهواش ک مشخصه. چیزی ه ک زیاد بحث پذیر نیست. پیشنهاد میکنم، بازنگری کنیم تا بشه ب یک نتیجه رسید. اگه بخاییم تا اینجا یک مرور داشته باشیم، چی میتونه باشه؟ 3 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۵ گفتم این سمت نریم ها. خوب فهواش ک مشخصه. چیزی ه ک زیاد بحث پذیر نیست. پیشنهاد میکنم، بازنگری کنیم تا بشه ب یک نتیجه رسید. اگه بخاییم تا اینجا یک مرور داشته باشیم، چی میتونه باشه؟ جمع بندي -اينگونه زنان تنها ميمانند بخاطر تعداد كم و طرزفكر خاصشون -فضاي مردسالاري هنوز ظرفيت هضم اينگونه زنان را ندارد - اگه زن يه موجود جنسي و ابزار تلقي ميشه كاريش نميشه كرد همينه كه هس بعدشم اصلا عشق هيچ ربطي به مدل فكري زن نداره اگه مردي از ديدنش حال كرد كه كرد وگرنه مرد اينچيزا براشون مهم نيس :whistle: 3 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۹۵ جمع بندي-اينگونه زنان تنها ميمانند بخاطر تعداد كم و طرزفكر خاصشون -فضاي مردسالاري هنوز ظرفيت هضم اينگونه زنان را ندارد - اگه زن يه موجود جنسي و ابزار تلقي ميشه كاريش نميشه كرد همينه كه هس بعدشم اصلا عشق هيچ ربطي به مدل فكري زن نداره اگه مردي از ديدنش حال كرد كه كرد وگرنه مرد اينچيزا براشون مهم نيس :whistle: من این طوری برداشت کردم: 1- تیر و تخته باهم جور میشن. زن این مدلی، یک مرد این مدلی رو جذب میکنه. - از انجاییکه انسانهای این مدلی کم هستند، احتمال ازدواج این گروه از انسانها پایین است ( اگر به یک درک اجتماعی، نرسن. همون چیزی که حالا ی جا مطرح شد، سازگاری و لذت) 2- مورد دوم و سوم رو مستقیما از این تاپیک نمیشه نتیجه گرفت، با مراجعه به تاریخ و وضع کنونی جامعه ما و اغلب کشورها، این نتیجه گیری درسته. مورد اخر، هم در مفهوم عشق، مشکلاتی هست. اگر علاقه و میل به ازدواج باشه این متفاوت ه. چه مرد چ زن، همه غریزه هایی دارن ک کاریش نمیشه کرد. جاذبه جنسی باید از طرف مرد باشه، چون سیستم مردها بر همین پایه رشد کرده(فرگشت) نه خوبه و نه بد! (طبیعته!) اما از طرف زن، این می تونه، حد کمش این باشه ک حداقل نباید از برقراری ارتباط با اون مرد از لحاظ جنسی منزجر بشه. همین ک منزجر کننده نباشه تا حد خوبی برای زن قابل چشم پوشی ه. این هم همون دلایل توسعه انسان رو داره. خیلی بحثها در هم آمیخته شدن. من پیشنهاد میکنم از موضوع "فمنیسم" خارج بشیم. ب این بپردازیم ک واقعا یک انسان با سطح فکری "الف" نمی تواند با یک انسان دیگر با سطح فکری"ب" تشکیل خانواده بدهد؟ این محور بهتر نیست؟ 5 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۵ من این طوری برداشت کردم: 1- تیر و تخته باهم جور میشن. زن این مدلی، یک مرد این مدلی رو جذب میکنه. - از انجاییکه انسانهای این مدلی کم هستند، احتمال ازدواج این گروه از انسانها پایین است ( اگر به یک درک اجتماعی، نرسن. همون چیزی که حالا ی جا مطرح شد، سازگاری و لذت) 2- مورد دوم و سوم رو مستقیما از این تاپیک نمیشه نتیجه گرفت، با مراجعه به تاریخ و وضع کنونی جامعه ما و اغلب کشورها، این نتیجه گیری درسته. مورد اخر، هم در مفهوم عشق، مشکلاتی هست. اگر علاقه و میل به ازدواج باشه این متفاوت ه. چه مرد چ زن، همه غریزه هایی دارن ک کاریش نمیشه کرد. جاذبه جنسی باید از طرف مرد باشه، چون سیستم مردها بر همین پایه رشد کرده(فرگشت) نه خوبه و نه بد! (طبیعته!) اما از طرف زن، این می تونه، حد کمش این باشه ک حداقل نباید از برقراری ارتباط با اون مرد از لحاظ جنسی منزجر بشه. همین ک منزجر کننده نباشه تا حد خوبی برای زن قابل چشم پوشی ه. این هم همون دلایل توسعه انسان رو داره. خیلی بحثها در هم آمیخته شدن. من پیشنهاد میکنم از موضوع "فمنیسم" خارج بشیم. ب این بپردازیم ک واقعا یک انسان با سطح فکری "الف" نمی تواند با یک انسان دیگر با سطح فکری"ب" تشکیل خانواده بدهد؟ این محور بهتر نیست؟ اوهوم عاليه با اون قسمتي كه بولد كردم موافقم ولي اگه حرفمو حمل بر بي پروايي نزاريد ميگم براي خانوما هم به هنگام انتخاب همسر اتفاقا حاذبه هاي ج خيلي مهمه :icon_pf (34): 3 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۵ بذارید من یه سوال بپرسم اول این خانومه خودش ازدواج کرده؟؟؟ 2 لینک به دیدگاه
Cannibal 3348 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۵ اصلا شما بگو همچین "انسانی"! البته من خیلی ها رو میبینم ک ویژگی های رشد شخصیتی رو نشون میدن. بنابراین، باید بگم اره. همچین ادمهایی هستن. اما متاسفانه یا خوشبختانه ی عده شون ک درک نکردن ادم باید در اجتماعش زندگی کنه؛ به شدت به شدت تنهان! اما اقتدار! اصلا لازمه یک ازدواح همینه. دو انسان، ک به استقلال مالی، فکری رسیده باشن، تاز می تونن در این براه فکر کنن و از مشورت مشاورها استفاده کنن تا ببین چ میشه! مابقی حالات، بیشتر یک نوع"تایید احتماعی" رفتاری هست که می بینن. بگذریم. همینطور لازمه بگم، سلطنت یا اقتدار یکی نیست! گاها ما اشتباه میگیریم. زن یا مرد سلطنت طلب، دنبال ازدواج نیست؛ دنبال رعیت ه! بحث ازدواج همون قدر ک ساده اس، پیچیده هم هست. یک در هم تنیدگی کوانتومی داره :icon_pf (34): اصن یک تکینگیه خودش...مث سیاهچاله! 3 لینک به دیدگاه
نیلوفر 0 413 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۵ عاشق زنی مشوکه می انديشد، که می داند، که داناست، که توان پرواز دارد، به زنی که خود را باور دارد! عاشق زنی مشو که هنگام عشق ورزیدن، میخندد یا میگرید، که قادر است جسمش را به روح بدل کند، و از آن بیشتر،"عاشق شعر است"! ( خطرناکترینها هستند) و یا زنی که میتواند نیم ساعت مقابل یک نقاشی بایستد، و یا که توان زیستن بدون موسیقی را ندارد! عاشق زنی مشو که پُر،مفرح،هشیار،نافرمان,و جوابده است! پیش نیاید که هرگز عاشق این چنین زنی شوی؛ چرا که وقتی عاشق زنی از این دست میشوی، چه با تو بماند یا نه، چه عاشق تو باشد یا نه، از اینگونه زن بازگشت به عقب، هرگز ممکن نیست! مارتا ریورا گاریدو شاعر معاصر دومینیکن ..... سوال اول: خودت چقدر احتمال ميدي عاشق چنين زني بشي؟ سوال دوم : به نظر شما جامعه ما درحال حاضر قدرت هضم چنين زناني را دارد ؟ با تشكر باسه مردا تنها معیار ازدواج ، زیبایی است. طرف خوشگل باشه حالا اگه بیمار روانی هم داشت اشکال نداره 1 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۵ اصن یک تکینگیه خودش...مث سیاهچاله! قدر زر، زرگر شناسد.قدر گوهر، گوهری. اوهوم عاليه با اون قسمتي كه بولد كردم موافقم ولي اگه حرفمو حمل بر بي پروايي نزاريد ميگم براي خانوما هم به هنگام انتخاب همسر اتفاقا حاذبه هاي ج خيلي مهمه :icon_pf (34): ببینید. معیار، انچه من فکر میکنم(به شخصه) یا شما فکر میکنید نیست. معیار "تجربه" و استدلال استقرایی هست. اینکه اکثریت این گونه ان. دقیقا جاذبه برای زن ها هم مهمه. منتهی یک تفاوت این وسط هست. کدهایی که درون مردها توسعه داده شده با کدهای درونی زنها متفاوته. قبول؟ معمولا این مردها هستن که در یک جامعه اماری مشخص، بیشتر به برقراری رابطه جنسی فکر میکنن ( این گزاره ها با این معنی نیست که زنها هیچ وقت شروع کننده نیستن یا کلا در این باره فکر نمیکنن) این یک بحث تو روانشناسی جنسی ه ک زیاد هم نیازی نیست روش مانور بدیم. ثابت شده است. حرفی ک زدم یک نوع قیاس و نسبیت ه. نمیدونم تونستم منتقل کنم یا نه. ب هر صورت، این رو از من بپذیرید. اگر هم خواستید نپذیرید به موضوع بحث ارتباط چندانی نداره. بریم سراغ سوال. نظر تون رو بدید. به نظر شما یک انسان با سطح مشخص و بالاتر از "شعور" نمی تونه با یک انسان دیگه از سطح پایین تر "شعور" ازدواج کنن؟ و البته ماهیت ازدواج به "غم" تبدیل نشه. 4 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۵ بذارید من یه سوال بپرسم اول این خانومه خودش ازدواج کرده؟؟؟ كدوم خانوم 1 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۵ باسه مردا تنها معیار ازدواج ، زیبایی است. طرف خوشگل باشه حالا اگه بیمار روانی هم داشت اشکال نداره اينو ديد هم افراطيه دوست عزيز يه جور توهين به شعور اقايون به عنوان يه انسان 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۵ به نظر شما یک انسان با سطح مشخص و بالاتر از "شعور" نمی تونه با یک انسان دیگه از سطح پایین تر "شعور" ازدواج کنن؟ و البته ماهیت ازدواج به "غم" تبدیل نشه. ازدواج چرا ولي به نظرم تو عصر حاضر نميتونن كنار هم خوشحال و راضي باشن اونم به مدت طولاني 2 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۵ كدوم خانوم مارتا ریورا گاریدو 1 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۵ مارتا ریورا گاریدو نميدونم ولي چه ربطي به موضوع داره ؟ 1 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۵ نميدونم ولي چه ربطي به موضوع داره ؟ آحه اگه ازدواج کرده باشه قضیه منتفیه 1 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۹۵ آحه اگه ازدواج کرده باشه قضیه منتفیه اهان از اون لحاظ 1 لینک به دیدگاه
نیلوفر 0 413 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 دی، ۱۳۹۵ اينو ديد هم افراطيه دوست عزيزيه جور توهين به شعور اقايون به عنوان يه انسان اگر باور نمیکنی از خودشون بپرس ، درصد بگیر ، کدوم معیار برای شما در ازدواج از همه مهمتر است؟ لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 دی، ۱۳۹۵ شما هم طبق قانون اولين كامنت ، كامنتهاي بعدي عين اين ، به دنباله حرف سجاد حرف زديد اما سوالم اينه مهندس اينجور ادما چيكار كنن افكارشونو تغيير بدن يا نه به هر قيمتي با هركسي هم نفس بشن كه مبادا تنها بمونن اصلا تنهايي رو چي معني ميكنيد صرفا جفت گيري يه زن و مرد كه اگه اينجوري من تا دلتون بخواد جفت هاي خيلي تنهاتر از هر تنهايي رو دوروبرم ميبينم زن و شوهرايي كه اسما زن و شوهرن اتفاقا هم از جنس اين زن شعر ما نيستن ادماي خيلي معمولين و احتمال پيدا شدن جفت براشون طبق تعريف شما و سجاد خيلي بالاست ولي خيلي تنهان fh با عرض سلام مجدد اشتباهی رفت این بحث منظور من از جفت شدن در یک کارما قرار گرفتنه نه جفت حیوانی گفتم سخته جفت شدن یعنی درک متقابل بدون اینکه حس تنهایی داشته باشین یعنی کمک به تکامل هم و باهم پریدن و اوج