جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'معماری سنتی'.
10 نتیجه پیدا شد
-
دانلود هویت های فرهنگی قدیم و جدید : رمزگشایی تمدنی و معماری سنتی - مدرن و ملی وفراملی مهستان
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در معماری ایران
چکیده: مهستان بنایی است که در کرج بنا شده است. نوشتار فعلی به دنبال تبیین نشانه شناختی این بنا بر اساس چارچوب های نظریه ای- فرهنگی امروزه است و تشریح آن بر اساس این نکته بنا می شود که چگونه عناصر معماری و فرهنگی قدیم و معاصر را در خود جمع کرده است و آن را در قالبی به نام سنتی- مدرنیسم و سپس محلی- جهانی تشریح و توضیح می دهد که می توان یک فضای معناساز را در جهان امروز بر اساس فرهنگ ایرانی ترسیم کند؛ در حالی که مردم محور است ولی بیهودگی در معماری ندارد. هم استحکام دارد و هم از مصالح محلی ساخته شده است و هم درون گراست که فضای داخل و برون را از هم جدا می کند و سبب آرامش بخشی است. مشخصات مقاله:مقاله در 39 صفحه به قلم دكتر سعيدرضا عاملي (دانشيار گروه ارتباطات دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران).منبع:فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق(نامه صادق ) پاییز و زمستان 1385 شماره 30.ensani.ir هویت های فرهنگی قدیم و جدید -رمزگشایی تمدنی و معماری-
- مهستان
- معماری سنتی
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
نقد و بررسی معماری امروز...مدرن یا سنتی ؟
Mahnaz.D پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مسابقات و گفتگوهای معماری
دروووووووود به همه ی دوستان چند روز پیش داشتم با یکی از همکارام صحبت می کردم... گفتم من واقعا" نمی فهمم چرا توی همه جای امریکا ...در همه ی اقلیم ها خونه هاتون یه مدله؟ گفتم الان یه دلیل میاره که رسما" چیزی نتونم بگم. گفت: دلیلش نگه داشتن اون پوسته ی تاریخی هست...یعنی سنت! اما در داخل بنا مدرن هست. امروز داشتم با مصطفی ( ~m~o~j) حرف می زدم در مورد طرح روستاش....یه خونه طراحی کرده بود که واقعا" عالی بود...از هر نظر...اما استادشون گفته بود چون این خونه تو روستاست باید سرویس بهداشتی بیرون از خونه باشه ...تو حیاط اینجایت که طرح می شه سنتی....تو دلم گفتم یه کم می گذشت می گفت: اجاق گاز نمی خواد...با هیزم آتیش روشن می کنیم حالا به نظر شما گدوم بهتره؟ سنت یا مدرنیته یا ترکیبشون؟ -
آبساب: آجر تراش داده شده ای که با آجر دیگر در آب ساییده شده باشد .................... آجر پیش بر: آجری که قبل از پخت به صورت دلخواه شکل داده اند .................... آژند:ملات .................... آفتاب کور: بخش رو به غرب .................... آمود: تزئینات الحاقی– نماسازی سنگی-آجری کاشیکاری و گچکاری .................... آوگون: انتهای پای گنبد .................... آهیانه: در گنبدهای دو پوسته پوشش زیرین را گویند .................... آسمانه: سقف .................... ارش: در معماری به اندازه شش گره-۴۰ سانی متر .................... ازاره: بخشی از پائین دیوار است که معمولا برای استحکام بیشتر آمودی از سنگ و کاشی دارد .................... ازج/ازغ: در معماری پوشش منحنی را گویند ( سغ ) .................... اسلیمی: نقش گردان یا انحنا دار .................... اسپر: دیوار جداکننده - دیواری که میان دو پایه باربر می سازند .................... اشکوب: طبقه - سقف .................... افراز: بلندی – ارتفاع .................... انبسان: کنتراست .................... اندود دیمه: انودی از خمیر آهک و خاکستر چوپبدست می آید برای آبندی بدنه آبگیرها و دیوارهابه کار می رود .................... اوزیر/افریز: واداشتن – در معماری به معنی استخوان بندی بناست .................... ایدری: مصالحی که از محل برداشته شده است .................... باد پیچ/باد پروا/باد هنج: ترکهایی که جهت قرار گرفتن باد در تاق ایجاد می گردد – به باد گیر هم گفته می شود .................... بستو: نوعی قوس بیضی شکل که در ساخت گنبد استفاده می شود ونیست فاصله کانونی