رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مصاحبه'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

11 نتیجه پیدا شد

  1. فیلمی کوتاه از آخرین مصاحبه‌ با >. متن مصاحبه در ادامه آورده شده است: جناب «لُرد راسل»؛ تصور کنید این گفت و گو مانند طومارهای دریای مرده توسط نوادگان ما در هزاران سال آینده پیدا شود! فکر می کنید ارزشمندترین پیامی که می توانید به آنها در مورد زندگی خودتان و آنچه از آن اموخته اید بدهید، چیست؟ مایلم به دو نکته در پاسخ اشاره کنم: یک نکته فکری و دیگری اخلاقی است. پیام فکری که مایلم به آنها بدهم این است که وقتی موضوعی را بررسی می کنید یا توجه شما به فلسفه ای جلب می شود؛ تنها چیزی که باید از خودتان بپرسید این است که واقعیت ها در این فلسفه و موضوع چه هستند؟ و چه حقایقی در آنها وجود دارد؟ هرگز به خودتان اجازه ندهید که آنچه را که دوست دارید، حقیقت داشته باشد یا هر آنچه را که فکر می کنید حقیقت بودنش برای بشر مفید است شما را از حقیقت منحرف سازد. فقط و فقط به اینکه واقعیت ها چه هستند بنگرید. این مسئله فکری بود که مایل بودم آن را مطرح کنم. اما مسئله اخلاقی که می خواهم به آن اشاره کنم بسیار ساده است: باید بگویم عشق ورزیدن خردمندانه و تنفر ورزیدن ابلهانه است. در این دنیایی که در آن ما هر روز بیشتر و بیشتر به یکدیگر نزدیک می شویم، بایستی بیاموزیم که یکدیگر را تحمل کنیم. باید بیاموزیم تا با این واقعیت که دیگران ممکن است حرف هایی بزنند که به مزاج ما خوش نیاید، کنار بیاییم. ما تنها در این صورت می توانیم باهم زندگی کنیم. اگر قرار باشد که با یکدیگر زندگی کنیم نه اینکه با یکدیگر بمیریم، آموختن این نوع بزرگ منشی و تمحل یکدیگر برای تداوم حیات بشر روی این کره خاکی مطلقاً ضروری است. Racel.rar
  2. با اجازه مدیران محترم سایت و تالار: (این جزء همون قولهایی بود که چندی پیش خدمت دوستان وعده داده بودم، امیدوارم که همراهی و حمایت همه جانبه شما رو داشته باشیم) نشریه شهر و شهرسازی، نخستین نشریه جامع کشور در حوزه تخصصی شهرسازی و علوم و گرایش های مرتبط با آن همچون برنامه ریزی شهری، برنامه ریزی منطقه ای، طراحی شهری، مدیریت شهری و کلیه مسائل پیرامون شهر می باشد. این نشریه که با ترتیب انتشار در هر فصل یا بطور مشخص فصلنامه منتشر خواهد شد به صورت جامع و فراگیر در حوزه مسائل مذکور فعالیت خواهد نمود و حوزه توزیع آن در سراسر کشور می باشد. یکی از مسائلی که امروزه بسیاری از دانشجویان، فارغ التحصیلان و دانش آموختگان، اساتید و علاقمندان شهرسازی و علوم و گرایشهای مرتبط با آن مواجهند، فقدان منبع یا مرجعی است که بصورت جامع اطلاعات مورد نیاز آنها اعم از مطالب، عناوین و اطلاعات روز ایران و جهان، اطلاعات همایش ها، کنفرانسها و کارگاههای آموزشی تخصصی شهرسازی، آموزشهای مربوط به مقاطع تحصیلی (کاردانی به کارشناسی، کارشناسی به کارشناسی ارشد، کارشناسی ارشد به دکتری) و همچنین آزمونهای ورود به حرفه سازمان نظام مهندسی کشور، مصاحبه و گفتگو با اندیشمندان و فرهیختگان شهرسازی و همچنین نفرات برتر رشته شهرسازی دانشگاههای کشور، مقالات، ایده ها و طرحهای دانشجویان و دانش آموختگان و پژوهشگران جوان و جویای نام و بخشهای متنوع و گوناگون دیگر بوده تا از طریق آن اقدام به بروز نمودن و ارتقاء سطح دانش و معلومات خود نمایند. از طرفی دیگر با توجه به پیشرفت روزافزون فناوری اطلاعات و تولید و ساخت نرم افزارها، ابزارها، تکنیکها و روشهای مختلف و جدید در شهرسازی و علوم وابسته؛ ایجاب می کند تا این موارد مذکور به نوعی به وسیله مرجعی موثق و تخصصی در اختیار علاقمندان قرار گرفته و روشهای بکارگیری و استفاده از آنان آموزش داده شود. همچنین استفاده از نظرات و تفکرات بزرگان و اندیشمندان و اساتید به نام شهرسازی کشور در هدایت و مشاوره تحصیلی، بی شک راهگشا و راهنمای علاقمندان به ارتقای سطح تحصیلی خواهد شد. بنابراین نشریه شهر و شهرسازی با هدف استغنای این خلاء و اشاعه علم و هنر شهرسازی و علوم وابسته و مرتبط، پا به عرصه نشریات علمی تخصصی نهاده و در مسیر مهم و متعالی خود استوار و ثابت قدم خواهد بود. ********************************* نخستین شماره فصلنامه، دهه اول شهریور ماه منتشر خواهد شد. از این رو از همه شما شهرسازان و علاقمندان دعوت می شود تا جهت همکاری و ارسال آثار حداکثر تا اول شهریور اقدام نمایید. گروه اجرایی نشریه با توجه به رفع چالشهای پیش رو و بسیار، سعی دارد تا نخستین شماره این فصلنامه با محتوا و جذاب بوده و از ایده ها و ابتکارات همه علاقمندان و شهرسازان بهره ببرد. پس فرصت رو غنیمت بشمرید و ایده ها و آثار خود را تا زمان تعیین شده برای ما ارسال نمایید. آن دسته از عزیزانی هم که علاقمند همکاری در امور اجرایی نشریه اعم از طراحی، صفحه آرایی، طراحی جلد، طراحی لوگو، مصاحبه، گزارش و ... هستند دعوت می شود تا هرچه سریعتر با ما مکاتبه نمایند. [Hidden Content] shahrsazha@yahoo.com فهرست کامل محورهای محتوایی نشریه + فرم درخواست همکاری
  3. spow

    اداب مصاحبه شغلی

    مصاحبه شغلیبعد از ارسال رزومه تان، برای مصاحبه دعوت شده اید. این اولین قدم به سمت شغل مورد نظرتان است. رزومه شما هویتتان را اعلام می کند، اما رفتار های شما، چه خوب چه بد،میتواند تاکیدی بر آنها باشد. حال نوبت آن است که مهارت هایتان را نشان دهید ● آداب آداب چیزی بیش از مجموعه ای از رفتار های مناسب و خوب نیست. در واقع زبانی است که توسط آن احترام و توجه خود را بدیگران بیان میکنیم. در این مقاله، "دیگران" منظور مصاحبه کننده ها هستند، که در حالت معمول نه کمتر و نه بیشتر از افراد دیگر در زندگی شما تاثیر دارند، تا زمانی که نوبت مصاحبه خود شما نیز برسد و آنوقت نظر آنها از همه کس مهمتر خواهد شد. بنابراین، روز مصاحبه شما روزی نیست که بخواهید نا مرتب باشید و با بی احترامی و بی توجهی رفتار کنید. این اتیکت ها را رعایت کنید و موفق خواهید شد. ● سر وقت بیاید مثل تمام افراد دیگر که سر کار هستند، مصاحبه گر شما نیز مشغول طی کردن ساعاتی از وقت خود سر کار است. نشان دهید که زمان آنها نیز برای شما ارزشمند است. از این گذشته، مگر آنها نیز به شما احترام نگذاشته اند که وقتشان را در اختیارتان قرار داده اند و به شما فرصتی داده اند که خودتان را نشان دهید؟ اگر دیر برسید، دیگران تصور خواهند کرد که فردی خودخواه، بی نظم و گستاخ هستید. پس زمانتان را تنظیم کرده و سعی کنید به موقع برسید و اگر نه تاخیرتان باعث دردسر خواهد شد. ● لباس مناسب بپوشید لباس شما برای رفتن به یک مصاحبه شغلی می بایست با محیط آن کار هماهنگ باشد. اما برای حفظ احترام باید یک درجه بالاتر از محیط معمولی آنجا لباس بپوشید. دلیلش این است که اگر لباس نا مناسب بپوشید، چه بالاتر چه پایین تر از حالت نرمال، اختلال ایجاد می شود. زمانی که توجه باید روی شما و مهارتهایتان متمرکز شود، لباسهایتان نباید اختلالی ایجاد کرده و حواس را پرت کند. این مثال را در نظر بگیرید: اگر همه افراد در آن محیط کار جین و تی شرت می پوشند، شما یک پیراهن آستین بلند رسمی بپوشید. و اگر آنها پیراهن های رسمی تن می کنند، شما کت و شلوار پوشیده و حتی کراوات هم بزنید ● به طریقه دست دادن خود دقت کنید دست دادن عملی متقابل است که برای برقراری ارتباط انجام می شود. در یک مصاحبه، این عمل متقابل بین دو فرد غریبه صورت می گیرد، که می تواند یکی از اصول اولیه اتیکت مصاحبه به حساب آید. اگر محکم دست طرفتان را یک یا دو بار بفشارید و بعد رها کنید، نشانه ی خوشرویی و ملایمت شماست که می تواند به سرعت احساسی از امنیت بین دو فرد ایجاد کند. از طرف دیگر، اگر شل و ول و بی روح دست بدهید، ممکن است باعث ناراحتی طرفتان شود. و حتی قبل از اینکه آنها فرصت آشنایی با شما را داشته باشند، احساس بدی به آنها منتقل خواهید کرد. آسوده خاطر کردن اطرافیانتان هدفی مهم در هر آداب معاشرت است. در این مورد فکر کنید. آیا واقعاً می خواهید در مصاحبه گرتان ایجاد ناراحتی کنید؟ ● تصویری مثبت از خود ارایه دهید در حین مصاحبه، زمان های بسیاری شما نیاز به استفاده از آداب و اتیکت ها خواهید داشت. و اگر آنها را درست و بجا استفاده کنید، تصویری خوب و مطمین در ذهن مصاحبه گرتان ایجاد خواهید کرد. محکم و با قوت صحبت کنید. نباید بگذارید مصاحبه گر از شما بخواهد حرفتان را تکرار کنید یا شک کند که حرفتان را درست شنیده است یا خیر. به چشمان مصاحبه گرتان نگاه کنید. این ژستی اطمینان بخش است که اکثراً افراد به آن پاسخ مثبت می دهند. برای صحبت کردن از حرکات بدن به اندازه مناسب استفاده کنید. حرکات خوب ممکن است علاقه شما را برای آنحا بودن نشان دهد، در حالیکه سست و بی حال بودن نشانه ی بی احترامی و بی تفاوتی است. مصاحبه کننده تان را با اسم صدا کنید، اما به تعادل. این نشان می دهد که شما دقت کرده و به حرفهایش گوش می دهید. همچنین ارتباطی ایجاد می کند که مصاحبه شما را هر چه بیشتر به سمت موفقیت سوق می دهد ● دو بار از آنها تشکر کنید در آخر مصاحبه، زمانی که می خواهید از مصاحبه گرتان تشکر کنید، در نظر داشته باشید که هم به خاطر زمانی که برایتان گذاشته اند و هم برای فرصتی که به شما داده اند تشکر کنید. مثل سر وقت رسیدن، تشکر کردن از آنها به این صورت نیز نشان می دهد که فرد فهمیده ای هستید و برای وقت دیگران ارزش قایل هستید. هیچگاه تا آخر آن روز که برایشان یک یادداشت تشکر بفرستید، مصاحبه را تمام شده نپندارید. سعی کنید متن کوتاهی داشته باشد. از ایمیل نیز می توانید در این جهت استفاده کنید. و چون مربوط به مسایل کاری است، بهتراست که به دست خط خودتان هم نوشته نشده باشد ● سه تا نباید ▪ بدون آمادگی قبلی در آن روز حاضر نشوید هر چه بیشتر در مورد شرکت و شغلی که برای آن تقاضا داده اید تحقیق کنید، نشانه احترام بیشتر است. خیلی ساده است. فراموش نکنید که مصاحبه گر شما برای این شرکت کار می کند و این قسمت بزرگی از زندگی آن فرد را تشکیل می دهد. بنابراین نمایش فروتنانه اما مناسب تصویری از حس تعهد شما به این مصاحبه، باعث می شود که بهتر جلوه کنید ▪ از صاحب کارهای قبلیتان بدگویی نکنید اگر نمی توانید در مورد کسی حرف های خوب بزنید، بهتر است اصلاً هیچ حرفی نزنید. خیلی دور از ادب و احترام است که از صاحب کارها و شرکت های قبلیتان بد بگویید و با کارهایشان مخالفت کنید. این باعث ناراحتی و رنجش دیگران می شود. از این گذشته، این مصاحبه در مورد شما و این شرکت است نه شرکت ها و افراد دیگر. پس لزومی ندارد که تصویری از صاحب کارهای سابقتان برای مصاحبه گرتان ارایه دهید. چون این مسیله ارتباطی به آنها ندارد ▪ در مورد هیچ مسیله ای دروغ نگویید به یاد داشته باشید که به خاطر هیچ مسیله ای، هر چند کوچک، دروغ نگفته و به حرف هایتان شاخ و برگ ندهید. زیرا انسانهای محترم هیچگاه دروغ نمی گویند چون نیازی به آن ندارند ● حرف آخر ممکن است رفتار های خوب هیچگاه به چشم نیایند، ولی نتایج آنها همیشه دیده می شوند. چیزی که نباید جا بیندازیم نقص در این آداب و اتیکت هاست. در این زمینه، شما می خواهید که مصاحبه کننده تان فکر کند که شما فردی مهربان، باهوش و جالب هستید. نه اینکه فردی مطیع و فرمانبردار باشید و موقع دست دادن مسخره جلوه کنید و یا از اینکه کثیف ترین شلوار جینتان را در روز مصاحبه تن کرده اید تعجب کند
  4. moein.s

    نگاهی به آثار هنری Jeff Huang

    Jeff Huang طراح مستعد نیویورکی است که در زمینه طراحی دیجیتال و دستکاری عکس فعالیت می کند. او اخیرا در نمایشگاه Depthcore Exhibition در Soho شرکت کرده بود. امروز تصمیم گرفتیم در ادامه پست های معرفی آثار هنرمندان، تعدادی از آثار این هنرمند را برای شما به نمایش بگذاریم. امیدوارم از دیدن انها لذت ببرید. Wifi World این طرح به منظور تبلیغ تلفن همراه HotShot Wifi جدید طراحی شده است. تصویر پس زمینه این اثر تصویری از ایرلند جنوبی است. Advanced Photoshop Magazine این تصویر نهایی یک آموزش پیشرفته فتوشاپ است. در این آموزش از تکنیک های سه بعدی استفاده شده است. Aisles of Trance این یک قطعه شخصی در مورد یک دوره گیج کننده در زندگی Huang است. از نزدیک به تصویر نگاه کنید... هیچ کپی و یا چرخش آینه ای در هنگام طراحی استفاده نشده است.
  5. مصاحبه با کسی که زشت ترین کفش های جهان را پرفروش کرد می گویند اگر فروشنده قابلی باشید، هر کالایی را می توانید بفروشید. از این منظر، ران اسنایدر را باید یکی از بهترین فروشنده های جهان دانست چرا که یکی از مدیران اجرایی کروکس کفشی را به یکی از کفش های پرفروش جهان تبدیل کردند که به اعتقاد خیلی ها یکی از زشت ترین کفش های جهان نیز محسوب می شود. کار مدیران شرکت کروکس (Crocs) از این جهت سخت بود که آنها باید در ابتدا مصرف کنندگان را متقاعد می کردند که محصولات آنها زشت نیستند و تازه پس از آن شاید میلی برای خرید در مشتری ها پیدا می شد. البته آنها در این کار بسیار موفق بودند تا جایی که اگرچه به خاطر بحران مالی سال ۲۰۰۸، زیان قابل توجهی را متحمل شدند اما در سال ۲۰۱۱ بیش از ۲۰۰ میلیون جفت کفش را در بیش از ۹۰ کشور جهان به فروش رساندند. رکوردی که باعث شد برای نخستین بار میزان فروش شرکت به یک میلیارد دلار در سال برسد. مصاحبه با ران اسنایدر، که در سال های نخستین رشد شرکت کروکس در آن مشغول به کار بوده، می تواند رازهای بسیاری در مورد فروش موفق را برملا کند. متقاعد کردن افراد برای پوشیدن کفش های شما سخت بود؟ بله، بسیار مشکل بود. لازم نیست برای یافتن مشتری هایی که از دیدن کفش های ما شوکه می شدند راه دوری برویم. همسر من نخستین باری که یک جفت از آنها را دید، با صدای بلند گفت: «من هرگز آنها را نخواهم پوشید.» و به این حرف عمل کرد؟ خوشبختانه خیر. او هم مانند بسیاری از مشتری ها پس از مدتی دریافت که کفش های ما سبک ویژه خود را دارند و بد نیست که آن را امتحان کند. باید بگویم که او اکنون دیگر در طول روز کفش های کروکس خود را از پا در نمی آورد. چطور توانستید افراد را متقاعد کنید تا از محصولات شما استفاده کنند؟ خب باید بگویم که به نظر، دلیل این مساله به نگرش شرکت بازمی گردد. ما از روز نخست می دانستیم که با چنین واکنش هایی مواجه خواهیم شد و برای آن استراتژی مشخصی داشتیم. مهمترین نکته این بود که به خود ایمان داشته باشیم و در راهی که انتخاب کرده بودیم، استمرار بورزیم. ما جا نزدیم، و برای مثال شروع به تولید کفش هایی معمولی در کنار کفش های ویژه خود نکردیم، بلکه بر موضع خود در قبال اینکه کفش های ویژه ای داریم تاکید کردیم. با اعتماد به نفس بازاریابی کردیم و سعی کردیم کاری کنیم تا مشتری دوباره نگاه کند. ما این پیام را به مشتری منتقل می کحردیم که «بله شما با یکسری تصویرهای ذهنی متداول خو گرفته اید و کفش های ما کمی غیرمتعارف هستند اما زشت نیستند و تنها متفاوت هستند.» ما روی سبک ویژه خودمان پافشاری کردیم و مشتری ها نیز آرام آرام از واکنش اولیه خود فاصله گرفتند و شروع به امتحان کردن کفش های ما کردند و از اینجا اوضاع شروع به بهتر شدن کرد. و فروش شما شروع به رشد کرد. دقیقا، ما ظرف مدت نسبتا کوتاهی فروش خود را سه برابر کردیم. افزایش شهرت برای شما دردسرهایی را نیز در پی داشت؟ بله، ما از نزدیک به ۱۱ تولید کننده و توزیع کننده شکایت کردیم چرا که محصولات خود را با تقلید از کفش های ما تولید می کردند. شما اگرچه در میان نخستین بنیانگذاران شرکت قرار نداشتید اما بسیاری توسعه فروش محصولات کروکس را با ورود شما همزمان می دانند. چه اقدامی برای افزایش فروش انجام دادید؟ بنیانگذاران شرکت، دوستان دوره تحصیل من در کالج محسوب می شدند و به همین خاطر من از دور، فعالیت آنها را زیر نظر داشتم. آنها سه دوست بودند که در سفری به سواحل کارائیب، به کفش هایی با طراحی عجیب برخورده بودند که توسط یک شرکت کانادایی اداره می شد. ایده تولید کفش های کروکس از همینجا به ذهن آنها خطور کرد. دوستانم شرکت را راه اندازی و مدتی آن را اداره کردند اما پس از آن تصمیم گرفتند که یک مدیر اجرایی را به شرکت اضافه کنند. در آن زمان ارتباطاتی بین ما وجود داشت و من هم از سابقه مدیریتی برخوردار بودم. فکر می کنم به همین خاطر آنها از من دعوت کردند که به شرکت بپیوندم. باید اعتراف کنم که در ابتدا فکر می کردم شغل راحتی را برگزیده ام. گمان می کردم روزی چند ساعت کار می کنم و بقیه اش به استراحت می گذرد اما وقتی وارد شرکت شدم دریافتم که پتانسیل زیادی برای رشد وجود دارد. این شد که شروع به مطرح کردن ایده هایی کردم که بتواند فروش را افزایش دهند.
