جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'فروشنده'.
7 نتیجه پیدا شد
-
نویسنده : دکترسیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران : نتیجه تحقیقات نشان داده که 53% از مشتریان، تا پیش از پایان فرایند فروش ، فکر و عقیدهشان در خصوص برند ، محصولات و خدمات شرکت، شکلگرفته است. واقعیت این است که مشتریبالقوه Prospect همواره به دنبال کوچکترین بهانه برای صرفنظر نمودن از محصولات یا خدمات مدنظرش است. اگر برخورد اعضای تیم فروش با خریدار مناسب نباشد، احتمال اینکه مشتری برند را رها کند بسیار زیاد است. اعضای تیم فروش تحتفشار زیادی برای افزایش سطح عملکرد خویش هستند. اما حتی گاه فروشنده حرفهای نیز دچار اشتباه میشود. برخی از این اشتباهات میتواند موجب از دست رفتن مشتری بالقوه ، طفره رفتن از بستن قرارداد و یا یک فرصت تجاری را خراب نماید. چگونه باید از این اشتباهات جلوگیری نمود ؟ اشتباه فروشنده در ادامه به بررسی 10 اشتباه فروشنده و نحوه برخورد با هریک خواهیم پرداخت : 1- زیاد حرف زدن فروشنده راهحل : تمرین گوشدادن فعال فروش ؛ فرایند گوشدادن فعال به مشکلات و نیازها مشتری و کمک به حل آنهاست. برعکس تصور عامه مردم، فروش حرفهای و فروشندگی حرفهای فقط در حرف زدن نیست، بیشتر با گوش دادن متبلور میگردد. اگر فروشنده زیاد حرف بزند و با واقع به مشتری بالقوه گوش ندهد، شاید موجب ایجاد حسی بدی در مشتری گردد. بسیاری از فروشندگان فشار وارد مینمایند اما فراموش میکنند که باشد کمی هم گوش کنند. تحقیقات نشان داده نسبت گوش دادن به صحبت کردن در بین فروشندگان غیرحرفهای در حدود 70 به 30 است. 2- تلاش برای فروش به همه راهحل : ارزش داشتن کیفیت در مقابل کمیت لزوما محصولات و خدمات یک برند، مناسب همه نیست، و تلاش برای فروش به همه، تنها تلف نمودن زمان سازمان و فروشنده و مشتری بالقوه است. در مقابل، مشتریان بالقوهای را باید جست که نیاز و خواسته آنان با تولیدات ما منطبق باشد. بر اساس قیف فروش : هرچه مشتریان هدف را دقیق انتخاب نماییم، شانس موفقیت ما به دستیابی رسیدن به تعداد بیشتری از مشتریان بالفعل در انتهای مسیر فروش بیشتر است. با این نحوه نگرش ، تلاشهای فروشنده تاثیر بیشتری خواهد داشت. 3- شکست در تحقیقات راهحل : شخصی و منحصربهفرد نمودن استراتژی فروش باید فرایند خرید با توجه به چالشها و اولویتهای مشتری تا حدودی شخصیسازی گردد، باید در خصوص مشتریان بالقوه بهدرستی تحقیق نمود : چه کسانی هستند، چه صنعتی ، نیازها و انتظارات ، ... استفاده از اطلاعات در جهت شخصیسازی استراتژی فروش. فرایند شخصیسازی استانداردهای فروش به معنای بهروزرسانی نام ، شماره تماس و یا لوگوی بالای فایلهای پاورپوینتها شما نیست. اگر به شعور مخاطب احترام گذارید و فکر نکنید که مردم بیشعورند ، درنتیجه متوجه میشوید که مردم تفاوت ارسال ایمیل بهصورت انبوه و ارسال ایمیل بهصورت شخصیسازیشده را متوجه میشوند. بر اساس نتایج تحقیق شرکت Forrester : مشتریان معتقدند که تنها 13% فروشندگان کاملا متوجه نیاز و مشکلات مشتریان خود شده و به دنبال راهحلی برای آنها هستند. شاید بهتر است معنی " فرایند شخصیسازی استانداردهای فروش" را تشریح نمایم قبل از اینکه کار به تغییر شماره تلفنهای فروشنده بکشد . فرایند شخصیسازی استانداردهای فروش به معنای تطبیق محتوا، پیامها و استراتژی منطبق بر نیاز و مشکلات اشخاص است. ابزارهای گوناگونی برای توانمندسازی فروش میتوان برای پیشبینی آماری آنچه محتوای مورد نیاز استفاده نمود. 4- رویا پردازی برای مشتری راهحل : دروغ نگفتن؛ فروش ارزش هرگز به مشتری بالقوه و مشتری بالفعل خود دروغ نگویید. عدم صداقت تنها برای دستیابی به فروش بیشتر در کوتاهمدت ، حتما به ایجاد یک رابطه بلندمدت نیم انجامد ، و هرگز این روش فروش ما را در تبدیل مشتری به مشتری وفادار و دارای طول عمر زیاد نخواهد شد. اگر محصول شما توانایی برآورده نمودن قولی که به مشتری داده است را نداشته باشد ، مطمئن باشید که مشتری سریع میفهمد. دروغ ، زنگار اعتبار فروشنده و برند است. در مقابل فروشنده باید بتواند بهروشنی ارزش محصولات و خدمات خود را بر اساس موقعیت ویژه هر کسبوکار یا فرد معرفی نماید. اگر قادر به تعیین ارزش مشتریان بالقوه خود نیستید ، حتما قادر به تطبیق خود با آنان نخواهید بود. 5- با آموزش و تقویت مهارتهای فروش مخالف بودن راهحل : پذیرش نظرات مربی فروش، خود را ارزیابی نمودن همه ما تحتفشار روزانه کاری خود هستیم، برای برخی دستیابی به مهارت جدید در کار و یا بهروزرسانی مهارتهای قدیمی بسیار سخت است. فروشنده حرفهای همواره دنبال بهبود عملکرد و آموختن مهارت جدید است. همواره راههای بسیاری برای آموختن است : از یک همتیمی ، مشاوره با مدیریت فروش و ارزیابی عملکرد خویش. باید هر فروشنده هرکدام از فروشهای چند وقت اخیر خود را شخصا تحلیل کرده و از خود بپرسد چرا این کار و چرا آن کار را انجام داده یا نداده ، استراتژی خود برای برخورد موارد مشابه آتی بیان نماید. 6- عدم توجه به نظر مشتری راهحل : ایجاد ارتباط موثر با مشتری معمولا مشتریانی که بهسادگی مشتری میشوند، خرید مجدد را انجام خواهند نمود. هزینه جذب مشتری جدید، در حدود 6 تا 7 مرتبه بیشتر از هزینه حفظ مشتری کنونی است، این حقیقی است که بر اهمیت توسعه روابط تاکید مینماید. فروشنده باید به عنوان فردی قابلاعتماد با مشاوری معتمد شناخته شود، فروشنده باید حلال مشکلات باشد، نه اینکه فقط به فروش فکر کند. در بازار B2B شرکتها به دنبال فروشندهای هستند که فضای کسبوکار و چالشها پیرامون را درک نماید. یکی از بهترین روشهای ایجاد ارتباط، ارائه پیشنهادی ارزشمند به مخاطب است. فروشنده باید نشان دهد که مشکلات را میفهمد، در خصوص کسبوکار ارائه عقیده کارشناسی نماید ، پیشفرضهای مرتبط با محصولات و خدمات را تغییر دهد. در واقع تیم فروشی که بتواند به محصولات و خدمات پیشنهادی به مشتری بالقوه خویش، ارزشی بی افزاید، شانس فروش آن دو برابر است. 7- داده و اطلاعات را علیه عملکرد خویش دانستن راهحل : تقویت توانایی و مهارتهای تحلیلی نتایج تحقیقات نشان داده که فروشندگان در حدود 50 روز کاری خویش را صرف اموری غیر مرتبط با ماهیت اصلی فروش سازمان مینمایند. با در نظر داشتن دادهها، فروشنده میتواند فعالیت و تلاشهای فروش را بهبود داده ، بهرهوری فروش را افزایش دهد ، اثربخشی فروش را زیاد مینماید و نهایتا تعداد دفعات خرید مجدد را افزایش دهند. درواقع فروشندگانی که از "تحلیل اطلاعات فروش" برای رسیدن به اهداف فروش بهره میبرند، 4 برابر سریعتر از فروشندگان سنتی و غیرحرفهای، به اهداف خویش دست خواهند یافت. پیش از شروع ارزیابی ، باید دقیقا بدانید که چه چیزی را باید ارزیابی نمود، چرا ارزیابی اهمیت دارد ، چطور بر استراتژی فروش یا فرایند فروش تاثیر خواهد گذاشت . شاخص KPI را تعیین کنید، چهکاری باید و چهکاری نباید انجام شود و چه قسمتهایی باید بهبود یابد. معیارهایی که اثر مهمی بر موفقیت فروش خواهد داشت و اینکه چطور باید محتوای درست را در زمان مناسب به مشتری برسانید و چه چیزی آن را بهبود میبخشد. منبع : اشتباهات فروشندگان
-
مقاله چهار نوع فروشنده : کدام فروشنده مناسب سازمان شماست؟
iranmct پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات مدیریت
نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران: استخدام بهترین فروشنده یکی از مشکلات اساسی تمام کارآفرینان، مدیران بازاریابی و فروش است. استخدام فروشنده با دو سوال همراه است : 1- چطور یک فروشنده بیابم ؟ 2- بهترین فروشنده برای سازمان من چه خصوصیتی دارد؟ پاسخ مناسب به این سوالات سبب انتخاب فروشنده مناسب میگردد. فروشندهای که البته در عمل خوب باشد و نه بر روی کاغذ، زیرا برخی از جویندگان کار، نحوه نوشتن یک رزومه کاری حرفهای خوب را میدانند و تنها بر روی کاغذ عالی هستند. انتخاب درست در نهایت موجب صرفهجویی زمانی و مالی است. برای تشخیص بهترین و مناسبترین فروشنده، ابتدا باید مشتریان خود را دستهبندی نمایید، از خود بپرسید: چه کسی هستید، چه میفروشید و چه نوع خریداری برای شما خریدار ایدهآل است. آیا این خریدار ایدهآل، آمادگی خرید محصولات شما را دارد؟ آیا این نوع مشتری، برای بلندمدت، مشتری ما خواهد بود و یا در کوتاهمدت ؟ اگر این مشتری برای مدتی برای خرید به ما مراجعه ننمود،چگونه این مشتریان را به خرید مجدد متقاعد نماییم. انتخاب این مشتریان بر اساس ارزش انتقالی محصولات است یا قیمت ؟ آیا شهرت مشتریان بالقوه باشهرت شما همخوانی داشته و در یک راستا است ؟ آیا مشتریان با کارکنان شما با احترام برخورد مینمایند ؟ پس از پاسخ به تمام سوالات فوق، حال میدانید که مشتری شما چه کسانی است، بنابراین باید برای این نوع مشتری، فروشنده خود را انتخاب نمایید. با شناخت نوع مشتری، فروشندهای که قادر به جذب و فروش محصولات شما به این نوع مشتری است را بیابید. پیشتر در مقالهای فروشندگان را به دو تیپ شخصیتی در بین فروشندگان : فروشنده شکارچی و فروشنده کشاورز تقسیم نمودهایم، اکنون به تکمیل آن مطلب خواهیم پرداخت. چهار نوع فروشنده وجود دارد، بر اساس چرخه عمر کسبوکار خویش، باید یک، دو و یا هر چهار نوع فروشنده را در تیم فروش خود داشته باشد. چهار نوع فروشنده : 1- فروشنده شکارچی (فروشنده صیاد): هنگامیکه قصد خردهفروشی یک محصول گرانقیمت نظیر ساختمان، خودرو و یا سیستم نرمافزاری را دارید(تعداد محصول کم و حاشیه سود بالا) ، این نوع فروشنده انتخاب مناسبی است. فروشنده شکارچی پس از پیدا نمودن طمع اصلی (صید ایدهآل)، زمان زیادی صرف پایان بخشیدن به معامله مینماید. اما این فروشنده انتخاب مناسبی برای ایجاد یک رابطه بلندمدت و ریشهدار با مشتریان نیست. 2- فروشنده کشاورز: توانایی این فروشنده در ایجاد رابطه بلندمدت بین شرکت و مشتری است. اگر علاقهمندید که مشتریانتان دائما با شما در ارتباط باشند تا بتوانید محصولات جدید را نیز به آنان پیشنهاد نمایید، فروشنده کشاورز بهترین انتخاب برای شماست. 3- فروشنده پیشآهنگ (فروشنده پیشقراول): هنگامی قصد توسعه بازار و رفتن به حضور در بازارهای جدید را دارید، حتما وسوسه خواهید شد که فروشندههای حرفهای خود را در ابتدای کار و برای افزایش سهم بازار در آن نقاط جغرافیایی به آنجا منتقل نمایید. اما هنگامیکه فروشنده به خصوصیات آن بازار جدید، آشنایی ندارد؛ بهتر است که یک پیشآهنگ از همان منطقه استخدام نمایید. بهتر آن است که این فروشنده از بین فروشندگان یکی از رقبا اصلی خود از همان منطقه بهعنوان سرپرست فروش دفتر جدید، استخدام گردد. 4- فروشنده چوپان(فروشنده گلهدار): اگر قصد توسعه محصولات و معرفی محصول جدید دارید، شما به یک فروشنده چوپان نیاز دارید، کسی که در حوزه کاری شما، چهره شناختهشدهای است و اطلاعات کافی در خصوص ماهیت بازار و رقبا دارد. این فروشنده میتواند یک دسته از خریداران را مانند یک گله به دنبال خود کشیده و بهسوی محصول جدیدتان هدایت نماید. پس از انتخاب مناسب نوع فروشنده، روند استخدام را بهصورت حرفهای با ارزیابی عملکرد و کارت امتیازی وی انجام دهید. تعداد زیادی مصاحبه انجام دهید، حتما با معرفان فرد نیز ارتباط داشته باشید. هرگز کارجویان را فروشندگان قبلی خویش مقایسه ننمایید. حتما با سرپرست فروش در خصوص این فروشنده، مشورت ننمایید. حتما به رفتار،گفتار، استعداد و تجربه وی توجه کامل نمایید. منبع : چهار نوع فروشنده : کدام فروشنده مناسب سازمان شماست؟ تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد. -
مقاله عبارت Always Be Closing (به مشتری نزدیک شدن) فوت کرد
iranmct پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات مدیریت
نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران: شاید از برخی از اساتیدی که در مدارس کسبوکار دانشگاههای خارج از کشور در حوزه بازاریابی و فروش تحصیل نمودهاند، این جمله را شنیده باشید: “Always Be Closing” که به معنای نزدیک شدن هرچه بیشتر به مشتری است. اما در دنیای فروش این جمله را به منظور اصرار و پافشاری فروشنده بر فروش خود بکار میبرند. به این معنا که فروشنده باید بر مواضع خود پافشاری نموده و هر طوری که هست، باید محصول را به مشتری بفروشد. این یکی از انواع تکنیکهای فروش منسوخ شده است. پیشتر در مقاله "شش جمله در مورد مدیریت فروش که تاریخ انقضایش سپریشده" در این خصوص به اختصار توضیحاتی دادهایم و بیان نمودیم که چرا این جملات کارکرد خود را ازدستدادهاند و اشاره نمودیم که جمله “ABC : Always be closing” زمانی پا به ادبیات فروش گذاشت که در فیلم (1992) Glengarry Glen Ross از آن استفاده شد. صحنهای از این فیلم را اینجا بینید بعد از انتشار این فیلم بود که این جمله بر درودیوار کلاسها و دورههای آموزشی فروش دیده میشد. در این فیلم Alec Baldwin نقش فروشندهای با قدرت سخنوری بالا، با همدلی پایین و البته پولدوست را ایفا مینماید و اوست که این عبارت را در این فیلم به کار میبرد. وی از طریق ایجاد ترس، اضطراب و کلمات رکیک، تنها به فکر افزایش فروش است. آیا این موارد از نشانههای یکفروشنده حرفهای است ؟ چیزی که دیده میشود که این است که یک فروشنده بعد از تهدید و ترور شخصیت سایر فروشندگان(البته هیچ فروشنده مؤنثی نیز در صحنه وجود ندارد، انگار که تمام فروشندگان حرفهای فقط مرد هستند!) شروع به ارائه عبارت "ABC": Always Be Closing. مینماید و صرفنظر از آنکه فروشنده باید چیزی که مشتری بدان نیاز دارد به وی بفروشد، وظیفه فروشنده را آوردن پول به شرکت میداند. همانطور که بارها گفتهام این نوع فروش برای دهه 80 میلادی (در اروپا و آمریکا) و دهه 70 شمسی (در ایران) است. امروزه مشتری کاملا هوشمندانه و با اطلاعات بیشتر تصمیم میگیرد. فروشنده حرفهای باید عنوان بهتری برای تلاش خود انتخاب نماید : حتما فروشنده حرفهای با عبارت ABH : Always Be Helping ( همراه کمکرسان باش) به مقصود خود خواهد رسید. اما Always Be Helping چیست ؟ بلیک بیان مینمود که فروشنده نباید فرایند فروختن به مشتری را به همین راحتی رها کند. این همان چیزی است که فروشنده امروزی بدان نیاز دارد : پیگیری . اما با یک تفاوت. نباید پیگیری به اصرار تبدیل شود. از سوی دیگر نباید این پیگیری بدون توجه به نیاز مشتری صورت پذیرد. حتی شنیدهام که فردی در جلسه مشاوره به فروشندگان سازمانی گفته است: به مشتری رحیم نکنید، آنقدر پیگیری کنید تا تسلیم شود !! رویکرد " تلاش تا تسلیم شدن مشتری"، انسان را به فکر جنگ گلادیاتورها میاندازد و نه فروش. همین رویکرد در فروش B2B طرفدار بیشتری داشته و تاکید بیشتری بر این اشتباه میشود. این درحالیکه فروش باید در نقطه تعادل قدرت بین فروشنده و خریدار اتفاق افتد. با توجه به اطلاعات موجود در فضای مجازی و نظرات افراد متخصصی که در این فضا بهرایگان در اختیار عموم مشتریان وجود دارد، خریداران بسیار هوشمندانه تصمیمگیری خواهند نمود. تصمیمگیری در شرایط فشار و تهدید، حتما مشتری را به ارائه پاسخ "نه" سوق داده و عناصر تأثیرگذار بر فروش موفق را تحت تاثیر منفی قرار میدهد. در این حالت، فروشنده باید چهکاری انجام دهد ؟ آیا واقعا باید به دنبال عبارت Always be closing باشد ؟ البته که هنوز وظیفه فروشنده، فروش است. اما باید هرگونه استراتژی فروش با زور و فشار را کنار بگذارد. مشتری علاقه ندارد که چیزی به او فروخته شود، بلکه تمایل دارد که احساس کند که در حال خرید چیزی است. پس هنگامیکه مشتری در مسیر فروش سازمان قرار میگیرد، فروشنده حرفهای باید به دنبال دریافت راهکار برای مشکلات پیچیده مشتری خویش باشد. این همان عبارت ABH : Always Be Helping ( همراه کمکرسان باش) است. وظایف فروشنده در رویکرد ABH ؟ فروشنده با سه استراتژی در این رویکرد مواجه است. 1- مشکل مشتری توسط فروشنده تشخیص دادهشده و به دنبال راهکاری برای آن باشد. اگر مشکل مشتری کاملا غیر مرتبط با خدمات و کالای موجود شماست، پس مشتری نیازی به آن ندارد. پس فروش را کنار بگذارید. مشتری نیز علاقهای به صحبت با شما ندارد و شما نیز فرصت مکالمه با وی را نخواهید داشت. این همانجاست که تلفن قطع میشود، ایمیل پاسخ داده نمیشود، حتی اجازه ملاقات حضوری به شما داده نمیشود. اما، چرا ؟ زیرا حتما فروشنده قادر نیست به هر فردی کمک نماید، و البته نباید این هدف نیز وجود داشته باشد. سرمایهگذاری زمانی و مالی روی هر فردی که به نظر میرسد شاید محصول یا خدمت ما را بخواهد، فقط ولخرجی است و نه سرمایهگذاری. انتخاب درست، سرمایهگذاری است. 2- فروشنده باید فهم درستی از مراحل تصمیم سازی مشتری، داشته باشد. نحوه سوال پرسیدن و پاسخ به سوالات مشتری ، همه و همه بستگی به این دارد که فروشنده بهدرستی فرایند تصمیم سازی مشتری را درک و بداند که مشتری در کدام مرحله است. مرحله آگاهی : در این مرحله مشتری بالقوه میداند که مشکلی دارد و شما میخواهید برای مشکلش، راهحلی بیابید. اما وی بلافاصله به اولین راهحل پاسخ مثبت نمیدهد و یا حداقل به شروع به جستجو برای یافتن سایر فروشندگان خواهد نمود. معمولا فروشندگان در مرحله آگاهی، وارد بازی نمیشوند و بازی در اختیار و کنترل بخش بازاریابی و بازاریابان است. تغذیه روحی مشتریان بالقوه بر عهده رفتارهای بازاریابی و برندینگ سازمان خواهد بود. مرحله جلبتوجه : مشتری بالقوه، آگاه است که مشکلی دارد، او معتقد است که باید زمان و تلاش بیشتری را برای دستیابی به راهحل مناسب، اختصاص دهد. در این حالت مشتری بالقوه شروع به تحلیل وضعیت کرده و به راهحلهای ارائهشده فکر میکند، اما هنوز نشانهای از تعهد به خرید سطح مشخصی از یک کالا یا خدمت در وی دیده نمیشود. در این مرحله فقط جلبتوجه اتفاق افتاده است. مرحله تصمیم : مشتری بالقوه، واقعا در خصوص مشکل خود کندوکاو کرده و راهکارهای بالقوه را نیز تعریف نموده است. ممکن است که فروشنده خاصی مدنظرش نباشد، اما اگر شرکت فروشنده، بهاندازه کافی بزرگ باشد و یا به انداز کافی در حوزه بازاریابی درست عمل کند، حتما وارد لیست فروشندگان مدنظر مشتری خواهد شد. اینجاست که (بودجه، اختیار، نیاز و زمانبندی) مشتری بسیار حائز اهمیت خواهد بود. 3- مراحل خرید را برای مشتری، ساده نمایید. Always Be Helping همان آزاد گذاردن مشتری در فرایند خرید است. بهقولمعروف فرمان خودروی خرید را به دست مشتری میدهی و خود نظارهگر میشوی. فرایند فروش باید بسیار حرفهای چیدمان شده باشد تا تعادلی مناسب بین خواسته مشتری بالقوه و سیستم کنترلی و هدایتگر موجود درفروش، برقرار گردد. توصیه : با مشتریان بالقوهای که بهدرستی انتخاب نمودهاید، وارد گفتگو شوید تا بفهمید که در کدام مرحله تصمیم است و بعد با ارائه صحیح محصول، وی را به مرحله خرید برسانید. توجه داشته باشید که برای بسیاری از افراد، فرایند خرید از خود خرید مهمتر است. مشتری بالقوه علاقه دارد که شنیده شوید و مورداحترام واقع گردد، پس حتما فشار از سوی فروشنده بر مشتری، به فروش نخواهد انجامید. حتما مراحل فروش خود با کمک یک کارشناس متخصص در حوزه مهندسی فروش، بازنگری نمایید. در پایان میتوانم به این نکته اشاره نمایم که Always Be Helping باعث ایجاد حس اعتبار و اعتماد در مشتری، پیش از اتمام فرایند فروش خواهد شد. منیع : عبارت Always Be Closing (به مشتری نزدیک شدن) فوت کرد تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.-
- always be closing
- فروشنده
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مقاله 6 دلیل کاهش و یا عدم موفقیت در فروش (کالا و خدمات به 4 دلیل به فروش نمیروند)
iranmct پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات مدیریت
تیم مشاوران مدیریت ایران : در سازمانی که دچار مشکل فروش در کالا و خدمات خود شده است، اگر از مدیرعامل یا مدیر فروش سازمان در مورد علت آن سوال نماییم، اولین چیزی که بیان مینماید " خراب بودن شرایط بازار و اقتصاد " یا " رکود ایجادشده از فلان سال" یا " تغییر فشن" خواهد بود. آیا شما نیز دچار مشکل در فروش کالا و خدمات خود هستید و همین موارد را بیان مینمایید ؟ در چنین مواقعی همه پشت یک تحلیل و تفسیر پنهانشده و همه بهانههایی برای فقدان فروش و یا شکست کسبوکار خود فراهم میآورند. در اصل اینگونه افراد عوامل خارجی را بهانهای برای نرسیدن به اهداف خود قرار دادهاند. نکته : هنگامیکه یک کالا فروش نمیرود، 4 دلیل عمده دارد : 1- عمر فروش کالا تمامشده است. به این معنا که دیگر نیاز عمده مشتریان را برآورده نمینماید. شاید تکنولوژی جدیدی جایگزین آن محصول شده است. مثل دوربین دیجیتال بهجای دوربین عکاسی دارای نگاتیو. - آیا مقصر تکنولوژی است ؟ 2- محصول بهدرستی به بازار هدف معرفی نشده است . - آیا بازار هدف مقصر است ؟ 3- محصول بهدرستی برای بازار هدف انتخاب نشده است. - آیا بازار هدف مقصر است ؟ 4- افراد و امکانات فروش محصول برای بازار هدف به دسترسی بررسی و برنامهریزی نشده است. - آیا بازار هدف مقصر است ؟ در تمام موارد فوق، چه کسی باید سرزنش شود، مدیر یا شرایط بازار ؟ اگر در یک شرایط اقتصادی خوب شما 100 قلم از یک محصول را فروختهاید و در شرایط رکود یک عدد از آن را نمیتوانید بفروشید، در بدترین حالت ممکن، فرض که کل تقاضای بازار این محصول 90% کم شده است، بازمیبینیم که 10% بازار هنوز تمایل به خرید این محصول را دارند. شما چه سهمی از همین این 10% باقیمانده را دارید؟ جواب شما یک "هیچی" بزرگ است. چرا ؟ اگر شما در فروش موفق نیستید و هرروز در مورد آن ناله و شکایت میکنید، پس روی سخنم با شماست . به این سوال چالشبرانگیزم پاسخ بده : کدامیک از اعمالی که انجام دادهای یا انجام ندادهای سبب شده است تا به این وضعیت دچار شوی ؟ از خود یا تیم فروشتان سوال کنید، حتما جوابهای بسیاری برای آن وجود دارد. 1- کجا برنامه یا عملی را به تعویق انداختهاید ؟ یکی از رایجترین دلایل شکست در فروش همین به تعویق انداختن است. مدیر همواره به دنبال " بهبود اوضاع" است. مدیر در حال غرق شدن در بدهیهای خویش است اما همچنان اصرار دارد که به این فکر میکند که حتما روزی خواهد رسید که شرایط بهتر شده و بعد فلان کار را انجام میدهد و آن روز همهچیز متفاوت خواهد بود. باید بدانید که هیچ بهتر از حالا نیست. باید هماکنون اقدام نمایید تا حتی اگر روزی واقعا اوضاع بهتر شد، شما از بقیه که ایستادهاند یک گام جلوتر باشید. رقبای بزرگ شما نیز در شرایط بهتر اقتصادی بیش از این به کسبوکارتان فشار میآورند. بهقولمعروف هر جا که بروی آسمان همین رنگ است. 2- کجا در فرایند پی گیری دچار تزلزل شدهاید ؟ اغلب افراد شروعکنندگان خوب و پایان دهندگان ضعیفی هستند. بسیاری از شکستها ناشی از عقبنشینی و دلسردی افراد در همان نقطه شروع است. باید بدانید که هیچچیز جایگزین پیگیری فروش نخواهد بود. 3- چگونه اهداف را در زندگی و کار خود تعریف نمودهاید. تاکنون با هر آنکسی که در کسبوکار و فروش خود موفق بوده، آشنا شدهام، دریافتم که برای این سوال یک پاسخ بسیار مناسب دارد و دقیقا میداند که چرا در این مسیر گام برمیدارد. این به این معنا نیست که فقط به موفقیت حرفهای دستیافته و در آنجا متوقفشده باشند بلکه برنامهای شفاف برای استفاده از این موفقیت در سایر مسیرهای زندگی نیز دارند. اما بسیار از افراد در حال شکست خوردن نیز آشنا شدهام که تنها حضور دارند برای اینکه باشند و اصلا هدف مشخصی ندارد. چندی پیش با مدیر سازمانی در حوزه واردات و فروش تلفنی آشنا شدم. بهتازگی قیمتهای خود را بسیار پایین از قیمت متعارف بازار آورده بود. از وی پرسیدم هدفت از این فروش حتی با ضرر چیست. وی اشاره کرد شرکت رقیبش، شریک قبلی وی بوده و اکنون تنها هدفش نابود ساختن کسبوکار رقیب است. حتی به قیمت ورشکست شدن خودش. 4- چگونه برند شخصی خود را تقویت و توسعه میدهید ؟ فردی که برای دیگران جذابیت شخصیتی ندارد موفقیتی در فروش نیز کسب نخواهد نمود، زیرا موجب دفع مشتری میگردد. هنگامیکه شما صداقتتان را نشان میدهید، مردم بهسوی شما جذبشده و یا از شما دوری مینمایید. پس بهعنوان یک مدیر باید روی برندینگ شخصی Personal Branding و شاخصههای شخصیتی Personality characteristics خود برنامهریزی و آن را تقویت نمایید. 5- چه میزان به خودتان ایماندارید ؟ آیا به توانهایی خود در خصوص فروش باور دارید؟ اگر به سطح مطلوبی از فروش دست پیدا ننمودهاید، شاید یکی از علل آن عدم باور به تواناییهای خودتان است. شاید برخی از ابعاد توانایی خود را بشناسید اما باقی این تواناییها در زیر تودهای از گردوخاک مدفون شدهاند. به تواناییهای خود باور داشته باشید زیرا که بر رسیدن و یا نرسیدن به اهدافتان تاثیرگذار است. 6- در چه مواقعی بیشازحد محتاط بودهاید ؟ اگر در مورد تمام فرصتهای کسبوکار پیش آمده بسیار محتاطانه برخورد مینمایید ، این بدان معناست که حتی ریسک منطقی را نیز نمیپذیرید. در این حالت این فرصتها توسط دیگران بکار گرفته شده و شما از آن محروم میشوید. همانطور که احتیاط زیاد نادرست است، سهلانگاری و عدم احتیاط نیز بسیار خطرناک است. به یاد داشته باشید، زندگی همان انتخابهایی است که پیاپی در طی روز صورت میپذیرد. موفقیت در فروش تماما مرتبط با روانشناسی و برداشت مناسب از موقعیت خود و مشتری است. نوشته شده توسط : دکترسیدرضاآقاسیدحسینی منبع : 6 دلیل کاهش و یا عدم موفقیت در فروش تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد. -
9 جمله یا عبارت که میتواند به فروش بیشتر کمک نماید
iranmct پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات مدیریت
تیم مشاوران مدیریت ایران : هنگامیکه در بحث بازاریابی و فروش به ارائه مطالبی در خصوص تکنیکهای فروشندگی حرفهای و علل عدم موفقیت آموزشهای فروشندگی حرفهای اشاره مینماییم. اغلب فروشندگان این سوال مطرح مینمایند : به مشتری چه بگویم تا راضی به خرید شود ؟ چه جملاتی میتواند روی مشتری تاثیری بیشتری بگذارد ؟ کدام عبارت برای فروش بیشتر مناسب است ؟ پس برای رسیدن به پاسخ سوالات فوق به مطالعه مطلب زیر توجه نمایید. فروش یک چالش بزرگ ولی شیرین برای فروشنده حرفهای است.در بسیاری از موارد ، نقطه تمایز برند شما از برند رقیب تنها در نحوه بهکارگیری جملاتی است که توسط فروشنده در طول مدت مذاکرات فروش به کار گرفته میشود. هرچه این جملات دارای عمق معنایی و قدرت تمایز بالاتری باشد، به همان میزان برندتان متمایزتر خواهد شد. اغلب فروشندگان تنها یکمرتبه فرصت مذاکره و ارائه محصول را دارند، پس باید از جملاتی استفاده نمایند که مشتری را فورا زمینگیر نماید. مانند شکارچی که دقیق به قلب هدف خود شلیک نموده است و جایی برای تردید باقی نگذاشته است (تیم مشاوران مدیریت ایران حامی محیطزیست است و شکار را ناشایست قلمداد مینماید) پس فروشنده به مشتری نشان میدهد که چرا باید از ما خرید نماید. به 9 جمله یا عبارت زیر توجه نمایید که میتواند یک مزیت رقابتی در راه رسیدن به فروش بیشتر باشد. 1- چطور میتونم کمکتون کنم ؟ این یک جمله بسیار ساده است. به مشتری این پیام را القاء مینماید که ما به دنبال رفع نیاز مشتری پیش از توجه به مشکلات سازمان هستیم. هرچند این جمله در بستن قرارداد و فروش محصول یا خدمات بسیار خوب عمل مینماید اما یادمان باشد که باید در جایی درست و به دلیلی موجه از آن استفاده نماییم. این سوال برای اطلاع از نیازها ی مشتری و ارائه یک راهکار برای آن نیاز از سوی سازمان است، پس باید برای پاسخ مناسب آماده باشید. اما اگر کلا در فکر ارائه کمک به مشتری نبوده و برنامهای نیز برای آن نیز ندارید، از استفاده از این جمله بپرهیزید. 2- از کی متوانیم شروع کنیم ؟ این همانجایی اتفاق میافتد که اصطلاحا به آن " فرض فروختن" میگویند. به این معنا که فروشنده حرفهای زمانی که متوجه میشود که از نظر روانی فروخته است، با بیان این جمله به دنبال فروش فیزیکی و رسیدن به مرحله پایان فروش است. 3- اگر امروز خرید کنید، مزیتهای اضافی خرید نیز شامل خریدتان خواهد شد. اگر قبلا از تکنیکهای فروش به هنگام و بعد از فرایند فروش استفاده ننمودهاید این جمله همان عملکرد را خواهد داشت. بسیاری از مشتریان به خرید یک کالا علاقه نشان دادهاند اما به علت ارزش درک شده مشتری از محصول perceived value و سادگی درک محصول و توانایی مقایسه قیمتی، به فاز خرید وارد نمیشوند و در مرحله تطبیق باقیمانده و از خرید صرفنظر مینمایند. پس شرکت باید ارزشهایی بیش از قیمت پرداختی به مشتری ارائه دهد. با ایجاد محدودیت زمان و ارائه ارزشهای پیشنهادی جذاب، مشتری را به خرید فوری و دریافت پاداش ترغیب مینماییم. 4- تشکر شکی نیست که افراد علاقهمند به تحسین شدن هستند. اما چند مرتبه در ضمن فروشتان فراموش کردید که از مشتری تشکر نمایید ؟ برخی از فروشندگان بسیار مودب و عالی هستند اما تشکر از مشتری را فراموش مینمایند. فروشنده غیرحرفهای، خرید را وظیفه خریدار دانسته و تشکر و قدرانی از مشتری را چیزی اضافه و موجب پررویی مشتری میدانند. 5- در پاسخ به سوال شما باید بگم .... اگر محصولتان را بهخوبی نمیشناسید، حتما تعداد مشتریانی که تمایل به خرید از شما دارند، بسیار کم است. خیلی ساده است. اگر برای خرید یک محصول گرانقیمت به فروشندهای بیاطلاع مراجعه نمایید و در پاسخ به سوالات شما آسمانوریسمان ببافد و نهایتا پاسخ درستی به شما ندهد، قطعا ریسک خرید را بر عهده نمیگیرید. 6- به دنبال چه چیزی میگردید؟ مشتری برای حل یک مشکل و یا پاسخی به یک نیاز، خرید مینمایند. فروشنده حرفهای باید بداند که مشتری چه مشکلی داشته و از طریق چه چیزی این مشکل حل میگردید. پس اطلاعات از مشتری دریافت و مطابق با نیاز وی محصول یا خدمات ارائه نمایید. 7- از چه نتایجی باید بر حذر باشید. اگر پاسخی برای سوالات مشتری ندارید، حتما مشکلات وی را نیز نمیتوانید حل کنید. اگر فردی به خرید علاقهمند است، اما بیهیچ دلیلی از تصمیم خود عقبنشینی مینماید، از آن فرد دلیل انصرافش را جویا شوید. شاید به توانید با ارائه یک پاسخ درست، شک و تردید وی را از بین ببرید. 8- همه نیازها و ترجیحات شما را مدنظر دارم، من این دو محصول را به شما پیشنهاد میکنم. محصول A را میخواهید یا محصول B را ؟ این نیز یکی از مفروضات اتمام خیالی فروش است و فرض بر این است که فروش انجامشده و فقط مشتری را آزاد میگذاریم که انتخاب کند، البته انتخاب از بین گزینههای ارائهشده توسط ما. در این هنگام مشتری تنها در خصوص احتمال خرید محصول صحبت نمینماید بلکه به علاقهمندی خود به بردن یک محصول به خانه اشاره مینماید. 9- من بسیار ناراحت میشوم که ببینم شرکت شما با انتخاب یک محصول اشتباه دچار مشکل شده است. شاید با توجه به توضیحاتی که ارائه مینمایم از بروز یک مشکل اساسی، جلوگیری شود. ایجاد حس ترس و یا ریسک در افراد بیش از تحریک سایر حسها میتواند به فرد انگیزه دهد. البته باید دقت نمایید که چگونه و کجا از این جمله استفاده باید گردد. اگر بتوانید با استفاده از این تکنیک به مشتری القاء نماید که چرا باید اکنون خرید نماید، حتما به فروش قطعی خواهید رسید. در پایان باید اشاره نمایم که زبان فروشنده قلممویی که با مطالعه و دقت میتواند نقاشی بهتری به نام مذاکره فروش را کشیده و مدیر خود را به تحسین وا دارد. پس با استفاده از جملات، عبارات و کلمات فاخر، در مکان و زمان مناسب، فروش را حرفهای انجام دهید. منبع : 9 جمله یا عبارت که میتواند به فروش بیشتر کمک نماید تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد. -
مقاله 7 نوع مشتری : برای فروش بیشتر، روش مذاکره خود را با نوع مشتری منطبق سازید
iranmct پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات مدیریت
نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران : راحتترین راه فروش برای یک فروشنده حرفهای این نیست که بفهمد مشتری چه میخواهد، بلکه این است که بفهمد که مشتری چگونه میخواهد؟ پس با شناخت 7 نوع مشتری، باید عملیات فروش را بتوانید سریع به پایان برسانید. هنگامی که بحث فروشندگی حرفهای پیش میآید در مورد یک طرف مذاکره فروش که همان فروشنده میباشد صحبت میشود و مثلا به 12 خصوصیت فروشنده حرفهای موفق و یا به 16 خصوصیت فروشنده خوب و فروشنده بد اشاره مینماییم اما در سوی دیگر ماجرا مشتری ایستاده است. دنیای پرسروصدای فروشندگی حرفهای با هزاران کتاب، سخنرانی متعدد متخصصان و تکنیکهای فروشندگی حرفهای بسیار وسیع شده است. بسیاری از این متخصصان ادعای داشتن داروی معجزهآسای فروش را تحت عنوان "رازهای موفقیت در فروش" را داشته و آن را در کتابی به دیگران پیشنهاد میدهند. جالب آنکه با فخرفروشی بسیار، سایر کتابهای نظیر خود را نیز زیر سوال برده و ادعا دارند که با خواندن این کتاب از مطالعه سایر کتابها بینیاز خواهید شد. در طی 10 سال گذشته کتابهای بسیاری را مطالعه نمودم تا بلکه با غاز تخم طلای موجود در آنان را کشف کنم اما اغلب این کتب تنها به سرزنش مدیران فروش و فروشندگان پرداخته بودند و حرفهای کلی و آکادمیکی را ارائه در نهایت نوشدارویی ارائه نموده بودند که در دنیای واقعی قابلیت خوردن که هیچ، قابلیت نگهداری در بایگانی سازمان را نیز نداشتند. در برخی کتب نیز راهکارهایی ارائهشده بود که تنها در یک شرکت کاملا مشابه باتجربه نویسنده، قابل پیادهسازی بود. اما از حق نگذریم چند کتابی نیز بود که رویکردهای جالبی نسبت به فروش داشت و قول فروش بیشتر را تا حدودی تضمین مینمود. پایه و اساس آنان نیز بر نگرش، جدیت، دانش فروشنده بود. من نیز تصمیم گرفتم تا لیستی از تجربیاتم در حوزه فروش، وورک شاپهای بینالمللی فروش و همکارانی در حوزه توسعه و وفادار سازی مشتری و درنهایت افزایش سطح فروش تجربیات خوبی داشتهاند، تهیه نمایم. در نهایت با جمعبندی تمام این تجربیات مشتریان را به 7 دسته تقسیم نمودم و برای هریک نیز روش برخورد و انتخاب نوع گرفتار را تعیین نمودم که میتواند موجب افزایش سطح فروش، تشویق مدیریت و حتی حضور در هیئتمدیره سازمانتان گردد. 1- سلطه جوست این نوع مشتری در اولین برخورد خویش، ویژگیهای خویش را نشان میدهد : بسیار چالشگر، خشن، تند و بیادب هستند. سر رشته کلام را بلافاصله به دست گرفته و مکالمه تقریبا یک طرفه میشود. در زمان کوتاهی میخواهند بر شما سلطه یابند. ارائه اطلاعات خارج میزان صبر آنان است. تمایل بسیار بر تاکید میزان فوریت نیاز خویش دارند. اگر شروع به معرفی راهکار یا راهحل جدید و جایگزینی به وی نمایید، فورا کلامتان قطع مینماید. این موقعیت شاید فروشنده را عصبی و سرخورده نماید. اما ازآنجاکه این فرد بسیار به سلطه بر شما علاقهمنداست، از همین نکته میتوانید در مذاکره فروش بهعنوان یک مزیت استفاده نمایید. راهحل : پیش اطلاعات مکالمه یا جلسه اطلاعات کافی و حتی اضافی به همراه داشته باشید تا بهعنوان برگ برنده برای کنترل وی استفاده نمایید. با پرسیدن سوالات باز، وی را به حرف زدن بیشتر وادار نمایید تا اطلاعات بیشتری در خصوص مشکلات سازمانش دریافت نمایید. از مواجه با وی بپرهیزید زیرا در نهایت شما بازنده مکالمه بوده و وی را از دست خواهید داد. سعی نمایید با فردی در آن سازمان مانند شریک، منشی و یا یکی از اعضای صحبت نمایید و زمان و روش مناسب برای صحبت با این مدیر بهعنوان مشتری بالقوه را بیابید. 2- امینتطلب است اینگونه از مشتریان، غالبا ساکت هستند و تنها چند کلمه برای کمک به جهتگیری شما در مسیر حل مشکلاتشان بیان مینمایند. توجه آنان به شما مانند یک مرده یا جسم شناور روی آب است و ناگهان یک جواب در مقام دفاع از عملکرد خود به شما میدهند. تمایلی به اتخاذ تصمیمات برخلاف علاقه خویش ندارد زیرا که اینگونه تصمیمات را حاوی ریسک بالا میداند. از همان ابتدای فرایند مذاکره فروش، پیرامون خود سپر و لاک دفاعی ساخته و از مواضع خود دفاع میکند. اما اگر فروشنده بتواند این نوع مشتری را به مشتری بالفعل تبدیل نماید، بسیار قابلاعتماد و وفادار خواهد ماند. این نوع مشتری مانند جایزهای برای فروشنده است. راهحل : باید بسیار تلاش نمود و بهطور مستمر خلقوخوی این نوع مشتری را مورد ارزیابی قرار داد. اگر نیاز فوری به محصول یا خدمت شما در وی وجود ندارد، باید برای از بین بردن احساس ریسک معامله با شما را پیگیری و اثبات حقانیت خویش، در وی از بین ببرید. وجود این نوع مشتری خود یک فرصت است. وقتی شانس ملاقات یا مکالمه با وی را به دست آوردید، حتما از محصولات و خدمات خویش یک سری اسناد و اطلاعات و توصیهنامه مناسب داشته باشید . این افراد به اطلاعات نوشتهشده و تحلیلهای آماری بسیار علاقهمند هستند. زیاد حرف نزنید و در با صبر و حوصله گوش دهید. پس مهم است که بدانید چگونه باید خوب گوش دهیم و هرگز کلام وی را قطع ننماید. 3- محبوبیتطلب است این نوع از مشتری در یک کلام خیلی باحال و دوستداشتنی است و تمایلی زیاد به محبوبیت دارد. تمایل به موافقت سریع با نقطه نظرات شما داشته و از مخالفت با دادههای شما میپرهیزد و شما سریع به انتهای مسیر فروش میرسید. اما حواسپرتی و بهنوعی سرخوشی این نوع مشتری، ممکن است وی را از مسیر تصمیمگیری و حصول پیشرفت فرایند مذاکره فروش باز دارد. شاید شما بهعنوان فروشنده تصور نمایید که این فروشنده در حال تلف کردن وقت عزیز شما است و شما را بهعنوان راهحل جایگزین در آبنمک خوابانیده است ، اما در اصل این مشتری در ذهن خود به فروش پایان داده و محصول یا خدمت شما را خریداری نموده است. راهحل: در پایان تشریح هر قسمت از محصول یا خدمت ، یک سوال باز از مشتری بپرسید تا از موقعیت کنونی سازمان اطلاعات بیشتری دریابید. اگر مشکلی واقعی در سازمان مشتری نیست، پس فقط قصد صحبت با شما را دارند. درصورتیکه اینگونه از افراد بخشی از تیم تصمیمگیرنده خرید هستند، میتوانید از آنان بهعنوان حامی طرح پیشنهادی خود استفاده نمایید. هیچچیز بهتر از وجود یک حامی در داخل جلسه تصمیمگیری سازمان خریدار نیست. 4- نیاز زیاد به خودشناسی دارد این دسته از مشتریان بسیار کند هستند و فرایند فروش را خیلی کش میدهند. آنان در مذاکره با شما بسیار منطقی، اصولگرا و منعطف برخورد مینمایند. این مشتری خود در نقش مشاور و راهنمای دیگران میبیند. با اتکا به تجربیات خویش اعتماد به نفس بالایی دارد اما مغرور و متکبر نیست. به پذیرش ریسک اعتقاد دارد بهشرط آنکه منابع مالی مناسبی داشته باشد. از دیگران تقاضای اظهارنظر داشته در مورد شرایط فرضی آتی داشته و قصد دارد تا فروشنده را در خصوص میزان ایمانش به کالا یا خدماتی که خود ارائه میدهد، ارزیابی و سنجش نماید. راهحل : از زمان خود بهینه استفاده نموده و نشان دهید که میزان تجربیات و راهحلهای آنان بسیار کم است. ازآنجاییکه این افراد طبیعتا خیلی منطقی است پس حتما با ارائه اطلاعات هدفدار فرایند فروش را پیش ببرید. در برخورد با این مشتری، ارائه اطلاعات مبهم و قولهای غیرمنطقی،احتمال از بین بردن فرصت فروش را بسیار زیاد خواهد نمود. زیرا اینگونه از مشتریان سوالاتی از بین جملات خود شما پیدا نموده و از شما خواهند پرسید. 5- نوع خاموش، اما قوی اینگونه مشتری با مشتریای که برای امنیت، اهمیت زیادی قائل بود، متفاوت است. این مشتری، فروشنده را به انجام برخی کارهای جانبی مربوط به فرایند فروش مجبور مینمایند. این مشتریان تا گردن در مشکلات و وظایف سازمانی خود فرورفتهاند ولی بسیار سخت به پیشنهاد ارائهشده توسط فروشنده که شاید بتواند به وی کمکی ارائه دهد، توجه مینماید. در پاسخ به سوالات اصلا همکاری نمینماید، حتی اگر سوالات بهصورت تستی باشد. اینان یک چالش بزرگ برای مشتری و اظهارات وی هستند. راهحل : کلید موفقیت در مذاکره با اینگونه از مشتریان عبارت است آماده بودن همهجانبه و تلف نکردن زمان مشتری است. فهم دقیق خواسته مشتری بهجای انجام هر عملی دیگر. سخن را کوتاه کرده و بیان نکات حیاتی و مهم بپردازید که تشریح نمایید که چه راهحل برای مشکلات وی دارید.آنان علاقه به پرسش و پاسخ خای کوچک دارند، پس حواستان پرت نشده بر در هدف خود متمرکز بمانید. شاید بهترین کار این است که داستانی بسیار کوتاه از تجربیات خوب در مورد محصولتان برایش تعریف نمایید. زمان بسیار حیاتی است، اگر واقعا محصول یا خدمات شما بهصرفه جویی زمان و حجم کار بی انجامد، خواهد خرید. 6- من این را از جایی دیگر با قیمتی کمتر میخرم این نوع مشتری این را کلمه دائما با خود تکرار مینماید و قسمتی از وجودش شده است که، جای دیگر این محصول یا خدمت را ارزانتر میتواند بخرد یا عرضهکنندهای وجود دارد که به وی تخفیف بیشتری خواهد داد. راهحل : در برخورد با این مشتری باید اجازه دهید تا محصولات و اطلاعات آنان خود با مشتری صحبت نماید، زیرا توضیحات شما فقط موجب حرص خودتان است. پیش از مذاکره فروش و تشریح مشخصات محصول خود ،اطلاعات مناسبی از وی دریافت نمایید، بهخصوص در مورد قیمتی که وی به آن اعتقاد دارد و قصد خریدش را دارد. اطلاعاتی که از وی دریافت مینمایید شاید به شما کمک کند تا رقبای خود را بشناسید. نشان دهید که واقعا چه ارزشی از طریق محصولات و خدمات شما به وی منتقل میشود. برای وی توضیح دهید که شاید قیمت رقیب از ما پایینتر باشد اما محصولات ما دارای ویژگیهایی است که در محصول رقیب وجود ندارد ( برای مثال : تحویل فوری، ارسال دقیق، خدمات پس از فروش ، ... ) پس انتخاب اشتباه موجب ضرر خواهد بود. 7- مشتری واقعا سختگیر این نوع مشتری یک چالش و رقابت بزرگ برای فروشنده است و به دنبال کار نمودن فروشنده برای سازمانش است. بسیار مطلع است و محصول شما را جز بهجز خردمندانه تفکیک کرده و در مورد نقاط ضعف و قوت آن از شما سوال میپرسد. راهحل : با چانهزنی سعی به کاهش قیمت فروشنده دارد اما ویژگی محصول و تلاشهای فروشنده را بهصورت عادلانه و منطقی مدنظر دارد.در زمان چانهزنی با وی صادق باشید. به فرایند تصمیمگیری آنان با دقت و بهصورت منطقی توجه نمایید. هرگز بیش از چیزی که میفروشید، به وی قول ندهید. عامل اساسی موفقیت فروشنده، داشتن اطلاعات کافی است. همواره به خاطر داشته باشید، فروش یک هنر است. دشواریهای بسیاری مسیر خدمت به مشتری وجود دارد.انعطافپذیری در نگرش، اعتمادبهنفس، ثابتقدم بودن، درک صحیح در خصوص نیازهای مشتری از موارد اساسی هستند که فروشنده نباید هرگز فراموش نماید. در خصوص مشتریهای کنونی خود بی اندیشید. این خصوصیات را در آنان پیدا و نحوه برخورد خود را منطبق سازید. منبع : 7 نوع مشتری : برای فروش بیشتر، روش مذاکره خود را با نوع مشتری منطبق سازید تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد. -
بازاریابی رابطه مند پیچیدگی بازاریابی رابطه مند برای مشتریان خدمات تعدادی مفروضات اصلی در بازاریابی رابطه مند وجود دارند، شامل مطالباتی که یک رابطه باید با همه مشتریان در تمام موقعیت ها ایجاد کند. بررسی های این مقاله نشان می دهد که بازاریاب ها نباید به طور سر خود فنون بازاریابی رابطه مند را برای همه محصولات و همه مشتریان استفاده نمایند. این مقاله نتایج یک ارزیابی تجربی از ۲۸۷ مصرف کننده برای ۵ محصول خدماتی را گزارش می دهد که در آن از مصرف کنندگان خواسته شده که استحکام رابطه بین خودشان و عرضه کنندگان را تخمین بزنند. در این مقاله پیچیدگی مفهوم رابطه در بازاریابی به طور واضح نشان داده شده است و هنوز مجموعه قوانینی وجود دارد که مشخص نشده اند تا نشان بدهند چه موقع فنون بازاریابی رابطه مند بایستی یا نبایستی استفاده بشوند. این مقاله از لحاظ تجربی نشان می دهد که همه مشتریان نمی خواهند تا ارتباطاتی با همه عرضه کنندگان خدمات ایجاد نمایند. ● توسعه مفهومی و فرضیه ها نگهداری مشتریان از لحاظ اقتصادی برتری زیادی نسبت به جستجوی دائم مشتریان جدید دارد. به طور مشابه توسعه و نگهداری روابط بلند مدت با مشتریان برای عملکرد تجاری مهم است به طوریکه اغلب، موفقیت به وسیله توانایی شرکت در رشد و نگهداری وفاداری مشتریان تعیین می شود. بنابراین به بازاریابی رابطه مند به عنوان یک استراتژی که سبب موفقیت بالقوه می شود تأکید می گردد. مفهوم بازاریابی رابطه مند به عنوان یک رویکرد بلند مدت به بازاریابی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در این رویکرد روی ارزش دوره زندگی مشتری نسبت به ارزش تنها یک معامله تمرکز می شود. گرایش بازاریابی رابطه مند بر روی بدست آوردن یک سهم از مشتری است نه یک سهم از بازار. یک گرایش رابطه مند اشاره دارد به اینکه تمرکز در بازاریابی برای نگهداری مشتریان به وسیله حفظ و تقویت روابط برد – برد در هر زمانی است. این رویکرد به طور ضمنی بیان می کند که روابط با احتمال بیشتر در موقعیت هایی توسعه داده می شوند که مشتری به دفعات با ارائه دهندگان خدمات در ارتباط است، جائی که خدمات به طور پیوسته به یک دوره زمانی توسعه داده شده است و جایی که مشتری درک می کند رابطه مهم است. بر مبنای بحث بالا در جایی شرایط اطمینان ظاهر می شود که به شکل دهی روابط قوی با مشتریان منجر شود و آنجا که شرایط مخالف این است از توسعه روابط می کاهد. از این گذشته، یک تعداد مفروضات اصلی در بازاریابی رابطه مند وجود دارد که شامل موارد ذیل می باشد یک رابطه می تواند با همه مشتریان در تمام موقعیتهای خدماتی ایجاد بشود، پیشنهاد می شود که همه شرکت ها در توسعه روابط سهیم بشوند. استحکام رابطه افزایش می یابد، همچنانکه مدت رابطه افزایش می یابد. تکرار بیشتر تماس مصرف کنندگان با یک ارائه دهنده خدمات خاص فرصت بزرگی برای استحکام رابطه است. ویژگی های جمعیت شناختی مشتری در استحکام رابطه اثر دارد. استحکام رابطه بیشتر افزایش خواهد یافت اگر مشتری اهمیت بیشتری به یک چنین روابطی بدهد. هدف نخست این تحقیق بنابراین، بررسی ویژگی های طول و مدت رابطه، ویژگی های جمعیت شناختی مشتری شامل سن و جنسیت و اهمیت رابطه مشخص، به طوریکه به وسیله مشتری درک می شود و اثر آن بر روی استحکام رابطه بین مشتری و ارائه دهنده خدمت می باشد. ما به علاوه پیشنهاد کردیم که ماهیت این رابطه ممکن است یک خدمت خاص باشد و بدین گونه بین خدمات با درگیری بالا و پایین تفاوت وجود دارد. ● مدت رابطه درک تأثیر مدت رابطه بر استحکام رابطه به دو دلیل مهم است: اول) اینکه افزایش ارزش طول عمر مشتری اساس بازاریابی رابطه مند می باشد. دوم) استحکام رابطه احتمالاً بر نگهداری مشتری و وفاداری و در نهایت سوددهی بلند مدت اثر می گذارد. تحقیق نشان داده است که روابط قوی به ادراک ها کیفیت داده است و رضایت مشتری و وفاداری به شرکت خدماتی را افزایش داده است. عموماً پذیرفته شده است که روابط قوی در طول زمان توسعه داده می شوند و مدت رابطه تأثیر مثبتی بر استحکام رابطه دارد، به طوریکه همچنانکه رابطه بالغ می شود اطمینان و تعهد را افزایش می دهد. از این گذشته نیاز است که بین وفاداری مشتری واقعی و خرید کردن های عادی تمایز ایجاد شود. ما بنابراین بررسی کردیم که آیا می تواند فرض شود که طول زمانی که یک مشتری خدمتی را استفاده می کند ثابت می کند که رابطه ای وجود دارد؟ ما همچنین بررسی می کنیم که آیا می تواند فرض شود که یک رابطه در طول مدتی که خریدار و عرضه کننده کنش متقابل با هم دارند مستحکم می شود؟ شواهدی وجود دارد که مدت بر استحکام رابطه اثر دارد. بنابراین، ما تحقیق می کنیم که آیا استحکام رابطه با مدت رابطه افزایش می یابد؟ ▪ فرضیه (۱) استحکام رابطه، به طوریکه به وسیله مشتری، درک می شود با طول زمان که یک مشتری محصولات خدماتی را از یک ارائه دهنده می خرد افزایش خواهد یافت. ● تکرار مواجه شدن با خدمت مواجه شدن با خدمت هر زمانی که که مشتری با یک شرکت خدماتی اثر متقابل بر هم می گذارند اتفاق می افتد، ارتباط با مشتری توسعه داده می شود در این رویارویی ها، به طوریکه با هر رویارویی شرکت توانایی خود را در وفای به عهد آزمایش می کند. در این رویارویی ها مشتری مواجه با کیفیت شرکت است. و نهایتاً این رویارویی هاست که باعث ایجاد رضایت و رفتار آینده خرید می شود. در شرکت، این رویارویی ها نشاندهنده یک فرصت برای نشان دادن کیفیت، برای ایجاد تعهد و اطمینان میان شرکت و مشتری و افزایش وفاداری مشتری از طریق ایجاد ارتباط است. بدین گونه توسط خدمات چند گانه می توان روابط توسعه داده شده را نگهداری نمود و افزایش داد. تحقیق نشان داده است که افزایش تماس شخصی، روابط قوی را توسعه می دهد و اینکه تکرار روابط متقابل، باعث ایجاد اطمینان و تعهد می گردد. بنابراین ما اظهار می کنیم که تکرار مواجهه با خدمات بر روی تقویت رابطه میان ارائه دهندگان و مشتریان اثر می گذارد. ما مخصوصاً پیشنهاد می کنیم که زمانی که یک مشتری یک فرآورده خدمت را مصرف می کند به طور مکرر فرصت های بیشتری برای یک ارائه دهنده خدمات وجود دارد تا روابط را تقویت نماید. بدین گونه، ما بررسی می کنیم که آیا استحکام روابط زمانی که تکرار استفاده از محصول بیشتر است بیشتر می شود؟ ▪ فرضیه (۲) استحکام رابطه، به طوریکه به وسیله مشتری درک می شود، در موقعی که تکرار استفاده از محصول بیشتر است بیشتر می باشد. ● ویژگیهای جمعیت شناختی هنوز به طور شگفت انگیزی تحقیقات کمی برای تأثیر ویژگی های جمعیت شناختی بر روی استحکام رابطه انجام شده است. در صورتی که بعضی تحقیقات وجود دارند که در راستای تأثیر ویژگی های جمعیت شناختی برروی ساختار بازاریابی رابطه مند، از قبیل سرمایه گذاری رابطه مند، ارتباطات، اعتماد و رضایت می باشند. بدین گونه، برای آزمایش اینکه آیا جنسیت و سن بر روی استحکام رابطه میان مشتری و ارائه دهنده خدمت تأثیر دارد ما فرضیه زیر را ارائه دادیم: ▪ فرضیه(۳) استحکام رابطه همانطور که توسط مشتری درک می شود،متاثر از جنسیت وسن متفاوت مشتری است.
- 1 پاسخ
-
- فروشنده
- مقاله مدیریت
- (و 11 مورد دیگر)