به دهانه آن ۳ به ۴ است .................... بوم آورد: از محل– حاصل خود محل .................... بیز: به معنای تاب است در معماری نوعی چفد(قوس) بیضی شکل .................... پاد یاو: حیاط دور بسته ای که حوض یا جوی آب در میان داشته باشد– گودال باغچه .................... پا راستی: در معماری ایران چفد و تاق و گنبد را از جاییکه شروع می شده قطه نمی کردند بلکه تکه ایی را بصورت عمود بالا برده سپس منحنی را شروع می کردند .................... پاکار: جایی که طاق شروع می شود .................... پالار: تیر حمال یا چیزی که فرسپ روی آن می افتد .................... پتکانه: تاق بندی–تاقچه بندی .................... پتکین: یعنی چیزی که از پایین به بالا می آید تونگان یا پیش کرده در خوزستان تونجه گویند .................... پدپیل: پشت بند – دیوار یا نیم تاقی که در پشت دیوار برای نگهداری آن بسازند .................... پد جفت: تضاد تنوع کاری که برای برهم زدن قرینه و یکنواختی انجام دهند پا جفت .................... پده: در ختان بی بار – شورانه- تبریزی- سپیدار .................... پرورز: قاب – آرایه هایی به صورت قاب بندی مربع و مستطیل در نمای ساختمان .................... پرورز بندی: قاب بندی .................... پکفته/پت کوفته: آجر خشت یا سنگی که بطور عمودی در محلهای خالی دیوار می چسبانند .................... پنام: عایق .................... پنجه پی: بیرون زدگی پی از دیوار .................... پنج او هفت: چفد معروف ایرانی – پنج یعنی در گاه . او هفتن یعنی پوشاندن .................... پیمون: اندازه مقیاس - اندازه های معین و مسخصی که در طرح تکرار می شود .................... پیلک: ستونک باریکو کوچکی که سر سوک دو دیوار قرار می گیرد .................... پیس پیسه: موزائیک های رنگی جهت تزئین .................... تر کشی: ریسمان کشی .................... ترک بندی: نوعی از ساختمان تاق و گنبد بصورت شعاعی و ترک ترک .................... تنابه: تالار بزرگ - سرسرا .................... تونگان: مقرنسهای سر ستون مانند سر سنونهای عالی قاپو و چهل ستون .................... تویزه: دندههای اصلی پوشش تاق - لنگه – قالب .................... تیر کش: رخنه ای در زیرکنگره بارو – سوراخی که در شکاف آن تیر می اندازند .................... جهازه/پالانه: برای جلوگیری از واردشدن بار بصورت مستقیم بر در گاهها تاقی دیگر روی آن می زنند تا بارها را به جرزها منتقل نماید .................... چغازنبیل: چغا به معنی تپه -کوه بلندی-چغازنبیل به معنی کوه بافته شده .................... چفت: قوس .................... چفت آویز: نوعی مقرنس کاری که آویخته از سقف است .................... چکاد: در ایوانها فاصله بین تیزه قوس تا رخبام .................... چمانه: نوعی قوس که از تقاطع دو بیضی بدست می آید .................... چندن: چوب سختی است که از هندوستان می آورند .................... چهار ستون: جرزی که در چهار گوشه آن پیلک داشته باشد .................... چهار بخش: نوعی پوشش که از تقاطع دو تاق آهنگ بوجود می آید .................... خان خوره: خان =کاروانسرا- خوره =محل .................... خفت افتادن: پایین افتادن .................... خود: پوشش رویین گنبد .................... خوانچه: سقف آویخته ای که برای دهانهای بزرگ از تاق می آویزند .................... خوانچه پوش: قطعات مختلف بین کاربندی که بین دوتویزه را می پوشانند .................... خیاره: شیارهای روی ستون .................... خیشخان: هواکشهای روی پشت بام .................... دسکره: کوشک و ساختمانی که در میان باغهای بیرون شهرو در روستاها وتفرجگاهها می سازند .................... دوال: عنصری که بعد از کلاف بندی پای تاقها بر روی پنجره ها جرزها و بالای تاقچه ها با گچ و با شکلی ساده که برجسته تر از دیوار است می سازند .................... رخبام: پیش آمدگی لبه بام – لبه بام و جایی که نماسازی تمام می شوند ....................