  6. سرجیو اوردونز سوانز نقاش و هنرمندی است که در زمینه ی خلق کاراکترهای بزرگ، طراحی لوگو و طراحی های دیگر، که عمدتا آنها را در برنامه فتوشاپ انجام می دهد، تبحر خاصی دارد. او مهارت های خود را به کار می گیرد و آنها را به یک اثر موفق و حرفه ای تبدیل می کند. نظر شما را به این گفتگو جلب می کنیم. 1 . از اینکه وقت تان را در اختیار ما گذاشتید متشکریم. لطفا خودتان را معرفی کنید، اهل کجا هستید و چگونه فعالیت خود را در این زمینه آغاز کردید؟ من سرجیو اوردونز سوانز هستم، 29 سال دارم و اهل کشور اسپانیا هستم. من در شهر مالاگا متولد شدم. فعالیت من تاریخچه ی خاصی ندارد. من هیچ نوع تحصیلات آکادمیکی در رابطه با هنر و یا طراحی صنعتی ندارم. من زمانی که 20 سال داشتم اولین کامپوتر شخصی ام را خریدم، در سن 22 سالگی اینترنت را کشف کردم و در 24 سالگی با فتوشاپ آشنا شدم. من کار طراحی را به صورت جدی از 26 سالگی شروع کردم. 2. کار خود را چگونه توصیف می کنید، سبک تان، روش و شیوه ی طراحی و نقاشی تان را؟ وقتی که جوان تر بودم دوست داشتم شخصیت های کمدی، گرافیتی، شخصیت های دیزنی، منگا و لوگو طراحی کنم. سبک من ترکیب همه ی این هاست. من کارهایی را انجام می دهم که کودک درونم را راضی و سرگرم کند. من سبک خاصی را دنبال نمی کنم و زمانی که در کاری مهارت کافی پیدا کنم برایم خسته کننده می شود. دلیل اینکه بیشتر در زمینه ی طراحی شخصیت های کارتونی فعالیت می کنم این است که مشتریان من خواهان آن هستند. من فردی هستم که به تمرین و تجربه اعتقاد فراوان دارم. یادگیری مطالب و چیزهای جدید مرا بیشتر از نتیجه نهایی هیجان زده می کند. 3. لطفا برای ما در مورد شغل، کار و پروژه ی مورد علاقه تان که تا به حال روی آن کار کرده اید و سخت ترین پروژه کاری تان بگویید، همچنین پروژه هایی که در حال حاضر روی آن کار می کنید یا در آینده تصمیم به انجام آن را دارید را معرفی کنید. من کارم را به عنوان یک نقاش کمدی آغاز کردم، اما فورا متوجه شدم که بردگی و کار برای دیگران برای من خوشایند نیست. بعد از آن به مدت 6 ماه در شهر خودم به عنوان یک گرافیست به طور نیمه وقت مشغول به کار شدم، اما این کار هم نوعی بندگی بود. بنابراین تصمیم گرفتم طرح ها خودم را در فروم های بزرگ به فروش بگذارم. ابتدا برای هر لوگو 15 دلار، سپس 50 دلار به عنوان دستمزد گرفتم و یک سال بعد این مقدار به 150 دلار و دو سال بعد به 250 دلار و ... افزایش پیدا کرد، حالا بعد از گذشت چند سال من می توانم خودم مشتریانم را انتخاب کنم. کار مورد علاقه ی من که قبلا آن را انجام داده ام کاری بود که برای Funrise Toy Corp انجام دادم. من برای بازی های POG و Dr. Dreadful و Hedbanz کار کردم آنها برای کار من بودجه ی بالایی در نظر گرفته بودند که با آن می توانستم یک تیم 10 نفره را به وارد کار کنم. متاسفانه کارخانه تعدادی از کاکنان خود را اخراج کرد و این گونه کار من نیز به پایان رسید. من از این تجربه یک درس بزرگ گرفتم؛ فقط به یک مشتری وابسته نباشم، اگر چه بزرگ و قدرتمند به نظر می رسد. من به تازگی تعدادی از کارهایم را به پایان رسانده ام که از آنها خیلی راضی هستم. من لیبلی برای یک سری از نوشیدنی های انرژی زا برای کمپانی Spirits USA طراحی کردم. این کار یک کار خیلی پر مسئولیت بود، چون تعداد طرح های درخواست شده زیاد و زمان تعیین شده برای ارائه ی کار بسیار کم بود. کار جالب و دلچسب دیگری که انجام دادم Line Rider بود که یک بازی فلش مشهور است. یک سری اتفاقات باعث شد تا من برای Inxile-Entertaintment یعنی کمپانی تولید کننده بازی Line Rider کار کنم.
  7. Neutron

    اخلاقِ پژوهش‌ انسانی

    زهرا غزنویان مقدمه و طرح مسئله اخلاق، یکی از مهمترین مباحث مطرح در الهیات و علوم دینی بوده، به طوری که عده‌ای کلیت دین را معادل اخلاق قرار می‌دهند. ‌بحث چیستی اخلاق، اینکه چه رفتاری اخلاقی است و چگونه، با چه معیاری و براساس داوری کدام مرجع می‌توان در مورد آن قضاوت کرد از زمان ارسطو و حتی پیش از آن مطرح بوده وتاکنون ادامه دارد. این بحث به تدریج از علوم دینی و مباحث خداشناسی به سایر حوزه‌های علم نیز بسط پیدا کرد. یکی از اولین حوزه‌هایی که به وسیله مباحث اخلاقی به چالش کشیده شده، علوم پزشکی بود. در مقابل علوم دینی که با بعد روحی انسان طرف بود، علوم پزشکی، بخش دیگری از تمامیت انسان را هدف قرار دادند که عبارت از جسم بود. بخشی که در ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با حوزه حیات و درگانه مرگ/ زندگی قرار می‌گرفت؛ حوزه‌ای که به مسئله آفرینش تعلق داشته و از همین‌رو، حوزه خدایی و خارج از کنترل و دست‌کاری‌های انسانی قلمداد می‌‌شده است. سوءاستفاده‌های پزشکان نازی از بدن زندانیان جنگ و انجام آزمایش‌های مختلف بر روی آنها (آزمایش‌هایی که حیات زندانیان را به مخاطره می‌انداخت) تلنگری اساسی به علوم پزشکی و نیز به کلیت علم بود، تلنگری که بی‌توجهی و سکوت علم در مقابل نقض اصول اخلاقی را زیر سوال برده و خواستار پایبندی علم به آن می‌شد. پزشکان نازی در اردوگاه‌یشان، عامل عفونت‌زا به اسیران جنگی وارد کرده و آزمایش‌هایی را به این وسیله ترتیب می‌دادند. این اردوگاه‌ها بعدها از سوی سازمان ملل با عنوان "نماد بیرحمی انسانی نسبت به همنوعان خود در قرن بیستم" معرفی شدند. (سایت ویکی‌پدیا) این تنها نقطه آغاز حمله به علوم پزشکی بود چرا که این علم در ادامه مسیر خود به دلیل ورود به برخی حوزه‌ها از جمله سقط جنین، اُتانازی، لقاح درون لوله‌های آزمایشگاهی، ایجاد و گسترش عوامل بیماری‌زا به مقاصد سیاسی و اقتصادی و نیز شبیه‌سازی انسان مورد اتهامات و انتقادات بسیاری از طرفداران اخلاق قرار گرفت. این مسئله مختص به علوم پزشکی نبود و به تدریج در سایر حوزه‌ها نیز گسترش یافت. از جمله مهمترین این حوزه‌ها فن‌آوری‌های نظامی و مسئله بمب‌های هسته‌ای و اتمی و انواع سلاح‌های کشتار جمعی بود. (مقاله فوکویاما) مسائلی که خطر آنها نه ساکنان یک سرزمین یا بخشی از دنیا بلکه کل کره زمین را تهدید می‌کند. اینجا بود که جامعه علمی با دو سوال اساسی مواجه شد: علم در زمینه پیشرفت، تا کجا آزاد است و چه کسی باید در مورد کنترل یک فعالیت علمی تصمیم‌گیری کند؟ چنین مقدماتی بود که بحث ارتباط اخلاق با حوزه‌های مختلف علم را به یکی از مباحث اساسی روز تبدیل کرد. مسئله‌ای که گرچه به ظاهر از علوم انسانی شروع نشد ولی اکنون به یکی از مهمترین چالش‌ها و مسائل پیش روی این علوم تبدیل شده است، علومی که موضوع مورد بررسی‌شان نه فن‌آوری‌های زندگی انسان، که خود انسان، باورها و رفتارهایش است. اخلاق در پژوهش‌های انسانی همان‌طور که عملکرد پزشکان نازی در آلمان زمان جنگ جهانی، حساسیت‌های عمومی نسبت به اخلاق در علوم پزشکی را افزایش داد وقوع برخی اتفاقات نیز طرح این مباحث را در علوم انسانی سرعت بخشید. از جمله آنها پژوهشی درباره رفتار همجنس‌خواهان است که در دهه1960 توسط پژوهشگری به نام "لود هامفریز" (1) انجام شده است. او در شرایطی که همجنس‌خواهی هنوز مطالبه‌ای غیرقانونی بود، پژوهشی را بر روی همجنس‌خواهان آغاز کرد و از آنجایی که دسترسی به اطلاع‌رسانانی در این حوزه کار دشواری می‌نمود او به مشاهده بدون مشارکت رفتار همجنس‌خواهان در توالت‌های عمومی متوسل شد. هامفریز به عنوان یک پژوهشگر مشاهده‌گر، بدون آنکه هویت خود را برای دیگران فاش کند وارد توالت‌های عمومی محل تجمع این گروه شده و از پشت پنجره‌ها به مشاهده رفتار آنها می‌پرداخت و ثبتشان می‌کرد. به دلیل موانع قانونی برای همجنس‌گرایی در آن سال‌ها، هر زوج همجنس‌باز مجبور بود شخصی را نیز به عنوان ملکه نگهبان، کشیک دهد. او اغلب خود را به عنوان چنین فردی جا می‌زد تا بتواند رفتارهای آنها را مشاهده نماید. هامفریز همچنین از طریق شماره ماشین این افراد و با مراجعه به پلیس، آدرس آنها را پیدا کرده و با تغییر چهره، برای مصاحبه به آنها مراجعه می‌کرد. انتشار نتایج پژوهش‌های او با اعتراضات گسترده کسانی همراه بود که روش‌های پژوهش او را غیراخلاقی می‌خواندند. (ببی، 1385: 915) اخلاق چیست و یک پژوهش اخلاقی در علوم انسانی چه ویژگی‌هایی دارد؟ مواجه شدن با چنین پژوهش‌هایی، این سوالات را به شکلی جدی مطرح کرد و بحث‌های مفصلی را در انجمن‌ها و گروه‌های مختلف فعال در حوزه‌های علوم انسانی به راه انداخت. ماحصل این بررسی‌ها، پیشنهاد دو مکانیزم کنترل پژوهش‌های انسانی و اجتماعی بود: آیین‌نامه‌های اخلاقی و نیز کمیته‌های اخلاق. آیین‌نامه‌های اخلاقی، اسنادی هستند که اصول انجام یک پژوهش اجتماعی اخلاقی را به پژوهشگران دیکته می‌کنند. این اصول اغلب قصد دارد که رابطه بین محقق و میدان مورد مطالعه را کنترل نمایند و از این رو شامل باید و نبایدهایی هستند که قصد کمک به پژوهشگران را دارند. برخی از مهمترین اصول این آیین‌نامه‌ها عبارتند از: - سودمندی: صرفا تحقیق برای تحقیق نباشد و نفع و نتیجه‌ای عملی از آن حاصل شود. - کیفیت علمی: صرفا تکرار مکررات تحقیق‌های پیش از خود نباشد. - آسایش افراد مورد مطالعه: خطرات احتمالی فرآیند تحقیق بررسی شده و اطمینان حاصل شود که آسیبی به آنها نمی‌زند. - احترام به ارزش‌های افراد مورد مطالعه و رعایت عدالت درباره آنها: این افراد نیز به اندازه صاحبان و کارفرمایان تحقیق، اجازه خواندن آن را دارند. پس نباید تحقیق را طوری نوشت که اگر آنها کار را مطالعه کردند از نحوه نگارش کار و قضاوت‌ها و مقایسه‌هایی که درباره نقاط ضعف و قوتشان صورت گرفته ناراحت شوند. - رضایت آگاهانه افراد مورد مطالعه: از موضوع تحقیق و اهداف آن مطلع بوده و با میل خود (نه از سر اجبار) در تحقیق شرکت کنند. - رازداری: اطلاعات و اسرار افراد مورد مطالعه حذف شود. کمیته‌های اخلاقی نیز اغلب، طرح و روش‌های انجام یک تحقیق را پیش از اجرای آن بررسی می‌کنند تا تخطی از آیین‌نامه‌ها و اصول اخلاقی به حداقل برسد. این کمیته‌ها عموما امکان نظارت بر پروژه‌هایی را دارند که بودجه‌ای دولتی برایشان درخواست شده است. با وجود تدوین آیین‌نامه و تشکیل کمیته‌های اخلاقی، همچنان نمی‌توان اصول اخلاقی را در یک تحقیق کاملا درنظر گرفت چرا که اولا، هنوز اجماعی بین اندیشمندان درخصوص اینکه آیا پیشرفت علمی را می‌توان محدود کرد یا خیر، وجود دارد. انتشار رسوایی‌ها و گزارش‌هایی از موارد نقض آشکار آیین‌های اخلاقی در حوزه‌های مختلف، نشانه‌هایی از این مسئله هستند. به عنوان نمونه می‌توان به رسوایی بیمارستان امراض مزمن یهودیان اشاره کرد که در آن، به بیماران ضعیف و مزمن سلولهای زنده سرطانی تزریق می‌شد و یا رسوایی (Willowbrook) که در آن، کودکان عقب‌مانده ذهنی را مبتلا به هپاتیت می‌نمودند. (مقاله فوکویاما) دوما، اینکه امر اخلاقی چیست و با چه شاخص‌هایی سنجیده می‌شود هنوز مورد مناقشه است، خصوصا براساس رویکردی که اخلاق را امری نسبی می‌داند. "لغتنامه جهان نو وبستر، نمونه‌ای از لغتنامه‌هایی است که اصول اخلاقی را پیروی کردن از معیارهای رفتار یک گروه معین تعریف کرده است." (ببی، 1385: 896) سوما، تشخیص اخلاقی بودن یا نبودن یک کار، حتی با وجود داشتن شاخص‌های معینی برای ارزیابی، کار دشواری است چرا که مسائل اخلاقی همیشه برای ما معلوم نیستند. چه بسا مسائل پشت‌پرده‌ای درباره نیت‌های اصلی یک تحقیق به ظاهر بشردوستانه وجود دارند که تا وقتی منتشر نشده‌اند پروژه کاملا اخلاقی به نظر رسیده و وقتی منتشر می‌شوند می‌تواند نتیجه‌گیری‌های متفاوتی را در پی داشته باشد. به عنوان مثال، می‌توان به استخدام انسان‌شناسان برای مطالعه فرهنگ مردم یک کشور و نیز استفاده از نتایج این تحقیق برای طراحی مجازات‌ها و شکنجه‌های موثرتر در قبال زندانیان آن کشور اشاره کرد. نمونه دیگری از این مسئله را می‌توان در استخدام انسان‌شناسان و سایر کارشناسان علوم اجتماعی توسط پلیس و نیروهای امنیتی مشاهده کرد که در مواردی، با اهداف بشردوستانه و با نیت مطالعه به منظور فرهنگ‌سازی دعوت به همکاری می‌شوند، اما عملا از نتایج تحقیق، برای سرکوب و برخورد نظامی با جامعه موردمطالعه استفاده می‌شود. شرکت عالمان علوم‌اجتماعی در برخی پروژه‌های توسعه‌ای شهری نیز می‌تواند چنین ماهیتی داشته باشد. در اینجا به یکی از تجربه‌های عملی خود نگارنده استناد می‌شود که مدتی به عنوان مدیرمشاور در یکی از پروژه‌های نوسازی بافت‌های فرسوده شهر تهران فعالیت داشت. پروژه در آغاز همکاری به این شکل معرفی شد که این منطقه، منطقه‌ای سست و نامقاوم است که در مقابل یک زلزله کوچک، به ویرانه‌ای تبدیل شده و فاجعه‌ای انسانی به بارخواهد آمد. بنابراین ما با بودجه‌ای‌ قابل توجه، برای کمک به این افراد بسیج شده‌ایم. اما اتفاقی که در عمل می‌افتاد، بی‌خانمان شدن مردم، نارضایتی، اعتراض و بی‌اعتمادی شدید آنها، تخریب ساختار محله و ایجاد مشکلات اجتماعی فراوان و نیز فراهم آوردن فرصتی برای دلالان و واسطه‌های زمین بود که سودهای هنگفتی کسب کنند. این پروژه، کارشناسان اجتماعی را نه به عنوان متخصصانی که مسائل و مشکلات اجتماعی-فرهنگی حال و آینده محل را تحلیل می‌کنند بلکه به عنوان کارمندان معجزه‌گری می‌دید که همه تلاش خود را باید صرف پیشرفت پروژه کنند و نه نقد و اصلاح آن. شرکت در چنین طرحی، اخلاقی است یا غیراخلاقی؟ چه‌طور می‌توان در بدو امر به این سوال پاسخ داد؟ جمع‌بندی امروزه برخی از کتاب‌های روش تحقیق در حوزه علوم اجتماعی، فصلی را به ملاحظات اخلاقی یک پژوهش اختصاص می‌دهند. این رویکرد خصوصا در بحث از روش‌های کیفی، حضور پررنگ‌تری دارد چرا که این روش‌ها ماهیتا به افراد و زندگی خصوصی‌شان نزدیک‌تر شده و به دلیل تاکید درون‌فهمی ونزدیک شدن به ساختار ذهنی افراد مورد مطالعه، توان بیشتری برای آسیب زدن به اطلاع‌رسان‌ها و افراد شرکت‌کننده در تحقیقشان دارند. امروزه کتاب‌های روش به پژوهشگران توصیه می‌کنند همان‌طور که تحقیق خود را از حیث ملاحظات علمی و اجرایی بودن، پیشاپیش به نقد و بررسی می‌کشند، به ملاحظات اخلاقی آن نیز بیندیشند. اما حرف آخر تمامی این مباحث یکی است و آن، آخر نداشتن بحث‌هایی از این دست. هدف این فصول و حتی این مقاله، معرفی دقیق اصول اخلاقی و چیستی اخلاق و مکانیزم تصمیم‌گیری دراین‌باره نیست بلکه تنها حساس کردن محقق است به چنین ملاحظات مهمی که ماهیتا قابل فرموله کردن نیست. 1- Laud Humphreys منابع و مآخذ • فلیک، اووه، 1387، درآمدی بر تحقیق کیفی، ترجمه هادی جلیلی، تهران، نشر نی. • ببی، ارل، روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی، ج 2، ترجمه رضا فاضل، تهران، انتشارات سمت. • فوکویاما، فرانیس، مقاله: قانونمندی در فن آوری زیستی، ترجمه حسن هاشمی: [Hidden Content] • محمدکمال، سارا، مقاله: وضعیت تنظیم کدهای اخلاقی انسان شناسی درانجمن انسان شناسی آمریکا: [Hidden Content]
  8. یگانه از آلبوم حباب، یالان، کنسرت در داخل و خارج کشور و تیتراژخوانی‌اش برای سریال قلب یخی می‌گوید موسیقی ایرانیان- رکسانا معتمدی و امین ریزباف: در ادامه می‌توانید مصاحبه کوتاه موسیقی ایرانیان با یگانه را در مورد انتشار آلبوم حباب، کنسرت در داخل و خارج کشور، آهنگ یالان و همچنین تیتراژ‌خوانی جدیدش بر روی سریال قلب یخی بخوانید، در پایان مصاحبه هم آهنگ جدید وی را برای سریال قلب یخی می‌توانید دانلود کنید. حباب تا رمضان منتشر نخواهد شد محسن یگانه در گفتگو با خبرنگار موسیقی ایرانیان، تاریخ انتشار آلبوم حباب را نامعلوم اعلام کرد و گفت: «آلبوم برای ماه رمضان منتشر نخواهد شد، مایلم بیشتر روی آن کار کنم تا روند بهتری را طی کنم و به مطلوبم برسم.» او در ادامه در مورد آلبوم حباب می‌گوید: «فضای حباب عاشقانه خواهد بود که کار شعر و آهنگسازی کل آلبوم را خودم خواهم کرد.» او در ادامه می‌افزاید: «این روزها به بلوغ ادبیاتی رسیدم و بیشتر از این‌که خواننده باشم ترانه‌سرا هستم که یک سری تکنیک‌هایی را ناخواسته پیدا کردم و خودم دارم یاد می‌گیرم و برایم این موضوع خیلی لذت بخشست، در بخش تنظیم نیز به دلیل تنوع در آلبوم از شهای اکبری و به احتمال خیلی زیاد از علی ثابت استفاده خواهم کرد و البته با تنظیم کننده های دیگری هم برای ساخت این آلبوم همکاری خواهم داشت.» وی در پایان صحبت‌هایش در مورد حباب، این آلبوم را آلبومی شنیدنی، عمیق و حرفه‌ای می‌داند و معتقد است که می‌خواهد با تنظیم‌های متفاوتش سلیقه‌ی مخاطبانش را تغییر دهد، در عین این‌که معتقد است به دلیل فضای درد و دل گونه‌ی آثارش نمی‌تواند سنگین‌تر از سبک کنونی ‌اش کار کند. کنسرت در داخل و خارج از کشور… همانطور که می‌دانید یگانه یکی از رکوردارترین خواننده‌ها در اجرای زنده است، قبل‌ترها اجرای زنده‌ی او را در سطح بالا و باکیفیت عنوان کردیم اما متاسفانه در این اواخر سطح اجرای او خصوصا در کنسرت آخرش در برج میلاد بسیار تنزل کرد تا حدی که دیدیم گزارشی از کنسرتش کار نکنیم بهترست، در هر صورت امیدواریم چنین خواننده‌هایی که هزاران هوادار با آنها خاطره‌ی خوب دارند بخاطر مسائل مالی چهره‌ی خود را در برابر هواداران و همچنین دوستداران جدی موسیقی خراب نکنند و سطح و کلاس هنری خود را فدای مسائل مالی نکنند که مطمئنا این نوع برخورد با موسیقی شروع مرگ هنری هر خواننده‌ای می‌تواند باشد. به هر حال گویا یگانه هم قبول دارد که اجراهایش بیش از حد استاندارداست که در مورد برگزاری کنسرت در داخل و کشور می‌گوید: «می‌خواهم کمی استراحت کنم بخاطر همین برنامه‌ی کنسرت جدیدی فعلا در داخل کشور ندارم، در مورد اجرا در خارج کشور هم باید بگویم با وجود این‌که اطرافیانم روی این داستان خیلی پافشاری می‌کنند اما خودم مایل به این کار در حال حاضر نیستم.» یگانه از یالان می‌گوید… خواننده‌ی آلبوم رگ خواب همچنین در مورد تک آهنگ یالان می‌گوید: «این دغدغه و علاقه‌ی من به موسیقی ترکی بازمیگردد به 7-8 سال پیش، قبول دارم که بسیاری از مخاطبانم از چنین آهنگ‌هایی خوششان نمی‌آید اما گاهی دوست دارم تا برای دل خودم هم کارهایی را انجام بدهم که یالان از آن قطعات است. البته آشنایی کاملی با زبان ترکی نداشتم و چون زبانم خوب است و خیلی سریع می‌توانم خودم را آداپته کنم به سرعت بعد از آموزش اطرافیانم، ترکی را یاد گرفتم و تا حالا نشنیدم که کسی از لهجه‌ام ایراد بگیرد!» آهنگ یگانه برای سری دوم قلب یخی سریال قلب یخی این‌ روز‌ها انشار فصل جدیدش را از سر گرفته است. مازیار فلاحی و رضا یزدانی خواننده قطعات سری اول این سریال بوده‌اند. اما در قسمت دوم محسن یگانه جایگزین دو خواننده قبلی شده که آهنگسازی تمام قطعات کلام دار و تیتراژ سری دوم مجموعه‌ی قلب یخی بر عهده‌ی اوست، یگانه با عنوان این موضوع به موسیقی ایرانیان همچنین اولین قطعه‌اش در این سریال را در اینترنت منتشر کرده است که در ادامه می‌توانید آنرا دانلود نمایید. دانلود قطعه «قلب یخی»
  9. این نوشته در واقع گفتگویی است که معماری به نام کیوان خسروانی که گویا در فرانسه زندگی میکنید، در گفتگوی با رادیو فارسی فرانسه انجام می دهد و در آن به نقد و بررسی معماری ایرانی می پردازد نوشته زیر را با با دقت بخوانید.خواهشمندم که دیدگاه های خود را در بیان کنید. "ما به معماری تاریخی خود می بالیم. هر ملتی در هر جایی از دنیا، چیزی دارد که آن را تحسین می کند و مایه افتخار خود می داند.مثلاً یونانی ها به پارتنون در آکروپولیس می نازند که فیدیاس ساخته.ولی ما که به تخت جمشید خودمان می بالیم نمی دانیم معمار آن چه کسی بوده. در فرهنگ ایران نام هنرمند هرگز مطرح نبوده. ما استاد عیسی را از وقتی می شناسیم که به دعوت شاه جهان رفت تا تاج محل را بسازد.وقتی در ایران بود کسی خبری از او نداشت. ما حتی نام معمار فین کاشان را هم نمی دانیم.راه دور نرویم، چرا مولانا به ایران برنگشت و در قونیه ماند؟ معماری در یونان باستان تقریباً علم بوده. در صورتی که در تاریخ فرهنگ ایران، هیچ گاه علم و رشته ای آکادمیک نبوده.معماران صنعتگرانی بودند که با ممارست حرفه شان را فرا می گرفتند. فیدیاس در پارتنون کاری کرد تا از بروز خطای دید جلوگیری کند و دید به پرسپکتیو نرود و همه چیز درست به نظر برسد. اما درتخت جمشید چنین تکنیکی به کار گرفته نشده.در گنبد سلطانیه، که از شاهکارهای معماری ایران است، معمار برای این که جلوی لگد گنبد را بگیرد، مجبور به استفاده از هشت مناره شد، در صورتی که برونلسکی در فلورانس همین مناره را بدون مناره لگد گیر ساخته. مصالح معماری ایران همواره فقیر بوده. مثلاً سراهای بازار کاشان بی نظیرند، ولی همه با مصالح ابتدایی ساخته شده اند. در حالی که در ایران، منابع عظیم سنگ موجود بوده.حتی معماران پاکستان و یا هندوستان از سنگ استفاده بسیاری کرده اند. در مساجد مهم اردن، سوریه و فلسطین هم سنگ عنصر مهمی است. در شرایطی که رومیان سنگ گرانیت را با دشواری از مصر می آوردند، برای ساخت پارتنون 250 بلوک سنگی عظیم با وزن 100 هزار تن به کار رفته .مسجد جامع اردستان یا تاریخانه دامغان بناهای بسیار زیبایی هستند، ولی مطابق معمول با مصالح آسیب پذیر ساخته شده اند. حتی در معماری بعد از اسلام، به جز دوره سلجوقی که درخشان ترین دوره معماری ایران است، اوضاع همین طور بوده. در شهر سازی هم همین مشکلات وجود داشته، معادن گچ ایران بهترین ها در جهان اند.ولی حتی یک دیوار هم نیست که به سبک فرسک ( ساخته شده از گچ تازه) مانند دیوار خانه های پمپئی رنگ شده باشد.مساحت فیروزآباد که معلوم نیست کاخ بوده یا معبد، 11 هزار مترمربع است.این محوطه ها در سال های 224 تا 642 بعد از میلاد مکان آبادی بوده و امروز فقط می توان گفت که احتمالاً در اطراف آن شهری وجود داشته در حالی که در شهر پمپئی که 60 سال بعد از میلاد به زیر آتشفشان رفت و در قرن 18 و 19 میلادی کشف شد. خیابان های سنگفرش، خانه، مغازه، پیشخان خرید و حتی پیشخان برای نوشیدن می بینید.خانه ها پاسیو دارند. در تمام این فضاها رنگ های فوق العاده ای به کار رفته. در مورد سایر رشته های هنری وضع ما به مراتب عقب مانده تر از معماری بوده.ما هنر مجسمه سازی نداشته ایم. در واقع دوره شکوفایی در این زمینه را هم معمولاً دشمنان آغاز کرده اند، مثلاً بهترین آثار هنری ایران مربوط به دوره سلوکیان است که فرهنگ یونانی و ایرانی در هم آمیخت. وگرنه در ایران معماری و هنر همیشه تحت سلطه حکومت و در واقع درباری بوده.البته از دوره هخامنشی دستگیره جامی به شکل قوچی زیبا و فوق العاده در موزه لوور موجود است.ولی این ها با آنچه از فرهنگ یونان و روم به جا مانده، قابل قیاس نیست.یونانیان برای ساخت مجسمه تناسبات دقیقی داشتند. مثلاً اندازه کله مجسمه 11/1 تا 12/1 کل طول مجسمه بود.آن ها با سنگ پارچه را کاملاً بازسازی می کردند، اما در ایران این توانایی وجود نداشت.به نقش برجسته های تخت جمشید نگاه کنید، فقط در پای پله هایی که از کاخ صد ستون پایین می آید، نقش برجسته فوق العاده حمله شیر به قوچ حک شده، ولی در اغلب صحنه ها ، مثل نشستن پادشاه روی تخت جمشید، کیفیت کار حتی با نمونه های مصری قابل مقایسه نیست.مصری ها به وجود پرسپکتیو کاملاً آگاه بودند.کله نفر تی تی در موزه برلن چنان زیباست که انگار امروز آن را ساخته اند.این مهارت را به هیچ وجه در مجسمه های ایرانی نمی بینید. در مورد نقاشی دیواری هم باید گفت که از ایران باستان فقط مقداری موزاییک از دوره ساسانی باقی مانده که نمونه های آن هم در موزه ایران باستان تهران و هم در موزه لوور نگاهداری می شود که البته این ها هم بسیار تحت تاثیر تبادل فرهنگی و هنری با روم باستان است.این ویژگی تا حدی ناشی از آن بوده که در ایران همواره تصویرگری ممنوع بوده و بسیاری از مینیاتورهای ایرانی در خفا و صرفاً برای تصویر سازی متون کتابها خلق شده اند. مهم ترین وجه تمایز ایران نسبت به دو تمدن یونان و روم، احترام به حقوق بشر بوده که از منشور حقوق بشر کوروش نشئت گرفته. در فرهنگ یونان و روم برده برداری مرسوم بوده ، اما در ایران هرگز برده ها را به ساخت بناها وادار کرده اند. لوح های پخته گلی کوچکی که رسید دریافت حقوق کارگران ساختمانی بوده ، امروز در دسترس است. جالب است گه حتی مادرانی که در انتظار به دنیا آمدن کودکانشان بودند و توانایی کسب درآمد نداشتند، از طرف حکومت مرکزی کمک مالی دریافت می کرده اند. صحبت ها و تفکراتی که خسروانی بیان کرد به نظرم تفکر بر انگیز باشن.خوشحال میشم نظرات شما رو بدونم
  10. معماری خوب شهرها، انسان را اصلاح می‌کند کلانشهرهای مدرن امروزی بیش از هر چیز به تعبیه نمادهای شهری و اجرای دقیق پروژه‌های شهری با تاکید بر هویت بخشی و سازگاری با بافت شهری نیازمندند. به گزارش شهر نوشت: مهدی حجت، استاد معماری دانشگاه تهران، از جمله استادانی است که هم در حوزه معماری و هم در حوزه میراث فرهنگی متخصص و صاحب نظر است. گفت و گو با حجت با هدف بررسی وضعیت نمادها و المان‌های شهری و ارتباط میان شهر و شهروند انجام شده است. وی، پایه‌گذار و نخستین رییس سازمان میراث فرهنگی فارغ‌التحصیل مهندسی معماری از دانشگاه تهران است. مدت یکسال مدیر عامل تئاتر شهر بود و یک سال هم معاونت صدا و سیمای جمهوری اسلامی را بر عهده داشت. مدیریت گروه سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ریاست بر شورای اسناد ملی از دیگر تجربه های کاری او به شمار می‌آید. گروهی از معماران و شهرسازان و برخی از پژوهشگران حوزه فلسفه و پژوهش هنر بر این باور اند که شهرهای امروز در شکل دهی هویت شهروندان تاثیرگذارند از نگاه یک معمار این موضوع را چطور ارزیابی می کنید؟ البته این سخن را به نوعی امری متقابل نیز می تواند تفسیر کرد. به هر صورت واقعیت انکارناپذیر زندگی در کلانشهرهای ما این است که انسان ها شهرها را می‌سازند و شهرها انسان‌ها را. بنابراین اگر امروز انسان های خوبی در شهرها رشد پید ا نمی‌کنند، بخش عمده از آن به خود انسان‌هایی باز می‌گردد که در دوره‌هایی این شهرها را ساخته و طراحی کرده‌اند. شهر ما به عنوان شهری که شهروندانی مسلمان در آن زندگی می کنند به هویت و فضایی متفاوت از دیگر بخش ها نیازمند است. شهر ما تنها قرار نیست نمایش یکسری المان‌ها، طراحی‌ها و بزک‌های شهری باشد. معماری و طراحی و شهرسازی شهرهای ما باید روح و معنویتی از خود نشان دهد که بارقه های شهر اسلامی در آن به چشم بخورد. چرا که شهر ما را تک تک شهروندان مسلمان آن ساخته اند و این وجه از اسلام باید در سطح کلان و نمای بیرونی چنین شهری نمایان باشد. گاهی اوقات در اتوبان‌ها شعارهای خوبی به چشم می‌خورد مانند شهرخوب، فکر خوب این شعارها شهروند را به تامل وا می دارد که قرار است برای ساختن شهر خوب‌اش چه اندیشه‌های خوبی در سر داشته باشد. در واقع معماری آدم را اصلاح می‌کند، معماری بد نیز می‌تواند شهروندی نابهنجار تحویل اجتماع دهد. با توجه وضعیت کنونی شهر تهران فکر می کنید چه تدابیر مدیریتی باید برای ساماندهی شهر از سوی مسئولان اتخاذ شود؟ شهر تهران در این روزها در موقعیت پیچیده ای قرار گرفته و اگر درست هدایت شود برای سال ها می توان به آینده شهر تهران امیدوار بود و اگر سوزن بان به خوبی نتواند خطوط و راه های پیش رو را مدیریت و هدایت کند، مشکلات جبران ناپذیری بر سر این کلانشهر که پایتخت ایران نیز به شمار می آید، قرار خواهد گرفت. امکان سوزن بانی وجود دارد اما این نکته را هم باید بگویم که امکان انحراف نیز به چشم می خورد. شهرداری تهران مدت هاست که به مقوله زیباسازی و در کنار آن جانمایی المان های هویت بخش در شهر توجه ویژه ای دارد، حضور نشانه های شهری برای هویت بخشی به کلانشر تهران را چطور ارزیابی می کنید؟ طراحی نشانه‌های هویت بخش در شهر تهران از چند منظر قابل بررسی است. اگر بخواهم با مثالی به این مسئله وارد شوم باید بگویم که در پاریس روی برج ایفل نورهای لیزری تعبیه شده که نور را تا شعاع دوری پرتاب می‌کند و تمامی شهروندانی که در پاریس زندگی می‌کنند می‌توانند مدام احساس رابطه خود و محیط شهری پیرامون را از دل پرتوافکنی‌های گاه و بیگاه نور آبی و بنفش تعبیه شده در برج ایفل ادراک کرده و مدام آن احساس معنابخشی نشانه های شهری را درک کنند. ایفل و آن نورپردازی انجام شده روی سطح بالایی آن به نوعی تکرار و تداوم فرآیند معنابخشی یک سازه شهری هویت بخش است اما نمونه مشابه نورپردازی در ایران که روی برج آزادی انجام شده در نقطه دوری از شهر و جایی که مسافران تازه به مبادی شهر وارد می‌شوند طراحی شده است. به گونه‌ای که انتظار می‌رفت در میدان آزادی فضاهای نشاط و شور شهری بیشتری برای شهروندی که تازه می‌خواهد وارد شهر تهران شود طراحی و تعبیه شده باشد. فضا و مکانی برای اعلام حضور شریان های زندگی در یک کلانشهر. البته نقد دیگری که وجود دارد نگاه به مسائل زیباشناختی در شهر تهران است که از آن جمله می توانم به نمونه طراحی پیاده راه خیابان ولی عصر اشاره کنم. خیابان ولی عصر خیابان بلندی است که از مراکز و مناطق مختلف شهری تهران می‌گذرد اما می بینیم که ساماندهی پروژه خیابان ولی عصر تنها با استفاده از یک شکل ساده و تکراری انجام شده که متاسفانه در بخش هایی آن احساس هویت و انطباق با محیط را به ذهن شهروند متبادر نمی کند. منظورتان از اینکه طرح احساس هویت و انطباق با محیط را به ذهن متبادر نمی کند، چیست؟ ببینید خیابان ولی عصر در مقابل پارک ملت مفهوم و معنای متفاوتی با خیابان ولی عصر در راه آهن و نقاط جنوبی شهر تهران دارد. اما در تمام مناطق از کف سازی، نورپردازی و نوع مبلمان شهری یکسان استفاده شده درحالی که نیاز بود محوطه سازی، مبلمان شهری و حتی طراحی تلفن های عمومی هر بخش از خیابان بسته به وضع و نوع جریان زندگی ، شغلی و اداری در آنجا متفاوت باشد. فکر می‌کنید چطور می شود انتقاداتی از این دست را در برنامه های دیگر اعمال کرد؟ همیشه منتقدان و کارشناسان نظرهای کارشناسی خود را بدون هیچ دریغی به مسئولان ارایه می دهند اما نکته بارز در عملکرد مسئولان این است که تا چه میزان می خواهند از این راهکارها و برنامه ها در مدیریت هر چه بیشتر شهر استفاده کنند. به هر صورت شهرداری تهران طی سال های گذشته کارهای مثبتی در شهر انجام داده است وامیدواریم تا در سایه نقدپذیری و استفاده از توان کارشناسی و تجربه دیگران برنامه های بهتری برای آینده کلانشهر تهران تدوین شود.
  11. armin.eleman

    :: گقت و گو با طراح میدان آزادی

    شهرداری تهران مسؤول مرمت و بهسازی برج و میدان آزادی است و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور نظارت بر این کار را به عهده دارد؛ چرا که برج آزادی در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است. شهرداری بر این باور است که عملیات مرمت را "کاملا اصولی" به پیش می برد، اما سازمان میراث فرهنگی نظر متفاوتی دارد. چندی پیش خبرگزاری میراث فرهنگی (CHN) گزارش داد که کارشناسان این سازمان، پس از بازدید از کارگاه مرمت و بهسازی برج آزادی، در حضور سرپرست کارگاه گفته اند: "اقداماتی که تاکنون در جزیره برج آزادی به بهانه ساماندهی و مرمت انجام شده، مرمت نبوده، بلکه فاجعه ای دردناک در تاریخ ساماندهی آثار تاریخی است." استفاده از واژه "جزیره" برای میدان آزادی، اشاره طنزگونه و تلخی است به قرار گرفتن این میدان در میان ترافیک سنگین ورودی غربی پایتخت و قطع ارتباط پیادگان با میدانی که طرحش ملهم از باغ های ایرانی است و در اصل برای پیاده روی ساخته شده است. شهرداری نقشه های مرمت را برای تایید به سازمان میراث فرهنگی ارایه کرده و این سازمان نیز به نوبه خود خواستار تایید نقشه ها توسط مهندس ایرج حقیقی شده است؛ یعنی کسی که در زمان ساخت برج آزادی، مسؤول کارگاه برج بود. او اکنون به خارج از کشور سفر کرده است. در این میان هیچ کس سراغ مردی را نمی گیرد که ایده چنین اثر بدیعی از ذهنش تراوش کرد، همان جوان ۲۴ ساله و تازه از دانشگاه درآمده ای که حالا از مرز ۶۵ سالگی گذر کرده و هزاران کیلومتر آن سوتر از تهران، نگران دست پرورده خویش است: حسین امانت. امانت که اینک در شهر ونکوور کانادا سکونت دارد، از معماران نوپردازی است که حتی اگر هیچ کاری غیر از طراحی برج و میدان آزادی انجام نداده بود، بازهم نامش در تاریخ معماری مدرن ایران جاودانه می ماند. اما او در کارنامه خویش، کارهای سترگ دیگری نیز دارد: طراحی ساختمان دانشگاه صنعتی شریف (۱۳۵۴)؛ ساختمان مرکز صنایع دستی سابق و سازمان میراث فرهنگی امروزی (کامل شده در سال ۱۳۶۳)؛ ساختمان سفارت ایران در پکن (کامل شده در سال ۱۳۶۲) و آثار دیگری که در سال های دوری از وطن و در کشورهای مختلف جهان ساخته شده اند. او دعوت گفت و گو را صمیمانه پذیرفت و در اندازه ای که یک گفت و گوی تلفنی میان تهران و ونکور اجازه می دهد، از هویت برج آزادی و دغدغه هایش در این باره سخن راند. با این حال اذعان داشت که اگر بخواهد در هرمورد توضیح کامل بدهد، حاصل سخن، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. تنها امیدش این بود که سخنانش نزد آن ها که اکنون آفریده اش را در اختیار دارند، جدی گرفته شود. ● آیا این توقع بزرگی برای خالق برج آزادی است؟ برج آزادی علاوه بر این که نماد شهر تهران و ایران مدرن شد، نماد انقلابی شد که در تقابل با نظام شاهنشاهی بود. ● چه قابلیت هایی را در این اثر می بینید که توانسته در مدت کوتاهی نماد دو موضوع متفاوت از هم باشد؟ آزادی طوری طراحی شده که معطوف به حقیقت، جوهره و عمق فرهنگ ایران است. یعنی با توجه به آنچه که در طول تاریخ بر سر ایران رفته و عظمتی که در تاریخ این کشور هست، ساخته شده. درست است که این کار در زمانی انجام شد که یک وضع سیاسی دیگری در ایران حکمفرما بود، اما وقتی من آن را طراحی کردم به تمام دوره های تاریخی و به آینده ایران فکر می کردم؛ نه به آن وضع سیاسی خاص. البته اصلا فکر نمی کردم که آزادی این طور در دل مردم ایران نفوذ کند. آزادی درست مثل بچه ای بود که شما به دنیا می آورید و نمی دانید که او در آینده چگونه خواهد شد. این بچه بزرگ می شود و زندگی مخصوص به خودش را پیدا می کند که دیگر در اختیار شما نیست. آزادی هم همین طور شد و فکر می کنم به این خاطر در دل مردم جا باز کرد که خیلی ایرانی است و جوهره فرهنگ ایران را در خود دارد. ● این جوهره فرهنگی که بر آن تأکید دارید، چگونه در ساختمان برج متبلور شده است؟ یعنی دقیقا چه مفاهیمی را در طراحی برج به کار گرفته اید و می خواسته اید چه پیامی را از طریق آن منتقل کنید؟ همان طور که گفتم این بنا به گذشته های درخشان تاریخ ایران نظر دارد؛ به دورانی که ایران در ادبیات، هنر، معماری، صنایع دستی، علوم مختلف و خیلی چیزهای دیگر سرآمد بود. من می خواستم جمع بندی خودم از اینها را در آزادی ارائه کنم تا اگر کسی از خارج می آید یا حتی مردم ایران بدانند که این اثر به کجا و به کدام فرهنگ مربوط می شود. در این بنا، قوس اصلی وسط برج، نمادی از طاق کسری مربوط به دوره پیش از اسلام (دوره ساسانی) است و قوس بالایی که یک قوس شکسته است از دوران بعد از اسلام و نفوذ اسلام در ایران حرف می زند. رسمی سازی هایی که بین این دو قوس را پر می کند، خیلی ایرانی است و من آن را از گنبد مساجد ایران الهام گرفته ام. اساسا تکنیک گنبد سازی در ایران خیلی جالب است و شما در هر مسجدی که می روید، یک چیز تازه ای می بینید. در این گنبدها که نشانه نبوغ ایرانی است، معماران قدیم از قاعده مربع بنا وارد دایره گنبد شده اند و این کار را با کمک رسمی بندی ها و مقرنس کاری های بسیار زیبا انجام داده اند. در برج آزادی هم همین کار انجام شده. هندسه بنا یک هندسه مربع مستطیل است که از روی چهار پایه خود می چرخد و ۱۶ ضلعی می شود و بالاخره به صورت یک گنبد شکل می گیرد. البته شما این گنبد را از بیرون نمی بینید، اما از داخل برج قابل مشاهده است. دو طبقه داخل برج، یکی بالای قوس طاق اصلی و دیگری زیر گنبد است که با آسانسور به آن می رسید. این طبقه که به عنوان نمایشگاه طراحی شده با گنبدی از بتن سفید پوشیده شده. این گنبد مقرنس ایرانی را به نوع تازه ای اجرا می کند و ارتفاع آن از بام آزادی بیرون می زند و از بام دیده می شود که با کاشی های فیروزه ای معرق ایرانی پوشیده شده است. مصرف بتن سفید در این قسمت و در سالن پذیرایی آن، در آن زمان یک کار جدیدی در ایران بود. ● شما در زمان طراحی برج ۲۶ ساله بودید؟ خیر، ۲۴ سال داشتم و تازه از دانشکده معماری دانشگاه تهران بیرون آمده بودم. ● خب، آدم وقتی برج آزادی را با این توصیفی که شما گفتید، می بیند، متوجه می شود که این اثر حاصل درک عمیقی از سنت های تاریخی و هنر و معماری ایران در دوره های مختلف است. چطور یک جوان ۲۴ ساله به این درک رسیده بود؟ من از کودکی در خانواده ای بزرگ شدم که عاشق فرهنگ ایران بود و در یک مکتب فکری پرورش پیدا کردم که می گوید زیبایی های دنیا در هر کجا که باشد، متعلق به همه دنیاست و هنرمند باید به همه این زیبایی ها مراجعه کند. وقتی کوچک بودم، یک روز پدرم مرا به تخت جمشید برد. وقتی از پله های تخت جمشید بالا رفتم، عظمتی را دیدم که قلب من را برای همیشه از آن خودش کرد. تجربه ای بود که هیچ وقت آن را فراموش نمی کنم و فکر می کنم کارهایی که بعدا در زمینه معماری انجام دادم، بیشتر به این تجربه و حس مربوط می شود. یک مقدارش را هم شما به حساب شانس بگذارید . اگر اجازه بدهید، بپردازیم به مسایلی که امروزه گریبانگیر برج آزادی است. در حال حاضر دست کم سه عامل به عنوان عوامل خطرزا برای برج آزادی مطرح شده؛ یکی نفوذ رطوبت حاصل از آبیاری چمن های میدان به پایه های بنا و احتمالا فونداسیون؛ دوم آلودگی شدید هوا ناشی از تردد خودروها و فعالیت کارخانجات بزرگ در غرب تهران؛ و سوم بار سنگین ترافیک در میدان آزادی و لرزشی که تردد خودروها ایجاد می کند. ● هر کدام از این عوامل را چقدر آسیب زا می دانید و مقاومت برج در برابر آن ها چقدر است؟ همه این عوامل خیلی مهم است. از آنجا که بخش های زیر زمینی میدان خیلی بزرگ است، صدمه دیدن عایق ها یعنی قیرگونی دیوارها و سقف ها و نفوذ رطوبت مساله ای جدی است که باید فورا به آن رسیدگی شود. چون نفوذ آب در طول زمان، بتن را ضعیف می کند. من عکس هایی را از آزادی دیده ام که نشان می دهد لای سنگ ها گیاه سبز شده و فکر می کنم هر ساختمانی هرچقدر که محکم باشد، اگر مدتی به آن نرسند - که در این ۳۰ سال گذشته این طور بوده - خراب می شود. در مورد رشد گیاهان در لابلای سنگ ها واقعا نگران هستم؛ چون ریشه گیاه سنگ ها را خرد می کند. برای مرمت آزادی باید توجه داشت که این بنا چطور طراحی شده و چه تکنیک هایی در ساخت آن بکار رفته است. این بنا سنگ هایی دارد که در قسمت پایین برج ۳.۲ متر طول و ۱.۶ متر ارتفاع دارند و کار دست سنگتراشانی است که به نظر من یک کار بی نظیری انجام داده اند. چون آن وقت که ما آزادی را می ساختیم، هیچ کس برای پول کار نمی کرد و برای همه، این یک کار عاشقانه ای برای مملکت بود. این سنگ ها با بتن و آهن ضد زنگ به هم چسبیده اند و پشت آنها یک سطح خشن است که روی آن نلغزند. ولی هر سنگی کنار سنگ دیگر با یک ماده قابل انعطاف بندکشی شده است. چیزی شبیه به لاستیک که قابل انعطاف است. ماده ای است به نام FlEXIBLE SEALANT . حالا اگر بخواهند در جریان مرمت از سیمان برای بندکشی استفاده کنند، این کار باعث شکستن سنگ ها می شود. به خاطر این که در گرمای تابستان و سرمای زمستان سنگ ها و بتن زیر آن ها مرتبا منبسط و منقبض می شوند و اگر درزها قابل انعطاف نباشد، همگی خرد می شوند. این را هم بگویم آقای مهندس ایرج حقیقی که الان در ایران هستند و مهندس کارگاه برج بودند، یکی از بهترین کسانی هستند که در مورد مرمت آزادی می توان به ایشان مراجعه کرد. ● آلودگی هوا چطور؟ آلودگی هم مسأله مهمی است و وضع اسیدی هوا روی سنگ های برج اثر می گذارد. سنگ های شهیاد که مرمر جوشقان هستند، اصلشان آهکی است و از آلودگی هوا آسیب می بینند. به نظر من راه حل اساسی این است که ترافیک اطراف میدان را کم کنند، اما نباید جریان رفت و آمد قطع شود. حتما باید اتومبیل از آن اطراف رد شود و زندگی در آن جا جریان داشته باشد تا بنا زنده بماند. ولی به نظرم تردد وسایلی مثل اتوبوس و کامیون و تعداد زیاد اتومبیل باید بررسی و محدود شود. ضمنا نباید کاری کنیم که اتومبیل ها یک مانع و دیواری در مقابل شهیاد بوجود بیاورند و مانع بشوند که مردم به سوی میدان بیایند. یعنی در طرح های شهری خیابان های میدان، باید سعی کرد مردم راحت به باغ وسط برسند. در مورد لرزش ناشی از تردد خودروها که اشاره کردید، باید بگویم آزادی آنقدر محکم ساخته شده که نباید پایه هایش با این حرف ها بلرزد. مهندس مشاوری که آزادی را طراحی کرده، یک از بهترین ها در دنیاست. بنا محکم است، ولی هر بنای خیلی محکم هم اگر زیرش خالی شود، می خوابد. من نمی دانم اطراف آنجا چه اتفاقی می افتد، اما فکر می کنم باید خیلی مواظب بود. الان شهرداری تهران در حال بازسازی محوطه میدان آزادی است و ممکن است در جریان این کار برخی عناصر و اجزاء میدان دگرگون شوند. ● آیا طراحی میدان آزادی پیوستگی ضروری با برج دارد، یعنی اگر دخل و تصرفی در طراحی میدان صورت بگیرد ، به کلیت طرح و مفاهیم آن یا حتی ساختار معماری اش لطمه خواهد خورد؟ قطعا همین طور است. نقوشی که در میدان هست و باغچه ها و گل کاری ها را شکل می دهد، از طرح داخلی گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان الهام گرفته شده؛ منتها هندسه دایره گنبد تبدیل به بیضی شده است. روابط لوگاریتمی جالبی در هندسه و ابعاد گنبد مسجد شیخ لطف الله هست که دانش عمیق ریاضی معماران ایران در دوره های گذشته را نشان می دهد. اگر این طرح که در میدان استفاده شده به هم بخورد، ایده اصلی کار از بین خواهد رفت. طرح آب نما و فواره ها هم ملهم از باغ های ایرانی است. همین طور شیب میدان با دقت و به منظور خاصی طراحی شده، حد ارتفاع برج آزادی ۴۵ متر است؛ چون نزدیک فرودگاه مهرآباد قرار گرفته و نمی شود بلندتر از این ساخت. ولی من می خواستم وقتی به بنا نزدیک می شوید به طرف بالا بروید، در حالی که بالا بردن بنا ممکن نبود. ما برای این که مشکل ارتفاع را حل کنیم، یک سرازیری در میدان بوجود آوردیم. یعنی شما از طرف فرودگاه که وارد میدان می شوید به شکل سرازیر به برج نزدیک می شوید و می رسید به آن آب نمای دایره شکل و وقتی به بنا نزدیک می شوید، دوباره بالا می آیید. زمین زیر برج کاملا صاف است. این صافی و آن شیب میدان وقتی به هم می رسند، خط های قوسی جالبی را ایجاد می کنند که نمی شود به آنها دست زد. در بازسازی میدان باید به این ظرایف توجه کرد. در عکس هایی که دیده ام، کاشی کاری شیارهای نمای اصلی و روی گنبد اغلب خرد شده است. این اشکال کاشی معرق ایرانی است که که می دانید از تکه های کوچکی که کنار هم می گذاریم، تشکیل شده و در زمستان با نفوذ برف و باران یخ می زند، می شکند و فرو می ریزد. امروزه با پیشرفت تکنیک کاشی، رفع این مشکل که در اغلب بناهای قدیمی مشاهده می شود، ممکن است. امیدوارم در تعمیر این کاشی کاری ها نهایت دقت انجام شود که طرح اصلی آن که الهامی مدرن از نقوش سنتی ایرانی است، محفوظ بماند و تغییر نکند. ● غیر از این موارد، توصیه دیگری هم به متولیان بازسازی میدان آزادی دارید؟ من شنیده ام که مدت زیادی است آزادی به روی مردم بسته شده که البته به خاطر تعمیرات است. ولی این کار نباید زیاد طول بکشد. چون وقتی بنا تعطیل می شود، از بین می رود. نگهداری مداوم بنا مستلزم فعالیت در آن است. داخل آزادی از نظر مرمت کار زیادی ندارد و چون داخلش بتن لخت است، همیشه نو است و کافی است که آن را تمیز بکنند. اما حیف است که به این بنا رسیدگی نکنند و درهایش به روی مردم بسته باشد . غیر از برج آزادی برخی بناهای تاریخی تهران مثل سر در باغ ملی، شمس العماره و ساختمان موزه ملی ایران خیلی شاخص هستند و تا حدودی نمادهای شهری به حساب می آیند. اما بناهای دهه های اخیر مثل مصلای تهران، ساختمان کنفرانس سران کشورهای اسلامی یا ساختمان کتابخانه ملی نتوانسته اند این شاخصه و وجه نمادین را پیدا کنند. ● به نظر شما چه عناصری در این بناها مفقود است که نمی توانند نماد شهری باشند؟ یک کتابخانه هدفش این است که مردم بروند آن جا و از کتاب ها استفاده کنند، همین طور بناهای دیگر هر کدام به منظور خاصی ساخته شده اند، اما همان طور که اشاره کردید، می توانند نمادین هم باشند. مانند بناهای دوره صفویه در اصفهان. معماری دنیا در حال تحول خیلی سریع است و معماران در هر کجای دنیا به تکنولوژی و امکاناتی دست پیدا کرده اند که قدرت انتخاب زیادی به آنها می دهد. دیگر مثل دوره صفویه نیست که فقط آجر داشتند و قوس می زدند و همواره هماهنگی در کارشان بود. بعضی از دوران ها در تاریخ دنیا مثل بهار شکفتگی هستند و در آنها گل های زیادی پرورش پیدا می کند؛ مثل رنسانس در تاریخ اروپا یا دوره سلجوقی و صفوی در تاریخ ایران. الان وضعیت به خاطر فنون و مصالح جدید عوض شده و مدتی طول می کشد تا این پختگی پیدا شود. در چین هم همین آشفتگی ها وجود دارد. دوران آزمایش است. من وقتی ساختمان مرکز صنایع دستی یعنی سازمان میراث فرهنگی فعلی را می ساختم، استفاده های بی مورد و عجیب و غریب از قوس ها و مقرنس ها در معماری ایران خیلی زیاد شده بود. من در آنجا با مراجعه به سنت معماری ایران یک گنبد رسمی بندی شده آجری را درست کردم تا بگویم هنوز هم می شود با تکیه بر گذشته یک کارهایی کرد. ولی این بنا نیز آن جنبه نمادین را ندارد، چون هدف دیگری داشته است. یک وقت هایی اثر دنیای پیشرفته بر ما خیلی زیاد است و بدون این که بدانیم چه کار داریم می کنیم، به تقلید از دیگران می پردازیم. ولی به طور کلی فکر می کنم معماران ایرانی، معماران بسیار خوبی هستند. متأسفانه من کارهای اخیری را که همکارانم در ایران کرده اند، ندیده ام تا اظهار نظر کنم. ● اگر دوباره به شما پیشنهاد دهند که یک بنای یادبود و نمادین برای تهران طراحی کنید ، یادبود چه چیزی را می سازید و چه مفاهیمی را در ساختار آن بکار می گیرید؟ می دانید، یادبود مربوط است به آنچه بر یک فرد یا یک جامعه ای گذشته؛ یک چیزی است که وقتی آن را می بینید فکر می کنید چه خبر بوده است. من یک دوره با توجه به آنچه در طول تاریخ بر سر ایران رفته، کاری را انجام دادم. اما تا مأمور کار دیگری نشوم نمی توانم بگویم آن کار چیست. باید مأمور بشوم تا مثل بچه ای که می گویند مشق بنویس، یک مدتی در شور و التهاب باشم و سختی بکشم. باید یک مقداری دعا و مناجات داشته باشم تا متمرکز شوم و از درون این تمرکز یک فکری بیرون بیاید. باید مأمور بشوم تا توکل کنم. ● آیا این مناجات و توکل برای طراحی آزادی هم وجود داشت؟ البته، البته، وقتی می خواستم این کار را انجام بدهم، دعا کردم؛ چون می دانستم که به تنهایی نمی توانم کاری بکنم. آزادی را ساختم تا بگویم ایران از دوران سخت گذشته می گذرد و به آینده ای درخشان می رسد. در این تردیدی نیست.
×
×
  • اضافه کردن...