جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'شده'.
4 نتیجه پیدا شد
-
سلام به همه ی دوستان هدف از زدن این تاپیک اینه مه نقشه ی خونه ای که توش زندگی می کنیم رو بکشیم و بگیم چه نقاط قوت و چه نقاط ضعفی داره و چه جوری می شه اونا رو برطرف کرد به عنوان مثال: خونه ی مادر اینا دستشویی روبروی پذیراییه خب این ضایعست دیگه... اینو می شه به راحتی برطرف کرد. یا یه مثال دیگه: هال خونه نورگیر نیست ...البته آشپز خونه open شده و نور کافی داره. منتظر نقشه هاتون هستیم
-
سلام بر برو بچش با حال نواندیش. من. ابوالفضل هستم. یک سیگاری! :icon_pf (34): همین الان بگم لطفا هیچکس منو نصیحت نکنه. یا تشویق به ترک سیگار نکنه. چون تا خودم نخوام کسی نمیتونه کاری بکنه و از اونجایی که دیگه گوشم از همه حرفا پره خودتون رو خسته نکنید لطفا. :yes: اما هدف از زدن این تاپیک: :ydm47612zsesgift969 حتما شنیدید که بعضی ها میگن آدم باید هرکاری رو یه بار تجربه کنه. :girl_in_dreams: من اگه دستم برسه به اونی که این حرفو زده گردنشو خورد میکنم. :167: به قول شاهین نجفی تو بعضی راه ها دیگه برگشتی نیست. منم معتقدم بعضی کارا حتی یه بارش هم خطرناکه. این حس کنجکاوی رو خیلی راحت سرکوب کنید. حالا حرف اصلی من تو این تاپیک چیه؟ درصد بالایی از افرادی که سیگاری شدن، من جلمه خود من از شکم مادر سیگاری متولد نشدیم. همه ما مثل خیلی از شماها وقتی تو جمع افراد سیگاری مینشستیم پیف پیف و اخ و تف میکردیم و حقیقتا احساس نفس تنگی بهمون دست میداد. هیچ علاقه ای هم نسبت به سیگار نداشتیم. اما به هر دلیلی انقدر بر این موضوع اصرار ورزیدیم که به علاقه تبدیل شد. توجه داشته باشید که این قضیه یه کم با اعتیاد به مواد مخدر فرق میکنه ها. یک فرد سالم عموما با مصرف یکبار مواد مخدر لذت کافی رو برای استعمال مجدد کسب میکنه. یعنی به قول معروف با همون یه بار مزه اش میره زیر دندونش. ولی سیگار اینطوری نیست. یعنی شما تا سیگاری شدن راه درازی در پیش داری. خیلی از کسانی که همین الان سیگار میکشن و فکر میکنن سیگاری هستن اشتباه میکنن. آدم وقتی سیگاری میشه که برای کشیدنش وقتی چند ساعت گذشته لحظه شماری میکنه. وقتی یه کم احساس کلافگی میکنه. وقتی خانوادشو تو مسافرت پیچ میده میره یه گوشه یه نخ میکشه خودشو ارضا میکنه با سیگار. وقتی که اگه نباشه نتونی کار کنی. نتونی درس بخونی. نتونی لذت ببری از زندگی. این آدم میشه سیگاری. اونوقته که دیگه بدون سیگار زندگی براش معنی نداره. شما اگه حتی یه کدوم از این علائم رو ندارید سیگاری نیستید و خیلی راحت میتونید بزارید کنار. اما اگه این علائم رو دارید به شما میگن سیگاری. شما به سیگار اعتیاد دارید و باید به فکر ترک باشید. ولی اگر هر وقت با رفیقاتون بیرون در میاید سیگار میکشید، اگه تا حالا تنهایی سیگار نکشیدید، اگه فقط وقتایی که مشروب میخورید سیگار میکشید، اگه دود سیگارو تو سینه حبس نمیکنید، اگه تا حالا بابت خریدش به تنهایی اقدام نکردید، اگه فقط وقتی به مسافرت مجردی یا استخر و اینا میرید سیگار میکشید باید بگم شما سیگاری نیستید و نیاز به ترک ندارید. فقط بزاریدش کنار. روی انجام این عمل اصرار نکنید. خیلی راحته. میخوام بگم اگه سیگاری نیستید خودتون رو الکی الکی بیچاره و وابسته نکنید. شما که هنوز طعم سیگارو درک نکردید و براتون لذت نشده ولی فکر میکنید سیگاری شدید همین الان بزارید کنار تا کار به جای باریک کشیده نشده. خیلی از آدمها تو شمال سیگاری میشن. خیلی ها تو دانشگاه. خیلی ها سربازی. ولی همه اینها دفعات اول و حتی ممکنه تا یک سال سیگار بکشن ولی سیگاری نباشن. در واقع سیگاری شدن یه پروسه عجیب و غربیه. یه چیز مزخرف که شما هیچ حسی نسبت بهش وجود نداره ولی انقدر اصرار میکنیم رو این عمل تا یه حسی به وجود بیاد و دیگه نتونیم از این حس چشم پوشی کنیم و ترکش کنیم. اتفاقا به همین دلیل هم هست که سیگاری میشیم. میگیم خوب من که نخوام میتونم یه هفته هم نکشم. پس کنترلش دست خودمه. ولی این اولشه. اگه ادامه بدی یهو میبینی دیگه نمیتونی بدون سیگار زندگی کنی. هیچ کس در این زمینه ادعا نزنه لطفا. همیشه همین بوده و خواهد بود شما و هیچ کس دیگه هم از این امر مستثنی نیستی. در واقع یه چیزی که در نظرت خیلی آسون میومد میشه جزء واجبات زندگیت. توسط کی؟ توسط خودمون. چطوری؟ اصرار احمقانه. پس داداش گلم. آبجی گلم. تا به مرز من و سجاد نرسیدید بزارید کنار. خواهش میکنم. در پایان اگر کسی فکر میکنه این مطلب به دردش خورد بگه بدونیم. اگه فکر میکنید چرت و پرت هم میگم لطفا بگید. سیگاری های مفلوک و بدبخت واقعی مثل من اگه تو انجمن هست بیان از تجربشون بگن. بگن چطوری سیگاری شدن. من دلم میسوزه برای اینکه همین الان دارن اشتباه منو میکنن. اگه فقط بتونم 1 نفرو متوجه اشتباهش کنم یه هفته شارژ میشم.
-
نظر شما در مورد گزینه "مشاهده مکالمات" چیه؟ اگر بفهمید کسی در حال خوندن مکالمه شما با دوستتون هست، عکس العملتون چیه؟ تاحالا شده مکالمه کسی رو بخونید؟ چقدر با این موافق هستید که اگر کسی کار شخصی داشته باشه باید پیام خصوصی بده؟ :flowerysmile:
-
رفتن و ماندن، زیر آسمان نیلگون آبی، رنگ دیگری دارد این خاك، مثل دل مردمان كهنش. هنوز میتوان مامنی یافت، فارغ از هجوم سنگین اخبار. خبر از سادگی است و روشنایی چشمانی كه باز میشوند صبحدم با نور. مردمانش صبورند و سنگین و سیاهچشم. موسیقی طبیعت و شبهای پرستارهاش، اما رمان نانوشتهای است كه میبرندت به تاریخ. انگار ستارگان كوچ كرده شهرمان اینجا جمعند در این پاییز هزار رنگ. اینجا نه مانند شمال و شیراز نامدار است و نه مثل پایتخت پر اتفاق. همین دلیل خوبی است برای رفتن به میان دل مردمانی پرابهت. به آن «پالنگان» میگویند. نزدیك كامیاران است. حتما میدانید كجای نقشه قرار میگیرد. روستای پالنگان در دهستان ژاورود، غرب كامیاران در دره تنگیور در استان كردستان است. برای وجه تسمیه نامش دو معنی قائلند. نخست پالنگان در ابتدا پلنگان بوده به معنی زیستگاه پلنگ و دیگر آن كه پال در زبان كردی و محلی به معنی تكیه دادن است. خانههای شگفتانگیز عادت همه شده زمانی كه معماری پلكانی را میشنوند نام و سیمای ماسوله را به یاد میآورند، اما پالنگان نیز معماری پلكانی دارد. حیاط هر خانه پشتبام همسایه مهربان اوست. خانههای اینجا به طور كلی با مصالح بومی بویژه سنگ بنا نهاده شده است. رسمی است كه از كهن تا به امروز نسل در نسل دانش آن منتقل شده است. تمام خانههای این روستا به طریق سنگچین ساخته شدهاند. در كل میتوان مولفههای واقعی معماری در این خانهها و اسلوب معماری آن را شناخت. نوع معماری با فرهنگ مردم و شرایط جغرافیایی كاملا درهم آمیخته شده است، به گونهای كه هماهنگی كامل انسان با طبیعت قابل مشاهده است. در اینجا قامت سخت و مقاوم كوه را با متانت تراش میدهند و در فضای ایجاد شده، سنگهای كنده شده، به صورت خشكهچین توسط استادان چیرهدست روی هم بنا میشوند و نتیجه كار خانهای میشود آرام و چشمنواز، به رنگ كوه كه تنها كمی تغییر فرم داده است. البته كمی آن سوتر در اورامان نیز این معماری به وفور دیده میشود. این معماری خود بر زیبایی این روستای كهن در دامن بكر طبیعت افزوده است. آن هنگام كه ساكنان این خانههای زیبا با اشارت دستان از راه دور سلامات میكنند و هنگامی كه باب سخن آغاز شد بر خوان ساده خویش به میزبانیت مینشینند. البته یك چیز مهم این روستا را از دیگر جاهای مشابه همچون ماسوله و غیره متمایز كرده است. این است كه خانهها در میان دیوارهای كوهستانی محصور شده و چشمانداز فوقالعادهای پیدا كرده است. روستا در دو طرف دره بنا شده است. دست نامهربان تاریخ بر سر قلعه در 800 متری روستا، كنار چشمههای پر آب كه مقداری چنگال خشكسالی نیز بر رخسارش هویداست، قلعه پالنگان دیده میشود. مكان هزار اتفاق و رخداد. در این قلعه شما میتوانید بقایای اتاقها، آتشكدهها و پلهای قدیمی را ببینید و لذت ببرید. قدمت آن به گواه اهل فن به پیش از اسلام میرسد. باستانشناسان وجود یك لنگه دروازه از یك تخته سنگ بزرگ و پلهای ساخته شده روی رودخانه را دلیل بر مدعای خود ذكر میكنند. مؤلف «تحفه ناصری» قلعه را تا مدتها محل زندگی و اسكان امرای «كلهر» عنوان میكند. پس از آن خاندان اردلان ساكنان پیشین را از خانه میرانند و خود رحل اقامت افكندند. پس از آن قلعه پالنگان در سال 594 شمسی میزبان خاندان اردلان بود. پس از 472 سال زندگی آنها، این مسافران دنیوی خانه را ویرانه كردند و به سرای دیگر رخت بربستند. این قلعه تا حدود قرن دهم هجری قمری آباد بود. با وجود این از تاریخ ساخت آن اطلاعی در دست نیست. شاید هم پژوهشی بایسته در خور قلعه صورت نگرفته است. بیشك به دلیل موقعیت استراتژیكی این قلعه، در قرنهای پیش، یكی از قلعههای مهم و غیرقابل دسترس بوده است. در سال 1046 هـجری قمری به دستور «شاهصفی» قلعه پلنگان به دلیل سختی مكان و صعبالعبور بودن آن خراب و ویران میشود. روستا در گذر زمان پالنگان حدود هزار نفر جمعیت دارد. هر فرد این روستا از حمایت تمام اهالی در ناملایمات سخت روزگار برخوردار است. پالنگان تاریخی طولانی دارد، چندین بار ویران شده و دیگر بار از نو سنگ بر سنگ نهاده شده است. در حال حاضر روستای فعلی در یك یا 2 كیلومتری پلنگان قدیم ساخته شده است و حدود 500 سال عمر دارد. البته در انتهای رودخانه در مكانی به نام زینانه، حجاری و سنگنوشتهای وجود دارد كه حكایت از زمان دورتری دارد، به طوری كه تا به حال نتوانستهاند متن آن را ترجمه كنند. آنچه بیشتر سیمای روستا را دلنواز كرده است، رودی است خروشان به نام تنگیور كه روستا را دو نیم كرده است. این رود از حدود 20 چشمه شكل گرفته است و به همین دلیل آب رودخانه را گوارا و زلال كرده است. رودخانه پس از طی چند كیلومتر در بستر رود سیروان جاری میشود. روستای پالنگان گورستانی قدیمی دارد كه نباید دیدن آن را از دست داد. در این آرامگاه ابدی چند سنگ قبر با خط كوفی مربوط به قرن ششم و هفتم وجود دارد. فرهنگی به رنگ اصالت آن گونه كه میگویند مردمان فعلی از نسل ساكنان قدیمی و اولیه پالنگان نیستند. ساكنان فعلی پس از یك دوره ویران شدن آبادی اقدام به احیای آنجا كردند. در تمام مراحل زندگی و مناسبتهای مختلف آیینهای ویژهای اجرا میشود كه برای گردشگران بسیار دیدنی و جذاب است. هنگامی كه مردم روستا در بهار سودای كوچ میكنند بر ارتفاع كوه، كلی مراسم سنتی بهجای میآورند؛ مثل موسیقی گریان، چپله و سیاچمانه. در هنگام فراغت هم به بازی مینشینند: اسبسواری، گرزبازی، قل قلان، چاك چاك و... كه در پاییز و زمستان در بیشتر كوچههای روستا برگزار میشود. به رقصشان «هل پركی» میگویند كه در عروسی و غیر عروسی انجام میدهند. هر حركت از این رقص نمادی است از رزمشان در گذشته. هر مقدار از فرهنگ پالنگان سخن گفته شود اما بیاشارت به عرفان ساری و جاری در وجودشان ناقص است. دلبستگی عجیبی دارند به رموز عرفان و استاد روحی. آنها برای تقرب به خالق خویش شیخ ارشادی بر میگزینند تا در مراحل سلوك مرشدشان باشد. این هم آداب ویژه خود را دارد كه زیاد علاقهمند به بازگویی آن نیستند. چهار فصل روستا این روستا یكی از 7 روستای گردشگری از سوی سازمان میراث فرهنگی استان كردستان معرفی شده است. تابستان گرمی دارد و بهاری معتدل و خوشرنگ. مسیر دره آن همراه با چشمهها و آبشارهای زیاد، به تنهایی وسوسهكننده برای سفر خواهد بود. علاوه بر آن دیدن رودخانه خروشان سیروان نیز به طعم سفر شما خواهد افزود. گرچه این روستا را برای مسافرت در چهار فصل مناسب میدانند، اما زمستانش سخت برفی است. با وجود این گردشگران حرفهای و دوستداران طبیعت زمستانش را به دیگران توصیه میكنند. لذت واقعی یك غذا حالا نوبت به یك ناهار خوشمزه است. چه بخواهید یا نخواهید در این هوا اشتهایتان باز میشود. به همین دلیل میتوانید لذت واقعی یك غذای خوشمزه را حس كنید. پس درنگ نكنید و از روی منو انتخاب كنید. زیاد سخت نیست چون همه به شما كباب ماهی را پیشنهاد میدهند. انتخاب ساده بود، نه؟ زمانی كه سفارش میدهید باید یك ساعت تمام صبر كنید! به این دلیل كه آشپز در طبخ آن وسواس زیادی به خرج میدهد. ابتدا پس از تمیز كردن، ماهی را در میان توری روی آتش قرار میدهد و چندین بار به آن آبلیمو میزند و به آرامی كبابش میكند. در این منطقه به دلیل ویژگیهای رودخانه، برخی اقدام به ساخت مجتمعهای بزرگ پرورش ماهی كردهاند كه در جوار آن بساط كبابش نیز برپا شده است. بیشتر گردشگران به دلیل تازگی و نوع ماهیها خوردن آن را بر هر چیز دیگر ترجیح میدهند. جنس اصل بخرید انتخاب سوغات نیز ساده است. اینجا از جنسهایی كه رنگ و كیفیتشان در زیر هزاران نور ویترین و در پس سخنان فروشنده نهان شده، خبری نیست. جنسها، اصل اصل است، ساخته دست خود اهالی. جاجیمهای زیبا و موجهای سنتی نمونه زیبایی هستند كه میتوانید با خود به ارمغان ببرید. به جز اینها كشك محلی هم هست كه به مذاقتان سخت خوش خواهد آمد. البته گیوه محلی و روغن محلی هم زبانزد است. رفتن و رفتن حالا كه تنها كمی دانستید پالنگان چه اندازه خوشمنظره است و تصمیم به رفتن گرفتید راهی كامیاران شوید، سپس به سمت شمال غرب حركت كنید، باید 55 كیلومتر دور شوید. تابلوی میراث فرهنگی در ابتدا راهنمای راهتان خواهد بود كه البته به مرور معلوم میشود از میراث فرهنگی در این نقطه، همین تابلو وجود دارد! گرچه مكانش كوهستانی است اما نگران نباشید راه آسفالت است. از یك سپیده دم تا حوالی غروب ببینید و لذت ببرید، اما شب هنگام بازگشت است. تنها به یك دلیل ساده، جایی برای خواب و اقامت وجود ندارد. بنابراین حساب دستتان باشد كه تا نزدیكترین محل اقامت 110 كیلومتر فاصله است. تا پمپ بنزین هم 45 كیلومتر مسافت وجود دارد. غم نان اگر بگذارد مردمانی كه با كوه سخت انس گرفتهاند، آواز و نوایشان ملهم از طبیعت است. با این همه شكوه و زیبایی، اما از سر ناچاری بسیاری راهی شهر میشوند. مثل تمام نقاط دیگر ایران. در جستجوی نان و شغل... اما اگر كسی تنها یك بار به آنجا سركی كشیده باشد بیدرنگ پی خواهد برد كه پتانسیلهای قوی منطقه پاسخگوی جذب افراد بیشماری در حوزههای مختلفی مثل گردشگریی، صنایع دستی و... است، منوط بر این كه عوامل بالقوه مورد ارزیابی قرار گیرند. سپس با یك مدیریت اصولی در آن حوزهها سرمایهگذاری شود.