جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مقالات مهندسی صنایع'.
8 نتیجه پیدا شد
-
تفکر سیستمی وبهبود نگهداری،عملیات . کیفیت فرآیند
XMEHRDADX پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اصول شبیه سازی/ تجزیه و تحلیل سیستم ها
چکیده این مقاله براساس تجربیات نویسنده و مشاهدات وی در دو كارخانه نگاشته شده است و از این بابت بر تجربهٔ ارزشمندی متكی است. جنبههای رفتاری بهبود فرآیند و انگارههای نگهداری و تعمیرات همراه با تعهد به اهداف مدیریت تولید و عملیات، برای ارائهٔ مطالب با هم تركیب شدهاند. همچنین از نمودارهای حلقوی علیت (كه بخشی از جعبه ابزار پویاییهای سیستم به شمار میآیند) بین متغیرها و انگارهها استفاده شده است. هدف ارائهٔ شناخت عمیق و ژرفانمایی در چارچوب تفكر سیستمی است. همچنین، این مقاله به توضیح علل موفقیت محدود اجرای طرحهای بهبود میپردازد و برای این معضل پیشنهاد میكند كه رابطهٔ سنتی مشتری – تأمین كننده در خدمات نگهداری و تعمیرات، بین سیستم تولید و سیستم نگهداری و تعمیرات معكوس شود. مقدمه مسلماً، میزان پذیرش مدیریت كیفیت جامع (tqm) و مهندسی مجدد فرآیندهای كار و كسب (bpr) با تأكید بر تمركز و توجه شدید به تفكر فرآیندگرا نیازی به اثبات ندارد. استادان دانشگاه، مشاوران و مدیران دستاندركار به خوبی به ارزش درك فعالیتهای سازمان در چارچوب فرآیندها واقف شدهاند و میدانند كه فرآیندگرایی در تجزیه و تحلیل سازمان نسبت به وظیفهگرایی بسیار توانمندتر است. در عین حال، خود كار كردن گسترده توأم با سازماندهی مجدد فعالیتهای تولیدی همراه با كاربرد فلسفههای مدیریت ناب و تولید به هنگام (jit) به اقدامات نگهداری و تعمیرات اهمیت قابل ملاحظهای بخشیده است. از سوی دیگر همواره نگهداری و تعمیرات، فعالیتی اساسی در برقراری و حفظ هر واحد تولیدی به شمار آمده است و اكنون باید اضافه كنیم كه نگهداری و تعمیرات تبدیل به یك كاركرد توانمند و حیاتی در كسب و كار شده است و بر صورتحساب سود و زیان و درآمدهای شركت مؤثر است. نگاهی به سالهای اخیر نشان میدهد در قلمرو نگهداری و تعمیرات بسیاری از مفاهیم، فلسفهها و طرحهای جذاب ارائه شده است. از آن جمله میتوانیم به نگهداری با مركزیت قابلیت اطمینان (rcm) و نگهداری و تعمیرات بهرهور جامع (tpm) و بعضی انواع دیگر اشاره كنیم. طرحهایی كه حول این مفاهیم و tqm پالاییده شده باشند مجموعهای از راهبردها و راهنماییهای عملیاتی را به منظور بهبود كیفیت فرایند و قابلیت اطمینان فراهم میآورند. Tqm، tpm و سایر فلسفهها و فنون بهبود، مفاهیم و ابزارهایی قدرتمند برای رشد بهرهوری و اثربخشی پدید میآورند. در هر حال، طراحی، اجرا و گسترش تدریجی طرحهای بهبود به سادگی امكانپذیر نیست، چرا كه فشار در بیرون مرزهای كارخانه برای دستیابی به تولید بیشتر وجود دارد و ذهنیت «نداشتن وقت كافی» بر بسیاری از اقدامات مدیران غالب است. یكی از توضیحاتی كه معمولاً در این خصوص داده میشود علت موارد فوقالذكر را كاهش تعداد كاركنان بیان میكند. همه احساس میكنند كه بیش از حد نیاز به كار مشغول هستند و وقت اضافی كمی برای پیشنهاد راه حلهای بهبود دهنده دارند. توضیح دیگر این است كه میگویند «ما مواجه با مسائل و تصمیمهایی هستیم كه نیازمند درك عملیاتی روزمره است، ولی این درك به دلیل شیوهٔ تفكر ما محدودیت دارد». فرایند كنترلی كه در این مقاله ارائه شده است، این توانایی را پدید میآورد كه به موضوعاتی نظیر tpm، با توجه به میزان اهمیت سیستمی آنها بنگریم. دورنمایی كه در تفكر سیستمی تعبیه شده است ، این امكان را به وجود میآورد كه با موضوعات پر اهمیت به صورت مؤثری برخورد كنیم. هنگامی كه سیستم را مشاهده میكنید توانایی پاسخگویی به این سؤالات را به دست خواهیم آورد: «چه عللی باعث بروز و وقوع الگوی رفتاری شده است؟ چه ساختار نهفتهای در ورای روندها وجود دارد؟» هنگامی كه به طراحی تصویری از كلیت سیستم بپردازید آنگاه قادر خواهید بود توجه خود را بر چارهاندیشیهایی متمركز كنید كه نتیجهٔ آنها اثراتی بزرگ خواهد بود. از جملهٔ این اقدامات كه در حوزهٔ تفكر سیستمی «فوق اهرمی» نامیده میشوند، میتوانیم از tqm و tpm نام ببریم. اخیراً، ریس و همكاران به توصیف مدلی پرداختهاند كه در آن اهمیت پیوند بین مدیریت نگهداری و تعمیرات و یادگیری سازمانی مورد مطالعه قرار گرفته و ارزش قابل ملاحظهٔ این پیوند به وضوح نشان داده شده است. با تأكید بر اهمیت تلاش به منظور درك مسئله، و نه فقط حل سادهانگارانهٔ آن، ابزارهای تفكر سیستمی، میتوانند كمك شایانی برای درهم شكستن دیوارها و موانع وظیفهگرایانه، نظیر مدیریت نگهداری و تعمیرات باشند. چرا كه تفكر سیستمی چارچوبی برای مدیریت وابستگیهای درونی بین وظایف و كاركردهای مختلف پدید میآورد. بررسی و بازنگری منتقدانهٔ تجربیات كاری نویسنده در دو كارخانه انگیزهٔ نگارش این مقاله است و از سوی دیگر این مقاله بر اساس افزایش آگاهی كه بر اثر مطالعهٔ آثار علمی اخیر استمان، ریپرنینگ پدید آمد نگاشته شد. این دو نویسنده به توسعهٔ مدلهای پویاییهای سیستمی پرداختهاند.- 2 پاسخ
-
- 4
-
- مقاله مهندسی صنایع
- مقاله مدیریت
- (و 14 مورد دیگر)
-
مهندسی ارزش، تلاشی است سازمان یافته که با هدف بررسی و تحلیل تمام فعالیتهای یک طرح، از زمان شکلگیری تفکر اولیه تا مرحله طراحی و اجرا و سپس راه اندازی و بهره برداری انجام می شود و به عنوان یکی از کارآمدترین و مهم ترین روشهای اقتصادی در عرصه فعالیتهای مهندسی، شناخته شده است. مهندسی ارزش در چهارچوب مدیریت پروژه، ضمن اینکه به تمام اجزای طرح توجه می کند، هیچ بخشی از کار را قطعی و مسلم نمی داند. هدف مهندسی ارزش، زمان کمتر برای رسیدن به مرحله بهره برداری بدون افزودن بر هزینه ها یا کاستن از کیفیت کار است. افزایش پیوسته هزینه های اجرایی و توسعه روز افزون فن آوری، حذف آن بخش از هزینه ها را که نقشی در ارتقای کیفیت ندارند و از لحاظ اجرایی نیز غیر ضروری می باشند، الزامی ساخته است. به کارگیری مهندسی ارزش در پروژه های اجرایی با توجه به پیچیدگی کارها به ویژه در طرحهای بزرگ اجرایی، می تواند به ابزار بی چون و چرای مدیریت در کنترل هزینه ها تبدیل شود. هدف این روش، از میان برداشتن یا اصلاح هر چیزی است که موجب تحمیل هزینه های غیر ضروری می شود، بدون آنکه آسیبی به کارکردهای اصلی و اساسی طرح وارد آید. مهندسی ارزش، مجموعه ای متشکل از چندین روش فنی است که با بازنگری و تحلیل اجزای کار، قادر خواهد بود، اجرای کامل طرح را با کمترین هزینه و زمان تحقق بخشد. هزینه طرح در این مقوله نه فقط هزینه های طراحی و اجرا بلکه هزینه های مالکیت شامل بهره برداری، تعمیر و نگهداری و هزینه های مصرف در سراسر دوره عمر مفید طرح را نیز شامل می شود. روشهای مهندسی ارزش می تواند موجب اصلاح و ارتقای کیفیت فرایندهای تولید صنعتی و انجام طراحی های جدید در هر مرحله از یک پروژه اجرایی گردد. برخلاف آنچه که در صنایع تولیدی مرسوم است و می توان یک روش اصلاحی را همواره در مراحل بعدی تولید یک محصول خاص نیز اجرا کرد، در پروژه های ساختمانی که هر سازه دارای شرایط ویژه ای است، حدود به کارگیری یک روش اصلاحی مهندسی ارزش، محدود به همان پروژه است گذشته از این، امکانات صرفه جویی در هزینه های یک پروژه اجرایی نیز در مراحل مختلف آن تفاوتهای بسیار پیدا می کند. با آنکه روش مهندسی ارزش را می توان در تمام مراحل یک پروژه اجرایی به کارگرفت، بیشترین مزایای آن زمانی حاصل می شود که در نخستین مراحل برنامه ریزی و طراحی به کار گرفته شود. نوآوری و جنبه های کاربردی مهندسی ارزش، این روش را از روشهای سنتی و متعارف کاهش هزینه ها، متمایز می گرداند. روشهای سنتی کاهش هزینه ها، عموماً از تجربیات گذشته، نگرشها و عاداتی که جنبه تکرار به خود گرفته است، تبعیت می کند و اثری از خلاقیت در آنها دیده نمی شود. مهندسی ارزش برعکس، گردآوری اطلاعات، شناسایی عرصه های مشکل دار، پیشنهاد و تدوین روشها و طرحهای ابتکاری، پرورش اندیشه های نو و تلفیق همه جانبه دیدگاههایی را که قرار است توصیه شود، مطرح می سازد. از سال ۱۹۶۱ که لارنس مایلزدر کتاب ًروش های فنی تحلیل و مهندسی ارزش ً ،تحلیل ارزش را همچون دیدگاهی خلاق و سازمان یافته در جهت شناسایی و حذف هزینه های غیر ضروری ، تعریف کرد تا سال ۱۹۹۵ که ساکسنا و کریشنان کتاب ً مهندسی ارز ش در مدیریت پروژه ً را منتشر نمودند ، مهندسی ارزش به صورت یک روش فنی پذیرفته شده در فعالیتهای طراحی و اجرایی در بیشتر کشورها تثبیت گردید و رسمیت یافت ، به طوری که بسیاری از دست اندرکاران عرصه های اجرایی به ویژه طراحان ، پیمانکاران و کارفرمایان با مفاهیم و روش های فنی مهندسی ارزش آشنا شدند
- 4 پاسخ
-
- 2
-
- فعالیت های مهندسی
- مقاله مهندسی صنایع
- (و 14 مورد دیگر)
-
مديريت ريسك مديريت ريسك يعني استفاده از مهارتهاي افراد و يا گروهها به منظور حصول اطمينان از شناسايي تمام ريسكها ، اندازهگيري و اجراي آنها در پروژه . هركسي كه با مديريت پروژه و يا فعاليتهاي مياني پروژهها سروكار دارد ، بايستي بداند كه مديريت ريسك چه كاري ميتواند انجام دهد . تلقي افراد از ريسك ، عمدتا تاثير منفي آن بر زمانبندي و هزينه پروژه است . در غالب اوقات ، ريسك معرف اثر منفي بر پروژه تلقي ميگردد ؛ در صورتي كه ريسك ميتواند دريچهاي بر فرصتها ، توسعه ، بهبود و يا تفكر جديد نيز باشد . در راهنماي پيكره دانش مديريت پروژه pmbok ، مديريت ريسك شامل چهار فرايند به شرح زير معرفي گرديده است : 1- شناسايي و تعيين ريسك . 2- تجزيه و تحليل ريسك . 3- واكنش به ريسك . 4- كنترل واكنش به ريسك . هريك از فرايندهاي فوق در مديريت ريسك داراي مجموعهاي از وظايف و مسئوليتها هستند . اجازه دهيد با تعريف يك مجموعه از ريسك ، مطلب را آغاز كنيم : يك مجموعه از ريسك عبارت است از گروهبندي رويدادهاي ريسك بر حسب نوع و يا پروژه . مفاهيم ديگري در pmbokبه شرح زير ارايه شده است : 1- رويداد ريسك ؛ رخدادهاي گسسته با اثرات مثبت و يا منفي بر پروژه . 2- شناسايي ريسك ؛ تعيين ريسكهاي محتمل كه بر پروژه اثرگذارند و مستندسازي ويژگيهاي هريك از آنها . 3- كمي كردن ريسك ؛ ارزيابي ريسكها و تبادل آنها به منظور ارزيابي محدوده نتايج پروژه . 4- توسعه واكنش به ريسك ؛ عكسالعمل نسبت به تغييرات ريسك در طول دوره پروژه مراحل اصلي در پيادهسازي مديريت ريسك بسياري از پروژهها كه فرض ميشود تحت كنترل هستند ، با ريسك به عنوان رخدادي شناختهنشده روبرو گرديده و كوشش ميكنند آن را كنترل كنند . اكثر پروژهها چنين رخدادهايي را به خوبي از سر رد ميكنند ولي با يك تلاش جامع مديريت ريسك ، رويدادهاي ريسك قبل از وقوع شناسايي و كنترل ميگردند و يا برنامهاي تهيه ميشود كه در زمان وقوع اين رويدادها با آنها مقابله كند . با درنظر گرفتن اين مفاهيم پايهاي امكان مقابله با ريسك به وجود ميآيد . لذا ابتدا بايد نسبت به شناسايي ريسكهاي محتمل پروژه اقدام كرد ؛ اين كار با دستهبندي ساختار كارها و با پرسش چند سوال از خود و يا اعضاي گروه پروژه ، امكانپذير است . مثلا : درموقع نياز به منبعي يا منابعي كه در دسترس نيستند چه اتفاقي خواهد افتاد ؟ اگر كنترلي در مورد مولفهاي كه بر پروژه اثرگذار است نداشته باشيم چه اتفاقي ميافتد ؟ بدترين سناريو چيست ؟ چه چيزي باعث آن ميگردد ؟ چه قدر وقوع اين اتفاق محتمل است ؟ عواقب آن چيست ؟ ممكن است سوالهاي ديگري نيز به ذهن شما خطور كند كه البته اين سوالها سرآغاز خوبي است كه شما را در مسير درست هدايت كند . هرچيزي كه به مغز شما خطور ميكند فهرست كنيد ، سپس در مرحله بعد تعيين كنيد كه آيا نياز به مقابله و پيشگيري ريسك است و يا بايستي تا زمان وقوع آن صبر كرد . اگر ريسكها را مشخص كنيد و تصميم بگيريد كه هيچ عملي نبايد انجام گيرد باز بهتر از آن است كه آنها را شناسايي نكرده باشيد . پس از اين مرحله تمام ريسكهاي شناسايي شده را كمي كنيد ؛ ابتدا ريسكها را دستهبندي و سپس احتمال وقوع هر ريسك را تعيين كنيد . براي تخصيص مقادير احتمالي به ريسكها از مقادير پيشنهادي زير ميتوانيد استفاده كنيد : قريب الوقوع = 85% بالا = 85% محتـــــمل = 60% يامتوسط = 50% ممــــــكن = 40% پايين = 15% غيرمحتـمل = 15% اكنون احتمال وقوع هر ريسك قابل محاسبه است . راه ديگر ، نسبت دادن درصد وزني به هريك از ريسكهاست . مشكل اصلي اين روش آن است كه همواره دادههاي تجربي به اندازه كافي در دسترس نيستند تا اين كار به دقت انجام گيرد . در اين روش معمولا افراد باتجربهاي مبادرت به اين كار ميكنند كه تجارب جامعي از انواع رويدادها در پروژههاي مختلف كسب كردهاند ؛ مجموع درصدهاي تخصيصي به رويدادها بايستي صد باشد . در مرحله بعد به هر ريسك ، يك مقدار نسبت دهيد . اين مقدار ميتواند در صورت نياز برحسب هزينه و يا زمان باشد ؛ به عنوان مثال اگر هدف تعيين زمان اتمام پروژه است ، هر ايدهاي در مورد مدت زمان فعاليتها ميتواند يك سناريوي ريسك محسوب شود . در اين مرحله ميتوان مقدار حقيقي ريسك را با محاسبه حاصلضرب مقادير تخصيص داده شده به ريسك و احتمال وقوع آن به دست آورد و با توجه به نتايج حاصل ميتوان نسبت به انجام عملي يا به تعويق انداختن آن تصميمگيري نمود . بعد از انجام مراحل مديريت ريسك ، ميتوانيد فرايندهاي نگهداري مجموعه ريسك را آغاز كنيد . براي اين كار بازنگري دورهاي ريسك را آغاز كنيد كه مبتني بر پيچيدگي و مدت پروژه و وقوع تغييرات پروژه است . آغاز اجراي اين كار ممكن است بيهوده و هزينهزا به نظر آيد اما چنانچه يكبار اين كار را انجام دهيد و ريسكها را شناسايي و به صورت كمي آنها را كنترل كنيد در آن صورت به ارزش مديريت ريسك پي خواهيد برد . بنابراين در مرحله نخست اقدام به شناسايي ريسكهاي پروژه در بالاترين سطح wbsكنيد و از اينكه راه به سطوح پايينتر مييابيد نگران نباشيد . بعد از چند بار انجام اين كار ، مساله خيلي واضحتر خواهد شد . ما در دنياي مخاطرات ريسك زندگي ميكنيم . بايد ريسكها را تحليل كنيم ؛ اگر با آنها برخورد داريم بايد آنها را شناسايي و در مجموع تمام ريسكها و عوايد آنها را بايد ارزيابي كنيم . منافع حاصل از مديريت ريسك ممكن است تا غلبه پروژه بر آن ملموس نباشد اما به خاطر داشته باشيد كه كسي كه از برنامهريزي اجتناب كند به طور حتم برنامه شكست پروژه خود را طرحريزي نموده است منبع:پایگاه جامع مهندسی صنایع ایران
-
- 6
-
- مقاله مهندسی صنایع
- مقالات مهندسی صنایع
- (و 8 مورد دیگر)
-
سلام دانلود مقالات مهندسی صنایع مقالاتی که درنشریه دانشگاه شریف منتشر شده اند انتخاب پروژه هاي راهسازي با استفاده از شبيه سازي [Hidden Content] اولويت بندي مشخصه هاي فني و مهندسي در مدل QFD با استفاده از روش TOPSIS در حالت فازي [Hidden Content] بررسي عوامل موثر بر عملکرد موتور اتومبيل با استفاده از طراحي آزمايش ها [Hidden Content] هينه کاوي در مهندسي مجدد کسب و کار مهران سپهري دانشکده مديريت و اقتصاد، دانشگاه صنعتي شريف [Hidden Content]
- 21 پاسخ
-
- 5
-
- مقالات مهندسی صنایع
- مقالات وجزوات مهندسی صنایع
- (و 11 مورد دیگر)
-
كنترل كیفیت (Quality Control:QC) نیز به عنوان استفاده از فنون و دستورالعملهایی برای دستیابی به بهبود كیفی در زمینه تولید كالاها یا ارائه خدمات شناخته میشود، كه در راستای این هدف به صورت ساده تشخیص و شناسایی، آنالیز و بررسی، و در گام بعدی اقدام به حل نقص و كاستی محصولات و خدمات اهمیت اساسی خواهد داشت. بشر از بدو خلقت با «كیفیت» سرو كار داشته است؛ مثلا در ساختن خانه و محل سكونت خود و در تشخیص مناسب بودن اسلحه و وسیله دفاعی خود، به نوعی از آن استفاده كرده است. دیری نپایید كه با گسترش پهنه نیازهای آدمی و در پی آن ایجاد بازارهایی جهت دادوستد كالاها و خدمات، مساله كیفیت و وسعت یافتن بیش از پیش بازارها و كنترل كیفیت مطرح شد و پس از چندی، به عنوان عاملی اساسی و تاثیرگذار در عرصه تولید كالا و ارائه خدمات شناخته شد. با وقوع انقلاب صنعتی در قرن هیجدهم او روی آوردن به تولید انبوه توسط بنگاههای اقتصادی مختلف، زمانی كوتاه و به صورتی چشمگیر، كمكم زمانی كوتاه به صورتی چشمگیرف زمزمههایی درباره لزوم به كارگیری روشهای علمی در زمینه كنترل كیفیت به گوش رسید. تاریخچه این دانش كه اكنون چند دههای بیش نیست كه به عنوان یك حوزه علمی مستقل مطرح شده، گواه آن است كه سرآغاز توسعه و گسترش فعالیتهای كنترل كیفیت به صورت حاضر در اوایل قرن بیستم بوده است. اكنون با مقدمه فوق لازم است تعاریفی برای برخی مفاهیم بنیادین در این حوزه ارائه شود: «كیفیت (Quality)» معمولا ماهیتی بیش از حد انتظار و عالی در تولید كالا یا ارائه خدمت را در ذهن متبادر مینماید، كه ابعاد مختلفی چون تطابق، قابلیت اطمینان، پایداری، ذوق و زیبایی را در بر میگیرد. بنابراین میتوان گفت تا اندازهای خارج از تصور است. «كنترل كیفیت (Quality Control:QC) نیز به عنوان استفاده از فنون و دستورالعملهایی برای دستیابی به بهبود كیفی در زمینه تولید كالاها یا ارائه خدمات شناخته میشود، كه در راستای این هدف به صورت ساده تشخیص و شناسایی، آنالیز و بررسی، و در گام بعدی اقدام به حل نقص و كاستی محصولات و خدمات اهمیت اساسی خواهد داشت. لیكن، این نیز پاسخگوی میل وافر آدمی به تولید كالا و ارائه خدماتی كه كیفیت بالاتری را برایش به ارمغان آورند، نبود؛ بنابراین چندی نگذشت كه مفهوم تازهای به «مدیریت كیفیت جامع (Total Quality Management: TQM)» مطرح شد. آنچه در ذیل میآید به دنبال آن است تا با نگاهی گذرا و سودمند مفهوم و فلسفه، اهداف، نقشها، اجزا و ابزار، زمینهسازها، موانع و علل ناكامی مدیریت كیفیت جامع را بررسی كند. ● «مفهوم فلسفه مدیریت كیفیت جامع از نگاه صاحبنظران» این مفهوم و فلسفه آن توسط بسیاری از صاحبنظران مورد بحث، نقد و كندوكار قرار گرفته است كه گرچه بنیان همه آنها یكی است اما هر یك گوشهای از زوایای پنهان این مفهوم به راستی فراگیر را آشكار میسازد: «علی محمد مصدق راد» در مقاله خود «مدیریت كیفیت فراگیر؛ مدل چنگال» TQM را چنین تعریف مینماید «مدیریت كیفیت فراگیر، فرایندی است كه بر اساس آن، مدیریت با مشاركت كاركنان، مشتریان و اعتباردهندگان به بهبود مستمر كیفیت میپردازد». «سازمان بهرهوری آسیا (Asian Productivity Organization)» طی مقالهای كه در دسامبر سال ۲۰۰۰میلادی به رشته تحریر درآورده است. مدل مدیریت كیفیت جامع را «روش متفاوت در نحوه نگرش به شیوه مدیریت تعریف مینماید كه «یك نوع فرهنگ مشاركتی را توسعه میبخشد كه هر یك از كاركنان میتوانند در تصمیمگیریها حضور داشته باشند، به عبارت دیگر مدیریت كیفیت فراگیر، یك استراتژی سازمانی است كه از طریق بهكارگیری روشهای كیفی، خدمات و تولیدات باكیفیت بالا به مشتریان ارائه میكند». فلسفه آن نیز، ایجاد فرهنگی است كه به وسیله آن به طور مداوم، سازماندهی كار با نگرش برآورده ساختن نیازهای متغیر و متنوع مشتریان بهبود یابد. دكتر ایرج سلطانی، در مقالهای با نام «نقش مدیریت كیفیت فراگیر» پس از اشاره به نكات ارزشمندی كه در تعریف این مفهوم باید بدان توجه نشود TQM را «یك سیستم هزینه ایربخش» برای انجام تلاشهای بهبود كیفی مستمر افراد در كلیه سطوح سازمان، برای ارائه خدمات و كالاهایی» میداند «كه رضایت مشتریان را تضمین میكند و در جستوجوی این است كه فرهنگی را ایجاد كند تا كلیه كاركنانش به وسیله آن به طور مداوم سازماندهی كاركنان را با نگرش تامین نیازهای متغیر و متنوع مشتریان بهبود بخشد». نویسنده مقاله «مدیریت كیفیت جامع و تحول استراتژیك» در توصیف خود، مفهوم فوقالذكر را «باعث بهبود مداوم در یك سازمان» از طریق «ایجاد مفاهیم كلی» میپندارد. وی فلسفه TQM را تاكید «بر روندی سیستماتیك، منسجم، باثبات و كلاننگر نسبت به سازمان» میداند. در مقاله «بررسی نقش مدیریت كیفیت فراگیر در آموزش سازمانهای دانشآفرین» مدیریت كیفیت فراگیر «روشی برای اداره یك سازمان است» كه براساس كیفیت همه اعضای سازمان استوار است و هدف آن، نیل به موفقیت درازمدت از طریق جلب رضایت مشتری و تامین منافع همه افراد ذینفع» است.سرانجام در «مجله رهبری سازمان (Journal of Organazation)» مدیریت كیفیت فراگیر، عبارت است از یك استراتژی كه با تغییر اعتقادات بنیادی، ارزشها و فرهنگ یك شركت و مشاركت همگانی ارتباط دارد».بر این اساس فلسفه مدیریت كیفیت فراگیر، درهم آمیختن وضوح و روشنی اهداف از طریق رویكردی انقلابی است، به طوری كه شامل همه جنبههای كار از مشخص كردن نیازهای مشتریان تا ارزیابی مشتریان مبنی بر اینكه آیا راضی هستند یا خیر میشود. ● «اهداف مدیریت كیفیت جامع» مدیریت كیفیت فراگیر، در پی اهداف و چشماندازهای بسیاری است كه تمامی آنها در این مقال نمیگنجد لیكن در ذیل به چند نمونه از این اهداف كه به طور شاخص، در بسیاری از منابعی كه به بحث پیرامون این مفهوم پرداختهاند به چشم میخورد اشاره میگردد: ۱) جلب رضایت كامل مشتری با كمترین هزینه ۲) درگیر كردن همه كاركنان با هدف حذف خطاها و جلوگیری از ضایعات و در نتیجه انگیزش بهتر آنها ۳) حفظ كیفیت و بهبود مستمر ۴) طراحی و انتخاب فناوری و فرآیندهای مناسب تولید ۵) آموزش عینی كیفیت ۶) اندازهگیری كار ۷) توجه به نقطه بهینه هزینههای چرخه حیات ۸) بهرهوری و ارزش افزوده بیشتر ۹) استانداردهای بالاتر ۱۰) سیستمها و رویه های بهبودیافته «نقش مدیریت كیفیت جامع» از میان نقشهای متعددی كه برای مدیریت كیفیت فراگیر مطرح میشوند، نقشهای ذیل قابل توجه است: ۱) از سویی روابط میان كارگر و كارفرما را دگرگون مینماد و از سوی دیگر به توسعه اقتصادی توجه دارد ۲) این نگرش تاریخی را كه بر مبنای بازنده بودن یكی از طرفین (كارفرما یا كارگر) در مكانیزم مشاركت است، از بین میبرد و استراتژی برد-برد (Win-Win) را در سازمان جایگزین و ترویج مینماید ۳) در آموزش سازمانهای دانشآفرین موثر است ۴) به علت خاصیت بحرانیابی به پیشگیری از بروز بحران به شكل جدی و عملیاتی یاری میرساند ۵) با ایجاد مفاهیم كلی باعث بهبود مداوم در یك سازمان میشود ۶) از طریق بهكارگیری مكانیزمی كه تهدیدها را به فرصتهایی برای بهبود و جذب مشتری تبدیل نموده و مشكلاتی كیفی و خطاها را مورد توجه قرار میدهد از طرفی حرمت اخلاق سازمانی را در رفتار با مشتریان حفظ میكند و از سویی دیگر، سبب حسن شهرت سازمان میگردد. «اجزا و ابزار مدیریت كیفیت» برای این مفهوم «سه جزء (محور)» در نظر گرفته شده است: ۱) مشتری، به عنوان عامل اصلی تعیینكننده كیفیت «مشتریگرایی» ۲) «كارگروهی به عنوان وسیلهای برای یكپارچگی و انسجام اهداف ۳) یك نگرش علمی تصمیمگیری بر اساس جمعآوری و تحلیل دادهها» ● ابزارهای لازم برای به كارگیری مدیریت كیفیت فراگیر ۱) آموزش ۲) ساختار كیفی ۳) كنترل آماری «زمینهسازهای مدیریت كیفیت جامع» برخی از این پیشزمینهها به این قراراند: ۱) نیازهای فزاینده مشتریان سازمان ۲) بهبود وجهه سازمان ۳) بالا بردن روحیه كاركنان ۴) افزایش سهم بازار ۵) حل مسائل پیش از آنكه به وقوع بحران بیانجامد ۶) افزایش سود و منافع ۷) بهبود تولید كالاها و ارائه خدمات «دستاندازهای جاده مدیریت كیفیت جامع» پیداست كه به رغم تمام محاسنی كه بیشتر درباره TQM بر شمردیم، مسیر اجرای آن چندان هموار نخواهد بود و با دستاندازها و موانعی همراه است كه در زیر چند نمونه از آنها آورده شده است: ۱) كمبود یا نبود تعهد در مدیریت به ویژه مدیریت عالی ۲) فقدان سبك مدیریتی واحد ۳) كمبود یا فقدان اعتماد به نفس در زمینه اجرا و پیادهسازی این رویكرد ۴) بیم از انعطافپذیری ۵) كمبود ارتباطات اثربخش ۶) ترس از ایجاد تحول یا فقدان توانایی ایجاد تحول در سازمان و مدیریت تحول (Chang Management) ● «علل ناكامی مدیریت كیفیت جامع» اكنون این پرسش مطرح میشود كه «مدیریت كیفیت فراگیر، تا چه اندازه بر فرآیندهای سازمانهای امروزی تاثیر گذارده و در آنها نفوذ كرده است؟» یا اصولا «این نگرش جایی در عملیات آنها دارد یا خیر؟» در پاسخ باید گفت: «بهرغم تمامی نقاط قوتی كه برای این روش برشمردیم، به دلایلی از سوی برخی از سازمانها مورد استقبال قرار نگرفته است» برخی از این اسباب عبارتند از: ۱) مدیریت كیفیت فراگیر و تغییرات فرهنگی: از آنجا كه تغییرات فرهنگی، بدون پیشزمینه تغییرات فردی قابل حصول نمیباشد، همچنین نبود یك رهبر كه این تحولات را راهبری نماید، باعث بروز ناكامی در زمینه فوق میگردد. ۲) مدیریت كیفیت فراگیر و چالشهای دولتی از آنجا كه دولتها تغییرات بنیادین را اغلب به صورت تغییرات محیطی همچون خصومت فزآینده، نارضایتی روز افزون و كاهش منابع تامین وجوه تجربه نمودهاند، با چنین فراگردهایی كه منجر به تحولات اساسی میشود دست كم در عمل همراهی نمیكنند. ۳) مدیریت كیفیت جامع و اهداف استراتژیك از آنجا كه سازمانها غالبا در همان گام اول كه تبیین و تعیین استراتژیهایی جهت اجرا و پیاده سازی رویكردهای TQM در فرآیندهای سازمان می باشد به بیراهه می روند و حتی آگاهانه و ناآگاهانه از تدوین چنین راهبردهایی غفلت میكنند یا آن را بی اهمیت میپندارند. قارد به اجرای این نگرش نبوده یا پس از مدت كوتاهی با ناكامی در اجرای آن روبهرو میشوند در این حالت به جای مقصر دانستن خویشتن نوك پیكان نقص و كم كاری را به سوی TQM نشانه می روند و سرخورده شده و از اجرای آن صرفنظر میكنند. ● «نتیجه گیری» : «مدیریت كیفیت جامع TQM فرآیندی استراتژی، نگرش، سیستم هزینه اثربخش و متد است كه از طریق ترویج یك فرهنگ مشاركتی در تصمیمگیری كه همه سطوح و اعضای سازمان را در بر گرفته و به تكاپو در راستای بهبود كیفی مستمر و مداوم در تولید كالاها و ارائه خدمات وا میدارد رضایت مشتریان و همه افراد ذینفع را تضمین مینماید.» جلب رضایت مشتریان با حداقل هزینه، تصمیمگیری مشاركتی و گروهی صرفنظر از مقام سازمانی و منافع فردی، بهبود مداوم كیفیت و استانداردهای بالاتر از جمله اهداف اجرا و پیاده سازی مدیریت كیفیت فراگیر هستند. بهبود روابط كارگر و كارفرما از طریق اعمال استراتژی برد-برد، پیشگیری از بروز بحران و مدیریت بحران، آموزش عملی كیفیت به اعضای سازمان وایجاد حسن شهرت برای سازمان در زمیه نقشهای برجسته مدیریت كیفیت فراگیر می باشند. مشتری گرایی، كارگروهی و نگرش علمی به تصمیمگیری اجزای TQM و آموزش كار گروهی، ساختار كیفی و كنترل آماری از ابزار اجرا و پیاده سازی آن هستند. علاوه بر این از آنجا كه این استراتژی نیازمند پیش زمینههایی می باشد، از بهبود تصویر در اذهان عمومی و ارتقای روحیه كاركنان به عنوان این زمینه سازها میتوان نام برد. كمبود یا فقدان تعهد مدیریت بیم از تحول آفرینی، مقاوت در برابر تغییرات فرهنگی و درك و اجرای نادرست یا سرباز زدن از اجرای این نگرش از جمله موانع عمده و علل اساسی موفقیت TQM است كه حتی الامكان باید به وسیله انجام اقداماتی چند برطرف شوند. مثلا به وسیله آموزش مستمر و مداوم نیروی انسانس و آموزش مهارتهایی در راستای انعطاف پذیری و پذیرش تغییر میتوان بخشی از این دست اندازها و اسباب ناكامی را از ماین برد یا به حداقل كاهش داد. امیر رضا خادم روزنامه دنیای اقتصاد
-
- 3
-
- فلسفه مدیریت كیفیت جامع
- قابلیت اطمینان
- (و 11 مورد دیگر)
-
بكارگيري بازپخت شبيهسازي شده در مدل آنتروپي توزيع سفر
spow پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در برنامه ریزی حمل و نقل
بكارگيري بازپخت شبيهسازي شده در مدل آنتروپي توزيع سفر (مطالعه موردي) توزيع سفر يكي از مراحل مهم فرآيند مدلسازي حمل و نقل مي باشد به نحوي كه بسياري از محققان اين حوزه بر اهميت اين مرحله اذعان داشته اند. مدل بيشينه سازي آنتروپي، يكي از مدل هاي ترموديناميكي است كه در مدلسازي پديده هاي علمي مختلفي بكار گرفته شده است. همانگونه كه از اسم اين مدل برمي آيد، مدل سعي دارد، بيشينه آنتروپي يا اغتشاش را براي وضعيت تعادل سيستم بدست آورد. با ايجاد مختصر تغييري در مدل حرارتي آنتروپي، مي توان آن را در مدلسازي توزيع سفر بكار گرفت. بدليل خاصيت ناچندجمله اي مساله، از الگوريتم بازپخت شبيه سازي شده به عنوان يك الگوريتم متاهيورستيك جهت حل آن استفاده شده است. در انتها، مطالعه موردي از مدل توزيع سفر براي استان هاي كشور بعنوان نمونه اي از نحوه بكارگيري اين الگوريتم مورد بررسي قرار گرفته شده است دانلود پسورد: [Hidden Content]-
- 6
-
- مقالات مهندسی صنایع
- مهندسی صنایع
- (و 6 مورد دیگر)
-
زمانيکه شرکتي سودي بيش از ميانگين صنعتي کسب كند، گفته مي شود نسبت به رقباي خود از برتري رقابتي برخوردار است. هدف بسياري از راهکارهاي بازرگاني کسب برتري رقابتي مداوم است. به عبارت ديگر، اين اعتقاد در سطحي وسيع وجود دارد که يکي از مهمترين عوامل پيشبردي در هر حرفه اي برخورداري از يک برتري رقابتي منحصر به فرد است. آيا تا به حال به اين موضوع فکر کرده ايد که برتري رقابتي شرکت شما چه چيزي مي تواند باشد؟ اکثر مديران بر اين اعتقادند که با جذب بخش اعظمي از بازار و يافتن مشتريان کافي که حاضر به پرداخت بهاي بيشتر هستند، چيزي با ارزشتر از رقابت به دست خواهند آورد. هر زمان که از مديران مشاغل مختلف در ايران سوال مي شود، به بحث در ارتباط با کيفيت محصول و يا شايد خدمات خود مي پردازند. در حقيقت، از نظر آنها برتري رقابتي ميزان حصول به کيفيت و خدمات سطح بالا را کاهش مي دهد. جالب است که بدانيد نه تنها در کشور ما بلکه در بسياري از جوامع، اکثر مشاغل براي حصول به برتري رقابتي متکي به کيفيت و خدمات هستند. اما مايلم توجه شما را به مفهوم کيفيت به عنوان يک برتري رقابتي جلب كنم. تصور کنيد اگر تک تک افراد کيفيت و خدمات ارائه كنند، برتري رقابتي چه جايگاهي خواهد داشت؟ اگر بگوييم کيفيت و خدمات همان برتري رقابتي است به مفاهيمي بسيار وسيع و مبهم پرداخته ايم. بنابراين بايد از اين مديران تعريف کيفيت را پرسيد. آيا آنها قادر به تجسم معني کيفيت در شرکت خود هستند؟ در واقع اين کار، ساده نخواهد بود. «کيفيت» کمي ناملموس به نظر مي رسد، چرا که واژه اي نسبي است. خطر مفهوم «کيفيت» و «خدمات» در ذهن مديران کمي خفيفتر از خطري است که فکر مشتريان را تهديد مي کند. شما به عنوان مدير تنها در صورتي از برتري رقابتي ملموس برخوردار خواهيد بود که قادر به تعريف دقيق معني «کيفيت» و «خدمات» براي مشتريان خود باشيد. نکته ديگري که در اينجا مطرح مي شود اين است که کيفيت محصولات شما تا چه اندازه با کيفيت محصولات رقبايتان تفاوت دارد. شما به عنوان مدير بايد در ارتباط با برتري رقابتي خود بسيار دقيق باشيد. سخن گفتن در مورد کيفيت و خدمات در سطح وسيع بدون مشخص نمودن منظور از اين مفاهيم کافي به نظر نمي رسد. ارائه کيفيت و خدمات تنها در قالب لغتهاي کلي براي نشان دادن برتري رقابتي، کافي نيست. بايد بتوانيد دليل برتري، قدرت، قابليت اطمينان و ديگر ويژگيهاي محصول خود را اثبات كنيد. مشتريان به ادعاهاي مبهم اعتقادي ندارند و شما را نيز باور نخواهند داشت، مگر اينکه قادر به اثبات گفته هاي خود توسط حقايق انکار ناپذير باشيد. در مورد خدمات نيز مي توان همين مباحث را مطرح كرد. چطور تصور مي کنيد که خدماتي برتر از خدمات رقباي خود ارائه مي دهيد؟ آيا اين خدمات توسط شما سريعتر يا فردي تر است و يا مطابقت بيشتري با منافع مصرف کننده دارد؟ ما بايد هر گونه ادعايي را در ارتباط با خدمات خود ثابت کنيم. به ياد داشته باشيد که چه در موقعيتهاي تبليغاتي و چه در ارتباط با فروش عباراتي خاص و قابل اثبات، به مراتب باور کردني تر و تاثيرگذارتر از کلي گويي هستند. بنابراين چنانچه محصول خود را بر پايه کيفيت عالي ارتقا مي بخشيد، به کار بر روي تعريف دقيق دليل اين برتري و اثبات قابل ملاحظه بودن آن بپردازيد. با اين کار يکي از دو مورد زير حاصل خواهد شد: اول اينکه ممکن است به اين نتيجه برسيد که محصول، يا خدمات شما در واقع از برتري چنداني نسبت به محصول يا خدمات رقبايتان برخوردار نيست. اين نتيجه را مي توان نتيجه خوبي تلقي كرد، چرا که با حصول به آن مي توانيد توليدات يا خدمات خود را ارتقا بخشيد. مي توان اين را مزيتي بسيار خوب تلقي كرد. دوم اينکه چنانچه بتوانيد برتري خود را تعريف و دلايل قابل ملاحظه اي ارائه كنيد، واقعا از برتري رقابتي برخورداريد، که طرح منحصر به فردي براي تبليغ در اختيار شما قرار مي دهد. به عبارات زير دقت کنيد. «محصول ما در بازار آسيا حرف اول را مي زند.» يا «محصول ما طبق بررسيهاي علمي در (يک محدوده، شهر، کشور و غيره) 42 درصد تاثير گذارتر از محصولات مشابه بوده است. به نظر شما کداميک تاثير بيشتري دارند؟ ممکن است تصور شود که به منظور ارزيابي برتري محصول يا خدمات نمي توان آنها را آزمايش كرد، بنابراين شما مي توانيد به طريق ديگري بررسي مستقلي در مورد ادعاهاي خود ارائه كنيد. به عنوان مثال استفاده از قدرداني مشتريان راه بسيار مؤثري براي غلبه بر ترديد مشتري به شمار مي رود. وقتي افراد مستقل با بيان منافعي که حاصل کرده اند در مورد محصول يا خدمات شما با نظر مثبت سخن مي گويند، بسيار باورکردني تر از زماني است که همان عبارات توسط خود شما گفته شوند. اگر مشتري شما فرد خاصي باشد وضع بهتر نيز خواهد شد. بنابراين، برتري رقابتي شما چيست؟ نگوييد کيفيت و خدمات. اين گفته از مفهوم خاصي برخوردار نيست. سعي کنيد خاص باشيد. با در دست داشتن حقايق، باور کردني تر شويد. سپس طرح منحصر به فرد فروش را از آن خود کنيد. بي شک نظاره گر تفاوتي در نتايج حاصله خواهيد بود و اين، ارزش همه اين تلاشها را دارد. بايد يادآور شد که بهترين کار براي تداوم حرفه، ايجاد ارزشي عالي براي مشتريان است.
-
- 4
-
- كيفيت
- مقالات مهندسی صنایع
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مقدمه ای بر زنجیره تامین(SCM) در رقابتهاى جهانى موجود در عصر حاضر، بايد محصولات متنوع را با توجه به درخواست مشترى، در دسترس وى قرار داد. خواست مشترى بر كيفيت بالا و خدمت رسانى سريع، موجب افزايش فشارهايى شده است كه قبلاً وجود نداشته است، در نتيجه شركتها بيش از اين نمىتوانند به تنهايى از عهده تمامى كارها برآيند. در بازار رقابتى موجود، بنگاههاى اقتصادى و توليدى علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلى، خود را به مديريت و نظارت بر منابع و اركان مرتبط خارج از سازمان نيازمند يافتهاند. علت اين امر در واقع دستيابى به مزيت يا مزاياى رقابتى با هدف كسب سهم بيشترى از بازار است. بر اين اساس، فعاليتهاى نظير برنامه ريزى عرضه و تقاضا، تهيه مواد، توليد و برنامه ريزى محصول، خدمت نگهدارى كالا، كنترل موجودى، توزيع ، تحويل و خدمت به مشترى كه قبلا همگى در سطح شركت انجام مى شده اينك به سطح زنجيره عرضه انتقال پيدا كرده است. مسئله كليدى در يك زنجيره تامين، مديريت و كنترل هماهنگ تمامى اين فعاليتها است. مديريت زنجيره تامين (SCM ) پديدهاى است كه اين كار را به طريقى انجام مىدهد كه مشتريان بتوانند خدمت قابل اطمينان و سريع را با محصولات با كيفيت در حداقل هزينه دريافت كنند. در حالت كلى زنجيره تامين از دو يا چند سازمان تشكيل مىشود كه رسماً از يكديگر جدا هستند و به وسيله جريانهاى مواد، اطلاعات و جريانهاى مالى به يكديگر مربوط مىشوند. اين سازمانها مىتوانند بنگاههايى باشند كه مواد اوليه، قطعات، محصول نهايى و يا خدماتى چون توزيع، انبارش، عمده فروشى و خرده فروشى توليد مىكنند. حتى خود مصرف كننده نهايى را نيز مىتوان يكى از اين سازمانها در نظر گرفت. تاريخچهمديريت زنجيره تامين: در دو دهه 60 و 70 ميلادى، سازمانها براى افزايش توان رقابتى خود تلاش مىكردند تا با استاندارد سازى و بهبود فرايندهاى داخلى خود محصولى با كيفيت بهتر و هزينه كمتر توليد كنند. در آن زمان تفكر غالب اين بود كه مهندسى و طراحى قوى و نيز عمليات توليد منسجم و هماهنگ، پيشنياز دستيابى به خواستههاى بازار و درنتيجه كسب سهم بازار بيشترى است. به همين دليل سازمانها تمام تلاش خود را بر افزايش كارايى معطوف مىكردند. در دهه 80 ميلادى با افزايش تنوع در الگوهاى مورد انتظار مشتريان، سازمانها به طور فزاينده اى به افزايش انعطاف پذيرش در خطوط توليد و توسعه محصولات جديد براى ارضاى نيازهاى مشتريان علاقه مند شدند. در دهه 90 ميلادى، به همراه بهبود در فرايندهاى توليد و به كارگيرى الگوهاى مهندسى مجدد، مديران بسيارى از صنايع دريافتند كه براى ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرايندهاى داخلى و انعطاف پذيرى در توانايىهاى شـــــركت كافى نيست، بلكه تامين كنندگان قطعات و مواد نيز بايد موادى با بهترين كيفيت و كمترين هزينه توليد كنند و توزيع كنندگان محصولات نيز بايد ارتباط نزديكى با سياستهاى توسعه بازار توليد كننده داشته باشند. با چنين نگرشى، رويكردهاى زنجيره تامين و مديريت آن پا به عرصه وجود نهاد. از طرف ديگر با توسعه سريع فناورى اطلاعات در سالهاى اخير و كاربرد وسيع آن در مديريت زنجيره تامين، بسيارى از فعاليتهاى اساسى مديريت زنجيره با روشهاى جديد درحال انجام است.
- 3 پاسخ
-
- 4
-
- scm
- مقالات مهندسی صنایع
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :