رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'نقد معماری'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. چکیده: محمدکریم پیرنیا، از برجسته ترین تاریخ پژوهان معماری ایران، دو دستاورد بزرگ به نام اصول معماری ایران و سبک شناسی معماری ایرانی داشت. در این مقاله، به بررسی اصول پیشنهادی او برای معماری ایرانی پرداخته شده است. به این منظور، ابتدا چگونگی تکوین و تکمیل اصول پنج­گانۀ او در طی زمان نشان داده شده، سپس سخن او دربارۀ یکایک اصول­ها که در منابع گوناگون پراکنده است، از منابع اصیل جمع­آوری و به زبانی منسجم بیان گردیده است. در ادامه مقاله، در کلیات این اصول تأمل، و شایستگی آن­ها برای تبیین معماری ایرانی سنجیده شده است. نگارندگان، انگیزه های پیرنیا را از طرح آن­ها و نیز مفروضات و دلالت های ضمنی آن­ها را بررسی و آن­ها را نقد کرده­اند. در پایان نشان داده شده که ترکیب و محتوای کنونی این اصول، باطن و ظاهری دارد. ظاهر آن­ها متناسب با نیازهای زمانۀ پیرنیاست و ممکن است امروزه به کار محققان معماری ایران نیاید و معتبر نباشد، اما باطن آن­ها ابزارهایی ارزنده برای شناسایی و فهم معماری ایرانی در بستر فرهنگ ایرانی است. در این صورت، می­توان اصول پیرنیا را بازخوانی کرد و در خدمت تعمیق تحقیق در تاریخ معماری ایران درآورد. مشخصات مقاله:مقاله در 17 صفحه به قلم مهرداد قیومی بیهندی(استادیار گروه تاریخ معماری و مرمت،دانشکده ی معماری و شهرسازی،دانشگاه شهید بهشتی)،محمد مهدی عبدالله زاده(دانشجوی دکتری معماری،دانشکده ی معماری و شهرسازی،دانشگاه شهید بهشتی).منبع:مطالعات معماری ایران سال اول بهار و تابستان 1391 شماره 1.ensani.ir بام و بوم و مردم-بازخوانی و نقد اصول پیشنهادی پیرنیا
  2. .FatiMa

    نقد معماری

    [TABLE] [TR] [TD][/TD] [TD][/TD] [/TR] [/TABLE] در پی انتشار یادداشت لزوم تدوین تئوری معماری، مطلبی در هنر و معماری به رشته تحریر درآمده است و در آن پیشنهاد گردیده بجای واژه تئوری از لفظ معیارهای نقادی استفاده شود. در این خصوص و برای روشن شدن مطلب، ذکر نکاتی چند ضروری به نظر می‎رسد: مبانی نظری معماری مجموعه و نظامی از داده‎ها و مفاهیم است که به توصیف و تبیین پدیده یا گروهی از پدیده‎های معماری (شامل آثار ساخته شده و اندیشه‎های مکتوب) می‎پردازد. به کمک مبانی نظری باید بتوان به دو هدف مهم دست یافت: 1. تولید معماری جدید (Architectural Production) 2. نقد معماری موجود (Architectural Criticism) در یادداشت مذکور نیز اشاره بر این شده بود که مجموعه مطالب مدون و روشنی وجود ندارد که به کمک آنها بتوان به طراحی معماری پرداخت. پس با توجه به اهداف مبانی نظری معماری، وقتی صحبت از تئوری معماری می‎شود، لزوماً بحث نقد معماری مورد نظر نیست. بدیهی است اگر هدف از تدوین تئوری معماری، نقد معماری باشد، به گفته جناب یوسفی واژه معیارهای نقادی برازنده‎تر و بهتر است، لیکن تئوری یا نظریه معماری شامل زیرمجموعه‎های متعددی است که یکی از مهمترین شاخه‎های آن نقد معماری (Architectural Criticism) است. نقد مقوله‎ای است که به توصیف، سنجش و ارزیابی پدیده‎ها می‎پردازد و هدف آن آشکار ساختن حقیقت است. هدف نقد معماری نیز به عنوان زیرمجموعه تئوری معماری، تفسیر، سنجش و ارزیابی اندیشه‎ها و آثار معماری و جستجوی حقیقت مستتر در آنها می‎باشد و زیربنایی برای تدوین نظریه و تحقیق در رشته‎های مختلف معماری محسوب می‎شود. برای نقد معماری باید به مجموعه‎ای از معیارها و ضوابط متکی بود تا بتوان بر اساس آنها آثار معماری را تجزیه و تحلیل نمود. شیوه نقد و معیارهای آن خود مبحث جداگانه‎ای است که حتی در غرب با وجود سابقه دیرینه آنها در مبحث نقد و نقادی، همیشه از مقولات بحث‎انگیز بوده است. برای داوری در مورد یک اثر و نقد آن، بر اساس مکاتب و سبک‎های متعدد موجود در جهان معماری و نیز نظریه‎های نقد ادبی، معیارهای مختلفی برای نقد تاکنون مطرح گردیده است. مثلاً برخی معتقدند نقد یک اثر، داوری درباره کیفیت زیبایی شناسانه آن است و یا برخی دیگر از کیفیات کالبدی، کارکردی به عنوان معیار نقادی نام می‎برند و ... . با توجه به مطالب یاد شده، لازم است بین مبحث تئوری معماری به عنوان یک مقوله فراگیرتر و مبحث نقد معماری به عنوان زیر مجموعه تئوری معماری، تفکیک قائل شد. همچنین باید به این موضوع نیز اشاره نمود که مبحث نقد در کشور ما مبحث نسبتاً نوپایی است و لازم است که بحث‎های بیشتری در این زمینه بین صاحب‎نظران معماری صورت گیرد تا بتوانیم به دیدگاه‎های روشنی در این خصوص دست یابیم. منبع
  3. این نوشته در واقع گفتگویی است که معماری به نام کیوان خسروانی که گویا در فرانسه زندگی میکنید، در گفتگوی با رادیو فارسی فرانسه انجام می دهد و در آن به نقد و بررسی معماری ایرانی می پردازد نوشته زیر را با با دقت بخوانید.خواهشمندم که دیدگاه های خود را در بیان کنید. "ما به معماری تاریخی خود می بالیم. هر ملتی در هر جایی از دنیا، چیزی دارد که آن را تحسین می کند و مایه افتخار خود می داند.مثلاً یونانی ها به پارتنون در آکروپولیس می نازند که فیدیاس ساخته.ولی ما که به تخت جمشید خودمان می بالیم نمی دانیم معمار آن چه کسی بوده. در فرهنگ ایران نام هنرمند هرگز مطرح نبوده. ما استاد عیسی را از وقتی می شناسیم که به دعوت شاه جهان رفت تا تاج محل را بسازد.وقتی در ایران بود کسی خبری از او نداشت. ما حتی نام معمار فین کاشان را هم نمی دانیم.راه دور نرویم، چرا مولانا به ایران برنگشت و در قونیه ماند؟ معماری در یونان باستان تقریباً علم بوده. در صورتی که در تاریخ فرهنگ ایران، هیچ گاه علم و رشته ای آکادمیک نبوده.معماران صنعتگرانی بودند که با ممارست حرفه شان را فرا می گرفتند. فیدیاس در پارتنون کاری کرد تا از بروز خطای دید جلوگیری کند و دید به پرسپکتیو نرود و همه چیز درست به نظر برسد. اما درتخت جمشید چنین تکنیکی به کار گرفته نشده.در گنبد سلطانیه، که از شاهکارهای معماری ایران است، معمار برای این که جلوی لگد گنبد را بگیرد، مجبور به استفاده از هشت مناره شد، در صورتی که برونلسکی در فلورانس همین مناره را بدون مناره لگد گیر ساخته. مصالح معماری ایران همواره فقیر بوده. مثلاً سراهای بازار کاشان بی نظیرند، ولی همه با مصالح ابتدایی ساخته شده اند. در حالی که در ایران، منابع عظیم سنگ موجود بوده.حتی معماران پاکستان و یا هندوستان از سنگ استفاده بسیاری کرده اند. در مساجد مهم اردن، سوریه و فلسطین هم سنگ عنصر مهمی است. در شرایطی که رومیان سنگ گرانیت را با دشواری از مصر می آوردند، برای ساخت پارتنون 250 بلوک سنگی عظیم با وزن 100 هزار تن به کار رفته .مسجد جامع اردستان یا تاریخانه دامغان بناهای بسیار زیبایی هستند، ولی مطابق معمول با مصالح آسیب پذیر ساخته شده اند. حتی در معماری بعد از اسلام، به جز دوره سلجوقی که درخشان ترین دوره معماری ایران است، اوضاع همین طور بوده. در شهر سازی هم همین مشکلات وجود داشته، معادن گچ ایران بهترین ها در جهان اند.ولی حتی یک دیوار هم نیست که به سبک فرسک ( ساخته شده از گچ تازه) مانند دیوار خانه های پمپئی رنگ شده باشد.مساحت فیروزآباد که معلوم نیست کاخ بوده یا معبد، 11 هزار مترمربع است.این محوطه ها در سال های 224 تا 642 بعد از میلاد مکان آبادی بوده و امروز فقط می توان گفت که احتمالاً در اطراف آن شهری وجود داشته در حالی که در شهر پمپئی که 60 سال بعد از میلاد به زیر آتشفشان رفت و در قرن 18 و 19 میلادی کشف شد. خیابان های سنگفرش، خانه، مغازه، پیشخان خرید و حتی پیشخان برای نوشیدن می بینید.خانه ها پاسیو دارند. در تمام این فضاها رنگ های فوق العاده ای به کار رفته. در مورد سایر رشته های هنری وضع ما به مراتب عقب مانده تر از معماری بوده.ما هنر مجسمه سازی نداشته ایم. در واقع دوره شکوفایی در این زمینه را هم معمولاً دشمنان آغاز کرده اند، مثلاً بهترین آثار هنری ایران مربوط به دوره سلوکیان است که فرهنگ یونانی و ایرانی در هم آمیخت. وگرنه در ایران معماری و هنر همیشه تحت سلطه حکومت و در واقع درباری بوده.البته از دوره هخامنشی دستگیره جامی به شکل قوچی زیبا و فوق العاده در موزه لوور موجود است.ولی این ها با آنچه از فرهنگ یونان و روم به جا مانده، قابل قیاس نیست.یونانیان برای ساخت مجسمه تناسبات دقیقی داشتند. مثلاً اندازه کله مجسمه 11/1 تا 12/1 کل طول مجسمه بود.آن ها با سنگ پارچه را کاملاً بازسازی می کردند، اما در ایران این توانایی وجود نداشت.به نقش برجسته های تخت جمشید نگاه کنید، فقط در پای پله هایی که از کاخ صد ستون پایین می آید، نقش برجسته فوق العاده حمله شیر به قوچ حک شده، ولی در اغلب صحنه ها ، مثل نشستن پادشاه روی تخت جمشید، کیفیت کار حتی با نمونه های مصری قابل مقایسه نیست.مصری ها به وجود پرسپکتیو کاملاً آگاه بودند.کله نفر تی تی در موزه برلن چنان زیباست که انگار امروز آن را ساخته اند.این مهارت را به هیچ وجه در مجسمه های ایرانی نمی بینید. در مورد نقاشی دیواری هم باید گفت که از ایران باستان فقط مقداری موزاییک از دوره ساسانی باقی مانده که نمونه های آن هم در موزه ایران باستان تهران و هم در موزه لوور نگاهداری می شود که البته این ها هم بسیار تحت تاثیر تبادل فرهنگی و هنری با روم باستان است.این ویژگی تا حدی ناشی از آن بوده که در ایران همواره تصویرگری ممنوع بوده و بسیاری از مینیاتورهای ایرانی در خفا و صرفاً برای تصویر سازی متون کتابها خلق شده اند. مهم ترین وجه تمایز ایران نسبت به دو تمدن یونان و روم، احترام به حقوق بشر بوده که از منشور حقوق بشر کوروش نشئت گرفته. در فرهنگ یونان و روم برده برداری مرسوم بوده ، اما در ایران هرگز برده ها را به ساخت بناها وادار کرده اند. لوح های پخته گلی کوچکی که رسید دریافت حقوق کارگران ساختمانی بوده ، امروز در دسترس است. جالب است گه حتی مادرانی که در انتظار به دنیا آمدن کودکانشان بودند و توانایی کسب درآمد نداشتند، از طرف حکومت مرکزی کمک مالی دریافت می کرده اند. صحبت ها و تفکراتی که خسروانی بیان کرد به نظرم تفکر بر انگیز باشن.خوشحال میشم نظرات شما رو بدونم
×
×
  • اضافه کردن...