رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'یزد'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

16 نتیجه پیدا شد

  1. نقشه اتوکدی کل مناطق شهر یزد را اینجا میذارم؛نقشه ای که شاید به کار خیلی ها بیاد همانطور که میدونید فایلای CAD قابلیت باز شدن و اکسپورت گرفتنشون در محیط نرم افزار Arc GIS هستپس نگران نباشید
  2. شهر برای شهروندان یا گردشگران؟!.pdf
  3. چکیده: پژوهش حاضر در زمینة بررسی و مطالعة متنوع ترین طرح قالی های واگیره ای به جا مانده در یزد به ویژه در مجموعه های خصوصی است که از دوران قاجار در این منطقه بافته شده اند که با استفاده از روش تحقیق توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای و با تکیه بر مصاحبه های میدانی و مشاهده قالی های باقیمانده و تهیه تصویر از آنها، به بررسی و معرّفی مهم ترین و پررونق ترین قالی های دارای طرح های واگیره ای این دوران می پردازد. از دوران قاجار، طرح های واگیره ای مانند «گل و ماهی (هراتی)»، «سردارجنگی»، «امیرجنگی»، «احمد محمدآبادی»، «تال و خونچه» و بعضاً «شرق لندن» در یزد از رواج و محبوبیّت بیشتری در بین بافندگان و خریداران یزدی برخوردار شدند. از آنجا که طرح برخی از این قالی ها، مانند سردارجنگی و امیر جنگی همیشه دارای یک طرح، نقش یا رنگ ثابت نبوده اند، به همین سبب انواع قالی هایی که به این نام ها در یزد بافته شده اند نیز معرّفی می شوند. مقاله حاضر می کوشد ضمن شناخت سیر تحوّل قالیبافی و ساختار فنی بافت آن در استان و بررسی رایج ترین قالی ها با طرح واگیره ای، به تنوعات، ویژگی های طرح و رنگ، تفاوت ها و نقاط مشترک و تأثیر و تأثّر این قالی ها از سبک های مناطق دیگر بپردازد و سپس ارتباط و دسته بندی نقوش و رنگ های به کار گرفته شده در قالی ها را، تا حدّ امکان مورد شناسایی قرار دهد. این بررسی ها نشان می دهد که ضمن تأیید بومی بودن نام طرح و نوع نقوش و هم نشینی آنها در قالی ها، هنرمندان یزدی در ارایه طرح، نقش و رنگ قالی های دستباف خود، از همة هنرهای سنتی و بومی یزد بهره برده اند و به طور کلّی ساختار هر کدام از قالی ها به گونه ای با نمادهای هنری، تاریخی، فرهنگی و اعتقادات مذهبی مردمان این خطّة کویری، ارتباط مستقیم دارد. مشخصات مقاله:مقاله در 10 صفحه به قلم منیره عطرگیران (کارشناس ارشد پژوه شهنر. حق التدریس دانشگاه پیام نور استان یزد. نویسنده مسئول)،یوسف منصورزاده (دکتری موزه شناسی. عضو هیئت علمی سازمان میراث فرهنگی، صنای عدستی و گردشگری استان تهران).منبع:باغ نظر سال یازدهم زمستان 1393 شماره 31.ensani.ir طرح، نقش و رنگ رایج ترین قالی های واگیره ای یزد.pdf
  4. من در اصل نائینی هستم و از بدو تولد تا بعد از دوره دبیرستان در یزد اقامت داشتم .خانه ما در محله یوزداران یزد در محلی به نام جنگل بود .اگر کوچه یوزداران را به طرف دروازه مهریز ادامه میدادیم ،در نزدیکی باروی شهر چهار خانه قرار داشت که متعلق به پدرم بود.خانه به «میرزا صادق خان» معروف بود.در ابتدا خانه کوچک بود و طراحی «اندرونی – بیرونی» داشت ،آب صدر آباد از داخل آن می گذشت که متاسفانه بعد ها خشک و خانه را از سبزی و خرمی انداخت.در وسط حیاط گودال باغچه ای قرار داشت .خانه بعدها گسترش یافت و پدرم زمین کنار آن را خرید و یک نارنجستان و یک بیرونی به آن اضافه کرد.خانه مانند دیگر خانه ها با طرح یزدی ساخته شده بود.از کریاس که وارد می شدیم راهرویی به بیرونی و راهرویی دیگر به اندرونی راه داشت.در کنار اندرونی گودال باغچه ای با فضاهای مختلف مانند پنج دری و سه دری دراطراف آن قرار داشت.بین دو حیاط ،پنج دری ها و سه دری ها دو رو بودند یعنی اتاقها به هر دو حیاط دید و راه داشتند .حیاط اندرونی ،آشپزخانه و دو صفه دیگر داشت .در حیاط جدید تر که پدرم بعدها آن را ساخت انواع سه دری و پنج دری قرار داشت .خانه دارای یک «خروجی» بود .در اطراف خروجی ،یک اتاق بزرگ و دو اتاق کوچک قرار داشت .یک بیرونی هم بعدها در کنار حیاط جدید ساخته شد.کوچ های در کنار این حیاط به باروی شهر می رسید.چاه و منبع و طویله در این قسمت قرار داشتند.فکر می کنم خانه در حال حاضر سه صاحب دارد. دوران ابتدایی را در مدرسه « مبارکه اسلام » در محله یوزداران در نزدیکهای دروازه کوشک نو گذراندم.بعدها مدارس دولتی شکل گرفت که به نامهای مدارس نمره ۱ و نمره ۲ معروف بودند و من به مدرسه نمره ۲ در محله لب خندق (در پشت باروی یزد) می رفتم .مدرسه در خانه ای به نام « ابریشمی » قرار داشت و چون خود صاحب خانه در زیر زمین آن مدفون بود از خانه می ترسیدیم. دوران دبیرستان را به مدرسه ای رفتم که ابتدا اسم نداشت ولی بعدها به « ایرانشهر» معروف شد.مدرسه، نخست در خانه ای به نام کوراغلی قرار داشت که خانه ای بسیار زیبا بود .کوراغلی ها تجار معروف یزد بودند و این خانه را برای مدرسه اختصاص داده بودند . خانه واقع در سه طبقه و دارای گودال باغچه بود که تمام پنجره های زیر زمینها به آن باز می شد. مکان خانه دقیقا پشت مسجد میر چخماق قرار داشت . پس از گذشتن از یک ساباط به یک میدانگاه می رسیدیم که در داخل آن دربندی بود.خانه در این دربند قرار داشت. بعدها مرحوم ماکسیم سیرو مدرسه جدید ایرانشهر را ساخت که من سال آخر یعنی ششم متوسطه را در این دیبرستان نوساز خواندم. او شاید تنها کسی بود که واقعا با معماری ایران آشنا بود و از معماری یزد بسیار خوب استفاده کرد و مدرسه را ساخت. بعدها پس از مرگ پدرم به دلیل مقروض بودن مجبور شدیم خانه را بفروشیم .خانه جدید ما را دایی ام برایمان خرید که در کوچه شازده ها پشت اداره دارایی قرار داشت. در نزدیکی قبر وحشی بافقی قرار داشت که بنایی بسیار زیبا بود و با تخریب آن اداره دارایی را ساختند . سنگ قبر احتمالا هنوز در همان مکان به صورتی پنهان نگهداری می شود و آقای مشروطه برای جلوگیری از نابودی ،آن را در زیر خاک نگاه داشتند. بنا مانند ساختمان مقبره حافظ بود منتهی ایرانی تر. گرایش به معماری گرایش به معماری از دوران کودکی در من وجود داشت .البته نمی توانم بگویم پدرم مشوق من بود. ایشان همه کار می کردند خدا رحمتشان کند هم نقاش و هم معمار بودند .در یزد کتابها را مریانه می خورد و ایشان کتابها را طوری ترمیم می کردند که تشخیص صفحه های ترمیم شده از اصل بسیار سخت بود. خطاط بسیار خوبی هم بودند. دوران کودکی از اوان کودکی در شهر یزد بودم .شهر یزد یک موزه معماری است و من در این موزه و در کنار این آثار بزرگ شده ام.زمانی که به دبستان می رفتم با توجه به سخت گیریها و تنبیهات بی جهت آن زمان و اینکه یکبار مرا نیز فلک کردند ،بعضی از روزها از مدرسه فرار می کردم و به داخل خرابه ها می رفتم و آنجا پنهان می شدم و در عین حال آنها را تماشا می کردم. ظهر خسته و کوفته به عنوان اینکه در مدرسه بودم به خانه باز می گشتم .در خانه خیلی به من توجه می کردند زیرا فکر می کردند به خاطر خستگی از مدرسه است، بعضی اوقات چند روزی هم به مدرسه نمی رفتم و به گشت و گذار در بناهای قدیمی می پرداختم. محله ای که خانه ما در آن قرار داشت یعنی محله یوزداران منبع آثار با ارزش معماری بود.در این قسمت تا دروازه مهریز بیشتر آثار زیبای یزد مانند مسجد جامع قرار دارند و من روزی چهار مرتبه از کنار آن می گذشتم و به عبارتی دیگر «نمی گذشتم» یعنی وقتی به آنجا می رسیدم بی اختیار مدتی آنجا را تماشا می کردم و از همه قسمتهای آن لذت می بردم. در ایام طفولیت برای فرار از گرمای اواخر اردیبهشت ماه به کوهستانهای اطراف یزد مانند ده بالا و جاهای دیگر در داخل شیر کوه می رفتیم که هوای خوب و خنکی داشت. در این مکان یزدیها باغهایی کرایه می کردند و مدتی در آنجا اقامت می نمودند. وقتی ما در آنجا بودیم در کنار نهرها ، قناتی کوچک ، با سوراخ کردن زمین می ساختم و آن را به نهر اصلی وصل می کردم .وقتی آب از قنات آفتابی می شد آنجا ساختمانی کوچک می ساختم . خشتهای ساختمان را با قوطی کبریت می ساختم و آنها را در آفتاب خشک می کردم . با دقت فراوان ساختمان ها را می ساختم و از شاخه های درخت برای تیر ریزی آن استفاده می کردم . در و پنجره خانه ها را با مقوا به نحو بسیار زیبایی می ساختم . کل کار به شکل یک ماکت کوچک در می آمد. همانگونه که می دانید در یزد آب بسیار با ارزش است .در آن وقتها حتی برای آب ، نزاعهای سختی در می گرفت. صاحبان باغها سخت می گرفتند که کسی آب را بدون علت حرام نکند. ولی صاحب باغ ما این اجازه رات به من می داد و حتی بعد از ترک باغ ساختمانهای کوچکی را که من ساخته بودم خراب نمی کرد. دور آنها را خاکریزی می کرد که زمان آبیاری خراب نشوند .این کارهای من تا سال سوم و چهارم دبیرستان ادامه داشت . درزمان کودکی تا دوره دبیرستان با اساتید زیادی در یزد آشنا بودم . وقتی از مدرسه می آمدیم با تعدادی دیگر از بچه های علاقمند دوربعضی از این اساتید جمع می شدیم و آنها چیزهای بسیار شیرینی می گفتند و به ما می آموختند .در آن زمان دور هم جمع شدن ممنوع بود و آژان یا پلیس می آمد و ما را پراکنده می کرد و به اساتید نیز دشنام می داد که چرا معرکه گرفته اید و بچه ها را دورخودتان جمع کرده اید . وقتی پراکنده می شدیم به جای دیگر رفته و در گوشه ای دیگر استاد را گیر آورده و از او می خواستیم تا بر روی زمین رایمان نقشه ترسیم کند. اساتیدی را که به خاطر دارم استاد حسن و استاد محمد علی و تعداد زیادی اساتید گمنام هستند که خدا رحمتشان کند با کمال تاسف همه آنها رفتند . حاج محمد علی استاد با سوادی بود و به او ملامحمدعلی (ممدلی) می گفتند.هرچند به اردکانی معروف بود اما در اصل میبدی بود . مانند اردکان ، میبد نیز شهر مرد خیز است. از میبد افراد متفکر و هنرمندان زیادی برخاسته اند . ایشان به خودش «نکیز» می کرد ، یعنی روی زمین با سر انگشت و چیزهای دیگر کروکی می کشید و مسائلی را مطرح می نمود که در بحث « هنجار» به آنها اشاره کرده ام . از جمله آنها مثلثهایی است که مرحوم دکتر هشترودی معتقد بود آنها در ریاضیات غرب و شرق مورد بحث قرار نگرفته اند و قرار بود با مرحوم دکتر درباره آنها کار کنیم که متاسفانه ایشان مرحوم شد. دوران دانشگاه در سال ۱۸-۱۳۱۷ در امتحان کنکور دانشکده هنرهای زیبا شرکت کردم و آنطور که یادم می آید ۷ نفر پذیرفته شدند و الحمدالله به جز من همه از هنر مندان نامور ایران شدند. از این افراد می توانم از مهندس سیحون ،مهندس صانعی ،مهندس دولت آبادی ،مهندس کریمان و مهندس ریاضی نام ببرم .البته افراد دیگری مانند آقای پرویز و سخن سنج نیز بودند که دانشکده را رها کردند .دانشکده نخست نام دیگری داشت و به نام هنرستان و مدرسه عالی معماری شناخته می شد: « … در سال ۱۳۱۷ مدرسه ای به نام مدرسه عالی معماری در وزارت پیشه و هنر محل مدرسه عالی مرحوم کمال الملک به ریاست آقای ابوالحسن صدیقی تاسیس گردید . شرایط ورود به مدرسه عالی نامبرده دارا بودن گواهی نامه دوره کامل متوسطه شعبه علمی، و دوره تحصیلات آن چهار سال تعیین گردید ولی به واسطه علاقه سرشاری که در ایران به این فن وجود داشت تعداد زیادی بیشتر از حد مورد احتیاج داوطلب شدند . بنابر این تعداد ۲۰ نفر از داوطلبان را با شرایط فوق بطور مسابقه از ریاضیات و تاریخ و طراحی انتخاب نمودند که در روز یکشنبه اول آبان ماه با علاقه مفرطی شروع به کار نمودند . ولی بنا به مقتضیات در روز یکشنبه ۸ آبان ماه ۱۳۱۷ مدرسه نامبرده … جزء هنرستان عالی هنر های زیبای باستان گردید و از روز دهم آبان ماه ۱۳۱۷ در محل هنرستان نامبرده « مدرسه عالی معماری » شروع به کار کرد. « آقایان اساتید عبارت بودند از : آقایان مهندی فروغی ، رولاند دوبرول ، طاهرزاده و بهزاد در فن معماری و آقایان مهندس سپاهی ، دکتر بهرامی ، دکتر رحیمی ، دکتر پارسا جهت دروس نظری و آقایان حسین طاهرزاده جهت نقاشی.ساعت کار این مدرسه چهار ساعت قبل از ظهر و چهار ساعت بعد از ظهر بود. مدت تحصیل در این دانشکده چهار سال بود و ارزش تحصیلی آن برابر فوق لیسانس شناخته شد. استادان و معلمان این دوره ] پس از ۱۳۱۹[ عبارت بودند از :آقایان مهندس علی صادق ، منوچهر خرسند ، ایرج مشیری ، وزیری ، سپاهی ، غفاری.(غلامرضا خواجوی ،دانشکده هنر های زیبا ،مجله آرشیتکت ، شماره ۱، ص ۳۱) در تابستان سال ۱۳۱۹ در اثر مساعی آقایان آرشیتکت فروغی و دوبرول و بنا به تصمیم وزارتخانه های پیشه و فرهنگ و هنر دانشکده معماری از وزارت پیشه و فرهنگ و هنر منتزع و به وزارت فرهنگ منتقل و به اسم دانشکده هنرهای زیبا (معماری- نقاشی-مجسمه سازی) در مدرسه مروی مستقر گردید.در تاریخ ۲۰/۷/۱۳۱۹ با نطق رئس دانشکده آقای آندره گدار دانشکده افتتاح شد و دانشجویان به ]چند[ دسته تقسیم شدند و هر دسته در کارگاه مخصوص تحت نظر یکی از استادان معماری آقایان آرشیتکت فروغی و آرشیتکت ماکزیم سیرو و آرشیتکت رولاند دوبرول شروع به کار نمودند. متاسفانه پس از چندی آرشیتکت دوبرول به دلیل پیش آمدن جنگ ، ایران را ترک نمودند و دانشجویان را از ذاشتن چنین استاذی محروم و سرپرستی کارگاه را به آقای آرشیتکت فروغی محول نمودند. پس از مدتی آقای آرشیتکت آفتاندلیان به جای آقای سیرو به سمت دانشیاری معماری مشغول شدند و آقای مهندس الکساندر موزر استاد استاتیک و مقاومت مصالح از خدمت کناره گیری نمودند… . عده فارغ التحصیلان تا سال ۱۳۲۴ در قسمت معماری ۲۸ نفر و در قسمت نقاشی ۶ نفر بود.(غلامرضا خواجوی،دانشکده هنرهای زیبا،مجله آرشیتکت ،ص ۱۱۱) مکان دانشکده ابتدا به صورت هنرستان در مدرسه ایران و آلمان در نزدیکی موزه ایران باستان بود.بعدها که به صورت دانشکده درآمد ، به مدرسه مروی و پشت آن مدرسه سپهسالار قدیم تغییر مکان داد. کلیه فضا های معماری در این دو بنا وجود داشت. شبستانهای مدرسه را تیغه بندی کرده بودند و نورگیری آن از سقف انجام می شد. این فضا مختص کارگاه معماری بود. دو مدرس مدرسه مروی به دروس نظری اختصاص داشت. یک اتاق بزرگ در مدرسه مروی برای کارگاه مجسمه سازی درنظر گرفته شده بود و چون از این رشته استقبال نشد (با دو دانشجو) تعطیل شد. پس از مدتی مجبور شدیم مدرسه مروی را ترک کنیم و به دانشکده فنی دانشگاه تهران منتقل شویم. قسمت شمالی زیر زمین این دانشکده را به ما اختصاص داده بودند ، نهری هم ازآنجا می گذشت که در مجاورت آن بخشی مورد استفاده ما بود. درباره روش آموزش دانشکده هنرهای زیبا باید بگویم که اقتباسی بود از «بوذار» یا هنرهای زیبای فرانسه.در سیکل اول ،دروس نظری و در سیکل دوم ، یک پروژه ساختمان یا فن ساختمان داشتیم. برای گذر از سیکل اول به دوم باید یک رساله تز مانند ارائه می نمودیم .در سیکل دوم ، دروس نظری نداشتیم. همانطور که پیشتر گفتم علاقمندی من به معماری ایران از دوران کودکی شروع شد.هنگامی که به دانشکده وارد شدم نیز نظرم همین بود. در دانشکده رسم بر این بود که «اردهای» یونانی را کپی کنیم. تنها کسی که آنها را نکشید من بودم.برای نمونه ،تمرین دیگر طراحی پاسیو و ایوان بود که من آنها را با قوس تیزه دار «آژیو» کشیدم که نمره اول شد. بعد ها که با کمال تاسف مشاهده نمودم این نوع کارها را در دانشکده مسخره می کنند از آنجا دل بریدم و به کارهای مورد علاقه خود پرداختم .دنباله خود باختگیهایی که از زمان قاجار آغاز شده بود و در زمان ناصرالدین شاه به حد اعلای خود رسیده بود، در دانشکده به شدت به چشم می خورد به نحوی که از هر چیزی که ایرانی بود به شدت پرهیز می کردند ، حتی طرح خانه ایرانی و … . من سال اول دانشکده ام را با چهار پروژه تمام کردم که همه آنها نمره اول شد و مدال گرفت . تقریبا نیمی از سال بیکار بودم و بعد هم که دیدم در آنجا خبری نیست به دنبال پیرمردهایی که خوشبختانه آن موقع زنده بودند ،رفتم. یکی از این اساتید حاج ابوالقاسم ، پیرمردی از اهالی خراسان و بسیار بداخلاق بود. او را به خانه خود می آوردم و برایم صحبت می کرد.گاهی اوقات از او سوالهایی می کردم و فراموش می کرد و فراموش که اینجا سر کار نیست و اگر واقعا یک پاره آجر در دستش بود آن را به سرم می زد و می گفت « کله خنگ خدا نمی فهمی!» اساتید دیگری نیز بودند که متاسفانه اسامی خانوادگی آنها را فراموش کرده ام مانند استاد حسن،استاد باقر و استاد محمد علی. استاد محمد علی واقعا یک دانشمند بود و خیلی متاسفم از اینکه نام همگی انها را به خاطر نمی آورم.حق بود اسامی آنها را یادداشت می کردم . اینها حق بزرگی به گردن من دارند. این کار من درکارهای دانشکده نیز تاثیر گذاشت.برای نمونه فرض کنید نمایشگاه پروژه برگزار می کردند و من می خواستم کارهایی با رنگ و بوی ایرانی ارائه دهم که تا آن زمان سابقه نداشت و کار مشکلی هم بود اما بر اثر اصرار (و لجبازی) این کار را می کردم و خوشبختانه چند تای ان نیز خیلی موفق شد و نمره خوبی آورد. این روند تا اواسط دوره دانشکده ادامه داشت .همزمان برای به دست آوردن خرج تحصیل در خارج از دانشکده ، داستانهای کوتاهی در مجلات می نوشتم.بر اثر سوءتفاهمی که در دانشکده پیش آمده بود یک عده به نوشتن مقالاتی علیه آندره گدار رئیس دانشکده پرداختند .بعد گویا او درباره نویسندگان مقالات سوال کرده بود و به او نام مرا داده بودند. با وجود اینکه من همه چیز زندگی ام را فروخته بودم تا بتوانم درس بخوانم و داستان نویسی هم می کردم اما این کار من نبود. یادم می آید که طراحی حمامی را در کارگاه دانشکده در دست داشتم .خیلی ها از این کار من تعریف می کردند و کار خیلی خوبی هم شده بود.گدار کار را دید و گفت اگر تو « مانسار » (یکی از معمارهای معروف فرانسه ) هم شوی نمی گذارم از این مدرسه فارغ التحصیل شوی .چرا این را نوشته ای ؟ هرچه گفتم من داستان نویسم و کاری به این چیزها ندارم قبول نکرد و گفت باید این کار را کنار بگذاری.من هم عصبانی شدم و مرکب چین را بر روی پروژه ام ریختم و دانشکده را ترک کردم و دیگر به آنجا نرفتم .بعدها او خانه ام را به زحمت پیدا کرد و عذر خواهی کرد اما به او گفتم که دیگر از این دانشکده بدم می آید و کاملا آنجا را رها کردم .مدتی بعد نیز رئیس دانشکده وقت اصرار کرد که به دانشکده برگردم اما دیگر به آنجا نرفتم. پس از دانشگاه پس از ترک دانشگاه در وزارت فرهنگ قدیم یا آموزش و پرورش شاغل شدم.زمان ورود من به آنجا طراحی مدارس روستایی بر اساس چهار تیپ در مناطق گرم و مرطوب ، گرم و خشک، سرد و مرطوب و سرد و خشک انجام می شد. در ابتدا چند طرح به من ارجاع داده شد که آنها را با طرح ایرانی ساختم و یا بعضی از عناصر ساختمان مانند طاق در پوشش استفاده کردم. شاید نقشه های آنها در آرشیو ساختمان آموزش و پرورش موجود باشد اما آنطور که به یاد دارم یکی از آنها در میبد بود که بعدها در آن تغییرات زیادی دادند و به آن الحاقاتی شد . یکی دیگر در محله اهرستان یزد و دیگری در محله یوزداران یزد و خیلی جا های دیگر که به خاطرم نمی آید ، بود. بعد ها در وزارت فرهنگ کارهای دفتر فنی با من بود و طرحها را خودم می کشیدم که در مکانهای مورد نظر اجراء می کردند. در همان زمان برای ساخت مدارس ارزان قیمت ۵% عوارض شهرداری اختصاص داده شد .کمیسیونی تشکیل شد که بانی آن مرحوم مزینی بود .دیگر اعضاء کمیسیون حاج ابوالقاسم کاشانی ، حاج قاسمیه و بعضی تجار علاقمند و درستکار بودند . هدف نیز ساخت مدارس ارزان ب انقشه مناسب بود . یادم می آید که حاج ابو القاسم وقتی از کارها بازدید می کرد ، خاکها را از روی زمین کنار می زد و اگر تکه آجری پیدا می کرد سوال می کرد که چرا اینجا افتاده است ؟ نمونه دیگر اینکه اندازه کلاسهای درس را طوری در نظر می گرفت که تکه های آهن ضریبی از ۱۲ متر، ۶ متر، ۴ متر یا ۳ متر بشود . شخصی مدرسه ای طراحی کرده بود که تیر اهن ۵/۵ متری لازم داشت و او گفته بود که تیر آهن را از مکانی دیگر تهیه کنید من چنین کاری نمی کنم. تیر اهن نیز از محل انبار بریده شده و به تهران حمل می شد. سعی کرده بودیم عوامل اجرایی نیز افراد متدین و با کارخوب انتخاب شوند. به این منظور معماران فوق العاده خوب ، سنگ کار، نجار و بقیه افراد همه غربال شده بودند. در انتخاب مصالح نیز دقت داشتیم و سعی می کردیم بهترین آجر را انتخاب کنیم . با توجه به اینکه در اجراء ، به موقع دستمزدها و هزینه ها پرداخت می شد کار سریعتر پیش می رفت .پولی که به مقاطعه کاران پرداخت می شد قسطی بود اما خیلی راحت پرداخت می شد. مثلا اگر می دیدیم کار به نال درگاه رسیده است یک قسط پرداخت می شد و وقتی در مکان کار را می دیدیم همانجا مبلغ پرداخت می شد. پرداخت مبالغ مصالح نیز همینگونه بود. گاهی می شد ۱۰ تا ۱۵ مدرسه را ظرف ۳ ماه می ساختیم . نقشه های بخشهایی از ساختمانها را من پشت کاغذ سیگار یا قوطی سیگار می کشیدم و تقریبا شفاهی بود. ساخت مدارسی که ما پیش گرفته بودیم به سهولت انجام نمی گرفت . با توجه به اینکه ساخت مدارس ارزان در می آمد، برای بعضی از مسئولانی که خرج تراشی بیهوده می کردند خوشایند نبود. برای نمونه ساخت مدارس در شمیران و تپه جعفرآباد بود. در شمیران با توجه به دوری و سربالایی بودن ، حمل و نقل مصالح گران تمام می شد ( فکر می کنم متر مربعی ۱۳۶ تومان ) . یادم می آید که یکی از وزیر های وقت باور نمی کرد که در این منطقه مدرسه ای را که ما شروع به ساخت کرده بودیم با این سرعت به اتمام برسد. زمین مدرسه هدیه شده بود و ما پس از سه ماه مدرسه را تحویل دادیم. او می گفت پیرنیا معجزه می کنی . مدارسی که می ساختیم دارای ۱۲۰ و ۱۸۵ کلاس بود و طی سالهای بین ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۵ انجام شد . تعداد مدارس ساخته شده ۳۳۳ عدد بود که بیشتر آنها در مناطق تهران پارس و نارمک قرار دارند.اینها در نما کاشی دارند اما کاشی ها تزئینی نیستند . زیرا من مخالف خرج تراشی بودم . کاشی صرفا نشان می داد که مدرسه از عوارض شهرداری ساخته شده است. مثالی که می توانم از خرج تراشیهای مسئولان آن زمان بیاورم راجع به ساخت مدرسه ای است در محله ( فرح آباد قدیم ) زمانی که هنوز کاملا جزئی از شهر محسوب نمی شد. در نزدیکی محل ساخت مدرسه شکارگاه سلطنتی قرار داشت . زمانی که شاه از آنجا گذر می کرد ، دیده بود که ساختمانی در حال بر پا شدن است و سوالاتی درباره قیمت و چگونگی ساخت در محل مدرسه کرده بود. گویا به رئیس سازمان برنامه و بودجه گفته بود که بروید ببینید چگونه اینها با این قیمت مدرسه می سازند. آنها که جادو نمی کنند و از جیب هم خرج نمی کنند کسی هم که نذرشان نمی کند چطور شما متری ۷۰۰ تومان خرج می کنید و نیمه کاره رهایش می کنید و اینها با این قیمت می سازند. گویا او گفته بود ما با سرهم بندی مدارس را می سازیم . اتفاقا ما بخشی از سفت کاری از پی تا بالا را به صورت برش خورده رها کرده بودیم و کاملا مصالح کاربردی قابل رویت بود .او گفته بود که ما با گل آجرها را روی هم چیده ایم در صورتی که در قسمت برش خورده نوع ملات که من روی آن حساس بودم دقیقا مشخص بود و … . بعد از آن واقعه وزیر مستقیما با مهندسان مشاور صحبت کرده بود و آنها بسیار ناراحت بودند و تا چند روز با من به بدترین نحو برخورد کردند . پس از آن ، سازمان برنامه و بودجه پولی در اختیار من گذاشت تا دو مدرسه در خارج از شهر تهران بسازم و ما حق نداشتیم از عوارض شهرداری استفاده کنیم . من با پول این دو مدرسه ۶ مدرسه ساختم . یکی از آنها مدرسه ای در دانشگاه علم و صنعت فعلی است که بعد ها گسترش یافت و به دانشکده تبدیل شد . مدتی بعد برای اینکه خلل در کار بیافتد بازرس ها را به سر کار می فرستادند . اما کسانی که با من کار می کردند از روی صداقت و علیه سازمان برنامه و بودجه ، از من اجازه خواستند برای این کار حتی آنچه کار کرده بودند کمتر ارائه دادند یعنی برای نمونه اگر نقاشی ۳۵۰۰ متر کار کرده بود نوشته بود ۲۱۰۰ متر یا مثلا رنگ و روغن ۸۰۰ متر را ۵۴۰ متر نوشته بودند بازرس ها نیز از پیش صورتهای خود را ساخته بودند و یک روز کار را تعطیل کردند اما پس از بررسی به کنایه گفتند « مهندسهای شما همیشه اینقدر زیادی حساب می کنند ؟» حتی برای بدست آوردن حداقل نقطه ضعف ، آنها پی را سونداژ کرده و دیوار سنگی زیر پایه های باربر ار خراب کرده بودند تا بخشی از ساختمان دچار اشکال شود اما خوشبختانه اتفاقی نیافتاد و این کار صروصدا ایجاد نمود . آنچه از این بخش از صحبتها می توانم نتیجه بگیریم این است که با توجه به مشکلات کنونی و وجود مضیقه ، باید چنین کارهایی انجام داد. من فکر می کنم اگر کاری برای میهنم انجام داده ام همین کارها بوده است و کارهای دیگری که انجام داده ام اصلا به حساب نمی آورم. من معتقد بودم که نباید ادا در آورد . خیلی جاها گفته ام که برای معماری ایرانی و یا اسلامی ،ادای معماری زمان صفوی را درآوردن غلط است . همیشه معماران ما از پیشرفته ترین فن (تکنیک) زمان بدون تعصب اینکه از کجا آمده است بهره می برده اند . به همین دلیل است که معماری شیوه رازی از زمان سلجوقی با شیوه اصفهانی از زمان صفوی متفاوت هستند . تا وقتی که زمان خود باختگی شروع شد و پیوندمان با هنر خودمان گسسته شد . در هر حال باید منطق معماری گذشته را نگاه داریم. برای نمونه پنامها که عایق حرارتی و رطوبتی هستند و در معماری گذشته ما کاملا رایج بوده اند ، درحال حاضر نیز میتوان با خرج کم از آنها استفاده کرد. من از آنها در مدارس ساخته شده بهره بردم . در گذشته بعضی از بناها ی ما مانند کاروانسراها و پل ها را مانند بچه های رها شده در کوچه می ساختند . این ساختمانها را نیز به امید خدا در دل بیابانها می ساختند به نحوی که کمتر صدمه ببیند . برای همین منظور از روشهای ساختمانی و از پوششهای محکم استفاده نموده اند. در کاروانسراها پوشش ها از طاق کلمبو یا پوشش « همیشه جاویدان » است. این نوع پوششها به سختی خراب می شود. حجره های کاروانسراها هیچکدام در نداشته است، چون اگر داشت مانند مدرسه غیاثیه خرگرد درهای آن را می کندند و می سوزاندند. برای این منظور در جلوی بازشوهای اتاقهای کاروانسراها پرده آویزان می کردند که در تابستانها از نوع حصیری بود و در زمستانها از نوع زیلو بوده است . من سعی کردم در ساخت مدارس از این منطق استفاده کنم یعنی به کار گیری بهترین مصالح و پرهیز ازبه کار بردن مصالح لوکس و همانگونه که پیشتر مثال زدم استفاده از تیرهای فلزی و دیگر مصالح کاملا حساب شده بود. نمنه دیگر اینکه برای جلوگیری ازسنگینی تیرهای آهنی ، سقف روی طاق ضربی را کاه گل نمی کردیم و روی آنها مستقیما اندود می شد .این باعث می شد که وحشتی از ریزش کاهگل بر روی سر بچه ها وجود نداشته باشد و باعث مشکلات بعدی و یا تعطیلی کلاس نشود. نمونه دیگر اینکه من پله ها را درجا میریختم و از بهترین موزائیکهای ایرانی استفاده می کردم. در بکارگیری سنگها نیز دقت داشتیم و از سنگهای با دوام استفاده میکردیم نه از سنگهای رنگی زیبا ولی سست. یا مثلا قیروگونی که بعضی فکر می کنند این فن از خارج آمده است اما در ایران در ساخت بند امیر قرنها پیش از این فن استفاده شده و ما بخوبی از آن بهره می گرفتیم . درآخر فکر می کنم منطق آنچه را که معمارهای قدیمی به آن اعتقاد داشتند ما در کارهایمان به کار گرفتیم.
  5. *mini*

    باغ دولت آباد یزد

    باغ دولت آباد باغ دولت آباد از باغ‌های قدیمی شهر یزد در کشور ایران است. بنای این مجموعه به سال ۱۱۶۰ توسط محمدتقی خان بافقی که به خان بزرگ معروف بوده ساخته شده و در حدود ۲۶۰ سال قدمت داشته و محل اقامت حاکم وقت و معاصر با شاهرخ میرزا و کریم خان زند بوده‌است. این بنا که میبایست در اختیار نوادگان محمد تقی خان (بزرگ خاندان رحیمی)باشد، توسط میراث فرهنگی تملک شد و در حال حاضر زیر نظر محمد علی معزالدینی (داماد نماینده ولی فقیه) اداره می‌شود. (شجره نامه در کتاب جامع جعفری به چاپ رسیده‌است( این مجموعه یادگاری است از دوره‌های افشاریه و زندیه که شامل عمارت سردر، ساختمان هشتی و بادگیر، عمارت بهشت آئین و تالار آینه، عمارت تهرانی، آب انبار دو دهانه و باغ ناصر است. فضای سبز باغ درختان میوه مانند انگور و سرو و کاج داشته و همچنین گل‌های محمدی و سرخ نیز در باغ دیده می‌شوند. در اصلی این مجموعه در خیابان شهید رجایی قرار گرفته‌است و در دیگری که در بلوار دولت آباد قرار دارد ورودی نداشته و تقریباً در دست مرمت و بازسازی است. به همین علت تردد از در اصلی انجام می‌گیرد. هنگام ورود از یک هشتی نسبتاً بزرگ عبور می‌کنیم که محل ارائه و فروش صنایع دستی از قبیل سفال است. فضای داخلی باغ تقریباً سبز است و تا حدودی باغ فین کاشان را در ذهن بیننده تداعی می‌کند. با این تفاوت که باغ فین کاشان معمورتر جلوه می‌کند در حالی که باغ ناصر به رغم اینکه حتماً متولی دارد به نظر می‌رسد که از آبیاری خوبی برخوردار نیست و خشک دیده می‌شود. روشنایی باغ در شب توسط لامپ‌هایی که در داخل فانوس گذاشته شده و به فواصل معین در اطراف قرار گرفته‌اند تامین می‌شود که منظره زیبایی را نیز ایجاد می‌کند. درهای ساختمان اصلی از چوب و به صورت کنده کاری دیده می‌شود و در داخل بنا اتاق‌های متعددی قرار دارد که در اکثر این اتاق‌ها حوضی قرار گرفته و درهای یکی از اتاق‌ها که رو به حیاط و باغ باز می‌شود، با شیشه‌های رنگارنگ با طرح‌های زیبا مزین شده که در هنگام وجود خورشید و پرآب بودن حوض منظره زیبایی از نقاط رنگی منعکس شده را بر روی حوض مرمرین به نمایش می‌گذارد. در یکی دیگر اتاق‌ها بادگیر معروف دولت آباد قرار دارد که با ارتفاع زمین ۳۳ متر از زمین بلندترین بادگیر از نوع خود بوده و به خوبی کولر می‌تواند خنکی ساختمان را تامین کند. منبع:ویکی پدیا
  6. مهمان

    تخریب بافت تاریخی یزد در نوروز!!!

    این فاجعه است که وقتی گردشگران داخلی و خارجی فرسنگ‌ها راه را برای دیدن بافت تاریخی یزد می‌پیمایند، شاهد تخریب بخشی از این بافت باشند. به گزارش کرمانشاه پست رییس انجمن صنفی هتل‌داران استان یزد گفت: این فاجعه است که وقتی گردشگران داخلی و خارجی فرسنگ‌ها راه را برای دیدن بافت تاریخی یزد می‌پیمایند، شاهد تخریب بخشی از این بافت باشند. محمدحسین محتاج‌الله در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بیان کرد: حدود ۷۴۰ هکتار از بافت تاریخی یزد در فهرست آثار ملی ثبت شده است، ولی اکنون با تخریب‌هایی که انجام می‌شود، اجازه می‌دهند ۸۰ هکتار از این بافت کاهش یابد. او با اشاره به تخریب بخشی از بافت تاریخی یزد که پنجم فروردین‌ماه رخ داد، ادامه داد: این مسأله تکان‌دهنده است که وقتی گردشگران برای دیدن بافت تاریخی به یزد می‌آیند به‌راحتی تخریب در آن صورت می‌گیرد و هیچ واکنشی هم از مسؤولان سازمان میراث فرهنگی دیده نمی‌شود. تخریب در محله‌ی خلف باغ یزد در این‌باره، امیر ترقی‌نژاد ـ دوست‌دار میراث فرهنگی ـ نیز در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: صبح روز شنبه (پنجم فروردین‌ماه) تعدادی بلدوزر بخشی از محله‌ی «خلف باغ» را که یکی از محله‌های بافت تاریخی یزد است تخریب کردند. او گفت: این بخش از بافت یزد در کنار حسینیه‌ی تاریخی «نقشین» قرار دارد و از آنجا که این حسینیه‌ی متعلق به دوره‌ی زندیه در فهرست آثار ملی ثبت شده، با این تخریب، به بخشی از حریم آن تعرض شده است. وی با اشاره به کاشی‌کاری‌های نفیسی که در این حسینیه وجود دارد، بیان کرد: البته حسینیه‌ی «نقشین» حال و روز خوشی ندارد و باید هرچه سریع‌تر راه‌کاری برای آن اندیشیده شود تا اقدامات مرمتی در آن انجام شود. ترقی‌نژاد ادامه داد: به نظر می‌رسد با توجه به مصوبه‌ی سال گذشته‌ی شورای شهر، این تخریب برای ساخت پارکینگ انجام شده باشد. البته شاید نظر سازمان میراث فرهنگی این باشد که این بخش از بافت، فرسوده است و نه تاریخی، ولی وجود حسینیه، یک حمام و تعدادی خانه‌ی تاریخی نشان می‌دهد که این منطقه تاریخی است. این دوست‌دار میراث فرهنگی تأکید کرد: با توجه به این‌که پرونده‌ی ثبت جهانی یزد در حال تهیه است، بروز چنین اتفاق‌ها و تخریب‌هایی خوشایند نیست.
  7. sookut

    آشنایی با برج خاموشان - یزد

    برج خاموشان در 15 کیلومتری شهرستان یزد و در حوالی منطقه صفائیه بر بلندای کوهی به نام دخمه ساخته شده است برج خاموشان را به نام برج سکوت یا دخمه زرتشتیان نیز شناخته می‌شود. دخمه یا برج خاموشان سردابی است سنگی که در قدیم زرتشتیان مرده‌های خود را در آن قرار می‌دادند. دخمه در فرهنگستان‌های مختلف معانی مختلفی دارد؛ مثل گورخانه گبران، سردابه‌ مردگان، خانه زیر زمینی برای مردگان، گور و گورستان زرتشتیان. دخمه‌ها معمولا بر فراز بلندی‌های شهر ساخته می‌شده ‌است. زرتشتیان در گذشته مردگان خود را به دخمه می‌بردند و با آیین خاصی در مرکز این دخمه‌ها قرار می‌دادند. سطح داخلی برج خاموشان به صورت پهنه‌ مسطح و گردی است که تمام آن با تخته سنگ‌های بزرگ پوشیده شده و از سه بخش زنانه، مردانه و بچگانه تشکیل شده است. نوار دایره‌ انتهای دخمه که به دیوار اطراف دخمه چسبیده، به مردها اختصاص داشته و نوار دایره میانی بعد از قسمت مردها، مخصوص زن‌ها بوده است. نوار دایره داخلی بعد از زن‌ها هم جایگاه کودکان بوده است. اما در مرکز همه این نوارها، یک چاه بزرگ به نام استودان (استخوان‌دان) قرار دارد. استخوان‌دان عبارت است از چاهی که در مرکز برج حفر می‌شده تا بعد از پاک شدن اسخوان‌های مردگان از گوشت و پوست و غیره، استخوان‌ها را در آن چاه قرار دهند. در دامنه ضلع شمالی کوه دخمه نیز چند عمارت خشت و گلی، آجری، سنگی و یا ترکیبی از این‌ها وجود دارد که به دوران صفویه تعلق دارند و از سازه‌های رفاهی این دوران هستند که به نام خیله شهرت دارند. برج خاموشان در سال 1381 توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با شماره 6312 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
  8. Nicoltntpcd

    قدیمی ترین مسجد یزد

    باید به روستای فهرج (Fahradj) یزد سفر کنید تا بتوانید قدیمی ترین مسجد این شهر را ببینید. مسجدی 1400 ساله که در دوران پیش از اسلام، به عنوان عبادتگاه و آتشکده زرتشتیان استفاده می شد و بعدها با ورود اسلام به ایران، کارکردی اسلامی پیدا کرد. شاید اگر شما هم با پیش زمینه ای که از مساجد اسلامی در ذهن دارید، راهی مسجد فهرج شوید، در نگاه اول جا بخورید. این مسجد پیش از آن که به یک مسجد اسلامی شباهت داشته باشد، شکل و شمایل کاروانسرایی را دارد که در پلانی مربع شکل ساخته شده است. در این مسجد که عمر بنای آن به دوران ساسانی می رسد، نه گنبدی به چشم می خورد، نه کاشیکاری‌، نه کتیبه‌ و نه حتی محراب! تک مناره خشت و گلی مسجد هم عضو کم سن و سال تری است که بعدها به بنای اصلی آن ملحق شده است. این مسجد، تنها مسجد به جا مانده از قرن اول هجری در ایران است و سبک معماری ساسانی در آن به چشم می خورد. شاهد این ادعا، خشت هایی به اندازه 5×32×32 هستند که استفاده از آنها در عصر ساسانی مرسوم بوده است. علاوه بر این، تزیینات گچبری شکنجی و قوس های ناری و تاق های ناوی و آهنگ به کار رفته در مسجد هم یادآورد بناهای دوران ساسانی است. اما شاید جالب تر از این ها، طرح درهایی با نقوش ساسانی باشد که بر دیوارهای مسجد برجای مانده است. برای دیدن مسجد جامع فهرج، باید به 60 کیلومتری شرق استان یزد و روستای فهرج سفر کنید. این روستا در مسیر یزد-کرمان و در دل کویر قرار دارد و ظاهرا یکی از مراکز اسکان اولیه ایرانیان بوده که در گذشته به نام پهره معروف بوده است. اگر گذارتان به فهرج افتاد، علاوه بر بازدید از مسجد قدیمی آن، می توانید سری هم به کوه چلته بزنید که در شمال شرقی این روستا قرار دارد و البته قلعه‌ای باستانی و آب‌انباری قدیمی که از آثار باستانی دیگر این روستا هستند.
  9. Nicoltntpcd

    استان یزد

    محیط طبیعی ( موقعیت و وسعت ) : استان یزد از شمال به استان اصفهان ، از شمال شرق به استان خراسان ، از جنوب به استانهای کرمان و فارس ، از شرق به استانهای خراسان و کرمان و از غرب به استان اصفهان محدود است . این استان در کمربند خشک و نیمه خشک نیمکره شمالی قرار دارد و مساحت آن 130000 کیلومتر مربع است . آب و هوا : استان یزد در فلات مرکزی ایران به سبب موقعیت جغرافیائی ، دارای آب و هوای اقلیمی گرم و خشک بیابانی است اما شرایط محلی دگرگونی های محدودی را در آن بوجود آورده است . از یک سو ارتفاعات شیر کوه شعاع وسیعی از منطقه را تحت تاثیر عوامل مثبت قرار داده به گونه ای که در دره ها و کوهپایه های ظان هوا نسبتا ملایم و دارای آب و هوای ییلاقی است . از سوی دیگر ، وجود کویرهای نمک و دشتهای وسیع و لخت و عریان در مغرب و مشرق استان بر میزان درجه خشکی و شدت شرایط کویری آن افزوده است . در این استان نوسان دما در تابستان و زمستان زیاد است . درجه حرارت هوا در طول سال بین حداقل بیست درجه سانتیگراد زیر صفر تا چهل و شش درجه بالای صفر در نوسان است . استان یزد دارای دو فصل است : فصل بلند گرما و فصل کوتاه سرما . سردترین ماه های این استان دی و بهمن و گرمترین آن تیر است . این استان در فصل تابستان دارای روزهای بسیار گرم و شب های اغلب خنک و دلنشین است پیشینه تاریخی : استان یزد از سرزمینهای کهن و تاریخی ایران زمین است . در بغضی از منابع بنای اولیه برخی از شهرهای این استان چون ( میبد ) را به سلیمان پیغمبر ، ( یزد ) را به ضحاک و اسکندر مقدونی و ( ابر کوه ) را به ابراهیم پیغمبر نسبت داده اند . این بیانگر قدمت و دیرینگی پیشینیه تاریخی و فرهنگی سرزمین و مردم این دیار است . مجموعه آثار باستانی پراکنده موجود در این استان نیز به سهم خود گویای این پیشینه تاریخی است . آثاری چون دست افزار های سنگی بدست آمده از دره های شیر کوه ، نگاره های روی تخت سنگ کوه ارنان ، تکه سفالهای منقوش نارین قلعه میبد – متعلق به دوره ایلامی ، غارهای استان و آثار معماری و شهر سازی باستانی و ... نشان می دهد مدنیت یزد ، در چهار کانون باستانی ( مهریز و فهرج ) ، ( یزد ) ، ( رستاق و میبد ) و ( اردکان ) متمرکز بود . پژوهشگران این منطقه را که در مسیر شاهراه های باستانی ( ری – کرمان ) و ( پارس – خراسان ) قرار داشت ، جزء سرزمینهای دوردست مادها شمرده اند . سلسله ها و حکامی که بر یزد حکومت کردند عبارتند از : قباد انوشیروان ، یزد گرد اول ، ساسانیان ، آل کاپویه ، اتابکان ، مغولان ، آل مظفر ، تیموریان ، صفویان ، افشاریان و قاجاریه
  10. Nicoltntpcd

    گزارش تصویری از شهر تاریخی یزد

    یزد نخستین شهر خشت خام و دومین شهر تاریخی (پس از ونیز) در جهان است. یزد به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و قرار گرفتن در مرکز ایران و نیز در میانه دشتهای وسیع کمتر در طول تاریخ مورد هجوم دشمنان ایران قرار گرفته و در نتیجه نسبت به سایر نقاط کشور خصوصیات ایرانی بیشتری در فرهنگ، گفتار و آداب و سنن یزدیها دیده می‌شود.
  11. Nicoltntpcd

    یزد

    یزد از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد یزد اطلاعات کلینام رسمی:یزدکشور:ایران استان:یزدشهرستان:یزد بخش:مرکزی نام محلی:یــَـز یزد مردم جمعیت:۴۳۲٬۱۹۴ زبان‌های گفتاری:فارسی مذهب:مسلمان، زرتشتی جغرافیای طبیعی مساحت:۶۳۰۵ ارتفاع از سطح دریا:۱۲۳۰ متر آب‌وهوا میانگین دمای سالانه:۱۹ بارش سالانه:۶۲ میلی‌متر روزهای یخبندان سالانه:۵۲ روز اطلاعات شهری شهردار:سید علی‌اکبر میروکیلی ره‌آورد:انواع شیرینی‌ها، بافتنی‌ها، سفال، حلوا ارده پیش‌شماره تلفنی:۰۳۵۱ وب‌گاه:شهرداری یزدیَزد مرکز استان یزد و مرکز منطقه وسیع و باستانی و کویری ای با همین نام در کشور ایران است و در فاصله ۶۷۷ کیلومتری جنوب شرق تهران قرار دارد. جمعیت این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران برابر با ۴۲۳٬۰۰۶ نفر بوده‌است. یزد به شهر بادگیرها معروف است. به «دارالعباده»، «شهر دوچرخه‌ها»، «شهر شیرینی»، «شهر قنات و قنوت و قناعت» و «شهر آتش و آفتاب» و ... نیز شهرت دارد. میدان امیرچخماق، باغ دولت آباد، زندان اسکندر (مدرسه ضیاییه)، آتشکده زرتشتیان، ساعت مارکار، برج و باروی شهر، خانه‌های قدیمی چون خانه لاری‌ها و خانه عرب‌ها و خانه مرتاض و خانه رسولیان و خانه ملک التجار و خانه محمودی و ...، دخمه‌های زرتشتیان، حمام خان، بازارهای قدیمی چون بازار خان و بازار پنجه علی و ...، آب انبارهای فراوان چون آب انبار شش بادگیری و رستم گیو و ... و مسجد جامع یزد و بالاخره قلعه‌ها، کاروانسراها، تکیه‌ها، مساجد، پیرانگاه‌ها، قنات‌ها، کوچه‌ها، ساباط‌ها، حمام‌ها، و تمام سطح بافت تاریخی شهر یزد از اماکن دیدنی شهر است.
  12. pooran.mehr

    یزد شهر "ترین" های ایران !

    یزد اولین شهر خشتی و دومین شهر تاریخی جهان بعد از شهر ونیز ایتالیاست. همین دو ویژگی کافی است تا ایرانیان بدانند کشوری به وسعت تاریخ جهان دارند و شهری کویری که می توانند خشت به خشت، ریگ به ریگ و لحظه به لحظه تاریخ آن را به رخ جهانیان بکشند. دومین شهر تاریخی جهان "برترین" جاذبه های گردشگری، تاریخی و میراث فرهنگی زیادی دارد که هر کدام از آنها می تواند به تنهایی جاذبه ای منحصر به فرد برای بازدید گردشگران و دوستداران میراث فرهنگی و تاریخ ایران و جهان باشد. این شهر به شهر بادگیرها معروف است. به دارالعباده، شهر دوچرخه‌ها، شهر شیرینی، شهر قنات و قنوت و قناعت و شهر آتش و آفتاب. تاریخ نویسان معتقدند که قدمت یزد به پیش از اسلام می رسد. عده ای هم می گویند که شاید شهر تاریخی یزد را باید در نقطه دیگری غیر از مکان کنونی آن جستجو کرد. اما با این حال قدمت بسیاری از آثار تاریخی کشف شده در شهر یزد به قرن پنجم هجری باز می گردد. در عین حال کشف بناهای دیگری متعلق به قرن های دوم و سوم هجری، تردیدها را در تخمین قدمت شهر یزد بیشتر می کند. در هر صورت تاریخ سکونت انسان در این خطه از هزاره سوم پیش از میلاد فراتر رفته است، به طوری که در عهد پیشدادیان طایفه های در حال کوچ از بلخ به پارس، این سرزمین را یزدان نامیدند و از آن زمان به بعد یزد محل عبادت شد. یزد را از آن جهت امن ترین شهر می دانند که جنگ و بلایای طبیعی تاکنون نتوانسته به آن صدمه ای وارد کند. به همین دلیل است که تاریخ نویسان از آن به عنوان امن ترین شهر ایران یاد کرده اند. مارکوپولو جهانگرد ایتالیایی نیز درباره یزد می گوید که تجار جاده ابریشم این شهر را به لحاظ امنیت مالی و جانی آن دوست دارند.
  13. Mohammad Aref

    شهر یزد

    یَزد مرکز استان یزد و مرکز منطقه وسیع و باستانی و کویری ای با همین نام در کشور ایران است و در فاصله ۶۷۷ کیلومتری جنوب شرق تهران قرار دارد. جمعیت این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران برابر با ۴۲۳٬۰۰۶ نفر بوده است. یزد به شهر بادگیرها معروف است. به «دارالعباده»، «شهر دوچرخه‌ها»، «شهر شیرینی»، «شهر قنات و قنوت و قناعت» و «شهر آتش و آفتاب» و ... نیز شهرت دارد. تاریخچه شهر «يزد» واژه اي باستاني است كه ريشه در «يشت» يا «يزت» و« يسن» به معناي ستايش، نيايش، پرستش، ايزد و... دارد. به اعتقاد تعدادي از تاريخ نويسان ، دردوره ساسانيان، به فرمان يزد گرد اول در اين محل، شهري به نام «يزدان گرد» بنا گرديده است. نام يزد از همين عنوان گرفته شده وبه معناي مقدس، فرخنده ودرخور آفرين است."يزدگويا نه درحمله اعراب لطمه اي ديده ونه درايلغار مغول.اين اولين مطلبي است كه درمورد يزد بايد بخاطرداشت. درست است كه اين مصونيت از خرابيهاي گذشته را در پيشانيهاي شهر نميتوان ديد(چراكه خيابان بنديهاي جديدبلايي كمتر ازانچه مغول به بارآورده نيست)،اما در لفاف آداب و رسوم مردم مي توان،در اين كه زردشتي ومسلمان به راحتي با هم به سرمي برند،دراينكه دزد وگدا بسياركمتر دارد،.......(مي توان) (جلال آل احمد ، يزد ، شهربادگيرها)" ازجمله اين محفوظات مي توان به خودواژه "يزد" اشاره كرد كه ازدوران ايران باستان به يادگار مانده است . "يزد" ريشه در يسن، يشت و يا يزش- به معناي ستايش ونيايش درزبان فارسي ميانه - دارد. يزد از يزدان – به مفهوم پاك ومقدس وبه معني ذات خداوند – نيز مي تواند گرفته باشد.پس مي توان يزد را شهرآفريننده خوبي ها و پاكي ها ، و شهرخدا دانست.آقاي حسن حجازي مي گويد كه در دوره ساسانيان به يزد ، يزدان يا يزتان اطلاق مي شده . از اسامي ديگري كه به يزد نسبت داده شده – و در سفرنامه ها ياتواريخ آمده – مي توان به اين نامها اشاره كرد. *ايساتيس: شهرباستاني يزد، در دوره هخامنشي به ايساتيس مشهور بوده و مرحوم عبدالحسين آيتي ،محل آن را در دامنه بلندي هاي مهريز ذكر كرده اند. درجغرافياي بطلميوس ،از محلي بنام "ايستيخاي" در بيابان "كارمانيا" (كرمان) ياد شده كه شايد همان "ايساتيس" باشد.(سيد عبدالعظيم پوريا- زندان اسكندر از نگاهي ديگر) *كثه: به معني زندان يا شهر كوچك مي باشد ومنسوب به زندان ذوالقرنين سكندر است. گفته اند هنگامي كه شماري از بزرگان ايران در ري عليه اسكندر مقدوني بر خاستند ،وي آنان را دستگيركرد وهمراه خود به فارس برد .چون به يزد رسيد، زندانيان را درچاهي ‌‌زندان (زنداني)كرد وآن محل را كثه ناميد؛ كه به يوناني زندان است .پس از اينكه اسكندر يزد را ترك گفت، نگهبانان به كمك زندانيان به آباداني وعمران يزد ، همت گماشتند. نخستين بار (استخري) ،در سده 4 ه.ق، از واژگان كثه و يزد با هم ياد كرده است . در سده هاي بعد ، تا سده 8 ه.ق، كثه تنها در آثار جغرافيايي آمده ودر آثار تاريخي همه جا از يزد نام برده اند . در سده 9 ه.ق، پژو هشگران تاريخ محلي يزد ، از جمله جعفري در تاريخ يزد و كاتب در تاريخ جديد يزد نام كثه را با روايتهاي (زندان اسكندر) در آميخته اند وكثه را نخستين بناي يزد ،پنداشته اند ؛ كه به فرمان اسكندر مقدوني ساخته شده وآن را (زندان ذوالقرنين) خوانده اند .(ايرج افشارسيستاني-شناخت يزد-انتشارات هيرمند - 1378) يزدان گرد دوران ساسانيان ،به فرمان يزد گرد اول (399-421م)در محل زندان ذوالقرنين (كثه)شهري بنا شد كه آن را (يزدان گرد) نام نهادند.(همان ماخذ) دارالعباده "پس از بر آمدن اسلام و گرايش مردم يزد به دين ‌(مبين) اسلام، عنوان (دارالعباد) يا (دارالعباده ) به اين شهر داده شد؛ زيرا علاء الدوله كالنجار ،از ملكشاه سلجوقي تقاضاي حكومت يزد را كرده بود ، تا درآنجا به عبادت بپردازد . احمد كاتب ،تاريخ نگار يزدي سده 9 ه.ق ،در كتاب تاريخ جديد يزد، مي نويسد: (...در سال 504 ه.ق،ملكشاه سلجوقي حكومت يزد را به علاء الدوله كالنجار واگذار كرد وآن را دارالعباده ناميد)(همان ماخذ) *از ديگراسامي دوران اسلامي يزد ،كه از معروفيت كمتري برخوردار هستند ،مي توان به :دارالمومنين و دارالشيعه اشاره كرد . * شهر بادگيرها و نگين كوير: يزد به شهر بادگيرها (بواسطه وجود بادگيرهاي متعدد بر بام خانه ها وآب انبارها) ونيز نگين كوير هم سرشناس است .
  14. *mini*

    معرفی مسجد امیر چخماق یزد

    مسجد امیر چخماق یزد: مسجد میر چخماق در تواریخ یزد به نام مسجد نو خوانده میشده است.این مسجد در دوره صفویه بنا شده و به چقماقیه معروف بوده.این مسجد توسط امیر جلال الدین چقماقی شاهی و رنش بی بی فاطمه خاتون ساخته شده و ساخت آن در سال 841 به اتمام رسید.این مسجد بر ضلع جنوبی میدانی است که به میدان امیر چقماق معروف است و می گویند زمانی که ساخته شد در ظاهر(جلو)شهر قرار داشته.در دوره محمد شاه قاجار هم که هنوز جصار شهر پا بر جا بود،مسجد در خارج از شهر بوده. معرفی مسجد میر چخماق: این مسجد توسط امیر جلال الدین چقماق و زن او بی بی خاتون بنا گردیده.آنها زمینی را خریدند و صفه و گنبدی وسیع در آن بنا نهادند.بیرون آن را فیروزه کاری کردند و غرفه هایی در آن قرار دادند.این بنا دارای درگاهی رفیع و گنبدی سبز است.بر گنبد آن سوره سجده نوشته شده است.محرای منیرش که غرفه های او چون غرفه های جنان اراسته است.صحن سرایش چون صحن فردوس دلنشین است .(سرا و گرمخانه آن هم اکنون باقی است و بر در آن که ساخت سال 971 است نیز همین اصطلاح نقر شده).در زمان فتحعلی شاه قاجار ،حاجی حسین عطار قسمتی بر شبستان مسجد افزوده و تعمیر نموده است. توصیف بنای مسجد و مشهودات آن: 1-در کریاس مسجد ئد آن به میدان میر چقماق(چخماق) باز می شود سنگی نصب است که بر آن متن وقفنامه ای به خط نسخ نقر شده. 2-در دو طرف راهروی شمالی که از کریاس بقه صحن مسجد وارد می شود شبکه های ظریف از کاشی معرق در پنجره ها نصب است. 3-قسمتی از سر در صفه (ایوان) کاشی معرق است و جرز های آن آجر کاری و در کاشی های معرق از راست به چپ کتیبه هایی دارد که به شرح ذیل است: 1-3-میان گل مربعی بر بالای راهرو دست راست کلمه الله (به خط کوفی) و داخل آن کلمه سوره خاتمه به بالای کلمه مذکور در یک خط مستقیم «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم»قرار دارد. 2-3-مفابل کتیبه مذکور در فوق کلمه محمد و در داخل آن دوازده امام کتبه شده است. 3-3-در دو طرفه بالهای صفه ، دو گل مربع کتیبه دار به خط کوفی قرار دارد که در سمت راست چهار بار «ولی الله التوفیق» ئ و در سمت چپ چهار بار عبارتی عربی کتیبه شده است. 4-دور خارجی گنبد و در کمر بند آن «السلطان ضل الله» به کوفی بنایی نوشته شده است. 5-محراب صفه اصلی از کاشی معرف و با طاقنمای مقرنس کاری است و در وسطش سنگ مرمری به ابعاد 38/2×15/1 متر نصب شده است. 6- در غرفه دست چپ ایوان یک سنگ مرمر به اندازه 95×54 سانتی متر نصب شده که بر آن نقش قندیل دیده می شود و در چهار گوشه اش به خط کوفی «الله و محمد و علی» تکرار شده است. 7- سر در شرقی مسجد داری کتیبه ای است از کاشی کعرق به خط ثلث محمد الحکیم که کتیبه ای هم از او در درگاه اصلی مسجد جامع وجود دارد. 8- گنبد مسجد که خمیده و ترک دار است از کاشی سبز رنگ و در دوره اش کتیبه ای به خط کوفیبوده است و سوره ای به آن بوده که فعلا مفدار کمی از آن باقی مانده. 9- گرمخانه (جماعتخانه) دارای دری چوبی است که بر دو لنگه آن عبارت «لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله حقا حقا» نوشته شده است.این در وقف زین الدین علی دباغ غبر جماعتخانه مسجد چقماقیه در تاریخ 172 به خط نسخ و میان دو کتیبه کنده کاری شده است. منبع عکس ها: اینتر نت مطالب: کتاب یادگاری های یزد ، نوشته ایرج افشار-انجمن آثار و مفاخر فرهنگی سال نشر 1374 چاپ دوم تدوین: ایرج افشار
  15. بافت تاريخي شهر يزد اصولي ترين بافت تاريخي ايران است. بافت تاريخي شهر يزد با مساحتي در حدود 800 هکتار را مي توان سالمترين، گسترده ترين و اصولي ترين بافت تاريخ ايران دانست که تجربه هايي متفاوت در زمينه مداخله متوليان امر در شبکه معابر را به همين منظور در خود جاي داده است. به گزارش ايسنا، دکتر سيد علي کوششگران، استاديار دانشکده معماري دانشگاه يزد و رئيس پژوهشکده گلين و مهندس "مجتبي گلوردي" دانشجوي مقطع کارشناسي ارشد معماري دانشگاه يزد به بررسي تحت عنوان " بررسي تحليلي رويکردهاي قابل شناسايي در طرح شبکه معابر بافت تاريخي يزد" پرداخته اند. در چکيده اين مقاله آمده است; يکي از دلايل مواجه و مداخله در بافت هاي قديمي شهرهاي تاريخي را مي توان تصميم متوليان شهر به احياي مجدد و يا ارتقاي تحرک اجتماعي دانست. هر زمان که به هر دليلي تضمين و تامين حرکت مردمان متناسب با تحرک و امکانات زندگي امروزي فرضي براي حفظ و پايداري سکونت در بافت تاريخ دانسته شود، آنگاه طرحهاي تجديد نظر در شبکه معابر ساز و کاري براي نيل به اين هدف شناخته خواهد شد. بافت تاريخي شهر يزد با مساحتي در حدود 800 هکتار را مي توان سالمترين، گسترده ترين و اصولي ترين بافت تاريخ ايران دانست، که تجربه هايي متفاوت در زمينه مداخله متواليان امر در شبکه معابر را به همين منظور در خود جاي داده است. روشهاي مداخله در معابر بافت تاريخي يزد را مي توان با بازخواني مجدد تجربه هاي انجام يافته در طيفي مشخص و قابل شناسايي معرفي کرد. در تجربه هاي نخستين، تعريض معابر با تکيه بر ضوابطي منتج شده از طرح هاي تفصيلي صورت گرفته است. در اين حالت ضابط تعريض و طراحي بدنه و حتي در مرتبه بعدي احداث معابر جديد براساس اطلاعات حاصل از مطالعه ساختار هندسي بافت با تکيه بر نقشه هايي با مقياس شهري، تهيه شده است. در رويکردهاي بعدي، دستاوردهاي اين گونه از مواجهه و مداخله در معابر بافت تاريخي به مثابه اثري ميراثي، زمينه تجديد نظر در نحوه نگرش به اين موضوع را فراهم آورد. تجربه هاي بعدي که با رويکردي متمايز و روشهاي متفاوت نسبت به مداخله هاي پيشين شکل گرفته اند پيش از آنکه ديد کلان و نگاه شهري به بافت و مقتضيات نداشته باشند، نگاهي کمابيش پديدار شناسانه به اجزاي کالبدي معابر دارند که اين مهم محصول نوع مواجه طراح و ديگر متوليان روانسازي معابر با مکان طرح است. اين نوع مداخله اتودهايي در مکان طرح است که وجوه پديداري و تجسمي منظره ها و جداره ها را مورد توجه قرار داده است. در تجربه هاي نماينده سوي ديگر طيف مذکور، طرح هاي کاملا مبتني بر استعداد مکان جاي مي گيرد. طرح و ايجاد معابر در اين تجربه به گونه اي شکل گرته است که بيشترين توجه به ارزش هاي فضايي و استعداهاي بالقوه محيطي در آن ديده مي شود. اگر چه تاکنون ميزان توفيق در تجديد زندگي و حفظ تحريک اجتماعي، که هدف غايي تمام اين مداخله ها است به گونه هاي علمي و آماري سنجيده و مورد پژوهش قرار نگرفته است، اما مطالعه اين تجربه ها در قالب تحليل و بررسي مصداق ها و با هدف شناسايي و تبيين انديشه ها و مباني نظري نهان و آشکار رويکردهاي قابل شناسايي در طرح معابر بافت تاريخ يزد مي تواند نظامي قابل بيان و استنتاج از روند مداخله هاي صورت گرفته را در دسترس قرار دهد. تبيين، تشريح و نقد نگرشها و مباني نظري اين مداخله ها را مي توان در حکم ضمانتي جهت تدوين گونه اي ديگر از رويکرد و مواجه در معابر بافت قديم براي طرح هاي تجديد نظر در شبکه معابر دانست. گفتني است، واژگان کليدي اين مقاله شامل; بافت تاريخي، تعريض ، عمومي سازي، نظام ساز، مولفه هاي سازنده معابر، تداوم و توالي فضايي است. منبع : وبسایت مردم سالاری
  16. mim-shimi

    استان یزد

    استان یزد از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد پرش به: ناوبری, جستجو استان یَزد از استان‌های ایران است. مرکز آن شهر یزد است. یزد منطقه‌ای خشک و بیابانی است. گروه بزرگی از زرتشتیان ایران در استان یزد زندگی می‌کنند. فهرست مندرجات [نهفتن] ۱ کشاورزی ۲ صنعت ۳ تاریخ و فرهنگ ۴ اماکن دیدنی استان یزد ۵ شهرستان‌ها [ویرایش] کشاورزی به دلیل خشکی آب و هوا و اندک بودن میزان بارندگی بین استان‌های ایران کمترین اراضی کشاورزی در یزد قرار دارد. عمده محصولات کشاورزی یزد شامل خرما-پسته و گندم است. به علت کم‌آبی این استان بیشتر جنبه صنعتی دارد. [ویرایش] صنعت استان یزد استانی صنعتی است که صنعت بافندگی آن از شهرت زیادی برخوردار است. صنعت شیرینی‌سازی در استان یزد از قدمتی دیرینه برخوردار است و محصولات آن صاحب شهرتی شده‌اند که از مرزهای ایران فراتر رفته‌است. مهم‌ترین شیرینی‌جات یزدی با نام‌های قطاب، پشمک و باقلوا شهرت دارند. بیشترین تولیدات واحدهای صنعتی شهر را منسوجات، کاشی و سرامیک و فرش ماشینی تشکیل می‌دهد. واحدهای صنعتی استان یزد عمدتاً در شهرک‌های صنعتی یزد و میبد متمرکز شده‌اند. همچنین یزد دارای معادن زیادی است که مهم‌ترین آنها معدن سنگ آهن چادرملو و چغارت و معدن سرب و روی کوشک هستند. معادن غنی اورانیوم نیز در اواخر دهه ۸۰ در منطقه ساغند یزد کشف شده‌است.[نیازمند منبع] جمعیت استان یزد در سرشماری سال ۱۳۷۵ حدود ۹۰۰ هزار نفر ثبت شده‌است. برق استان یزد توسط شرکت برق منطقه‌ای یزد که از سال ۱۳۶۸ تاسیس گردیده‌است تامین می‌شود. این شرکت با فروش بیش از۵۲ درصد از فروش کل خود در سال به مشترکین صنعتی (بالغ بر ۳ میلیارد کیلووات ساعت انرژی در سال ۸۵)سهم مهمی را در صنعتی شدن استان ایفا نموده‌است. بنابراین این استان را می‌توان به عنوان یک قطب صنعتی کشور ایران محسوب نمود. [ویرایش] تاریخ و فرهنگ استان یزد از سرزمین‌های تاریخی است که در میان ایالتهای قدیمی و بزرگ پارس، اصفهان، کرمان و خراسان قرار داشته‌است. آبادی نشینی در این منطقه از قدمت طولانی برخوردار است. این سرزمین از گذرگاههای مهم در ادوار تاریخی محسوب می‌شده‌است. این ناحیه در دوره هخامنشیان از راههای معتبر موسسه‌های راهداری، مراکز پستی و چاپاری برخوردار بوده‌است. راهداری در یزد قدیم چنان اهمیتی داشت که خاندان آل مظفر از منصب راهداری ناحیه میبد به پادشاهی رسیدند. با این‌همه این استان از درگیری‌ها و جنگ‌های تاریخ کشور ایران تا حدودی ایمنی داشته‌است. صعب‌العبور بودن راه‌ها به همراه محدودیت منابع آبی مانع عمده تسخیر این منطقه توسط بعضی از حکومتهای بزرگ و کوچک حاشیه و پیرامون این منطقه در طول تاریخ بوده‌است. وجود آثاری از مهر و آناهیتا، ایساتیس و هخامنشی و زندان اسکندر و برج و بارو و کهن درهای بزرگ و عظیم و پناهگاههای متعدد و موبدان و سران ساسانی و ابنیه و یادگارهای بعد از اسلام نظیر مساجد و امامزاده‌ها و مزارها نشانگر فرهنگ و تمدن قبل و بعد از دوره اسلامی بوده‌است. [ویرایش] اماکن دیدنی استان یزد معبد مقدس زرتشتیان، پیر هرشت نارین قلعه میبد برج کبوتر خانه میببد کاروانسرای شاه عباسی میبد بافت تاریخی میبد خانه سالار میبد یخچال میبد آسیاب دوسنگی میبد امامزاده خدیجه خاتون میبد مقبره سیدرکن الدین - مقبره سید شمس الدین - آب انبار شش بادگیر - آتشکدهُ یزدان - میدان امیر چخماق - باغ گلشن طبس - پیر سبز چک چک - خانهٔ لاری‌ها - دخمهٔ زرتشتیان - رباط ساغند - زندان اسکندر -سرو کهن ابرکوه - غار چهار طاقی - قلعهٔ مروست - آسیاب آبی اشکذر -حسینیه سفید اشکذر -مسجدحاجی رجبعلی اشکذر - مسجد جامع کبیر یزد -مسجد ریگ مجومرداشکذر(قرن هشتم این مسجد تا سال ۱۳۶۹ شمسی در زیر شن مدفون بود و در آنسال کشف شد) -مجموعه باغ وزیر حجت آباد اشکذر مسجد شاه ولی - میدان و حمام خان - باغ دولت آباد - مسجد فهرج. همچنین از مناطق خوش آب وهوای استان مهریز، تفت، ده بالا، طزرجان و غربال‌بیز هستند. [ویرایش] شهرستان‌ها یزد میبد اردکان اشکذر بافق بهاباد تفت ابرکوه مهریز خاتم طبس
×
×
  • اضافه کردن...