رفتن به مطلب

حکایت افتادن در چاه


ارسال های توصیه شده

روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسيار دردش آمد …

 

یک روحانی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام داده‌ای.

 

یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.

 

یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.

 

یک یوگيست به او گفت : این چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند.

 

یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایين انداخت.

 

یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.

 

یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پيدا کند..

 

یک تقویت کننده فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است.

 

یک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات بشكنه.

 

سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بيرون آورد…!!

  • Like 9
لینک به دیدگاه
هی سهیل جان یادته چطور درت اوردم از چاه ....بشکن این دس که ..بی خیال .!

 

آره قشنگ یادمه

ایشالا اون آرزویی هم که کردی به زودی مقبول بیفته

آخه میدونی گاهی وقتا بهترین کمک ها بدترین خیانت ها میشن

لینک به دیدگاه
آره قشنگ یادمه

ایشالا اون آرزویی هم که کردی به زودی مقبول بیفته

آخه میدونی گاهی وقتا بهترین کمک ها هم بدترین مخیانت ها میشن

 

 

..پسرم ..معلوم سنو سالی هم نداری ..این حرفا چی می گی ..بیا بغل عمو یی!

 

اما در کل کمک کردن خوبه حتی به دشمنت برای رهایی از جهل و نا گاهی مگه نه ؟

لینک به دیدگاه
آدم از چیزایی که بدش بیاد به طرفشون جذب میشه.
حرفای خوب خوب میزنی رئیس!
واقعیتش تو زندگی هم باید همه چی رو سهل گرفت تخصص اون آدم بیسواد, نفهمیدن نبود که فقط غرور کاذب اکتسابی ناشی از مدرک کیلویی درش حلول نکرده بود
  • Like 1
لینک به دیدگاه

روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسيار دردش آمد …

 

یک روحانی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام داده‌ای.

 

یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.

 

یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.

 

یک یوگيست به او گفت : این چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند.

 

یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایين انداخت.

 

یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.

 

یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پيدا کند..

 

یک تقویت کننده فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است.

 

یک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات بشكنه.

 

سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بيرون آورد…!!

 

:w66::hi::ws48::a030::icon_redface:

لینک به دیدگاه

روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسيار دردش آمد …

 

یک روحانی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام داده‌ای.

 

یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.

 

یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.

 

یک یوگيست به او گفت : این چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند.

 

یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایين انداخت.

 

یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.

 

یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پيدا کند..

 

یک تقویت کننده فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است.

 

یک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات بشكنه.

 

 

سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بيرون آورد…!!

بنظرم اون بیسواد نبوده. سواد تجربی داشته یا اینکه یادش رفته بوده که مدرکشو با خودش بیاره.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 9 ماه بعد...
آدم از چیزایی که بدش بیاد به طرفشون جذب میشه.

حرفای خوب خوب میزنی رئیس!

واقعیتش تو زندگی هم باید همه چی رو سهل گرفت تخصص اون آدم بیسواد, نفهمیدن نبود که فقط غرور کاذب اکتسابی ناشی از مدرک کیلویی درش حلول نکرده بود

 

بنظرم اون بیسواد نبوده. سواد تجربی داشته یا اینکه یادش رفته بوده که مدرکشو با خودش بیاره.

شدیدا دلتنگ هر دوتونم الان

هرجا هستید خوش باشید و پیروز:icon_gol:

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...