گرفتن در یک سطح پایینتر معانی باهم بودن با سطح بالاتر خیلی فرق میکنه یه مثال بزنم کلاغ و گنجشک در سطح پایینتر فک و فراوونه ولی همسان عقاب پریدن و دوشادوشش اوج گرفتن مرد میخوااد و چه تنهاست عقاب در پهنه و بلندای اسمون منظورم اینه امیدوار رسونده باشم اینبار 1 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۹۵ ازدواج چرا ولي به نظرم تو عصر حاضر نميتونن كنار هم خوشحال و راضي باشن اونم به مدت طولاني پس لزوما باید یک نفر در سطح خودش باشه؟ بهتره اینطوری بررسی کنیم، فردی که مدام عصبانی میشه، هم احتمالا یک مثال ملموس تر و مشابه این مورد ماست. به عبارت بهتر انسانی که "توانایی زندگی جمعی" رو نداشته باشه چطور میشه گفت "رشد" کرده و قوی هست؟ در ادبیات هم داریم" گر بر سر نفس خود امیری مردی ور بر دگری خرده نگیری مردی" و اصلا آیا ازدواج جز "تکامل" چیز دیگه ای هم می تونه باشه؟ ** پینوشت: کاری به ریشه ادبیات نداریم که "مرد" منظور انسان بوده و مشابه اش تو انگلیسی هم هست. و اصولا نوعی ضمیر اشاره به نوع بشر هست نه جنسیت. برای گم نشدن محتوای اصلی پست، سوالات ام رو بولد کردم. خوشحال میشم رو این دو محور بریم جلو 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۵ پس لزوما باید یک نفر در سطح خودش باشه؟بهتره اینطوری بررسی کنیم، فردی که مدام عصبانی میشه، هم احتمالا یک مثال ملموس تر و مشابه این مورد ماست. به عبارت بهتر انسانی که "توانایی زندگی جمعی" رو نداشته باشه چطور میشه گفت "رشد" کرده و قوی هست؟ در ادبیات هم داریم" گر بر سر نفس خود امیری مردی ور بر دگری خرده نگیری مردی" و اصلا آیا ازدواج جز "تکامل" چیز دیگه ای هم می تونه باشه؟ ** پینوشت: کاری به ریشه ادبیات نداریم که "مرد" منظور انسان بوده و مشابه اش تو انگلیسی هم هست. و اصولا نوعی ضمیر اشاره به نوع بشر هست نه جنسیت. برای گم نشدن محتوای اصلی پست، سوالات ام رو بولد کردم. خوشحال میشم رو این دو محور بریم جلو اون قسمت بولد شده رو قبول دارم اولين قدم بايد شناخت ضعفها و تلاش در جهت برطرف كردن اونا باشه اما باور كنيد هنوزم باور دارم دو انساني كه قراره برن زير يه سقف بايد تا حدود زيادي هم سطح هم باشن والا به مشكل بر ميخورن من منظورم از هوش اون سطح iq نيس منطورم از سطح مثلا مدرك ليسانس و فوق ليسانس نيس منظورم شباهت رياضي وار نيس دو انساني كه هم سطح هم باشن معمولا شيدازده و شوريده هم نميشن بلكه بيشتر دوست هم ميشن دوست همديگه شدن هم پيش نيازش اينه اون دو نفر نقاط اشتراك زيادي باهم داشته باشن .يعني موقعي كه از نظر شور جنسي از تب و تاب افتادن باز هم در كنار هم حرفي واسه گفتن داشته باشن هدف هاي اقتصادي ، تحصيلي شون نزديك بهم باشه مثال بزنم زن وشوهري رو در نظر بگير كه هردو كارافرينن وكنارهمديگه براي رسيدن به هدف مشترك تلاش مي كنن مرد وختي ميخواد ناهار بخوره ترجيح ميده با همسرش غذابخوره چون ميدونه همسرش در فلان زمينه اطلاعات و ايده هاي خوبي بهش ميده به نظر شما اگه همسر اين اقا زني بود كه مثلا همون ساعت و اغلب ساعتها اولين اولويت ذهنيش دماغ عمل كردن يا مانيكور ناخن و از ارايشگاه وخت گرفتن بود ميتونست در دراز مدت نقش دوست و همراه واقعي رو براي اون اقاي كارافرين بازي كنه ؟ حالا ميخواد اون زن مدرك دكترا داشته باشه يا فوق ليسانس 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده