رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'طراحی شهری'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. Mohammad Aref

    فضاهای عمومی شهر

    بسیاری از تلاش های اخیر در زمینه طراحی شهری، بر روی تولید و مدیریت فضاهای عمومی شهرها، متمرکز شده است. در این پژوهش دیدگاه های مختلف طراحی شهری نسبت به فضاهای عمومی شهری مورد بررسی قرار گرفته و اهمیت این فضاها در طول تاریخ و مفاهیم چندگانه و متعارض آن، و همچنین نقش این فضاها در جوامع شهری دوره مدرن بررسی شده اند. در تمام شهرها، در هر نقطه ای از جهان و در هر مقطعی از تاریخ که باشند، یکی از مشخصه های صالی سازمان سیاسی و اجتماعی آنها تفاوت زندگی مردم در عرصه های عمومی و خصوصی شهر است. حضور مردم در عرصه شهری به نحوه سازماندهی مدیریت و فضا بستگی دارد و نوع این سازماندهی و مدیریت می تواند تعیین کننده الگوهای رفتاری در فضای شهری و زندگی اجتماعی در شهرها باشد. یکی از روش های معمول در سازماندهی فضا، تعریف برخی از مکان های خاص به عنوان فضاهای خصوصی و تعریف بقیه فضاها به عنوان فضاهای عمومی است. نویسنده: علی مدنی پور دانلود مقاله
  2. معماری همساز با اقلیم، اصول طراحی زیست محیطی در مناطق گرم تالیف: هالگر کاک نیلسن مترجم: فرزانه سفلایی ناشر: مرکز سال انتشار: 1389 مشخصات ظاهری: تعداد قیمت : 50000ریال
  3. اسکیس آزمون ارشد طراحی شهری ۸۶ خیابان مکانهای هستند که تعاملات اجتماعی و جنب و جوش شهری در آنها به وضوح نمایان است و ذهن شهروندان را انباشته از خاطرات جمعی و ادراک مشترک در خصوص حیات مدنی می گرداند. این خیابان ها بیش از آنکه سازنده ساختار شهر باشند، بیانگر ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بوده و تبلور زندگی مدنی یک شهر در طول زمان به شمار می آیند. رجوع به مراکز مهم فعالیتی، خرید، تماشای مغازه ها و خرده فروشی ها، پرسه زدن و گردش، دیدن دیگران و دیده شدن توسط آنها و ... راسته شهری را تبدیل به فضایی متنوع و پرفعالیت می نماید. با رعایت اصول زیر: ایجاد تنوع و سرزندگی در عملکرد و کالبد (فرم و نظر) ایجاد انعطاف پیری در کف هاُ بدنه ها، عناصر مستقر در فضا و انعطاف بهره برداری در زمان های مختلف خاطره انگیزی و ایجاد زمینه برای بروز فعالیت های دیرپای خیابان ایجاد محیط مانوس از طریق افزایش مشارکت شهروندان و امکان دخل و تصرف در فضا ایمنی متقابل پیاده و سواره در مقابل یکدیگر در طول مسیر و تقاطع ها توجه به تناسبات بصری و بر مبنای پلان و نمای ارائه شده از یک خیابان در بافت با ارزش تاریخی در یک شهر ایرانی با اقلیم سرد و خشکُ موارد یل برای این اسکیس درخواست می گردد: ۱. طراحی و ترسیم پلان پیشنهادی خیابان شهری که نشان دهنده هندسه فضا و جزئیات کفسازی و مبلمان باشد. (به طول تقریبی ۱۰۰ متر و با مقیاس ۱/۲۵۰) ۲. ترسیم نمای بخش مورد نظر در جداره خیابان (مقیاس ۱/۲۵۰) ۳. نمایش سه بعدی از وضعیت خیابان (بصورت آگزونومتریک با ترسیم دست آزاد) و ترسیم دیدهای متوالی در ارتفاع ناظر. معیارهای داوری معیارهای داوری به دو بخش فرآیند شکل گیری طرح (جنبه های ذهنی و تحلیلی) و طراحی (طرح و ارائه) تقسیم می شود. خوانایی ارائه طرح و روشن بودن مفاهیم ارائه شده نیز مورد نظر است. منبع
  4. آبادي فصلنامه‌اي براي طرح مسائل شهرسازي و معماري و ساختمان و انعكاس فعاليت‌ها و انديشه‌هاي جامعه علمي، اداري و حرفه‌اي شهرسازي، معماري، ساختمان و علوم و فنون وابسته است. آبادي كار خود را در تابستان 1370 شروع نمود و تا 1379 به چاپ رسيد و هم اكنون پس از 2 سال وقفه از پائيز 1381 كار خود را از سر گرفته است. فصلنامه تخصصی شهرسازي و معماري شماره سريال استاندارد بين المللي : 9846-1021 صاحب امتياز : معاونت شهرسازي و معماري - وزارت راه و شهرسازی مدير مسئول : معاونت شهرسازی و معماری شوراي سياستگذاري :میر محمد غراوی,سید مرتضی سلیم آبادی,محسن وطن خواهی,مجید جلال وندی، غلامرضا میثاقیان,نادر نجیمی مدیر اجرایی : اعظم ادهمی امور مشترکین: 88779660-021 - eshterak@causar.gov.ir مدیر مالی و پشتیبانی : ماشاء الله ناظري تلفن: 88779660-021 فاكس : 88779660-021 abadi@causar.gov.ir
  5. تو این تاپیک مقاله های شهرسازی که تو مجله هنرهای زیبا دانشگاه تهران هستش به صورت PDF آورده شده. مقاله ها به صورت فایل زیپ شده برای دانلود قرار داده میشن. مقاله 1- ارزيابي اثرات كالبدي – فضايي برج سازي در تهران محلات فرمانيه – كامرانيه نویسنده : دکتر محمدمهدی عزیزی منبع : نشریه هنرهای زیبا – دانشگاه تهران – شماره 4و5 – تاریخ انتشار : 1/12/1377 دریافت مقاله مقاله 2- ارزيابي دوره آموزشي دکتراي شهرسازي دانشگاه تهران نویسنده : دکتر سید حسین بحرینی – دکتر منوچهر طبیبیان منبع : نشریه هنرهای زیبا – دانشگاه تهران – شماره 30 – تاریخ انتشار : تابستان 1386 دریافت مقاله مقاله 3- افزايش قابليت پياده مداري،گامي به سوي شهري انساني تر نویسنده : مهندس سید محمد مهدی معینی منبع : نشریه هنرهای زیبا – دانشگاه تهران – شماره 27 – تاریخ انتشار : 29/9/1385 دریافت مقاله
  6. سلام به دوستای عزیز شهرساز همیشه انتخاب موضوع پایان نامه یکی از دغدغه های دانشجوها چه تو مقطع کارشناسی چه ارشد هستش. یکی از بهترین منابعی که میتونه تو انتخاب موضوع مناسب واسه پایان نامه کمک کنه، دیدن عنوان پایان نامه های هم رشته ای تو دانشگاه های مختلف کشور هستش. این تاپیک رو زدم که هرکس به لیستی از عناوین پایان نامه های شهرسازی، طراحی شهری، برنامه ریزی شهری یا مدیریت شهری دسترسی داره، اونو واسه استفاده بقیه دوستان تو همین تاپیک قرار بده. واسه شروع عنوان رساله های دکتری معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی رو واستون میذارم که البته واسه معماریا بیشتره. پایان نامه دکتری شهرسازی بهشتی.docx پایان نامه دکتری شهرسازی بهشتی.docx
  7. سلام. توی این تاپیک کتابهایی رو که دنبالش هستید رو معرفی کنید تا با کمک هم پیداش کنیم. یادتون باشه فقط کتابهای انگلیسی. بعد از اینکه لینک دانلود پیدا شد، توی یک تاپیک مجزا علاوه بر این تاپیک لینک دانلود رو مشخص کنید. موفق باشیم.
  8. arghavan

    رنگ در شهر

    استفاده از رنگ در شهر رنگ يكي از جنبه هاي مهم زندگي شهري است. رنگ از جمله خصوصياتي است كه در كنار شكل، ابعاد، جنسيت و بافت هر شيء، حجم يا فضاي آن را به ما مي شناساند. در بيشتر موارد نخستين چيزي كه بيننده در مورد يك شكل شناسايي مي كند، رنگ است. تصور دنيايي بدون رنگ براي هيچ يك از ما ممكن نيست. در محيط شهري رنگ را همه جا مي توان ديد؛ در بدنه و نماي ساختمانها، پوشش بام، كف سازي ها، مبلمان شهري، فضا ي سبز، خودروها و حتي آسمان شهر و نيز رنگ آميزي لباس افراد كه همگي نقش مهمي در تعيين چهره رنگي شهر دارند. براي مثال در جامعه ما رنگ هاي تيره و كدر، رنگ هاي غالب هستند كه مسلما شهرهاي ما را متفاوت از شهرهايي مي كند كه مردم آن تمايل به رنگ آميزي هاي تند و شاد دارند. رنگ ها نه فقط از نظر زيبايي بخشيدن به دنياي اطراف ما اهميت دارند، بلكه تاثيرات عاطفي - رواني قوي نيز بر اشخاص مي گذارند. رنگها تعابير رواني مختلفي دارند و همان طور كه گفته شد، مي توان خصوصيات افراد يا جامعه را از روي رنگهايي كه استفاده مي كنند و دوست دارند، شناسايي كرد. از اين جهت رنگ ابزار مهمي در جهت هدايت و القاي حالات رواني خاص به افراد و جوامع است. فضاهاي تيره و ناهمگون، افراد را دچار افسردگي و فشارهاي رواني ناخواسته مي كند، در حالي كه خود افراد نيز از دلايل واقعي آن با خبر نيستند. از رنگ مي توان در طراحي فضا بهره فراون برد. رنگ به كاهش خستگي و برانگيختن چشم كمك مي كند. رنگها زمينه متنوعي از فضاها كنتراست ها را در ساعات مختلف روز پديد آورده و در هر ساعت، سايه روشنهاي جديدي به وجود مي آورند و فضا را متنوع و سرزنده مي كند. ضمن اين كه با استفاده از رنگ مي توان به فضا يكپارچگي و وحدت بخشيد يا آن را متمايز و قابل شناسايي نمود. جالب اين كه اين استفاده معمولا هزينه خاصي را به سازنده و استفاده كننده تحميل نمي كند. رنگها معاني نمادين دارند و حتي در تصورات ذهني ما نيز هر بنا با رنگهاي خاصي تداعي مي شود. مثلا رنگهاي فيروزه اي و آبي ياد آور بناهاي مذهبي و مساجد هستندو يا با ديدن رنگهاي تند و شاد به ياد فضاهاي كودكانه مي افتيم. رنگهاي مختلف مي توانند ياد آور آرمانها، معاني و وقايع خاص باشند. براي مثال رنگهاي سبز تيره و سياه براي مراسم عاشورا و رنگهاي زرد، سرخ، نارنجي ياد آور فصل پاييز و آغاز مدارس است كه هر يك چهره متفاوتي به فضاي شهر مي دهند. توسعه زندگي شهري در ربع قرن گذشته چنان ولوله اي در تمامي ارکان زندگي ما انداخته است که مديريت فضاي شهري در آرايش و پيرايش ديرهنگام و عجولانه هنوز هم آثار ناپختگي خود را براي هر شهروند تماشاگري به ادراک درمي آورد. از جمله اين آثار ترکيب و کيفيت رنگي است که در رنگ آميزي سطوح پياده رو ها، نرده ها، پلکان ها، پل هاي هوايي، تير چراغ برق ها، جدول هاي کنار خيابان ها، صندلي ها، ديواره زير پل ها در اتوبان ها و... به کار رفته است. هر چند مسوولان مديريت شهري به دنبال انداختن طرحي نو در اين باره هستند ولي مسووليت من شهروند در اين باره چيست؟ انسان به عنوان موجودي ادراک کننده رنگ هاي پيرامون خود در طبيعت و محيط زندگي را براساس قوانيني از روانشناسي فيزيولوژيک، اصول رنگ ها و روانشناسي آن در بستر فرهنگي بي واسطه اش دريافت مي کند. در سلسله مراتب نيازهاي انساني مي توان به نياز به زيبايي و آرامش اشاره کرد. اگر نيازهاي پايه اي چون نيازهاي فيزيولوژيک نياز به امنيت، نياز به تعلق خاطر و حمايت اجتماعي در انسان تشفي يابند، ارضاي نيازهاي سطح بالاتر انسان چون زيبايي، احترام، عدالت و معنويت ضرورت خواهد يافت. فضاي شهري در زندگي امروزه شهروندان پتانسيلي چند منظوره جهت تشفي نيازهاي متنوع انساني را در خود دارد. اگر از کودکي که در خانواده اي گرم، شاد، آزاد و مسوول به سر مي برد خواسته شود که شهري را ترسيم کند و آ ن را رنگ آميزي کند يعني نقاشي کند به احتمال زياد از رنگ هايي متنوع، شاد و روشن و گرم استفاده خواهد کرد و خرسندي اش را با چشماني که از شوق برق مي زند نشان خواهد داد. رنگ ها در محيط زندگي انساني بازتاب لايه هايي عميق از تاثر است. تمايلات، خواسته ها، احساس ها، آرزوها، انديشه ها و خاطرات کهن آدمي را گزارش مي دهد. استفاده از رنگ در شهر را از دريچه هاي مختلفي مي توان نگريست و بررسي کرد. ما مي توانيم از رنگ آميزي با استفاده از مواد، مصالح، اشکال و حجم ها در فضاي شهري به عنوان عاملي در هماهنگي با نيازهاي متعالي شهروندان چون شادابي، توازن و تازگي توام با ضرورت هاي زندگي شهري مانند پيام رساني، آشناسازي، آسان سازي و نمادسازي که آن هم نگاه و زندگي شهروندان را هدف مي گيرد، بنگريم. چيزي که بيش از همه خود را در اين ميان نمايان مي سازد چگونگي تحقق چنين کيفيتي با بهره گيري از رنگ در موقعيت هاي متنوع شهري است. اگر نهادها و فرآيند جامعه مدني به شکل مطلوب تري در عرصه عمومي فعال شوند و اعضاي شوراي شهر و شهرداري نمايندگي افکار عمومي را داشته باشند و شهروندان با حضور فعال خود در روال هاي دموکراتيک تغيير وضعيت زندگي خود مشارکت کنند شايد بتوان براي چنان کيفيتي راه هايي جست. بهره گيري از هنر و تجربه هنرمندان و درايت و هوشمندي متخصصان در رنگ آميزي ظاهر شهر مي تواند شرايط بهتري را براي تامين بهداشت رواني شهروندان فراهم سازد. سنتي که از ديرباز خود را در معماري بناهاي تاريخي و نمادهاي ديني و ملي چون رنگ فيروزه اي گلدسته ها و گنبدها و رنگ نيلگون طاق ها و شبستان ها و رنگ خاکي ستون هاي سنگي و آجرنماها و... به دست هنرمندان، دانشمندان و معماراني بنام و گمنام بر خاطره کهن ما ردپايي گذارده است. کاشي کاري سبزرنگ خيابان، نقاشي هاي شهر و... همگي بر اين روش بازسازي شده اند. چنين کيفيتي در شهر احساس همدلي، ستايشگري و خرسندي ناشي از تماشاگري شهروندان احساس تعلق اجتماعي و ملي را تامين خواهد کرد. طراحي نرده ها، فضاهاي سبز، به کارگيري مواد و مصالح نوآوري شده، نورپردازي ها با رنگ آميزي مشاطه گران شهري مي تواند نويددهنده شرايطي مدرن و مطلوب در گستره هزار توي فرهنگ ايراني و آييني باشد و در غير اين صورت هشداردهنده نسبت به استفاده هاي نامناسب از امکانات بومي و غيربومي است. اگر از شما خواسته شود شهر خود را دگرباره نقاشي کنيد، از چه مواد، اشکال و رنگ هايي بهره خواهيد برد؟ اگر اين رنگ ها بخواهد ما را به راستي، سلامت و صلح فرا بخواند و ما را به ازل و ابد بکشاند، چه رنگ هايي را انتخاب خواهيد کرد. راستي رنگ خدايي که بهترين رنگ هاست، کدام است؟ رنگ در شهرهاي قديم در بناها و فضاهاي قديم، رنگهاي طبيعي مصالح محلي كه بناها به وسيله آنها ساخته مي شد، به شهر چهره اي هماهنگ و همگون مي داد و با روحيه، اقليم و فرهنگ مردم نيز بيشتر مطابقت مي كرد به اين ترتيب رنگ هر شهر تثبيت شده بود و جنبه اي از هويت آن محسوب مي شد. بنابراين، با وجود تفاوت در مقياس و عملكردها، نوعي وحدت كلي بر سراسر شهر حاكم بود. هر شهر هويت رنگي خاص داشت. در اين شهرها، بناهاي شاخص شهري به ويژه بناهاي مذهبي با تزئينات كاشي فيروزه اي رنگ در زمينه خاكي خود مي درخشيدند و خود را متمايز مي كردند. شهرهاي كويري، با آسمان آبي، درختان سبز و بناهاي خاكي و گنبدهاي فيروزه اي رنگ، تصويري چشم نواز در ذهن وخاطر هر بيننده اي حك مي نمودند. تجربه حركت در چنين فضاهاي شهري به دليل وحدت آن، آرامش بخش و به دليل تنوع رنگي به جا و حساب شده سرزنده و متنوع بود. رنگ در شهر هاي امروز... بر عكس در شهرهاي امروز ما، استفاده از رنگ به معضلي بدون پاسخ تبديل شده كه سازندگان، معماران و طراحان ومردم عادي را به استفاده بي فكر و كوركورانه از رنگ كشانده است. شهرهاي ما يك بوم رنگي بي هويت و مغشوش هستند كه تنها موجب افسردگي روان پريشي و عصبيت افراد جامعه مي شوند. در جامعه ما حساسيت افراد نسبت به فضا از ميان رفته و افراد فاقد نگرشي منسجم در مورد چگونگي نمود فضاها هستند. در نتيجه با فضاها به صورت انفعالي برخورد شده و اجازه داده مي شود كه سرعت زندگي روزمره و وقايع، ما را به دنبال خود بكشد ! ما با مسائل مهم فضاهايمان از جمله رنگ به صورت مقطعي و موردي برخود مي كنيم. شهرهاي امروزي غالبا خاکستري هستند عناصر رنگي در آنها بيشتر سيماي رنگارنگ زباله هايي است که در همه محيط هاي شهر خودنمايي مي کنند؛ پل ها، ساختمانهاي سيماني، سنگي و درختاني که از فرط آلودگي هوا سبزي شان رنگ باخته ديگر مجالي براي عرض اندام رنگ در آنها باقي نگذاشته است بطوري که متاسفانه شهروندان در برخورد با اين نمادهاي خشک و خشن تنها با آشفتگي بصري مواجه مي شوند و آنچه بايد در خدمت آرامش رواني شهروندان باشد برعکس عمل مي کند، از طرفي هم در اين رابطه هيچ گونه اصول و مباني مدوني براي محيط هاي شهري تعريف نشده، تا بتوان بر اساس آن مديران و طراحان و حتي مردم را در انتخاب رنگهاي مناسب براي محيط زندگي شان هدايت كرد. رنگ به عنوان يکي از مهم ترين عناصر بصري مي تواند نمودي فعال و تاثيرگذار در منظر عمومي يک شهر داشته باشد. که با اين همه در حال حاضر ضوابط و اصول مرتبط با کاربرد رنگ در شهر مدون نشده و اين بخش از زيباسازي شهرها بر پايه سليقه هاي مديران و کارشناسان هدايت مي شود. علاوه بر اين امروزه متاسفانه رنگ به وسيله اي براي خودنمايي تبديل شده است، توجه به جنبه هاي عملكردي و فيزيكي رنگ بدون توجه به ابعاد و تاثيرات رواني آن باعث آزاردهنده بودن رنگهاي به كار رفته در محيط مي شود. مديران از افراد غير متخصص در طراحي و تجهيز فضاهاي شهري استفاده مي كنند و سپس با وجود صرف هزينه وانرژي زياد با تعجب به نتايج تاسف بار به وجود آمده مي نگرند. در معماري تك بناها نيز افراد غير متخصص و گاه حتي متخصص تنها براي خودنمايي، جلوه فروشي و متمايز كردن بنا از ساير بناهاي مجاور از رنگ هاي ناهمگون و نامتجانس با زمينه، عملكردو شخصيت بنا و محيط اطراف استفاده مي كنند كه با گذشت زمان، نادرستي اين انتخاب ها آشكار مي شود. استفاده از رنگهاي طبيعي در شهر همان طور كه مبلمان منزل و فضاي محيط مسكوني بايد از هماهنگي و نظم در انتخاب رنگها برخوردار باشد، اجزاء تشكيل دهنده شهر نيز در صورت تبعيت از اصول تركيب و هماهنگي در رنگها فضايي مطلوب و آرامش بخش را براي شهروندان خواهد ساخت. فضاهاي سبز شهري مهمترين عنصر تامين كننده تنوع رنگ هستند، و در شكل دهي به سيماي رنگي شهر نقش اساسي دارند. رنگ مهمترين عامل در جذابيت پارك ها و فضاهاي سبز شهري است و آگاهي از كاربرد متناسب رنگها موجب نيل به مقصود خواهد شد. يكي از وظايف طراحان چشم انداز، آگاهي از دانش تركيب رنگ، روانشناسي رنگها و آشنايي با گونه هاي گياهي تامين كننده آن است. درختان و درختچه ها و پوشش گياهي بسياري را در طبيعت مي توان يافت كه با تغيير رنگ در فصول مختلف موجب تنوع در چشم اندازهاي شهري مي شوند. در تركيب رنگ گياهان در هر منظره مي توان از دو روش كلي تبعيت نمود؛ روش اول تركيب رنگهايي است كه در چرخه طيف رنگهاي مجاور يكديگرند، مثل تركيب رنگهاي قرمز، قرمز - بنفش و بنفش. در اين روش تركيب رنگ هر اندازه محيط مورد نظر وسيع تر باشد، طيف رنگي و رنگهاي مجاور انتخابي بيشتر است. برعكس با كوچك شدن محيط، رنگهاي انتخابي محدود خواهد شد. روش دوم، در تركيب رنگها، نقطه مقابل روش اول است. دراين شيوه از رنگهاي مكمل و رنگهاي مقابل يكديگر استفاده مي شود، به عنوان مثال طراح از گياهاني با رنگهاي بنفش- زرد و يا قرمز - سبز در مجاورت يكديگر استفاده مي كند. اين شيوه بيشتر در مواردي استفاده مي شود كه هدف طراح جلب توجه و نظر بينندگان به چشم انداز است. ديدگاه طراحي شهري استفاده فراوان از رنگهاي تند و متفاوت در پروفيل در و پنجره تا شيشه هاي رفلكس با رنگهاي تند و خيره كننده براي تك تك ما ملموس و آشنا اند. اين رنگها بر سردرگمي فرد در فضا مي افزايند، چرا كه هر رنگ داراي پيام و داراي بار معنايي خاصي است. زماني كه بدون توجه به معاني نهفته در رنگها از آنها استفاده شود، محيط به مكاني ناراحت كننده و ناخوشايند براي فرد بدل مي گردد. رنگ كه خود عنصري هويتي و عاملي براي تقويت خوانايي است، امروزه چنان در شهرها و محله ها به صورت تصادفي و سليقه اي به كار گرفته مي شود كه بخشهاي تازه ساز شهرهاي ايران، تفاوت چنداني با شهر مشهد ندارند. اين اغتشاش و بي نظمي و بي هويتي در همه جا يكسان است و تنها از همين جهت مي توان ميان شهرها تجانس و تشابه يافت. اين در حالي است كه هر شهر، بسته به اقليم، مصالح بومي، فناوري و منابع سليقه و فرهنگ افراد، رنگ نماها، در و پنجره ها، مبلمان شهري، كف سازي، سقف و بام اصولا تمامي عناصر شهري به رنگهاي خاصي محدود مي شود كه به نوعي شناسنامه رنگ شهر به شمار مي آيند. از كنار هم گذاشتن اين نمونه هاي رنگي مي توان پالت رنگي شهر را كرد. رنگهاي پالت رنگي شهر مطلوب در دامنه هاي مشخص و هماهنگ قرار دارند و اكثرا تناسبات رنگي با يكديگر هستند. رنگ يكي از عناصري است كه در كنار نور، بافت، فرم و شكل بر ادراك بصري افراد از محيط تاثير مي گذارد؛ اما در عين حال شايد بيش از هر مقوله ديگري در طراحي، با آن به صورت تصادفي برخورد شود. رنگها داراي وزن ادراكي اند : رنگهاي روشن سبك ترند و رنگهاي تيره سنگين تر. رنگ سياه در اين مورد استثناست وخالي بودن را القا مي كند. رنگهاي متفاوت القاء كننده مسافت و فاصله نيز هستند. رنگهاي گرم نزديك تر حس مي شوند و فضا را تنگ تر مي كنند، در حالي كه رنگهاي سرد دورترند و فضا را وسيع تر نشان مي دهند. در ضمن بايد توجه داشت كه چگونگي قرار گيري رنگها در كنار هم و نقشهاي زمينه نيز بر اين ابعاد تاثير مي گذارند. ادراك رنگي در مجموع به سه عامل بستگي داردشرايط محيطي كه رنگ در آن ديده مي شود خصوصيات سطح جسم منعكس كننده مانند بافت و توانايي آن براي جذب يا انعكاس نور،توانايي فرد براي ادراك رنگها. روان شناسان مطالعات زيادي بر روي تاثير رنگ و نور بر ادارك ما از فضا و زمان انجام داده اند. همگان از تاثير رنگ بر حس وزن سبكي و سنگيني ، دما گرمي و سردي فاصله دوري و نزديكي و ابعاد بزرگي و كوچكي آگاه اند. حتي مقياس زمان نيز در فضاهاي داراي رنگهاي مختلف، متفاوت است. براي مثال، شنوندگان سخنراني در يك سالن آبي رنگ، آن را طولاني و كسل كننده مي يابند، در حالي كه همان سخنراني در يك سالن سرخ رنگ، هيجان انگيز و كوتاه تر ارزيابي مي گردد. مجموعه اين عوامل باعث مي شود تا صرف نظر از ساير عوامل محيطي و خصوصيات فضايي، دو فضاي يكسان با تركيبات رنگي مختلف تاثيرات كاملا متفاوتي را بر ادراك انسان بگذارند. رنگ آميزي مبلمان شهري شهرهاي امروزي با پيشرفت علم و دانش و تكنولوژي همراه شده ولي در راستاي اين پيشرفت هنوز به صورت گذشته سرزندگي و هويت ديده نمي شود. يكي از عناصري كه ميتواند هويت سرزندگي و به طور كلي سامان بخشي به فضاي شهري را به عهده داشته باشد و كيفيت و كارايي زندگي را در شهر ارتقاء دهد مبلمان شهري است که در واقع مجموعه وسيعي از وسايل، اشيا، دستگاه ها، نمادها، خرده بناها، فضاها و عناصري تلقی می شود که چون در شهر و خيابان و در کل در فضاي باز نصب شده اند و استفاده عمومي دارند، به اين اصطلاح معروف شده اند. نحوه چيدمان فضاي سبز، آرايش ساختمان ها با نماي سنتي يا يکسان، وجود درختان مناسب در يک خيابان، نحوه قرار گرفتن تيرهاي چراغ برق، باجه هاي تلفن، کيوسک هاي فروش روزنامه، ايستگاه هاي اتوبوس و مهم تر از آن حفظ نمادهاي قديمي و سنتي يک شهر که نقش موثري در افزايش روحيه اجتماعي ايفا مي کنند. در قديم هويت سنتي و قديمي شهر همواره باعث لذت بخش بودن كيفيت بصري ميشدند. مبلمان شهري نيز يكي از عناصري است كه ميتوان بوسيله ي آن هويت شهر و خوانايي شهر را بخوبي در شهرهاي امروزي تعريف كرد. البته در صورتي كه با توجه به ويژگيهاي آن بخوبي به كار برده شود. مبلمان شهري را ميتوان داراي ويژگيهايي دانست. با رعايت اين ويژگيها ميتوان به اهداف اصلي استفاده از مبلمان شهري رسيد. يكي از ويژگيها رنگ است. رنگها امروزه در شهرهاي ما به صورت گسترده به كار برده شده اند و انواع و اقسام رنگها را ميتوان در شهرها ديد. اما از رنگها در اكثر شهرهاي ايران از جمله مشهد بدون هيچ گونه برنامه ريزي استفاده شده و اصلا توجهي به همنشيني، هماهنگي، تضادها، و تركيب رنگي عناصر شهرها نشده است. به طور خاص نيز ميتوان گفت كه رنگ در مبلمان شهري، شهرهاي ما بدون هيچ ضابطه و استانداردي و بدون هيچ برنامه ي تدوين شده ي مناسبي به كار برده شده است كه نشئت گرفته از عدم توجه به رنگ آميزي مبلمان شهري است. در كنار بدون برنامه بودن ونداشتن ضابطه و استاندارد، رنگها در مبلمان شهري بدون توجه به تأثيرات بصري و رواني آنها به كار برده ميشوند. همچنين رنگهاي مختلف و ناهماهنگي را در كنار يكديگر، كه پيامد آن سردرگمي در فضا و عدم خوانايي است ميتوان مشاهده كرد و به طور كلي به كار بردن رنگهاي متفاوت و ناهماهنگ با زمينه و پالت شهر به صورت سليقه اي توسط افراد و مسئولان كه تأثير نامطلوبي بر هويت و خوانايي شهر دارد، مسائل عمده و اساسي در مواجهه با مبلمان شهري و رنگ آميزي دانست. اهميت رنگ در تقويت هويت شهري و خوانايي محيط و در ايجاد فضاهاي شهري سرزنده و شاداب و القاي حس مكان و فضا و حس وحدت در كنار مبلمان شهري در شهر حائز اهميت است و همچنين تأثيرات رواني بر روي افراد و ايجاد كيفيتهاي فضايي نيز از ضرورتهاي استفاده از رنگ در مبلمان شهري است. از نظر کارشناسان شهرسازی و معماری: رنگ به عنوان يکي از عناصر تلطيف کننده محيط مي تواند تاثيرات بسياري در هويت بخشي و خوانايي محيط به وجود آورد. بايد توجه داشت که نمي توان همه جاي شهر را به شکل يکسان و يکدست رنگ آميزي کرد. با توجه به اينکه مبلمان شهري در بيشتر کشورهاي دنيا از عناصر خواناي محيط محسوب مي شود، رنگ اين عناصر هم مي تواند جزئي از هويت و خوانايي محيط شوند. گاهي بايد برخي از عناصر مبلمان مانند سطل هاي زباله، صندوق هاي پست و کيوسک هاي تلفن به شکل واحد رنگ شوند اما الزامي براي متحد بودن رنگ بقيه عناصر وجود ندارد و شرايط فرهنگي و بافتي هر منطقه در تعيين نوع و جنس رنگ تعيين کننده است. گفتني در مورد انتخاب رنگ مناسب براي مبلمان شهر، بسيار است. به گفته بسياري از کارشناسان رنگ پيش از بافت، فرم و مواد مصرفي دريافت ميشود و به همين دليل اثرش بيشتر است. ولي در اين ميان آنچه كه ضروري است، حركت منسجم تمامي عناصر يك طرح به سوي هماهنگي با محيط است. رنگ بايد جزئي از كل فرض شود، كلي كه به سوي وحدت و يكانگي رو دارد. همچنين عامل ديگر، در گزينش رنگ، كاربرد محصول است. رنگ نبايد براي دوره‏اي كوتاه و تنها به قصد جلب نظر رهگذاران به كار رود. به طور مثال، ممكن است گزينش زباله‏دان‏هايي به رنگ زرد روشن در ابتدا حتي با محيط هم هماهنگ باشد و انتخاب جالب وجسورانه‏اي به نظر برسد، اما به طور يقين بعد از شش ماه كه زباله‏دان بارها از آدامس‏هاي جويده، كاغذهاي چسبناك شكلات و از اين قبيل خوراكيها پر و خالي شد و لكه‏هاي مختلف رنگي گرد تا گرد آن را فرا گرفت، در آن انتخاب تجديد نظر ميشود. در اين باره برخي معتقدند كه وجود رنگهاي روشن بر پيكر مبلمان شهر در بسياري موارد باعث تشخيص سريع آنها از محيط ميشود و كيفيت و كميت استفاده از آنها را افزايش ميدهد. اين تفكري است كه بسياري را به گمراهي كشانده است. شهروند وظيفه‏شناس و مسئوولي كه تكليف خود را دربرابر محيط زندگي خويش مي‏داند، رنگ برايش تعيين كننده نيست. در عوض حتي با برجسته‏ترين رنگها و ترفندهاي رنگارنگ نيز نمي‏توان از پرتاب زباله توسط آن كه مقيد به چيزي نيست در ميان سبزه‏ها، خيابان و پياده رو جلوگيري كرد. شايد يكي از راه‏هاي برخورد با اين معضل، اجراي قوانين موثرتر و ترويج فرهنگ شهرنشيني باشد، به جاي پيش افتاده‎‏ترين راه، يعني تنوع رنگ محصول؛ در كنار رنگ عناصر، خود فضا نيز قابليت‏هاي بالايي براي تركيب‏هاي رنگي دارد. تشخيص يك رنگ در محيط به عواملي از جمله زمان ديدن، رنگ زمينه،‌رنگهاي ثابت و منابع نور طبيعي و مصنوعي بستگي دارد، قرمز و نارنجي رنگهايي هستند كه بيش از همه جلو مي‏آيند و به اصطلاح پيش‏آمدگي دارند. پرتوهاي ساطع شده از اين رنگها بر تمركز عدسي چشم تاثير مي‏گذارند و در شخص دوربيني ايجاد مي‏كنند. رنگهاي سبز و آبي، بر عكس چشم را نزديك بين مي‏كنند، چرا كه اين دو رنگ به عقب رفتن و عميق شدن تمايل دارند. زرد و ارغواني در اين خصوص خنثي هستند، نه پيش مي‏آيند و نه عقب مي‏نشينند. به طور كلي رنگهاي گرم قرمز، صورتي، زرد و نارنجي در نخستين سالهاي زندگي انسان براي وي بسيار مهم هستند. در حالي كه در دوران بلوغ، آبي، قرمز و سبز غالب هستند. براي چيدمان‏هايي جسورانه و پويا، محيط‏هاي روشن، بهترين هستند و رنگهاي اصلي و غني در چنين فضاهاي درخشاني، بيشتر رايجند. براي محل‏هايي كه كارهاي فيزيكي و فكري در آن جا انجام ميشود، رنگهاي عميق و ملايم، انتخاب‏هاي بهينه هستند. از توناليته بيشتر بايد در مناطق معتدل استفاده كرد. در مناطق استوايي، اين تدبير توفيقي به دنبال نخواهد داشت. سفيد خيره كننده است وبه سادگي كثيف ميشود. رنگ بسيار سفيد براي سطوح نبايد به كاررود. خاكستري با هر رنگي هماهنگي دارد. رنگهايي با رنگمايه كم براي محيط‏هاي فعال و پر جنب و جوش مناسب ترند. رنگهاي قوي‏تر به منظور تاكيد و بر انگيختن به كار ميروند. ميان 16 تا 35 سالگي، رنگها دربهترين و دقيق‏ترين وضع خود درك ميشوند. خردسالان و سالخوردگان مهارت كمتري در تفكيك و تشخيص رنگها دارند و براي سنين بالاي 55، سرعت تفكيك رنگها رو به وخامت مي‏گذارد. توجه به شرايط اقليمي منطقه مورد نظر براي طراحي و درك رنگهاي غالب، در گزينش رنگ بسيار موثر است. برخي از مبلمان شهري مانند كيوسك تلفن و صندوق پست از استانداردهايي براي رنگ پيروي مي‏كنند كه رعايت آنها الزامي است. يكي از عناصري كه ميتواند هويت سرزندگي و به طور كلي سامان بخشي به فضاي شهري را به عهده داشته باشد و كيفيت و كارايي زندگي را در شهر ارتقاء دهد مبلمان شهري است که در واقع مجموعه وسيعي از وسايل، اشيا، دستگاه ها، نمادها، خرده بناها، فضاها و عناصري تلقی می شود که چون در شهر و خيابان و در کل در فضاي باز نصب شده اند و استفاده عمومي دارند، به اين اصطلاح معروف شده اند. نحوه چيدمان فضاي سبز، آرايش ساختمان ها با نماي سنتي يا يکسان، وجود درختان مناسب در يک خيابان، نحوه قرار گرفتن تيرهاي چراغ برق، باجه هاي تلفن، کيوسک هاي فروش روزنامه، ايستگاه هاي اتوبوس و مهم تر از آن حفظ نمادهاي قديمي و سنتي يک شهر که نقش موثري در افزايش روحيه اجتماعي ايفا مي کنند. تصور دنيايي بدون رنگ براي هيچ يك از ما ممكن نيست. در محيط شهري رنگ را همه جا مي توان ديد؛ در بدنه و نماي ساختمانها، پوشش بام، كف سازي ها، مبلمان شهري، فضا ي سبز، خودروها و حتي آسمان شهر و نيز رنگ آميزي لباس افراد كه همگي نقش مهمي در تعيين چهره رنگي شهر دارند. در جامعه ما رنگ هاي تيره و كدر، رنگ هاي غالب هستند كه مسلما شهرهاي ما را متفاوت از شهرهايي مي كند كه مردم آن تمايل به رنگ آميزي هاي تند و شاد دارند. که قطعا نیازمند بازنگری اساسی مبلمان شهری و رنگ آمیزی شهری است. نوشته:محبوبه غفوري منبع: www.urbanity.ir
  9. یکی از دوستانمون یک بدنه ی شهری رو دارن طراحی می کنن... مشکلی که بود این بود که تصاویر زیادی داشتم..گفتم در قالب یک تاپیک مطرح کنم که همین سوال و جواب های من رو ایون باشه...تا اگربعدا کس دیگه ای هم مشکل داشت اگر به دردش خورد استفاده کنه... من پیشنهادم این هست که ما یک بدنه مثه راسته بازار طراحی کنیم... به ورودی مسجد رسیدم این راسته تغییر فرم بده..و وقتی از مسجد گذشت..دوباره به فرم راسته بازار برگرده... اینجوری نقطه ی اوج و شاخص ما گشودگی نما برای رفتن به سمت مسجد میشه.. چیزی که تو معماری ایرانی هم نمونه اش بوده. شاید شما اجازه نداشته باشین...طراحی تون رو تا پیاده رو بیارین..ولی حداقل پیشنهاد به استادتون بدین... شاید این ایده ی شما باعث بشه به شما این اجازه رو بدن... اگرم اجازه ندادن...شما همین فرم رو به صورت دو بعدی انجام بدین...یعنی من فرم رو حجم دار کردم...شما نهایتا با یک پیشامدگی در نما در حد 30 تا 50 سانت این خطوط رو دربیارین... 1.عنصر اولیه این پیاده رو جلو مغازه ها بود..که خاکستری کردم تو تصویر... 2. پتناسیل ایجاد یک راستاه مسقف به طوری که دهانه هاش هم اندازه دهانه ی مغازه ها باشن...که دید به مغازه ها کور نشه...یا پشت ستون ها نیافتن و البته پنجره ی طبقه ی فوقانی نصف اون دهانه ی مغازه ها...تا ما بتونیم ریتم رو و تکرار و بیشتر داشته باشیم....ریتم زمانی بیشتر دیده میشه که تکرار بیشتر باشه...پس ما با نصف کردن مدول...ریتم رو بیشتر می کنیم... کلا در نمونه ای ایرانی...ما این نمونه رو زیاد م یبینیم... 3.دیتیل پنجره ها طبقه ی بالا هم میتونه به یک پترن مربعی شکل طرح بگیره در نقطه ی فوقانی... 4. اگر اجازه نداشته باشیم که رواق رو در طبقه ی بالا داشته باشیم..یعنی استادتون با پایینی مشکل نداشت..گفت ولی بالا نباشه....پیشنهاد من یک سایه بون هست... 5. اگر اجاز دادن..خوب میشه که ما رواق رو در طبقه ی بالا هم داشته باشیم با این تفاوت که نصف پایین پیش امدگی داره...و البته توش حرکت اتفاق نمی افته...حرکت فقط تو پایینی هست... 6.درنهایت ما با وجود مسجد در وسط کار..برسیم به یک گشودرگی که می تونیم خط آسمون رو با اون تطبیق بدیم..و بعد از اون دوباره فرم رواق های مستطیلی ادامه پیدا کنه... یعنی فرم خالص و اولیه ی نمامون می شه این اون مواردی رو که گفتین داره یکپارچه سازی(خطوط قابل تغییر_متریال) زیباسازی(ترکیب خطوط با رنگ ها_رعایت یکی از اصول تقارن،توازن ،تعادل) اصلاح زیرساخت ها ما یک فرم کلی داریم که یک کل واحد رو داره.... تقارن آینه ای نداره...ولی تقارن بخشی داره.... و اصلاح کاملی صورت گرفته... حالا من درست تو مرکز قرار ندادم..شما می تونین جوری قرار بدین که دقیق اون قسمت قوس وسطی بیافته جلوی وردی مسجد دقیقا در مرکز و تقارن با اون اگر بتونین طبقه ی دوم رو اون ور هم داشته باشین....می توینن تقارن آینه ای هم داشته باشین....و گرنه م یتونین جاهایی که ساختمونای دیگه دو طبقه شدن بیارین....بقیه اش رو نه... بدون لیبل نواندیشان تصاویر رو قرار دادم..که بتونین سیو کنین اگر خواستین ایده رو به استاد پیشنهاد بدین...همین جوری...اگر قبول کردن..روش کار کنین
  10. Abo0ozar

    مقالات طراحي شهري

    سلام دوستان عزيز لطفا از اين به بعد مقالات خود رو در زمينه طراحي شهري در اين تاپيك قرار دهيد.
  11. با سلام خدمت دوستان عزیز. منظر شهري به دليل ماهيت عيني و ملموس خود توسط حواس انسان قابل ادراک مي باشد. مهمترين حس از ميان حواس پنج گانه در فهم و ادراک منظر شهري، حس بينايي است. تغيير تدريجي مناظر شهري در بازه هاي زماني بر چگونگي و نحوه اين ادراک تاثير مي گذارد. علاوه بر آن، ميزان و کيفيت تاثير پذيري از منظر شهري به نوع حرکت اعم از پياده و يا سواره (انواع وسايط نقليه)، وابسته است. بنابراين دو عامل زمان و حرکت بر کيفيت ادراک منظر شهري موثرند. مفاهیم منظرسازی اولین بار توسط گوردن کالن در مجله Architectural Review عنوان و سپس به صورت مجموعه ای در کتاب منظر شهری در سال 1961 منتشر شد. در اين پروژه برخي مفاهيم منظر شهري و مهمترين انگاره هاي مطرح در اين خصوص و نحوه ادراک آن مورد بررسي قرار مي گيرد. (در این پروژه هم سعی کرده ام که با کیفیت ارائه بالا و ایجاد تنوع و جذابیت، هم برای درک موضوع کمک کرده و هم جامعیت و ماندگاری مطالب در ذهن و یاد افراد را میسر کنم) امیدوارم که مورد استفاده و توجه تون قرار بگیره. Manzar Sazi.pdf Manzar Sazi.pdf
  12. برای عضویت کافی است که یک موضوع طراحانه انتخاب کنید و شهری یباندیشید! سکوت کنید و هوار بزنید! تریپ روشنفکری بردارید... محترمانه بکوبید و کوبیده شوید! و تا آخر دانشمندانه اسپم کنید و اسپم کنید! و در نهایت در انبوهی از دود ناپدید شوید. باشد که رستگار شوید! توجه: ورود همه رشته ها و انتخاب موضوع پیرامون مسائل شهری آزاد است. به صاحبان تاپیک های برتر (تاپیک هایی که بحث های مناسبی داشته باشد) 100 امتیاز داده خواهد شد. تاپیک ها باید با ارائه و طرح مسئله و ایجاد سوال برای گفتگو در حد یک پاراگراف ایجاد شوند. محل تبادل داده و موضوعات گفتگو لینک زیر می باشد: کافه دیزاین بسیاری از حمله های خود به شهرسازی ارتودکس را از کافه دیزاین الهام گرفتم. جین جاکوبز
  13. اسکیس طراحی شهری از سال 1386 تا کنون با ضرایب مختلف تاثیر زیادی بر پذیرفته شدن نهایی دانشجو داشته است. البته قبل از آن هم دانشگاههایی به صورت جدا گانه این موضوع را به صورت درون گروهی داشته اند اما از سال 1386 به صورت متمرکز مطرح و عملیاتی شد. اینکه این موضوع به صورت عادلانه اجرا و داوری می شود بحث این موضوع نیست؛ بحث اصلی پذیرفتن این شرایط موجود و راهکار برای مواجهه با این مساله و نهایتا موفقیت در این مهم می باشد. اسکیس طراحی شهری رقابتی است که شرایط آن از سالی به سال دیگر تغییر می کند. به بیانی دیگر این آزمون حالتی از یک مسابقه است. و مانند هر مسابقه و چالش گروهی آمادگی قبل از مسابقه و در روز و ساعت مسابقه دو عامل بسیار مهم در مشخص شدن نفرات برتر است. مزیت این مسابقه این است که در این چالش حالت حد نصابی و حذفی افراد وجود ندارد بلکه تعداد بسیار زیادی می توانند به عنوان نفرات برتر انتخاب شوند. باید های اسکیس طراحی شهری: موضوع تغییر در شرایط اسکیس از سالی به سال دیگر در دو حالت رویه ای و ماهیتی اتفاق می افتد. در حالت رویه ای مسائلی مانند زمان آزمون، تعداد برگه های آزمون،تعداد سوالات و استفاده از تکنیک های راندو مطرح می شود. در تغییر ماهیتی سوالات اسکیس طیف نوع و ماهیت سوال، نوع خواسته، میزان فضای مانور و ... از سالی به سال دیگر تغییر کرده است. اینکه در سال بعد چه تغییر رویه ای یا مفهومی اتفاق خواهد افتاد پاسخ های بسیار متنوع و در حالت های حدس های غلطی را در پی خواهد داشت اما نکته مبرهن در ارتباط با این دو موضوع این است که هیچ کس به صورت دقیق نمی تواند بگوید که اسکیس چه تغییراتی در رویه و ماهیت خود خواهد داشت. این موضوع مساله ای است که پذیرفتن آن تاثیر زیادی در انتخاب مسیر و مدیریت مواجهه با آزمون اسکیس در طراحی شهری خواهد داشت. بعد از پذیرفتن این اصل مهم یعنی تغییرات حتمی در رویه و ماهیت آزمون اسکیس برای هر آزمون می توان ابزار و مهارت های لازم برای آمادگی موثر برای ورود به این مسابقه را تعریف کرد. متن کامل را دریافت نمایید. Download بایدها و نبایدهای اسکیس طراحی شهری
  14. فهرست کتابهای فارسی فهرست كتابهاي لاتين فهرست مجلات فارسی فهرست مجلات لاتین فهرست طرحهای پژوهشی فهرست طرح هاي جامع شهر فهرست اسناد و مدارک فارسی فهرست لوح فشرده فارسی مقالات لاتین
  15. در این تاپیک پروژه های انجام یافته در مرکز مطالعات معماری و شهرسازی کشور (زیر شاخه وزارت راه و شهرسازی - مسکن و شهرسازی سابق) معرفی می شود و خلاصه ای از طرح گذاشته میشود. باشد که ادبیات تحقیق برخی دوستان فراهم شود. منبع: سایت مرکز مطالعات معماری و شهرسازی ترتیب این گونه است: عنوان طرح بخش محقق ناظر طرح توضیح خلاصه
  16. چکیده: وجود مشکلات ناشی از رشد شهرنشینی سریع، بی توجهی به فضاهای باز، حومه های شهری و مسایلی نظیرآن بالاخص در شهرهای اروپایی و آمریکای شمالی موجبات بروز رویکردی جدید تحت عنوان شهرسازی منظر را فراهم آورد. از طرفی به دلیل تعامل و هم پوشانی های زیاد میان رشته های معماری منظر و طراحی شهری در دهه های اخیر و بی توجهی آنها به مساله منظر و فضای باز به عنوان زیر ساخت اصلی شهر در مقابل رویکرد سنتی به معماری به مثابه عنصر اصلی ساخت شهر، بر رشد و تقویت ایده شهرسازی منظر در جوامع آکادمیک و حرفه ای جهان افزوده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت ماهیت، پیشینه و برخی از مهم ترین تجارب صورت گرفته در این حوزه ضرورت پرداخت به این رویکرد را بالاخص در شرایط ایران متذکر می شود. در این راستا یافته های این نوشتار بر این نکته تاکید دارد که شهرسازی منظر به عنوان گرایشی جدید، مبانی نظری، اهداف و موضوعات خود را بیش از همه وامدار رشته های معماری منظر و طراحی شهری بوده و واجد ماهیتی میان رشته ای می باشد. منظر و فضای باز به عنوان عناصر اصلی ساخت شهر، تاکید مرکزی این رویکرد به شمار می روند. بررسی شرایط آکادمیک نیز نشان می دهد که دانشگاه های اندکی به برگزاری دوره های مستقل شهرسازی منظر می پردازند و عمدتا واحدهای درسی تحت این عنوان در برنامه های درسی رشته های مرتبط به چشم می خورد. مشخصات مقاله:مقاله در10 صفحه به قلم محسن فیضی(دانشیار دانشکده ی معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران)،سینا رزاقی اصل(دانشجوی دکتری، دانشکده ی معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران).منبع:باغ نظر پاییز و زمستان 1387 شماره 10.ensani.ir شهرسازی منظر رویکردی نوین در معماری منظر و طراحی شهر
  17. sam arch

    شهر عمودی

    ﭼﻜﻴﺪﻩ ﺳﺎﺧﺖ ﺑﺮﺟﻬﺎﻯ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻗﺮﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺷﻜﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺸﻮﺭﻯ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮژﻯ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻳﺎ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬﺍﺭﻯ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻮﻡ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻰ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ.ﺍﺯ ﻧﻜﺎﺕ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻋﺮﺻﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﻬﺎﻯ ﻣﺘﻨﻮﻋﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻠﻮﻡ ﺟﺪﻳﺪ ﺍﺟﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻴﺴﺮ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﺩ.ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮔﺎﻫﻰ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎﻯ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺩﺭﺑﺮﺩﺍﺭﺩ.ﻧﻜﺘﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺎﻣﻞ ﻫﻤﺴﻮ ﺷﺪﻥ ﻛﺸﻮﺭ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﻧﺪ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﻭ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﺍﺳﺖ.ﻟﺬﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬﺍﺭﻯ ﻫﺎﻯ ﻛﻼﻧﻰ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺬﻳﺮﺩ.ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﺮ ﻣﻠﺘﻰ ﺗﻮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩﻫﺎﻯ ﻋﻠﻤﻰ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﻰ ﮔﺬﺍﺭﺩﻭ ﻣﻌﻤﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺳﺎﻥ ﺭﻗﺎﺑﺘﻰ ﻣﺜﺎﻝ ﺯﺩﻧﻰ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺘﺢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺁﻏﺎﺯ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. مشخصات مقاله:مقاله در 3 صفحه به قلم ﺳﻴﺪ ﻣﻬﺪﻱ ﺍﻣﻴﺮﻛﻴﺎﻳﻲ (عضو ﻫﻴﺄﺕ ﻋﻠﻤﻲ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺁﺯﺍﺩ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﺍﻧﺰﻟﻲ).منبع:فن و هنر سال سیزدهم پاییز 1389 شماره 28 (پیاپی 64).ensani.ir شهر عمودی.pdf
  18. امروز یک پروژه جالب توجه و می توانم بگویم بزرگترین اتاق نشیمن عمومی که تا حال حاضر دیده شده است، و یک محل دیدنی در کشور سوئیس را معرفی می کنیم.فضای انتظار عمومی در سنت گالن سوئیس که توسط کارلوس مارتینز در همکاری با پیپیولتی ریست طراحی شده و در واقع این طرح،طرح برنده در یک رقابت طراحی که توسط مسولین شهر سنت گالن برگزار شده بود است. این پروژه دارای یک رویه قرمز روشن در تمامی اجزای مهم آن است که ​​به نظر می رسد مانند یک جزر دریایی تمام نقاط را فرا گرفته است، و همه چیز را تحت پوشش خود قرار داده است. هنگام شب، در خیابان توسط اشیایی که به شکل نوعی بالون هوایی کوچک طراحی شده اند و از کابل های بین ساختمان های اداری مدرن منطقه آویزان هستند،روشنایی محل را فراهم می کنند. ترجمه شده توسط کارگاه ترجمه نواندیشان
  19. فضاهای مسکونی و روابط شهری در ایران چکیده: برای اینکه شهر بتواند خود را در فضا مشخص کرده و قابلیت خوانایی پیدا کند، می باید نظام های نشانه شناختی را با نظام هایی دیگر از شکل ها و معماری و شهرسازی ترکیب کند. شهرهای کنونی ما به رغم هویت های دیرینه بسیاری از آنها که در فضا و معماریشان تبلور یافته، سالهاست که به سوی نوعی بی شکلی می روند و صورت بروز بیرونی آنها بیش از هر چیز در یک معماری و شهرسازی بی هویت و در عین حال سودجویانه نمود پیدا کرده است. در این مقاله که اشاره به حوزه شهری از نگاه پست مدرنیسم دارد، تلاش شده تا با انجام مطالعات اسنادی و تطبیق آن با شرایط کنونی جامعه ایران به چگونگی بازنمایی هویت های پست مدرن در فضاهای مسکونی شهر پرداخته شود. لذا در این بررسی نوعی سیر تاریخی تغییرات هویت، شهر، خانه و مسکن در طول زمان مورد توجه قرار گرفته است. در بخش انتهایی نیز به این مساله پرداخته شده که تاثیرات متقابل بین انسان و محیط به چه صورت در فضاهای مسکونی ظهور می یابد و منجر به شکل گیری هویت ها می شود. کلید واژگان: پست مدرنیسم، شهر، فضا، مسکن، هویت مقدمه وطرح مساله: بین هر موجود زنده و محیط پیرامون او روابطی وجود دارد که بیشتر جنبه اکتسابی و نه غریزی آن مورد نظر است. به این معنا انسان بایستی در ارتباط با محیط خود مفهوم اشیاء را یاد بگیرد. به مرور زمان و با افزایش تجربیات بواسطه شکل گیری شبکه عظیمی از اطلاعات در ذهن، ما قادر به شناخت بسیاری از اشیاء می شویم و این شناخت به ما قدرت کنترل محیط خود را می دهد، حتی بدون آنکه در هر لحظه همه چیز مستقیما در معرض ادراک ما باشند. در تصورات ما هر شیء همیشه در ارتباط با محیطی خاص مطرح است. مثلا یک کتاب را همیشه بر روی پرده خاطرات فرد در یک کتابخانه یا روی یک میز می بینیم و نه در یک وان پر از آب یا در یک یخچال. معماری در شهر هم نه تنها در واقعیت متصل به محیط است، بلکه حتی در دنیای خاطرات ما نیز چنین است. به این ترتیب روشن می شود که نقش محیط در ادراک معماری و فضاهای مرتبط با آن اجتناب ناپذیر است. (گروتر،۱۳۸۶ : ۱۳۰) در معماری، دخالت دادن فضا یکی از بنیادی ترین عناصر تحلیل و تحول جامعه است. انسان غالبا با فضا به صورت فعالانه برخورد کرده و همواره با آن در داد و ستد اطلاعات است. در این راستا فضا زمانی برای ما دارای هویت خواهد بود که از طرفی بتوانیم آن را موجودی مستقل و عینی تلقی کنیم و از طرف دیگر خود نیز به عنوان موجودی عینی در آن فعالیت و رفتار نموده و بالاخره بتوانیم ذهنیات ناشی از ادراک آن را با ذهنیات خود تطبیق دهیم. در چنین حالاتی انسان حتی نسبت به یک شیء یا فضا احساس ((این همانی)) می کند و آن را قسمتی از ((من)) خود یا ((ما)) ی جمع می پندارد. (پاکزاد، ۱۳۷۵ : ۱۰۴-۱۰۲) پس، انسانها با زندگی در فضا رابطه ای پیوسته و متقابل با آن برقرار می کنند : از آن تغذیه می شوند و آن را تغذیه می کنند. از آن تغییر پذیرفته و آن را تغییر می دهند. در آن فضا حرکت می کنند و با این حرکت خود، در آن فضا معنا می آفرینند. اجزای فضا را به نشانه های معناداری برای خود تبدیل می کنند و یا نشانه هایی از بیرون برفضا می افزایند. (فکوهی، ۱۳۸۳: ۲۳۶) در نتیجه هویت مکانی بخشی از زیر ساخت هویت فردی انسان و حاصل شناخت های عمومی او درباره جهان فیزیکی است که انسان در آن زندگی می کند. پروشانسکی نیز به اهمیت رابطه متعادل بین هویت مکانی فرد و ویژگی های محیط بیرونی تاکید می کند. (بهزادفر، ۱۳۸۶ : ۶۵) باید توجه داشت که تقابل درون/ برون به مثابه ساختاری برای بیان شهری، لزوما تقابلی جهان شمول و غیر قابل انعطاف به حساب نمی آید و شهرها می توانند به صورت هایی بی شمار درک و احساس شوند. (فکوهی، ۱۳۸۳ : ۳۰۹) بنابراین ما با حیاتی سرشار از تنوع، تکثر، علائق و سلائق انسانها روبرو هستیم که یکسانی و یکنواختی مدرن را کنار زده و فضای رنگارنگ زندگی حقیقی انسانها را به تصویر می کشند. در واقع این همان فلسفه پست مدرن است که کالبد شهر در آن مطابق با نیاز شهروندان شکل می گیرد، نه بر اساس خواسته های برگرفته از عقلانیت تک گفتار مدرنیستی. و معماری آن در پی هویت انسان است. در این دیدگاه تاریخ هر قوم و ملتی به عنوان بخشی از هویت آن ملت تلقی می شود که تاریخ فرهنگی و کالبدی و همچنین دستور زبان معماری هر قومی را در هر منطقه نمایش می دهد، منتها این نمایش در ساختمانهای آنها به روز در می آید و بر اساس شرایط زمانی و مکانی به صورت جدید و امروزی شده ظاهر می شود. بدین ترتیب شاخص ترین جهت گیری ارزشی در این رویکرد عبارت است از این اعتقاد عمومی که هر کس باید بتواند آنگونه باشد که می خواهد. (پاپلی یزدی و رجبی سناجردی، ۱۳۸۶ : ۱۵۶) اگر فرض را بر آن بگیریم که ((حرکت)) و ((فضا)) و روابط بی شمار، پیچیده و پویای میان آنها بتوانند فرآیندی پیوسته از ((معناسازی)) را از خلال تولید پیوسته ((نشانه ها)) و امکان پیوسته ((تفسیر)) این نشانه ها در ذهنیت های متفاوت انسان ها بوجود آورند، در چنین حالتی شهر بدل به ((متنی)) می شود با لایه های بی شمار که سراسر آن قابل ((قرائت)) و قابل ((تفسیر)) خواهد بود، بویژه ((متنی)) که روش ((قرائت)) آن ، ((حرکت)) در آن خواهد بود و از آنجا که ذات شهر در تحرک ناشی از ساز و کارهای درونی آن است، به همین دلیل می توان پنداشت که زیباشناسی شهری در واقع در رابطه ای پویا و پیوسته میان بازیگران شهری در حرکت و جنب و جوش در شهر است و شهر به مثابه موجود زنده، تعریف شده و به بیان درمی آید: گویی ((متن)) شهری هر روزه و در روزمرگی، بارها و بارها از نو نوشته شده و بر حجم و بارهای معنایی و نشانه هایش افزوده می شود و هر بار می توان به شیوه ای تازه دست به تفسیر آن زد. (فکوهی، ۱۳۸۳ : ۳۰۶) در این راستا به نظر می رسد اندیشه های پست مدرن در زمینه هویت، به طور ویژه به زندگی شهری می پردازند. از طریق معماری است که در این زندگی شهری توانسته ایم به سازمان یابی آگاهانه فضا بپردازیم و مفهوم سکونت در خانه را که بیان کننده برقراری پیوندی پرمعنا بین انسان و محیطی مفروض است، شکل دهیم و به این شکل طی سالیان متمادی با حضور پیوسته در سرزمین ایران، فضا را به نحوی که خواست های فرد و گروه در قلمرو حریم خصوصی و عمومی محفوظ نگه داشته شود برای زیستن مطلوب فرد و جامعه سازمان دهیم. اما در حد فاصل سالهای ۱۳۴۰-۱۳۰۰ شهرنشینی بسیار حجیم و شتابان آغاز شد. با این وجود، شهرنشینی، برشهریت و تقویت بنیان های مادی و معنوی شهر های ایران اضافه نکرده و پدیده ((ناشهری)) و ((ناشهریت)) بخش اعظم پیکر شهرهای کوچک و بزرگ، قدیمی و جدید ما را در بر گرفته است. این ناشهر به نوعی تداعی کننده فضایی متشتت، گسسته و مملو از نامکانها است. (اژه، ۱۳۸۷: ۱۲) بدین ترتیب از دهه ۴۰ به بعد تغییر کمیت و کیفیت سکونت در شهر رخ داد و معنای خانه با تحولات شهر ، شهرنشینی و مدیریت شهری گره خورد. این تاکید بر ماهیت متغیر، نحوه روبرو شدن ما با فضا و زمان را دگرگون کرد. از نظر زیمل و بودلر تعاملی که بین کلان شهر و ذهن بوجود آمد باعث شد احساس تنهایی جایگزین همبستگی جمعی شود. در دیدگاه زیمل این احساس تنهایی به هیچ وجه مایوس کننده نیست بلکه برعکس، او دریافت که تاثیرات بنیادین شهر با تشدید حس فردیت باعث می شود فرد بتواند آزادی خلاقانه بیشتری داشته باشد. (وارد، ۱۳۸۳ : ۱۶۷) بنابراین فرهنگ پست مدرنیستی را می توان شکل تشدید شده شرایطی دانست که زیمل و دیگران به جای اینکه آنها را کاملا کنار بگذارند، توصیف کرده اند. مدرنیته، فرد خردگرا و در معرض توجه قرار گرفته را کمال مطلوب می داند، اما پست مدرنیته، سوبژکتیویته جدیدی را بوجود می آورد که از دید محدود فرد مدرن بسیار جلوتر است. بدین ترتیب شکل های جدید هویت فردی ظهور پیدا می کند. روایت هویت: امروزه بیش از هر زمان دیگری با واژه هویت و معنای پیچیده و تعریف ناپذیر آن سر و کار داریم. هویت هم مانند بسیاری از واژگان دیگر پیشینه و تاریخ خود را دارد. روزگاری تصور می شد که هر کس به هر حال وارث یک هویت است و از هویتی برخوردار است که از پدران و نیاکان به او رسیده، اما امروزه تمام جر و بحث ها پیرامون هویت بر محور این واقعیت می چرخد که هویت یک کیفیت موروثی نیست، بلکه اکتسابی است. حاصل معاشرت و زندگی با دیگران است. تمام نگاه ها معطوف به فراگردی است که در جریان آن، هویت ساخته و پرداخته می شود. در نتیجه امروز دو نگرش درباره هویت وجود دارد: ۱- هویت سنتی: که برخی عوامل مانند طبقه، نژاد، مذهب و جنسیت را در پدید آوردن یک هویت مشخص و منسجم سهیم می داند. ۲- هویت ساختگی: که بر ساختار هویت نظر دارد و بر آن است که هر هویت در فرآیندی مشخص و معین شکل می گیرد و برای مطالعه آن باید هم عوامل روان شناختی و هم عوامل جامعه شناختی را در نظر بگیریم. این نکته اهمیت دارد که از آنجا که هویت های امروز چند تکه و چند وجهی است، هیچ یک از این نظریات نمی تواند تمامی تجربیات انسانی درباره هویت خود و دیگران را در بر گیرد و در نهایت فقط برخی از جوانب را شامل می شود. (قره باغی،۱۳۸۰ :۲۶۹) از همان روزی که پست استراکچرالیسم مضامین انسانی را پاره پاره و مرکز زدایی شده تلقی کرد، مفهوم متعارف هویت هم دستخوش دگرگونی های گوناگون شد. انسان، امروزه در اجتماعی زندگی می کند که بیش از هر زمان دیگری ذهنی است. امروز در جهان پست مدرن، ذهنیت بر هر امر دیگر مقدم شمرده می شود. امروز برشمردن عوامل تاثیرگذار بر ذهنیت و هویت انسان، ناممکن شده. هویت بسیاری از انسانها تحت تاثیر کالاهایی است که مصرف می کنند و با هر لباسی که می پوشندو هر چیزی که می خرند و به خانه می برند، هویتی تازه پیدا می کنند. ایماژهایی که می بینند، مطالبی که می خوانند، چگونگی اندیشیدن به جنسیت خود و… همه در شکل گیری هویت نقش دارند. به همین سبب هم هست که امروز هیچ کس از هویت واقعی خود آگاهی ندارد. هربرت مید معتقد بود که گفتمان نسبیت، هر گونه تصور موقعیت و فضا و زمان مطلق را در هم فرو ریخته و به جای آن نوعی فضا و زمان نسبی پدید آورده است. در شرایطی از این گونه، هر پدیده، فضا و زمان هر دم تغییر یابنده خود را دارد و در این فضا رابطه دو پدیده یک کنش و واکنش ۴ سویه است و به گونه ای است که هیچ گاه ابژه یا ((خویش)) نمی تواند همسان خویشتن باشد. هر هویت فقط می تواند در رابطه با فضا و زمان خود و فضا و زمانی که با آن برخورد می کند دریافت شود. ( قره باغی،۱۳۸۰ :۲۷۰ ) هویت، نامی است که امروزه بر این برخورد ها نهاده شده است و از همین رو نسبی و موقتی و در پیوند با رویدادهایی است که برخوردها را پدید می آورد. در نتیجه امروز به مقوله هویت فردی تنها به آن مفهومی که مارکس آن را ((مجموعه روابط اجتماعی)) می نامید، می توان اشاره کرد. تازه آن هم به شرطی که تاریخمندی آن را جنبه اساسی و بنیادین هستی آن بدانیم.(قره باغی،۱۳۸۰: ۲۷۱) روایت و قرائتی که پست مدرنیسم از هویت دارد، دارای چندین وجه و جنبه گوناگون است و در پیوند با فرهنگ، اجتماع، زبان، سنت، مذهب، ایدئولوژی، سیاست و…مورد مطالعه قرار می گیرد. یکی از تاکیدهای که امروزه در مطالعه هویت، بر آن انگشت گذاشته می شود این است که هویت هرگز نمی تواند به شکل انتزاعی مورد مطالعه قرار گیرد و هر گونه کندوکاو در آن باید در پیوند با زمان و فضا باشد. افزون بر این مطالعه هویت، باید لزوما استوار برچیزی باشد که اصطلاحا مدرک و دلیل نامیده می شود. هنگام مطالعه هویت، فر آیند گزینش، تاکید و در نظر گرفتن دینامیک های اجتماعی مانند طبقه، نژاد، ملیت،…نقش اساسی دارند. مجموعه این عوامل می تواند شکل یک روایت به خود گیرد و از همین رهگذر است که هر کس هنگام پاسخ دادن به پرسشی درباره هویت خود، به نقل یک روایت می پردازد، چراکه هویت او جدا از آنچه بر او گذشته است نخواهد بود. به بیان دیگر کسی که هویت خود را باز می گوید راوی داستان زندگی خویش است و در واقع هنگام روایتگری است که هویت خود را می سازد. (قره باغی،۱۳۸۰ :۲۷۲) حال سوال این است که چگونه ایده های مربوط به هویت شخصی تحت تاثیر پست مدرنیسم قرار می گیرند؟ و اینکه آیا ((خود))، یگانه و یکپارچه است یا بهتر است از خودهای متکثر و چندپاره سخن بگوییم؟ داگلاس کلنر در مقاله فرهنگ عامه پسند و ساخت هویت های پست مدرن، آنچه را که مرحله انتقال به شکل های پست مدرن هویت می داند، توصیف می کند و اساسا از سه مرحله نام می برد: ۱- هویت پیشامدرن ۲- هویت مدرن ۳- هویت پست مدرن ٭ در جوامع پیشا مدرن هویت ماهیتی اجتماعی دارد، اما شک یا تعارض برآن تاثیری نمی گذارد. هویت شخصی پایدار است، زیرا اسطوره های کهن و نظام های از پیش تعین شده ی نقش ها آن را حفاظت و تعریف می کنند. شما بخشی از یک نظام خویشاوندی کهن هستید. اندیشه و رفتار شما در چارچوب یک جهان بینی محدود محصور شده و مسیر زندگی تان کم و بیش برای شما مشخص شده است. بنابراین نیازی نیست جایگاهتان را در دنیا زیر سوال ببرید. هویت اصلا مساله نیست. گویی در نظر کلنر این نگرش به گذشته پیشامدرن بخشی از فرهنگ عامیانه انسان شناختی به شمار می رود که بیشتر بر خواب و خیال استوار است تا حقایق. همچنین می توان رد و نشانه این خواب و خیال ها را در برداشت بودریار از فرهنگ های سنتی که مبتنی بر مبادله سمبولیک هستند جستجو کرد .(وارد، ۱۳۸۳ : ۱۶۱) بر این اساس در دنیای پیش مدرن هر فرد وارث هویت نیاکان خود بوده و هویت امری موروثی تلقی می شود. اندیشه انسان در چارچوب معینی قرار دارد و راه وروش زندگی او از پیش تعیین شده است. روابط میان افراد محدود به روابط میان قبیله ای است و هر کس در اجتماع نقشی واحد ایفا می کند و انسان هویتی فردی و در یک کلام ((خویشتنی)) واحد دارد. ٭ در دوره مدرن که با عصر روشنگری شروع می شود، هویت برای اولین بار دچار بحران می شود. هویت شخصی همچون فرهنگ های پیشامدرن همچنان بر اساس روابط شخص با دیگران باقی می ماند. این هویت تا حدی ثبات خود را حفظ می کند، اما گرایش ها و تاثیراتش شروع به تکثیر می کند. در جوامع پیشامدرن دقیقا می دانستید موقعیتتان در طایفه کجاست ولی در جوامع مدرن مجموعه وسیع تری از نقش های اجتماعی به شما واگذار می شود. کلنر می گوید: (( فرد می تواند مادر، پدر، تگزاسی، اسکاتلندی، استاد دانشگاه، کاتولیک،…و یا ترکیبی از این امکانات و نقش های اجتماعی را داشته باشد.)) در نتیجه به جای اینکه با هویتتان به دنیا آمده باشید کم کم می توانید آن را انتخاب کنید. به تدریج نگران می شوید که واقعا چه هویتی دارید؟! با این خودآگاهی جدید درباره اینکه چه کسی هستید یا می توانید باشید به کسب یک هویت ثابت و مورد تایید محتاج تر می شوید. کم کم نگران می شوید که شاید هویتتان ناپایدار یا شکننده است. همه اینها بخشی از شکل خاص و مدرن هویت است. در این دیدگاه تصور بر آن است که در زیر نقش های آشکاری که بازی می کنید هنوز هم نوعی خود واقعی و ذاتی وجود دارد، اما باید تلاش کرد تا آن را یافت. در مدرنیته این باور وجود دارد که کنار گذاشتن قید و بندهای سنت ، پیشروی به سوی رهایی انسان را سرعت می بخشد، اما ارج گذاشتن به حال و آینده وباطل دانستن گذشته ای که مبنای خود و فعالیت های شخص به حساب می آیند افراد را مجبور می کند طبیعت هویتشان را زیر سوال ببرند. خلاصه اینکه هویت مساله می شود. (وارد،۱۳۸۳ : صص۱۶۲ و۱۶۱) به این معنا در دوره مدرن هویت برای نخستین بار با بحران روبرو می شود. اجتماع و قوانینی که بر آن حاکم است گسترش می یابد. نیازهای انسانی رو به فزونی می گذارند و انسان برای برآوردن این نیازها احتیاج به روابط اجتماعی بیشتری با دیگر افراد دارد و بواسطه این روابط است که فرد می تواند هویت خود را بازیابد. بنابراین در تفکر مدرن ضمن قائل شدن به اصالت فرد ، فطرت و ماهیتی یکسان و عام برای عموم انسانها فرض می شود. مشخصه انسان، عقل اوست و هر کس هر آنچه با عقل دریابد برای همگان و در همه ازمنه و امکنه معتبر، معقول و مقبول خواهد بود و چون ماهیت و فطرت بشری واحد و یکسان است، بشریت در نهایت به ذهنیت و زندگی یگانه ای خواهد رسید و اختلافات و تفاوت ها از میان خواهد رفت. (قاسمی، ۱۳۸۳ : ۲۵۶) ٭ زندگی اجتماعی در قیاس با دوره مدرنیته سریع تر و پیچیده تر و مقتضیات آن بیشتر و بیشتر می شود. هویت های محتمل بیشتری در برابر چشمان ما به نمایش گذاشته می شوند و ما همچنان که جامعه رفته رفته پاره پاره می شود باید نقش های زیادی را که سریعا در حال گسترش هستند بپذیریم. جیمسون و بودریار به این نکته توجه می کنند که چگونه((خود)) تحت تاثیر مدرنیته، متعاقب مصرف گرایی و فرهنگ توده ای و بوروکراتیک شدن بیش از پیش زندگی، از بین رفته است. لاکان و فوکو نیز معتقدند که (( خود)) ثابت و یکپارچه همیشه یک خیال خام بوده است. اگرچه هویت در زندگی روزمره همچنان به عنوان یک مساله باقی می ماند، اما نظریه پردازان پست مدرن مفهوم خود بنیادی یا اساسی یا پایدار را به دور انداخته اند. لذا بهترین راه شناخت هویت بررسی آن از لحاظ نقش ها یا مدیریت سبک است. اکنون فقط تصویراست اهمیت دارد. (وارد،۱۳۸۳: صص ۱۶۳و۱۶۲) بنابراین در این رویکرد تاکیدها از عامل اجتماعی عام و جهانشمول به مقولات خاص و محلی اشخاص مشخص و ملموس تغییر یافته. پس دو طیف داریم: طیفی را که مدرنیست ها تشکیل می دهند که به عام بودن ایده انسان قائل اند و پیچیدن نسخه ای واحد را برای او در سراسر کره زمین مهم و مطلوب می دانند و طیفی را که پست مدرنیست ها شکل می دهند و صرفا بر نیروهای متفرق کننده و اختلاف انگیز نهفته در هر هویت به ظاهر یکپارچه تاکید می کنند، به این شکل است که تاسیس هویت جمعی از میان می رود. بر طبق مباحث مطرح شده، هویت، مشخص کننده جهت گیری آدمی است و برای تعیین جهات هم، حضور در یک فضا اجتناب ناپذیر است. پس ناگزیر، اجتماع و جامعه ارزشی و محیط، همچنین روابط قدرت و عوامل بی شمار دیگری در شکل یافتن انسان و سوژه انسانی و هویت یابی او موثرند. پست مدرنیسم به شیوه های متعدد متذکر می شود که هویت خود چیزی است که در بیرون ساخته می شود. هویت چیزی ساختگی است که می توان به دلخواه آن را کنترل کرد. در نتیجه خود پست مدرن بیان می دارد که شما در زیر همه چهره هایی که به جهان نشان می دهید هیچ خود اصیل و یگانه ای ندارید و علت آن این است که در شبکه پیچیده ای از نیروهای اجتماعی، پخش و پراکنده هستید. بسیاری از تجربه های پست مدرن هویت را می توان خصوصا شهری دانست. به نظر می رسد اندیشه های پست مدرن در زمینه هویت به طور ویژه ای با زندگی شهری پیوند خورده است. در واقع این اندیشه ها بر اساس ایده های مربوط به شیوه های زندگی شهری شکل گرفته اند، شیوه هایی که از اوایل پیدایش کلان شهر های مدرن حضور داشته اند. از این لحاظ نگرش پست مدرن را می توان بیشتر، تقویت تجربه ها و شرایطی دانست که در طول بیش از یک و نیم قرن وجود داشته. سرچشمه های شکل مدرن جامه که کلنر به آنها اشاره می کند عموما در رشد ناگهانی تجربه شهرنشینی گسترده نهفته است. این وضعیت خیلی زود به روند طبیعی زندگی تبدیل شد و در عین حال روند مدرنیزاسیون در سراسر جهان گسترش یافت. با گسترش شهر دوباره بر ماهیت ناپیوسته و بی ثبات تجربه تاکید شد. در نتیجه فرد در مورد شیوه زندگی اش خودآگاه تر و درباره نقش اجتماعی اش حساس تر و علاقه مندتر شد. (وارد،۱۳۸۳: ۱۶۶ ) شارل بودلر بیان می کند که این تصویر شهر با آن حس گسسته و آشفته ای از زمان، همان گوهر مدرنیته است. در این راستا زیمل نیز عنوان می کند که چگونه تجربه مدرنیته خودآگاهی شهرنشین معاصر را در مورد فضا و زمان تجزیه و تکه تکه می کند.گویی ما با نوعی بی هویتی شهری روبرو شده ایم. البته در ایران مساله بی هویت شدن شهری به دو دلیل اساسی صورت گرفته است. نخست به دلیل بحران های عمومی اقتصادی که به رشد بی رویه جمعیت شهری در فاصله سالهای۱۳۳۵ تا امروز منجر شده ( یعنی از زمانی که درآمدهای نفتی به صورت وسیع و روزافزون وارد کشور شدند.) و ایران را به کشوری کاملا شهری با مردمی بیشتر مصرف کننده، بدل کرد. و طبعا این اتفاق در زمینه فضایی و در مدتی بسیار کوتاه نمی توانست بدون ساخت و ساز هایی بی هویت و صرفا برای تامین مسکن در کوتاهترین مدت و نازلترین قیمت ممکن همراه باشد. این امر باعث شده که افراد در زندگی روزمره خود در فضاهایی شبیه شده و بی روح و بی معنی زندگی کنند. دلیل دیگری که سبب این بی هویتی شده افزایش اشکال موجود در سبک زندگی است که آن هم به دلیل انقلاب اطلاعاتی و رسانه ها اتفاق افتاده است. امروزه افراد تصور می کنند از این حق و امکان برخوردارند که به هر شکل و سبکی که بخواهند زندگی کنند و این را به سطح شهر و فضاهای آن منتقل می کنند. (فکوهی،۱۳۸۵:صص۱۳و۱۲ ) طبق آنچه درباره روند شکل گیری هویت های پست مدرن و پس از آن تغییرات موجود در شهرهای ایران بیان شد، ضروری است که در این قسمت به این مساله پرداخته شود که چطور پست مدرنیسم منجر به شکل گیری نگرش های جدید معنا شناختی در شهر می شود. پست مدرنیته و نگرش های جدید معنا شناختی در شهر: آنچه مدرنیسم در شهر و شهرسازی از خود به جای گذاشت، توسط پست مدرنیست ها با انتقاد جدی روبرو شد. گرچه این انتقادات تا حدودی به خاطر عوارض ناخواسته و پدید آمده مدرنیته بود، اما از نحوه برخورد کاملا متفاوت این دو نگرش سرچشمه می گرفت. در دوران مدرنیته با استفاده از دستاوردهای اکتشافات علمی، انقلاب صنعتی و اکتشافات جغرافیایی، عرصه ها و چشم اندازهای تازه ای دربرابر دیدگان بشر گشوده شد. ارزش های غالب این دوره را می توان عقل گرایی و ایده پیشرفت نامید. در این دوره متفکران خوش بین بودند که با استفاده از ارزش های کلی علم و عقل می توانند از شر تمام موانعی که باعث عقب ماندگی و عدم پیشرفت می شود، رهایی یابند. اما در اواسط قرن ۲۰ بود که اندیشمندان کم کم متوجه شدند که جریان مدرنیسم با بن بست روبرو شده. از این رو پست مدرنیته را می توان جریانی نامید که در واقع برآمده از دل مدرنیته و تلاشی برای یافتن پاسخ هایی جهت حل معضلات مدرنیته و خروج از بن بست مدرنیسم است. اگرچه امروزه پست مدرنیسم در همه جا پذیرفته شده، اما هنوز تعریف دقیقی از آن داده نشده است. به همین جهت، اکثر اندیشمندان از آن به عنوان یک وضعیت و یک موقعیت یاد کرده اند. پست مدرنیسم اساسا آمیزه ای التقاطی از هر نوع سنت با سنت های گذشته است. هم تداوم و استمرار مدرنیسم است و هم استعلا و تکامل آن. ویژگی اصلی آثار پست مدرن را می توان در کد ها و رمزهای چندگانه، مبهم، کنایی و طنزآلود، گزینش های متنوع و پراکنده، تضاد و عدم استمرار یا گسست در سنت ها جستجو کرد. زیرا این ناهماهنگی ها تمامی فضای پلورالیسم ما را احاطه کرده اند. سبک مختلط و متنوع الاجزای آن در نقطه مقابل حداقل گرایی ایدئولوژی مدرن متاخر و تمام رقبایی قرار دارد که بر سلیقه یا اصول جزمی انحصاری متکی هستند. (نوذری، ۱۳۷۸ :۹۹ ) انگیزه اصلی پیدایش «پست مدرن» شکست اجتماعی شهرسازی مدرن بود و انتقاد به فراروایتی که مدرنیسم از خود ساخته بود. شهر مدرن شکست خورد، زیرا در ایجاد ارتباط با ساکنان و استفاده کنندگانش ناتوان مانده بود، از این رو، پست مدرنیسم مانند ابزاری برای ایجاد ارتباط در سطوح مختلف، میان ساکنین شهر و بخش های مختلف آن عمل می کند. چارلز جنکس، منتقد مشهور پست مدرن، معتقد است: ((مدرنیسم علی رغم نیات دموکراتیکش نخبه گرا و انحصار طلب شده بود .در همین زمان، معماران و شهرسازان، نظیر هر شغل دیگری در تمدنی پیشرفته، مجبور بودند خود را با ضوابط پیشرفته فنی که به سرعت تغییر می کردند، وفق دهند. )) (جهانگیری و دانشپور و رفیعی، ۱۳۸۵ ) چارلز جنکس اگرچه در به راه انداختن معماری و شهرسازی پست مدرن نقش عمده ای ایفا کرده است اما ایرادمهمی نیز می توان به کار وی وارد کرد. در حقیقت، او تمایز و تفاوتی میان پست مدرن در معماری و شهرسازی و پسامدرنیسم در اندیشه فلسفی نمی گذارد. معماری و شهرسازی پست مدرن جنکس کلیت گرا و مبتنی بر ارزش های اجتماعی و عامیانه است. این شهرسازی با بازگشت به گذشته نیم نگاهی به تمایلات نوستالژیک و حرکت های تاریخ گرایانه شهرسازی قرن نوزدهم دارد. بنابراین، این اندیشمندان در چارچوب همان متافیزیکی می مانند که مدرنیته معنی می کند. انتقاد آنان به ناکارآمدی مدرنیته صرفا کوششی است برای اثبات وجود خود. چارلز جنکس پست مدرنیسم را دوگانگی می نامد: «نخبه گرا و عامه پسند، سازگار و شورشی، کهنه و نو». این موضوع در کلام رابرت و نتوری هم تکرار شده است که خواهان استفاده از عناصر دورگه، پیچیده و متضاد در شهرسازی است.ونتوری معتقد است : (( معماران بیش از این تاب تحمل دربرابر لحن متعصب و قراردادی معماران مدرن را ندارندو من عناصری را دوست دارم که پیوندی هستند تا خالص، بیشتر سازش کننده هستند تا مجزا،مبهم هستند تا شمرده، متناقض هستند تا مستقیم و واضح. هدفم بیشتر غنای مفاهیم است تا وضوح آنها. در ادامه ونتوری مفهوم هر دو را به این یا آن ترجیح داده و گفته به نظرم به جای سیاه یا سفید می توان گاهی خاکستری را میان سیاه یا سفید دید…)) ( ونتوری،۱۳۵۷ : صص۲۴ و ۲۳ ) این معماران و شهرسازانی که جنکس آنها را پسامدرن خوانده است، نه به معنای جهان شمول اعتقاد دارند و نه خود را در دام بی معنایی صرف می اندازند. پس، نمی توان نام پست مدرن بر آنها نهاد. این دسته از شهرسازان هیچ گاه زمینه را پاک نمی کنند و بنابراین، از نمایش شهرسازی منطبق بر واقعیات متضاد سخن می گویند و معتقدند که با تغییرات جزیی می توانیم آن را روبه راه تر و مناسب تر کنیم. اینها هیچ وجه مشترکی با اندیشه های مبتنی بر بی معنایی و نفی حقیقت و فراروایت پست مدرن ها ندارند و باید آنها را «گذار از مدرن» نام نهاد. حال آنکه «شالوده شکنی» و «ناشهرسازی» در معماری و شهرسازی را می توان دقیقا منطبق بر دست آوردها و اندیشه های «پست مدرن» دانست. در این رویکرد هم وجه ساختاری و هم محتوایی و مفهومی فضا دگرگون می شود. شهر، معنا و کیفیات فضایی در عصر پست مدرن: عصر پست مدرن، عصر دگرگونی های بنیادین در تمام عرصه های زندگی انسان و از آن جمله در زمینه معماری و شهرسازی بوده است: «در حقیقت، ما در عصری زندگی می کنیم که اجزا و عناصرش با شتاب زیاد از مرکز انسانی و از هرگونه مقصد منطقی و مستقل در جهت انسانیت فاصله می گیرند» و انسان ها حس می کنند در جامعه ای بی هدف، بی معنی و بدون آینده و در شهری زندگی می کنند که درک و کنترل قوانین حاکم بر آن از عهده آنان خارج است. در حقیقت، با شروع عصر پست مدرن، فصل جدیدی از خود بیگانگی، خردستیزی و سرخوردگی رقم خورده است و احساسات، تمایلات و تفکرات مردم دستخوش تغییرات بنیادین شده است. معماران و شهرسازان به حوزه ای بسیار مبهم و ناآشنا وارد شده اند که چیز زیادی در آن دیده نمی شود. در حقیقت، شهرسازی پسامدرن نوعی «دلتنگی برای حقیقت گم شده» و «جست وجو برای معنای از دست رفته» است. عصر پسامدرن، عصر بی اعتباری و در هم شکستن حقایق عظیم متافیزیکی است. این هستی درهم شکسته با استفاده از استعاره دریدا خود به فرآیند بی پایانی از تفسیرها و تاویل های گوناگون تبدیل شده است. در نگرش پست مدرن هر کس صلاحیت دارد جنبه های مختلف وجود را بر مبنای ارزش های ذهنی خویش تاویل کند. «پراکندگی و گستردگی هویت های چندگانه سبب شده است هیچ فرهنگی و هیچ فراروایتی به تنهایی یارای پاسخ گویی به مسایل جدید پیش روی بشر را نداشته باشد». به همین جهت است که شهرسازی پست مدرن به دنبال رویکری چندگانه و لحاظ کردن دست آوردهایی هستند که در دیگر نظام های معرفتی حاصل شده است و برای شهرساز پست مدرن هر چیزی می تواند ایده طراحی را در اختیار بگذارد. این استراتژی خواستار فضایی است مستقل از «منطق گرایی خشک» مدرنیسم و «سبک گرایی و تقلید از نمادهای از پیش ساخته شده» مدرنیست های متاخر. خردستیزی، عدم قطعیت و بهم ریختگی فضاهای شهری در عصر پست مدرن شهرسازی پست مدرن آمیزه ای التقاطی از فرهنگ ها و سنت های مختلف است. ویژگی اصلی فضای شهری پست مدرن را می توان در کدها و رمزگذاری های چندگانه، مبهم، کنایه آمیز و طنزآلود، گزینش های متنوع، پراکنده و متضاد، و در عدم استمرار، گسست و ناهماهنگی و عدم تجانس جست وجو کرد. نزدشهرسازان پست مدرن، بعد صوری (ساختار)، و مفهومی (محتوایی) فضا دگرگون می شود. وجوه اشتراک شهرسازان پست مدرن اتفاق نظر آنها علیه منطق و خردگرایی مدرن و چند منظوره و چندمعنایی فضاهای شهری است. شکل های جدید فضایی، مبتنی بر ایده عدم قطعیت دراندیشه پسامدرن است. ایده ای که سبک های ناهمگون، رفتارهای متفاوت شهری و حتی ساز و کارهای مختلف را در یک فضا در کنار هم می پذیرد، بدون آنکه یکی بر دیگری برتری یابد. شهر پست مدرن، شهر عدم تجانس ها، به هم ریختگی ها و ازدحام شهری است. از نظر پست مدرنها فضاهای شهر همچون بافت بهم پیچیده ای از رخدادهای درون آن نمود می یابند که در آنها سیتسم های مختلف فضایی، کارکردها و فعالیت ها با یکدیگر در می آمیزند ودر نتیجه، بافت کل فضا را مشخص می کنند. نتیجه آن، شهری با بیشمار ابژه های شهری متفاوت از یکدیگر است که این شهر را می سازند و از سوی دیگر، قابل تفکیک به یک اصل واحد نیز نیستند. در حقیقت، «شهر پست مدرن را بازی های زبانی ای شکل می دهند که دائما در حال توسعه اند .هر بازی قواعد خاص خود، اسطوره ها و ادعاهای خاص خود را دارد که جملگی بیانگر جوهره، خصلت و سرشت زندگی شهری پست مدرن محسوب می شوند و بدین ترتیب است که شهر پست مدرن مکان تحول ها، عدم قطعیت ها و قابلیت تحرک و جابه جایی اشکال، فضاها و نیروها می شود؛ مکانی از تداخل انسان ها، ماشین ها، فرهنگ ها و طبیعت، بدون اینکه هیچ کدام بر دیگری برتری داشته باشد. در این صورت، وظیفه شهر پست مدرن تسهیل جریان فعالیت ها می شود، نه به نظم درآوردن و منسجم کردن آنها. فضای شهری پست مدرن فضایی است که به گروه های اجتماعی صرف نظر از جنسیت، هویت، قومیت و مذهب اجازه حضور هم زمان می دهد. این فضا، فضای تقابل ها و تضادهاست و این خود جنبه مهمی از ارتباط در فضای شهری پست مدرن است؛ به همین جهت است که شهرسازی پست مدرن سودای پذیرش ذهنیت های دیگر و اساسا دیگران را در مواجهه با خود می پروراند، و رابطه ما نیز با فضا رابطه ای برون موضعی خواهد بود. در این شهر، جست وجوی فراروایت طراحی و برنامه ریزی شهری – که سودای آن دارد تا پدیده های شهری را بشناسد، تحلیل کند، به نظر درآورد و، از این طریق، بتواند مدل های مناسب و درست سامان دهی فضایی را ارائه دهد- کاری عبث و بیهوده خواهد بود. (جهانگیری و دانشپور و رفیعی، ۱۳۸۵ ) (( وارد شدن به بحث پست مدرن یعنی شرکت کردن در آگاهی ای که غرب نسبت به گذشته خود پیدا کرده است. ما اگر به پست مدرن توجه می کنیم از این جهت است که برای رفتن در راه توسعه، همت و نیرویی لازم است. در شرایط کنونی از پست مدرن نمی توان صرف نظر کرد. مساله پست مدرن موقعیت روحی و فکری است نه موقعیت تمدنی، و موقعیت تمدنی آن زمانی فراهم می شود که شرایط آن فراهم باشد.)) ( داوری، ۱۳۷۵ : ۱۰۶ ) در این بخش به این مساله که هویت های پست مدرن در شهر چگونه در فضاهای مسکونی نمود می یابد، می پردازیم. گاستون بچلار می نویسد: (( آدمی پیش از افکنده شدن به جهان در گهواره خانه نهاده شده است.))) ۱۹۵۸، (Bachelardمی توان گفت خانه مکانی است که وقوع زندگی روزمره را در خود گرفته. از آنجا که نقشی را که هر فرد در زندگی می پذیرد بخشی از مجموعه ای متشکل از اعمال متقابل در جهان عمومی است، لذا انسان با وجود نهاده شدن در گهواره خانه، می باید خود را به جهان افکند. با این وصف برای اینکه هویت فردی خود را بازیابیم، دوباره به خانه عقب نشینی می کنیم. از این رو هویت فردی در سکونت خصوصی مستتر می باشد. (نوربری شولتز،۱۳۸۱: ۱۴۱ ) بدین ترتیب انسان زمانی بر خود وقوف می یابد که مسکن گزیده و در نتیجه هستی خود را در جهان تثبیت کرده باشد. عصاره این مناظره کلامی بین عزیمت و بازگشت ((فضائیت)) وجودی است که به واسطه معماری در قالب اثر در می آید. ) ۸۳ p : 1927 ،Haidegger ( بنابراین خانه را که به عنوان نماد ذهنی و همینطور تجلی عینی قلمرو خصوصی تلقی می شود مورد بررسی قرار می دهیم و به نقش درون و برون خانه و پویایی درون فضای خصوصی می پردازیم. درون خانه به عنوان عرصه ای فضایی _ اجتماعی تلقی می شود که در آن تغییر روابط متقابل شخصی و خصوصیات کالبدی خانه در طی دوران های مختلف اشاره به پیچیدگی موضوع حریم خصوصی دارد، همانگونه که در تغییر شمایل خانواده و فضای داخلی منعکس شده است. ( مدنی پور، ۱۳۸۷: ۹۲) روند تحولات خانه در گستره زمانی و مکانی موضوعی است که می باید مورد توجه قرار گیرد. بررسی انواع خانه ها در زمان و مکان های مختلف بر این نکته تاکید دارد که مفاهیم و تصورات فضایی واقع در خانه های ایرانی تنها به کشور ما تعلق ندارند و از گذشته تا امروز در بسیاری از نواحی جهان مورد طراحی و تجربه قرار گرفته اند. در اواخر دوره گوتیک با شکل گیری تفکر فردگرایی و تحقق دنیای درونی فرد، خانه انعکاس فضایی تفکر فردگرایی شد و از معماران خواسته شد که بیشتر به نماها و اتاق های پذیرایی بپردازند و در نهایت مفاهیم فضایی خانه ها از شکل هایی که سابق بر این رواج داشتند دور شده و دیدگاههای بسیار متنوعی پیدا شد. (حائری مازندرانی ،۱۳۸۷: ۵۳ ) ریبزینسکی در کتاب خود به نام ((خانه)) به تاثیر غلبه عقل گرایی بر جامعه و ظهور پیشرفت های تکنولوژیک بر خانه اشاره می کند و این تاثیر را در قالب تغییر مفهوم راحتی و آسایش و مصادیق آن مطرح می کند. مفهومی که مصداق های جدید آن نقش عمده ای در سازمان فضایی خانه ها ایفا کرده و جایگزین مفاهیم متعدد فرهنگی- آیینی شد، که پیش از این دوران چگونگی ساخت خانه ها را تحت تاثیر قرار می داد. وی جلوه بارز این مفهوم را در اهمیت دادن به مفهوم عملکرد در خانه معرفی می کند. علاوه بر این، ریبزینسکی به تغییر الگوی خانواده از خانواده های بزرگ به خانواده های کوچک و به تبع آن تغییر خانه ها از خانه هایی بزرگ و پر رفت و آمد به خانه هایی کوچک که راحتی را برای فرد و آن خانواده کوچک فراهم می آورد، اشاره کرده است. ۱۹۸۷:۱۵۸-۱۷۱) ،Rybcyzynski ( تحول سازمان فضایی خانه در دوران معاصر ایران: در ایران خانه های معاصر از دهه ۴۰ به بعد با تقلیل نقش فضا روبروشده است. روند حذف فضا و عدم توجه به سازمان یابی خلاق فضا در واحدهای مسکونی معاصر سریع تر بوده و بر مفهوم و مصداق خانه و سکونت تاثیر گذاشته اند. تعویض به جای ترمیم: آنچه در شهرهای ما اتفاق افتاد عدم دخالت به موقع در بافت های تاریخی، هماهنگ نکردن این بافت ها در برابر اتومبیل و مرمت نکردن آنها بود. نتیجه آن شد که در مقابل انتخاب اتومبیل یا بافت تاریخی، اتومبیل برگزیده شد و در مقابل پیدایش جلوه های جدید شهری، بافت تاریخی مورد جراحی قرار گرفت و این یکی از مهمترین پدیده های تغییر شیوه زندگی بود که تعویض بر جای ترمیم نشست. (حائری مازندرانی ،۱۳۸۷: ۵۳) غلبه اشیاء بر سازمان فضایی خانه و کمرنگ شدن نقش فضا: معماران ما که عموما دانش معماری خود را از خارج کشور کسب کرده بودند، الگوهای فضایی جدیدتری را عرضه کردند که چون مجهز به آب لوله کشی، برق، تلفن و… بود، به شدت مورد استقبال قرار گرفت. راحتی خانه های کوچک در مقابل مشکلات خانه های قدیمی، نزدیکی حمام و دستشویی و توالت به اتاق ها، پیدایش اشیاء جایگزین فضاها مانند یخچال و فریزر و… در زمانی بسیار کوتاه گذار خانه و سکونت را به بدیل های دیگری تبدیل ساخت. (حائری مازندرانی ،۱۳۸۷: ۵۴ ) آنچه در ایران در چهار دهه گذشته رخ داده، عبارت است از گنجانیدن مفهوم زندگی در عملکرد و تقلیل مفهوم عملکرد به یکی از نیاز های بیولوژیک مانند خواب و خوراک. بدین شکل، نقش اشیاء در خانه است که اهمیت پیدا کرده . اهمیت اشیاء و آرایش آنها در سازمان فضایی خانه های معاصر بنیادین است. آنقدر بنیادین که با جابه جایی آنها فضا هویت پیدا می کند و تحقق درست عملکردها در گرو وجود و آرایش اشیاء خانه است. در چنین وضعیتی تعیین کنندگی نقش فضاها به اشیاء واگذار می شود.( حائری مازندرانی ، ۱۳۸۷ : ۶۱ ) نتیجه گیری: در دوره مدرن و معاصر سیاست ها و برنامه ریزی های کلان دولت و شهرداری ها در زمینه فضاهای شهری، خانه سازی و تولید انبوه، نقش موثری در چگونگی فرهنگ خانه معاصر داشته و دارد. اما در شرایط جامعه پیشا مدرن، دولت ها نقشی در زمینه خانه سازی نداشتند و خانه بیش از هر چیز مقوله و امری خصوصی تلقی می شد. امروزه خانه بخشی از فضای شهر است و لاجرم باید متناسب با ساختارهای محلی، محله ای و شهری و همچنین سیاست های کلان ملی ساخته شود. در این شرایط مردم تنها در زمینه «درون خانه ها» قادر به انتخاب سبک و سلیقه خاص خود هستند. بدین معنی، خانه مقوله ای از جنس فرهنگ است . به زبان کارکردگرایانه مالینوسکی ، خانه نوعی «نیاز زیستی» است که «فرهنگ خانه» برای پاسخگویی به این نیاز شکل گرفته و در کلیت نظام اجتماعی و فرهنگ انسانی ادغام و سازگار شده است. اینکه چه نمادها و نشانه هایی در خانه بکار بریم؟، درباره آن چه احساس و تلقی ای داشته باشیم؟، چه کارها و فعالیت هایی در آن انجام بدهیم یا انجام آنها در خانه را ممنوع کنیم؟، چگونه خانه خود را توصیف و ترسیم نماییم؟ و… بواسطه «فرهنگ خانه»، در هر جامعه ای پاسخ داده می شود. فرهنگ خانه زیر مجموعه ای از کلیت فرهنگ جامعه است. از اینروست که هر جامعه ای فرهنگ خاص خود را دارد، فرهنگی که متناسب با تاریخ و جغرافیا و تجربه های یک ملت و قوم شکل می گیرد و با تغییر فرهنگ و شرایط اجتماعی، فرهنگ خانه نیز تغییر می کند. و بدین ترتیب دوره های مختلف تاریخی، فرهنگ های خانه مختلف را بوجود آورده و همچنان بوجود خواهد آورد. از این منظر ما در بحث فرهنگ و خانه نه با «فرهنگ خانه» به مثابه مقوله منفرد و انتزاعی و جهانشمول، بلکه با «فرهنگ های خانه» به مثابه مقوله ای تجربی، عینی، متکثر و متنوع سروکار داریم. فردگرایی که در سیر تغییرات و تحولات هویت انسان در گذر زمان بروز پیدا کرد، در عرصه های مختلف می تواند تاثیر گذار باشد. خانه یکی از این عرصه ها است. میل به داشتن خانه شخصی مستقل، تخصیص یافتن فضای خصوصی به هر یک از افراد خانه (اتاق فرزندان، اتاق خواب والدین،…)، اهمیت یافتن کارکرد حریم خصوصی، تنوع یافتن سبک های دکوراسیون و آرایش منزل،… همگی بخشی از فرآیند فردی شدن خانه است. این فرآیند، به نوعی واکنشی است در برابر همگن سازی فرهنگ خانه، که بواسطه گسترش الگوهای معماری و خانه سازی _ که عمدتا ابتدا در کشورهای غربی و متناسب ارزش های آنها ظاهر می شود و سپس به کشورهای دیگر گسترش می یابد _ بوجود می آید. پیامد بکارگیری این استانداردهای رسمی می تواند سبک خانه و حتی روابط درون خانه ها را تغییر دهد و این نکته ای است که افراد کمتر به آن توجه می کنند. منابع: فارسی: - اژه، مارک (۱۳۸۷). نامکان ها : درآمدی برانسان شناسی سوپرمدرنیته، ترجمه منوچهر فرهومند ._ تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی - بهزادفر، مصطفی.(۱۳۸۶). هویت شهر(نگاهی به هویت شهر تهران)._ تهران: سازمان فرهتگی هنری شهرداری تهران. موسسه نشر شهر - پاپلی یزدی و رجبی سناجردی، محمد حسین و حسین(۱۳۸۶). نظریه های شهر و پیرامون ._ تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها ( سمت ) - پاکزاد، جهانشاه.(۱۳۷۵). (( هویت و این همانی با فضا))، صفه، سال ششم، شماره۲۲-۲۱ - جهانگیری و دانشپور و رفیعی، محسن و عبدالهادی و امیررضا(۱۳۸۵). پست مدرنیته و نگرش های جدید معناشناختی در شهر و شهرسازی، فصلنامه فلسفی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، شماره۱۲ ،۱۷۷-۱۶۱ . - حائری مازندرانی ، محمد رضا.(۱۳۸۷).خانه، فرهنگ، طبیعت.- تهران: مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری - داوری، رضا.(۱۳۷۵).سنت، مدرنیته و پست مدنیته.- تهران: انتشارات صراط - فکوهی، ناصر. (۱۳۸۳). انسان شناسی شهری ._ تهران: نشر نی - فکوهی، ناصر.(۱۳۸۵).هویت و بی هویتی شهری، فصلنامه انسان شناسی، سال سوم، شماره۴ ،۱۶-۳ . - قاسمی، محمد علی(۱۳۸۳).هویت در فضای پست مدرن ( بررسی آراء چنتال موفی در باب هویت)، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال هفتم، شماره۲ ، شماره مسلسل۲۴، ۲۷۴-۲۵۵ . - قره باغی، علی اصغر.(۱۳۸۰).تبارشناسی پست مدرن._ تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی - گروتر، یورگ کورت.(۱۳۸۶). زیبا شناسی در معماری، ترجمه جهانشاه پاکزاد و عبدالرضا همایون ._ تهران: دانشگاه شهیدبهشتی - مدنی پور، علی.(۱۳۸۷). فضاهای عمومی و خصوصی شهر، ترجمه فرشاد نوریان .- تهران: شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری - نوذری، حسینعلی.(۱۳۷۸). پست مدرنیته و پست مدرنیسم.- انتشارات نقش جهان - نوربری شولتز، کریستیان.(۱۳۸۱). مفهوم سکونت: به سوی معماری تمثیلی، ترجمه آزاد محمود امیریار احمدی .- تهران: آگه - وارد، گلن.(۱۳۸۳). پست مدرنیسم، ترجمه قادر فخر رنجبری وا بوذر کرمی ._ تهران: نشر ماهی، چاپ دوم - ونتوری، رابرت(۱۳۵۷). پیچیدگی و تضاد در معماری، ترجمه محمود بشارتی راد و ماهان پزشکیان.- تهران: شرکت چاپ انگلیسی: Bachelard,G(1958),Poetics of Space:Boston,1964- Haidegger,Martin.(1927),Being and Time:New York,1962- Rybczynski,Witold.(1978),Home,A short History and Idea: Penguin Books- The Representation of Post-Modern Identities in Urban Residential Areas A Study on Iranian Cities Abstract: For a city to be defined within an area and become recognized, it needs a combination of semiology systems with other systems of forms, architecture and urban development. At the time, despite owning a historical identity embodied in their form and architecture, our cities have long been going down the path of shapelessness, whose face is more than anything visible in an architecture and urban planning, void of identity and entangled in avariciousness. In this article, which looks at urban areas from a post modern point of view, we are attempting to explain the representation of post modern identities in urban areas based on a library research and a comparison of the current social conditions in Iran.Therefore, in this study the historical turns of events related to the issues of identity, urban areas, homes and dwellings are studied. In the last part of this study, we are considering the mutual effects of man and environment and the ways it is materialized in residential areas and forms identities. Key Words: Post Modernism, City, Area, Dwellings, Identity منبع سایت شهرسازی آنلاین
  20. sam arch

    طرح پارك شهر Piazza d'Armi

    هدف از ارائه طرح پارك شهر Piazza d'Armi توسط modostudio ایجاد تعامل موضوعی بین فضای رقابتی و در مجاورت پارك شهر موجود بود. معماران این طرح را به منظور ایجاد پاركی برای شهر به انجام رساندند كه از مجاورت فضای شهری و خط افق كوه‌های مجاور می‌گذرد. این توضیح كه توأم با پارادوكس است خود بر دو قسم می‌باشد: موضوع طبیعی و مصنوعی. كناره‌های فضای رقابتی تحت تأثیر سازه احاطه كننده شهری و مطابق با شرایط این فضاهاست كه مناطق مصنوعی و وابسته به انسان‌شناسی را ایجاد می‌نماید كه *****ی بین طرح احاطه‌كننده شهری و منطقه پارك شهر می‌باشد. منطقه كلیسا، زمین بازی، میدان شهر، مركز خرید و فضای ورزشی تبدیل به دنیای ساختگی در هم آمیخته شده است. از آنجا كه این پارك یا بهتر است بگوییم این چشم‌انداز مكانی برای ساكنان است كه می‌توانند یك ارتباط مستقیم تصویری با كوه‌های اطراف برقرار نمایند ، به عنوان یك عامل حیاتی برای شهر به حساب می‌آید این پارك مجهز به سالن تئاتر و یك ساختمان چند منظوره و همچنین موتور فرهنگی شهر می‌باشد. ***** بین مناطق مصنوعی و طبیعی *****ی بصری است كه با خاكریزی و خاكبرداری مورد نیاز برای ساخت پارك ایجاد شده است. تكنولوژی استفاده شده برای این پروژه بر اساس جنبه‌های پرانرژی و پایداری زیست‌محیطی است كه مداخله اثرات زیست‌محیطی را به حداقل می‌رساند. هدف از هنر نصب و راه‌اندازی امتداد دیوارها كه مركز خرید را در بر دارد یادآوری زلزله سال 2009 است. موضوعات روزمره بدون هیچ ارزش یا معنای ظاهری به صورت نقاط رنگی در دیوار بزرگی قرار دارند كه نماد یك بوم خالی است.اند. منبع
  21. به نام خداوند بخشنده و مهربان مقدمه‌ی دکتر مریم ماهوش برای کتاب بیان تصویری در معماری و شهرسازی در سیستم آموزشی امروز مهارت¬ دانشجویان معماری و شهرسازی در بیان تصویری چالشی جدی است به¬ویژه آنگاه که آموزش مهارت-های دستی و ذهنی رویاروی قابلیت¬های نرم¬افزاری قرار داده می¬شوند، به جای آنکه دو گام آموزشی لازم و هم¬نیاز دانسته شوند. تجربه تدریس و نیز ارزیابی دانشکده¬های معماری و شهرسازی نشان از این دارد که اهمیت بیان تصویری و تاکید بر آموزش مهارت¬های دستی و ذهنی دانشجویان رابطه مستقیمی با کیفیت پروژه¬ها و موفقیت دانش¬آموخته¬های این رشته¬ها داشته است. این موضوع آنگاه قابل توجه¬تر می¬شود که در مقام قیاس، نتیجه ارائه¬های مبتنی بر رایانه (دوبعدی و سه¬بعدی) دانشجویان یا دانش¬آموختگانِ با قابلیت¬های بالا در بیان تصویری دستی، کیفیتی به مراتب بهتر از آن دسته داشته است که از این قابلیت برخوردار نبوده¬اند. تلاش قابل تقدیر جناب آقای مهندس رضا تقی¬پور وناجمی در تالیف کتاب حاضر بیانگر دقت و همت عالی، علاقه فراوان و تجربه موفق ایشان در طی سال¬های اخیر می¬باشد. بهره¬گیری از این کتاب به¬یقین در بر طرف کردن برخی کاستی¬های آموزشی در رشته¬های معماری و شهرسازی بسیار مفید است. کتاب بیان تصویری در معماری و شهرسازی دستاوردی ارزشمند است که به¬دور از پیچیدگی¬های آموزشیِ هراس¬¬آور، این امکان را به دانشجوی معماری و شهرسازی و چه بسا مدرس درس¬های مربوط می¬دهد تا به شیوه¬ای ساده، کارا و هدفمند با نکته¬های پایه، اساسی و لازم در بیان تصویری آشنا شود و مهارت¬های لازم را به صورت گام به گام بدست آورد. امید که در آینده شاهد آثار بیشتری در این زمینه از سوی ایشان باشیم که گامی بس ارزنده در بهتر کردن کیفیت آموزشی برنامه¬های معماری و شهرسازی دانشگاه-های ایران خواهد بود. مریم ماهوش ونکوور، 22 بهمن¬ماه 1392 دانشیار پژوهشی دانشگاه سایمون فریزر کانادا
  22. کتاب طراحی شهری: گونه شناسی رویه ها و طرح ها همراه با بیش از پنجاه مورد خاص این کتاب که با ترجمه دکتر بحرینی و توسط انتشارات دانشگاه تهران در بازار موجود هست یکی از منابع معتبر برای آشنایی دانشجوها با نمونه های موردی موفق طراحی شهری در کشورهای دیگست. در زیر لینک دانلود فایل زبان اصلی این کتاب گذاشته شده [h=2]Urban Design: A TYPOLOGY OF PROCEDURE AND PRODUCTS[/h]
  23. با اجازه مدیران محترم سایت و تالار: (این جزء همون قولهایی بود که چندی پیش خدمت دوستان وعده داده بودم، امیدوارم که همراهی و حمایت همه جانبه شما رو داشته باشیم) نشریه شهر و شهرسازی، نخستین نشریه جامع کشور در حوزه تخصصی شهرسازی و علوم و گرایش های مرتبط با آن همچون برنامه ریزی شهری، برنامه ریزی منطقه ای، طراحی شهری، مدیریت شهری و کلیه مسائل پیرامون شهر می باشد. این نشریه که با ترتیب انتشار در هر فصل یا بطور مشخص فصلنامه منتشر خواهد شد به صورت جامع و فراگیر در حوزه مسائل مذکور فعالیت خواهد نمود و حوزه توزیع آن در سراسر کشور می باشد. یکی از مسائلی که امروزه بسیاری از دانشجویان، فارغ التحصیلان و دانش آموختگان، اساتید و علاقمندان شهرسازی و علوم و گرایشهای مرتبط با آن مواجهند، فقدان منبع یا مرجعی است که بصورت جامع اطلاعات مورد نیاز آنها اعم از مطالب، عناوین و اطلاعات روز ایران و جهان، اطلاعات همایش ها، کنفرانسها و کارگاههای آموزشی تخصصی شهرسازی، آموزشهای مربوط به مقاطع تحصیلی (کاردانی به کارشناسی، کارشناسی به کارشناسی ارشد، کارشناسی ارشد به دکتری) و همچنین آزمونهای ورود به حرفه سازمان نظام مهندسی کشور، مصاحبه و گفتگو با اندیشمندان و فرهیختگان شهرسازی و همچنین نفرات برتر رشته شهرسازی دانشگاههای کشور، مقالات، ایده ها و طرحهای دانشجویان و دانش آموختگان و پژوهشگران جوان و جویای نام و بخشهای متنوع و گوناگون دیگر بوده تا از طریق آن اقدام به بروز نمودن و ارتقاء سطح دانش و معلومات خود نمایند. از طرفی دیگر با توجه به پیشرفت روزافزون فناوری اطلاعات و تولید و ساخت نرم افزارها، ابزارها، تکنیکها و روشهای مختلف و جدید در شهرسازی و علوم وابسته؛ ایجاب می کند تا این موارد مذکور به نوعی به وسیله مرجعی موثق و تخصصی در اختیار علاقمندان قرار گرفته و روشهای بکارگیری و استفاده از آنان آموزش داده شود. همچنین استفاده از نظرات و تفکرات بزرگان و اندیشمندان و اساتید به نام شهرسازی کشور در هدایت و مشاوره تحصیلی، بی شک راهگشا و راهنمای علاقمندان به ارتقای سطح تحصیلی خواهد شد. بنابراین نشریه شهر و شهرسازی با هدف استغنای این خلاء و اشاعه علم و هنر شهرسازی و علوم وابسته و مرتبط، پا به عرصه نشریات علمی تخصصی نهاده و در مسیر مهم و متعالی خود استوار و ثابت قدم خواهد بود. ********************************* نخستین شماره فصلنامه، دهه اول شهریور ماه منتشر خواهد شد. از این رو از همه شما شهرسازان و علاقمندان دعوت می شود تا جهت همکاری و ارسال آثار حداکثر تا اول شهریور اقدام نمایید. گروه اجرایی نشریه با توجه به رفع چالشهای پیش رو و بسیار، سعی دارد تا نخستین شماره این فصلنامه با محتوا و جذاب بوده و از ایده ها و ابتکارات همه علاقمندان و شهرسازان بهره ببرد. پس فرصت رو غنیمت بشمرید و ایده ها و آثار خود را تا زمان تعیین شده برای ما ارسال نمایید. آن دسته از عزیزانی هم که علاقمند همکاری در امور اجرایی نشریه اعم از طراحی، صفحه آرایی، طراحی جلد، طراحی لوگو، مصاحبه، گزارش و ... هستند دعوت می شود تا هرچه سریعتر با ما مکاتبه نمایند. [Hidden Content] shahrsazha@yahoo.com فهرست کامل محورهای محتوایی نشریه + فرم درخواست همکاری
  24. طراحی شهری و معماری منظر به مثابه دو شاخه مستقل از دانش های معماری و شهرسازی در طی قرن پیشین و عمدتاً به دلیل اهمیت یافتن مسئله کیفیت عرصه های همگانی و عمومی شهرها و حوزه های پیرامونی آنان مطرح شده است. امروزه گسترش مفاهیم و مبانی نظری رشته های طراحی شهری و معماری منظر و همپوشانی آنها در فرآیند ارتقای کیفیت عرصه های عمومی شهری و منطقه ای از تئوری تا عمل، بر میزان سردرگمی و ابهام نقش و حیطه های فعالیتی، میان این دو افزوده است. گسترش حیطه های فعالیتی، تداخل حوزه های کاری و وجود ابهام در نقش و جایگاه هریک از رشته های طراحی شهری و معماری منظر در طراحی محیط های بیرونی، آینده این رشته را با سوال اساسی زیر مواجه ساخته است: چرا معماران منظر و طراحان شهری در طراحی محیط های بیرونی، با ابهام در نقش و حوزه وظایف در قبال یکدگیر مواجه شده اند و اصولاً چه راه حل هایی برای برون رفت از این مشکل وجود دارد؟ بررسی تطبیقی - تحلیلی سوابق موضوع حاکی از آن است که صاحب نظران عمده دلایل تداخل و ابهام نقش میان حرفه مندان را در قالب دسته های اشتراکات فراوان نظری و عملی، رویکردهای میانی دو رشته، و گسترش حیطه و نوع فعالیت دو رشته عنوان کرده اند. از طرفی تحلیل ادبیات موضوع در خصوص رفع و پر نمودن خلا دانشی - حرفه ای میان دو رشته معماری منظر و طراحی شهری به استنتاج یکسری مولفه ها و راهبردها کلی شامل همکاری و تعامل دو رشته، محتواهای آموزشی مشترک، تعیین نقش های حرفه ای ضابطه مند و ایجاد رشته یا رویکرد میان رشته ای جدید می انجامد. واژگان کلیدی: معماری منظر، طراحی شهری، محیط شهری، نقش های حرفه ای نویسندگان: سینا رزاقی اصل، محصن فیضی، مصطفی بهزادفر دانلود مقاله
×
×
  • اضافه کردن...