جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'سنگ شناسی'.
11 نتیجه پیدا شد
-
سنگهاي دگرگوني انواع مختلفي از بافتها را دارند. که اين بافتها مي توانند از بافتهاي شبيه به پروتوليت در دگرگوني خفيف تا بافتهايي که در دگرگوني شديد ساخته شده اند و تشابه بسيار کمي به پروتوليت دارندمتغير باشند. خصوصيات (ويژگيهاي)بافتهاي سنگهاي دگرگوني در مقالات قبلي مورد بحث قرار گرفته است. و در اين مقاله راجع به شکل گيري فو لياسيون (که يکي از بافتهاي کاملاًدگرگون شده است) و فرايند هايي که روي شکل گيري لايه هاي ترکيبي معمول که در سنگهاي دگرگوني ديده مي شوند بحث خواهيم کرد. ◄ فولياسيون: فولياسيون بعنوان يک ساختار صفحه اي فراگير شناخته مي شود که منتج شده اند صفحات سيليسي ورقه اي است که در موازات و نزديک يکديگر قرار مي گيرند (و يا لايه بندي ترکيبي و کاني شناختي در سنگها) فولياسيون بدليل جهت گيري تدريجي فيلوسيليکاتها (مثل کانيهاي رسي، ميکاها و کلريت) بوجود مي ايد. جهت گيري تدريجي در نتيجه استرس جهت يافته (فشارهاي متفاوت) ( Deviatonic Stress or non-hydrostatic stress)بوجود مي ايد.در اين قسمت تفاوتهاي بين استرس هاي همه جانبه (Pressure) و جهتدار (Stress) را بيان مي کنيم. ◄ فشار و جهت يافتگي تدريجي: فشار در اثر افزايش عمق افزايش مي يابد (فشار ودما مي توانند با تغيير عمق در زمين متغير باشند). فشار اينگونه تعريف مي شود که نيرويي در تمام جهات به يک اندازه به جسم وارد شود که نوعي از استرس است و نام ديگر آن استرس همه جانبه (Hydrostatic or Uniform Stress) مي باشد.و در صورتي که استرس در تمام جهات يک سان نباشد آنرا استرس جهتدار گويند (Differential Stress). معمولاً زمين شناسان استرس هاي فشاري (Compressional Stress) را بطور خلاصه استرس مي نامند. بنابراين اگر استرس جهتداري روي يک سنگ وارد شود به جهتي که در راستاي استرس ماکزيمم (حد اکثر)اصلي به سنگ وارد شده است 1δ ، به استرس اصلي ميني مم (حداقل) 3δ و به استرس ميانگين اصلي 2δ گويند. توجه کنيد که استرس کششي در راستاي استرس ميني مم اصلي رخ مي دهد. در صورتي که استرس جهتدار در طول دگرگوني موجود باشد مي تواند باعث تاًثيرات بنيادي روي بافت سنگ شود. o مثال: · دانه هاي گرد در جهت استرس فشاري ماکزيمم به دانه هاي تخت تبديل مي شوند. بلور کاني هايي که در استرس جهتدار رشد مي کنند، يک جهت يافتگي تدريجي را تشکيل مي دهند. صفحات سيليسي و کانيهايي که خصلت درازشدگي دارند در جهت عمود بر استرس ماکزيمم به صورت صفحه اي رشد مي کنند. اين امر بدين دليل است که رشد چنين کانيهايي در جهت هاي موازي بصورت صفحهاي يا در طول جهت هاي درازشدگي آسانتر است و به همين دليل در طول 2δ يا 3δ و عمود بر 1δ رشد مي کنند چون تعداد زيادي از فيلوسيليکاتها، کاني هاي آلوميني هستند، سنگهاي آلوميني (پليتي) (مثل شيل ها) عموماً فولياسيون را تشکيل مي دهند که دليل آن دگرگوني در حوزه هايي است که در آنجا استرس جهتدار وجود دارد. ü مثال: دگرگوني شيل (که درابتدا از کاني هاي رسي و کوارتز تشکيل شده است). شيل قابليت تورق دارد که دليل آن جهت يافتگي تدريجي کانيهاي رسي در صفحات موازي {001} است. سنگ شناساني که در زمينه دگرگوني فعاليت مي کنند و زمين شناسان ساختماني به سطوح لايه بندي اوليه (اصلي) اس صفر مي گويند. Ø اسليت: اسليت ها در دگرگوني خفيف با رشد دانه هاي ريز کلريت و کاني هاي رسي شکل مي گيرند. جهت يافتگي تدريجي اين صفحات سيليسي باعث مي شوند که سنگ در راستاي صفحات موازي (صفحات سيليسي موازي)بشکند و تورق اسليتي را بوجود آورد. توجه کنيد در اين مورد (نوع) که اينجا نمايش داده شده است استرس اصلي ماکزيمم با يک زاويه خاص بطور مايل به صفحات لايه بندي اوليه وارد شده است به همين دليل تورق اسليتي با يک زاويه نسبت به لايه بندي اوليه (اصلي)شکل مي گيرد. فولياسيون يا سطحي که بدليل اين شکل گيري مجدد صورت مي گيرد را اس يک مي نامند. شيست: اندازه دانه هاي هر کاني با افزايش درجه دگرگوني، بزرگتر مي شود. سرانجام سنگ يک فولياسيون صفحه اي نزديک به هم را که دليل آن جهت يافتگي تدريجي صفحات سيليسي (عمدتاً بيوتيت و مسکويت) است را بوجود مي آورد. دانه هاي کوارتز و فلدسپات هيچ جهت يافتگي را نشان نمي دهند. به اين فولياسيون صفحه اي غير معمول(نامنظم) شيستوزيته گويند. گنيس: همزمان با افزايش درجه دگرگوني صفحات سيليسي ناپايدار مي شوند و کاني هاي تيره (مثل هورنبلند و پيروکسن) شروع به رشد کردن مي کنند. اين کاني هاي تيره داخل سنگ شروع به جدايش (بصورت نوارهاي متمايز(جدا) ) مي کنند اين پروسه را تفريق دگرگوني نامند. که به سنگ يک حالت نواري شدن گنيسي مي دهد. کاني هاي تيره بلورهاي طويل را شکل مي دهند تا جايي که به شکل بلورهاي صفحه مانند بنظر ايند که هنوز هم يک جهت يافتگي تدريجي را با جهت طولي خود عمود بر استرس جهتدار ماکزيمم دارند. گرانوليت: در بالاترين درجه دگرگوني تعداد زيادي از کانيهاي آبدار و صفحات سيليسي ناپايدار مي شوند. در نتيجه سنگ مي تواند داراي بافت گرانوليتي شود که بسيار شبيه به بافت فانر تيک در سنگهاي آذرين است. همانگونه که ديديد عموماًاندازه دانه هاي سنگهاي دگرگوني با افزايش درجه دگرگوني افزايش مي يابد(شکل گيري تصاعدي دانه هاي ريز شيل به دانه هاي بزرگتر اما هنوز هم ريز اسليت و سپس به دانه هاي بزرگتر شيستي و گنيسي). ◄ دگرگوني وتغيير شکل: تعداد زيادي از سنگهاي دگرگوني منطقه اي (حداقل آناني که به سطح زمين آمده اند) همزمان با تغيير شکل ظاهري شان دچار دگرگوني هم شده اند. از آنجا که تغيير شکل توسط استرس هاي جهتدار ايجاد مي شود بافتهايي که در سنگهاي دگرگوني رشد مي کنند بيانگر نوع و حالت تغيير شکل (Deformation) هستند. فولياسيون و تورق اسليتي (Slaty Cleavage) که در طول دگرگوني رشد مي کنند نيز بيانگر نوع و حالت تغيير شکل هستند وآنها را جزئي از ساختهاي تغيير شکلي (Deformational Structure) به شمار مي آورند. تغيير شکلي که باعث شکل گيري رشته کوهها (چين خوردگي بالا رانده شده) مي شود عموماً توسط استرس هاي فشاري صورت مي گيرد. نتيجه استرس فشاري اعمال شده روي سنگها (آنهايي که قابليت شکل پذيري دارند)چين خوردگي آنها است. قابليت شکل پذيري سنگها به دما و محدود استرس (فشار)بستگي دارد. در طي اين تغيير شکل اعمال شده روي سنگهاي شکل پذير،لايه بندي اوليه (اصلي) بعد از چين خوردگي به يک سري از طاقديس ها و ناوديس ها تبديل مي شود که محور چين هاي آن عمود بر جهت استرس فشاري اصلي است. مقياس (اندازه)اين چين ها مي تواند از چند سانتي متر تا چندين کيلومتر (بين دو انحناي ماکزيمم در چين ها) متغير باشد. توجه داشته باشيد که چون سطوح محوري عمود بر جهت استرس اصلي فشاري قرار گرفته اند، تورق اسليتي ويا فولياسيون نيز بايد در طول اين جهات رشد کنند. بنابراين تورق اسليتي و فولياسيون اغلب تورق سطح محوري (Axial Plane Cleavage) يا فولياسيون مي نامند. ◄ تفريق دگرگوني: همانطور که قبلاً(در بالا) بحث شد گنيس ها و تعداد زيادي از شيت ها ساختار نواري يا لايه اي ترکيبي دارند که نوارهاي (لايه هاي) کاني هاي تيره وروشن به صورت متناوب و منفصل در طول سنگ آشکار هستند. نوارهاي تيره شامل آهن ومنيزيم(Ferromagnesian Minerals)و نوارهاي روشن شامل کوارتز و فلدسپات هستند. گسترش اين نوارهاي (لايه هاي) ترکيبي به تفريق دگرگوني بستگي دارد. که با توجه به تاريخچه سنگ شناسي دگرگوني چندين مکانيسم براي توضيح (تشريح) تفريق دگرگوني پيشنهاد شده است. 1- حفظ لايه بندي ترکيبي اوليه(اصلي): در بعضي سنگها، لايه بندي ترکيبي نمي تواند به هيچ وجه بيانگر تفريق دگرگوني باشد اما در عوض مي تواند نتيجه لايه بندي اصلي (اوليه) باشد. براي مثال در طول مراحل اوليه دگرگوني و تغيير شکل ماسه سنگها و شيل هاي ميان لايه اي، لايه بندي ترکيبي محفوظ مي ماند حتي اگر جهت استرس فشاري ماکزيمم با يک زاويه خاص (بطور مورب) به لايه بندي اصلي (اوليه) وارد شود. در چنين حالتي فولياسيون به خاطر تبلور مجدد کاني هاي رسي يا تبلور صفحات سيليسي ديگر در لايه هاي شيل گسترش يافته و در جهت استرس ماکزيمم، جهت يافته شوند. اکنون نتيجه گرفتن اين مطلب که لايه بندي اصلي،لايه هاي ترکيبي را تداعي مي کنند آسانتر مي شود. در سنگهايي که به شدت تغيير شکل يافته اند و دستخوش چين خوردگي و برش (لغزش)شده اند، تعيين کردن اينکه لايه بندي ترکيبي اين سنگها همان لايه بندي اوليه است مشکل تر مي شود چون لغزش باعث مي شود که لايه بندي کشيده شود و لايه هاي منفرد چين خورده در اثر کشيدگي زياد شکسته شوند و چين خوردگي هاي اوليه به راحتي قابل مشاهده نباشند. بطور مشابه اگر دايک ها يا سيل ها قبل از دگرگوني به سنگ تزريق شوند اين لايه هاي ترکيبي متفاوت لزوماً با لايه بندي اوليه موازي نيستند و مي توانند در سنگ دگرگوني محفوظ بمانند. ۲ـ جابه جايي لايه اصلي: لايه بندي ترکيبي اصلي يک سنگ در طي دگرگوني مي تواند در يک جهت يافتگي جديد، جابه جا شود. شکل هاي زير نحوه اين کار را نشان مي دهند.در مراحل ابتدايي يک فولياسيون جديد شروع به رشد مي کند که دليل آن استرس فشاري وارده در زاويه اي خاص نسبت به لايه بندي اصلي است. کاني هايي که اين فولياسيون را تشکيل مي دهند همزمان با رشد، شروع به جدايش لايه هاي اوليه و ايجاد محفظه هايي کوچک با اشکال ايروديناميکي مي کنند. بعدها چون اين محفظه هاي (غلاف هاي) ايروديناميکي توسط تبلور مجدد کانيهاي اطراف متحمل فشاري شوند، کشيده شده و دوباره به هم مي رسند تا اينکه نوارهاي ترکيبي موازي با فولياسيون جديد را تشکيل دهند. ۳ـ انحلال و رسوب گذاري مجدد: در سنگهاي دگرگوني ريز دانه چين هاي کوچک مقياس را " کينک باند" (Kink Band) گويند که اغلب در نتيجه اعمال استرس فشاري بوجود مي ايند. فولياسيون جديد در طول صفحات محوري چين ها شروع به رشد مي کند. کوارتز و فلدسپات در اثر فشار وارده، حل مي شوند (انحلال بر اثر فشار)و در نقاط ماکزيمم چين ها رسوب مي کنند(جايي که فشار کمتر است). همزمان با اينکه فولياسيون جديد در جهت عمود بر 1δ جهت يافته مي شود، نتيجه بعدي بوجود آمدن نوارهاي ميکا (يا صفحات سيليسي)و کوارتز(يا فلدسپات) موازي با لايه بندي فولياسيون جديد است. ۴ـ آرايش هسته اي مطلوب(پايدار): سيال هاي موجود، در طول دگرگوني توانايي حل کردن کاني ها و جابه جايي يونها را از جايي به جايي ديگر در سنگ را دارند. بنابراين کانيهاي تيره بعد از انحلال در قسمت ديگري از سنگ رشد مي کنند و آرايش هسته اي جديدي را به شکل لايه هاي منفصل و متناوب، فلسيک(روشن) و مافيک(تيره) ايجاد مي کنند. ۵ـ ميگماتيتي شدن: همانطور که قبلاً بحث شد ميگماتيت ها، اشکالي هستند که بشکل عدسي و يا غلاف هاي ايروديناميکي در حوزه هاي دگرگوني شديد بوجود مي ايند و بيان کننده اين مطلب هستند که گدازه هايي در اطراف سنگهاي دگرگوني بوده اند. وارد شدن گدازه هاي مذکور به غلاف هاي ايروديناميکي و لايه هاي داخل سنگ نيز مي تواند باعث لايه بندي منفصلي شود که گاهاًدر سنگهاي دگرگوني درجه بالا ديده مي شود. اين فرايند شبيه به فرايندي است که در شماره 4 توضيح داده شد. بجز اين مطلب که در اين نوع گدازش(ذوب) قسمتي(جزئي) سنگ اصلي صورت مي گيرد تا گدازه هاي فلسيک توليد شوند و بعدها به داخل غلاف هاي ايروديناميکي و لايه هاي داخل سنگ دگرگون و در آنجا متبلور شوند. شکل گيري ثانوي سنگ بعد ها مي تواند کشيده و چين خورده که اين موضوع باعث مي شود با ميگماتيت ها اشتباه نشوند. منبع
-
جزوه سنگ شناسی 2 دکتر مجید انصاری جعفری مدرس دانشکده معدن و ژئوفیزیک دانشگاه شاهرود لینک دانلود رمز فایل: coronagroup
-
سنگ شناسی رسوبی - Petrology of Sedimentary Rocks
hirt پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در کتاب ها، جزوات درسی و مقالات
کتاب زیر به عنوان یکی از منابع مهم برای این درس اکثرا معرفی میشه نویسنده: Robert L. Folk تعداد صفحه: 182 اطلاعات بیشتر در آمازون لینک دانلود -
Sedimentary Petrology: An Introduction to the Origin of Sedimentary Rocks لینک دانلود
-
كوارتز يك كاني سيليكاته و از دسته تكتوسيليكاتها با فرمول ثابت و وزن مخصوص ۶۵/۲است. كوارتز معمولاً بيرنگ يا سفيد است اما وجود ناخالصي و نقص بلورين و... آن را به رنگهاي متنوع مانند بنفش،زرد،دودي، شيري و... در ميآورد. ◄ خصوصيات کاني کوارتز: • کاني کوارتز جزء گروه تکتو سيليکاتها مي باشد فرمول آن sio2 مي باشد. • گروه sio2 داراي چند پلي مورف مي باشدکه شامل کوارتز وتريديميت.کريستوباليت واپال مي باشد. • کوئزيت واستيشوويت چگالترين چند ريختيهاي سيليس مي باشد. • کوارتز معمولي در سيستم هگزاگونال رده ي ۳۲وکوارتز دما بالا در سيستم هگزاگونال رده ي ۶۲۲به صورت بلورهاي منشوري متبلور مي شود. • بلورها ممکن است فرمهاي مخروطي و نوک تيز داشته باشند. • سختي کوارتز ۷ و گراني ان 2/65 است شکست صدفي دارد. • ترکيب ان شامل 7/46 درصد sio2 و 3/53 درصد o2 دارد. • خصوصيت منحصر به فرد کوارتز جلاي شيشه اي وشکست صدفي ان است. • تنها اسيدHF بر ان اثر مي گذارد. • اين کاني داراي خاصيت پيزو الکتريک و پيروالکتريک قوي است.
- 3 پاسخ
-
- 2
-
- مهندسی معدن
- محل پیدایش کوارتز
- (و 17 مورد دیگر)
-
◄ کائولين چيست: كائولن يك اصطلاح اقتصادي است كه براي كانسارهاي رسي تقريباً سفيد به كار مي رود. اين كانسارها اغلب شامل كاني كائولينيت و يا فرآورده هاي بدست آمده از آن مي باشند. در گذشته اصطلاح خاك چيني به عنوان مترادف كائولن استفاده مي شد. نام كائولن از كلمه كائولينگ چيني به معناي تپه سفيد مشتق شده است که از آن خاك كائولن استخراج مي شده است. كائولن يا خاك چيني به رنگ سفيد بيشترين كاربرد را در توليد چيني و سراميك دارد. آمريكا، روسيه، جمهوري چك و برزيل بزرگ ترين توليد كنندگان كائولن مي باشند. سنگ کائولين برحسب نوع پيوندهايش به دو گروه پيوند نرم و سخت طبقه بندي مي شود. يكي از مهم ترين خصوصيات صنعتي كائولن ماهيت شيميايي خنثي آن مي باشد. كائولن تحت شرايط شيميايي صنعتي و در محدوده PH بين 3 تا 9 پايدار مي باشد. بنابراين مي تواند به راحتي به عنوان رنگدانه، پوشش و پركننده با ساير تركيبات استفاده شود. از جمله خصوصيات اقتصادي مهم كائولن اندازه ريز ذرات آن مي باشد. اغلب ديگر موادي كه به عنوان رنگدانه، پركننده ، پوشش دهنده و روان ساز استفاده مي شوند، بايد به وسيله عمليات هزينه بر خردايش و آسيا كردن، كاهش اندازه داده و به پودر تبديل شوند. صفحات بلوري نازك قدرت پوشش دهي خوبي را فراهم مي آورد و براي پوشش روي كاغذ و رنگ بهتر است. كائولن اغلب در فرآينده هاي صنعتي به عنوان سوسپانسيون پليمر مايع يا آب به كار مي رود. ويسكوزيته يا گرانروي اين اسلاري هاي مايع نكته اي مهم مي باشد. اساساً ارزش كائولن به علت گرانروي خيلي كم آن در درصدهاي جامد بالا مي باشد. اين خصوصيت بر خلاف ويژگي بنتونيت است. مرغوبترين کائولنها تا حدود 20 درصد ناخالصي را دارا ميباشند که به منظور کاهش اين ناخالصيها بطرق مختلف فرآوري ميگردد و در هر روش نوعي خاص از اين ماده حاصل ميشود و هر کدام مصرف ويژه خود را دارد که علاوه بر صفات خاص ژنتيکي، نوع فرآوري نيز محصول را از يکديگر متمايز مينمايد. ذخاير كائولين به انواع زير تقسيم مي شوند: ذخاير هوازده، ذخاير گرمابي، ذخاير حمل شده، ذخاير دياژنزي ◄ كاني هاي مهم كائولن: كانيهاي اين گروه عبارتند از : كائولينيت، ديكيت، ناكريت و هالوزيت. كائولينيت فراوانترين كاني اين گروه است. ترکيب شيميايي تمامي آنها يکسان و شامل 2SiO2.Al2O3.2H2O است. كائولينيت فراوانترين كاني گروه کائولن است و در سيستم تري کلينيک متبلور مي شود و ديكيت و ناكريت در سيستم مونوکلينيک متبلور مي شوند.
- 5 پاسخ
-
- 2
-
- فرآوری کائولن
- مهندسی معدن
- (و 18 مورد دیگر)
-
ســنگهاي اولترامافيک درسيسـتم رده بندي QAFPM سنگهايي هستند که بيش از 90 درصد سـازنده M دارند که M شـامل کانيهاي مافيک (آمفيبولها ، ميکاها ، اليوين ها ، پيروکسـن ها و سـرپانتين ها) ، آپاتيت ، کانيــهاي کربناته اوليه ، اکســيدهاي آهن- تيتان ، گارنتها ، ملي ليت ،مونتي سليت ، اســپينل ها ، ترويليت ، عناصر ناتيف ، سـولفيدها و کانيهاي فرعي از قبيل زيرکن است. اغلب پترولوژيست ها اين تعريف را تغيير داده، اين گروه را سـنگهايي مي دانند که ضريب رنگي(يعني مقدار M) آنها بيش از 70 باشد ( ويلي a1967 ). در هر حال، توصيه مي گردد كه سنگهايي با مقدار M بيش از 70 را ملانوكرات بناميم (مثلا گابروي ملانوكرات گابروئي است كه مقدار M آن بين 70 تا 90 در نوسان است). بخش قابل توجهي از سنگهاي اولترامافيك، اصولاً از اليوين، ارتوپيروكسن و كلينوپيروكسن تشکيل شده اند. اين سنگها را مي توان با استفاده از شكل مجدداً تقسيم بندي كرد. * ملانوکرات يا سنگ هاي تيره رنگ سنگهايي هستند که بين 60 تا 90 درصد کاني هاي تيره دارند. که به اســتثناي کوماتئيت هاي پريدوتيتي و بعضي از پيکريت ها ، سنگهاي اولترامافيک تمام متبلور هستند و بدين ترتيب با استفاده از داده هاي مودال مي توان آنها را براحتي در گروه سنگهاي اولترامافيک دسته بندي نمود. اغلب سنگهاي اولترامافيک اصولا از اليوين ، ارتوپيروکسن و کلينوپيروکسن ساخته شده اند و با استفاده از شکل مي توان آنـها را طبقه بندي کرد. پيروکسنيت ها که در قاعده اين نمودار قرار مي گيرند (مثل ارتوپيروکسـنيت ،و بستريت و کلينوپيروکســنيت) معمولا بيــش از 44 درصد 2 Sio دارند و بنابراين اولترامافيک هســتند و نه اولترابازيک. برعکس ، پريـدوتيت ها در وسـط اين نمودار قرار مي گيرند و معمولا کمتـر از 44 درصد Sio2دارند و از اين رو هم اولترامافيک مي باشــند و هم اولترابازيک. اغلب سـنگهاي اولترامافيک ديگر از قبيل کـــربناتيت ها، هورنبلنديت ها ، کيمبرليت ها ، مليليتيت ها ، مليليتوليت ها ، کوماتئيت هاي پريدوتيتي و پيکريت ها اولترابازيک هستند و ســرانجام بعضي از آلکالن اولترابازيک مي باشـند و نه اولترامافيک. ژاکوپيرانژيت ها ( پيروکسنيت هاي نفلين دار) وسـنگهاي مليليتي اولترامافيک در اين ميان استثناء هسـتند. يک گروه جالب ديگر از ســنگهاي اولترامافيک اکلوژيت ها مي باشند. ترکيب عناصر اصلي اين سنگها مشـابه بازالت ها بوده ولي به علت تبلور آنها در شرايط فشار زياد ، کانيهاي اصلي آنها گارنت ( آلماندن- پيروپ) و پيروکسـن سديک ( امفاسيت) است.
- 8 پاسخ
-
- 3
-
- لایه های نفوذی
- ملانوکرات ها
- (و 21 مورد دیگر)
-
اولين بار تئوفراستوس (Theophrastus) که از شاگردان ارسطو بود در کتاب خود بنام درباره سنگها به ماده بدون نامي، شبيه چوب پوسيده که در اثر اختلاط با نفت مي سوزد، بدون آنکه آسيبي ببيند در 300 سال قبل از ميلاد اشاره کرده است که بعد ها اين ماده آزبست نام گرفت. در ساختمان آزبست، پنبه کوهي يا پنبه نسوز عناصري مانند سيليس، منيزم و آهن وجود دارد. آزبست در طبيعت به رنگهاي سفيد، قهوه اي و آبي به چشم مي خورد. در سال 1820 يک دانشمند ايتاليايي براي اولين بار لباس ضد آتش را با استفاده از الياف آزبست توليد کرد. در اوايل قرن بيستم يک مهندس اتريشي بنام لودويک هاچک از ترکيب الياف اين ماده با سيمان، موفق به اختراع سيمان نسوز شد که با استقبال جهاني روبرو شد. هم اکنون در صنعت از آزبست براي مصارف زير استفاده مي شود: - عامل افزايش مقاومت سيمان در لوله هاي سيماني و قطعات پوششي سقفي. - عامل افزايش دهنده نقطه اشتعال در منسوجات و محصولات کاغذي. - عامل افزايش مقاوت لنتهاي ترمز و کلاچ در برابر سايش. الياف آزبست توسط استخراج از معدن، اره کشي، عمليات تخريب ساختمانهايي که در عايق سازي آنها از آزيبست استفاده شده، و بطور کلي تخريب هر فرآورده آزبست دار به محيط زيست وارد مي شوند. در شهرهاي بزرگ يکي از مهمترين راههاي ورود آزبست به هوا از طريق لنت ترمز و کلاچ خودرو است. ◄ بيماري هاي ناشي از استنشاق آزبست عبارتند از: - ضايعات ريوي. - سرطان ريه. - سرطان حنجره. - سرطان لوله گوارشي و اعضاي ديگر. هنگام کار با آزبست بايد لباس هاي مخصوص پوشيد آزبست در طبيعت وجود دارد و مي تواند وارد آبها شود، مدارک علمي موجود بيانگر اين واقعيت است که با وجود اينکه آزبست در شبکه آبرساني وجود دارد، مخاطرات بهداشتي از آن مشاهده نمي شود و بررسي ها مويد آنست که ميزان آزبست موجود در آب آشاميدني از نظر سلامتي، زيان آور نيست. در کشورهاي در حال توسعه به طور گسترده اي از لوله هاي آزبست سيمان استفاده مي شود، بطوري که 30 درصد لوله هاي انتقال رساني آب شهري در هندوستان را شامل مي شود و 19 درصد از شبکه آبرساني کانادا نيز از جنس آزبست سيمان است. ◄ آزبست و محيط زيست: از ديد توليد کنندگان محصولات آزبست، از آنجا که صنعت آزبست سيمان، نياز به انرژي کمتري در مقايسه با محصولاتي که از پتروشيمي و استخراج فلزات بدست مي ايد، دارد، دوستدار محيط زيست است. اين در حالي است که در سال 1996 نخست وزير فرانسه فرماني مبني بر قدغن کردن استفاده از آزبست صادر کرد. اين فرمان شش ماده اي مقرر کرده بود که استفاده از آزبست در کليه محصولات تا سال 2001 محدود و سپس بطور کامل قطع گردد تا از آلودگي زيست محيطي ناشي آزبست جلوگيري گردد. بطور کلي اروپائيان معتقدند که آزبست سمي است و اثرات مخرب آن کاملا شناسايي شده است ولي کانادايي ها اعتقاد دارند که به صورت کنترل شده و با احتياط مي توان از آن استفاده کرد.از اين درگيري تحت عنوان جنگ آزبست ياد شده است. روسيه، چين و کانادا 65 درصد توليد آزبست در جهان را در اختيار دارند و کانادايي ها در حال گسترش فعاليتهاي خود هستند. عمده ترين کشورهاي مصرف کننده آزبست در سال 1994 به ترتيب عبارتند از: 1- کشورهاي مشترک المنافع 2- چين 3- ژاپن 4- برزيل 5- تايلند 6- هندوستان 7- کره جنوبي 8- ايران 9- فرانسه منبع
-
- مهندسی معدن
- معدن
-
(و 7 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
عقيق يا آگات نوعي کوارتز با لايههاي متناوب کلدوني با رنگهاي مختلف و تخلخل است. رنگها بطور معمول بصورت نوارهاي موازي ظريف و باريک و معمولا منفي و در بعضي نمونهها هم مرکز است. رنگ بيشتر عقيقهاي مورد استفاده در اهداف تجاري حاصل روشهاي مصنوعي است. برخي عقيقها داراي رنگهاي مختلفي هستند که بصورت نوار ، آرايش نيافته و توزيع نامنظمي دارند. در کل عقيق به رنگهاي خاکي ، زرد ، سفيد ، سرخ ، سبز و سياه در طبيعت ديده ميشود و از ميان آنها رنگهاي خاکي ، زرد ، سرخ کم و بيش خواص يکساني دارند. ◄ تركيب شيميايي: كاني كوارتزيكي از فراوانترين كانيها درپوسته زمين مي باشد كه در تركيب اصلي بسياري از سنگها مشاهده ميشود. همچنين گروه كوارتز از نظر دارا بودن تنوع و استفاده به عنوان گوهر از اهميت خاصي برخوردار مي باشند. كوارتز داراي تركيب شيميايي اكسيد سيليس Sio2 بوده كه انواعي از آن را كه به عنوان گوهر از آنها نام برده شده مي توان به مجموعه هاي زير تقسيم كرد. 1ـ مجموعه اول : كوارتز به صورت كريستال كه ميتواند بدون رنگ مثل در كوهي يا رنگي مانند كوارتز دودي (Smoky quartz) ، كوارتز بنفش (Amethyst) كوارتز زرد (Citrine) و يا حتي كوارتز زرد و بنفش (Amitrine) و كوارتز صورتي (rose quartz) باشد. كوارتز دودي smoky quarts كوارتز بنفش Amethyst 2 ـ مجموعه دوم : در اين مجموعه كوترتز داراي آكرگات دانه اي مي باشد كه ژاسپر (Jasper) و كوارتز آوانتورين (Aventurine) در آن قرار مي گيرند. 3ـ مجموعه سوم: كوارتز همراه با پديده خاص وتجمع رنگدانه با حالتهاي مختلف مي باشد. كه كوارتز چشم گربه اي(cat eye) ـ گوارتز چشم ببري (Tiger eye)ـ چشم عقابي (Eagle eye) از آن جمله مي باشند. 4ـ مجموعه چهارم : در اين مجموعه كوارتز با حالت تجمع رشته اي و نوار مانند خود را نشان مي دهد كه مثال عمده آن كالسدون (Chalcedony) و عقيق (Agate) مي باشد. ◄ نحوه تشكيل: اكثر عقيق ها در داخل نودول هاي حاصل از سنگهاي ولكانيكي و يا لاوا هاي قديمي به وجود مي آيند. اينگونه لاواها معمولا داراي حفره هاي اوليه حاصل از تخليه بخارات توده هاي مذاب ميباشند كه پس از اين تخليه داخل حفره كاملا يا تا اندازه اي به وسيله مواد سيليسي ته نشين شده بر روي ديواره هاي آن پر ميشود. اين چنين عقيق ها يي كه اينگونه به وجود مي ايند وقتي كه بصورت متقاطع برش داده شوند نمايشي از توالي لايه هاي موازي رابه نمايش مي گذارند.اكثر اين لايه ها بسيار نازك و ظريف با رنگهاي متفاوت مي باشند اين گونه سنگها به عنوان عقيق هاي نوار بندي شده (banded Agate) شناخته مي شوند كه به آنها عقيق هاي روباني (riband agte) و يا عقيق هاي راه راه (striped Agate) نيز گفته مي شود. در تشكيل يك عقيق معمولي ، اين امكان وجود دراد كه آبهاي حاوي سيليس بصورت محلول مشتق شده از سيليكاتها ) درون سنگ نفوذ و تراوش كرده و سپس به صورت پوششي سيليسي در داخل حفره هاي حاصل از بخار آب رسوب نمايند. ايجاد تغييرات در شرايط انحلال و يا شرايط ته نشيني مي تواند باعث اختلاف در لايه هاي ته نشين شده شود. گاه اين حفره بسيار يزرگ بوده و ميتواند اين حفره ميزباني براي يك عقيق با اندازه خيلي بزرگ باشد به طور مثال يك ژئود برزيلي كه به وسيله آمتيس پر شده بود و و در حدود 35 تن داشت پيدا شد و در نمايشگاه دورسلدف در 1902 به نمايش گذاشته شد. ته نشيني اوليه بر روي ديواره حفره صورت مي گيرد ، تشكيل پوست آگات معمولا به رنگ سبز تيره و شامل سلادونيت (celadonite) دلسيت (delessite) مي باشد كه غني از آهن بود و معمولا از سنگ مادر حاوي اوژيت مشتق شده اند. ضخامت اين سيليكات سبز ممكن است به وسيله آلتراسيون به اكسيد آهن قهوه اي ليمونيت افزايش يابد. اين عمل باعث ايجاد ظاهر زنگ زده بر روي نودول عقيق مي شود سطح رويي يك عقيق از ماتريكس آن مستقل است و اكثرا سوراخ سوراخ و ناهموار است. ظاهرا ايجاد چنين شكلي حاصل برداشت پوشش اصلي و ابتدايي آن مي باشد. لايه اوليه بر روي ديواره حفره به اسم آستركار (Priming) شناخته ميشود و بر روي اين قسمت كانيهاي زئوليتي ته نشين مي شود. بعضي عقيق ها توخالي هستند و اين با خاطر كافي نبودن مواد ته نشين شده داخل حفره مي باشد معمولا آخرين لايه ها كريستال هاي كوارتز مي باشند كه اغلب آمتيسيت بصورت كريستالين و جهت يابي شده به سمت فضاي آزاد رشد ميكند. آنچه عنوان شد مقدمه اي بود جهت شناخت عقيق از نظر تركيب شيميايي ونحوه تشكيل آن،در آينده سعي خواهد شد درمورد انواع عقيق ،تقدس و ارزش اعتقادي اين گوهر در طي اعصار وميان مسلمانان صحبت شود. منبع
-
- 3
-
- معدن
- نحوه تشکیل عقیق
-
(و 7 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
سنگهايي هستند كه مستتقيما از سرد شدن و تبلور مواد مذاب ايجاد شده اند. چنانچه سرد شدن آنها در داخل پوسته زمين و به تدريج صورت گرفته باشد ، آنها را نفوذي مي نامند. آن دسته از سنگ هاي آذرين كه به بيرون از زمين راه يافته و به سرعت سرد شده باشند ، از آنجايي كه فرصتي براي تشكيل بلورهاي درشت نداشته و يا كم بلورند و آنها را سنگهاي آتشفشاني مي نامند. سنگهاي آذرين از ويژگيهايي مانند بافت دانه دانه ، ساخت توده اي و تركيب كاني شناسي نسبتا يكنواخت برخوردارند. اين سنگها اگر سالم و بدون هوازدگي باشند ، معمولا مستحكم و بادوامند و به عنوان مصالحي مناسب در بسياري از كارهاي مهندسي قابل استفاده اند. وجود درزه و شكاف و قرار گرفتن در مجاورت گرما و از همه مهمتر شرايط سخت جوي از استحكام آنها مي كاهد. از بين انواع متعدد سنگهاي آذرين در ايران ، گرانيت ، سينيت ، توناليت ، گنايس و گابرو به طور گسترده تري به عنوان سنگ ساختماني مورد استفاده قرار مي گيرند. اين موضوع دلايل مختلفي دارد كه از جمله گستردگي بيشتر ، رنگ جذابتر ، يكنواختي بافت ، نظم بيشتر ساخت و دوام بيشتر را مي توان نام برد. ساير سنگهاي آذرين نفوذي ، گاهي اوقات به علت در دسترس بودن يا زيبايي مورد استفاده قرار مي گيرند. سنگهاي آتشفشاني مصرف محدودتري از انواع نفوذي دارند. برخي از آنها نسبتا سست و متخلخل اند و لذا تنها در شرايط اقليمي مناسب مي تواننند مصرف شوند. ◄ گرانيت : واژه گرانيت آن طور كه بوسيله معدنكاران و در تجارت استفاده مي شود شامل كليه سنگهاي آذرين و گنايش مي گردد كه اين موضوع در ايران به صورت عاميانه حتي انواع ماسه سنگها و سرپانتين را هم شامل مي شود. اما در اينجا بهتر است تعريف را ارائه نمود علمي بنابراين مي توان آن را به صورت سنگهاي آذرين نفوذي بلوري و با دانه هاي تقريبا مساروي ، حاوي كوارتز و فلدسپاتهاي قليايي تعريف كرد كه معمولا مقاديري ميكا و هورنبلند نيز دارد. همچنين مقادير متفاوتي از ساير فلدسپاتها و كانيهاي فرعي و غيرعادي نيز وجود دارند كه تنها تعداد اندكي از آنها به غير از پيريت و گارنت با چشم غيرمسلح قابل رويت بوده يا بوسيله افراد غيرمتخصص قابل شناسايي اند. ◄ ويژگيهاي گرانيت : در بين سنگهاي آذرين انواع گرانيت به علت مصرف گسترده آنها ، بيش از ديگر سنگ هاي آذرين مورد بررسي قرار گرفته است. البته ممكن است گفته شود كه بسياري از ساير سنگهاي نفوذي با بافت گرانيتوئيدي و انواع گنايس از نظر جذب آب. مقاومت فشاري. مقاومت خمشي ، پايداري در برابر آتش و غيره شبيه به گرانيت ها هستند. بافت گرانيت معمولا يكنواخت يا گرانيتوئيدي است ، اما گاهي اوقات پورفيري هم هست. منبع
-
- 3
-
- مهندسی معدن
- ماگما
-
(و 8 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
کاني هاي پلاتين عناصر گروه پلاتين(P.G.E) Platinum Group Elements شامل 6 عنصر است که عبارتند از : پلاتين Pt، پالاديوم Pd، اسميوم Os، ايريديم Ir، روديوم Ru و روتنيوم Rh مي باشد. اين عناصر در تركيب پوسته جامد زمين بسيار نادر هستند. عناصر گروه پلاتين عمدتاً خاصيت سيدروفيلي دارند و فقط پالاديوم و روتنيوم خاصيت كالكوفيلي قوي تري نشان مي دهند. فلزات گروه پلاتين به 2دسته تقسيم مي شوند: ● پالاديوم-روتنيوم و روديوم كه از طلا سبكتر هستند و وزن مخصوص آنها بين 4/12-3/11 مي باشد. ● پلاتين-ايريديم و اسميوم كه سنگين تر از طلا هستند و وزن مخصوص آنها بين 5/22-19 مي باشد. پالاديوم ازنظر فراواني نسبي تقريباً 2 برابر پلاتين و ساير فلزات اين گروه و به مقياس تقريبي 1/0 تركيب پوسته جامد زمين را مي سازد. اين فلزات در پوسته جامد زمين در سنگ هاي قليايي همراه تركيبات كروم وآهن (كروميت) و يا همراه با پيروتين هاي نيكل دار متمركز مي شوند. در فازهاي گرمابي نيز در برخي مواقع پالاديوم ظاهر مي شود. مقاومت آنها در مقابل عوامل شيميايي و عدم ميل تركيبي آنها با مواد ديگر موجب تمركز اين فلزات در پلاسرها مي شوند. پلاتينيوم اغلب در يك حالت خالص و كانه اسپريليت (آرسينوپلاتينيوم PtAs2) يافت مي شود و يك منبع اصلي فلزي است. آلياژ ايريديم / پلاتينيوم با منشأ طبيعي يك Platiniridium است و اين فلز در كاني كوپريت( سولفيد پلاتينيوم pts ) يافت مي شود. اين فلز اغلب همراه با مقادير كمي فلزات ديگر گروه پلاتينيوم است كه در نهشته هاي آبرفتي در كلمبيا، اونتاريو، كوههاي اورال و در غرب امريكا يافت مي شود. پلاتينيوم از نظر اقتصادي همراه با فرآوري نيكل توليد مي شود. درمقادير عظيمي از نيكل فرآوري شده تنها PPm 2 ذخيره پلاتين وجود دارد. عيار پلاتين در يك كانسار داراي ارزش اقتصادي بين PPb10-5 است كه تقريباً از اين نظر همانند كانسارهاي طلا مي باشند. بخش اعظم فلزات گروه پلاتين در طبيعت به صورت آلياژهاي آنها يافت مي شوند،معذالک تركيبات پلاتين و يا پالاديوم با گوگرد، آرسنيك، آنتيموان، بيسموت، مس، قلع و سرب كاني هاي ويژه پلاتين محسوب مي شود. ◄ مهمترين كاني هاي پلاتين عبارتست از: ● اسپريليت PtAs اسپريليت معمولاً مقدار كمي رديوم، آهن، پالاديوم و آنتيموان نيز در تركيب خود دارد. اسپريليت فراوانترين كاني پلاتين است.سختي اين کاني بين 6 تا 7، وزن مخصوص برابر 6/10 و مقدار پلاتين آن 58 درصد است. ● ژورسيت PtSb2 مقدار پلاتين ژورسيت 45 درصد است و تا امروز فقط در معادن پلاتين ترانسوال شناخته شده است. ● كوپريت Pts سختي كوپريت 5، وزن مخصوص برابر 9 و مقدارپلاتين آن 89 درصد است. ● براگيت S(Pt, Pd, Ni) مقدار پلاتين براگيت 59 درصد است. ● لوريت RuS2 سختي لوريت بين 5/7، وزن مخصوص برابر 7 و مقدار روتنيوم آن 67 درصد است. ● استيبيوپالادينيت PdSb3 سختي استيبيوپالادينيت 4/4، وزن مخصوص برابر 5/9 و مقدار پالاديوم آن 4/72 درصد است. ● فروديت PdBi 2 سختي فروديت 5/2، وزن مخصوص برابر 5/9 است و در سيستم كوبيک متبلور مي شود. ● ميشنريت PdBi 2 سختي ميشنريت 5/2، وزن مخصوص برابر 5/12 بوده و تا بحال فقط در معدن سودبوري پيدا شده است و در سيستم منوكلينيك متبلور مي شود
- 1 پاسخ
-
- 2
-
- فاز گرمابی
- فرودیت
- (و 19 مورد دیگر)