- 38 پاسخ
-
- 15
-
- معماری
- معماری ایران
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
سالهاست که سخن از حفظ ، احياء و باز زنده سازي ارزشهاي گذشته است و همه صابنظران متفق القولند که حفظ ارزشهاي اجتماعي و فرهنگي موجب هويت ملي است. اما از طرفي شناخت و پالايش ارزشهاي گذشته و برگزيدن بهترين آنان و تطبيق آنها با شرايط زماني و مکاني بطوري که منطبق با نياز هاي جامعه امروز باشد نيز مسئله اي است که بايد مد نظر قرار گيرد . از اين گستره ، معماري که از پر اهميت ترين عناصر ارزشي هر ملت است، سهم بسزائي دارد و غور در اين معنا در حيطه معماري بعهده معماران اين عصر گذاشته مي شود . در اين راستا همواره استاد گرانقدر محمد کريم پير نيا که عمر خويش را در راه شناختن معماري ايراني و اسلامي و انعکاس آن به نسلهاي جواني که به نحوي در اين مسئله دخالت دارند بر زبان مي آورند . پس به پاس قدر داني و نيز ارج نهادن به زحمات چندين ساله استاد و همچنين احترام به فرهنگ و هنر اصيل ايراني و اسلامي بر هر ايراني است که احساس مسئوليت نموده و در جهت احياء ارزشهاي اسلامي و ايراني در هر زمينه اي تلاش و کوشش کند و در طرح هاي معماري حتي المقدور اصول مقدماتي معماري ايراني و سنتي خويش را بکار گرفته و ضمن تلفيق آنان با تکنولوژي جديد ، ماهيت فلسفه وجودي آنها را همچنان حفظ نمايند.
- 8 پاسخ
-
- 3
-
- معماری سنتی
- نگرشی بر معماری سنتی ايران
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
سلام دوستان معمار:icon_gol: اصلا چه ربطی داره یه مکانیکی بیاد تو تالار معمارا بعدشم بیاد تاپیک بزنه خودشم باشه مهمون ناخونده عرض به حضور انور عالیجنابان خودم که : یه تعدادی عکس جالب به دستم رسید ومنم گفتم اخه بچه های معماری که خیلی باحالن حیفه اونا این عکسارو نبینن پس رفتیم سراغ ارچی اونم گفت اپ کنم وبزارمش اینجا ولی نگفت همچین تاپیکی بزنم منم از خلاقیت مکانیکی خودم استفاده نموده واین تاپیک را زنده گردانیدم:jawdrop: حالا هم اون عکسارو که بیش از 100 مگ بود بااجازتون ری سایز کردم(800*600) وبازم تیکه تیکشون کردم تا دوستانی که دایل اپی هم هستن بتونن دانلود کنن انشاا...که به دردتون خواهد خورد:ws2: بابا این همه تایپ این همه نطق تشویقم کنین دیگه میخواین مهمونتون دپرس بره از اینجا !!! اگه بازم چیزی پیدا کردم تقدیم حضورتان خواهد شد:icon_gol:
- 38 پاسخ
-
- 12
-
- معماری
- معماری نوین
- (و 11 مورد دیگر)
-
آنچه امروزه به اتکاء سامانه های فنی و دستگاه های مختلف الکتریکی و البته با صرف هزینه و انرژی فراوان تأمین می شود و همچنین رعایت اصول و روش هایی که به کنترل بهتر شرایط زندگی می انجامد، اگرچه امروزه گاهی در حد بخش نامه ها و قوانین اداری ظاهراً دست و پاگیر باقی می مانند، اما روزگاری دغدغه ی ناگزیر و موضوع هوشمندی معماران بوده است. در کنار حفظ امنیت، تنظیم شرایط محیطی برای بقا و برقراری امکان زیست آدمی و یا برای تأمین بیشتر آسایش و ارتقای سطح کیفی زندگی، از اصلی ترین تلاش های تاریخی انسان شمرده می شود. به ویژه اقلیم های سخت، با سرما و گرماهای کشنده، با آفتاب تیز و سوزاننده، بادهای بد و طوفان های مخرب و... مبارزه ای دشوار را در پیش پای تمدن های بشری گذاشته اند. آنچه امروزه به اتکاء سامانه های فنی و دستگاه های مختلف الکتریکی و البته با صرف هزینه و انرژی فراوان تأمین می شود و همچنین رعایت اصول و روش هایی که به کنترل بهتر شرایط زندگی می¬انجامد، اگرچه امروزه گاهی در حد بخش نامه ها و قوانین اداری ظاهراً دست و پاگیر باقی می مانند، اما روزگاری دغدغه ی ناگزیر و موضوع هوشمندی معماران بوده است. خانه به عنوان اولین و فراگیرترین نیاز معماری، باغ، کاروانسراهای میان راهی، بناهای مذهبی و... همه و همه، از کویر تا جنگل و از سواحل شرجی تا کوهستان های برف گیر، با توسل به ترفندهای معمارانه، باید آدمی را، به فراخور کاربری، از گزند دشواری های آب و هوا نجات دهند. ترفندهایی که مطالعه و شناخت آن ها، علاوه بر جاذبه های تاریخی، گاهی با اندکی تغییر و روزآمدی، همچنان به واسطه عملی و مقرون به صرفه بودن، کاربردی و حائز اهمیت علمی و اجرایی می باشند. تسلط بر همین فنون و استفاده از ابداعات و خلاقیت های تنظیم شرایط محیطی، از عواملی بود که توانست در کنار پیشرفت های اجتماعی، فرهنگی و علمی، بشر اولیه را از سکونت گاه های بدوی به سمت مجتمع های مسکونی پیشرفته تر روستایی و شهری روانه کند.
- 5 پاسخ
-
- 1
-
- مقاله
- مقاله مهندسی معماری
- (و 4 مورد دیگر)
-
شاید در میان همه اقوام دنیا کمتر مردمی بیابیم که بهاندازه ایرانیان کویرآشنا، قدر آب را ارج گذاشته باشند. برای ایرانیان باستان، آب در کنار باد و آتش و خاک چندان مقدس مینمود که بر روی آبگذرها به زحمت بسیار پل میزدند تا آدمی در گذر از آنها مجبور به عبور از میان آب نباشد. از دیرباز ایرانیان هرجا خرمی و سرسبزی میدیدند نامش را آبادی میگذاشتند و در سنتی کهن سبزه نوروز را با بدرقهای از آرزوهای پاک به آب میسپردند. به آب دل میبستند، همچنان که هنوز آب، رودخانه و جنگل منظر برگزیده گشتها و عکسهای یادگاری است. خردمندان بیمثال این دیار همواره کوشیدهاند به شگفتترین شیوهها، برای نوشیدن، آبی زلال بهدست بیاورند. گذشته از یخچالها و آبانبارهای بیشمار شهری و روستایی، قناتها شاهد بیهمتای این نبوغ و کوشش بودند و باغهایی که ـ همچون باغ شاهزاده ماهان کرمان، از میان کویر خشک سرکشیدهاند، معجزهای که مایه فخر و آرامشند. (در مقابل کم نیستند آبگیرها و حوضچههای طبیعی که مجموعهها و ساختمانهای بیهمتایی همچون تختسلیمان را در پیرامون خود سامان دادهاند). معماران بزرگ ایرانی نیز با وقوف به این مهم، عناصر گوناگونی را وارد بناهای مختلف کردهاند. از جمله حوض و آبنماهای بسیاری در همه طول تاریخ معماری، جلوهای صد چندان به بناهای ایرانی بخشیدهاند. گویی نهرهایی که از میان کوشکها و باغها میگذرند، انشعابی از جویبارهای مینوی هستند که خستگان را در گرمترین و خشکترین روزهای سال صفایی تازه میدهند. و چه بسیار کاخها و بناهای حکومتی را که جلال و شکوهی دیگرگونه میبخشند. این نگاه را به وضوح در نگارهها و مینیاتورهای ایرانی میتوان یافت.
- 5 پاسخ
-
- 3
-
- معماری سنتی
- حوض
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
محله بندی تاريخی بافت شهری تبریز
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در شهرها و بناها و فضاهای شهری
گستره بافت شهری تبريز ، از دير باز به شماری محله تقسيم شده است . بی کمان شماره محدوده و نام محله ها ، طی تاريخ طولانی شهر ، بارها تغيير يافته است . برای نمونه يک جهانگرد ترک در سده 17 ميلادی ، تبريز را متشکل از يازده محله با نامهای زير می داند : دمشقبه ، پل باغ ، ميخواران ، زرجو ، شتربان ، ديک ، خيابان ، اميره قيز ، سرخاب ، چارمنار ، ری . ترديدی نيست که زرجو همان " ورجی " (ويجويه) است که به اين صورت نوشته شده است . اما دانسته نيست که کدام محله ها را در آن روزگار " پل باغ " ، " ميخواران " و " ری " می ناميده اند . در مقابل ، اين جهانگرد از محله های بسيار قديمی " چرنداب " ، " اهراب " ، "نوبر" ، " مهادمهين " ، نامی نبرده است . در هر صورت ، محله بندی بافت شهر ، از دوره زنديه به اين سو ، کم و بيش همان است که امروزه قابل شناسائی بوده و يک آرايش شعاعی از مرکز شهر رو به بيرون دارد . محدوده مرکزی شهر که مجموعه بازار ، ديوانخانه ، مسجد جامع و بافت پيرامون آنها را در درون باروی شهر در بر می گرفت . در جنوب رودخانه " ميدان چای " محله " چهار منار " ناميده می شد . تنها بخش کوچکی از محدوده درون بارو ، در لبه های شمالی ، غربی و جنوب غربی ، جزو محله های ديگر به شمار می رفت . بخش شمال رودخانه ، جزو محله شتربان بود و قسمت کوچکی در شرق آن نيز در محدوده محله " سرخاب " قرار داشت . در بخش غربی محدوده درون بارو ، کوی " راسته کوچه " قرار داشت که بخشی از محله " ويجويه " به شمار می رفت و در بخش جنوب غربی نيز کوی " ارمنستان " از محله"مهادمهين" قرار گرفته بود . به احتمال بسيار ، اين دروازه ها ، نقاط ورود و خروج محله های پيرامونی به محدوده مرکز شهر بوده اند و نه دروازه های ورودی و خروجی شهر . اين احتمال با توجه به اين واقعيت که بجز محله مرکزی " چهارمنار " ، همه محله های شهر در بيرون از بارو قرار داشته اند تقويت می شود . اهميت مجموعه بازار و نقش آن در موجوديت شهر از يک سو ، و قرار داشتن مجموعه ديوانخانه در بخش مرکزی شهر از سوی ديگر ، ضرورت ايجاد بارويی در پيرامون هسته مرکزی را موجه می نماياند . اما گفته شده است که در روزگار اوج رونق شهر در دوره ايلخانان ، هر محله داری باروی جداگانه بوده و باروی اصلی شهر نيز ، همه محله ها را در ميان می گرفته است . در همين زمينه ، جهانگردان به وجود ده دروازه (حمداله مستوفي) و شش دروازه (همان جهانگرد ترک پيش گفته) اشاره کرده اند . جهانگرد ترک ، شش دروازه شهر را اين چنين نام می برد : دروازه اوجان ، دروازه سروان ، سردرود ، دروازه شام غازان ، دروازه سرآو ، دروازه ري. از نام اين دروازه ها چنين برمی آيد که در بيرونی ترين حد شهر و در مبادی ورودی خروجی اصلی شهر قرار داشته اند . دروازه "اوجان" در شرق شهر بر سر راه تبريز _ اوجان قرار داشته ، دروازه " سرآو " که "سرو" نيز خوانده می شد و همان "سراب" امروزی است ، ورودی شمال شرقی شهر بوده ، دروازه "ري" در جنوب شرقی شهر واقع بوده ، دروازه"شام غازان" ورودی غربی شهر به شمار رفته و دروازه " سردرود" (ياسرد) نيز ، بر سر راه تبريز _ مراغه ( که از روستای سردرود می گذرد ) در جنوب غربی شهر قرار داشته است . به اين ترتيب می توان گمان برد که دروازه "سروان" نيز احتمالا" در شمال غربی شهر جای داشته است . بازتاب وجود باروهای جداگانه برای محله ها را در نام " ايکی قالاآراسی " به معنای ( ميان دو قلعه ) ، که هنوز هم در تبريز متداول است می توان ديد . به رغم دگرگونی های بسياری که در اثر اقدامات گوناگون در بافت شهری تبريز رخ داده ، نظام محله بندی تاريخی آن ، دست کم در حد کاربرد نام ها و وابستگی ذهنی شهروندان به محله ها و کوی ها ، هنوز کارائی خود را ازدست نداده است . در اين چارچوب ، در بافت شهری تبريز ، نه( 9) محل اصلی قابل شناسائی است . محله های همجوار اگرچه با مرزبندی مشخصی از هم جدا نمی شوند ، ساختار کالبدی آنها هنوز هم در شکل گذرهای اصلی و فضاهای شهری عمده و کوی های داخلی هر محله پابرجاست . باغميشه . در شرق شهر و بالای رودخانه قرار دارد . " بيلانکوه " ، " قله " ، " پل سنگی " و "ششکلان" از کوی های آن به شمار می روند . خيابان . بخش های واقع در جنوب رودخانه در شرق شهر که تا جنوب شرقی نطز می رسد . از کوی های آن می توان " مارالان " ،" غياث "(قياس ) و "کمش قيه" (دمشقيه) را نام برد . نوبر . بخش های جنوبی بافت شهر را در غرب " خيابان " در بر می گيرد . قسمت بسيار کوچکی از آن در پيرامون دروازه نوبر در درون بارو قرار داشته است و " مقصوديه " شناخته شده ترين کوی آن است . مهادمهين . بخش وسيعی از بافت شهری تبريز که در جنوب و جنوب غربی هسته مرکزی قرار دارد ، محدوده اين محله را تشکيل می دهد . کوی های متعددی مانند "چرنداب"( چهارانداب)، "ليلا" (ليل آباد) ، " اهراب " و" ارمنستان" بخش های آن به شمار می روند . قره آغا . گستره باغ ها و زمين های واقع در غرب شهر را در برمی گيرد بخشی از آن " کوچه باغ " ناميده می شود و در سمت غرب ، بخش های "خطيب " ، " آخوني"و " شام غازان " در محدوده آن قرار دارند . " درب گجيل " نيز بخش ديگری از محله بوده است . ويجويه . در شمال قره آغاج قرار دارد . بخش شرقی آن در داخل بارو قرار داشته و " راسته کوچه " ناميده می شود . بخش ديگر محله " سنجران " نام داشته و در سمت غرب به بخش های " چوست دوزان " ، "عموزين الدين" ، "همکاوار" (حکم آباد) و "جاميشاوا" (گاوميش آباد يا جمشيد آباد) می پيوندد . مينورسکی ذکر می کند که "سنجاران" نام يکی از دروازه های ده گانه باروئی است که قبل از باروی غازائی بر گرد تبريز بوده است . اميره خيز . بخش های شمال رودخانه ميدان چای را در سمت شمال غربی شهر در بر می گيرد . شتربان (دوچي) . بخش وسيعی از بافت شهری واقع در شمال رودخانه ميدان چای ، حد فاصل رودخانه و کوه عينعلی ، محدوده اين محله را تشکيل می دهد . بخش شمالی مجموعه بازار در بالای رودخانه ، به شکل ميدان صاحب آباد و بازارچه شتربان ، قسمتی از اين محله است که درون باروی شهر قرار داشته است . سرخاب . در شمال شرقی هسته مرکزی شهر در حد فاصل محله های شتربان و باغميشه قرار دارد . نام سرخاب که هم به کوه سرخ رنگ شمال شهر ( کوه عينعلی ) و هم به محله واقع در دامنه آن گفته می شود ، بی ترديد برگرفته از سيلابهای سرخ رنگی است که از کوه سرازير شده و با عبور از محله سرخاب ، به رودخانه می ريزد . گفته می شود که نام دوچی (شتربان)، به دليل سکونت بازرگانان ثروتمندی که بيشتر آنها دارای شتر برای حمل کالا بوده اند ، به اين محله اطلاق شده است . درباره نام "ميارميار" گفته ميشود حمدالله مستوفی نام قديم محله را به دليل مناری که برای روشنائی شبانه در مرکز محله قرار داشت ، "منارميان" و "نارميان" آورده و اين نام رفته رفته در گويش روزانه مردم به شکل ميارميار درآمده است . شماری از نام ها ، منسوب به اشخاص نامدار تاريخی است . برای نمونه "مقصوديه" بازمانده از عمارتی به همين نام است که از آثار مقصودبيگ بن حسن پادشاه آق قويرنلو بوده است . بنای محله "خطيب " به خييب تبريزی معروف به صدرالدين برادر تاج الدين تبريزی منسوب است . نام " دمشقيه" نيز بازمانده از باغ و عمارتی به همين نام است که توسط "بغدادخاتون" دختر "اميرچوپان" به نام برادرش "دمش خواجه" بنا شده بود . هرچند که دليل بسياری از نام گذاری ها ناشناخته است و معنای نام هائی مانند "گجيل" ، "اهراب" و برخی ديگر هنوز پنهان مانده است ، اما براساس نظريات محققانی چون دکتر يحيی ذکاء درباره شماری از اين نام ها توضيحاتی می توان ارائه داد ؛ مثلا" می توان گفت : نام های "مهادمهين" و "اميرخيز" و خاستگاه اصلی و شکل درست آنها آمده ، به اين نکته اکتفا می کنيم که شکل درست نام "مهادمهين" ، "مادمهين" به معنای جايگاه مادها است و نام "اميرخيز" نيز در اصل "اميره خيذ" به معنای کشتزار يا سبزه زار امير بوده که در تلفظ بومی نيز به همين شکل گفته ميشود . اما درباره نام هائی چون "ششگلان" ، "ليلاوا" ، "ويجويه" و "باغميشه" نظرياتی به شرح زير وجود دارد . 2 ششگلان . در دامنه های کوه سرخاب ، بر روی تپه ماهورهائی قرار گرفته است که با بريدگی های متعدد از هم جدا می شوند . در ميان اين بريدگی ها ، مردم با شاخ و برگ راه آب را بسته و با ايجاد آبگير ، آب را به کشتزارها هدايت می کردند . اين آبگيرها در زبان آذری قديم "سل" و آبی که از آن خارج می شد " سلاب" نام داشت . برای هدايت آب اضافی سل (آبگير) به رودخانه ، تقب هائی در زير زمين حفر شده بود که از زير اراضی محله سلاب های اضافی را به رودخانه می ريخت . اين نقب ها در زبان آذری قديم ، "کول" يا "کيل" ناميده می شد و هر يک از دو سل اصلی ياد شده ، دارای سه کيل بود . به اين ترتيب ، محله ششگلان که بر روی شش کيل قرار قرار داشت ، شش گيلان يا "شش کهلان" ناميده می شد و به مرور به "ششگلان" تبديل شده است . ليلاوا . آب قناتهای اصلی اين محله به دليل صاف بودن و جنس نيلی رنگ آبروها ، آبی بوده و از همين رو محله را "نيل آبه" ناميده اند . اين نام در گويش مردم ، رفته رفته به "ليلابه" و "ليلاوا" تغيير شکل داده است . ويجويه . اين نام که "ورجي" نيز گفته می شود ، در اصل "ورجويه" بوده است . بسياری از تبريزی ها ، حرف "ر" را "ي" تلفظ می کنند و به همين دليل نام "ورجويه" به معنای کنار جوی يا نزديک جوی در تلفظ روزمره به "ويجويه" تبديل شده است . باغميشه . اين نام در گويش تبريزی "باغمشه " گفته می شود . "مشه" در زبان آذری به معنای جنگل و بيشه است . باغ نيز در اصل "بغ" بوده که در زبان فارسی به مهنای خداست . بنابراين شکل درست اين نام ، "بغ ميشه" به معنای "بيشه زار خدا" بوده است که با توجه به وجود آتشکده "قله" پذيرفتنی می نمايد . نکته ای که در اينجا بايد يادآور شد استقرار شهر تبريز در زمی نای پست دره ای است که پيرامون آن را کوه های بلند فرا گرفته اند . در دوره پيش از اسلام ، اين دره و شهر تبريز با چهار آتشکده مشخص می شده است . سه تای اين آتشکده ها ، بر فراز کوه ها و بلندی های پيرامون مشرف به شهر قرار داشته اند : يک آتشکده بر "قله" واقع بوده است . آتشکده ديگر ، در کوه های "يانوق" در جنوب تبريز بود . نام" يانوق" که در زبان ترکی آذربايجانی ، به معنای سوخته و نيز روشن و در حال سوختن است ، بی ارتباط با آتشکده و آتش روشن درون آن نيست . سومين آتشکده ، بر فراز کوه "سرخاب" و در همان نقطه ای که در ميان عوام به مقبره "عون ابن علي" معروف است قرار داشت . پيشينه تاريخی "قله" و بخش های پيرامون آن که در دوره ای جايگاه عارفان و خداجويان بوده و به قله اخی سعدالين معروف بوده و محله پيرامون آن "بغاکوه" (واليانکوه و يا بيلانکوه امروزي) ناميده می شده است نيز در ارتباط با وجود احتمالی آتشکده در آن ، توجيه پذير تر می نمايد .- 4 پاسخ
-
- 3
-
- فضاهای شهری جدید تبریز
- فضای شهری
-
(و 23 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
- فضاهای شهری جدید تبریز
- فضای شهری
- فضای شهری سنتی
- محله بندی
- محله بندی تاریخی تبریز
- محدوده مرکزی شهر
- مرکز شهر
- معماری سنتی
- کانون های شهری تبریز
- اقدامات شهرسازی تبریز
- احداث خیابان شهری
- بافت تاریخی
- بافت تاریخی تبریز
- بافت شهری
- بافت شهری تبریز
- بازار تبریز
- بازار شهر
- تبریز
- ساختار شهری
- ساختار شهری جدید تبریز
- سازمان کالبدی شهر
- شهر تبریز
- شهر سنتی ایرانی
- شکل گیری مراکز و فضاهای شهری جدید
- طراحی معمارانه
-
خداوند زیباست; گپی با استاد محمد حسین زُمرشیدی
Mahnaz.D پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در بیوگرافی معماران
خداوند زیباست اشاره: استاد محمد حسین زُمرشیدی ازپیشکسوتان هنر معماری و از اساتید برجسته معماری سنتی ایران است. 21 کتاب در زمینه عمران، 10 کتاب در زمینه معماری و 25 مقاله در زمینه های فوق، حاصل کار وی است. استاد زُمرشیدی در حال حاضر استاد ممتاز دانشگاه شهید رجائی، عضو فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی واز چهره های ماندگار کشورمان می باشد. از کُتب موفق ایشان می توان به " مسجد در معماری ایران " ، " طاق قوس در معماری ایران" ، " نقش آجر و کاشی در نمای مدارس" ، " معماری ایرانی و مصالح شناسی سنتی "، " رسم فنی و نقشه کشی سنتی " و پیوند و نگاره در آجر کاری اشاره نمود. گفتگوئی با این استاد برجسته داشته ایم ؛ استاد، چگونه به هنر معماری سُنتی روی آوردید؟ شغل پدرم بنائی و معماری بود. من نیز پس از گذراندن دوره ابتدایی، خود به خود به شغل وی علاقمند شده و همراه پدرم در بُقعه خواجه ربیع مشهد که یکی از آثار بسیار ارزشمند ایران می باشد، به فراگیری رموز معماری سنتی پرداختم. در آن زمان روزها کار می کردم و شب ها در مدارس شبانه درس می خواندم. مدتی هم کار بنائی انجام دادم. سپس به تهران آمده و در هنرستان صنعتی تهران (ایران وآلمان سابق) به عنوان استاد کار آموزشی به تدریس عملی رشته ساختمان پرداختم. مدتی هم هنرجوی شبانه رشته ساختمان بودم که در این رشته فارغ التحصیل شدم. در سال 1350 بود که در بین شرکت کنندگان اخذ بورسیه آلمان نمره ممتاز را کسب نمودم و عازم آلمان شدم و در رشته عمومی ساختمان و تربیت دبیر فنی، فارغ التحصیل شده و سپس به تهران بازگشتم و تاکنون کتب و مقالات بسیاری در زمینه معماری تألیف نموده ام.- 4 پاسخ
-
- 3
-
- محمد حسین زُمرشیدی
- معمار
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
معماری سنتی ایران دارای مفاهیم و معانی خاص به خود است . به گونه ای که اینجانب معتقد می باشم حتی کوچکترین جزء شکل دهنده ، در یک اثر معماری دارای مفهوم و معنی خاص به خود است . از اینجا بود که تصمیم گرفتم معانی را در معماری ایرانی درک نمایم . زیرا به نظر بنده دلیل ضعف ما در سده های اخیر ، معلولی بوده ناشی از فراموشی مفاهیم ، معانی و هر آنچه که گذشتگان ما برای ما به ارث نهاده اند . و در نهایت استفاده ی فکر نشده و لجام گسیخته از فرهنگ معماری غربی . در راه شناخت معماری کتب زیادی را مورد مطالعه قرار داده ام . ولی بی شک آثار استاد دکتر محد منصور فلامکی بیش از سایر کتب چراغ راه من در شناخت مفاهیم و معانی در معماری بوده است . در نظر ایشان ژرف نگری در ادبیات ایران پایه ی درک مفاهیم و معانی در معماری ایران است . بنابراین در توضیح بعضی از بخشها وهمچنین برخی از تعاریف ، عیناً از متن کتابهای استاد استفاده شده است . زیرا می توان این تعاریف را به عنوان یک سند معتبر به حساب آورد و نیز با بضاعت کمی که دارم نتوانستم کلامی رساتر و گویا تر از آن را پیدا کنم . متن پیش روی شما که در قالب تحقیقی برای درس انسان ، طبیعت و معماری آماده شده است ، قصد دارد به رابطه میان ادبیات و معماری پرداخته تا از این میان تفاوتها ، شباهتها و تأثیرات این دو بر یکدیگر را استخراج نماید . برای این منظور متن به چند بخش کلی تقسیم شده است . بخش اول به شباهتها و روابط محسوس میان این دو می پردازد و در پایان با یک نتیجه گیری زمینه را برای آغاز مطالعه و تحقیق در بخش دوم که روابط معنایی این دو را مورد بررسی قرار خواهد داد فراهم می سازد . به فراخور نتایج به دست آمده در بخش دوم بخشهای بعدی نیز مورد توجه قرار خواهند گرفت .
- 17 پاسخ
-
- 2
-
- معماری
- معماری سنتی
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :