جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'فضای شهری'.
47 نتیجه پیدا شد
-
بسیاری از تلاش های اخیر در زمینه طراحی شهری، بر روی تولید و مدیریت فضاهای عمومی شهرها، متمرکز شده است. در این پژوهش دیدگاه های مختلف طراحی شهری نسبت به فضاهای عمومی شهری مورد بررسی قرار گرفته و اهمیت این فضاها در طول تاریخ و مفاهیم چندگانه و متعارض آن، و همچنین نقش این فضاها در جوامع شهری دوره مدرن بررسی شده اند. در تمام شهرها، در هر نقطه ای از جهان و در هر مقطعی از تاریخ که باشند، یکی از مشخصه های صالی سازمان سیاسی و اجتماعی آنها تفاوت زندگی مردم در عرصه های عمومی و خصوصی شهر است. حضور مردم در عرصه شهری به نحوه سازماندهی مدیریت و فضا بستگی دارد و نوع این سازماندهی و مدیریت می تواند تعیین کننده الگوهای رفتاری در فضای شهری و زندگی اجتماعی در شهرها باشد. یکی از روش های معمول در سازماندهی فضا، تعریف برخی از مکان های خاص به عنوان فضاهای خصوصی و تعریف بقیه فضاها به عنوان فضاهای عمومی است. نویسنده: علی مدنی پور دانلود مقاله
- 2 پاسخ
-
- 11
-
- فضاهای خصوصی
- فضاهای عمومی
- (و 7 مورد دیگر)
-
مقالات شهرسازی نشریه هنرهای زیبای دانشگاه تهران
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات شهرسازی
تو این تاپیک مقاله های شهرسازی که تو مجله هنرهای زیبا دانشگاه تهران هستش به صورت PDF آورده شده. مقاله ها به صورت فایل زیپ شده برای دانلود قرار داده میشن. مقاله 1- ارزيابي اثرات كالبدي – فضايي برج سازي در تهران محلات فرمانيه – كامرانيه نویسنده : دکتر محمدمهدی عزیزی منبع : نشریه هنرهای زیبا – دانشگاه تهران – شماره 4و5 – تاریخ انتشار : 1/12/1377 دریافت مقاله مقاله 2- ارزيابي دوره آموزشي دکتراي شهرسازي دانشگاه تهران نویسنده : دکتر سید حسین بحرینی – دکتر منوچهر طبیبیان منبع : نشریه هنرهای زیبا – دانشگاه تهران – شماره 30 – تاریخ انتشار : تابستان 1386 دریافت مقاله مقاله 3- افزايش قابليت پياده مداري،گامي به سوي شهري انساني تر نویسنده : مهندس سید محمد مهدی معینی منبع : نشریه هنرهای زیبا – دانشگاه تهران – شماره 27 – تاریخ انتشار : 29/9/1385 دریافت مقاله -
خاطرات سفر همواره از دلپذیر ترین رویاهای انسان است هنگامی که تجربیات سفر را در ذهن خود مرور می کنیم از یاد اوردن ان مکانهای زیبا که کمتر فرصت دیدن دوباره ان است احساس لذت کرده و بی گمان بعد از سختی ها و خستگی های روزانه دیدن چنین فضاهایی سبب ارامش خاطر و از بین رفتن دغدغه های ذهنی بسیار است.ارسطو کلیه اصول شهرسازی را در یک جمله خلاصه کرده است:یک شهر باید به نحوی ساخته شود که ساکنان آن احساس امنیت و رضایت کنند.برای تحقق این امر نباید شهرسازی فقط یک مسئله تکنیکی باشد بلکه در این مورد خلاقیتهای هنری نیز باید به کار گرفته شود این موضوع هم در دوران باستان و هم قرون وسطی و رنسانس و هر دوره ای که به هنرهای زیبا اهمیت داده شود مشهود است.فقط در قرن حاضر است که محاسبات دقیق ریاضی اولویت یافته و توسعه شهر و فضاهای مربوط به ان صرفا جنبه تکنیکی یافته است.از این رو فقط بعد ریاضی مسئله حل شده است و بعد هنری ان نه.امروزه مفهوم یک میدان باز در شهر کاملا دگرگون شده استو به ندرت چنین جاهایی برای برگزاری اعیاد و مراسم خاص یا رفع نیازهای روزانه مورد استفاده قرار می گیرند عملکرد این مکان ها امروزه فقط تامین نور و هموای بیشتر و ایجاد فضای باز در پهنه ای از بافت مسکونی یکنواخت و کسل کننده است و همچنین می تواند برای برخی از بناهای بزرگ چشم اندازی بازی پدید اورد تا اثر معمارانه این بناها را بیشتر نشان دهند.ولی در دوران باستان وضعیت کاملا فرق می کرد در ان دوران میدان های اصلی از نیازهای اولیه و اساسی شهر محسوب می شدند زیرا در این مکان ها بخش بزرگی از فعالیت های عمومی شهر جریان داشت.فعالیت هایی که امروزه به جای میدان های باز در فضاهای بسته انجام می گیرد.در یونان باستان شورای شهر در اگورا و فضای باز تشکیل جلسه می داد.شباهت زیادی بین یک فوروم با فضایی که دور تا دور ان به شکل معمارانه ای محصور و به طرز زیبایی با نقاشی و تندیس های متناسب و زیبا تزئین شده است.این فضاها با توجه به کارکرد مختلفشان برای عامه و با در نظر رفتن اینکه حکومت عایدات ناشی از ان را صرف مخارج انجا می کرد تعبیه می شده فوروم برای کل شهر جنبه همان حیاط داخلی یک خانه مسکونی تک واحدی را دارد که دارای تزئینات زیباستدر واقع یک تالار اصلی با مبلمان متفاوت و باشکوه را نشان می دهد.به طوری که می توان گفت در حکم خلق کردن یک فضای داخلی عظیم و مجلل ولی بدون سقف است.پائوسانیاس در همین زمینه می گید :مکانی را که فاقد بنای عمومی و میدان است را نمی توان شهر نامید .میدان های اصلی در جنوب اروپا هنوز هم از سبک فوروم ها پیروی می کنند که هنوز نقش خود را در زندگی اجتماعی حفظ کرده اند و هنوز هم عمومی است. برای مشاهده متن کامل کلیک فرمایید سمانه ابولی - همکار افتخاریTTIC
- 17 پاسخ
-
- 13
-
- فضای شهری
- میدان شهری
-
(و 7 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مفهوم منظر شهری مقدمه : ادموند بیکن بر این اعتقاد است که ساختن شهر یکی از بزرگترین دستاوردهای بشری است که شکل آن همواره شاخص شناخت بی رحم درجه تمدن بشر بوده و خواهد بود. او مجموعه تصمیمات مردم ساکن آن شهر را تعیین کننده شکل آن می داند و به نظر او در شرایط خاص، حاصل تاثیر این تصمیمات در یکدیگر قدرتی است چنان روشن و شکیل که به زاده شدن شهری اصیل می انجامد. بیکن در بخشی از کتاب «طراحی شهرها» به عنوان «شهر حاصل عملی ارادی» بر این تصور که شهرها یک جور حادثه عظیم اند که خارج از اختیار و اراده انسان رخ داده و صرفاً از قانونی تغییر ناپذیر تبعیت می کنند، خط بطلال کشید. به همین قیاس می توان گفت که منظر شهری نیز بعنوان یک شاخص و نماد درجه و کیفیت تمدن و روحیات جمعی هر ملت و قومی حاصل تصمیمات و تصورات مردم آن شهر است و منظر شهری حاصل عمل ارادی و نه محصول اتفاقی یا خارج از حیطه قوانین و قواعد انسان فهم است. با وجود اینکه امروزه دیگر بر تصور «خارج از اراده انسانی بودن شهر» پافشاری نمی شود و تقریباً همگان با نظر بیکن هم عقیده اند اما هنوز تصور دیگری با قوت و قدرت پابرجاست و آن تحلیل و تفسیر شهر و منظر شهری بدون توجه به انسان هم به عنوان سازنده آن و هم بعنوان ادراک کننده آن است. دیدگاه های مختلف در ماهیت منظر شهری به طور خلاصه سه نظریه مورد «حالت وجودی» کیفیت منظر شهری مطرح می باشد : تلقی کیفیت منظر شهری به مثابه صفتی که ذاتی محیط کالبد شهر بوده و مستقل از انسان بعنوان ناظر و مدرک وجود دارد. تلقی کیفیت منظر شهری به مثابه مقوله ای کاملاً ذهنی و سلیقه ای که توسط ناظر ساخته می شود و هیچ گونه رابطی به ساختار و خصوصیت محیط کالبدی ندارد. تلقی کیفیت منظر شهری به مثابه «پدیدار» (فنومن) با رویدادی که در جریان داد و ستد میان خصوصیات کالبدی و محسوس محیط از یک سو و الگوها، نمادهای فرهنگی و تواناهیهای ذهنی فرد ناظر از سوی دیگر شکل می گیرد. در این تلقی پدیدار شناسانه، مفهوم منظر شهری، مفهومی قابل تفسیر و تاویل است. دو تلقی اول امروزه با بررسی های عمیق فلسفی و مطالعات نحوه ادراک انسان از فضای مصنوع مورد تردید واقع شده اند و عموم صاحبنظران بر وجود رابطه ای تعاملی و دو طرفه بین انسان و محیط مصنوع اتفاق نظر دارند. بعنوان مثال کریستیان نوربری شولتز براساس حضور عمیق انسان در فهم فضا و وجود یک رابطه سه گانه بین انسان با فضای هستی و فضای مصنوع، شهر را مورد تفسیر قرار می دهد. در این نگاه انسان موجودی متفکر است که سعی می نماید با شرایطی که محیط فرا روی او قرار می دهد، آنرا معنی دار می سازد. انسانی که پا به فضای هستی می گذارد در آن تفکر نموده و با درک آن به آفرینش فضا یا قوام بخشیدن به فضای هستی می پردازد. از نظر شولتز می توان دو مرحله برای روند ساختن بوسیله انسان ترسیم نمود. مرحله نخست «درک» او از فضای هستی است و مرحله دوم ساختن او بر اساس ادراک و درک از فضای هستی است. بعد از مرحله ساختن، کالبد مصنوع نیز بر ادراک ذهنی انسان تأثیر می گذارد و این دور، تعامل انسان و محیط را بوجود میاورد. به این ترتیب، منظر شهر برآيند مجموعه ادراكات محسوس و ذهنيت انسان از محيط شهری است. در ابتدا ادراكات محسوس نتيجه تاثير كليت عواملي كه حواس انسان را متاثر مي سازد، بدست میآیند. درمرحله بعد شناخت محسوس از محيط در تركيبي مادي – معنوي با ذهنيت و خاطرات افراد موجودي جديد خلق مي كند كه منظر نام دارد. ادراك منظر شهري: در نخستين گام، ادراک منظر شهری ادراكي محسوس است كه موجب لذت، نشاط، آزردگي، ترس و ساير واكنشهاي حسي آدمي مي شود. در حقيقت عمده ترين اثر كيفيت سيماي شهر در محدوده اين گروه از واكنشهاي روحي به ظهور مي رسد. ادراكات محسوس از منظر شهر، تنها در زمينه عناصر بصري نبوده، بلكه سر و صداي محيط، بو و ساير عوامل تاثير گذار بر حواس انساني نيز در شكل دهي به آن ايفاي نقش مي كنند. از سوي ديگر منظر به داده هاي محسوس جهان اطراف ما خلاصه نمي شود. بلكه پيوسته در ارتباط با ذهنيت ناظر، تشخص مي يابد : ذهنيتي كه بيش از يك نگاه بصري معمولي است. یعنی در منظر شهری نگاه به شهر و محیط شهری، نه فقط بوسیله چشم سر بلکه به همراه «چشم دل» یا «چشم ذهن» صورت می گیرد و ترکیبی از این دو نگاه است. از اين رو بررسي منظرين غير از ريخت شناسي محيط به شمار مي آيد. ذهن انسان تصویر ذهنی شهر را بر مبنای تاثیرات حسی، تجربیات و خاطرات شخصی، قضاوت زیبایی شناسایی تجربیات جمعی و گروهی و خاطرات جمعی، حوادث تاریخی و چارچوب فرهنگی ارزش ها و آرمان ها و ایده آل ها شکل می دهد. که به منظر شکل می دهد و هم در منظر شکل می گیرد. زیرا خلق معنا فرایندی منفعل نیست که ذهن اطلاعات حسی را دریافت کند و آنها را بر اساس قوانین تداعی معانی به هم متصل کند. بلکه فرآیندی فعال و خلاق است در این فرآیند عین و ذهن یک واحد را تشکیل میدهند و ذهن جهانی را که در فرآیند ادراک حس می کند، می آفریند. یعنی معنا هم شامل موارد واقعیت مادی (محسوس) و هم زاده ذهن شناساست. منظر شهري نیز در آغاز امري عيني است كه بواسطه كيفيت ظهور عوامل فيزيكي محيط موجوديت مي يابد. لكن تدريجاٌ و بواسطه حضور در شرايط تاريخي و تكرار شدن در مقابل گروه انسانهاي ادراك كننده آن، واجد نوعي وجود ذهني گشته و به عنصر مشترك پيوند دهنده افراد جامعه بدل مي گردد. منظر در اين حالت موجودي عيني – ذهني است كه در هر دو عالم واقع و ذهن داراي موجوديتي است كه قطع هيچ يك از آنها مقدور نيست. به تعبیر راپاپورت؛ « منظر شهری کلیتی است که حتی پس از ترک محیط نیز در خاطر انسان می ماند، حاصل تعامل میان انسان (ناظر) و محیط اوست؛ ارتباط متقابل شخص و مکان... منظر شهر مجموعه ای از گشتالت هاست. وقتی کلیتی ذهنی می شود که به آن معنایی استوار داده شود که از ظرفیت فرهنگی یا منطقه ای اقتباس شده است. منظر شهری در واقع کلیت به هم پیوسته ای از نمادها و نشانه هاست که به مفاهیم، ارزش ها، معانی و چیزهایی شبیه به آن واقعیت می بخشد.» ویژگی اصلی مفهوم منظر شهری آن است که به عنوان یک پدیده «عینی – ذهنی» انسانی – کالبدی و یک ساختار اجتماعی – فضایی مطرح می گردد به عبارت دیگر منظر شهری پدیداری است که تنها از طریق تجربه انسانی و در تعامل میان انسان و محیط آشکار می شود. این مفهوم از مفهوم فضایی و سه بعدی کالبد فراتر رفته و با لحاظ گردیدن، بعد «معنا» یک تحول چارچوبی از پارادیم «فضا» به پارادیم «مکان» دانست. اگر گفته کریستن نوربرگ شوانتز را که «مکان فضایی است که معنایی بدان افزده شده باشد و وظیفه معماری متجسد نمودن معناست بپذیریم، در اینصورت وظیفه طراحانی را که در صدد خلق «منظر شهری» باشند، باید جستجو و کشف معانی تاریخی، طبیعی، فرهنگی در محیط شهری و عینیت بخشیدن به آنها در قالب های کالبدی و بصری تعریف نمود. در مجموع باید گفت: موضوع منظر شهري مقولهای دو بعدي به شمار ميرود : از يك سو به مولفه هاي محسوس (و عمدتاٌ بصري) سازنده فضا مي پردازد و از سوي ديگر به شرايط ذهني فضا شامل ابعاد تاريخي، خاطره اي، هويتي و امثال آنها نظر مي كند. منابع: مبحث سیما و منظر شهری، طرح پژوهشي تدوين راهبردهاي ساماندهي نواحي اطراف ايستگاههاي مترو. پژوهشكده نظر. 1381 دکتر سید امیر منصوری، جزوه درس منظر شهری،گروه معماری منظر، پردیس هنر های زیبا، دانشگاه تهران مجله آبادی، شماره 53 ویژه نامه منظر شهری
- 58 پاسخ
-
- 21
-
- فضای شهری
- مفهوم منظر شهری
- (و 19 مورد دیگر)
-
گردشگری شهری و آثار آن بر سیمای شهر و فضاهای شهری
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در برنامه ریزی شهری و منطقه ای
گردشگری شامل همه خدمات و ویژگیهایی است که در کنار هم قرار می گیرند تا آنچه مسافر می خواهد، فراهم آورند و انواع مختلفی دارد. اما صاحبنظران گردشگری در دنیا، 4 فضای کلی را برای آن مشخص کرده اند: 1- فضای روستایی یا جهانگردی سبز 2- فضای کوهستانی برای ورزشهای کوهستانی 3- فضای ساحلی با ویژگیهای خاص خود 4- فضای شهری سرآمد انواع این گردشگریها و پر مشتری ترین آنها گردشگری شهری است؛ بطوریکه با توجه به جایگاه ویژه شهر، در بسیاری از کشورهای موفق در این صنعت، شهر پایه و اساس توسعه گردشگری است. ایجاد و توسعه فضاهای شهری مناسب، بازسازی فضاهای ظاهراً متروک و مرده به قصد زنده کردن جنبه های کهن جامعه از جمله آثار توسعه گردشگری شهری است. بدین منظور بسیاری از شهرها درصددند تا از ویژگیها و امکانات خاص شهر خود سود برده و از مزایای جلب توریست شهری بهره گیرند. فضاهای شهری در شهرهای معاصر را می توان به دو دسته تقسیم نمود: الف- فضاهای مدرن یا جدید نظیر پارک ها، مراکز فروش مدرن، فرهنگسرا ها، میادین و پلازاها. ب- فضاهای سنتی نظیر بازارها، امام زاده ها، گورستان ها، باغ ها، مساجد و سایر اماکن تاریخی. از این منظر، تاثیر گردشگری بر کالبد فضاهای شهری نیز قابل تقسیم به صورت ذیل است: الف- گردشگری و ایجاد و توسعه فضاهای شهری مدرن و جذاب ب- گردشگری و احیا و باز زنده سازی بافتهای تاریخی و فضاهای کهن شهری گردشگری و ایجاد و توسعه فضاهای شهری مدرن و جذاب ایجاد فضاهای شهری قوی بر اساس فعالیتهای جدید و تأكید بر توسعه فعالیتهای گردشگری و ایجاد جاذبه های بیشتر برای ماندگاری همراه با توسعه هستههای كار و فعالیت با هدف توسعه موزون شهر و پیوند كار و سكونت در تمام منطقه شهری و ایجاد یك نظام چند هستهای، انعكاس تجربهها و درسهای نظری و عملی است كه از كلانشهرها و شهرهای جهان میتوان آموخت و به كار گرفت. ایجاد و توسعه انواع مراکز اقامتی مدرن، فضاهای تفریحی و سرگرمی، فضاهای خرید بزرگ شهری، موزه ها و مراکز فرهنگی و هنری بویژه فرهنگ و هنر بومی با هدف توسعه گردشگری موجب بهره مند شدن ساکنین شهر از این خدمات خواهد بود و رضایت عموم را به همراه خواهد داشت. مرکز ژرژپمپیدو پاریس سالانه توجه هزاران گردشگر را به سوی خود جلب می نماید. گردشگری و احیا و بافتهای تاریخی و باز زنده سازی فضاهای کهن شهری بافتهای تاریخی كانون و هسته شهرها هستند. حیات این بافتها طی سده های گذشته پایه بسیاری از آداب و رسوم و حتی فرهنگ موجود و نیز رونق اقتصادی شهر و منطقه بوده است. فضاهای شهری تاریخی قبل از همه وظیفه دارند تاریخ، هویت عینی و ذهنی شهر را حفظ كنند و در زندگی جاری سازند. پاسدار همه خاطرهها و یادمانها بوده و از این رو باید فعالیتهایی را در كالبد خود جای دهند كه با هدف یاد شده انطباق یابد. چنین فضاهایی با توسعه فعالیتها و فضاهای گردشگری در حفظ بناها و عناصر تاریخی خود موفق میشوند و حضور روز و شب شهروندان و گردشگران را امكانپذیر میسازند. حضور مردم، جوانان و نوجوانان، جشنها، انواع تظاهرات اجتماعی، برپایی نمایشها و معرفی فرهنگهای گوناگون با برپایی مراسم و جشنها، اشكال گوناگون تعاملات اجتماعی و فرهنگی و هر آن چه مظهر تنوع فرهنگی و قومی یك ملت بزرگ با تاریخ هزاران ساله است، تمام این جلوهها كه در رشد و ارتقای فرهنگ و دانش یك شهر و ملت موثر است، در چنین فضاهایی زمینهساز رشد صنعت گردشگری و جلب گردشگران داخلی و خارجی است. از این رو اقتصاد مركز تاریخی شهر با صنعت و فعالیتهای گردشگری شكل میگیرد و حیاتی تازه می یابد. توان اقتصادی مراكز تاریخی موضوع دیگری است كه از نظر كارشناسان محرك و تقویتكننده محسوب میشود. اقتصاد پایدار با تاكید بر گردشگری در مراكز تاریخی میتواند منشا بهرهبرداری اقتصادی فراوانی از این مراكز شود که این موضوع خود بهانهای برای تجدید حیات مراكز تاریخی و موجب بازگردانده شدن كاركردهای فاخر و برتر با توجه به ظرفیتهای این فضاها به آنها می باشد. در زمان معاصر با شناخت عوامل اصلی تخریب بافتهای با ارزش تاریخی و سازگاری واژگان نوین طراحی معماری با زبان كهن معماری بومی میتوان در جهت بهبود محیط شهری و جهتهای توسعه آتی آن نقشآفرین بود. فلسفه احیا و دوبارهسازی اندامهای صدمهدیده و فرسوده شهرها، ریشه در همین جایگاه دارد و به نظر میرسد یكی از موثرترین راهكارها در احیا دوباره بافتهای تاریخی، ایجاد فعالیتهای مجدد در این مناطق با توجه به تواناییهای فیزیكی و كالبدی آنهاست. ایجاد محوررهای گردشگری می تواند بعنوان یکی از روشهای احیای فضاهای تاریخی شهری و جذب توریست مورد استفاده قرار گیرد. محورهای گردشگری در صورت دارا بودن ارزشها و ویژگیهای یاد شده میتواند بافت پیرامونی خود را متحول كند. به طور مثال ایجاد فعالیتهای تجاری در محور توریستی به نحوی كه مورد توجه گردشگران باشد، اقتصاد محله را متحول میكند و با تغییر كاربری بناهای با ارزش به عنوان محلهای استراحت مانند هتل و رستوران نیز در این موضوع موثر است. از دیدگاه دکتر سید محسن حبیبی ، طراحی مسیرهای پیاده گردشگری با هدف حفاظت از بافت و رونق بخشیدن به صنعت گردشگری یكی از مهمترین اقدامات برای باز زندهسازی این بافتها به شمار میرود. زیرا از آن جا كه نتایج مثبت این اقدام از سوی ساكنان و بهرهبرداران این مناطق، درك میشود میتواند مداخله و مشاركت آگاهانه آنها را برای بهسازی و اصلاح بافت برانگیزد. از دیدگاه وی، اهمیت و ارزش این بافتهای كهن چنان است كه هم اكنون و با محدودترین امكانات ضروری، توانستهاند بسیاری از گردشگران را به خود جذب كند. بنابراین ساماندهی و احیای این مراكز شهری با استفاده از پیاده راهها علاوه بر تحقق هدف حفاظتی این بافتها به دلیل ارتقای كیفی فضاهای مربوطه و تجهیز مناسب آنها نه تنها نیازهای ساكنان به فضاهای مطلوب شهری برای زندگی جاری را تامین میكند، بلكه چرخهای توسعه گردشگری در این بافت را فعال میكند و این امر نه تنها موجب افزایش هویت اجتماعی و فرهنگی مجموعه بافت میشود، بلكه راهكارهای موثر و تجربه شده برای ایجاد و بازتولید عرصههای عمومی و هویت از دست رفته و خاطرات زدوده شده از بافتهای تاریخی شهرهای ایران است. مقاله "بررسی و تبیین نقش صنعت گردشگری در توسعه فضاهای شهری"، مینا انوری آریا و مینا نساج ، همایش منطقه ای جغرافیا، گردشگری و توسعه پایدار، اسلامشهر، 1386 منبع:آرک نویز- 4 پاسخ
-
- 7
-
- فضاهای مدرن
- فضاهای خرید بزرگ شهری
-
(و 21 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
- فضاهای مدرن
- فضاهای خرید بزرگ شهری
- فضاهای سنتی
- فضای کهن شهری
- فضای کوهستانی
- فضای تفریحی
- فضای تاریخی شهری
- فضای روستایی
- فضای ساحلی
- فضای شهری
- محیط شهری
- مرکز ژرژپمپیدو پاریس
- مرکز تاریخی شهر
- هویت ذهنی شهر
- هویت عینی
- کلانشهر
- کالبد فضای شهری
- گردشگری شهری
- بافت تاریخی
- باز زنده سازی
- سیمای شهر
- شهرهای معاصر
- عرصه عمومی
-
استفاده از رنگ در شهر رنگ يكي از جنبه هاي مهم زندگي شهري است. رنگ از جمله خصوصياتي است كه در كنار شكل، ابعاد، جنسيت و بافت هر شيء، حجم يا فضاي آن را به ما مي شناساند. در بيشتر موارد نخستين چيزي كه بيننده در مورد يك شكل شناسايي مي كند، رنگ است. تصور دنيايي بدون رنگ براي هيچ يك از ما ممكن نيست. در محيط شهري رنگ را همه جا مي توان ديد؛ در بدنه و نماي ساختمانها، پوشش بام، كف سازي ها، مبلمان شهري، فضا ي سبز، خودروها و حتي آسمان شهر و نيز رنگ آميزي لباس افراد كه همگي نقش مهمي در تعيين چهره رنگي شهر دارند. براي مثال در جامعه ما رنگ هاي تيره و كدر، رنگ هاي غالب هستند كه مسلما شهرهاي ما را متفاوت از شهرهايي مي كند كه مردم آن تمايل به رنگ آميزي هاي تند و شاد دارند. رنگ ها نه فقط از نظر زيبايي بخشيدن به دنياي اطراف ما اهميت دارند، بلكه تاثيرات عاطفي - رواني قوي نيز بر اشخاص مي گذارند. رنگها تعابير رواني مختلفي دارند و همان طور كه گفته شد، مي توان خصوصيات افراد يا جامعه را از روي رنگهايي كه استفاده مي كنند و دوست دارند، شناسايي كرد. از اين جهت رنگ ابزار مهمي در جهت هدايت و القاي حالات رواني خاص به افراد و جوامع است. فضاهاي تيره و ناهمگون، افراد را دچار افسردگي و فشارهاي رواني ناخواسته مي كند، در حالي كه خود افراد نيز از دلايل واقعي آن با خبر نيستند. از رنگ مي توان در طراحي فضا بهره فراون برد. رنگ به كاهش خستگي و برانگيختن چشم كمك مي كند. رنگها زمينه متنوعي از فضاها كنتراست ها را در ساعات مختلف روز پديد آورده و در هر ساعت، سايه روشنهاي جديدي به وجود مي آورند و فضا را متنوع و سرزنده مي كند. ضمن اين كه با استفاده از رنگ مي توان به فضا يكپارچگي و وحدت بخشيد يا آن را متمايز و قابل شناسايي نمود. جالب اين كه اين استفاده معمولا هزينه خاصي را به سازنده و استفاده كننده تحميل نمي كند. رنگها معاني نمادين دارند و حتي در تصورات ذهني ما نيز هر بنا با رنگهاي خاصي تداعي مي شود. مثلا رنگهاي فيروزه اي و آبي ياد آور بناهاي مذهبي و مساجد هستندو يا با ديدن رنگهاي تند و شاد به ياد فضاهاي كودكانه مي افتيم. رنگهاي مختلف مي توانند ياد آور آرمانها، معاني و وقايع خاص باشند. براي مثال رنگهاي سبز تيره و سياه براي مراسم عاشورا و رنگهاي زرد، سرخ، نارنجي ياد آور فصل پاييز و آغاز مدارس است كه هر يك چهره متفاوتي به فضاي شهر مي دهند. توسعه زندگي شهري در ربع قرن گذشته چنان ولوله اي در تمامي ارکان زندگي ما انداخته است که مديريت فضاي شهري در آرايش و پيرايش ديرهنگام و عجولانه هنوز هم آثار ناپختگي خود را براي هر شهروند تماشاگري به ادراک درمي آورد. از جمله اين آثار ترکيب و کيفيت رنگي است که در رنگ آميزي سطوح پياده رو ها، نرده ها، پلکان ها، پل هاي هوايي، تير چراغ برق ها، جدول هاي کنار خيابان ها، صندلي ها، ديواره زير پل ها در اتوبان ها و... به کار رفته است. هر چند مسوولان مديريت شهري به دنبال انداختن طرحي نو در اين باره هستند ولي مسووليت من شهروند در اين باره چيست؟ انسان به عنوان موجودي ادراک کننده رنگ هاي پيرامون خود در طبيعت و محيط زندگي را براساس قوانيني از روانشناسي فيزيولوژيک، اصول رنگ ها و روانشناسي آن در بستر فرهنگي بي واسطه اش دريافت مي کند. در سلسله مراتب نيازهاي انساني مي توان به نياز به زيبايي و آرامش اشاره کرد. اگر نيازهاي پايه اي چون نيازهاي فيزيولوژيک نياز به امنيت، نياز به تعلق خاطر و حمايت اجتماعي در انسان تشفي يابند، ارضاي نيازهاي سطح بالاتر انسان چون زيبايي، احترام، عدالت و معنويت ضرورت خواهد يافت. فضاي شهري در زندگي امروزه شهروندان پتانسيلي چند منظوره جهت تشفي نيازهاي متنوع انساني را در خود دارد. اگر از کودکي که در خانواده اي گرم، شاد، آزاد و مسوول به سر مي برد خواسته شود که شهري را ترسيم کند و آ ن را رنگ آميزي کند يعني نقاشي کند به احتمال زياد از رنگ هايي متنوع، شاد و روشن و گرم استفاده خواهد کرد و خرسندي اش را با چشماني که از شوق برق مي زند نشان خواهد داد. رنگ ها در محيط زندگي انساني بازتاب لايه هايي عميق از تاثر است. تمايلات، خواسته ها، احساس ها، آرزوها، انديشه ها و خاطرات کهن آدمي را گزارش مي دهد. استفاده از رنگ در شهر را از دريچه هاي مختلفي مي توان نگريست و بررسي کرد. ما مي توانيم از رنگ آميزي با استفاده از مواد، مصالح، اشکال و حجم ها در فضاي شهري به عنوان عاملي در هماهنگي با نيازهاي متعالي شهروندان چون شادابي، توازن و تازگي توام با ضرورت هاي زندگي شهري مانند پيام رساني، آشناسازي، آسان سازي و نمادسازي که آن هم نگاه و زندگي شهروندان را هدف مي گيرد، بنگريم. چيزي که بيش از همه خود را در اين ميان نمايان مي سازد چگونگي تحقق چنين کيفيتي با بهره گيري از رنگ در موقعيت هاي متنوع شهري است. اگر نهادها و فرآيند جامعه مدني به شکل مطلوب تري در عرصه عمومي فعال شوند و اعضاي شوراي شهر و شهرداري نمايندگي افکار عمومي را داشته باشند و شهروندان با حضور فعال خود در روال هاي دموکراتيک تغيير وضعيت زندگي خود مشارکت کنند شايد بتوان براي چنان کيفيتي راه هايي جست. بهره گيري از هنر و تجربه هنرمندان و درايت و هوشمندي متخصصان در رنگ آميزي ظاهر شهر مي تواند شرايط بهتري را براي تامين بهداشت رواني شهروندان فراهم سازد. سنتي که از ديرباز خود را در معماري بناهاي تاريخي و نمادهاي ديني و ملي چون رنگ فيروزه اي گلدسته ها و گنبدها و رنگ نيلگون طاق ها و شبستان ها و رنگ خاکي ستون هاي سنگي و آجرنماها و... به دست هنرمندان، دانشمندان و معماراني بنام و گمنام بر خاطره کهن ما ردپايي گذارده است. کاشي کاري سبزرنگ خيابان، نقاشي هاي شهر و... همگي بر اين روش بازسازي شده اند. چنين کيفيتي در شهر احساس همدلي، ستايشگري و خرسندي ناشي از تماشاگري شهروندان احساس تعلق اجتماعي و ملي را تامين خواهد کرد. طراحي نرده ها، فضاهاي سبز، به کارگيري مواد و مصالح نوآوري شده، نورپردازي ها با رنگ آميزي مشاطه گران شهري مي تواند نويددهنده شرايطي مدرن و مطلوب در گستره هزار توي فرهنگ ايراني و آييني باشد و در غير اين صورت هشداردهنده نسبت به استفاده هاي نامناسب از امکانات بومي و غيربومي است. اگر از شما خواسته شود شهر خود را دگرباره نقاشي کنيد، از چه مواد، اشکال و رنگ هايي بهره خواهيد برد؟ اگر اين رنگ ها بخواهد ما را به راستي، سلامت و صلح فرا بخواند و ما را به ازل و ابد بکشاند، چه رنگ هايي را انتخاب خواهيد کرد. راستي رنگ خدايي که بهترين رنگ هاست، کدام است؟ رنگ در شهرهاي قديم در بناها و فضاهاي قديم، رنگهاي طبيعي مصالح محلي كه بناها به وسيله آنها ساخته مي شد، به شهر چهره اي هماهنگ و همگون مي داد و با روحيه، اقليم و فرهنگ مردم نيز بيشتر مطابقت مي كرد به اين ترتيب رنگ هر شهر تثبيت شده بود و جنبه اي از هويت آن محسوب مي شد. بنابراين، با وجود تفاوت در مقياس و عملكردها، نوعي وحدت كلي بر سراسر شهر حاكم بود. هر شهر هويت رنگي خاص داشت. در اين شهرها، بناهاي شاخص شهري به ويژه بناهاي مذهبي با تزئينات كاشي فيروزه اي رنگ در زمينه خاكي خود مي درخشيدند و خود را متمايز مي كردند. شهرهاي كويري، با آسمان آبي، درختان سبز و بناهاي خاكي و گنبدهاي فيروزه اي رنگ، تصويري چشم نواز در ذهن وخاطر هر بيننده اي حك مي نمودند. تجربه حركت در چنين فضاهاي شهري به دليل وحدت آن، آرامش بخش و به دليل تنوع رنگي به جا و حساب شده سرزنده و متنوع بود. رنگ در شهر هاي امروز... بر عكس در شهرهاي امروز ما، استفاده از رنگ به معضلي بدون پاسخ تبديل شده كه سازندگان، معماران و طراحان ومردم عادي را به استفاده بي فكر و كوركورانه از رنگ كشانده است. شهرهاي ما يك بوم رنگي بي هويت و مغشوش هستند كه تنها موجب افسردگي روان پريشي و عصبيت افراد جامعه مي شوند. در جامعه ما حساسيت افراد نسبت به فضا از ميان رفته و افراد فاقد نگرشي منسجم در مورد چگونگي نمود فضاها هستند. در نتيجه با فضاها به صورت انفعالي برخورد شده و اجازه داده مي شود كه سرعت زندگي روزمره و وقايع، ما را به دنبال خود بكشد ! ما با مسائل مهم فضاهايمان از جمله رنگ به صورت مقطعي و موردي برخود مي كنيم. شهرهاي امروزي غالبا خاکستري هستند عناصر رنگي در آنها بيشتر سيماي رنگارنگ زباله هايي است که در همه محيط هاي شهر خودنمايي مي کنند؛ پل ها، ساختمانهاي سيماني، سنگي و درختاني که از فرط آلودگي هوا سبزي شان رنگ باخته ديگر مجالي براي عرض اندام رنگ در آنها باقي نگذاشته است بطوري که متاسفانه شهروندان در برخورد با اين نمادهاي خشک و خشن تنها با آشفتگي بصري مواجه مي شوند و آنچه بايد در خدمت آرامش رواني شهروندان باشد برعکس عمل مي کند، از طرفي هم در اين رابطه هيچ گونه اصول و مباني مدوني براي محيط هاي شهري تعريف نشده، تا بتوان بر اساس آن مديران و طراحان و حتي مردم را در انتخاب رنگهاي مناسب براي محيط زندگي شان هدايت كرد. رنگ به عنوان يکي از مهم ترين عناصر بصري مي تواند نمودي فعال و تاثيرگذار در منظر عمومي يک شهر داشته باشد. که با اين همه در حال حاضر ضوابط و اصول مرتبط با کاربرد رنگ در شهر مدون نشده و اين بخش از زيباسازي شهرها بر پايه سليقه هاي مديران و کارشناسان هدايت مي شود. علاوه بر اين امروزه متاسفانه رنگ به وسيله اي براي خودنمايي تبديل شده است، توجه به جنبه هاي عملكردي و فيزيكي رنگ بدون توجه به ابعاد و تاثيرات رواني آن باعث آزاردهنده بودن رنگهاي به كار رفته در محيط مي شود. مديران از افراد غير متخصص در طراحي و تجهيز فضاهاي شهري استفاده مي كنند و سپس با وجود صرف هزينه وانرژي زياد با تعجب به نتايج تاسف بار به وجود آمده مي نگرند. در معماري تك بناها نيز افراد غير متخصص و گاه حتي متخصص تنها براي خودنمايي، جلوه فروشي و متمايز كردن بنا از ساير بناهاي مجاور از رنگ هاي ناهمگون و نامتجانس با زمينه، عملكردو شخصيت بنا و محيط اطراف استفاده مي كنند كه با گذشت زمان، نادرستي اين انتخاب ها آشكار مي شود. استفاده از رنگهاي طبيعي در شهر همان طور كه مبلمان منزل و فضاي محيط مسكوني بايد از هماهنگي و نظم در انتخاب رنگها برخوردار باشد، اجزاء تشكيل دهنده شهر نيز در صورت تبعيت از اصول تركيب و هماهنگي در رنگها فضايي مطلوب و آرامش بخش را براي شهروندان خواهد ساخت. فضاهاي سبز شهري مهمترين عنصر تامين كننده تنوع رنگ هستند، و در شكل دهي به سيماي رنگي شهر نقش اساسي دارند. رنگ مهمترين عامل در جذابيت پارك ها و فضاهاي سبز شهري است و آگاهي از كاربرد متناسب رنگها موجب نيل به مقصود خواهد شد. يكي از وظايف طراحان چشم انداز، آگاهي از دانش تركيب رنگ، روانشناسي رنگها و آشنايي با گونه هاي گياهي تامين كننده آن است. درختان و درختچه ها و پوشش گياهي بسياري را در طبيعت مي توان يافت كه با تغيير رنگ در فصول مختلف موجب تنوع در چشم اندازهاي شهري مي شوند. در تركيب رنگ گياهان در هر منظره مي توان از دو روش كلي تبعيت نمود؛ روش اول تركيب رنگهايي است كه در چرخه طيف رنگهاي مجاور يكديگرند، مثل تركيب رنگهاي قرمز، قرمز - بنفش و بنفش. در اين روش تركيب رنگ هر اندازه محيط مورد نظر وسيع تر باشد، طيف رنگي و رنگهاي مجاور انتخابي بيشتر است. برعكس با كوچك شدن محيط، رنگهاي انتخابي محدود خواهد شد. روش دوم، در تركيب رنگها، نقطه مقابل روش اول است. دراين شيوه از رنگهاي مكمل و رنگهاي مقابل يكديگر استفاده مي شود، به عنوان مثال طراح از گياهاني با رنگهاي بنفش- زرد و يا قرمز - سبز در مجاورت يكديگر استفاده مي كند. اين شيوه بيشتر در مواردي استفاده مي شود كه هدف طراح جلب توجه و نظر بينندگان به چشم انداز است. ديدگاه طراحي شهري استفاده فراوان از رنگهاي تند و متفاوت در پروفيل در و پنجره تا شيشه هاي رفلكس با رنگهاي تند و خيره كننده براي تك تك ما ملموس و آشنا اند. اين رنگها بر سردرگمي فرد در فضا مي افزايند، چرا كه هر رنگ داراي پيام و داراي بار معنايي خاصي است. زماني كه بدون توجه به معاني نهفته در رنگها از آنها استفاده شود، محيط به مكاني ناراحت كننده و ناخوشايند براي فرد بدل مي گردد. رنگ كه خود عنصري هويتي و عاملي براي تقويت خوانايي است، امروزه چنان در شهرها و محله ها به صورت تصادفي و سليقه اي به كار گرفته مي شود كه بخشهاي تازه ساز شهرهاي ايران، تفاوت چنداني با شهر مشهد ندارند. اين اغتشاش و بي نظمي و بي هويتي در همه جا يكسان است و تنها از همين جهت مي توان ميان شهرها تجانس و تشابه يافت. اين در حالي است كه هر شهر، بسته به اقليم، مصالح بومي، فناوري و منابع سليقه و فرهنگ افراد، رنگ نماها، در و پنجره ها، مبلمان شهري، كف سازي، سقف و بام اصولا تمامي عناصر شهري به رنگهاي خاصي محدود مي شود كه به نوعي شناسنامه رنگ شهر به شمار مي آيند. از كنار هم گذاشتن اين نمونه هاي رنگي مي توان پالت رنگي شهر را كرد. رنگهاي پالت رنگي شهر مطلوب در دامنه هاي مشخص و هماهنگ قرار دارند و اكثرا تناسبات رنگي با يكديگر هستند. رنگ يكي از عناصري است كه در كنار نور، بافت، فرم و شكل بر ادراك بصري افراد از محيط تاثير مي گذارد؛ اما در عين حال شايد بيش از هر مقوله ديگري در طراحي، با آن به صورت تصادفي برخورد شود. رنگها داراي وزن ادراكي اند : رنگهاي روشن سبك ترند و رنگهاي تيره سنگين تر. رنگ سياه در اين مورد استثناست وخالي بودن را القا مي كند. رنگهاي متفاوت القاء كننده مسافت و فاصله نيز هستند. رنگهاي گرم نزديك تر حس مي شوند و فضا را تنگ تر مي كنند، در حالي كه رنگهاي سرد دورترند و فضا را وسيع تر نشان مي دهند. در ضمن بايد توجه داشت كه چگونگي قرار گيري رنگها در كنار هم و نقشهاي زمينه نيز بر اين ابعاد تاثير مي گذارند. ادراك رنگي در مجموع به سه عامل بستگي داردشرايط محيطي كه رنگ در آن ديده مي شود خصوصيات سطح جسم منعكس كننده مانند بافت و توانايي آن براي جذب يا انعكاس نور،توانايي فرد براي ادراك رنگها. روان شناسان مطالعات زيادي بر روي تاثير رنگ و نور بر ادارك ما از فضا و زمان انجام داده اند. همگان از تاثير رنگ بر حس وزن سبكي و سنگيني ، دما گرمي و سردي فاصله دوري و نزديكي و ابعاد بزرگي و كوچكي آگاه اند. حتي مقياس زمان نيز در فضاهاي داراي رنگهاي مختلف، متفاوت است. براي مثال، شنوندگان سخنراني در يك سالن آبي رنگ، آن را طولاني و كسل كننده مي يابند، در حالي كه همان سخنراني در يك سالن سرخ رنگ، هيجان انگيز و كوتاه تر ارزيابي مي گردد. مجموعه اين عوامل باعث مي شود تا صرف نظر از ساير عوامل محيطي و خصوصيات فضايي، دو فضاي يكسان با تركيبات رنگي مختلف تاثيرات كاملا متفاوتي را بر ادراك انسان بگذارند. رنگ آميزي مبلمان شهري شهرهاي امروزي با پيشرفت علم و دانش و تكنولوژي همراه شده ولي در راستاي اين پيشرفت هنوز به صورت گذشته سرزندگي و هويت ديده نمي شود. يكي از عناصري كه ميتواند هويت سرزندگي و به طور كلي سامان بخشي به فضاي شهري را به عهده داشته باشد و كيفيت و كارايي زندگي را در شهر ارتقاء دهد مبلمان شهري است که در واقع مجموعه وسيعي از وسايل، اشيا، دستگاه ها، نمادها، خرده بناها، فضاها و عناصري تلقی می شود که چون در شهر و خيابان و در کل در فضاي باز نصب شده اند و استفاده عمومي دارند، به اين اصطلاح معروف شده اند. نحوه چيدمان فضاي سبز، آرايش ساختمان ها با نماي سنتي يا يکسان، وجود درختان مناسب در يک خيابان، نحوه قرار گرفتن تيرهاي چراغ برق، باجه هاي تلفن، کيوسک هاي فروش روزنامه، ايستگاه هاي اتوبوس و مهم تر از آن حفظ نمادهاي قديمي و سنتي يک شهر که نقش موثري در افزايش روحيه اجتماعي ايفا مي کنند. در قديم هويت سنتي و قديمي شهر همواره باعث لذت بخش بودن كيفيت بصري ميشدند. مبلمان شهري نيز يكي از عناصري است كه ميتوان بوسيله ي آن هويت شهر و خوانايي شهر را بخوبي در شهرهاي امروزي تعريف كرد. البته در صورتي كه با توجه به ويژگيهاي آن بخوبي به كار برده شود. مبلمان شهري را ميتوان داراي ويژگيهايي دانست. با رعايت اين ويژگيها ميتوان به اهداف اصلي استفاده از مبلمان شهري رسيد. يكي از ويژگيها رنگ است. رنگها امروزه در شهرهاي ما به صورت گسترده به كار برده شده اند و انواع و اقسام رنگها را ميتوان در شهرها ديد. اما از رنگها در اكثر شهرهاي ايران از جمله مشهد بدون هيچ گونه برنامه ريزي استفاده شده و اصلا توجهي به همنشيني، هماهنگي، تضادها، و تركيب رنگي عناصر شهرها نشده است. به طور خاص نيز ميتوان گفت كه رنگ در مبلمان شهري، شهرهاي ما بدون هيچ ضابطه و استانداردي و بدون هيچ برنامه ي تدوين شده ي مناسبي به كار برده شده است كه نشئت گرفته از عدم توجه به رنگ آميزي مبلمان شهري است. در كنار بدون برنامه بودن ونداشتن ضابطه و استاندارد، رنگها در مبلمان شهري بدون توجه به تأثيرات بصري و رواني آنها به كار برده ميشوند. همچنين رنگهاي مختلف و ناهماهنگي را در كنار يكديگر، كه پيامد آن سردرگمي در فضا و عدم خوانايي است ميتوان مشاهده كرد و به طور كلي به كار بردن رنگهاي متفاوت و ناهماهنگ با زمينه و پالت شهر به صورت سليقه اي توسط افراد و مسئولان كه تأثير نامطلوبي بر هويت و خوانايي شهر دارد، مسائل عمده و اساسي در مواجهه با مبلمان شهري و رنگ آميزي دانست. اهميت رنگ در تقويت هويت شهري و خوانايي محيط و در ايجاد فضاهاي شهري سرزنده و شاداب و القاي حس مكان و فضا و حس وحدت در كنار مبلمان شهري در شهر حائز اهميت است و همچنين تأثيرات رواني بر روي افراد و ايجاد كيفيتهاي فضايي نيز از ضرورتهاي استفاده از رنگ در مبلمان شهري است. از نظر کارشناسان شهرسازی و معماری: رنگ به عنوان يکي از عناصر تلطيف کننده محيط مي تواند تاثيرات بسياري در هويت بخشي و خوانايي محيط به وجود آورد. بايد توجه داشت که نمي توان همه جاي شهر را به شکل يکسان و يکدست رنگ آميزي کرد. با توجه به اينکه مبلمان شهري در بيشتر کشورهاي دنيا از عناصر خواناي محيط محسوب مي شود، رنگ اين عناصر هم مي تواند جزئي از هويت و خوانايي محيط شوند. گاهي بايد برخي از عناصر مبلمان مانند سطل هاي زباله، صندوق هاي پست و کيوسک هاي تلفن به شکل واحد رنگ شوند اما الزامي براي متحد بودن رنگ بقيه عناصر وجود ندارد و شرايط فرهنگي و بافتي هر منطقه در تعيين نوع و جنس رنگ تعيين کننده است. گفتني در مورد انتخاب رنگ مناسب براي مبلمان شهر، بسيار است. به گفته بسياري از کارشناسان رنگ پيش از بافت، فرم و مواد مصرفي دريافت ميشود و به همين دليل اثرش بيشتر است. ولي در اين ميان آنچه كه ضروري است، حركت منسجم تمامي عناصر يك طرح به سوي هماهنگي با محيط است. رنگ بايد جزئي از كل فرض شود، كلي كه به سوي وحدت و يكانگي رو دارد. همچنين عامل ديگر، در گزينش رنگ، كاربرد محصول است. رنگ نبايد براي دورهاي كوتاه و تنها به قصد جلب نظر رهگذاران به كار رود. به طور مثال، ممكن است گزينش زبالهدانهايي به رنگ زرد روشن در ابتدا حتي با محيط هم هماهنگ باشد و انتخاب جالب وجسورانهاي به نظر برسد، اما به طور يقين بعد از شش ماه كه زبالهدان بارها از آدامسهاي جويده، كاغذهاي چسبناك شكلات و از اين قبيل خوراكيها پر و خالي شد و لكههاي مختلف رنگي گرد تا گرد آن را فرا گرفت، در آن انتخاب تجديد نظر ميشود. در اين باره برخي معتقدند كه وجود رنگهاي روشن بر پيكر مبلمان شهر در بسياري موارد باعث تشخيص سريع آنها از محيط ميشود و كيفيت و كميت استفاده از آنها را افزايش ميدهد. اين تفكري است كه بسياري را به گمراهي كشانده است. شهروند وظيفهشناس و مسئوولي كه تكليف خود را دربرابر محيط زندگي خويش ميداند، رنگ برايش تعيين كننده نيست. در عوض حتي با برجستهترين رنگها و ترفندهاي رنگارنگ نيز نميتوان از پرتاب زباله توسط آن كه مقيد به چيزي نيست در ميان سبزهها، خيابان و پياده رو جلوگيري كرد. شايد يكي از راههاي برخورد با اين معضل، اجراي قوانين موثرتر و ترويج فرهنگ شهرنشيني باشد، به جاي پيش افتادهترين راه، يعني تنوع رنگ محصول؛ در كنار رنگ عناصر، خود فضا نيز قابليتهاي بالايي براي تركيبهاي رنگي دارد. تشخيص يك رنگ در محيط به عواملي از جمله زمان ديدن، رنگ زمينه،رنگهاي ثابت و منابع نور طبيعي و مصنوعي بستگي دارد، قرمز و نارنجي رنگهايي هستند كه بيش از همه جلو ميآيند و به اصطلاح پيشآمدگي دارند. پرتوهاي ساطع شده از اين رنگها بر تمركز عدسي چشم تاثير ميگذارند و در شخص دوربيني ايجاد ميكنند. رنگهاي سبز و آبي، بر عكس چشم را نزديك بين ميكنند، چرا كه اين دو رنگ به عقب رفتن و عميق شدن تمايل دارند. زرد و ارغواني در اين خصوص خنثي هستند، نه پيش ميآيند و نه عقب مينشينند. به طور كلي رنگهاي گرم قرمز، صورتي، زرد و نارنجي در نخستين سالهاي زندگي انسان براي وي بسيار مهم هستند. در حالي كه در دوران بلوغ، آبي، قرمز و سبز غالب هستند. براي چيدمانهايي جسورانه و پويا، محيطهاي روشن، بهترين هستند و رنگهاي اصلي و غني در چنين فضاهاي درخشاني، بيشتر رايجند. براي محلهايي كه كارهاي فيزيكي و فكري در آن جا انجام ميشود، رنگهاي عميق و ملايم، انتخابهاي بهينه هستند. از توناليته بيشتر بايد در مناطق معتدل استفاده كرد. در مناطق استوايي، اين تدبير توفيقي به دنبال نخواهد داشت. سفيد خيره كننده است وبه سادگي كثيف ميشود. رنگ بسيار سفيد براي سطوح نبايد به كاررود. خاكستري با هر رنگي هماهنگي دارد. رنگهايي با رنگمايه كم براي محيطهاي فعال و پر جنب و جوش مناسب ترند. رنگهاي قويتر به منظور تاكيد و بر انگيختن به كار ميروند. ميان 16 تا 35 سالگي، رنگها دربهترين و دقيقترين وضع خود درك ميشوند. خردسالان و سالخوردگان مهارت كمتري در تفكيك و تشخيص رنگها دارند و براي سنين بالاي 55، سرعت تفكيك رنگها رو به وخامت ميگذارد. توجه به شرايط اقليمي منطقه مورد نظر براي طراحي و درك رنگهاي غالب، در گزينش رنگ بسيار موثر است. برخي از مبلمان شهري مانند كيوسك تلفن و صندوق پست از استانداردهايي براي رنگ پيروي ميكنند كه رعايت آنها الزامي است. يكي از عناصري كه ميتواند هويت سرزندگي و به طور كلي سامان بخشي به فضاي شهري را به عهده داشته باشد و كيفيت و كارايي زندگي را در شهر ارتقاء دهد مبلمان شهري است که در واقع مجموعه وسيعي از وسايل، اشيا، دستگاه ها، نمادها، خرده بناها، فضاها و عناصري تلقی می شود که چون در شهر و خيابان و در کل در فضاي باز نصب شده اند و استفاده عمومي دارند، به اين اصطلاح معروف شده اند. نحوه چيدمان فضاي سبز، آرايش ساختمان ها با نماي سنتي يا يکسان، وجود درختان مناسب در يک خيابان، نحوه قرار گرفتن تيرهاي چراغ برق، باجه هاي تلفن، کيوسک هاي فروش روزنامه، ايستگاه هاي اتوبوس و مهم تر از آن حفظ نمادهاي قديمي و سنتي يک شهر که نقش موثري در افزايش روحيه اجتماعي ايفا مي کنند. تصور دنيايي بدون رنگ براي هيچ يك از ما ممكن نيست. در محيط شهري رنگ را همه جا مي توان ديد؛ در بدنه و نماي ساختمانها، پوشش بام، كف سازي ها، مبلمان شهري، فضا ي سبز، خودروها و حتي آسمان شهر و نيز رنگ آميزي لباس افراد كه همگي نقش مهمي در تعيين چهره رنگي شهر دارند. در جامعه ما رنگ هاي تيره و كدر، رنگ هاي غالب هستند كه مسلما شهرهاي ما را متفاوت از شهرهايي مي كند كه مردم آن تمايل به رنگ آميزي هاي تند و شاد دارند. که قطعا نیازمند بازنگری اساسی مبلمان شهری و رنگ آمیزی شهری است. نوشته:محبوبه غفوري منبع: www.urbanity.ir
-
مسائل و مشكلات معلولان و افراد توانياب درامور حمل و نقل و فضاي شهري، در كارگاه آموزشي مناسبسازي فضاهاي شهري در سازمان حمل و نقل و ترافيك مشهد بررسي شد. در اين كارگاه زهرا اسلامي، دبير كميته مناسبسازي سازمان بهزيستي خراسان رضوي با اشاره به حجم زياد افراد توانياب در جامعه وضرورت اتخاذ تصميمات جدي براي ارائه تسهيلات به افراد توان ياب و قرار گرفتن آن در دستور كار سازمانهاي درگير با مسائل معلولان افزود: سازمانهاي دولتي و عمومي، شهرداريها، مردم و بخش غيردولتي نيز بايد توجه و تلاش بيشتري در جهت بهبود كارايي و ايجاد شهري بدون معارض و موانع براي توانيابان داشته باشند و رسيدن به اين هدف، تلاش همگاني را طلب ميكند. مسئول واحد نظارت سازمان ترافيك هم توجه به مسئله فرهنگسازي را از جمله مهمترين اقدامات در جهت كاهش و بهبود مسائل و مشكلات مربوط به توان يابان در جامعه دانست و افزود: آموزش و فرهنگسازي نيازمند كمك همه ارگانها و سازمانهاي دخيل است و بايد توجه بيشتري به اين مهم شود. نقوي از در نظر گرفتن تمهيدات و تسهيلات براي معلولان در ايستگاههاي قطار شهري و خطوط brt در مشهد خبر داد. حميد حسيني، كارشناس رشته شهرسازي در سازمان بهزيستي نيز در اين جلسه دستيابي به روشهايي براي حضور و مشاركت اجتماعي توانيابان در اجتماع را از مهمترين سياستهاي سازمانهاي متولي اقشار آسيبپذير دانست. وي با اشاره به ضرورت و اهميت پرداختن به معلولان از ديدگاه قانوني افزود: طبق آييننامه اجرايي ماده 2 قانون جامع حمايت از حقوق معلولان، تمامي شركتها و سازمانهاي حمل و نقل عمومي درون شهري و برون شهري موظفند طي يك برنامه 5 ساله، نسبت به مناسبسازي اماكن عمومي خود و وسايل حمل و نقل عمومي مربوط، براساس ضوابط و مقررات شهرسازي و معماري براي معلولان اقدام كنند. وي همچنين از وظايف دولتها براي فراهم آوردن حقوق مشابه ديگر شهروندان براي افراد داراي ناتواني و معلوليت را، توجه به معابر و پيادهروها، مبلمان و تجهيزات خيابانها، پاركينگهاي كنار خيابان، راهروها، پله، سطوح شيبدار، بالابرها و حمل و نقل زميني شامل اتوبوس، تاكسي، مترو، حمل و نقل هوايي و ريلي مناسب با شرايط جسمي معلولان و از موضوعات قابل توجه براي مناسبسازي و دسترسي آسان در طراحيهاي محيط شهري و معماري شهري دانست. منبع: همشهری آنلاین
- 3 پاسخ
-
- 5
-
- فضای شهری
- مناسب سازی
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مقاله افزایش کیفیت فضای شهری از طریق گسترش پیاده مداری (مطالعه موردی: میدان ونک تهران)
pari.v پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات طراحی شهری
مقاله زیر تحت عنوان افزایش کیفیت فضای شهری از طریق گسترش پیاده مداری کاری از حسن احمدی و ونداد بنائی کشتان است. ICCAU01_2100_2569219.pdf- 3 پاسخ
-
- 9
-
- فضای شهری
- فضای شهری پیاده مدار
- (و 3 مورد دیگر)
-
دانلود کتاب مکان های عمومی –فضاهای شهری (ابعاد طراحی شهری)
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دانلود کتاب های شهرسازی فارسی
کتاب کتاب مکان های عمومی –فضاهای شهری (ابعاد طراحی شهری) نوشته ماتئو کارمونا (Matthew Carmona) می باشد که توسط دانش پژوهان رشته طراحی شهری ورودی 85 دانشگاه علم و صنعت و با راهنمایی دکتر بهزادفر ترجمه شده است که شامل 13 فصل می باشد: فصل اول : مفهوم طراحی شهری معاصر - سارا عباسی فصل دوم : تغییرات شهری - محمد فروتن فصل سوم : زمینه های طراحی شهری - نریمان دوانی، عماد آقا جان فصل چهارم : بعد مورفولوژی طراحی شهری - امیر شکیبا منش فصل پنجم : بعد ادراکی - مهدیه عابدی فصل ششم : بعد اجتماعی - روجا تفرجی، امین حشمتی فصل هفتم : بعد بصری -فرخنده رفیعی، مریم روستا فصل هشتم : بعد عملکردی - مهشید قربانیان فصل نهم : بعد زمان - وحید سرافراز، محمد رضایی فصل دهم : فرآیند توسعه - مریم ایزدی، ساره فخاری فصل یازدهم : فرآیند کنترل - آویده کامرانی، الناز امیرهدایی فصل دوازدهم : فرآیند گفتگو - سلمان مرادی، نواب میرزایی فصل سیزدهم : طراحی شهری کل نگر - الهام دهقانی گرداوری مجموعه : رحیم زمانی استاد راهنما : دکتر بهزاد فر دانلود کتاب- 8 پاسخ
-
- 50
-
- فرآیند کنترل
- فرآیند گفتگو
-
(و 20 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
- فرآیند کنترل
- فرآیند گفتگو
- فرآیند توسعه
- فضای شهری
- مفهوم طراحی شهری معاصر
- کتاب مکان های عمومی
- کتاب مکان های عمومی - فضاهای شهری
- کتاب شهرسازی
- ابعاد طراحی شهری
- بعد مورفولوژی طراحی شهری
- بعد اجتماعی
- بعد ادراکی
- بعد بصری
- بعد زمان
- بعد عملکردی
- تغییرات شهری
- دانلود کتاب
- دانلود کتاب شهرسازی
- دانلود رایگان کتاب
- زمینه های طراحی شهری
- طراحی شهری معاصر
- طراحی شهری کل نگر
-
مقاله زیبایی شناسی میدان ایرانی؛ تحلیل کالبدی میدان های تاریخی ایران
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در تاریخ شهر و شهرسازی
چکیده: چگونگی هویت بخشی به فضاهای شهری امروز از مسایل چالش برانگیز در معماری و شهرسازی ایران است. مطالعه و استخراج ویژگی های زیبایی شناختی فضاهای شهری تاریخی ایران، به منظور تداوم هویت نسخه امروزین آنها لازم و ضروری است. میدان لزوماً یک فضای شهری نیست، اما همان طور که در تاریخ دیده شده، به تدریج با قرارگیری در بافت شهر توانسته تبدیل به فضایی شهری با بدنه های طراحی شده، شود. بررسی زیبایی شناسی کالبدی این نوع از میدان های تاریخی به شناخت ویژگی های خاص آنها می انجامد. اغلب پژوهش های مرتبط با ویژگی های فضاهای شهری تاریخی به صورت پراکنده و غیر منسجم است. برای این منظور در مقاله حاضر، دستاوردهایی که پیرامون ویژگی های فضاهای شهری تاریخی ایران متداولند در چهار میدان انتخابی مورد مطالعه قرار گرفتند. ویژگی های متداول فضاهای شهری از این قرارند: هر فضا برای اینکه تعریف شود، باید عناصری تحدید کننده داشته باشد، در تمام فضاهای شهری، به وفور گوشه های راست و تأکید در محور های تقارن دیده می شود، در دسترسی به تمامِ فضاهای شهری ایرانی، همواره یک تداومِ فضایی وجود داشته است، ایرانیان هر جا فضای بازی در شهر می یافتند، در صورتی که با عملکردِ فضا، مغایرتی نداشت، از آب نما یا گیاهان یا هر دو استفاده می کردند، در تمام فضاهای ایرانی اعم از شهری یا معماری، عناصر معماری خاص ایرانی استفاده می شده است. با بررسی این ویژگی ها و طبقه بندی آنها در قالب اصول زیبایی شناسانه، می توان لایه های نظام حاکم بر عناصر میدان و چگونگی ترکیب آنها را نتیجه گیری کرد. در پایان لایه های نظام حاکم بر میدان ها به طور خلاصه، به صورت «نظام عناصر» شامل نظام های عناصر معماری، عناصر طبیعی، عناصر مصنوع ثابت و موقّت و «نظام ترکیب» شامل نظام ترکیب عناصر، نظام هندسی، نظام فضایی، نظام رنگ و نور و نظام مصالح تقسیم بندی می شوند. می توان از این نظام های لایه ای در طراحی فضاهای شهری امروزی استفاده کرد. مشخصات مقاله: مقاله در 6 صفحه به قلم حشمت الله متدین(دکتری معماری)،نرگس آقا بزرگ(کارشناس ارشد معماری).منبع:منظر بهار 1393 شماره 26,ensani.ir زیبایی شناسی میدان ایرانی؛ تحلیل کالبدی میدان های تا.pdf-
- 4
-
- فضای شهری
- میدان های تاریخی ایرانی
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مقاله بازشناخت جنبش پیاده مداری در پایداری فضاهای متراکم شهری
pari.v پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات برنامه ریزی شهری و منطقه ای
مقاله "بازشناخت جنبش پیاده مداری در پایداری فضاهای متراکم شهری" کاری از محمد جواد فیضی، آزیتا رجبی و یاسمن حسینی رو می تونید از فایل پیوست دانلود کنید بازشناخت جنبش پیاده مداری در پایداری فضاهای متراکم ش.pdf-
- 2
-
- فضای متراکم شهری
- فضای شهری
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
خبر فضاهای شهری نیازمند حضور بیشتر مجسمه ها است
pari.v پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار شهرسازی ایران
جلسه مشترک اعضای انجمن مجسمه سازان ایران با مدیر عامل سازمان زیباسازی شهر تهران برگزار شد.به گزارش روابط عمومی سازمان زیباسازی شهر تهران، در این جلسه که با حضور دکتر جمال کامیاب، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهر تهران، هادی مظفری، سرپرست معاونت فرهنگی و هنرهای شهری و اعضای انجمن مجسمه سازان ایران برگزار شد، ضرورت توجه به حضور احجام در فضاهای شهری مورد بررسی قرار گرفت.هادی مظفری، سرپرست معاونت فرهنگی و هنرهای شهری با بیان اینکه با توجه به تغییرات پیش آمده، رویکرد سازمان به حضور هرچه بیشتر هنر در شهر گام برداشته است، گفت: تغییراتی را در شوراهای تخصصی ایجاد کرده ایم که امیدواریم این تغییرات بتواند تاثیرات مثبتی به دنبال داشته باشد.او با اشاره به اینکه مدیریت شهری از منظر بالاتری به حضور مجسه در شهر نگاه می کند، افزود: با حضور پررنگ تر اساتید دانشگاه به جمع شوراها و کارگروه هایی که در سازمان شکل گرفته، نوید بخش فضاهای تازه ای در حوزه مجسمه سازی در شهر است.به گفته مظفری دور هم جمع شدن اعضای انجمن مجسمه سازان با حضور متولیان شهری می تواند مصداق همان مثال باشد که یک دست صدا ندارد و باید با کنار هم قرار گرفتن، روحیه همکاری و تعاون را در بهبود فضاهای شهری بالا ببریم.سرپرست معاونت فرهنگی و هنرهای شهری با تاکید بر اینکه نگاه سازمان زیباسازی به موضوع احجام به عنوان متولی این حوزه نیست، گفت: سازمان زیباسازی شهر تهران در حقیقت بزرگترین سفارش دهنده ساخت مجسمه در کشور است که همکاری انجمن با این سازمان می تواند به تقویت این بخش کمک کند.او با تاکید بر اینکه فضاهای شهری نیازمند حضور بیشتر آثار حجمی در آن است، ادامه داد: رفتن به سراغ شخص و فرد برای سفارش دادن برای آثار حجمی به این حوزه آسیب می زند و فکر میکنم با همکاری این انجمن می توان این آسیب ها را کاهش داد.مظفری با اشاره به اینکه در صورتی که انجمن ها پویا نباشند مجبوریم به سراغ افراد برای سفارش کار برویم، افزود: امیدوارم به زودی شاهد اتفاق های جدیدی در این حوزه باشیم و سازمان ، سفارش دهنده کارهایش به انجمن باشد.سرپرست معاونت فرهنگی و هنرهای شهری با بیان اینکه تعدادی از میادین چند سال است که چشم به راه مجسمه سازان است، گفت: اراده ای که برای ساماندهی فضاهای میادین در سازمان وجود دارد نیازمند همکاری و همراهی انجمن مجسمه سازان است.او از میادین انقلاب، ولیعصر، صنعت، راه آهن و پاستور به عنوان فضاهایی یاد کرد که برای آنها در مورد اکران آثار حجمی فکر و اندیشه ای ویژه در نظر گرفته شده است و ادامه داد: از همه اعضای انجمن مجسمه سازان تقاضا می کنم همت کنند تا وضعیت تعدادی از میادین شهر را در این خصوص تا پایان سال بهبود ببخشیم.در ادامه این جلسه، شیخ الحکما یکی از اعضای انجمن مجسمه سازی تهران با اشاره به رویداد هنری مانند سمپوزیوم که از سوی سازمان هر سال برگزار می شود، گفت: برگزاری این رویدادهای هنری توانسته کمبود مجسمه در فضاهای شهر را جبران کند.او با اشاره به تغییرات صورت گرفته در بدنه معاونت فرهنگی و هنرهای شهری سازمان زیباسازی شهر تهران، افزود: امیدوارم این زمینه و عرصه های فراهم شده بتواند اتفاق های خوبی را در حوزه شهر و مجسمه سازی رقم بزند.شیخ الحکما با تاکید براینکه قطعا نظر اعضای انجمن مجسمه سازی می تواند در این حوزه کار ساز باشد، ادامه داد: امیدوارم با همکاری سازمان زیباسازی شهر تهران از توانمندی های خلاقانه اعضای انجمن نهایت استفاده صورت بگیرد و اعضا در این زمینه حضور پررنگ تری داشته باشند.در ادامه ، شهلاپور، هنرمند مجسمه ساز با اشاره به اینکه شناخت درست کسی که سفارش مجسمه هندی می دهد در نوع کار مهم است، گفت: آشنایی کسی که سفارش کارهای هنری می دهد به حوزه ای مانند هنر این آگاهی را به او میدهد که کار را باید به کاردان بسپارد.او با تاکید براینکه کسی که سفارش کارهای هنری مثل مجسمه می دهد، نقش سازنده ای در رشد مجسمه سازی و تربیت مجسمه ساز دارد، افزود: از سوی دیگر نباید نقش دانشگاه ها را در تربیت مجسمه سازان خلاق، هنرمند و با ذوق نادیده گرفت.شهلاپور ضمن ابراز امیدواری برای بالابردن رابطه مدیریت شهری با انجمن مجسمه سازی، ادامه داد: امیدواریم مدیریت جدید در معاونت فرهنگی و هنرهای شهری رونق بیشتری به مجسمه های تهران بدهد و تلاش ها بتواند فضای مجسمه سازی ایران را پربار تر کند.به گفته این هنرمند مجسمه ساز نباید فرصت استفاده از پتانسیل های موجود در این حوزه را از دست داد.در پایان این جلسه باحضور هنرمندان مجسمه ساز و هادی مظفری، سرپرست معاونت فرهنگی و هنرهای شهری سازمان زیباسازی، نمایشگاه گروهی مجسمه سازان در نگارخانه برگ افتتاح شد. منبع: [Hidden Content] -
ارتقاء کیفیت فضاهای شهری در سواحل کشور کانادا
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات طراحی شهری
چکيده با گسترش شهرها و صنعتی شدن آنها تمايل انسانها برای حضور در فضاهای شهری طبيعی بيشتر شده است. همچنين ضرورت احيای مناطق متراکم و آسيب ديده شهری و حفاظت و بهسازی منابع طبيعی در شهرها و افزايش کيفيت فضاهای شهری زيست محيطی در دامان طبيعت به شدت احساس می شود. با توجه به اين ديدگاه ها، احياء و باز زنده سازی سواحل درياها، اسکله ها و فضاهای سبز و برقرار کردن ارتباطی ميان آنها، نياز به هماهنگی رويکردهای زيست محيطی با مسائل شهري)اجتماعی، فرهنگی، ..( دارد و راهکارها بايد به گونه ای انتخاب شوند که تعادلی ميان رويکردهای شهري، زيبايی شناختی و اکولوژيکی برقرار شود. توسعه سبز که مبنی بر توسعه پايدار است متأسفانه هنوز بطور جدی در کشور مطرح نشده و در صورت مطرح شدن گامی در جهت اجرا برداشته نمی شود.در صورتيکه در محافل پيشرفته ی و مهم جهان، توسعه سبز مبنی بر تحقيق ها و مطالعات بسيار کارشناسی شده، مطرح و پی گيری می شود. الزم است با بررسي تجربياتي در زمينه باززنده سازي و احياء فضاهاي سبز شهري و سواحل دريا در تورنتو به نتايجي درباره کيفيت فضاهاي شهري دست يافته و در جهت رسيدن به فضاهاي شهري با کيفيت باال جهت حضور بيشتر شهروندان گامي برداشته شود. مشخصات مقاله:مقاله در 7 صفحه به قلم فاطمه فاضلی.منبع:فن و هنر سال سیزدهم تابستان 1389 شماره 27 (پیاپی 63).ensani.ir ارتقاء کیفیت فضاهای شهری در سواحل کشور کانادا.pdf -
مقدمــــه ایجاد و گسترش فضاهای شهری موثر، کارآمد و پویا از جمله مباحثی است که مورد توجه معماران، طراحان و برنامه ریزان بوده و هست. فضاهای شهری که بعنوان بطن حیات اجتماعی و شهری امروزی مطرحند، دارای ابعاد مختلفی می باشند، اما به نظر می رسد در کشور ما بجز معدود مواردی در حیطه طراحی شهری، همچنان به تعاریف نظری موضوع پرداخته و کمتر به مردم، فعالیتهای اْنان و فضاهای ویژه آنان توجه کرده ایم. چنانچه همگان بدان اذعان داریم، لازمه باور و توجه به موضوعی، شناخت کامل و شفاف سازی ابعاد مختلف و تاثیر و تاثرات آن بر محیط و مخاطبین است. - شهر و فضاهای شهری ۱-۱- تعریف شهر از نظر کالبدی شهر جایی است که دارای ساختمانهای بلند، خیابانها، ادارات، پارک ها و زیرساختهای شهری و … باشد. از نظر اقتصادی نیز، شهر مکانی است که دارای وجه قالب اشتغال صنعتی و خدماتی بوده و متفاوت از اشتغال توام با تولید در روستا باشد. یکی از انواع تعریف های رایج از شهر، تعریف جمعیتی آن است، در این تعریف شهر را مکانی می گویند که دارای جمعیتی بیش از ۱۰ هزار نفر بوده و یا دارای شهرداری باشد. طبق ماده ۴ قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری، شهر مکانی است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیایی مشخص واقع شده و از نظر بافت ساختمانی، اشتغال و سایر عوامل دارای سیمایی با ویژگیهای خاص خود است. اما آیا شهر تنها مجموعه ای از فضاهای سکونت، کار و تفریح است و یا می تواند بعنوان فضای کالبدی حیات اجتماعی یک شهر تلقی گردد؟ جدای از تعاریف فوق شهر جایی است که تعاملات شهری در آن بوقوع می پیوند، و مردم حس شهروندی نسبت به شهر خود دارا می باشند. بعبارتی آنچه شهر را می سازد، ساختمانهای عظیم و پارکها نیستند بلکه مردم خود شهرند با تمام سلایق و ویژگیهای منحصر بفردشان؛ جایی که در آن روابط انسانی و اجتماعی آنها شکل گرفته و بارور می شود. بدین ترتیب می توان ادعا نمود که یک شهر تنها بر پدیده های مادی استوار نیست بلکه نیاز به زندگی اجتماعی و روابط انسانی نیز بر ایجاد آن اثر گذار است. امکان پاسخگویی به چنین نیازهای اجتماعی و انسانی در فضاهای شهری بوقوع می پیوندد. - فضای شهری و ابعاد آن فضاهای شهری ویژگیهای کالبدی و کارکردی متفاوتی در دوره های مختلف و بسترهای جغرافیایی و فرهنگی متفاوت به خود گرفته اند و از این روی تعاریف گوناگونی نیز از آنها به عمل آمده است. نگاهی به این تعاریف و دیدگاهها برای استخراج ابعاد مختلف یک فضای شهری نشان از دو عامل فرم (کالبد) و ماهیت (عملکرد) فضاهای شهری است. کالبد و فعالیت در دوره باستان یکی است، اما در اواخر قرن هجدهم متفاوت از یکدیگر است. در این دوره شهر و فضاهای شهری کانون اندیشه ها، عواطف و احساسات بشری است. و از اواسط قرن بیستم تاکنون مفهوم فضای شهری به گونه دیگری است “فضای شهری به ترکیبی اطلاق می شود که از فعالیت ها، بناهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اداری، تجاری و مانند آن و عناصر و اجزای شهری به صورتی آراسته، هماهنگ و واجد نظم و زیبایی و بالطبع با ارزش های بصری تشکیل می گردد و از نظر فیزیکی دارای بدنه ای محصور کننده می باشد. بعبارتی فضای شهری جزئی از یک شهر است که بعنوان عرصه عمومی، تجلی گاه فعالیتهای شهری است.” بدین ترتیب در حال حاضر هرگونه فضایی را نمی توان فضای شهری قلمداد نمود؛ چرا که فضای شهری دارای ویژگیهایی ارتباطی بوده و بخشی از ارگانیسم زنده شهر است که با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فنی در حال تغییر، مرتبط است و در غیر این صورت بجز حفره ای در میان ساختمانها و سایر اجزای شهری نخواهد بود. با این تعاریف فضای شهری امروزی حاصل نگرش توام به هر دو بعد فرم (کالبد) و عملکرد (محتوا) ست و ضرورتاً “فضای شهری را نه فقط باید از طریق ویژگیهای زیبایی شناختی آن بلکه باید از طریق تحلیل مشخصه های محتوای آن مورد بازشناسی قرار داد.” بنابراین در بررسی و تحلیل تاثیرات آن نیز این دو فاکتور ملاک عمل خواهد بود.(این متن در سایت شهرسازی آنلاین ارائه شده) ۲- تاثیر فضاهای شهری بر وجوه مختلف یک شهر بر اساس مطالب پیشین می توان گفت که یک شهر از عوامل و اجزای مختلفی تشکیل می گردد که این عوامل در قالب دو گروه کلی قابل تقسیم بندی است: الف) عناصر کالبدی شهر نظیر ساختمانها و زیرساختهای شهری ب) عوامل فرهنگی و اجتماعی یک شهر، نظیر مناسبات فرهنگی، سیاسی و … ویژه آن شهر از طرفی فضای شهری نیز بعنوان یکی از عناصر هویتی یک شهر که بر تمامی عوامل و عناصر یک شهر تاثیر گذار است عنصری تک بعدی نبوده و دارای دو فاکتور حیاتی خود بعنوان فرم و کارکرد است. حال بدیهی است که با چنین نگرشی به شهر و فضاهای شهری می توان تاثیرات متقابل شهر و فضاهای شهری بر یکدیگر را نیز نتیجه همین دو عامل دانست: الف) تاثیر فضاهای شهری بر سیما و توسعه کالبدی شهر ب) تاثیر فضاهای شهری بر وجوه فرهنگی و اجتماعی یک شهر ۲-۱- تاثیر فضاهای شهری بر سیما و کالبد یک شهر شهر فضایی است که تحرک، تداوم و توسعه از مشخصات بارز آن به شمار می آید و ناگزیر از تحرک و توسعه در فضای مکانی است. فضاهای شهری بدلیل جوانب فیزیکی و کالبدی خود، نوعی فضای نمادین، اداراکی، مادی و حقیقی است که که با شهر و کالبد شهر پیوندی عمیق دارد و بنابراین یک فضای شهری فضایی است که عنصری هویت بخش از یک شهر تلقی می شود؛ بطوریکه اغلب شهرهای بزرگ را می توان بواسطه فضاهای شهری آن بازشناخت. فضاهای شهری که بر اساس قواعد زیبایی شناسی شکل گرفته و در کل سیما و ظاهری زیبا به منطقه تحت نفوذ خویش می دهند می توانند بعنوان عناصر کلیدی و محور های توسعه یک شهر مد نظر قرار گیرند و یا بعنوان عنصری مونومانتال از یک شهر بر منظر و سیمای شهر تاثیرگذار باشند. در حالت کلی فضاهای شهری را در دو قالب مدرن و تاریخی (یا حداقل با پس زمینه ای تاریخی) می توان گروه بندی نمود. اغلب این فضاها علاوه بر اثرات کالبدی مستقیم که بر سیمای یک شهر بر جای می گذارند، می توانند بواسطه جذب گردشگر و فعالیتهای اقتصادی درون خود نیز بعنوان عامل پویایی و تحرک در شهر به شمار آیند؛ بطوریکه برخی شهرها بعنوان شهرهایی زنده و پویا و برخی بدلیل عدم وجود فضاهای شهری که خود موجب عواملی چون زندگی شب و فعالیتهای جمعی و … می شود، شهرهایی بی روح و کم تحرک جلوه می کنند. ۲-۲- تاثیر فضاهای شهری بر وجوه فرهنگی و اجتماعی یک شهر نقش کارکردی فضاهای شهری بعنوان مکان فعالیت های عمومی و عرصه تعاملات شهری، از دیرباز تا کنون همواره وجود داشته است؛ بطوریکه فعالیتهای مردم هر عصر را می توان توسط فضاهای شهری آنها بازشناخت و یا بالعکس فضاهای شهری را بواسطه فعالیتها و علایق شهروندان معرفی نمود؛ بنابراین رابطه تنگاتنگی میان توسعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یک شهر و فضاهای شهری آن وجود دارد. به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان، بالاترین مرحله بلوغ فرهنگی، اجتماعی شهروندان یک شهر در فضاهای شهری بوقوع می پیوندد؛ همانجایی که علاوه بر فرم و کالبد دارای مفهومی وسیعتر با عنوان محتواست. دکتر حمیدرضا پارسی عناصر محتوای فضای شهری را فعالیتها و حیات مدنی می داند. فعالیتهای انسانی در عرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، ضامن بقای زندگی جمعی و حس شهروندی است که بواسطه فضاهای شهری گسترش و تجلی می یابد؛ بعبارتی فضای شهری مکانی است که مناسبات چهره به چهره، تظاهرات سیاسی و حتی جشن های عمومی در آنجا برگزار می شود و بواسطه حضور همین فعالیت ها می تواند مفاهیمی چون مشارکت شهروندی، جامعه مدنی و … را در بر گیرد. حیات مدنی یا مدنیت نیز چیزی جدای از مردم، مشارکت آنان و روابط انسانی، اجتماعی آنها نیست که نماد سازنده آن فضای شهری است. از طرفی همانگونه که رنگ، نور، فرم و جریان حاکم بر یک فضای معماری می تواند در نحوه نگرش به آن فضا و حتی احساس شادی یا غم ساکنین آن فضا تاثیر بگذارد، فضای شهری نیز بر مخاطبین خود که اساس شکل دهی به یک شهر می باشند، تاثیر گذار است. فضای شهری باز عموما القا کننده آزادی و حقوق شهروندی است؛ جایی که احساس جوشش و خروش در آن وجود دارد، نمی توان آهسته و بی تفاوت بود و بدون شک چنین است که بسیاری از فضاهای شهری، خود موجب جنبشهای سیاسی، فرهنگی و … بوده اند. منابع: - توسلی، محمود، ” طراحی فضاهای شهری” ، مرکز مطالعات و تحقیقات معماری و شهرسازی ایران، ۱۳۷۶ - کریر، راب، “فضای شهری” ، انتشارات جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۵ - حبیبی، سید محسن، “جامعه مدنی و حیات شهری”، هنرهای زیبا، شماره ۷ - پارسی، حمیدرضا، “چارچوب نظری محتوای فضای شهری”، هنرهای زیبا، شماره ۴۲ - مدنی پور، علی، “طراحی فضای شهری (نگرشی بر فرآیندی اجتماعی و مکانی)” ، شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری، تابستان ۱۳۸۴ منبع شهرسازی آنلاین
-
مقاله فضاهای مسکونی و روابط شهری در ایران
Fatemeh.sasani پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در طراحی شهری
فضاهای مسکونی و روابط شهری در ایران چکیده: برای اینکه شهر بتواند خود را در فضا مشخص کرده و قابلیت خوانایی پیدا کند، می باید نظام های نشانه شناختی را با نظام هایی دیگر از شکل ها و معماری و شهرسازی ترکیب کند. شهرهای کنونی ما به رغم هویت های دیرینه بسیاری از آنها که در فضا و معماریشان تبلور یافته، سالهاست که به سوی نوعی بی شکلی می روند و صورت بروز بیرونی آنها بیش از هر چیز در یک معماری و شهرسازی بی هویت و در عین حال سودجویانه نمود پیدا کرده است. در این مقاله که اشاره به حوزه شهری از نگاه پست مدرنیسم دارد، تلاش شده تا با انجام مطالعات اسنادی و تطبیق آن با شرایط کنونی جامعه ایران به چگونگی بازنمایی هویت های پست مدرن در فضاهای مسکونی شهر پرداخته شود. لذا در این بررسی نوعی سیر تاریخی تغییرات هویت، شهر، خانه و مسکن در طول زمان مورد توجه قرار گرفته است. در بخش انتهایی نیز به این مساله پرداخته شده که تاثیرات متقابل بین انسان و محیط به چه صورت در فضاهای مسکونی ظهور می یابد و منجر به شکل گیری هویت ها می شود. کلید واژگان: پست مدرنیسم، شهر، فضا، مسکن، هویت مقدمه وطرح مساله: بین هر موجود زنده و محیط پیرامون او روابطی وجود دارد که بیشتر جنبه اکتسابی و نه غریزی آن مورد نظر است. به این معنا انسان بایستی در ارتباط با محیط خود مفهوم اشیاء را یاد بگیرد. به مرور زمان و با افزایش تجربیات بواسطه شکل گیری شبکه عظیمی از اطلاعات در ذهن، ما قادر به شناخت بسیاری از اشیاء می شویم و این شناخت به ما قدرت کنترل محیط خود را می دهد، حتی بدون آنکه در هر لحظه همه چیز مستقیما در معرض ادراک ما باشند. در تصورات ما هر شیء همیشه در ارتباط با محیطی خاص مطرح است. مثلا یک کتاب را همیشه بر روی پرده خاطرات فرد در یک کتابخانه یا روی یک میز می بینیم و نه در یک وان پر از آب یا در یک یخچال. معماری در شهر هم نه تنها در واقعیت متصل به محیط است، بلکه حتی در دنیای خاطرات ما نیز چنین است. به این ترتیب روشن می شود که نقش محیط در ادراک معماری و فضاهای مرتبط با آن اجتناب ناپذیر است. (گروتر،۱۳۸۶ : ۱۳۰) در معماری، دخالت دادن فضا یکی از بنیادی ترین عناصر تحلیل و تحول جامعه است. انسان غالبا با فضا به صورت فعالانه برخورد کرده و همواره با آن در داد و ستد اطلاعات است. در این راستا فضا زمانی برای ما دارای هویت خواهد بود که از طرفی بتوانیم آن را موجودی مستقل و عینی تلقی کنیم و از طرف دیگر خود نیز به عنوان موجودی عینی در آن فعالیت و رفتار نموده و بالاخره بتوانیم ذهنیات ناشی از ادراک آن را با ذهنیات خود تطبیق دهیم. در چنین حالاتی انسان حتی نسبت به یک شیء یا فضا احساس ((این همانی)) می کند و آن را قسمتی از ((من)) خود یا ((ما)) ی جمع می پندارد. (پاکزاد، ۱۳۷۵ : ۱۰۴-۱۰۲) پس، انسانها با زندگی در فضا رابطه ای پیوسته و متقابل با آن برقرار می کنند : از آن تغذیه می شوند و آن را تغذیه می کنند. از آن تغییر پذیرفته و آن را تغییر می دهند. در آن فضا حرکت می کنند و با این حرکت خود، در آن فضا معنا می آفرینند. اجزای فضا را به نشانه های معناداری برای خود تبدیل می کنند و یا نشانه هایی از بیرون برفضا می افزایند. (فکوهی، ۱۳۸۳: ۲۳۶) در نتیجه هویت مکانی بخشی از زیر ساخت هویت فردی انسان و حاصل شناخت های عمومی او درباره جهان فیزیکی است که انسان در آن زندگی می کند. پروشانسکی نیز به اهمیت رابطه متعادل بین هویت مکانی فرد و ویژگی های محیط بیرونی تاکید می کند. (بهزادفر، ۱۳۸۶ : ۶۵) باید توجه داشت که تقابل درون/ برون به مثابه ساختاری برای بیان شهری، لزوما تقابلی جهان شمول و غیر قابل انعطاف به حساب نمی آید و شهرها می توانند به صورت هایی بی شمار درک و احساس شوند. (فکوهی، ۱۳۸۳ : ۳۰۹) بنابراین ما با حیاتی سرشار از تنوع، تکثر، علائق و سلائق انسانها روبرو هستیم که یکسانی و یکنواختی مدرن را کنار زده و فضای رنگارنگ زندگی حقیقی انسانها را به تصویر می کشند. در واقع این همان فلسفه پست مدرن است که کالبد شهر در آن مطابق با نیاز شهروندان شکل می گیرد، نه بر اساس خواسته های برگرفته از عقلانیت تک گفتار مدرنیستی. و معماری آن در پی هویت انسان است. در این دیدگاه تاریخ هر قوم و ملتی به عنوان بخشی از هویت آن ملت تلقی می شود که تاریخ فرهنگی و کالبدی و همچنین دستور زبان معماری هر قومی را در هر منطقه نمایش می دهد، منتها این نمایش در ساختمانهای آنها به روز در می آید و بر اساس شرایط زمانی و مکانی به صورت جدید و امروزی شده ظاهر می شود. بدین ترتیب شاخص ترین جهت گیری ارزشی در این رویکرد عبارت است از این اعتقاد عمومی که هر کس باید بتواند آنگونه باشد که می خواهد. (پاپلی یزدی و رجبی سناجردی، ۱۳۸۶ : ۱۵۶) اگر فرض را بر آن بگیریم که ((حرکت)) و ((فضا)) و روابط بی شمار، پیچیده و پویای میان آنها بتوانند فرآیندی پیوسته از ((معناسازی)) را از خلال تولید پیوسته ((نشانه ها)) و امکان پیوسته ((تفسیر)) این نشانه ها در ذهنیت های متفاوت انسان ها بوجود آورند، در چنین حالتی شهر بدل به ((متنی)) می شود با لایه های بی شمار که سراسر آن قابل ((قرائت)) و قابل ((تفسیر)) خواهد بود، بویژه ((متنی)) که روش ((قرائت)) آن ، ((حرکت)) در آن خواهد بود و از آنجا که ذات شهر در تحرک ناشی از ساز و کارهای درونی آن است، به همین دلیل می توان پنداشت که زیباشناسی شهری در واقع در رابطه ای پویا و پیوسته میان بازیگران شهری در حرکت و جنب و جوش در شهر است و شهر به مثابه موجود زنده، تعریف شده و به بیان درمی آید: گویی ((متن)) شهری هر روزه و در روزمرگی، بارها و بارها از نو نوشته شده و بر حجم و بارهای معنایی و نشانه هایش افزوده می شود و هر بار می توان به شیوه ای تازه دست به تفسیر آن زد. (فکوهی، ۱۳۸۳ : ۳۰۶) در این راستا به نظر می رسد اندیشه های پست مدرن در زمینه هویت، به طور ویژه به زندگی شهری می پردازند. از طریق معماری است که در این زندگی شهری توانسته ایم به سازمان یابی آگاهانه فضا بپردازیم و مفهوم سکونت در خانه را که بیان کننده برقراری پیوندی پرمعنا بین انسان و محیطی مفروض است، شکل دهیم و به این شکل طی سالیان متمادی با حضور پیوسته در سرزمین ایران، فضا را به نحوی که خواست های فرد و گروه در قلمرو حریم خصوصی و عمومی محفوظ نگه داشته شود برای زیستن مطلوب فرد و جامعه سازمان دهیم. اما در حد فاصل سالهای ۱۳۴۰-۱۳۰۰ شهرنشینی بسیار حجیم و شتابان آغاز شد. با این وجود، شهرنشینی، برشهریت و تقویت بنیان های مادی و معنوی شهر های ایران اضافه نکرده و پدیده ((ناشهری)) و ((ناشهریت)) بخش اعظم پیکر شهرهای کوچک و بزرگ، قدیمی و جدید ما را در بر گرفته است. این ناشهر به نوعی تداعی کننده فضایی متشتت، گسسته و مملو از نامکانها است. (اژه، ۱۳۸۷: ۱۲) بدین ترتیب از دهه ۴۰ به بعد تغییر کمیت و کیفیت سکونت در شهر رخ داد و معنای خانه با تحولات شهر ، شهرنشینی و مدیریت شهری گره خورد. این تاکید بر ماهیت متغیر، نحوه روبرو شدن ما با فضا و زمان را دگرگون کرد. از نظر زیمل و بودلر تعاملی که بین کلان شهر و ذهن بوجود آمد باعث شد احساس تنهایی جایگزین همبستگی جمعی شود. در دیدگاه زیمل این احساس تنهایی به هیچ وجه مایوس کننده نیست بلکه برعکس، او دریافت که تاثیرات بنیادین شهر با تشدید حس فردیت باعث می شود فرد بتواند آزادی خلاقانه بیشتری داشته باشد. (وارد، ۱۳۸۳ : ۱۶۷) بنابراین فرهنگ پست مدرنیستی را می توان شکل تشدید شده شرایطی دانست که زیمل و دیگران به جای اینکه آنها را کاملا کنار بگذارند، توصیف کرده اند. مدرنیته، فرد خردگرا و در معرض توجه قرار گرفته را کمال مطلوب می داند، اما پست مدرنیته، سوبژکتیویته جدیدی را بوجود می آورد که از دید محدود فرد مدرن بسیار جلوتر است. بدین ترتیب شکل های جدید هویت فردی ظهور پیدا می کند. روایت هویت: امروزه بیش از هر زمان دیگری با واژه هویت و معنای پیچیده و تعریف ناپذیر آن سر و کار داریم. هویت هم مانند بسیاری از واژگان دیگر پیشینه و تاریخ خود را دارد. روزگاری تصور می شد که هر کس به هر حال وارث یک هویت است و از هویتی برخوردار است که از پدران و نیاکان به او رسیده، اما امروزه تمام جر و بحث ها پیرامون هویت بر محور این واقعیت می چرخد که هویت یک کیفیت موروثی نیست، بلکه اکتسابی است. حاصل معاشرت و زندگی با دیگران است. تمام نگاه ها معطوف به فراگردی است که در جریان آن، هویت ساخته و پرداخته می شود. در نتیجه امروز دو نگرش درباره هویت وجود دارد: ۱- هویت سنتی: که برخی عوامل مانند طبقه، نژاد، مذهب و جنسیت را در پدید آوردن یک هویت مشخص و منسجم سهیم می داند. ۲- هویت ساختگی: که بر ساختار هویت نظر دارد و بر آن است که هر هویت در فرآیندی مشخص و معین شکل می گیرد و برای مطالعه آن باید هم عوامل روان شناختی و هم عوامل جامعه شناختی را در نظر بگیریم. این نکته اهمیت دارد که از آنجا که هویت های امروز چند تکه و چند وجهی است، هیچ یک از این نظریات نمی تواند تمامی تجربیات انسانی درباره هویت خود و دیگران را در بر گیرد و در نهایت فقط برخی از جوانب را شامل می شود. (قره باغی،۱۳۸۰ :۲۶۹) از همان روزی که پست استراکچرالیسم مضامین انسانی را پاره پاره و مرکز زدایی شده تلقی کرد، مفهوم متعارف هویت هم دستخوش دگرگونی های گوناگون شد. انسان، امروزه در اجتماعی زندگی می کند که بیش از هر زمان دیگری ذهنی است. امروز در جهان پست مدرن، ذهنیت بر هر امر دیگر مقدم شمرده می شود. امروز برشمردن عوامل تاثیرگذار بر ذهنیت و هویت انسان، ناممکن شده. هویت بسیاری از انسانها تحت تاثیر کالاهایی است که مصرف می کنند و با هر لباسی که می پوشندو هر چیزی که می خرند و به خانه می برند، هویتی تازه پیدا می کنند. ایماژهایی که می بینند، مطالبی که می خوانند، چگونگی اندیشیدن به جنسیت خود و… همه در شکل گیری هویت نقش دارند. به همین سبب هم هست که امروز هیچ کس از هویت واقعی خود آگاهی ندارد. هربرت مید معتقد بود که گفتمان نسبیت، هر گونه تصور موقعیت و فضا و زمان مطلق را در هم فرو ریخته و به جای آن نوعی فضا و زمان نسبی پدید آورده است. در شرایطی از این گونه، هر پدیده، فضا و زمان هر دم تغییر یابنده خود را دارد و در این فضا رابطه دو پدیده یک کنش و واکنش ۴ سویه است و به گونه ای است که هیچ گاه ابژه یا ((خویش)) نمی تواند همسان خویشتن باشد. هر هویت فقط می تواند در رابطه با فضا و زمان خود و فضا و زمانی که با آن برخورد می کند دریافت شود. ( قره باغی،۱۳۸۰ :۲۷۰ ) هویت، نامی است که امروزه بر این برخورد ها نهاده شده است و از همین رو نسبی و موقتی و در پیوند با رویدادهایی است که برخوردها را پدید می آورد. در نتیجه امروز به مقوله هویت فردی تنها به آن مفهومی که مارکس آن را ((مجموعه روابط اجتماعی)) می نامید، می توان اشاره کرد. تازه آن هم به شرطی که تاریخمندی آن را جنبه اساسی و بنیادین هستی آن بدانیم.(قره باغی،۱۳۸۰: ۲۷۱) روایت و قرائتی که پست مدرنیسم از هویت دارد، دارای چندین وجه و جنبه گوناگون است و در پیوند با فرهنگ، اجتماع، زبان، سنت، مذهب، ایدئولوژی، سیاست و…مورد مطالعه قرار می گیرد. یکی از تاکیدهای که امروزه در مطالعه هویت، بر آن انگشت گذاشته می شود این است که هویت هرگز نمی تواند به شکل انتزاعی مورد مطالعه قرار گیرد و هر گونه کندوکاو در آن باید در پیوند با زمان و فضا باشد. افزون بر این مطالعه هویت، باید لزوما استوار برچیزی باشد که اصطلاحا مدرک و دلیل نامیده می شود. هنگام مطالعه هویت، فر آیند گزینش، تاکید و در نظر گرفتن دینامیک های اجتماعی مانند طبقه، نژاد، ملیت،…نقش اساسی دارند. مجموعه این عوامل می تواند شکل یک روایت به خود گیرد و از همین رهگذر است که هر کس هنگام پاسخ دادن به پرسشی درباره هویت خود، به نقل یک روایت می پردازد، چراکه هویت او جدا از آنچه بر او گذشته است نخواهد بود. به بیان دیگر کسی که هویت خود را باز می گوید راوی داستان زندگی خویش است و در واقع هنگام روایتگری است که هویت خود را می سازد. (قره باغی،۱۳۸۰ :۲۷۲) حال سوال این است که چگونه ایده های مربوط به هویت شخصی تحت تاثیر پست مدرنیسم قرار می گیرند؟ و اینکه آیا ((خود))، یگانه و یکپارچه است یا بهتر است از خودهای متکثر و چندپاره سخن بگوییم؟ داگلاس کلنر در مقاله فرهنگ عامه پسند و ساخت هویت های پست مدرن، آنچه را که مرحله انتقال به شکل های پست مدرن هویت می داند، توصیف می کند و اساسا از سه مرحله نام می برد: ۱- هویت پیشامدرن ۲- هویت مدرن ۳- هویت پست مدرن ٭ در جوامع پیشا مدرن هویت ماهیتی اجتماعی دارد، اما شک یا تعارض برآن تاثیری نمی گذارد. هویت شخصی پایدار است، زیرا اسطوره های کهن و نظام های از پیش تعین شده ی نقش ها آن را حفاظت و تعریف می کنند. شما بخشی از یک نظام خویشاوندی کهن هستید. اندیشه و رفتار شما در چارچوب یک جهان بینی محدود محصور شده و مسیر زندگی تان کم و بیش برای شما مشخص شده است. بنابراین نیازی نیست جایگاهتان را در دنیا زیر سوال ببرید. هویت اصلا مساله نیست. گویی در نظر کلنر این نگرش به گذشته پیشامدرن بخشی از فرهنگ عامیانه انسان شناختی به شمار می رود که بیشتر بر خواب و خیال استوار است تا حقایق. همچنین می توان رد و نشانه این خواب و خیال ها را در برداشت بودریار از فرهنگ های سنتی که مبتنی بر مبادله سمبولیک هستند جستجو کرد .(وارد، ۱۳۸۳ : ۱۶۱) بر این اساس در دنیای پیش مدرن هر فرد وارث هویت نیاکان خود بوده و هویت امری موروثی تلقی می شود. اندیشه انسان در چارچوب معینی قرار دارد و راه وروش زندگی او از پیش تعیین شده است. روابط میان افراد محدود به روابط میان قبیله ای است و هر کس در اجتماع نقشی واحد ایفا می کند و انسان هویتی فردی و در یک کلام ((خویشتنی)) واحد دارد. ٭ در دوره مدرن که با عصر روشنگری شروع می شود، هویت برای اولین بار دچار بحران می شود. هویت شخصی همچون فرهنگ های پیشامدرن همچنان بر اساس روابط شخص با دیگران باقی می ماند. این هویت تا حدی ثبات خود را حفظ می کند، اما گرایش ها و تاثیراتش شروع به تکثیر می کند. در جوامع پیشامدرن دقیقا می دانستید موقعیتتان در طایفه کجاست ولی در جوامع مدرن مجموعه وسیع تری از نقش های اجتماعی به شما واگذار می شود. کلنر می گوید: (( فرد می تواند مادر، پدر، تگزاسی، اسکاتلندی، استاد دانشگاه، کاتولیک،…و یا ترکیبی از این امکانات و نقش های اجتماعی را داشته باشد.)) در نتیجه به جای اینکه با هویتتان به دنیا آمده باشید کم کم می توانید آن را انتخاب کنید. به تدریج نگران می شوید که واقعا چه هویتی دارید؟! با این خودآگاهی جدید درباره اینکه چه کسی هستید یا می توانید باشید به کسب یک هویت ثابت و مورد تایید محتاج تر می شوید. کم کم نگران می شوید که شاید هویتتان ناپایدار یا شکننده است. همه اینها بخشی از شکل خاص و مدرن هویت است. در این دیدگاه تصور بر آن است که در زیر نقش های آشکاری که بازی می کنید هنوز هم نوعی خود واقعی و ذاتی وجود دارد، اما باید تلاش کرد تا آن را یافت. در مدرنیته این باور وجود دارد که کنار گذاشتن قید و بندهای سنت ، پیشروی به سوی رهایی انسان را سرعت می بخشد، اما ارج گذاشتن به حال و آینده وباطل دانستن گذشته ای که مبنای خود و فعالیت های شخص به حساب می آیند افراد را مجبور می کند طبیعت هویتشان را زیر سوال ببرند. خلاصه اینکه هویت مساله می شود. (وارد،۱۳۸۳ : صص۱۶۲ و۱۶۱) به این معنا در دوره مدرن هویت برای نخستین بار با بحران روبرو می شود. اجتماع و قوانینی که بر آن حاکم است گسترش می یابد. نیازهای انسانی رو به فزونی می گذارند و انسان برای برآوردن این نیازها احتیاج به روابط اجتماعی بیشتری با دیگر افراد دارد و بواسطه این روابط است که فرد می تواند هویت خود را بازیابد. بنابراین در تفکر مدرن ضمن قائل شدن به اصالت فرد ، فطرت و ماهیتی یکسان و عام برای عموم انسانها فرض می شود. مشخصه انسان، عقل اوست و هر کس هر آنچه با عقل دریابد برای همگان و در همه ازمنه و امکنه معتبر، معقول و مقبول خواهد بود و چون ماهیت و فطرت بشری واحد و یکسان است، بشریت در نهایت به ذهنیت و زندگی یگانه ای خواهد رسید و اختلافات و تفاوت ها از میان خواهد رفت. (قاسمی، ۱۳۸۳ : ۲۵۶) ٭ زندگی اجتماعی در قیاس با دوره مدرنیته سریع تر و پیچیده تر و مقتضیات آن بیشتر و بیشتر می شود. هویت های محتمل بیشتری در برابر چشمان ما به نمایش گذاشته می شوند و ما همچنان که جامعه رفته رفته پاره پاره می شود باید نقش های زیادی را که سریعا در حال گسترش هستند بپذیریم. جیمسون و بودریار به این نکته توجه می کنند که چگونه((خود)) تحت تاثیر مدرنیته، متعاقب مصرف گرایی و فرهنگ توده ای و بوروکراتیک شدن بیش از پیش زندگی، از بین رفته است. لاکان و فوکو نیز معتقدند که (( خود)) ثابت و یکپارچه همیشه یک خیال خام بوده است. اگرچه هویت در زندگی روزمره همچنان به عنوان یک مساله باقی می ماند، اما نظریه پردازان پست مدرن مفهوم خود بنیادی یا اساسی یا پایدار را به دور انداخته اند. لذا بهترین راه شناخت هویت بررسی آن از لحاظ نقش ها یا مدیریت سبک است. اکنون فقط تصویراست اهمیت دارد. (وارد،۱۳۸۳: صص ۱۶۳و۱۶۲) بنابراین در این رویکرد تاکیدها از عامل اجتماعی عام و جهانشمول به مقولات خاص و محلی اشخاص مشخص و ملموس تغییر یافته. پس دو طیف داریم: طیفی را که مدرنیست ها تشکیل می دهند که به عام بودن ایده انسان قائل اند و پیچیدن نسخه ای واحد را برای او در سراسر کره زمین مهم و مطلوب می دانند و طیفی را که پست مدرنیست ها شکل می دهند و صرفا بر نیروهای متفرق کننده و اختلاف انگیز نهفته در هر هویت به ظاهر یکپارچه تاکید می کنند، به این شکل است که تاسیس هویت جمعی از میان می رود. بر طبق مباحث مطرح شده، هویت، مشخص کننده جهت گیری آدمی است و برای تعیین جهات هم، حضور در یک فضا اجتناب ناپذیر است. پس ناگزیر، اجتماع و جامعه ارزشی و محیط، همچنین روابط قدرت و عوامل بی شمار دیگری در شکل یافتن انسان و سوژه انسانی و هویت یابی او موثرند. پست مدرنیسم به شیوه های متعدد متذکر می شود که هویت خود چیزی است که در بیرون ساخته می شود. هویت چیزی ساختگی است که می توان به دلخواه آن را کنترل کرد. در نتیجه خود پست مدرن بیان می دارد که شما در زیر همه چهره هایی که به جهان نشان می دهید هیچ خود اصیل و یگانه ای ندارید و علت آن این است که در شبکه پیچیده ای از نیروهای اجتماعی، پخش و پراکنده هستید. بسیاری از تجربه های پست مدرن هویت را می توان خصوصا شهری دانست. به نظر می رسد اندیشه های پست مدرن در زمینه هویت به طور ویژه ای با زندگی شهری پیوند خورده است. در واقع این اندیشه ها بر اساس ایده های مربوط به شیوه های زندگی شهری شکل گرفته اند، شیوه هایی که از اوایل پیدایش کلان شهر های مدرن حضور داشته اند. از این لحاظ نگرش پست مدرن را می توان بیشتر، تقویت تجربه ها و شرایطی دانست که در طول بیش از یک و نیم قرن وجود داشته. سرچشمه های شکل مدرن جامه که کلنر به آنها اشاره می کند عموما در رشد ناگهانی تجربه شهرنشینی گسترده نهفته است. این وضعیت خیلی زود به روند طبیعی زندگی تبدیل شد و در عین حال روند مدرنیزاسیون در سراسر جهان گسترش یافت. با گسترش شهر دوباره بر ماهیت ناپیوسته و بی ثبات تجربه تاکید شد. در نتیجه فرد در مورد شیوه زندگی اش خودآگاه تر و درباره نقش اجتماعی اش حساس تر و علاقه مندتر شد. (وارد،۱۳۸۳: ۱۶۶ ) شارل بودلر بیان می کند که این تصویر شهر با آن حس گسسته و آشفته ای از زمان، همان گوهر مدرنیته است. در این راستا زیمل نیز عنوان می کند که چگونه تجربه مدرنیته خودآگاهی شهرنشین معاصر را در مورد فضا و زمان تجزیه و تکه تکه می کند.گویی ما با نوعی بی هویتی شهری روبرو شده ایم. البته در ایران مساله بی هویت شدن شهری به دو دلیل اساسی صورت گرفته است. نخست به دلیل بحران های عمومی اقتصادی که به رشد بی رویه جمعیت شهری در فاصله سالهای۱۳۳۵ تا امروز منجر شده ( یعنی از زمانی که درآمدهای نفتی به صورت وسیع و روزافزون وارد کشور شدند.) و ایران را به کشوری کاملا شهری با مردمی بیشتر مصرف کننده، بدل کرد. و طبعا این اتفاق در زمینه فضایی و در مدتی بسیار کوتاه نمی توانست بدون ساخت و ساز هایی بی هویت و صرفا برای تامین مسکن در کوتاهترین مدت و نازلترین قیمت ممکن همراه باشد. این امر باعث شده که افراد در زندگی روزمره خود در فضاهایی شبیه شده و بی روح و بی معنی زندگی کنند. دلیل دیگری که سبب این بی هویتی شده افزایش اشکال موجود در سبک زندگی است که آن هم به دلیل انقلاب اطلاعاتی و رسانه ها اتفاق افتاده است. امروزه افراد تصور می کنند از این حق و امکان برخوردارند که به هر شکل و سبکی که بخواهند زندگی کنند و این را به سطح شهر و فضاهای آن منتقل می کنند. (فکوهی،۱۳۸۵:صص۱۳و۱۲ ) طبق آنچه درباره روند شکل گیری هویت های پست مدرن و پس از آن تغییرات موجود در شهرهای ایران بیان شد، ضروری است که در این قسمت به این مساله پرداخته شود که چطور پست مدرنیسم منجر به شکل گیری نگرش های جدید معنا شناختی در شهر می شود. پست مدرنیته و نگرش های جدید معنا شناختی در شهر: آنچه مدرنیسم در شهر و شهرسازی از خود به جای گذاشت، توسط پست مدرنیست ها با انتقاد جدی روبرو شد. گرچه این انتقادات تا حدودی به خاطر عوارض ناخواسته و پدید آمده مدرنیته بود، اما از نحوه برخورد کاملا متفاوت این دو نگرش سرچشمه می گرفت. در دوران مدرنیته با استفاده از دستاوردهای اکتشافات علمی، انقلاب صنعتی و اکتشافات جغرافیایی، عرصه ها و چشم اندازهای تازه ای دربرابر دیدگان بشر گشوده شد. ارزش های غالب این دوره را می توان عقل گرایی و ایده پیشرفت نامید. در این دوره متفکران خوش بین بودند که با استفاده از ارزش های کلی علم و عقل می توانند از شر تمام موانعی که باعث عقب ماندگی و عدم پیشرفت می شود، رهایی یابند. اما در اواسط قرن ۲۰ بود که اندیشمندان کم کم متوجه شدند که جریان مدرنیسم با بن بست روبرو شده. از این رو پست مدرنیته را می توان جریانی نامید که در واقع برآمده از دل مدرنیته و تلاشی برای یافتن پاسخ هایی جهت حل معضلات مدرنیته و خروج از بن بست مدرنیسم است. اگرچه امروزه پست مدرنیسم در همه جا پذیرفته شده، اما هنوز تعریف دقیقی از آن داده نشده است. به همین جهت، اکثر اندیشمندان از آن به عنوان یک وضعیت و یک موقعیت یاد کرده اند. پست مدرنیسم اساسا آمیزه ای التقاطی از هر نوع سنت با سنت های گذشته است. هم تداوم و استمرار مدرنیسم است و هم استعلا و تکامل آن. ویژگی اصلی آثار پست مدرن را می توان در کد ها و رمزهای چندگانه، مبهم، کنایی و طنزآلود، گزینش های متنوع و پراکنده، تضاد و عدم استمرار یا گسست در سنت ها جستجو کرد. زیرا این ناهماهنگی ها تمامی فضای پلورالیسم ما را احاطه کرده اند. سبک مختلط و متنوع الاجزای آن در نقطه مقابل حداقل گرایی ایدئولوژی مدرن متاخر و تمام رقبایی قرار دارد که بر سلیقه یا اصول جزمی انحصاری متکی هستند. (نوذری، ۱۳۷۸ :۹۹ ) انگیزه اصلی پیدایش «پست مدرن» شکست اجتماعی شهرسازی مدرن بود و انتقاد به فراروایتی که مدرنیسم از خود ساخته بود. شهر مدرن شکست خورد، زیرا در ایجاد ارتباط با ساکنان و استفاده کنندگانش ناتوان مانده بود، از این رو، پست مدرنیسم مانند ابزاری برای ایجاد ارتباط در سطوح مختلف، میان ساکنین شهر و بخش های مختلف آن عمل می کند. چارلز جنکس، منتقد مشهور پست مدرن، معتقد است: ((مدرنیسم علی رغم نیات دموکراتیکش نخبه گرا و انحصار طلب شده بود .در همین زمان، معماران و شهرسازان، نظیر هر شغل دیگری در تمدنی پیشرفته، مجبور بودند خود را با ضوابط پیشرفته فنی که به سرعت تغییر می کردند، وفق دهند. )) (جهانگیری و دانشپور و رفیعی، ۱۳۸۵ ) چارلز جنکس اگرچه در به راه انداختن معماری و شهرسازی پست مدرن نقش عمده ای ایفا کرده است اما ایرادمهمی نیز می توان به کار وی وارد کرد. در حقیقت، او تمایز و تفاوتی میان پست مدرن در معماری و شهرسازی و پسامدرنیسم در اندیشه فلسفی نمی گذارد. معماری و شهرسازی پست مدرن جنکس کلیت گرا و مبتنی بر ارزش های اجتماعی و عامیانه است. این شهرسازی با بازگشت به گذشته نیم نگاهی به تمایلات نوستالژیک و حرکت های تاریخ گرایانه شهرسازی قرن نوزدهم دارد. بنابراین، این اندیشمندان در چارچوب همان متافیزیکی می مانند که مدرنیته معنی می کند. انتقاد آنان به ناکارآمدی مدرنیته صرفا کوششی است برای اثبات وجود خود. چارلز جنکس پست مدرنیسم را دوگانگی می نامد: «نخبه گرا و عامه پسند، سازگار و شورشی، کهنه و نو». این موضوع در کلام رابرت و نتوری هم تکرار شده است که خواهان استفاده از عناصر دورگه، پیچیده و متضاد در شهرسازی است.ونتوری معتقد است : (( معماران بیش از این تاب تحمل دربرابر لحن متعصب و قراردادی معماران مدرن را ندارندو من عناصری را دوست دارم که پیوندی هستند تا خالص، بیشتر سازش کننده هستند تا مجزا،مبهم هستند تا شمرده، متناقض هستند تا مستقیم و واضح. هدفم بیشتر غنای مفاهیم است تا وضوح آنها. در ادامه ونتوری مفهوم هر دو را به این یا آن ترجیح داده و گفته به نظرم به جای سیاه یا سفید می توان گاهی خاکستری را میان سیاه یا سفید دید…)) ( ونتوری،۱۳۵۷ : صص۲۴ و ۲۳ ) این معماران و شهرسازانی که جنکس آنها را پسامدرن خوانده است، نه به معنای جهان شمول اعتقاد دارند و نه خود را در دام بی معنایی صرف می اندازند. پس، نمی توان نام پست مدرن بر آنها نهاد. این دسته از شهرسازان هیچ گاه زمینه را پاک نمی کنند و بنابراین، از نمایش شهرسازی منطبق بر واقعیات متضاد سخن می گویند و معتقدند که با تغییرات جزیی می توانیم آن را روبه راه تر و مناسب تر کنیم. اینها هیچ وجه مشترکی با اندیشه های مبتنی بر بی معنایی و نفی حقیقت و فراروایت پست مدرن ها ندارند و باید آنها را «گذار از مدرن» نام نهاد. حال آنکه «شالوده شکنی» و «ناشهرسازی» در معماری و شهرسازی را می توان دقیقا منطبق بر دست آوردها و اندیشه های «پست مدرن» دانست. در این رویکرد هم وجه ساختاری و هم محتوایی و مفهومی فضا دگرگون می شود. شهر، معنا و کیفیات فضایی در عصر پست مدرن: عصر پست مدرن، عصر دگرگونی های بنیادین در تمام عرصه های زندگی انسان و از آن جمله در زمینه معماری و شهرسازی بوده است: «در حقیقت، ما در عصری زندگی می کنیم که اجزا و عناصرش با شتاب زیاد از مرکز انسانی و از هرگونه مقصد منطقی و مستقل در جهت انسانیت فاصله می گیرند» و انسان ها حس می کنند در جامعه ای بی هدف، بی معنی و بدون آینده و در شهری زندگی می کنند که درک و کنترل قوانین حاکم بر آن از عهده آنان خارج است. در حقیقت، با شروع عصر پست مدرن، فصل جدیدی از خود بیگانگی، خردستیزی و سرخوردگی رقم خورده است و احساسات، تمایلات و تفکرات مردم دستخوش تغییرات بنیادین شده است. معماران و شهرسازان به حوزه ای بسیار مبهم و ناآشنا وارد شده اند که چیز زیادی در آن دیده نمی شود. در حقیقت، شهرسازی پسامدرن نوعی «دلتنگی برای حقیقت گم شده» و «جست وجو برای معنای از دست رفته» است. عصر پسامدرن، عصر بی اعتباری و در هم شکستن حقایق عظیم متافیزیکی است. این هستی درهم شکسته با استفاده از استعاره دریدا خود به فرآیند بی پایانی از تفسیرها و تاویل های گوناگون تبدیل شده است. در نگرش پست مدرن هر کس صلاحیت دارد جنبه های مختلف وجود را بر مبنای ارزش های ذهنی خویش تاویل کند. «پراکندگی و گستردگی هویت های چندگانه سبب شده است هیچ فرهنگی و هیچ فراروایتی به تنهایی یارای پاسخ گویی به مسایل جدید پیش روی بشر را نداشته باشد». به همین جهت است که شهرسازی پست مدرن به دنبال رویکری چندگانه و لحاظ کردن دست آوردهایی هستند که در دیگر نظام های معرفتی حاصل شده است و برای شهرساز پست مدرن هر چیزی می تواند ایده طراحی را در اختیار بگذارد. این استراتژی خواستار فضایی است مستقل از «منطق گرایی خشک» مدرنیسم و «سبک گرایی و تقلید از نمادهای از پیش ساخته شده» مدرنیست های متاخر. خردستیزی، عدم قطعیت و بهم ریختگی فضاهای شهری در عصر پست مدرن شهرسازی پست مدرن آمیزه ای التقاطی از فرهنگ ها و سنت های مختلف است. ویژگی اصلی فضای شهری پست مدرن را می توان در کدها و رمزگذاری های چندگانه، مبهم، کنایه آمیز و طنزآلود، گزینش های متنوع، پراکنده و متضاد، و در عدم استمرار، گسست و ناهماهنگی و عدم تجانس جست وجو کرد. نزدشهرسازان پست مدرن، بعد صوری (ساختار)، و مفهومی (محتوایی) فضا دگرگون می شود. وجوه اشتراک شهرسازان پست مدرن اتفاق نظر آنها علیه منطق و خردگرایی مدرن و چند منظوره و چندمعنایی فضاهای شهری است. شکل های جدید فضایی، مبتنی بر ایده عدم قطعیت دراندیشه پسامدرن است. ایده ای که سبک های ناهمگون، رفتارهای متفاوت شهری و حتی ساز و کارهای مختلف را در یک فضا در کنار هم می پذیرد، بدون آنکه یکی بر دیگری برتری یابد. شهر پست مدرن، شهر عدم تجانس ها، به هم ریختگی ها و ازدحام شهری است. از نظر پست مدرنها فضاهای شهر همچون بافت بهم پیچیده ای از رخدادهای درون آن نمود می یابند که در آنها سیتسم های مختلف فضایی، کارکردها و فعالیت ها با یکدیگر در می آمیزند ودر نتیجه، بافت کل فضا را مشخص می کنند. نتیجه آن، شهری با بیشمار ابژه های شهری متفاوت از یکدیگر است که این شهر را می سازند و از سوی دیگر، قابل تفکیک به یک اصل واحد نیز نیستند. در حقیقت، «شهر پست مدرن را بازی های زبانی ای شکل می دهند که دائما در حال توسعه اند .هر بازی قواعد خاص خود، اسطوره ها و ادعاهای خاص خود را دارد که جملگی بیانگر جوهره، خصلت و سرشت زندگی شهری پست مدرن محسوب می شوند و بدین ترتیب است که شهر پست مدرن مکان تحول ها، عدم قطعیت ها و قابلیت تحرک و جابه جایی اشکال، فضاها و نیروها می شود؛ مکانی از تداخل انسان ها، ماشین ها، فرهنگ ها و طبیعت، بدون اینکه هیچ کدام بر دیگری برتری داشته باشد. در این صورت، وظیفه شهر پست مدرن تسهیل جریان فعالیت ها می شود، نه به نظم درآوردن و منسجم کردن آنها. فضای شهری پست مدرن فضایی است که به گروه های اجتماعی صرف نظر از جنسیت، هویت، قومیت و مذهب اجازه حضور هم زمان می دهد. این فضا، فضای تقابل ها و تضادهاست و این خود جنبه مهمی از ارتباط در فضای شهری پست مدرن است؛ به همین جهت است که شهرسازی پست مدرن سودای پذیرش ذهنیت های دیگر و اساسا دیگران را در مواجهه با خود می پروراند، و رابطه ما نیز با فضا رابطه ای برون موضعی خواهد بود. در این شهر، جست وجوی فراروایت طراحی و برنامه ریزی شهری – که سودای آن دارد تا پدیده های شهری را بشناسد، تحلیل کند، به نظر درآورد و، از این طریق، بتواند مدل های مناسب و درست سامان دهی فضایی را ارائه دهد- کاری عبث و بیهوده خواهد بود. (جهانگیری و دانشپور و رفیعی، ۱۳۸۵ ) (( وارد شدن به بحث پست مدرن یعنی شرکت کردن در آگاهی ای که غرب نسبت به گذشته خود پیدا کرده است. ما اگر به پست مدرن توجه می کنیم از این جهت است که برای رفتن در راه توسعه، همت و نیرویی لازم است. در شرایط کنونی از پست مدرن نمی توان صرف نظر کرد. مساله پست مدرن موقعیت روحی و فکری است نه موقعیت تمدنی، و موقعیت تمدنی آن زمانی فراهم می شود که شرایط آن فراهم باشد.)) ( داوری، ۱۳۷۵ : ۱۰۶ ) در این بخش به این مساله که هویت های پست مدرن در شهر چگونه در فضاهای مسکونی نمود می یابد، می پردازیم. گاستون بچلار می نویسد: (( آدمی پیش از افکنده شدن به جهان در گهواره خانه نهاده شده است.))) ۱۹۵۸، (Bachelardمی توان گفت خانه مکانی است که وقوع زندگی روزمره را در خود گرفته. از آنجا که نقشی را که هر فرد در زندگی می پذیرد بخشی از مجموعه ای متشکل از اعمال متقابل در جهان عمومی است، لذا انسان با وجود نهاده شدن در گهواره خانه، می باید خود را به جهان افکند. با این وصف برای اینکه هویت فردی خود را بازیابیم، دوباره به خانه عقب نشینی می کنیم. از این رو هویت فردی در سکونت خصوصی مستتر می باشد. (نوربری شولتز،۱۳۸۱: ۱۴۱ ) بدین ترتیب انسان زمانی بر خود وقوف می یابد که مسکن گزیده و در نتیجه هستی خود را در جهان تثبیت کرده باشد. عصاره این مناظره کلامی بین عزیمت و بازگشت ((فضائیت)) وجودی است که به واسطه معماری در قالب اثر در می آید. ) ۸۳ p : 1927 ،Haidegger ( بنابراین خانه را که به عنوان نماد ذهنی و همینطور تجلی عینی قلمرو خصوصی تلقی می شود مورد بررسی قرار می دهیم و به نقش درون و برون خانه و پویایی درون فضای خصوصی می پردازیم. درون خانه به عنوان عرصه ای فضایی _ اجتماعی تلقی می شود که در آن تغییر روابط متقابل شخصی و خصوصیات کالبدی خانه در طی دوران های مختلف اشاره به پیچیدگی موضوع حریم خصوصی دارد، همانگونه که در تغییر شمایل خانواده و فضای داخلی منعکس شده است. ( مدنی پور، ۱۳۸۷: ۹۲) روند تحولات خانه در گستره زمانی و مکانی موضوعی است که می باید مورد توجه قرار گیرد. بررسی انواع خانه ها در زمان و مکان های مختلف بر این نکته تاکید دارد که مفاهیم و تصورات فضایی واقع در خانه های ایرانی تنها به کشور ما تعلق ندارند و از گذشته تا امروز در بسیاری از نواحی جهان مورد طراحی و تجربه قرار گرفته اند. در اواخر دوره گوتیک با شکل گیری تفکر فردگرایی و تحقق دنیای درونی فرد، خانه انعکاس فضایی تفکر فردگرایی شد و از معماران خواسته شد که بیشتر به نماها و اتاق های پذیرایی بپردازند و در نهایت مفاهیم فضایی خانه ها از شکل هایی که سابق بر این رواج داشتند دور شده و دیدگاههای بسیار متنوعی پیدا شد. (حائری مازندرانی ،۱۳۸۷: ۵۳ ) ریبزینسکی در کتاب خود به نام ((خانه)) به تاثیر غلبه عقل گرایی بر جامعه و ظهور پیشرفت های تکنولوژیک بر خانه اشاره می کند و این تاثیر را در قالب تغییر مفهوم راحتی و آسایش و مصادیق آن مطرح می کند. مفهومی که مصداق های جدید آن نقش عمده ای در سازمان فضایی خانه ها ایفا کرده و جایگزین مفاهیم متعدد فرهنگی- آیینی شد، که پیش از این دوران چگونگی ساخت خانه ها را تحت تاثیر قرار می داد. وی جلوه بارز این مفهوم را در اهمیت دادن به مفهوم عملکرد در خانه معرفی می کند. علاوه بر این، ریبزینسکی به تغییر الگوی خانواده از خانواده های بزرگ به خانواده های کوچک و به تبع آن تغییر خانه ها از خانه هایی بزرگ و پر رفت و آمد به خانه هایی کوچک که راحتی را برای فرد و آن خانواده کوچک فراهم می آورد، اشاره کرده است. ۱۹۸۷:۱۵۸-۱۷۱) ،Rybcyzynski ( تحول سازمان فضایی خانه در دوران معاصر ایران: در ایران خانه های معاصر از دهه ۴۰ به بعد با تقلیل نقش فضا روبروشده است. روند حذف فضا و عدم توجه به سازمان یابی خلاق فضا در واحدهای مسکونی معاصر سریع تر بوده و بر مفهوم و مصداق خانه و سکونت تاثیر گذاشته اند. تعویض به جای ترمیم: آنچه در شهرهای ما اتفاق افتاد عدم دخالت به موقع در بافت های تاریخی، هماهنگ نکردن این بافت ها در برابر اتومبیل و مرمت نکردن آنها بود. نتیجه آن شد که در مقابل انتخاب اتومبیل یا بافت تاریخی، اتومبیل برگزیده شد و در مقابل پیدایش جلوه های جدید شهری، بافت تاریخی مورد جراحی قرار گرفت و این یکی از مهمترین پدیده های تغییر شیوه زندگی بود که تعویض بر جای ترمیم نشست. (حائری مازندرانی ،۱۳۸۷: ۵۳) غلبه اشیاء بر سازمان فضایی خانه و کمرنگ شدن نقش فضا: معماران ما که عموما دانش معماری خود را از خارج کشور کسب کرده بودند، الگوهای فضایی جدیدتری را عرضه کردند که چون مجهز به آب لوله کشی، برق، تلفن و… بود، به شدت مورد استقبال قرار گرفت. راحتی خانه های کوچک در مقابل مشکلات خانه های قدیمی، نزدیکی حمام و دستشویی و توالت به اتاق ها، پیدایش اشیاء جایگزین فضاها مانند یخچال و فریزر و… در زمانی بسیار کوتاه گذار خانه و سکونت را به بدیل های دیگری تبدیل ساخت. (حائری مازندرانی ،۱۳۸۷: ۵۴ ) آنچه در ایران در چهار دهه گذشته رخ داده، عبارت است از گنجانیدن مفهوم زندگی در عملکرد و تقلیل مفهوم عملکرد به یکی از نیاز های بیولوژیک مانند خواب و خوراک. بدین شکل، نقش اشیاء در خانه است که اهمیت پیدا کرده . اهمیت اشیاء و آرایش آنها در سازمان فضایی خانه های معاصر بنیادین است. آنقدر بنیادین که با جابه جایی آنها فضا هویت پیدا می کند و تحقق درست عملکردها در گرو وجود و آرایش اشیاء خانه است. در چنین وضعیتی تعیین کنندگی نقش فضاها به اشیاء واگذار می شود.( حائری مازندرانی ، ۱۳۸۷ : ۶۱ ) نتیجه گیری: در دوره مدرن و معاصر سیاست ها و برنامه ریزی های کلان دولت و شهرداری ها در زمینه فضاهای شهری، خانه سازی و تولید انبوه، نقش موثری در چگونگی فرهنگ خانه معاصر داشته و دارد. اما در شرایط جامعه پیشا مدرن، دولت ها نقشی در زمینه خانه سازی نداشتند و خانه بیش از هر چیز مقوله و امری خصوصی تلقی می شد. امروزه خانه بخشی از فضای شهر است و لاجرم باید متناسب با ساختارهای محلی، محله ای و شهری و همچنین سیاست های کلان ملی ساخته شود. در این شرایط مردم تنها در زمینه «درون خانه ها» قادر به انتخاب سبک و سلیقه خاص خود هستند. بدین معنی، خانه مقوله ای از جنس فرهنگ است . به زبان کارکردگرایانه مالینوسکی ، خانه نوعی «نیاز زیستی» است که «فرهنگ خانه» برای پاسخگویی به این نیاز شکل گرفته و در کلیت نظام اجتماعی و فرهنگ انسانی ادغام و سازگار شده است. اینکه چه نمادها و نشانه هایی در خانه بکار بریم؟، درباره آن چه احساس و تلقی ای داشته باشیم؟، چه کارها و فعالیت هایی در آن انجام بدهیم یا انجام آنها در خانه را ممنوع کنیم؟، چگونه خانه خود را توصیف و ترسیم نماییم؟ و… بواسطه «فرهنگ خانه»، در هر جامعه ای پاسخ داده می شود. فرهنگ خانه زیر مجموعه ای از کلیت فرهنگ جامعه است. از اینروست که هر جامعه ای فرهنگ خاص خود را دارد، فرهنگی که متناسب با تاریخ و جغرافیا و تجربه های یک ملت و قوم شکل می گیرد و با تغییر فرهنگ و شرایط اجتماعی، فرهنگ خانه نیز تغییر می کند. و بدین ترتیب دوره های مختلف تاریخی، فرهنگ های خانه مختلف را بوجود آورده و همچنان بوجود خواهد آورد. از این منظر ما در بحث فرهنگ و خانه نه با «فرهنگ خانه» به مثابه مقوله منفرد و انتزاعی و جهانشمول، بلکه با «فرهنگ های خانه» به مثابه مقوله ای تجربی، عینی، متکثر و متنوع سروکار داریم. فردگرایی که در سیر تغییرات و تحولات هویت انسان در گذر زمان بروز پیدا کرد، در عرصه های مختلف می تواند تاثیر گذار باشد. خانه یکی از این عرصه ها است. میل به داشتن خانه شخصی مستقل، تخصیص یافتن فضای خصوصی به هر یک از افراد خانه (اتاق فرزندان، اتاق خواب والدین،…)، اهمیت یافتن کارکرد حریم خصوصی، تنوع یافتن سبک های دکوراسیون و آرایش منزل،… همگی بخشی از فرآیند فردی شدن خانه است. این فرآیند، به نوعی واکنشی است در برابر همگن سازی فرهنگ خانه، که بواسطه گسترش الگوهای معماری و خانه سازی _ که عمدتا ابتدا در کشورهای غربی و متناسب ارزش های آنها ظاهر می شود و سپس به کشورهای دیگر گسترش می یابد _ بوجود می آید. پیامد بکارگیری این استانداردهای رسمی می تواند سبک خانه و حتی روابط درون خانه ها را تغییر دهد و این نکته ای است که افراد کمتر به آن توجه می کنند. منابع: فارسی: - اژه، مارک (۱۳۸۷). نامکان ها : درآمدی برانسان شناسی سوپرمدرنیته، ترجمه منوچهر فرهومند ._ تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی - بهزادفر، مصطفی.(۱۳۸۶). هویت شهر(نگاهی به هویت شهر تهران)._ تهران: سازمان فرهتگی هنری شهرداری تهران. موسسه نشر شهر - پاپلی یزدی و رجبی سناجردی، محمد حسین و حسین(۱۳۸۶). نظریه های شهر و پیرامون ._ تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها ( سمت ) - پاکزاد، جهانشاه.(۱۳۷۵). (( هویت و این همانی با فضا))، صفه، سال ششم، شماره۲۲-۲۱ - جهانگیری و دانشپور و رفیعی، محسن و عبدالهادی و امیررضا(۱۳۸۵). پست مدرنیته و نگرش های جدید معناشناختی در شهر و شهرسازی، فصلنامه فلسفی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، شماره۱۲ ،۱۷۷-۱۶۱ . - حائری مازندرانی ، محمد رضا.(۱۳۸۷).خانه، فرهنگ، طبیعت.- تهران: مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری - داوری، رضا.(۱۳۷۵).سنت، مدرنیته و پست مدنیته.- تهران: انتشارات صراط - فکوهی، ناصر. (۱۳۸۳). انسان شناسی شهری ._ تهران: نشر نی - فکوهی، ناصر.(۱۳۸۵).هویت و بی هویتی شهری، فصلنامه انسان شناسی، سال سوم، شماره۴ ،۱۶-۳ . - قاسمی، محمد علی(۱۳۸۳).هویت در فضای پست مدرن ( بررسی آراء چنتال موفی در باب هویت)، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال هفتم، شماره۲ ، شماره مسلسل۲۴، ۲۷۴-۲۵۵ . - قره باغی، علی اصغر.(۱۳۸۰).تبارشناسی پست مدرن._ تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی - گروتر، یورگ کورت.(۱۳۸۶). زیبا شناسی در معماری، ترجمه جهانشاه پاکزاد و عبدالرضا همایون ._ تهران: دانشگاه شهیدبهشتی - مدنی پور، علی.(۱۳۸۷). فضاهای عمومی و خصوصی شهر، ترجمه فرشاد نوریان .- تهران: شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری - نوذری، حسینعلی.(۱۳۷۸). پست مدرنیته و پست مدرنیسم.- انتشارات نقش جهان - نوربری شولتز، کریستیان.(۱۳۸۱). مفهوم سکونت: به سوی معماری تمثیلی، ترجمه آزاد محمود امیریار احمدی .- تهران: آگه - وارد، گلن.(۱۳۸۳). پست مدرنیسم، ترجمه قادر فخر رنجبری وا بوذر کرمی ._ تهران: نشر ماهی، چاپ دوم - ونتوری، رابرت(۱۳۵۷). پیچیدگی و تضاد در معماری، ترجمه محمود بشارتی راد و ماهان پزشکیان.- تهران: شرکت چاپ انگلیسی: Bachelard,G(1958),Poetics of Space:Boston,1964- Haidegger,Martin.(1927),Being and Time:New York,1962- Rybczynski,Witold.(1978),Home,A short History and Idea: Penguin Books- The Representation of Post-Modern Identities in Urban Residential Areas A Study on Iranian Cities Abstract: For a city to be defined within an area and become recognized, it needs a combination of semiology systems with other systems of forms, architecture and urban development. At the time, despite owning a historical identity embodied in their form and architecture, our cities have long been going down the path of shapelessness, whose face is more than anything visible in an architecture and urban planning, void of identity and entangled in avariciousness. In this article, which looks at urban areas from a post modern point of view, we are attempting to explain the representation of post modern identities in urban areas based on a library research and a comparison of the current social conditions in Iran.Therefore, in this study the historical turns of events related to the issues of identity, urban areas, homes and dwellings are studied. In the last part of this study, we are considering the mutual effects of man and environment and the ways it is materialized in residential areas and forms identities. Key Words: Post Modernism, City, Area, Dwellings, Identity منبع سایت شهرسازی آنلاین-
- 3
-
- فضاهای مسکونی
- فضای مسکونی
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
دانلود مقاله:درآمدی بر مفهوم خیابان به عنوان فضای شهری
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در سایر مقالات شهرسازی
چکیده: خیابان ها چارچوب و بدنه و ساختار اصلی فرم هر شهر را تشکیل می دهند.خیابان ها در حقیقت جزئی از فضاهای عمومی شهر هستند که با ایجاد ارتباط بین بخش ها و فعالیت های مختلف یک شهر،همانند شریان ها در بدن،آن را زنده و پیا نگه می دارند.به عبارتی خیابان ها محل اتصال و ارتباط فضاها و فعالیت های شهری به یکدیگرند.نمونه ی واقعی زندگی ساکنین یک شهر اعم از فعالیت های عمومی و خصوصی در خیابان های آن وجود دارد.همین فعالیت ها است که همراه با هر چیز دیگری که نماینگر ارزش های ساکنین یک شهر باشد سرانجام در کالبد شهر انعکاس پیدا خواهد کرد.با این دید لزوم بررسی مفهوم خیابان به عنوان یکی از فضاهای عمومی شهری و مفاهیم مرتبط به درستی تبیین می گردد. در این مقاله سعی شده با بررسی اجمالی مفهوم فضاهای شهری،پیشینه ی مفهوم خیابان به عنوان یک فضای عمومی شهری مورد واکاوی قرار گیرد.در این راستا با تبیین جایگاه خیابان در شهر،به روش توصیفی به بررسی آرا،افکار و نظریات اندیشمندان پیرامون خیابان و فضای شهری پرداخته خواهد شد. به این ترتیب با دیدگاه فوق و تبیین جایگاه خیابان در شهر،خیابان در معنای امروزی به مفهوم فضایی شهری و محملی برای فرآیندهای اجتماعی - مکانی تلقی می گردد.از این رو برنامه ریزی و طراحی در آن ها حساسیت و ظرافت خاصی را طلب می نماید. مشخصات مقاله:مقاله در 8 صفحه به قلم مسعود خادمی(دانشجوی کارشناسی ارشد طراحی شهری دانشگاه تربیت مدرس)،محمدرضا پور جعفر(دانشیار دانشگاه تربیت مدرس،دانشکده ی هنر)،روجا علی پور(دانشجوی کارشناسی ارشد طراحی شهری دانشگاه علم و صنعت ایران) دانلود مقاله- 1 پاسخ
-
- 6
-
- فضاهای عمومی شهر
- فضای شهری
- (و 5 مورد دیگر)
-
در راستای فعالیت های شهرداری تهران طی چند سال اخیر برآن شدیم تا به منظور معرفی پروژه های ساخته شده، نگاهی اجمالی به آن ها داشته باشیم. پردیس های سینمایی، برج میلاد تهران، باغ موزه قصر، باغ موزه دفاع مقدس، برج پرچم، مرکز تئاتر حرفه ای خاوران، مرکز نمایش های آیینی صبا، باغ کتاب تهران، خانه شعر، رصد خانه و... از جمله مکان هایی هستند که آن ها را به اختصار در این گزارش معرفی خواهیم کرد. برج میلاد تهران برج میلاد که امروز به عنوان اصلی ترین نماد شهر تهران شناخته می شود در تپه های کوی نصر قرار دارد. کار ساخت این برج 13 سال و در زمان 5 شهردار به طول انجامید که در سال 87 افتتاح شد. این سازه چند منظوره با ارتفاعی معادل 435 مترمربع در شمال غربی شهر تهران قرار دارد که به عنوان بلندترین سازه ایران و ششمین برج مخابراتی جهان شناخته می شود. ساختمان راس برج با 12 هزار مترمربع زیربنا از نظر وسعت در میان تمامی برج های دنیا مقام نخست را دارد. پردیس آزادی سینما آزادی که در سال 76 در اثر آتش سوزی بزرگی از بین رفته بود از سوی شهرداری تهران بازسازی شد تا پس از 10 سال بازگشتی موثر به دنیای سینماهای تهران داشته باشد. پروژه بازسازی سینما آزادی در 29 فروردین ماه سال 85 آغاز و درهای آن سال 86 به عنوان میزبان جشنواره فیلم فجر به روی مردم گشوده شد. اتفاقی که وقتی از سوی شهردار تهران در مراسم کلنگ زنی این سینما مطرح شد هیچ کدام از حاضران باور نکردند اما سرانجام با عملیاتی جهادی به سرانجام رسید تا درعرض یک سال سینما آزادی به یکی از مجهزترین و باکیفیت ترین سینماهای ایران تبدیل شود. مجموعه جدید تجاری فرهنگی سینما آزادی دارای 5 سالن شامل یک سالن 600 نفره و 4 سالن 200 نفره، دو رستوران، سه کافی شاپ و 4 طبقه تجاری است. این مجموعه پر خاطره حالا با بیش از 120 هزار نفر بازدیدکننده در ماه پر مخاطب ترین سینمای کشور محسوب می شود. پردیس ملت پردیس ملت شامل 4 سالن سینما هریک به ظرفیت 280 نفر و یک سالن نملیش کوچک به ظرفیت 30 نفر است. در کنار این سالن های نمایش، فضای نمایشگاهی، رستوران، کافی شاپ، کتابخانه، فروشگاه کتاب و محصولات فرهنگی و پارکینگ مناسب نیز می تواند تمام نیازهای یک روز مفرح خانوادگی را فراهم کند؛ تفریح در مجموعه ای که می تواند 2500 نفر را در خود جای دهد و تعداد سالن های سینمایی آن نیز امکان انتخاب فیلم مورد علاقه تان را به راحتی فراهم می کند. پردیس ملت طوری فراهم شده که با استفاده از اتصال شیب گردان دو سالن نمایش در امتداد هم، ایوان سرپوشیده بزرگی ایجاد کرده است. این ایوان به عنوان دستاورد اصلی پروژه می تواند محل گفت و گو و تبادل نظر، اجرای مراسم و رویدادهای متنوع فرهنگی و اجتماعی باشد. یکی دیگراز مهم ترین مزایای پردیس ملت دسترسی آسان به آن است زیرا خطوط بی. آر. تی مسیر "راه آهن، تجریش" برای همه ساکنان تهران فرصت دسترسی سریع و ارزان به این مجموعه تفریحی را فراهم می کند.
-
مقاله تحليل نقش فضاهاي شهري در دستيابي به توسعه پايدار شهرها، تبيين پارادايم ارتباط
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات طراحی شهری
فضاهای شهری در طول تاریخ نقش مهمي در زندگي اجتماعي _ اقتصادي ساکنان داشته و به عنوان مرکز ارتباط و تحول در شهرها عمل کرده است. در دوران مدرن، با تغييرات عمیقی که در تمامي ابعاد زندگي و سکونت رخ داده، بخش عمدة فضاهاي شهري به مکان هاي سودا زده تبديل شده و تحت تأثیر نیروهای بازار در خدمت منافع جريان هاي محدود قرار گرفته است. در واقع، عقلاني سازي که از ثمرات دوره روشنگری است، به عقلانيت رو شها، ابزار و فن آوری محدود شد. انعکاس اين عقلانيت يک سويه يا «عقلانيت ابزاري »، و نمود آن را می توان در ديالکتيک انسان، جامعه و طبيعت جستجو کرد که نتيجه آن، تلاش انسان براي غلبه بر طبيعت و وارد کردن خسارت هاي فراوان به آن است؛ نگرانی هایی که الگوی توسعه پایدار، امروزه از آن سخن می گوید. هدف این نوشتار، کشف اشتراکات و خاستگاه های فضای شهری، جریان توسعه پایدار و نظريه کنش ارتباطی و پیشنهاد «پارادایم ارتباط » به عنوان مبنايي برای توضیح و تقویت سه پدیده فوق است. براي دست یابی به اين هدف، نقش فضاهای شهری در طول تاریخ با توجه به ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی مورد توجه توسعه پایدار به اجمال بررسي شده است. مرور تاریخی فضای شهری، تا اندازه ای ما را از فرآیند تولید فضا در طول تاریخ آگاه می سازد و در شناخت بهتر نقش فضاهای شهری در توسعه پایدار کمک خواهد کرد. در همين راستا، با بهره گيري از نظريه «کنش ارتباطی » به نقد مدرنیسم و عقلانیت ابزاری پرداخته شده است. اين نظريه، ضمن نقد عقلانیت ابزاری مدرن که منجر به شی شدگی می شود، عقلانیت ارتباطی را به عنوان راهکاری برای برون رفت از مشکلات مدرن ارایه می کند. بر همين اساس، نحوه تجسم عقلانیت ارتباطی در فضاهای شهری بررسی شده است؛ با اين ديدگاه كه عقلانيت ارتباطي را می توان رويکردي دانست براي غلبه بر منطق سلطه و سود و مفري براي پيشگيري از هر آنچه که هماهنگي و همخواني طبيعت، اجزا و ارتباطات متقابل آنها را بر هم مي زند. در پایان، پارادایم ارتباط به عنوان پارادایمی معرفی می شود که هم توسعه پایدار و هم فضای شهری می تواند بر آن استوار شود. پارادایمی که از طریق آن، هم مؤلفه های توسعه پایدارتبیین می شود و هم فضاهای شهری در جایگاه دوباره «قلب تپنده شهر » ظاهر و با تعيين «اخلاق گفتماني » مناسب در فضاهاي شهري به تقويت نقش اجتماعي، اقتصادي و زيست محيطي شهرها پرداخته میشود. واژگان کلیدی: توسعه پایدار, فضای شهری, عقلانیت ابزاری, عقلانیت ارتباطی, پارادایم ارتباط نویسندگان: علی سلطانی, احمدعلی نامداریان دانلود مقاله-
- 5
-
- فضای شهری
- پارادایم ارتباط
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مقاله تدوين شاخص هاي سياست گُذاري با هدف تحقق پايداري فرهنگي؛ مورد پژوهي: منطقه كلانشهري تهران
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در سایر مقالات شهرسازی
در سال هاي اخير با سرعت گرفتن روند جهاني شدن، تصوير عمومي بسياري از شهرها، خصوصا كلان شهرهاي دنيا به سمت نوعي شباهت و يكنواختي در شكل و محتوا سوق داده شده است؛ به صورتي كه منظر شهري اين كلان شهرها بيش از اينكه در هماهنگي با بستر محلي باشد، به ديگر كلان شهرها در اقصي نقاط دنيا شباهت دارد. اين در حالي است كه هويت هر شهر بيش از آنكه براساس مشتركات شكل بگيرد، نشات گرفته از تفاوت ها و تمايزات فرهنگي و بومي است. در اين راستا منظر پايدار فرهنگي به-عنوان ابزاري در جهت پايداري قلمرو عمومي و فضاي شهري گرايش هاي نويني را در نظريه پردازي هاي شهري ايجاد كرده است. مقاله حاضر با هدف تدوين شاخص هاي سياست گذاري فرهنگي در قلمرو عمومي، برآن است تا براساس چارچوب هاي موجود در زمينه سياست گذاري و توسعه ي فرهنگي، اصول و شاخص هاي سياست گذاري فرهنگي را به منظور تحقق پايداري فرهنگي تبيين نمايد. بر اين اساس برنامه ريزي فرهنگي در نمونه هايي از كشورهاي شمال و جنوب مورد بررسي قرار مي گيرد. اين نمونه ها طيفي از برنامه ها در سطوح كلان و خرد را در برمي گيرد. با جمع بندي شاخص هاي سياست گذاري فرهنگي در نمونه هاي ارائه شده، و بررسي جايگاه برنامه ريزي فرهنگي در شهر تهران (برنامه جامع فرهنگي) در مقايسه با ساير نمونه ها، از خلال بررسي اهداف و سياست گذاري هاي مورد توجه در اين برنامه، شاخص هاي برنامه هاي فرهنگي در تهران تدوين شده است. بدين ترتيب مقاله حاضر، تحليلي است و روش تحقيق، اين نوشتار مبتني بر تحليل كيفي داده ها است. نتايج تحقيق نشان مي دهد، شاخص هاي موثر بر سياست گذاري فرهنگي با هدف دست يابي به توسعه پايدار فرهنگي موارد زير را در برمي گيرد: دسترسي، مشاركت، توجه به حقوق فرهنگي ، تنوع فرهنگي ، توجه به ميراث فرهنگي، نگهداشت خاطره، آموزش و تحصيل، خلاقيت، توجه به ايجاد مراكز و فعاليت هاي مدني و هنري. نویسندگان: ساسان صالحي ميلاني، مريم محمدي دانلود مقاله-
- 2
-
- فضای شهری
- قلمرو فرهنگی
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مقاله بررسي امنيت محيطي در پارك هاي منطقه اي به عنوان بخشي از فضاهاي شهري از ديدگاه زنان بر پايه رويكرد cpted
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات طراحی شهری
افزايش امنيت محيطي (بر پايه چگونگي دريافت افراد از محيط پيرامونشان) در راستاي بهبود «كاربري فضاهاي شهري» از مهم ترين رويكردهايي است كه جوامع پيشرفته در زمينه علوم اجتماعي، مديريتي و «طراحي محيط» بدان توجه دارند. آنچه از امنيت به عنوان دريافت عيني و ذهني ياد مي شود ناشي از ساختار و نحوه چيدمان محيط است؛ لذا براي افزايش آن بايستي معيارها و استانداردهايي براي طراحي فضاهاي شهري در نظر گرفت. رويكرد CPTED از جمله رويكردهايي است كه بر «كاهش جرائم توسط طراحي محيط» تاكيد دارد. البته اين قوانين بر پايه رفتارهاي جوامع غربي شكل گرفته اند؛ نكته مهمي كه كمتر بدان پرداخته شده، «عامل جنسيت و توجه به اقشار مختلف زنان» است (با توجه به ادارك متفاوت از امنيت در جنس زن و مرد). هدف از اين تحقيق، مشخص نمودن معيارها و ضوابطي است كه مشخصاً به جزئيات ريزترِ احساس امنيت در رابطه با قشر زن مي پردازد؛ خواستگاه هايي كه شايد تنها در حد دريافت ذهني بوده و بالواقع وجود خارجي نداشته باشند، ولي در هر صورت كارايي محيط را تحت تاثير قرار مي دهند. براي نيل به اين هدف، در نمونه مورد نظر در مقاطع مختلف، «شارش افراد» اندازه گيري شده است. از مقايسه ميزان حضور آقايان و خانم ها در سطح پارك (بر پايه ميزان شارش) مي توان به ميزان تفاوت حضورشان در هر مسير پي برد. در ادامه از خود زنان تحت پرسش نامه اي (بر پايه رويكرد CPTED) خواسته شده كه زمينه هاي كاهش احساس امنيت را در فضاهاي شهري (پارك مورد نظر و به ويژه فضاهايي كه كمتر استفاده مي كنند)، شرح دهند. نتايج پژوهش حاضر نشان مي دهد در كشورهايي كه ساختار فرهنگي و اعتقادي عميق تري وجود دارد، بايستي رويكرد CPTED معيارهاي ريزتر و جزئي تري را در ارتباط با زنان در شاخصه هاي طراحي محيط لحاظ نمايد. کلمات کلیدی: احساس امنيت محيطي، رويكرد CPTED، ديدگاه زنان، پارك ساعي نویسندگان: نينا الماسي فر، مجتبي انصاري دانلود مقاله-
- 3
-
- فضای شهری
- مقالات شهرسازی
- (و 10 مورد دیگر)
-
مقاله تأملی بر قابلیت های اجرایی طرح های منظر شهری
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات برنامه ریزی شهری و منطقه ای
محلات نفرآباد و هاشم آباد، محلاتی مسکونی اند که در حدود 100 تا 150 سال پیش در جنوب شرقی حرم شکل گرفته است. در بافت کالبدی، به جز تعداد انگشت شماری از واحدهای مذهبی و مسکونی، بقیه پلاکها از ارزش تاریخی خاصی برخوردار نیستند. خانه ها اغلب یک اشوبه است و از مصالح بنایی ساخته شده اند. در برنامه های حرم حضرت عبدالعظیم (ع) دو ورودی عریض در شرق و جنوب حرم گشوده شده است. این محورها محدوده را کاملاً از بافت مسکونی همجوار خود جدا کرده است. مشکلات اساسی بافت شامل عدم نفوذپذیری و انزوای کامل آن توسط محورهای ورودی شرقی و جنوبی حرم است. ممنوعیت ساخت و ساز از سوی مدیریت شهری در 20 سال اخیر باعث رکود کامل نوسازی و به تبع آن فرسودگی شدید بافت کالبدی محدوده شده است. طرح توسعه حرم و بافت اطراف آن در قالب دو طرح، شامل طرح تفصیلی ورودی های جنوبی و شرقی حرم و نیز طرح تفصیلی محدوده جنوب شرقی حرم تهیه شده است؛ و علی رغم تهیه طرح توسعه و نوسازی حرم و بافت اطراف آن، به دلایلی چون کمبود بودجه، عدم رضایت ساکنین از واگذاری املاک خود و پیش بینی نشدن الزامات اقتصادی ساخت و ساز در محدوده - که تابعی از بازار مسکن در شهر تهران است - طرح به اجرا در نیامده و بافت همچنان در ممنوعیت ساخت و ساز درمانده است. تنها بخشی از طرح ورودی های حرم به مرحله اجرا رسیده است. با آغاز فعالیت های سازمان نوسازی شهر تهران و تعریفی جدید از طرح های نوسازی و بهسازی بافت فرسوده با عنوان طرح های منظر شهری، که تأکید بسزایی در بررسی مسایل اجتماعی و اقتصادی و به ویژه مکانیسم اجرای طرح داشته است، برای محدوده مسکونی جنوب شرقی حرم طرح منظر شهری تهیه شد. رویکرد نهایی طرح، رسیدن به فضای شهری با کیفیت است به گونه ای که در آن تعاملات شاخصه های اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و همجواری فضاهای شهری پیرامون لحاظ شده باشد. با توجه به خصوصیات بافت، رویکرد کلی طراحی این چنین تفسیر در روند طراحی اعمال شده است: 1- تعریف همجواری صحیح بافت با حرم حضرت عبدالعظیم (ع) 2- توجه به پهنه بندی کالبدی بافت 3- حفظ هویت مسکونی بافت و تقویت پیوندهای اجتماعی میان ساکنان 4- ایجاد فضاهای با کیفیت شهری با رعایت اصول شهرسازی 5- توجه به وضعیت اقتصادی ساکنین و نهادهای ذینفع و نحوه توزیع ارزش افزوده 6- برقراری رابطه ای منطقی و پویا میان بافت مسکونی محدوده با کانونهای عملکردی پیرامون کلمات کلیدی: بافت فرسوده، فضای شهری، مکانیسم اجرا، محله جنوب شرقی حرم حضرت عبدالعظیم (ع) نویسنده: مهندسین مشاور معماری و شهرسازی کوشا پایدار دانلود مقاله-
- 3
-
- فضای شهری
- مقاله بافت فرسوده
-
(و 18 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
- فضای شهری
- مقاله بافت فرسوده
- مقاله برنامه ریزی شهری
- مقاله شهرسازی
- مقالات بافت فرسوده
- مقالات برنامه ریزی شهری
- مقالات شهرسازی
- مکانیسم اجرا
- نفرآباد
- نوسازی بافت فرسوده
- هاشم آباد
- پهنه بندی کالبدی بافت
- بهسازی بافت فرسوده
- بافت فرسوده
- حفظ هویت مسکونی بافت
- دانلود مقالات بافت فرسوده
- دانلود مقالات برنامه ریزی شهری
- دانلود مقالات شهرسازی
- طرح منظر شهری
- طرح نوسازی و بهسازی بافت فرسوده
-
تاملات خیابانی: نقد پوپر در فضای شهری
Neutron پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در سیر اندیشه ها در شهرسازی
زهره روحی فضای اول در محل کارم هستم، نزدیکیهای ظهر بستهای کوچک بدستم میرسد.کتابیست تحت عنوان «ناکجا آباد و خشونت» (گفتارها و گفتگوهایی) از پوپر فیلسوف انگلیسیِ اتریشی الاصل. کتابی خوش دست و خوش ظاهر با تصویری از خود پوپر بر روی جلد؛ تصویر گیراست. از آن نوع تصاویری که نگاهِ صاحب عکس را میدوزد به چشمهای مخاطب و مجبورش میکند به فکر کردن به نگاهِ در پسِ چشمهایی که دیگر حضور ندارد؛ نگاهی نافذ و اثرگذار که نمیتوان بیاعتناء از برابرش گذشت. بهرحال خودم را از نگاه پوپر میکَنم و گشتی میزنم در فهرست مطالب کتاب. دیده و ندیده، به دلیل کارِ پیش رو خیلی زود مجبور میشوم کتاب را ببندم و بگذارم برای بعد در زمانی مناسبتر؛ چند روز بعد، آخرین لحظات پایانیِ روز چهارشنبه، کتاب را برمیدارم و میگذارم درون ساک دستیام، تا روز بعد با خیال آسوده بتوانم به گشت و گذارم ادامه دهم. صبح پنجشنبه حدود ساعت هشت، پس از فراغت از کارِ خانه، به یاد کتاب و تصویر پوپر میافتم. درجا تصمیم میگیرم نیم ساعت، یک ساعتی از زمان کار مطالعاتیام را به آن اختصاص دهم تا گشت نیمه تمامم را به پایان برسانم. اما پس از مدت زمانی متوجه شدم که دارم کتاب را با دقت میخوانم. هرچند به طور اتفاقی از وسط یکی از گفتو شنودها آغاز کرده بودم ولی خیلی سریع تبدیل به مخاطبی جدی میشوم و با اشتیاق شروع به خواندن میکنم. شاید برای آنکه به جز برخی استثنائات، پوپر با همان شیوة ساده گویی همیشگی خیلی راحت حرف میزند آنهم از موضوعاتی که به واقع بسیاری از آنها مهماند. ضمن آنکه ترجمهای پاک و روان، متن را یکدست و هموار میکند. نزدیکیهای ظهر بود که با خواندن بخشهای قابل توجهی ازکتاب آن را میبندم و میگذارم کنار، ولی به خودم قول میدهم که فعلاً صبحهای زود را به مصاحبههای نیمه تمام پوپر اختصاص بدهم. فضای دوم دوشنبه 28 دی ماه است. ساعت یک ربع به پنج بامداد بیدار میشوم. روزهای گذشته هم به قول خود عمل کردم و صبحها را با پوپر گذراندم. بامداد گذشته خواندن آخرین گفتوگویاش، تحت عنوان«بدون آزادی، نه به عدالت میرسیم و نه به امنیت» را شروع کردم و امروز به پایان رساندم. وقتی کتاب را میبندم، به هیچ وجه احساس سبکی نمیکنم. چون ذهنم درگیر «چیزی» شده است. و این نشان میدهد پوپر به عنوان فیلسوف در کارش موفق بوده است: واداشتن خوانندهاش به تأمل. باید راهیِ محل کارم بشوم ولی نشستهام و فکر میکنم، در واقع به روش فکر کردن و اظهار نظر پوپر فکر میکنم: روشی بیاندازه ساده و آسان که بر اساس آن، نخست موضوعاتِ مورد بررسی را از زمینه اجتماعی، تاریخی و سیاسی آن جدا میکند، ولی بعد بیآنکه به روی خود بیاورد و یا (با فرض ناآگاهانه بودن عملش،) بدون مطلع شدن از عملِ خویش، از نتایجِ (تعاملاتی و تنشآمیز کنشهای اجتماعی و شرایط زمینهایِ) آن، نهایت استفاده را میکند؛ به عنوان مثال بیآنکه از فرآیندهای اجتماعی ـ سیاسیِ رخدادة تاریخی یادی کند، میتواند به این اظهار نظر ساده و در عین حال بحثبرانگیز برسد که «دنیای امروز عادلانه تر از گذشته است» (ص147). ولی مسئله، تنها به این باور معصومانه و بیآزارِ «عادلانهتر بودنِ جهان امروز نسبت به دوران گذشته» ختم نمیشود. چرا که پوپر حداقل در مصاحبة یاد شده، به دلیل روش نگرشی خود، نه تنها کوچکترین نقد و انتقادی به جهان معاصر ندارد و حتا تهدیدهای محیط زیستیِ جهان را "اوهام احزابی چون حزب سبز آلمان" در جهت ایجاد هول و هراس در دل مردم میداند، بلکه افزایش خودکشی در بین جوانان و یا حتا وجود تروریسم را نیز ناشی از تخطئه کردن جهان میداند (ص149) چنانکه میگوید: "بد به جهان گفتن در همه جای غرب رایج است، اما از همه جا بدتر به نظر من در آلمان است. در آلمان سیاستهای حزب سبزها هم مزید بر علت شده است. به جای آنکه از زیباییهای جهان برای ما بگویند، بیشتر دوست دارند که بیوقفه از زوال و نابودی جهان بگویند. اینها اوهام است"(همانجا). بهرحال بر اساسِ همین روش فکریِ گریز از شرایط تاریخی و سرشت اجتماعیِ پدیدهها، پوپر مجبور میشود، نقش «تکنیک» را چنان برجسته سازد که نشانة «ماهویِ بردگی» و استثمارِحقوق انسانی، صرفاً به کار یدی تقلیل پیدا کند و در نتیجه، نحوة اندیشیدن را تا حد فضای فکریِ آگهیهای تجارتی فیالمثل برای تبلیغ ماشین رختشویی تنزل دهد. چنانکه بتوان همچون خود وی با زبانی ساده، شفاف و عاری از هرگونه پیچیدگی اظهار نظر کردکه: "تکنیک، این زنان را در اروپا از زندگی بردهوار نجات داد؛ بدون آنکه انقلابی رخ دهد" (ص145). فضای سوم از خانه که میزنم بیرون، ساعت 6 و نیم است و هوا در جدال روشن شدن، اما هنوز تا روشنایی ده، پانزده دقیقهای فاصله دارد. به دلیل سکونتام در حومه شهر، از آسمانی بزرگ و پهناور برخوردارم که در ساعات اولیة صبح خصوصا در فصلهای پائیز و زمستان، گاهی این آسمان تبدیل میشود به بوم بسیار بزرگ نقاشی با عالمی از رنگهای عجیب و غریب ؛ آنقدر که به راستی زبانت از زیبایی ستودنیاش بند میآید. با وجودیکه امسال، زمستان شهر اصفهان به نوعی با بحرانِ کمبود برف و باران و حتا «کمبود سرما» روبروست، ولی در صبحهای زود این شهر، همچنان میشود، گزندگی زمستانه را حس کرد. و همه این مجموعه در سکوت و خلوتِ کوچه و خیابان، به آدمی در مقام رهگذر، حسی از شادمانی میدهد: با احترام به چراغهای تک و توک روشن شدة خانهها نگاه میکنیم و از جریان زندگی در پیرامونمان احساس امنیت میکنیم. پس از دقایقی بالاخره تاکسی میرسد. صندلی عقب دو دختر جوان که در آن گرگ و میش به زحمت چهرهشان دیده میشود، نشستهاند. ترجیح میدهم علیرغم راحتیام در صندلی جلویی، کنار آندو بنشینم. اتوموبیل، پراید تمیز و راحتی است که مسیر را خوشایند میکند. به محض جاگیر شدن، صدای «فرهاد» به گوشم میرسد. خوانندهای که در نسل ما از محبوبیت خاصی برخوردار بود. به راننده نگاه میکنم خیلی جوان است. برایم جالب است که او به فرهاد علاقه داشته باشد. بهرحال فرهاد دارد ترانه «بوی عیدی» را میخواند. در گزندگی صبحگاه زمستانی، و جاده خالی و برهوتِ تا شهر، آنهم با آن بوم نقاشیِ بزرگ، همنشین شدن با صدای فرهاد، برایم چون هدیهای غافلگیر کننده است. باری، در گرمای صدایش، حسی نوستالژیک بهم روی میآورد. همواره برایم صدای فرهاد و فریدون فروغی، یک جورهایی عزیز بوده، ولی حالا با گذشت این همه سال، تصور میکنم این صدا برایم حکم «جعبه آلبومی» را پیدا کرده که در روزگار میانسالی و پیری همچون دایهای خانگی، احساسهای متعلق به یک دوره از زندگیام را «تمیز و مرتب» در خود جای داده است! ترانهی فرهاد تمام میشود و حالا خوانندهای دیگر دارد میخواند ولی من همچنان به فرهاد فکر میکنم و در همان حال سعی میکنم خاطرات پرکشیده از درون صدای فرهاد را دوباره به صندوقچة گذشتهام برگردانم. اما یک خاطره با سماجت از بازگشت سرباز میزند. خاطرهای که احتمالا برای همنسلانام هم آشناست، و مربوط میشود به ترانه «شبانه»ی او از سرودههای احمد شاملو که در«صفحه موسیقیِ» 45 دور با کاور بسیار خوش آب و رنگ، و خوش طرح پر رمز و رازی وارد بازار شده بود (طرح روی جلد، اگر درست به یادم مانده باشد، تصویری بود که در قسمت فوقانی آن پرچم آمریکا در گوشهای دیده میشد و در وسط هم جکپاتی بود که سکههای رایج زمان محمد رضا شاه از آن سرازیر شده بود، اما یکی از سکهها طوری در برابر پرچم آمریکا قرار گرفته بود که گویی «شاه» در حال تعظیم به پرچم است و مسلماً به دلیل وضعیت سیاسی آن زمان، این طرح روی جلد برای خود ماجراها و داستانهایی داشت). بهرحال خوب به خاطر میآورم که در آن دوران و حال و هوای خفقانِ سیاسیاش، این صفحه خیلی سریع به اصالت و پشتوانهای سیاسی دست یافت و یک جورهایی خودش را با حادثه «سیاهکل» که چند سال قبل اتفاق افتاده بود، پیوند زد. منظورم جریان چریکی (1349) است که در آن روزگار، حتا آگاهی از نام آن و مختصر اطلاعاتی دربارهاش، برای گوینده شأن و منزلت «سیاسی» به بار میآورد! باری، در همان ایام شایعهای دهان به دهان بین گروههای روشنفکری اعم از خرد و کلان میگشت مبنی بر اینکه اگر خوب به این ترانه گوش بدهیم، از لابلای موسیقیاش (که اگر اشتباه نکرده باشم، ساخته اسفندیار منفردزاده بود)، پچ پچی را خواهیم شنید که نجواکنان میپرسد: «سیاهکل چه شد؟!» در آن زمان حداقل تا مدت زمانی مدید، شاید کار بیشتر جوانانی که میشناختم این بود که به هنگام شنیدن این ترانه، گوشها را بچسبانند به باندهای گرامافون، تا این پچ پچ مرموز و در عین حال «روشنگرانة سیاسی» را بشنوند! با لبخندی بر لب در حال بازنگری به این خاطره هستم که با صدای «مهستی» وارد ورودی شهر میشویم. فضای چهارم پیاده، مسیر چهار باغ را در پیش میگیرم و به این مسئله فکر میکنم که چقدر در آن زمان به لحاظ امکانات تکنیکی عقب مانده بودیم. چون درجا این فکر شیطنتآمیز از ذهنم خطور میکند که اگر برای جوانان امروزی که با انواع امکانات ماهوارهای و اس ام اسِ موبایلی و سایر نعمات مخابراتی ـ اینترنتی زندگی میکنند، ماجرای «پچ پچ شبانه» را به عنوان نمادِ نحوه انتقال اطلاعات در 30 ـ40 سال پیش تعریف کنیم، چه واکنشی نشان خواهند داد؟ به یقین دهانشان از حیرت باز خواهد ماند. توی این تصورات هستم که آناً گفتة پوپر را که هنوز ساعتی هم از ورودش به ذهنم نگذشته است، به یاد میآورم. همان سطوری از کتاب که در آن وی به دفاع از «خوشباوری»اش دست میزند و جداً معتقد است که رشد تکنیک سبب خوشبختی و بهتر شدن موقعیت انسانها شده است... هوا تقریبا روشن شده که به چهار راه اصلی میرسم، حالا شهر تا حد زیادی در حال ورود به مرحله جنب و جوش صبحگاهیاش به نظر میرسد. یعنی در حال اعلام آمادگی برای هجوم رانندگیهای خشن و بیقانون؛ به بیانی دقیقتر، تسخیر شهر به وسیله اتوموبیلسواران و از همه دردناکتر حذف علنی و وقیحانة «خط عابر» از سوی آنها؛ بگذریم، شاید روزی در اینباره بنویسم. اما اکنون میخواهم از طریق ماجرای «نجواهای شبانه»ی ترانة فرهاد، به عنوان نماد شیوه اطلاعرسانیِ گریخته از کنترل و سانسورِ دستگاههای امنیتیِ «نظام شاهی»، (البته در مقایسه با شبکههای پیشرفتة اطلاع رسانیِ ماهوارهایِ امروزی،) این پرسش را مطرح کنم که آیا باید همچون پوپر در خصوص خوشبختیِ انسانِ عصر حاضر، صرفاً تکنولوژی را عامل این خوشبختی بدانیم؟ به بیانی با تعمیم گفته پوپر به قلمرو سیاست، و نیز پذیرش فرض عقب ماندگی سیاسیِ آن دوران نسبت به زمان حاضر، آیا رشد و آگاهی سیاسی موجود در جامعه ایران را باید مدیون تکنولوژیِ رشد یافته بدانیم یا آنکه میباید عامل دیگری را هم دخیل در رشد موقعیت اجتماعی ـ سیاسیِ جامعه فعلی ایران نسبت به گذشته بدانیم و آنرا در نظر آوریم؟ برای روشنتر شدن مطلب، شاید بد نباشد از گفتة دیگر پوپر در خصوص رشد عدالت حقوقی در عصر حاضر در مقایسه با گذشته، نقل قول آوریم. او صراحتاً میگوید: "با وجود وسعت و پیچیدگی جامعة کنونیِ ما، من ادعا میکنم که در هیچ زمانی به اندازة زمان ما تا این حد کوشش نشده است که قوانین انسانیتر و عادلانهتر وضع شوند"(ص148). چه کسی میتواند در صحت این گفته پوپر کمترین شکی داشته باشد. به معنایی، نه تنها هیچ اشکالی در این گفتة پوپر نمیبینیم، بلکه به شخصه، باید اعتراف کنم که فکر میکنم تا روزی که زندهام، از امنیت حقوقیِ نسبتاً بالایی که جامعه غربی به آن دست یافته، غرق در حسرت خواهم بود. اما آیا صِرف گذر طبیعیِ زمان، یعنی از برکت چرخش زمین به دور خورشید بوده که امروز در جهان غرب این عدالت حقوقی حاصل شده، یا آنکه بر اساس (همان چیزی که متأسفانه در روش مطالعاتی ـ فکری پوپر کمترین بهایی به آن داده نشده، یعنی توجه به زمینهی تاریخی و) مطالبات اجتماعی ـ سیاسیِ کالبد یافته در جنبشهاست که عدالت حقوقی ـ اجتماعی، تأسیس یافته است؟ هرچندکه ترجیح میدهم (برای پرهیز از هرگونه بدفهمی) به هنگام بحث عدالت در همان غرباش هم، به جای اینکه بگوئیم عصر حاضر از اعصار گذشته عادلانهتر و مردم در آن خوشبختترند، از آگاهی اجتماعیِ مردم این عصر نسبت به حقوقِ فردی و اجتماعی خویش سخن برانیم. که مطمئناً اگر در همان غربِ قرن نوزده و بیستم، تمایلی جدی از سوی گروههای اجتماعیِ فاقد ثروت و قدرت، در نظارت و مشارکت در تصمیمگیریها دیده نمیشد، این عدالتِ نسبتاً مطلوبی که اینطور به چشم پوپر نمود دارد، هرگز وجود نمیداشت، و در نتیجه همچنان سلطة گروههای کوچک (اعم از شاه و یا ...،) بر منابع قضاییِ همگانی حاکمیت داشت. شاید این همانندی صحیح نباشد اما گاه به طور جدی، فکر میکنم مطالبة حقوق اجتماعی و سیاسی از سوی مردم، قرابتهایی با مطالبة حرمتگذاری به «خط عابر» به هنگام گذر از چهارراهها دارد! چراکه تا به حال ندیدهام علارغم علاقه مفرط پلیسهای راهنمایی ـ رانندگی برای ثبت جریمه، هیچ پلیسی اتوموبیلی را به دلیل تصرف خط عابر جریمه کرده باشد! یعنی قابل توجه نگرشهای پوپری: نه تنها قوانین خود به خود وضع نمیشوند، و همواره وضعِ تک تکِ «قوانین انسانیتر و عادلانهتر»، مشروط به وجودِ مطالبات و ایجاد شرایط اجتماعی و سیاسیست، بلکه صِرف وجود قوانین (حتا بهترین قوانین هم که باشند) خود به خود عاملی برای قدرت اجراییِ آنها نیست؛ زیرا آنچه ضامن اجرای قوانین است، وجود «تقاضا» برای آن است. یعنی توجه بر اهمیت شرایط تولید و بازتولید آن؛ بنابراین نباید فراموش کرد که در مثال حفاظت از «خط عابر»، پلیس راهنمایی و رانندگی میباید احساس کند در استخدام «شهروندان» است و نه دولت؛ شهروندانی که برای «حفاظت از خط عابر»، پلیس راهنمایی را به نمایندگیِ خود درآوردهاند. و این همان مسئله مهمی است که پوپر علاقهای به گفتوگو درباره اش ندارد. یعنی ورود به قلمرو تاریخِ سیاسی و حقوق اجتماعی ـ شهروندی؛ اکنون که سرشت اجتماعیِ موجود در فرایند شکلگیری ِعدالت را تذکر دادیم ، برمیگردیم به رابطه «تکنولوژی و خوشبختی» از دید پوپر؛ و این سئوال را مطرح میکنیم که آیا کارکردهای تکنولوژیکیِ امروز، میتوانند به صِرف وجود دانشِ فنآوری جدید، باعث تحولات مثبت اجتماعی گردند؟ یا اینکه همانند بحث «عدالت سیاسی» باید به شرایط و مطالباتی نظر کرد که گروههای اجتماعیِ خاصی توانستهاند از آن ابزاری بسازند تا برای کسب سهم خود از قلمروی همگانی، (و یا حتا تصرف تمام و کمال آن ـ همچون حکومتهای توتالیتر و دیگر ستیزـ )، هویت اجتماعی خویش را به تکنولوژی رسانهای ـ اینترنتی انتقال دهند و بدین ترتیب «ابزار اطلاعرسان»، صدا، لحن، کلام، چهره و منش رفتاری و گفتاریِ کسانی که آنرا به تصرف خود درآوردهاند، بگیرد. اکنون وقت آن است که بپرسیم چرا روش زیرزمینیِ ویژهی جهان سومیها، برای انتقال آگاهی و به اصطلاح اطلاع رسانیِ موقعیتهای اجتماعیِ تحت کنترل قدرت (و یا در موقعیتِ سرکوبِ قدرت)، در «غرب» وجود ندارد؟ احتمالا پاسخ نه به «تکنولوژی» آنها، بلکه به فضای اجتماعی ـ سیاسیِ آنجا برمیگردد. اما نکتة جالب اینجاست که این همه ابتکار و خلاقیت در طرح گرافیکیِ «صفحة 45 دورِ شبانه» (که متأسفانه نمیدانم از کیست) و نیز موسیقی، شعر و صدای فرهاد، «محصول مشترکی» بود که برای فهم «هنرِجمعی» آن نیازمند پیشفهمهایی بوده و هستیم که فقط و فقط مختص به وضعیت اجتماعیِ خاصی است. بنابراین تکنولوژیِ اطلاع رسانیِ عصر نظامشاهی، همچون تکنولوژی تمامی سرزمینهای جهان سومی (در آن دورانِ فاقد امکانات ماهوارهای) مجبور بود خود را در لابلای «هنر» جاسازی کند و به آن همچون یاری ندیم و قابل اعتماد، اتکا کند.... پس، میبینیم که ناچاریم بر «اجتماعی بودن پدیدة تکنولوژی»، تأکیدی مجدد کنیم و آنرا همچون تمامی دستآوردهای بشری، محصولی اجتماعی بدانیم که مسلماً منظور از «اجتماعی بودن» نه به این معنا که ساخته و پرداخته کارِ جمعیست، بلکه بدین معنا که فیالمثل «نوع استفاده»ی کاربران اینترنت، هیچگاه نمیتواند جدا از «وضعیت اجتماعیِ» آنان باشد. بنابراین، همین اینترنتی که میتوان در چشمانداز و فضای اجتماعیِ گروههایی خاص، از آن به منزلة ابزاری در خدمت رشد اجتماعی، و انتقال آگاهی استفاده کرد، به طور یقین به مجردِ دیگرگونه شدنِ چشمانداز و جایگاه اجتماعی کاربران، میتواند علیه آزادی و نیز تخریبِ آگاهی، عمل کند. فضای پنجم «تقدیم به فرهاد مهراد» دوشنبه ساعت هفت و نیم شب؛ مایلم ایدهای را که امروز با شنیدن صدای فرهاد در تاکسی به ذهنم خطور کرده است، دنبال کنم و آنرا به صورت متنی درآورم. یاد فرهادمهراد، این هنرمند عزیز گرامی باد؛ در حال گشت در گوگل هستم تا از طریق مراجعه به سایت فرهاد از آهنگساز «شبانه» (اسفندیار منفردزاده) اطمینان خاطر پیدا کنم. خوشبختانه سایت به راحتی باز میشود. و از آثار او هم فهرستی احتمالا کامل دیده میشود. کلیک میکنم و پس از اندکی معطلی باز میشود. مطلبم را پیدا میکنم و آسوده خاطر میخواهم از سایت بیرون بیآیم که چشمم به تصویری از فرهاد در دوران جوانیاش میافتد. رویش کلیک میکنم، با بزرگتر شدن تصویر معلوم میشود که عکس فوق، تصویر روی جلد مجله اطلاعات هفتگی است. همراه با عبارتی در بالای آن بدین ترتیب: «فرهاد از دوزخ اعتیاد نجات پیدا کرد» ؛ لحظهای، هم به نوشته و هم به عکس فرهاد دقیق میشوم. دو حالت و حس متفاوت همزمان، احساساتم را تحت شعاع خود قرار میدهند. نمیدانم اول به کدام مجال بروز بدهم. بیاراده اول به خنده میافتم. خندیدن از نحوه بازاریابی و به اصطلاح تبلیغ برای آن شماره مجله؛ نه به دلیل سطحی بودن عبارت؛ بلکه به دلیل اینکه نمیدانم چطور و با چه منطقی میشود اعتیاد را به دوزخ شبیه دانست!؟ منظورم این است که تا آنجا که خبر دارم «دوزخ» محل گناهکاران است، از اینرو کسانی که به دوزخ فرستاده میشوند، قاعدتاً بنا بر منطق و علتِ وجودیِ دوزخ، باید سزاوار آن باشند. ولی آیا میشود «اعتیاد» را هم به منزله مجازات فهمید: مجازات از گناهی اجتماعی!؟ یا شاید هم گناهی سیاسی و یا اقتصادی!؟ و یا شاید هم گناهی فرهنگی!؟ اما نکته گیج کنندهتر از همه در منطق عبارت پردازیِ فوق این است که معلوم نیست چطور میشود که بتوان شخصِ دوزخی یا به عبارتی معتاد را از «مجازات»اش نجات داد!؟ بگذریم، اما حالت دومِ احساسی، نه طنز است و نه خندهآور؛ بلکه برعکس برخاسته از حسِ آزرده شدنِ ناشی از دیدن آزادیِ ورود به «قلمروِ شخصیِ» دیگران است. به بیانی، استفاده و رواج رویة خطرآمیز آزادی؛ اینکه اجازه داشته باشیم تا مسائل شخصیِ دیگران را به قلمرو عمومی بیاوریم. و یا ضعفهای شخصیِ افراد را به سمع و نظر همگان برسانیم. تا آنجا که میدانیم در جامعه ایران «اعتیاد» همواره یکی از «داغهای ننگ» به شمار میرفته است. مضاف بر اینکه در آن سالها معتادان از این مسئله در رنج بودند که هرگز مشکلشان، به منزله مشکل اجتماعی دیده نشد. بهرحال در آن دوران گمان نمیکنم درجه حساسیت به این مسائل چندان بالا بوده باشد. اما خوشبختانه امروز گفتمان قلمروهای شخصی و حفاظت از آن نه تنها جا افتاده بلکه شهروندان آنرا به مثابه ارزشی مدنی طلب میکنند. و یا حداقل در روابط بینشخصیای که با یکدیگر دارند، آنرا لحاظ میکنند. چرا که به خوبی از این مسئله آگاهند که فقدانِ آن به «اقتداری خشونتآمیز» میانجامد. اقتداری که با افشای اسرار خصوصی دیگران، نه تنها به حذف قلمرو خصوصی دامن میزند، بلکه به تأئیدِ عمل تفتیش و هتک حرمت از «دیگریِ» در مقام «دارندة حق متفاوت بودن» روی میآورد. بنابراین، چنانچه میبینیم، «آزادی» هم از «خطوط مرزی» برخوردار است. و شاید بتوان گفت که یکی از خطوط مرزی آزادی، قلمرو شخصیِ دیگران است. اما مطمئناً، باعث تعجب خواهد شد اگر بگویم متأسفانه پوپری که از خشونت گلایهها دارد، (حداقل در یکی از مصاحبههایش) آشناییِ چندانی با این قلمرو ندارد و قادر است فارغ از هرگونه اخلاق اجتماعی، به زندگی و «روابط خصوصی» فردی دیگر فیالمثل کارل مارکس سرک بکشد و اسرار خصوصی او را به صفحات کتابها بکشاند و با افشای ضعفهای شخصیاش در برابر همگان، احتمالاً او را به مجازات برساند! مجازات برای اینکه دوست خوبی برای انگلس نبوده، و یا شاید هم به این دلیل که فرزندی نامشروع از خدمتکارش داشته!؟ ولی برای چه!؟ چه ضرورتی پوپر را به این کار واداشته!؟ جداً پوپر چه توجیهی برای «خشونت ورود»ش به «قلمرو شخصیِ» فردی دیگر میتواند داشته باشد!؟ اینکه گفتههای پوپر صحت دارد یا نه، اصلا اهمیت ندارد. مهم درک و دیدن انواع «خشونت»ها، و حساسیت پیدا کردن نسبت به آنهاست. حتا اگر این خشونت از پوپری سرزند که کتاباش با این نام در جهت نفی آن منتشر میشود. چرا که با زیر پا گذاردنِ «خطوطِ مرزیِ» آزادی، شبیخونوار، به ویران کردن شخصیت کسی اقدام کرده است که همانند او و یا آنچه که «عرف» به «ما» تلقین کرده است، نبوده و باز همانند او یا «ما»، مناسبات خصوصیاش را با دوستاناش تنظیم نکرده است.... بهرحال لازم است عین گفته پوپر را نقل کنیم: "من همواره کوشیدهام تا بهترین خصوصیات را در کسانی که به آنان معترضم بیابم. به همین جهت فرض را بر این نهادم که مارکس برای بشریت مبارزه میکرد و یا حداقل چنین احساسی داشت. بر این اساس، نه با شخصیت او، بلکه با نظرهای او به مقابله برخاستم ... اما بعدها اطمینان من سست شد که آیا واقعاً مارکس آن چنان بود که من میپنداشتم؟ امروز دیگر بر این باور نیستم. من معتقدم که انگلس انسانی شرافتمند و قابل احترام بود ولی مارکس از او سوءاستفاده کرد. برای مثال: انگلس به زنی دلبستگی بسیار داشت. این زن میمیرد. انگلس طی نامهای خبر مرگ او را به مارکس میدهد. مارکس در پاسخ نامة انگلس حتا با کلمهای به این مورد و به درد و آلام دوستش اشاره نمیکند. این رفتار مارکس نشانة خودخواهی و بیتوجهی اوست. این رفتار باعث رنجیدگی خاطر انگلس شد. بعد که روابط میان این دو به سردی گرائید، مارکس به اشتباه خود پی میبرد و از دوست و ستایشگر خود پوزش میطلبد. به نظر من این چیزها گواه رد شخصیت مارکس است. گذشته از این، مارکس فرزند نامشروعی نیز از خدمتکار خانهاش داشت؛ آنچه چندان نیز به سود شخصیت او نیست. اینها به هر حال واقعیت است.» (صص 160،161). میتوان اینگونه اظهار نظر کرد که فیالمثل: واقعاً جای تأسف است فیلسوفی که نظریة «ابطال» را مطرح کرده است و خود را «آزاد اندیش» میداند و مطمئناً از تفتیش قلمرو خصوصی بیزار است، در درجهای حتا نازلتر، اینگونه به «غیبت کردن» روی آورد! اما به یقین میتوان به گونهای دیگر هم با این ماجرا برخورد کرد. یعنی به جای «سرزنش اخلاقی» به شکلِ بالا، که دست آخرِ به شخصی کردنِ مسئله منتهی میشود، مسئله را به قلمرو «اخلاق اجتماعی» کشاند و در آنجا، این پرسش را طرح کرد که چه عواملی باعث میگردند تا فیلسوفی آزاد اندیش و قابل احترام، همچون پوپر، اینگونه شخصی با متفکری دیگر برخورد کند!؟ آیا میتوان پاسخ را از افق فکریِ وی و فضای اجتماعی ـ سیاسیای که او در آن زندگی میکرده، بیرون کشید!؟ به بیانی آیا میتوان «تنگنظری» را به عنوان مسئلهای اجتماعی بررسی کرد!؟ کتاب پوپر را برمیدارم و در قفسه می گذارم. کارهای زیادی هست که تا قبل از خواب باید انجامشان دهم... اصفهان ـ زمستان1388 بازنگری : پاییز 1390 برای نوشتن این متن، از کتاب «ناکجاآباد و خشونت»، گفتارها و گفتگوهایی از پوپر؛ ترجمه خسرو ناقد، رحمان افشاری، انتشارات جهان کتاب، 1388 استفاده کردهام. از انسان شناسی و فرهنگ -
مقاله روابط اجتماعی در فضای شهری
ho0da پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات برنامه ریزی شهری و منطقه ای
رابطه اجتماعی در فضا و زمان اتفاق می افتد. ساختار فیزیکی و تقسیمات عملکردی ممکن است گشاینده و یا محدود کننده فرصت ها برای ارتباط باشد.... روابط اجتماعی در فضای شهری.pdf-
- 9
-
- فضای شهری
- فضای عمومی
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مقاله نقش آسایش محیطی فضاهای شهری در پیشگیری از ناهنجاری های رفتاری
ho0da پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در سایر مقالات شهرسازی
محيط شناسی،سال سی و سوم ،شماره 44 ،زمستان 86 ،صفحه 94-83 نقش آسايش محيطی فضاهای شهری درپيشگيری ازناهنجاری های رفتاری اسماعيل صالحی استاديار دانشكده محيط زيست دانشگاه تهران نقش آسایش محیطی فضاهای شهری در پیشگیری از ناهنجاریها.pdf -
این نظر که فضاها بر رفتار فرد تأثیر می گذارند و می توانند برای تنظیم رفتار او به کار گرفته شوند امری پذیرفتنی است. اصولاً چنین امکانی وجود دارد که از طریق برنامه ریزی و طراحی شهری و از راه ترکیب طرح ها با نوعی نظام انتظام دهنده، مراتب ارتقای اخلاقی و اجتماعی افراد جامعه را فراهم ساخت. بنابراین، همانگونه که فضاهای شهری می توانند با برنامه ریزی و طرح ریزی صحیح محل بروز و نمود فضایل انسانی باشند، از جهت دیگر نیز می توانند از طریق رهاشدگی و برنامه ریزی ها و طرح ریزی های نادرست و ساده انگارانه به مکان بروز انواع جرایم شهری تبدیل گردند. نظرسنجی ای که در 8 شهر بزرگ کشور اجرا شده است، نشان می دهد که 81 درصد شهروندان احساس نا امنی می کنند. برخی از عوال ایجاد نا امنی علل محیطی دارند. از جمله این موارد خالی گذاشتن منزل به مدت چند روز، فرستادن فرزند به تنهایی به مدرسه، تردد خانم ها به تنهایی در شب و قدم زدن در مسیر های خلوت است. نتایح نظرسنجی مذکور نشان می دهد که به رغم بی توجهی به فضاهای شهری نزد متخصصان رشته های مرتبط و مدیران اجرایی شهرها، نقش این فضاها و تأثیر آنها در وقوع جرایم شهری حداقل در شهرهای بزرگ کشور یک واقعیت عینی و اثبات شده است. نویسنده: حبیب الله طاهرخانی دانلود مقاله
-
- 10
-
- فضاهای قابل دفاع شهری
- فضاهای بدون کارکرد
- (و 11 مورد دیگر)