رفتن به مطلب

فرهنگ اصطلاحات جوانان!


bar☻☻n

ارسال های توصیه شده

ک

 

 

- کاکتوس = مامور انتظامی

- کاسب = به فروشندگان مشروبات الکی و مواد مخدر می‌گویند.

- کاهگل لقد نمی کنم = حرف دارم می زنم، گوش کن!

- کرمو = کسی که کرم می ریزد.

- کره = خیلی با حال

- کره خوری = خوردن غذاهای چرب و شیرین پس از دود کردن ماده ی مخدر؛ وحشیانه غذا خوردن؛ به کار بردن بیش از حد هر چیز.

- کره کردن = اشتهای غذا خوردن پس از کشیدن سیگار یا علف

- کف کسی بریدن = برای نشان دادن تعجب زیاد به کار می رود. مثال: قیمتش رو بفهمی کفت می بره...

- کف و خون بالا آوردن = خیلی تعجب کردن، خیلی هیجان زده شدن

- کلان (از کلانتر) = پلیس ، نیروی انتظامی

- کل کل کردن = لج بازی کردن

- کم آوردن = جا زدن

- کمپوت هلو = ماشین پر از دختر

  • Like 1
لینک به دیدگاه

گ

 

 

- گرخیدن = ترسیدن، کپ کردن، کم آوردن، قافیه را باختن

- گل واژه = مودبانه دری وری، حرف بی محتوا و بی هدف.

- گلابی = تنبل، آدم خپل مثال: برو بابا گلابی

- گوجه زدن (تگری زدن) = بالا آوردن

- گوشت کوب = هر چیز به دردنخور و معمولاً قابل حمل می‏گویند. مثال: اون گوشكوبتو (تلفن همراهتو) بده یه زنگ بزنم.

- گولاخ = به ترکی یعنی گوش امّا جوانان به آدم درب و داغون و نخراشیده می گویند.

- گون = آدم دیرفهم.

- گیر سه پیچ = سماجت بسیار

  • Like 1
لینک به دیدگاه

ل

 

- لاو انداختن (love) = عاشق شدن، رفیق شدن

 

- لاو ترکوندن (love) = عاشق هم بودن، اظهار عشق به یکدیگر.

 

- لایی کشیدن = با ماشین به سرعت از میان دو ماشین دیگر گذشتن.

 

- لبگند = لبخند همراه درد و رنج. لبخند زورکی

  • Like 1
لینک به دیدگاه

م

 

 

- مال دوره ی گروهبان یکی هیتلر = دارای افکار قدیمی، پیرمرد

 

- مالیات دادن = چاپلوسی! مثال: بابا اینقدر مالیات نده! (این قدر چاپلوسی نکن!)

 

- ما هم بله = ما هم در جریانیم. ما هم تو کاریم

 

- ماهی شو برو! = حرف زیادی نزن، ساکت باش!

 

- مخ زدن، مخ خوردن = جلب کردن

 

- مگسی شدن = عصبانی شدن

 

- ملّی شدن = همه در جریان قرار گرفتن، برای همه آشکار شدن

- مماس بودن = در ارتباط بودن

 

- میخ شدن = خیره شدن، گیر دادن

 

- میرزا مقوّا = آدم لاغر و لق لقو :))

  • Like 1
لینک به دیدگاه

ن

 

- نا فرم = بد شکل، بد جور

- نبشی دادن = سوتی دادن، گاف دادن

 

- نک و نال = ناله

 

- نمره ی شهرستان = دهاتی، روستایی

 

- نمور (نموره) = جزیی، کوچک، کمی

  • Like 1
لینک به دیدگاه

- هاگیر واگیر = گیر و دار، شلوغی و پلوغی

 

- هَپَلی = کثیف، آلوده، کسی که بهداشت را رعایت نمی کند. (برگرفته از نمایشی در برنامه ی کودک در دهه ی ٦۰ به نام "محله ی برو بیا" که در آن هپلی نماد میکروب بود.)

 

- هندونه = از همه جا بی خبر

 

- هندونه زیر بغل گذاشتن = تعریف بیش از حد و دروغین

 

- هندونه گذاشتن = الکی حرف زدن

 

- هویج = بی بخار و بی غیرت

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

سطرهایی کم و زیاد شده توی پستهای بعد که مد نظر من نبوده! اما جالبه که با ویرایش و اضافات خودم آوردیش دوست عزیز. یاد اون انجمن بخیر:w16:

در هر صورت ممنون از تکمیل تاپیک:icon_redface:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...