wheeler 8640 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۴ نقل است که در روزگار قدیم یکی از مریدان سوی شیخ شد و از ایشان بخواست تا از اهمیت آب برای آنها گوید.شیخ اندکی آن جوان را نگریست و سپس سخن بکرد : آب بسیار مهم استٰ، اگر آب نباشد نمیتوانیم شنا کنیم و اگر نتوانیم شنا کنیم، غرق خواهیم شد ! مریدان چون این حدیث بشنیدند جملگی نعره ها زده ره صحرا بگرفتند و ... و باز در این عصر دلانگیز ماه شهریور، همزمان با تناول دانهی انگور، به غور در انجمن پرداخته و هیچ منزل را آبادتر از کلبهی پیر خود نیافتیم در عجبم که چرا کسی از مردمان حالی از شیخ ما نمیپرسد. حال اینکه آن فرصتی است غنیم و سعادتی است عظیم. که مرغ و حور و پری همه تسبیح گوی و ما خاموش :دی و اما در باب نیروگاه دائم النیرو شیخ ما ! و آن نه نیرو گاه بود که "گاه" باشد و "گاه" نباشد بل آن نیرودانی است قیم به ذات خویش و دائم به بقای درویش پس پست ده ای درویش، اندک بیش تا خلق جامه ها کنده، ره صحرا بگیرند از پس و پیش پ.ن: و صحرا آن جا بود که خلق مدرک ها بر کوزه گذاشته از آب آن سیراب میگردند و آن نباشد مگر جز سرابی وگرنه بحری چنان ساخته گردد که جمله در آن غرقه شوند. و کس نماند مگر آنکه بر کشتی شیخ سوار ! وسلام علی من اتبع التاپیک سلام یا شیخ یا شیخ درگیر یک واحد شدیم و قصدمان پیچاندن نت و انجمن ها بود اما گفتیم این بحث تمام شود بعد بریم دنبال بازیمون و بحث نصفه نمونه یا شیخ من همچنان منتظر شیخ سوم (ناصر) هستم تا مکتب کامل شود در ضمن یا شیخ چند ماسفت بسیار شیک به ما معرفی کن که قصد ساخت یک آمپلی فایر جذاب برای اتاق کار داریم گزینه های مختلفی از جمله نظامی روی میز ما است و شما نیز چند گزینه به ما معرفی کن برادر ... آورین یا شیخ سلام مهندس مرسی از بابت استارت تاپیک عالی بود شرمنده که تا اینجا نبودم نتونستم همراهیتون کنم هرچند خودتون استادید تاپیک رو به نحو احسنت پیش بردین از ایلیا عزیزم که همراهی کردن ممنونم. برای این نیروگاه که میگین به نظرم باید انرژی اولیه ای بتونه داشته باشه مگه اینکه کاری کنیم بعد یکبار استارت هیچوقت دچار اختلال و خاموشی نشه مقام معظم رهبری انجمن سلام مهندس توانای ما احوالات برادر ؟ خب چرا برای همیشه ؟ بعد از هربار استارت کمپرسور ما نیز با محدوده فشار 150 تا 200 بار شارژ میشود و برای استارت بعدی آماده است بارها میتوان اینکار را تکرار کرد نیروی اولیه ما یک مخزن هوای فشرده و پرفشار است با درود چندوقت پیش مشابه همچین صحبتهایی رو توی یه پست دیگه دیدم که طرف یک ستون آب و یک ستون جیوه رو به هم مرتبط کرده بود و قصد داشت از نیروی شناوری جهت تولید توان استفاده کنه که بنظر من غیر عملیه. بفرض اگر عملی هم باشه چرا هرچی من تحقیق کردم در مورد این آدم همش نقاشی دیدم راجعبه طرحش؟ چرا یه مدل آزمایشگاهی رو نساخته؟ خیلی خوشحال میشم اگر هرکس پیشنهادی برای تولید توان بدون هیچ گونه انرژی ورودی داره در قالب یک شماتیک ساده (البته بعد از ثبت اختراعش!) طرحش رو ارائه کنه. در نهایت هیچوقت هیچ سیستم تبدیل انرژی نمیتونه به علت تلفات انرژی و بازگشت ناپذیریهای حاکم بر هر فرآیند تبدیل انرژی بی نیاز از انرژی ورودی باشه. با سپاس. M.r بابک عزیز خب من نمیدونم اون بنده خدا چیکار کرده اما نقاشی منظورت اون بود یا من ؟ اما خب از خودش میخواستی نمونه تهیه کنه و اگر منظور اون بنده خدا نیست و نمونه این کارو گفتی خب چند تا لازم داری عزیز؟ درضمن این چیزا ارزش پتنت کردن نداره که چی داره که بخواد پتنت بشه ؟ من اتفاقا از خدامه نمونه هر چیزی که اینجا گفته شد ساخته بشه و خود بچه ها پیگیری نکردن سال گذشته هم تو بخش طراحی هدف فقط تئوری نبود و میخواستم بسازمش که کسی دنبالشو نگرفت و نمونه مشابه متانول (البته برای فیشرتروپش) رو به ناچار برای شرکت فلان ساختیم که نمونه کار به عنوان پایلوت تولید بنزین ! گازوئیل و نفت سفید از گاز طبیعی برای 20 بشکه در روز موجوده ولی 20 بشکه از یک فرایند چیزی مهمی نیست اما خب برای روونمایی این دوستان خیلی مهم بود کاغذبازیهای سرسام آور این دوستان هم اینقدر زیاده که حال آدمو بد میکنه و البته زیر آبی رفتن مدیرانو مدیران ارشد اون مجموعه از همه بدتر افرادی که وقتی کار رو دیدن به شدت از روی هم رد میشدن جو کار کردن با شرکتهای داخلی مسمومه و بنده هم ترجیح میدم اصلا با این دوستان همکاری نکنم نمیتونم اسم ببرم چه شرکتی چون همه میشناسن و جالب نیست این حرکت ولی فکر کنم برادر عارف بدونه کدوم شرکت رو میگم هنوز هم فایل های قرارداد و R&D موجوده چون میخواستن یک بخش جدا در نظر بگیرن و تکنولوژی های برتر صنعت پتروشیمی رو برای خودشون پتنت و لایسنس بگیرن آتیششونم خیلی تند بود اما اینا چیزای مهمی برام نیست بابک جان و هر چند تا که میخوای بگو به جای شماتیک برات میسازم جنبه سرگرمی دارن عزیز بابا دنبال تائید گرفتن و اثبات خودم نیستم که چند ماهی میشه از صنعت پتروشیمی زدم بیرون اما در مورد نقاشی من خودم شخصا هیچ وقت دیتای عملیات رو به هیچ شرکتی نمیدم(حالا چه بگن خوبه یا یگن بده) هیچ شبیه سازی هم نمیکنم و اگر قرار به ساخت چیزی باشه تیم ساخت رو خودم میبندم از طرفی دیتاهای عملیات هم از شبیه سازی و محاسبات نرم افزاری بدست نمیارم (البته بقیه بچه ها دوست دارن انجام بدن من خودمو میگم به بقیه کاری ندارم) هر چی لازم دارم تو ذهنمه و چرک نویسی که دستمه متریال رو آماده میخرم یا میریزم برای نشون دادن یک فرایند هم با رعایت حذف نکات کلیدی از پینت استفاده میکنم ! همین همکاران و شرکت ها هم اصلا مهم نیست متوجه میشن یا نه چون اصلا قرار نیست اونا توی طرح دخالت کنن هر چی کمتر متوجه بشن بهتره و کمتر تو دستو پای آدم هستن یک نمونه از یک پلنت رو با پینت میکشم و خودمم فقط میدونم چیکار کردمو چی توشه همین کافی و ایده آله از سایز و قطر بگیر تا تعداد پیچهای فلنج و هر چی که فکرشو بکنی ! حتی ضای سبز هم بهت میگم کجاست البته برای شرکت های داخلی همین نقاشی هم زیاده من حاظرم یک نمونه از همین طرح رو براتون بسازم برید برای خودتون پتنت کنید کاری ندارم که اتفاقا بدم نمیاد به جای نوشتنو توضیح نمونه بسازم و روش کار کنید حالا با خودتونه که چیکارش کنید و من اگر جای شما بودم نه تو ایران پتنت میکردم و نه اجرا حیفه واقعا چوا اهمیت و ارزش کار رو جای دیگه بهتر درک میکنن و به معنی واقعی میبینم که چطور بالاترین انرژی ممکن رو میذارن تا طرحت رو به سرانجام برسونن !! تازه اینکه طرح عملیاتیه و نمونه هم داری اما طرح هایی که نمونه ای هم نداره و حتی 10 درصد بدونی میشه رو یخه میکنن و به سرانجام میرسونن !! کجای داخل رو سراغ داری یک طرحی 10 درصد مطمئن باشه پشت صاحب طرح رو بگیرن ؟ بعدشم با خیال راحت همه جزئیات طرح هم بریزی وسط به حقوقت احترام میذارن و طرح خودته اما اینجا یکم دستت بلرزه طرحتو کش میرن به صد نفر هم باید جواب پس بدی در آخر هم خودت از کرده خودت پشیمون میشی البته من همه اینارو برای خودم گفتم خودم بخوام کاری بکنم اصلا اینجا صحبتشم نمیکنم عرقو این حرفها هم چیزی جز جوک نیست برام حالا با شماست و هرکاری بگید همونو میکنم ادامه بدیم یا بسازم ؟ میتونم بسازم با DHL بفرستم برای برادر عارف و خودتون باهاش سروکله بزنید وزنی هم نداره حدود 100 کیلو یک کاربردیشو میشه ساخت 7 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۴ سلام یا شیخیا شیخ درگیر یک واحد شدیم و قصدمان پیچاندن نت و انجمن ها بود اما گفتیم این بحث تمام شود بعد بریم دنبال بازیمون و بحث نصفه نمونه یا شیخ من همچنان منتظر شیخ سوم (ناصر) هستم تا مکتب کامل شود بله؛ ما نیز با اینکه احتمالا چندان از جادو و جنبل های مکانیکی شما و شیخ ناصر سر در نخواهیم آورد، اما بسیار مشتاقیم ببینیم با چه حیله ای ژنراتور را از موتور پیش انداخته اید که این کاری است سترگ و جز به دست پاکان میسر نشود در ضمن یا شیخ چند ماسفت بسیار شیک به ما معرفی کن که قصد ساخت یک آمپلی فایر جذاب برای اتاق کار داریم گزینه های مختلفی از جمله نظامی روی میز ما است و شما نیز چند گزینه به ما معرفی کن برادر ... آورین یا شیخ های هااای.... گریهی حضار :icon_pf (34): پ.ن: همانا که ما از توبه کنندگانیم 5 لینک به دیدگاه
GBG10 2039 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۴ M.r بابک عزیز خب من نمیدونم اون بنده خدا چیکار کرده اما نقاشی منظورت اون بود یا من ؟ اما خب از خودش میخواستی نمونه تهیه کنه و اگر منظور اون بنده خدا نیست و نمونه این کارو گفتی خب چند تا لازم داری عزیز؟ درضمن این چیزا ارزش پتنت کردن نداره که چی داره که بخواد پتنت بشه ؟ من اتفاقا از خدامه نمونه هر چیزی که اینجا گفته شد ساخته بشه و خود بچه ها پیگیری نکردن سال گذشته هم تو بخش طراحی هدف فقط تئوری نبود و میخواستم بسازمش که کسی دنبالشو نگرفت و نمونه مشابه متانول (البته برای فیشرتروپش) رو به ناچار برای شرکت فلان ساختیم که نمونه کار به عنوان پایلوت تولید بنزین ! گازوئیل و نفت سفید از گاز طبیعی برای 20 بشکه در روز موجوده ولی 20 بشکه از یک فرایند چیزی مهمی نیست اما خب برای روونمایی این دوستان خیلی مهم بود کاغذبازیهای سرسام آور این دوستان هم اینقدر زیاده که حال آدمو بد میکنه و البته زیر آبی رفتن مدیرانو مدیران ارشد اون مجموعه از همه بدتر افرادی که وقتی کار رو دیدن به شدت از روی هم رد میشدن جو کار کردن با شرکتهای داخلی مسمومه و بنده هم ترجیح میدم اصلا با این دوستان همکاری نکنم نمیتونم اسم ببرم چه شرکتی چون همه میشناسن و جالب نیست این حرکت ولی فکر کنم برادر عارف بدونه کدوم شرکت رو میگم هنوز هم فایل های قرارداد و R&D موجوده چون میخواستن یک بخش جدا در نظر بگیرن و تکنولوژی های برتر صنعت پتروشیمی رو برای خودشون پتنت و لایسنس بگیرن آتیششونم خیلی تند بود اما اینا چیزای مهمی برام نیست بابک جان و هر چند تا که میخوای بگو به جای شماتیک برات میسازم جنبه سرگرمی دارن عزیز بابا دنبال تائید گرفتن و اثبات خودم نیستم که چند ماهی میشه از صنعت پتروشیمی زدم بیرون اما در مورد نقاشی من خودم شخصا هیچ وقت دیتای عملیات رو به هیچ شرکتی نمیدم(حالا چه بگن خوبه یا یگن بده) هیچ شبیه سازی هم نمیکنم و اگر قرار به ساخت چیزی باشه تیم ساخت رو خودم میبندم از طرفی دیتاهای عملیات هم از شبیه سازی و محاسبات نرم افزاری بدست نمیارم (البته بقیه بچه ها دوست دارن انجام بدن من خودمو میگم به بقیه کاری ندارم) هر چی لازم دارم تو ذهنمه و چرک نویسی که دستمه متریال رو آماده میخرم یا میریزم برای نشون دادن یک فرایند هم با رعایت حذف نکات کلیدی از پینت استفاده میکنم ! همین همکاران و شرکت ها هم اصلا مهم نیست متوجه میشن یا نه چون اصلا قرار نیست اونا توی طرح دخالت کنن هر چی کمتر متوجه بشن بهتره و کمتر تو دستو پای آدم هستن یک نمونه از یک پلنت رو با پینت میکشم و خودمم فقط میدونم چیکار کردمو چی توشه همین کافی و ایده آله از سایز و قطر بگیر تا تعداد پیچهای فلنج و هر چی که فکرشو بکنی ! حتی ضای سبز هم بهت میگم کجاست البته برای شرکت های داخلی همین نقاشی هم زیاده من حاظرم یک نمونه از همین طرح رو براتون بسازم برید برای خودتون پتنت کنید کاری ندارم که اتفاقا بدم نمیاد به جای نوشتنو توضیح نمونه بسازم و روش کار کنید حالا با خودتونه که چیکارش کنید و من اگر جای شما بودم نه تو ایران پتنت میکردم و نه اجرا حیفه واقعا چوا اهمیت و ارزش کار رو جای دیگه بهتر درک میکنن و به معنی واقعی میبینم که چطور بالاترین انرژی ممکن رو میذارن تا طرحت رو به سرانجام برسونن !! تازه اینکه طرح عملیاتیه و نمونه هم داری اما طرح هایی که نمونه ای هم نداره و حتی 10 درصد بدونی میشه رو یخه میکنن و به سرانجام میرسونن !! کجای داخل رو سراغ داری یک طرحی 10 درصد مطمئن باشه پشت صاحب طرح رو بگیرن ؟ بعدشم با خیال راحت همه جزئیات طرح هم بریزی وسط به حقوقت احترام میذارن و طرح خودته اما اینجا یکم دستت بلرزه طرحتو کش میرن به صد نفر هم باید جواب پس بدی در آخر هم خودت از کرده خودت پشیمون میشی البته من همه اینارو برای خودم گفتم خودم بخوام کاری بکنم اصلا اینجا صحبتشم نمیکنم عرقو این حرفها هم چیزی جز جوک نیست برام حالا با شماست و هرکاری بگید همونو میکنم ادامه بدیم یا بسازم ؟ میتونم بسازم با DHL بفرستم برای برادر عارف و خودتون باهاش سروکله بزنید وزنی هم نداره حدود 100 کیلو یک کاربردیشو میشه ساخت سوء برداشت نشه، منظور من از نقاشی مطلبی هست که در این پست گذاشته شده: http://www.noandishaan.com/forums/thread142690-3.html#post1553559 متاسفانه ایشون در این انجمن حضور ندارن! در مورد مواردی که عنوان کردید بحثی ندارم چراکه تبدیل سوختی به سوخت دیگر (تبدیل گاز طبیعی به نفت سفید و غیره) هیچ قانونی رو نقض نمیکنه. بحث من در رابطه با تولید توان بدون استفاده از هرگونه سوخت یا انرژی ورودی طبق اولین پست یعنی قراره برق تولید کنیم و برای این برق نه سوختی بکار ببریم و نه بخاری هستش. اگر طرحی در این مورد دارید بفرمایید تا راجعبش صحبت کنیم. البته شاید منظورتون منابع انرژی تجدید پذیر باشن. 6 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۴ بله؛ ما نیز با اینکه احتمالا چندان از جادو و جنبل های مکانیکی شما و شیخ ناصر سر در نخواهیم آورد، شیخ جاست یک چوب دستی در خشتک خویش مخفی کرده که قدرتش بسیار زیاد بوده شبیه چوب دستی موسی است و بارها نظاره کردم که چطور آن چوب دستی را به ژنراتوری خوش صدا تبدیل کرده و البته گاهی هم به گربه های محل را دنبال نموده اما بسیار مشتاقیم ببینیم با چه حیله ای ژنراتور را از موتور پیش انداخته اید که این کاری است سترگ و جز به دست پاکان میسر نشود کاری ندارد یا شیخ فقط کافیست کمی به چند چرخ و دنده یا فولی دقت نمایی و فاکتورهایی مثل وزن تیغه ها و اندازه را در نظر بگیری این دو عاملی بسیار مهم هستند و گزینه هایی مثل معکوس نمودن گیربکس و امثالش یا عواملی مثل معکوس کشدین شیخ یا معکوس شدن حرکت ساعت و جابه جایی دنده هایش حال بفرما اگر شرایطی محیا شود که با چرخش یک سوم دور از یک محور ! محور کوچکتری چندین دور برقصد چه اتفاقی خواهد افتاد و اگر وزن محور کمی سنگین باشد و موتور محرک خاموش شود چرا کماکان محور میچرخد ؟ حال یک مثال بی ربط و چرت :/ سنگ هایی مثل چاقو تیز کن را ببین (البته آن بزرگتر ها که در کارگاه ها ولو هستند و روی درو دیوار پیچ میشوند) یک موتور مشقی به یک سنگ به اندازه نلبکی متصل است و با دور بالا در حال گردش شخص تراشکار یا هر کاره بعد از سنگ زدن جسم مورد نظر موتور را خاموش نموده و به دنبال کار خود میرود موتور خاموش است ولی نیم ساعت بعد سنگ از چرخش می افتد علت را جویا شدم و به کمک چوب دستی جادویی شیخ مکانیک ! ناصر حکیم توانایی صحبت با سنگ بر ما نمایان گشت بارها سنگ را باز نموده و سنگها و محورهایی با وزن و اندازه های متفاوت به موتور وصل نموده و روشن کردیم جالب کار اینجا بود که وقتی موتور بدون محور و سنگ است بعد از روشن شدن هم به سادگی میتوان شفت را با دست گرفت و زور موتور نمیرسید تا دست ما را پس بزند سپس آزمایشی دیگر انجام دادیم سنگی را به موتور (مثل همیشه ) وصل نمونه و پیچ کردیم سپس به محض پیچ کردن یک تکه لوله با کمک آرگون متصل کردیم ! چیزی شبیه به عکس پیوست موتور را روشن نموده و سعی کردیم باز با کمک دست لوله را بگیریم که دست خودمان بصورت مشت خورد در صورت خودمان که گویی با تایسون مشاجره کردیم موتور را خاموش کرده و جددا سعی کردیم لوله را با دست دریابیم که همچنان مشت بر صورت خودمان خورد صبر نموده تا سنگ آرامش بگیرد و از حرکت افتاده سپس لوله را در دست گرفتیم و موتور را روشن نموده که باز هم یک مشت دیگر دریافت کرده و لبمان باد کرد با شیخ مکانیک ناصر حکیم در این باره مشورت کردیم اما او و مریدانش سرگرم دنبال نمودن گربه های محل بودن و متوجه منظور ما نشد این آزمایش رو با اضافه کردن چند سنگ با اوزان مختلف ادامه دادیم و در آخر لوله ای وصل نمودیم (بین هر سنگ هم تکه ای لوله دور کرده و بعد از تراش و صاف کردن قرار دادیم ) در آخر هم باز لوله ای نصب نموده تا آزمایش را تکرار کنیم به ناچار صفحه کیلومتر خودرو پدر را سرقت کرده و با مصیبت به لوله متصل کردیم (که بعد ها فهمیدیم با صفحه کیلومتر موتورسیکلت هم میشد اینکار را کرد و در فروشگاه ها موجود بوده :icon_pf (34):) موتور خالی بدون سنگ ها دوری برابر با 1400 در دقیقه داشت و وقتی سنگ ها نصب میشد در چند ثانیه (شاید 15 ثانیه) دور کمتر از 1200 دور در ثانیه بود و موتور زور میزد اما بعد از گذشت این زمان و چرخش چند دوری ! سنگ ها دیگر قابل کنترل نبوده و در واقع یکی را لازم داشت که جلوی آنها را بگیرد و گویی سنگی در سرازیری افتاده دور موتور به شدت زیاد شده بود و انگار سنگ ها موتور را میپرخانن نه موتور آنها را اول و زمان استارت موتور جانی سخت کند تا سنگ ها به حرکت در آمده و شبیه خودرویی بود که چند صد کیلو بیش از حد توانش بار را جابه جا میکند و ناله میکرد اما بعد از گذشت 15 ثانیه گویی آن خودرو در شیبی تند قرار گرفته و و خلاص است و بسیاتر روان میودید به دستگاهی که پشت موتور وصل کرده بودیم تا شدت جریان مصرفی موتور را نشان دهد نگاه انداختیم موتور ما قبل از روان کار کردن شدتی بالغ بر 4 آمپر میکشید و پدرش در عذاب بود چون مصرف استاندارد موتور این نبود و بعد از آن 15 ثانیه نگاهی مجدد به دستگاه انداختیم که به طرز عجیبی میزان مصرف موتور به 1 تا 1 خرده ای رسیده بود و باز وقتی نگاه میکردیم انگار سنگ ها موتور را میچرخاندن نه موتور آنها را و وقتی هم موتور را خاموش کردیم زمان بیشتری برد تا کامل ثابت شده و دیگر حرکت نکند احساس غریبی ما را گرفت و دلمان به حال موتور میسوخت چون مثل آدمی شده بود که یک بار 5 کیلویی به کمرش بسته شده و سر پایینی از کوهی میدود و در واقع دیگر ترمزش نمیگیرد و سرعت دوندگی آن بسیار بیشتر از زمانی است که در سطحی صاف میدود و در واقع نصف آن سرعت دست خودش نیست و به دلیل شیب و باریست که همراه دارد و البته زور گردش و موتور هم زیاد شده بود که علت وزن سنگ ها بود خصوصا وزنی که در گردش بدست میاورد و مضاف بر وزن عادی سنگ تحمیل میشد چند ماه پیش وقتی در پی مراحل پایانی طراحی جنگنده بودیم چیزی شبیه به این را در ابعاد بسیار خرکی تر دیدم وقتی بحث های G و وزنی که یک جنگنده در آن نقاط (مثلا 9 جی ) پیدا میکند و مقاومت پلتفرم و بدنه را بررسی میکردم خیلی خیل فراتر از همین موضوع را دیدم حالا سنگ ما دیگه 2/5 ماخ سرعت نداشت اما بحثش تا حدی شباهت داشت این بود قصه ما که به سر رسید ولی شیخ مکانیک هنوز موفق به زدن و دنبال نمودن همه گربه های کوچه نشده پس تا شیخ قاصدک کمی خشتک خویش را بخاراند و آب انگوری نوش جان کند و اسباب سفر به سایر کرات را محیا کند ما نیز وینستونی چاق بنماییم و چایی بنوشیم و من الله توفیق های هااای.... گریهی حضار :icon_pf (34): پ.ن: همانا که ما از توبه کنندگانیم :ws28: سوء برداشت نشه، منظور من از نقاشی مطلبی هست که در این پست گذاشته شده: http://www.noandishaan.com/forums/thread142690-3.html#post1553559 متاسفانه ایشون در این انجمن حضور ندارن! در مورد مواردی که عنوان کردید بحثی ندارم چراکه تبدیل سوختی به سوخت دیگر (تبدیل گاز طبیعی به نفت سفید و غیره) هیچ قانونی رو نقض نمیکنه. بحث من در رابطه با تولید توان بدون استفاده از هرگونه سوخت یا انرژی ورودی طبق اولین پست یعنی قراره برق تولید کنیم و برای این برق نه سوختی بکار ببریم و نه بخاری هستش. اگر طرحی در این مورد دارید بفرمایید تا راجعبش صحبت کنیم. البته شاید منظورتون منابع انرژی تجدید پذیر باشن. نه عزیزم چرا سوء برداشت بشه فقط سوال کردم چون دقیق مفهوم متن رو متوجه نشدم توضیحاتش رو کم کم وارد میکنیم تا بیشتر با موضوع آشنا بشی و بعد قضاوت کنید چون عادت دارم در شروع هر بحث موضوع را با 20درصد دیتا شروع کنم و کم کم اضافه کنیم تا ملکه ذهن بشه پس همه چیز اینا نیست بابک عزیز 7 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۴ نقاشی یادمان رفت فقط یک نکته انحرافی کی میتونه به من بگه چرا از سنگ اول به بعد فاصله سنگ ها بیشتر میشه ؟ به نقاشی نگاه کنید سنگ اول و دوم بعد یهو سنگ سوم جلوتر و .............. 8 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۴ شیخ قاصدک همین الان یهویی I love you PMC 6 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 شهریور، ۱۳۹۴ پس چرا شیوخ زدن گاراژ به جای این همه سوال پرسیدن از من یکم ایده پردازی کنید خب یکی یک طرحی بکشه یک ایده جدیدی بده 6 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۴ نقاشی یادمان رفتفقط یک نکته انحرافی کی میتونه به من بگه چرا از سنگ اول به بعد فاصله سنگ ها بیشتر میشه ؟ به نقاشی نگاه کنید سنگ اول و دوم بعد یهو سنگ سوم جلوتر و .............. همانا که ما تو را حق یافته و از ایمان آورندگانیم :smiley-gen165: یاشیخ، عجب مثال مشتیای بود. ای کاش همیشه از این مثال های ناراحت برایمان بیاوری :4chsmu1: حالا متوجه ماهیت آن سنگواره ها در شکل اول شدیم ( اولش فکر کردم طرح یکسری ادوات الکترونیکی است که ماهیتش بر ما مجهوله ) بنابراین تا زمانی که سنگ ها دور گرفته و ژنراتور اول را در سراشیبی بیاندازند کمپرسور نازنین میبایست جان بکند؛ که این برای او بهتر است اگر بداند (چون بعدش دیگه ولو میشه و استراحت میکنه تا ته قضیه) حکمت فاصله ی نامساوی سنگها هم احتمالا توزیع وزن و صرفه جویی در انرژی لازم برای دور گرفتن سنگ ها است. شاید اگر همه ی سنگها با یک فاصله ردیف بودند اولاً برای شروع کار موتور باید فشار بیشتری تحمل میکرد، ثانیاً روند سرعت گرفتن کندتر از الان میبود. این حرکت باعث میشه به بیان ساده عقب لوله سنگینتر بشه و یه جورایی چند میکروثانیه جلوتر از سنگ سوم پیچش بگیره و خلاصه سرعت رو بالاتر ببره ( ادبیات غیرمکانیکی ما را به بزرگواری ببخش ای پیر ) 7 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۴ همانا که ما تو را حق یافته و از ایمان آورندگانیم :smiley-gen165: یاشیخ، عجب مثال مشتیای بود. ای کاش همیشه از این مثال های ناراحت برایمان بیاوری :4chsmu1: حالا متوجه ماهیت آن سنگواره ها در شکل اول شدیم ( اولش فکر کردم طرح یکسری ادوات الکترونیکی است که ماهیتش بر ما مجهوله ) نکند شیخ ما آن را با یک زنگ اخبار اشتباه گرفته بوده ؟ :ws28: دیدی یا شیخ ؟ حرف گوش نمیدهی ؟ در کامنت های اول چقدر گفتم شرح فرایند را ماطلعه بنما ؟ بنابراین تا زمانی که سنگ ها دور گرفته و ژنراتور اول را در سراشیبی بیاندازند کمپرسور نازنین میبایست جان بکند؛ که این برای او بهتر است اگر بداند (چون بعدش دیگه ولو میشه و استراحت میکنه تا ته قضیه) دقیقا یا شیخ !! که البته بعدش کاری با کمپرسور نداریم و بعد از شارژ مجدد خاموش میشود کمپرسور ما با ظرفیتی بالغ بر 5 متر مکعب هوای فشرده تا محدوده 150 تا 200 بار را در اختیار ما قرار میدهد و حجم خروجی این اجازه را به ما میدهد تا حداقل دو دقیقه از فشار فوق بهره بگیریم هوای فشرده هم که گفتم کجا میره اما یا شیخ شما بفرما این هوای فشرده را چطور آزاد کنیم که استارتی بس ناراحت برای ما بزند ؟ حکمت فاصله ی نامساوی سنگها هم احتمالا توزیع وزن و صرفه جویی در انرژی لازم برای دور گرفتن سنگ ها است. شاید اگر همه ی سنگها با یک فاصله ردیف بودند اولاً برای شروع کار موتور باید فشار بیشتری تحمل میکرد، ثانیاً روند سرعت گرفتن کندتر از الان میبود. این حرکت باعث میشه به بیان ساده عقب لوله سنگینتر بشه و یه جورایی چند میکروثانیه جلوتر از سنگ سوم پیچش بگیره و خلاصه سرعت رو بالاتر ببره ( ادبیات غیرمکانیکی ما را به بزرگواری ببخش ای پیر ) بله یا شیخ اول اینکه فاصله باعث میشود از گزینه اهرم استفاده نموده و بیشترین فشار را روی شفت قرار دهیم تا موتور از طرفی بیشترین شرایط را برای جلو انداختن حرکت لوله ها ابجاد مینماییم یا شیخ وجود نیرویی غیب در این فاصه باعث میشود تا مقداری از زور را از روی موتور برداشته و گردن عوامل دیگر بی اندازیم که بهش خواهیم رسید ! اما مثالی در این باب عرض کنم این را تشبیه کنیم به زمانی که قرار است کله روتر یک فلنج نصب کنیم و سپس شفتی به طول 90 سانتی متر در ادامه نصب کنیم درست شبیه زمانی که قرار است میکسری موتور سرخود بسازیم و یا شبیه به گاردان خودرو !! چه حسیست که شفت را تراشیده و دور میکنند ؟ چرا وقتی تسمه و فولی در کار نیست و شفتی قرار است با 900 دور در دقیقه برقصد (میکسرهای موتور سرخود) نهایت طول شفت 90 تا 120 میشود ؟ چرا امکان ساختن میکسری بزرگتر نیست و برای یزرگتر ساختن حتما شفت و فولی قرار میدهند ؟ اگر شفت دور و تراشیده نشود و به قولی تابش گرفته نشود در همان لحظه اول شف مثل پاپیون شده و در رفته و اگر شفت طول بیشتری پیدا کند حتی با دور شدن هم میپیجد !! اینجاش مهمه !!! حتی اگر شفت دور و تاب گیری هم شود اگر طولی بیش از 120 داشته باشد باز میپیچد چه چیزی باعث پیچش و گره خوردن شفت میشود ؟ یک خلا در مسیر است آن چیست ؟ در گاردان این اتفاق نمی افتد !! آخر چرا ؟ چون انتهای گاردان به جایی نصب میشود ولی در میکسر فقط یک طرف شفت به موتور فلنج یا کوبل شده و طرف دیگر ول است حال تراشکاران ناموفق و آن مهندس های مکانیک ناموفق تر عرض میکنن اصلا نباید میکسر را خالی روشن کرد چرا ؟ چون هم شفتشان هنوز تاب دارد و هم چند سانت از طول تجاوز نموده اند و اصلا فرق فلنج و کوبل را نمیدانند و از نظر آنها هر دو تقریبا یکیست اما چون در پاتیل ترکیبات و مایعات وجود دارد همه زور پیچش را میگیرد و مثل گاردان انگار به جایی وصل است اما آن بی خردها مجبور میشوند زمان تخلیه میکسر را خاموش کنند و میکسرهایی مثل رنگ گاهی نیاز دارد بعد از ساخت هم باز گاهی بزند تا کلوخ ایجاد نشود و وقتی پاتیل نصف شده و مقداری تخلیه شده و میکسر را روشن میکنند که شفت همانند موشک فونیکس عمل نموده و سر و کله را قطع میکند چون دیگر چند صد کیلو بیشتر در پاتیل مایعات موجود نیست حتی زمانی هم که 1 تن مایع در پاتیل موجود است و ظاهرا بدون عیب میزند ولی باز هم یهو شاهدیم که میکسر میگردد ولی گردابی در پاتیل موجود نیست و میکسی انجام نمیشود !! چرا ؟ وقتی بررسی میکنند میبینند پروانه از جا کنده شده در این بین فشار به پروانه و موتور آمده و آنها مرخص میشوند یا شیخ یک نکته ریز دیگر و البته بسیار تعیین کننده دیگر هم وجود دارد و آن هم تغییر قطر شفت طی مسیر است یک قسمت به موتور وصل شده و قسمت دیگر به ژنراتور یا پروانه یا هر چیز دیگر به نظرت فرد حرفه ای یک تکه لوله تو پر را برداشته و فقط دور میکند و وصل میکند ؟ اگر مثلا شفت 60 سانت باشد ؟ فرد خبره 60 سانت را به سه قسمت تبدیل نموده و هر 20 سانت مقداری از گوشت لوله را کچل نموده و هر 20 سانت لوله نازک تر میشود !!! میدانی چرا ؟ این نکته ایست بسیار کلیدی !! طول شفت 60 سانت است و قطرش 30 مثلا!! اول شفت که به موتور وصل است همان 30 است ولی 20 سانت جلوتر قطر به 20 سانت رسیده و 29 سانت جلوتر به 10 سانتی متر به نظر نازک آمده ولی بسار قدرت مند است و توانی بیشتر از قطرهای بیشتر دارد اما این توان از کجاست ؟ از کجا تحمیل میشود ؟ سوت میزنیم یا شیخ فرد عادی میکسری برای زدن 1 تن رزینی بس نافرم مثل آلکید و از نوع شورت اویل میسازد که حداقل 20 یاکریم بخار قدرت لازم دارد اما خبره با 7.5 یا نهایتا 10 اسب کارش راه افتاده و میکسر هم مثل قناری چه چه زده و پدر رزین را در می آورد حکمت چیست یا شیخ ؟ توانی بالاتر از حد نیاز روی پروانه ها میباشد ؟ موتور ما همچین توانی ندارد ؟ چرا موتور جان نمیکند ؟ یا شیخ میدانی یمن کجاست ؟ نقل است با منی تو یمنی یا شیخ یا شیخ در حال کشیدن نقشه ای بس پلید هستم تا مخت را بزنم و از آن کاری که گفتی منصرفت کنم و حال مانده ام که از گزینه لانچ به سمت محل سکونت استفاده کنم یا از نظرات شیخ چرچیل استفاده نموده و موضوع را بدون گزینه نظامی حل کنم در این باب با شیخ آیزن هاور نیز گفتگویی انجام خواهم داد که بی تردید نظر او لانچ مستقیم است شما نیز فرصت داری از پندهای شیخ گورباچف استفاده نموده و مقابله نمایید 7 لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9729 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ میشه . ولی درآخربایدکلنگش بخوره ببینیم چی هست .بزرگش کردندیاواقعا هست! اینی که میگم کاری به هیشکی ندارم-یکی ازمسولین ثبت اخترا میگفت میان وسایلی رادرست کردن ثبت کنندولی قبلاثبت شده بابایک مقداربگرین شایدیه نفردرست کرده . 4 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ عجب توضيحات مبسوطي، مريدان جان به جانافرين تسليم كردند :mpr: و اينجا است كه بايد گفت : آري، به درستي كه صد حرف نيم كردار نيست :icon_pf (34): چه بسياري نكتهها هست كه تا پاي عمل در ميان نباشد، در انبان هيچ شيخ و شاهي يافت مينشود :babygirl: دقیقا یا شیخ !! که البته بعدش کاری با کمپرسور نداریم و بعد از شارژ مجدد خاموش میشود کمپرسور ما با ظرفیتی بالغ بر 5 متر مکعب هوای فشرده تا محدوده 150 تا 200 بار را در اختیار ما قرار میدهد و حجم خروجی این اجازه را به ما میدهد تا حداقل دو دقیقه از فشار فوق بهره بگیریم هوای فشرده هم که گفتم کجا میره اما یا شیخ شما بفرما این هوای فشرده را چطور آزاد کنیم که استارتی بس ناراحت برای ما بزند ؟ بنا به دلايلي كه فرموده شد، اينكه ناگهان اين فشار عظيم الجثه را به ژنراتور نازنين وارد كنيم نه در مرام ما است و نه در طاقت آن نازنين محور ( البته مگر باز به همت جادو و جنبل هاي برادران ارزشي ) وگرنه با اين فشار، محور مثل ساندويچي به دو نيم تقسيم شده و به قول شما دور خودش پاپيون ميخورد ( تازه اگر هزار بلاي ديگر سرش نيايد ) بنابراين بايد با ترفندي يك استارت ملايم ايجاد كرد كه در اينجا استفاده از طرح هاي مبدل گشتاور لازم مينمايد. مثلا استارت در يك محفظه ي پر از روغن صورت بگيرد كه پروانه ها در آن قرار دارند. البته يك مسير بايپس هم براي اعمال فشار توسط كمپرسور براي موقعي كه ژنراتور به اندازهي كافي دور گرفته و وارد مرحله ي دوم يعني دور گيري افزايشي (داستان جلو افتادن سنگ ها در سراشيبي ) شده است تعبيه شود. خلاصه اينكه : در ابتدا گشتاور تدريجي اعمال شود سپس كمپرسور مستقيماً محور را بپوكاند تا وارد سراشيبي شويم . ( كل اين دو مرحله = 2 دقيقه) و اما درباره ي ريز آمدن محور يا شيخ ما بسي كله ي خود را خارانديم، و تنها خيالي كه به سراغمان آمد اين بود كه با اين كار اولاً فشاري كه براي پيچاندن محور و از ابتداي آن ( از سمت موتور) اعمال ميشود با نسبت يكنواخت تري تا انتها ( ژنراتور ) ادامه مييابد و همان قضيه ي پارگي ساندويچي كمتر امكان خودنمايي مي يابد. و ثانياً يك جورايي مثل ترفندي كه در ساخت پيچگوشتي به كار برده ميشود تا با افزايش طول نيروي كمتري براي باز كردن پيچ صرف شود. كه حالا توجيه مبسوطش را خودت برايمان بگو كه ما بسي شعفناكيم 5 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ عجب توضيحات مبسوطي، مريدان جان به جانافرين تسليم كردند :mpr: و اينجا است كه بايد گفت : آري، به درستي كه صد حرف نيم كردار نيست :icon_pf (34): چه بسياري نكتهها هست كه تا پاي عمل در ميان نباشد، در انبان هيچ شيخ و شاهي يافت مينشود :babygirl: بنا به دلايلي كه فرموده شد، اينكه ناگهان اين فشار عظيم الجثه را به ژنراتور نازنين وارد كنيم نه در مرام ما است و نه در طاقت آن نازنين محور ( البته مگر باز به همت جادو و جنبل هاي برادران ارزشي ) وگرنه با اين فشار، محور مثل ساندويچي به دو نيم تقسيم شده و به قول شما دور خودش پاپيون ميخورد ( تازه اگر هزار بلاي ديگر سرش نيايد ) بنابراين بايد با ترفندي يك استارت ملايم ايجاد كرد كه در اينجا استفاده از طرح هاي مبدل گشتاور لازم مينمايد. مثلا استارت در يك محفظه ي پر از روغن صورت بگيرد كه پروانه ها در آن قرار دارند. البته يك مسير بايپس هم براي اعمال فشار توسط كمپرسور براي موقعي كه ژنراتور به اندازهي كافي دور گرفته و وارد مرحله ي دوم يعني دور گيري افزايشي (داستان جلو افتادن سنگ ها در سراشيبي ) شده است تعبيه شود. خلاصه اينكه : در ابتدا گشتاور تدريجي اعمال شود سپس كمپرسور مستقيماً محور را بپوكاند تا وارد سراشيبي شويم . ( كل اين دو مرحله = 2 دقيقه) و اما درباره ي ريز آمدن محور يا شيخ ما بسي كله ي خود را خارانديم، و تنها خيالي كه به سراغمان آمد اين بود كه با اين كار اولاً فشاري كه براي پيچاندن محور و از ابتداي آن ( از سمت موتور) اعمال ميشود با نسبت يكنواخت تري تا انتها ( ژنراتور ) ادامه مييابد و همان قضيه ي پارگي ساندويچي كمتر امكان خودنمايي مي يابد. و ثانياً يك جورايي مثل ترفندي كه در ساخت پيچگوشتي به كار برده ميشود تا با افزايش طول نيروي كمتري براي باز كردن پيچ صرف شود. كه حالا توجيه مبسوطش را خودت برايمان بگو كه ما بسي شعفناكيم یا شیخ اول از همه نظر و رکبی که فرمودی را برایمان طراحی نموده و در این تاپیک قرار بده تا موضوع را بیشتر باز کنیم و یادت باشد تجربه اعضای پیشین طراحی ثابت کرده هر چی در این تاپیک بگی بر علیه خودت استفاده خواهد شد و با گفته های خودتان به جنگ خودتان میروم که این تبحر ماست یک نقاشی یا هر چیز که دوست دارید. در مورد لاغر کردن شفت چند دلیل وجود دارد یکیش تحمیل شدن وزن بیشتر سنگ ها برای گردش بیشتر است (وزنی اضافی سنگ که در گردش ایجاد میشود) و اینکار باعث می شود قسمت انتهایی شفت که به ژنراتور متصل است تحت تاثیر وزن بار پشتی(سنگ های پشتی که وزنشون به صورت هل دادن به انتهای شفت اعمال میشه ) قدرت و سرعت بیشتری به خود ببیند اگر همچین لوله ای را که از بالا به پایین لاغر شده با لوله ای یکدست و صاف برداریم و بصورت عمودی یا افقی همانند فرفره با دست حرکت دهیم مشاهده میکنیم که لوله ای از بالا به پایین لاغر میشود با یک هول ساده بارها و بارها به دور خود گشته و از طرفی سر جای خود و بدون جابه جایی به رقص خود ادامه میدهد اما لوله یک تکه و حتی تراش خورده و دور شده به همان اندازه ای که نیرو وارد کردی میچرخد و تمایل زیادی برای فرار از آن نقطه دارد و اینجاست که به خباثت و بدجنسی من پی میبری که در واقع عجب آدم بدجنسی هستم و این آزمون چرخاندن با کمک کف دست است و درست شبیه به غار نشینان کهن که اینگونه چوبی را رقصانده و آتشی فراهم میکردن اما اگر سرعت این گردش به 900 دور در دقیقه یا بیشتر برسد تازه به رکبی که زدیم پی میبریم که چه اثرات بزرگ و ناراحتی را ایجاد میکند جدا از بحث اینکه با یک سوم گردش و زور موتور توان بالا و گردش بیشتری را تجربه میکنیم بحث هایی مانند روان رقصیدن و پرتی انرژی را شاهد هستیم و اگر فلنج های اتصال گلودار بوده و خود گلو ها هم مثل شفت از پایین به بالا (البته برعکس شفت) لاغر شود کل سیستم بی صدا کار کرده و کوچکترین فشاری در محل وجود ندارد و موتور همچون قناری میخواند و این عمل یک حسن بزرگ دارد !! در کامنت های قبلی تا گفتیم ف سریع سوالاتی مطرح شد که عرض کردیم برادران گرامی کمی صبر نموده و به جای حمله به بنده طرح را جلو ببریم که پاسخ هر سوال و چالش را به وقت خود میدهیم که موضوع خوشکل بیوفتد حال جواب یکی از سوالات !! دوستی فرمود گرمای زیادی که بر اثر اصطکاک ایجاد میشود چه ؟ ما خدمتشان عرض کدیم مقدار قابل توجهی از این گرما را مثل فرایند عملیات راکتورها منتقل میکنیم حال شیخ تو به من بگو !! موتوری در محل داریم که زوری نمیزند !!شفتی این وسط موتوری را به ژنراتورهایی متصل نموده که سفتها گیر نیستن و یا بهتر بگم سخت و سفت کار نمیکنند و البته بیشتر گردش مربوط به دور گرفتن سنگهاست با این داستانها درصد گرمای تولید شده چقدر تغییر میکند ؟ مثال میکسر اهداف خاصی داشت یا شیخ یکی از اهداف توضیح همین موضوع بود زمانی که موتوری به هر عنوان یا میکسر یا هرچی میدود بر اساس شرایط کاری که انجام میدهد و فشاری که بر آن تحمیل میشود تحت فشار قرار گرفته و داغ میکند که این فشار تعیین کننده میزان عمر مطلوب یک موتور است و البته راندمانی که ازش بدست می آید و این در مورد ژنراتورهم صادق است مثل موتور یک خودرو ! آن هم همین داستان را دارد !! زمانی که شما در سطحی صاف با دنده 5 و گازی ملایم رانندگی میکنید و خودرو در دور افتاده یا زمانی که داری با دنده های 2 و 3 و گاز دادن های بیشمار سعی در حرکت دادن آن در سر بالایی میکنید (مثل رانندگی در جاده و شهر و ترافیک !! فشار در کدام بیشتر است؟) یا کشنده ها !! مثلا اسکانیا هایی که تانکر دارند و مثلا متانولی از پتروشیمی بار زده تا به مقصد برسانند !! 22 تن وزن بارشان است !! زمانی که قرار به راه افتادن است موتور خودرو بیشترین فشار را متحمل شده و اگر راننده بی خرد باشد و طی مسیر ترمزهای پیاپی بزند کل مسیر را در حال دور گرفتن و جان کندن است که در این بین هم سوخت زیادی مصرف نموده و هم موتور تحت فشار است اما راننده ای دیدم از شیراز به مقصد تهران به صورت روان حرکت کرده بود و وقتی کشنده در دور افتاده بود حرکت را حفظ کرده و به تعداد انگشتهای دست هم ترمز نگرفته بود این بحثی ساده است که یک الکتروموتور جان بکند و سفت کار کند تا ژنراتوری را بچرخاند یا روان برقصاند اگر مورد اول باشد به سرعت هر دو داغ کرده و شدیدا تحت فشار قرار میگیرن و حتی ممکن است شفت ببرد و پاره شود یا نه روان باشدو ............ الی آخر در تسمه هم تا حدی اینگونه است هر چه موتور و ژنراتور بدون خطا و روان باشد فشار کمتر است حال یک جمله در چند خط بالا را دوباره تکرار میکنم !!!!!!! (اما لوله یک تکه و حتی تراش خورده و دور شده به همان اندازه ای که نیرو وارد کردی میچرخد و تمایل زیادی برای فرار از آن نقطه دارد ) دقت کن یا شیخ !! نکته ای کلیدی اینجاست !! میگه به همان اندازه ای که نیرو وارد کردی میچرخد !!!! این هم جواب کاسه به کاسه کردن های شما یا شیخ !!! آیا ما به اندازه گردش نیرو وارد میکنیم ؟ موتور ما به اندازه گردشی که لازم داریم زحمت کشیده ؟ یا این زحمت و نیروی لازم را از سنگها میگیریم و موتور فقط بخشی از آن را تامین میکند ؟ حال وقتی به همان اندازه گردش مورد نیاز نیرو وارد نمیکنیم (از طرف موتور) چقدر سیستم سفت و سخت شده و گرمای اضافی ایجاد میکند ؟ چرا ایمان نمی آوری ؟ بیش از این حرفها بدجنسم یا شیخ ! بگذار فایتر مورد نظر رونمایی شود به اندازه اش پی میبری :ws28: حال سنگ ها را یادته ؟ پس آن سنگ ها هم در جلو انداختن ما را یاری نموده و هم به جای بیگاری کشیدن از موتور و تحمیل شرایط سفتو سخت به ژنراتور وارد بازی شده و در گردش کمک میکنند در این بین فشار از روی ژنراتور و موتور برداشته شده و در گردش سنگ ها خلاصه میشود و گردش سنگ ها هم این فشار را دفع میکند یا شیخ من عجیب چایی خورم خب یک چایی به ما بده کف نمودیم یا شیخ ؟ عجب آدم بدجنسی هستم با این حال گرمای تولید شده در سیستم بسیار ناچیز بوده و با اندکی ازت حتی امکان یخ زدن موتور و ژنراتور هم فراهم است چه برسد به خنک کردن گوساله قرمز مویی را دیدم که سربالایی میدوید :ws28: در این بین قومی را دیدم .................. 4 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ یا شیخ پایه باشی دو واحد پتروشیمی مهم هم در بازی بذاریم و جلو ببریم [h=1]واحد mtp & mtg[/h] 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ داشتم به یک سیستم هیدرولیکی فکر میکردم که با الکتروموتورمون کوپل بشه فشار و خلا و کشش دارم فکر میکنم چطوری میشه یه پمپ ساخت که از خلا پشت فشار نیرو گرفت و فقط یکبار بهش نیرو داد برا استارت باید تحلیل کرد !!!!!! 4 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ داشتم به یک سیستم هیدرولیکی فکر میکردم که با الکتروموتورمون کوپل بشه فشار و خلا و کشش دارم فکر میکنم چطوری میشه یه پمپ ساخت که از خلا پشت فشار نیرو گرفت و فقط یکبار بهش نیرو داد برا استارت باید تحلیل کرد !!!!!! سهند عزیز پمپ ؟ برای این سیستم یا........؟ هیدرولیکو خوب اومدی و اگر بتونی مثل این جکهای هیدرولیک و با فشار یک روغنی چیزی ............. اون خلاء پشتش هم بیاری تو بازی میشه یک توان رفت و برگشت !! یعنی هم یک توان پشت بازی داری و هم ........... خلاصه نیروی زیادی ! بسیار زیاد میتونی بگیری اما یک موضوع داریم اونم توان مورد نیاز برای خود سیستم هیدرولیکه اما................. یک چیز مشتی تری میشه در نظر گرفت و اونم تزریق شدن فشار بالای یک روغنه !! مثل تزریق پیستونی اینو با یک جک پنوماتیک هم میتونی و نیازی به موتور نیست روغنی در شرایط همون خلا تحت فشار زیاد قرار بگبره و بعدش آزاد بشه تو یک تونل یا هر چیزی (این قسمتش ایده زیاد براش هست) فکر میکنم تا محدوده فشار 600 700 بار یا حتی بیشتر هم بشه ازش خروجی گرفت البته منظورم فشار روغنه ها نه جکه جکه که فشاری نداره خیلی ابتدایی ترش میشه شبیه فایر شدن یک گلوله حالا اگر این تعداد مثل رگبار بشه و پشت سر هم بیاد منظورم لوله یا همون خانهای درون لوله هستش که باعث گردش و متمرکز شدن گلوله میشه از اون طرف هم روغن فشرده که یهو آزاد میشه و میتونه در چند ثانیه چندین بار و اصلا صد بار تکرار بشه و نیروی پیوسته ای هم ایجاد کنه تمرکز فشار و پخش نشدنش هم که گفتم حالا شرح چیزی که در ذهن داری رو برای ما بگو روش کار کنیم 4 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ در ضمن سهند جان به سیالاتی که در شرایط خاصی مایع میشن و زمان آزاد شدن نیرو و گرمای بسیاری ایجاد میکنن هم فکر کن 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ در ضمن سهند جان به سیالاتی که در شرایط خاصی مایع میشن و زمان آزاد شدن نیرو و گرمای بسیاری ایجاد میکنن هم فکر کن دارم فکر میکنم این گرما رو بگیریم پدرشو دراریم تو یه سیستم دیگه الکی که نیست در بره عمرا بتونه دماشو میگیریم ازش ///// ؟؟؟؟ چشم عزیز جان روش کار میکنم .... 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ سهند عزیز پمپ ؟ برای این سیستم یا........؟ هیدرولیکو خوب اومدی و اگر بتونی مثل این جکهای هیدرولیک و با فشار یک روغنی چیزی ............. اون خلاء پشتش هم بیاری تو بازی میشه یک توان رفت و برگشت !! یعنی هم یک توان پشت بازی داری و هم ........... خلاصه نیروی زیادی ! بسیار زیاد میتونی بگیری اما یک موضوع داریم اونم توان مورد نیاز برای خود سیستم هیدرولیکه اما................. یک چیز مشتی تری میشه در نظر گرفت و اونم تزریق شدن فشار بالای یک روغنه !! مثل تزریق پیستونی اینو با یک جک پنوماتیک هم میتونی و نیازی به موتور نیست روغنی در شرایط همون خلا تحت فشار زیاد قرار بگبره و بعدش آزاد بشه تو یک تونل یا هر چیزی (این قسمتش ایده زیاد براش هست) فکر میکنم تا محدوده فشار 600 700 بار یا حتی بیشتر هم بشه ازش خروجی گرفت البته منظورم فشار روغنه ها نه جکه جکه که فشاری نداره خیلی ابتدایی ترش میشه شبیه فایر شدن یک گلوله حالا اگر این تعداد مثل رگبار بشه و پشت سر هم بیاد منظورم لوله یا همون خانهای درون لوله هستش که باعث گردش و متمرکز شدن گلوله میشه از اون طرف هم روغن فشرده که یهو آزاد میشه و میتونه در چند ثانیه چندین بار و اصلا صد بار تکرار بشه و نیروی پیوسته ای هم ایجاد کنه تمرکز فشار و پخش نشدنش هم که گفتم حالا شرح چیزی که در ذهن داری رو برای ما بگو روش کار کنیم دقیقا گرفتی موضوع رو ماشالله به این مخ سیگار چی میکشی؟؟؟ 3 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ دارم فکر میکنم این گرما رو بگیریم پدرشو دراریم تو یه سیستم دیگه الکی که نیست در بره عمرا بتونه دماشو میگیریم ازش ///// ؟؟؟؟ چشم عزیز جان روش کار میکنم .... آورین ! این همون چیزی بود که اوایل بحث هم بهش اشاره شد و گفتیم این گرما رو بگیریم و منتقل کنیم ازش یک چیزی بدست بیاریم اصلا میدونی مثالم مثل چی بود ؟به سیستم گرمایشی یا به قولی بخاری جنگنده ها رو دقت کردی ؟ خب اولا که جنگنده یهو 60 70 هزار پا از زمین فاصله داره و یا بیشتر از طرفی سرعت بسیار بالاست و گاهی بالای 2.5 ماخ و در شرایطی مثل ران دادن به پس سوز خیلی بیشتر از این حرف ها میشه یهو میبینی چندین برابر سرعت صوت سرعت داره که تو هوای سرد شرایط بدی حاکم میشه و تو هوای گرم هم به شدت با مانور ها دمای کابین میره بالا برای یخ نزدن و نپختن خلبان تو کابین چیکار میکنن ؟ درسته یک سیستم داریم هوای داخل کابین رو پرشرایز میکنه و فشار رو با فشار ارتفاع پایین و زیر 7 یا 8 هزار پا برابر میکنه چون بیرون که فشار بالاست و هوا هم رقیق اما گرما از کجا میاد ؟ خود توربوجت رو نیگاه کن !! اگر ساده فرضش کنیم دو تا پروانه میبینی (میگم پروانه که سادش کنیم) یکی به راست میچرخه و دیگری به چپ!! این چرخش ضد هم هوا رو به شدت فشرده میکنه و فشار بدجور بالایی ایجاد میکنه وقتی هم هوا تا این حد فشرده میشه شدیدا داغ میشه ! از این گرما بعد از یکم دواندن هوا برای گرمایش کابین استفاده میکنن !! دواندن چون بیش از جد داغه و باید کمی سرد بشه این که گفتم سیالاتی هستند برای این بود یک هوای ساده میتونه نیروی بسیار زیادی چه از نظر فشار و چه از نظر دما ایجاد کنه زنده باشی عزیز زحمت میکشی :icon_gol: 5 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۴ دقیقا گرفتی موضوع رو ماشالله به این مخ سیگار چی میکشی؟؟؟ سیگار ؟ وینستون فقط به طعم لایت عادت دارم 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده