قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۵ دكتر سیدجواد میری، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، معتقد است امروزه فلسفه به فلسفه آکادمیک بدل شده و از معنای اصلی خود که همان حب حکمت است، دور شدهاست. همچنین تفکر فلسفی نیز به افراد آموزش داده نشده است. میری درباره چگونگی کاربردی کردن فلسفه در زندگی، گفت: برای انجام این کار ابتدا باید بدانیم که فلسفه چیست و هدف تفکر فلسفی را بدانیم. وی با اشاره به برخی از سخنان لائوتسه، حکیم چینی، ادامه داد: او میگوید که «وقتی ابرهای تیره جلو چشمانتان را گرفت و شما را از حرکت بازداشت و نتوانستید مسیر خود را پیدا کنید بهترین کار این است که بایستید و به اصول حرکت خود برگردید.» دانشیار حوزه جامعهشناسی و تاریخ ادیان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: جهان امروز، جهان چندصدایی است و معماها و امور متناقض و متضاد زیادی در آن وجود دارد. امروزه جوامع به جای مسابقه برای دوستی، صلح و محبت جهانی به سمت نابودی هم حرکت میکنند. سووالی که پیش میآید این است که هدف از زندگی چیست؟ این سووال یکی از اساسیترین سووالات فلسفه و تفکر فلسفی است که از آغاز تا امروز وجود داشتهاست. میری اضافه کرد: فلسفه به ما کمک میکند تا مختصات زندگی را در بعد فردی و اجتماعی آن پیدا کنیم. اگر با همان محوریت لائوتسه به فضای غبارآلود و پرابهام نگاه کنیم، میبینیم که انسان باید به اصول خود برگردد. ما نیز میتوانیم به اصول اولیه که فلسفه را شکل دادهاند، برگردیم. این دانشآموخته دانشگاههای سوئد و انگلستان با بیان اینکه فلسفه به معنای حب حکمت و دوستدار حکمت بودن است، گفت: فیلسوف کسی است که به دنبال راههایی میگردد تا انسان را به حیات معقول برساند و همانگونه که علامه جعفری میگوید، مختصات حیات معقول به سعادت انسان میانجامد. اکنون این سووال مطرح میشود که در فضای امروزی جامعه باید چه کرد و فلسفه در این زمینه میتواند چه کمکی بکند؟ میری در پاسخ به این سووال گفت: تعلیم و تربیت در این زمینه یکی از مسایل اساسی است. بشر به گونهای وارد مدرسه میشود و برخی نیز میتوانند مراتب عالیه را طی کنند. یکی از مشکلات تربیت و تعلیم کنونی این است که به جای انسان چندساحتی، انسان تکساحتی را میسازد و در واقع، قدرت اندیشیدن را از انسان میگیرد. متاسفانه تعلیم و تربیت در مراکز آموزش عالی امروز به شدت منکوب و به حاشیه رانده شدهاست. وی که کتابهای متعددی را به زبان انگلیسی درباره چهرههای شاخصی مانند علامه جعفری و آیتالله شهید بهشتی نگاشته است، با طرح این سووال که «نگاه فلسفی چیست؟» ادامه داد: این نگاه سعی میکند به انسان تصویری را از جهان ارایه دهد که در آن رابطه انسان با انسان و انسان با جهان صحیح است و غبارآلود و پرابهام نیست اما گفتمانهای تعلیم و تربیت امروز این موهبت را به صورت خواسته یا ناخواسته از انسان گرفته است. انسان امروز نیاز به نگاه فلسفی دارد. به گفته میری، وقتی صحبت از نگاه فلسفی پیش میآید این سووالات مطرح میشوند که مقصود از فلسفه چیست؟ آیا مقصود فلسفه قارهای است یا فلسفه پراگماتیستی؟ آیا مقصود فلسفه سینوی است یا فلسفه فارابی؟ آیا مقصود فلسفه اگزیستانسیالیستی است یا حکمت؟ وی یادآور شد: یکی از مشکلات تفکر فلسفی این است که معنای فلسفه از معنای حقیقی آن دور شده است. گاهی هدف از اندیشیدن، ساختن یک هویت صادق یا کاذب است. متاسفانه یکی از شاخصههای تفکر مدرن این است که دنبال هویتسازی است در حالی که وظیفه اصلی تفکر و اندیشیدن، رسیدن به حقیقت است، چه اینکه حقیقت در دست ما باشد یا نباشد. این استاد فلسفه علم و ادیان با اشاره به حدیثی از امام جواد(ع) که میفرمایند؛ «حکمت، گمشده مومن است» گفت: اگر حکمت در دست کافر هم باشد مومن آن را به دست میآورد. بنابراین حقیقت، هویتی و جغرافیایی نیست و فرامکان و فرازمان است. حقیقت چیزی است که جان انسان را بزرگ میکند و باعث تحول عظیم در روح انسان میشود و تغییر و تحول ماهوی او به سمت حیات معقول است. نتیجه حیات معقول نیز به بهبود جامعه و سالمسازی آن میانجامد. این مدرس فلسفه با بیان اینکه امروزه فلسفه تبدیل به فلسفه آکادمیک شده است، اظهار کرد: ما به جای اینکه فیلسوف داشته باشیم کارمند فلسفه داریم. به این معنا که افراد به صورت حرفهای علم فلسفه را میآموزند اما غرض از تفکر فلسفی را نمیدانند. وی افزود: تفکر فلسفی، شرق و غرب و شمال و جنوب نمیشناسد و فیلسوف به دنبال حقیقت است و معیارهای حقیقت را از تاریخ، ایدئولوژی و فرهنگ نمیگیرد. به همین دلیل میان مکاتب فلسفی و مکاتب سیاسی و ایدئولوژیک تفاوت وجود دارد. وی با اشاره به آموختن فلسفه از دوران کودکی و نوجوانی گفت: یکی از دورانهایی که انسان از آن تاثیر اساسی میگیرد، دوره کودکی و نوجوانی است و میتوان از این دوره تفکر فلسفی را به کودک یاد داد. پیش از اینكه ذهن کودک در بزرگسالی از تصاویر و روشهای مختلف پُر شود، میتوان به او فلسفیدن و اندیشیدن را آموزش داد. به گفته دکتر میری، آموزش و پرورش ما از تفکر فلسفی دور است و سعی میکند یک نگاه خاص را بازتولید کند. همانگونه که میلتون اریکسون، فیلسوف آمریکایی نیز مطرح میکند، به جای اینکه به افراد اندیشیدن را یاد بدهیم تنها ذهن آنها را از اطلاعات پرمیکنیم. این استاد فلسفه، نقد منصفانه آموزش و پرورش را پیشنهاد کرد و افزود: 150 سال از تاسیس آموزش و پرورش میگذرد. باید این دوره بازنگری و نقد منصفانه شود و به سووالاتی از این قبیل که مسایل آموزش و پرورش چیست و چه روحیهای باید بر آن حاکم باشد، پاسخ داده شود. وی تاکید کرد: باید در آموزش و پرورش خلاقیت و نوآوری بهوجود آید و فیلسوفان ایران و جهان در یک تعامل فکری، راههای اندیشیدن خلاق را استخراج کنند. منبع : خبرگزاری کتاب ایران پ.ن: رزومه دكتر سيد جواد ميري را در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ببينيد. 4 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۵ حب حکمتیعنی فلسفه اسلامی؟ نه. منظور "دوستدار دانش" هست. اصل يوناني واژه فيلسوف يا فيلاسوفيا، يعني دوستدار سوفيا، يا دوستدار دانش. منظور از حب حكمت همين معناي اصلي اين كلمه هست. 4 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۵ نه. منظور "دوستدار دانش" هست.اصل يوناني واژه فيلسوف يا فيلاسوفيا، يعني دوستدار سوفيا، يا دوستدار دانش. منظور از حب حكمت همين معناي اصلي اين كلمه هست. مممم خوب یعنی میشه نتیحه گرفت الان سوفیست بیشتر داریم تا فیلسوف؟ 4 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۵ ممممخوب یعنی میشه نتیحه گرفت الان سوفیست بیشتر داریم تا فیلسوف؟ نميدونم منظورت دقيقا از سوفيست چيه؟ ولي بقول دكتر ميري در همين متن بالا، الان بيشتر از اينكه فيلسوف داشته باشيم، كارمند فلسفه داريم. يعني بجاي اينكه فلسفلي بيانديشيم، دنبال آموختن انديشههاي فلسفي هستيم. در واقع بجاي اينكه فلسفه رو يك هنر (و بنوعي يك فرايند) بدونيم، مثل يك علم داريم باهاش برخورد مي كنيم. شايد بشه اينطوري گفت : بجاي تفلسف (فلسفيدن، يا انديشيدن) داريم به فلسفه (بعنوان يك غايت) ميپردازيم! 4 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۵ نميدونم منظورت دقيقا از سوفيست چيه؟ ولي بقول دكتر ميري در همين متن بالا، الان بيشتر از اينكه فيلسوف داشته باشيم، كارمند فلسفه داريم. يعني بجاي اينكه فلسفلي بيانديشيم، دنبال آموختن انديشههاي فلسفي هستيم. در واقع بجاي اينكه فلسفه رو يك هنر (و بنوعي يك فرايند) بدونيم، مثل يك علم داريم باهاش برخورد مي كنيم. شايد بشه اينطوري گفت : بجاي تفلسف (فلسفيدن، يا انديشيدن) داريم به فلسفه (بعنوان يك غايت) ميپردازيم! خوب اول سوفیست ها. کسانی ک بیشتر با تکیه بر مغالطه، سعی داشتن مردم رو متقاعد کنن ب سمت اهدف خودشون. اما بعدها کم کم نسل دیگه ای ایجاد شده ک فیلسوف نام گرفتن که با این گروه به جدل کلامی پرداختن. سوفیست ها با تکیه بار پیچیده کردن مغالطه امیز کار میکنن. اما واقعا هنر ی فیلسوف شایداین باشه ک تو کلامش مغالطه نیست. علم! کلی با ین کلمه مشکل دارم:icon_razz: اصلا آیا علم ما، علم ه؟ اصلا علم اکتسابی ه؟ اصلا میشه اندازه گرفت، گفت علم فلانی از فلانی بهتره یا بیشتره؟ بگذریم. جالبه. من تو فضای آکادمیکش نبودم. حتما اینچنین ه ک میگن، اگر این باشه؛ اصلا خوب نیست. واقعا باهات موافقم ک فلسفی اندیشیدن (شاید بگیم، شفاف اندیشیدن) یک هنر ه و ب شدت سخت ! 4 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۵ ها ها تکبیر آقا تکبیر نظر منم همینه ملت بجای اینکه اندیشه کنند میرن اندیشه یاد میگیرن این درده ! حداقل بین دانشمندان نباید رواج داشته باشه ! چون دیگه اندیشه جدیدی زایده نمیشه ! قبل از تفکر فلسفی کردن به نظرم منطق خیلی بهتره ، اول یاد بگیرم منطقی باشیم منطقی حرف بزنیم منطقی نقد کنیم! چند روز پیش یک کتاب پر فروش بین المللی رو میخوندم راجع به تکامل ، ساعت ساز نابینا ، 50-60 صفحه اول حس کردم داره چرت و پرت میگه چون حس کردم داره غیر منطقی گوزن و اینا همه رو بهم ربط میده از اونجای که منطق زیاد حالیم نیست ! قول دادم به خودم اول منطق بخونم بعدا این دست کتاب ها رو ! اگه غیر منطقی برخورد کنید با این کتاب ها نتیجه اش میشه حضور این منورالفکورهای نادان که تو جامعه دائما در حال نوشخوار عقاید هستند ! منطق کمک میکنه حتی ما کاشف و مخترع بهتری هم باشیم! 4 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۵ بعلاوه اين قسمت از صحبت هم حائز توجه هست : به گفته دکتر میری،آموزش و پرورش ما از تفکر فلسفی دور است و سعی میکند یک نگاه خاص را بازتولید کند. همانگونه که میلتون اریکسون، فیلسوف آمریکایی نیز مطرح میکند، به جای اینکه به افراد اندیشیدن را یاد بدهیم تنها ذهن آنها را از اطلاعات پرمیکنیم. این استاد فلسفه، نقد منصفانه آموزش و پرورش را پیشنهاد کرد و افزود: 150 سال از تاسیس آموزش و پرورش میگذرد. باید این دوره بازنگری و نقد منصفانه شود و به سووالاتی از این قبیل که مسایل آموزش و پرورش چیست و چه روحیهای باید بر آن حاکم باشد، پاسخ داده شود. متاسفانه من هم چه در دوره تحصيلات مقدماتي و چه دانشگاهي، درس و كتابي رو بخاطر نميارم كه تمركز مستقيم يا غيرمستقيمي روي خود انديشه و تفلسف داشته باشه. متاسفانه واحدهايي كه در دانشگاه با عنوان "انديشه اسلامي" طرح ميشن هم فقط در همين آشنايي با انديشهها خلاصه ميشه و نه دعوت به انديشه يا اينكه بازانديشي به مسائل عميقي كه در سطوح قبلي تحصيلي، به اونها پاسخهايي سطحي داده شده. بهمين خاطر هيچ دانشجويي هم اين قبيل دروس رو جدي نميگيره. بنابراين بنظر من هم تفكر فلسفي نه در مدرسهها و نه در دانشگاههاي كشور آموخته نميشه، و بهمين دليل در متن جامعه هم كسي به اين مساله احساس نياز نميكنه. چون اصلا شناختي از مساله ايجاد نشده. 3 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۵ ما میگیم حکمت (علم-فلسفه-عرفان)رو شامل میشه.به قول آقای ایلیا حکمت با کلمه ی یونانیHegema ( هدایت و ارشاد )هم معنا هستش حالا فلسفه مربوط میشه به علوم عقلی و استدلالی.اینکه ریشه ی هرچیزی رو بدانیم به عبارتی اگر فلسفه بدانیم یک مقدار از حکمت رو درک کردیم---حکمت یعنی دونستن چیزا به قدری که توان داریم و اقدام کنیم برا انجام اونا ..رسیدن به حق .قضاوت و تشخیص حق و باطل پس اینکه گفتن فلسفه به معنای حب حکمت درسته. اما اینکه چطور به بچه ها این رو اموزش بدیم؟چطور تفکر فلسفی داشته باشیم؟ ما انواع تفکر رو داریم که یکیش تفکر فلسفی هست یکیشم تفکر حکمت متعالیه اسلامی و انواع دیگر تفکر... که اینجا هم تفکر حکمت کاملتره و جامع تره فلسفه میگه تو ظاهر غرق نشو برو تو عمق قضایا-اینجا عقل زیر بنای هر چیزی هستش علم حسی و تجربی رو یاد بگیریم؟ (یادگیری علم)-برای هر چیزی سوالی داشته باشیم؟اینکه حقیقت هر چیزی چیست و شناخت نسبت به اون چیز؟و اینکه اصلا من کیم؟هدفم از زندگی چیه؟بعد عمل کردن به همون حقیقت هست که تبدیل میشه به کمال نمیدونم روند درستش همینه؟ اگر همینه چطور میشه به بچه آموزش داد؟هوش بچه زیاده درجا تناقض رو میفهمه من مادر پدر معلم خودم تفکر فلسفی نداشته باشم چطور به بچه باید آموزش بدم؟وقتی عملک خلاف حرفم هست؟ حس میکنم گذاشتن همه ی اینا عین پازل کنار هم راحته اما تو عمل سخته 3 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۵ ما میگیم حکمت (علم-فلسفه-عرفان)رو شامل میشه.به قول آقای ایلیا حکمت با کلمه ی یونانیHegema ( هدایت و ارشاد )هم معنا هستشحالا فلسفه مربوط میشه به علوم عقلی و استدلالی.اینکه ریشه ی هرچیزی رو بدانیم به عبارتی اگر فلسفه بدانیم یک مقدار از حکمت رو درک کردیم---حکمت یعنی دونستن چیزا به قدری که توان داریم و اقدام کنیم برا انجام اونا ..رسیدن به حق .قضاوت و تشخیص حق و باطل پس اینکه گفتن فلسفه به معنای حب حکمت درسته. اما اینکه چطور به بچه ها این رو اموزش بدیم؟چطور تفکر فلسفی داشته باشیم؟ ما انواع تفکر رو داریم که یکیش تفکر فلسفی هست یکیشم تفکر حکمت متعالیه اسلامی و انواع دیگر تفکر... که اینجا هم تفکر حکمت کاملتره و جامع تره فلسفه میگه تو ظاهر غرق نشو برو تو عمق قضایا-اینجا عقل زیر بنای هر چیزی هستش علم حسی و تجربی رو یاد بگیریم؟ (یادگیری علم)-برای هر چیزی سوالی داشته باشیم؟اینکه حقیقت هر چیزی چیست و شناخت نسبت به اون چیز؟و اینکه اصلا من کیم؟هدفم از زندگی چیه؟بعد عمل کردن به همون حقیقت هست که تبدیل میشه به کمال نمیدونم روند درستش همینه؟ اگر همینه چطور میشه به بچه آموزش داد؟هوش بچه زیاده درجا تناقض رو میفهمه من مادر پدر معلم خودم تفکر فلسفی نداشته باشم چطور به بچه باید آموزش بدم؟وقتی عملک خلاف حرفم هست؟ حس میکنم گذاشتن همه ی اینا عین پازل کنار هم راحته اما تو عمل سخته مشخصاً نمي تونيم از انساني كه خودش هنوز تفكر فلسفلي نداره، انتظار اينكه كس ديگهاي رو با اين نوع تفكر بار بياره داشته باشيم. اما احساس ميكنم در جواب به سوال شما بايد يك نكته رو شفافسازي كنيم. و اون اينكه فلسفه يك سلوك هست. يك روند و فرايند هست. فلسفه يعني همين فرايند طرح سوال، و سعي براي طرح سوالهاي درست. بنابراين نبايد به فلسفه بعنوان يك علم گيجكننده كه قرنهاست هيچ جوابي براي سوالات كليدي نداره نگاه كنيم. كه اگر اينطور نگاه كنيم، اونوقت مثل تصويري كه شما مجسم كرديد گيج خواهيم شد. و با خودمون خواهيم گفت، وقتي هنوز خود من براي اين سوال جوابي ندارم، چطور به فرزندم جوابي بدم ؟ در حالي كه موضوع اصلا جواب دادن يا ندادن نيست، بلكه موضوع اصلي «طرح سوال» هست. و فلسفه يعني همين. 3 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۵ مشخصاً نمي تونيم از انساني كه خودش هنوز تفكر فلسفلي نداره، انتظار اينكه كس ديگهاي رو با اين نوع تفكر بار بياره داشته باشيم. اما احساس ميكنم در جواب به سوال شما بايد يك نكته رو شفافسازي كنيم. و اون اينكه فلسفه يك سلوك هست. يك روند و فرايند هست. فلسفه يعني همين فرايند طرح سوال، و سعي براي طرح سوالهاي درست. بنابراين نبايد به فلسفه بعنوان يك علم گيجكننده كه قرنهاست هيچ جوابي براي سوالات كليدي نداره نگاه كنيم. كه اگر اينطور نگاه كنيم، اونوقت مثل تصويري كه شما مجسم كرديد گيج خواهيم شد. و با خودمون خواهيم گفت، وقتي هنوز خود من براي اين سوال جوابي ندارم، چطور به فرزندم جوابي بدم ؟ در حالي كه موضوع اصلا جواب دادن يا ندادن نيست، بلكه موضوع اصلي «طرح سوال» هست. و فلسفه يعني همين. چ می توان کرد؟ تصور طالب بودن اغلب با خود ورود ب وادی طلب اشتباه گرفته میشه. کاش روزی برسه ک تو این مرحله وارد شم. نکته های دوستامون جالب بود. و با حرف تو هم موافقم. """"" طرح سوال"""""" چیزی ک ما رو تو وادی اول راه میندازه. 2 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۵ چ می توان کرد؟تصور طالب بودن اغلب با خود ورود ب وادی طلب اشتباه گرفته میشه. کاش روزی برسه ک تو این مرحله وارد شم. نکته های دوستامون جالب بود. و با حرف تو هم موافقم. """"" طرح سوال"""""" چیزی ک ما رو تو وادی اول راه میندازه. چند وقت پیش توی کتابخونه یک کتاب گیرم اومد که اسمش این بود: " پرسیدن، مهم تر از پاسخ دادن است!" به دوستانمون توصیه میکنم این کتاب که یک کتاب کوچک (با قطع پالتویی) و کم حجم هست رو، اگر پیدا کردند، مطالعه کنند. بنظرم مورد توجهتون قرار میگیره. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده