جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'زاها حدید'.
4 نتیجه پیدا شد
-
زندگی نامه زاها حدید زاها حدید در سال ۱۹۵۰ در بغداد در خانوادهای روشنفکر و مسلمان متولد شد. او تحصیلات دوران ابتدایی را در یکی از دیرهای کاتولیک فرانسویزبان بغداد سپری کرد. پس از آن، بهسبب جوّ فرهنگی خانواده، با حمایت والدینش و روابط گستردهشان به آرزوی ایام کودکیاش تحقق بخشید و بعد از گذراندن دورة ریاضیات در دانشگاه امریکایی بیروت (۱۹۶۸ـ۱۹۷۱) به مدرسة معماری AA۱ لندن رفت و بدین ترتیب وارد دنیای مردانة معماری شد. او دربارة ایام کودکیاش چنین میگوید: «من یک عرب عراقیام و هرگز نمیتوانم روزهای زیبایی را که در وطن داشتم از ذهنم بیرون کنم. کودکی من در آنجا در میان منابع سرشار انسانی و تاریخی به رویا شبیه است. مدرسة ما لابهلای علفزارها و در دل طبیعتی سبز بود که امروز از آن فقط خرابههایی برجاست… شهر بغداد در آن ایام پر از آدمهای عجیب با ملیتها و مذاهب مختلف بود و پرورش در این محیط پر از تجربههای متفاوت شانس بزرگی برای من بود.» پدر زاها، محمد، فردی فعال در زمینة اقتصاد و پیشرو در حزب سوسیالدموکرات عراق بود. او فارغالتحصیل مدرسة LSE۲ بود. مادرش شاغل نبود ولی زن فعال و پویایی بود که طراحی را به زاهای کوچک آموخت. زاها در این خانوادة فرهنگی بورژوا با تمکن نسبی مالی رشد یافت، چنانکه هر دو برادرش هم برای ادامة تحصیلات به کمبریج رفتند. کهنترین خاطرهای که زاها را در دنیای کودکانهاش به خانهسازی و طراحی دکور برای عروسکهایش تشویق کرده بود، خاطرة بازسازی خانة عمهاش بهدست یکی از دوستان معمار پدرش بود. اتفاق شاخص دیگر در همان ایام، سفری بود که طی آن پدرش او را برای بازدید از بازماندههای تاریخی شهرهای سومری به شمال عراق برد: «تصاویر آن ابنیه و ویرانههای کهن هرگز از ذهنم خارج نشد. شاید همینها باعث شد که فضا و پلانهای شهری را همیشه در معماریام مد نظر داشته باشم.» تاریخ معماری با شکلگیری نخستین شهرها و رواج مفهوم مدنیت آغاز میشود. عراق امروزی نیز مهد تاریخ و مدنیت است. پس عجیب نیست که معماری در رگ و خون زاها حدید جاری است. «هر بار با شنیدن اسم عراق در گوشه و کنار قلبم بهدرد میآید.» چرا که کار معمار ساختن است و نه مشاهدة تخریب. و این وضعیت روبه نابودی وطنش او را رنج میدهد. از عراق چیز زیادی برجای نمانده است. این سرزمین مجروح باید درمان شود و اصلیترین مراکزی که به آنها نیاز دارد ـ خانه، بیمارستان و مدرسه ـ در آن ساخته شود. حدید میخواهد همانطور که با ساختن یک ساختمان برای دانشگاه امریکایی بیروت دینش را به لبنان (که مدتی در آنجا زیسته و تحصیل کرده بود) ادا کرد، برای زادگاهش هم مفید واقع شود و اساسیترین نیازهایش را برآورده کند، آن هم درست در زمانی که جهان از او توقع ساخت آسمانخراشها و سالنهای کنسرت را دارد. زاها حدید پس از فراغت از تحصیل و اخذ مدرک دیپلم در زمینة معماری (۱۹۷۷) به دفتر معماری OMA۳ پیوست و به همکاری با الا زنگلیس۴ و نیز رم کولهاس۵، شخصیت برجستة هایپرمدرنیسم، که استاد او نیز بود، پرداخت. دعوت این دو معمار از حدید جوان بهعنوان یک همکار به او اعتمادبهنفس و شجاعت خارقالعادهای بخشید. در ۱۹۸۰، حدید OMA را ترک کرد و دفتر شخصی خود را بنا نهاد و همچنین به تدریس در مدرسة معماری AA (که خود زمانی محصل آن بود) پرداخت. او در هاروارد، دانشگاه شیکاگو و دانشگاه هامبورگ نیز به تدریس پرداخت. حدید عنوان CBE۶ را بهدلیل خدماتش به معماری دریافت کرد و در سال ۲۰۰۴ بهعنوان نخستین زن معمار توانست جایزة پریتزکر را به مبلغ صد هزار دلار از آنِ خود کند. مراسم اهدای این جایزه، که معادل نوبل در معماری است، هرساله در گوشهای از جهان به منظور ادای دین و احترام به ساختمانهای تاریخی و حتی معاصر برگزار میشود. زاها حدید سخنرانیهای متعددی در سراسر اروپا و امریکا انجام داده است و عضو هیئت تحریریة دایرهالمعارف بریتانیکا نیز هست. او در سال ۲۰۰۶ موفق به اخذ درجة افتخاری از دانشگاه امریکایی بیروت شد و درحالحاضر پرفسور دانشگاه هنرهای کاربردی وین است. حیطة گستردة فعالیتهای زاها حدید مشتمل بر معماری، طراحی داخلی، طراحی صحنه و اشیا، ایستگاههای قطار، هتلها، موزهها و مجموعههای صنعتی، فرهنگی و ورزشی است. فهرست پروژههای او به شرح زیر است. ـ ایستگاه آتشنشانی در شهری در مرز سوئیس و آلمان (۱۹۹۰ـ۱۹۹۴)| ـ پل مسکونی لندن روی رودخانة تِمز (۱۹۹۶) ـ مرکز هنر معاصر رزنتال در سین سیناتی امریکا (۱۹۹۸) ـ مرکز علمی فائنو در ولفسبورگ آلمان (۱۹۹۹ـ۲۰۰۵) ـ ترمینال تراموا و پارکینگ اتومبیل در استراسبورگ فرانسه (۲۰۰۱) ـ بنایی برای پیست اسکی برگیزِل در اینسبروک اتریش (۲۰۰۲) ـ ساختمان ب.ام.و. در لایپزیک آلمان (۲۰۰۵) ـ ساختمانی برای مجموعة مراکز درمانی سرطان مگی در اسکاتلند (۲۰۰۶) ـ موزة هنر معاصر در کاگلیاری ایتالیا (۲۰۰۷) ـ آسمانخراشی در مارسی (۲۰۰۷ـ۲۰۰۹) ـ پلی در زاراگوزای اسپانیا (۲۰۰۸) ـ ترمینال سالرنوی ایتالیا ـ کتابخانهای برای دانشگاه سویل ـ دانشگاهی در مکزیک ـ پلی در ابوظبی ـ یک سالن اپرا در دبی ـ موزة امپرسیونیسم کوپنهاگن ـ موزة هنر جدید دانشگاه میشیگان (۲۰۱۰) ـ دپارتمان هنر اسلامی لوور در پاریس (در دست ساخت) ـ مرکز ورزشی المپیک آبی لندن (۲۰۱۲) ـ مجتمع هنرها در رم (در دست ساخت) همچنین تعدادی از طرحهای او در مسابقات متعدد معماری برنده شدهاند اما متأسفانه برخی از آنها به مرحلة ساخت نرسیدهاند که از آن جملهاند: ـ کلوپ پیک در هنگکنگ که در سال ۱۹۸۲ اولین جایزة بینالمللی را نصیب او کرد. ـ سالن اپرای کاردیف در ۱۹۹۹ زاها حدید، که در دنیا شهرتی معادل «چهرههای معروف» دارد، علاوه بر آثار چشمگیرش، بهدلیل ظاهر متفاوت و تأثیرگذارش هم مطرح است: زنی درشتاندام در پوششی همیشه مشکی، با چشمان درشت شرقی که وجههای دراماتیک به او میبخشد. اطلاق عناوینی چون «خانم خارقالعاده۷» و «اژدها بانو۸» از سوی رسانهها به وی نیز برداشتی از ظاهر متفاوت اوست. اما رفتار و شرم خاص آسیاییاش زنی مهربان را معرفی میکند که کلام مختصرش با لهجة غلیظ عربی او را دلنشینتر هم جلوه میدهد. زاها زنی فعال است که در عرصة مردانة معماری بسیار جسورانه رفتار میکند؛ عرصهای که در آن زنان سنتاً به اوج و کمال نمیرسند. البته زنان بسیاری دکتر یا وکیلاند و یا دارای مشاغلی سخت هستند که مجبورند ساعات متمادی کار کنند اما در مورد معماری ـ بهعنوان یک شغل ـ مشکل آنجاست که لازمهاش یکجور پیوستگی و تداوم روند کاری است، چه برای مرد و چه برای زن. معماری فدا کردن صددرصد انرژی و وقت را میطلبد. این موضوع که به اختلاط زندگی خصوصی و زندگی کاری منجر میشود حضور در این عرصه را برای زنان دشوار میکند. و شاید مجرد بودن حدید در موفقیت او تأثیرگذار بوده است، گرچه او تمایلی به افشای نکات ریز زندگی شخصیاش ندارد و میخواهد همچنان آن را خصوصی نگاه دارد. جالب اینجاست که همهجا هم، بهسردی، فقط بحث از پروژهها و آثار اوست. او عکسالعمل رسانهها در مقابل موفقیتهای زنان را نادرست میداند، چرا که به اعتقادش آنها فقط وقت زیادی را صرف اتفاقات حاشیهای، نحوة پوشش فرد و… میکنند. این برای یک زن موفق محدود کردن او صرفاً به مسائل ظاهریاش و نپرداختن به کنه فعالیتهای اوست که جای تأسف دارد، مخصوصاً اگر این نگاه از سوی جامعة زنان باشد. اینکه چگونه زنی مسلمان از جهان سوم و خاورمیانه ـ عراق، کشوری پر از محدودیتهای حتی روزمره برای زنان ـ اینگونه در زمینهای یکهتاز است که مردان نقشآفرینان اصلی آن در طول تاریخ بودهاند، جای تعمق بسیار دارد. در طول تاریخ، زنان معمار بسیاری فعال بودهاند اما در واقع همیشه بهعنوان عضوی از گروه و یا همکاران همسرانشان به حساب میآمدهاند. مثال واضح این مورد خانم دنیس اسکات براون۹ معمار، همسر رابرت ونتوری۱۰، معمار مشهور، است که هرگز جدا از سایة ونتوری و بهطور مستقل مطرح نشد. زنان بهطور غریزی و طبیعی دوستدار و مولد زیبایی هستند. طبق این تعریف، حدید خود را دشمن خویش بهعنوان یک زن میداند. چرا که او سازههایی زیبا طراحی نمیکند. برای او دارا بودن کیفیات اساسی و جوهری حرکت مهم است. مثلاً، او منظرة برفی یک غروب را با کنتراستهای شدید سفید و سیاه و انعکاس قرمز خونین زیبا میداند، چرا که کیفیت نور، حرکت و نهایتاً زندگی را در خود دارد. با این جسارت و نوآوری در ارائة مفاهیم و نگاه تازه به جهان، او نهتنها مرزهای معماری، بلکه مرزهای جنسیتی را هم درنوردیده است. طرحها و سازههای حدید بخصوص در دوران اولیة کارش ـ از حیث تمرکز بر طراحی، پراکندگی قطعات، سادگی، و خلاصگیشان به همراه زوایای تند و خطوط پرحرکت ـ مؤکداً از هنر و معماری انقلابی اوایل قرن اتحاد جماهیر شوروی یعنی کانستراکتیویسم و سوپرهماتیسم و نیز نقاشیهای هندسی تأثیر گرفتهاند. کازیمیر مالویچ۱۱، تئوریسین اصلی سوپرهماتیسم، در سال ۱۹۲۸ در بیان تئوری آن چنین میگوید: «ما فقط زمانی به درک فضا نایل میشویم که از زمین آزاد شویم. یعنی، به شکلی، اصلیترین نقطة گرانش از بین برود.» این رهایی از جاذبة زمین، اصلیترین ایدهای است که در آثار حدید میتوان پی گرفت. این نکته در طرحی که برای کلوب پیک کشیده کاملاً مشهود است، چنانکه کل بنا به شکل هواپیمایی در حال صعود از زمین ترسیم شده است. نکتة جالب این است که در سال ۲۰۰۴ مراسم اهدای جایزة پریتزکر به حدید در شهر سن پترزبورگ روسیه برگزار شد؛ شهر زیبا و بااصالتی که مالویچ در آن زیست و کار کرد. از حیث بازنمایی حرکت و انرژی، میتوان قرابتهایی بین آثار حدید و نهضت فوتوریسم ایتالیا در اوایل قرن بیستم مشاهده کرد. چنانکه، بهعنوان مثال، اومبرتو بوتچونی۱۲ هم متأثر از سرعت و تلاطم ماشینها و زمانة جدید درصدد نمایش حرکت بود. اما اگر بخواهیم واکاوی عمیقتری در کنه تاریخ معماری کنیم، شاید حدید را همسنختر با معماران باروک ایتالیا ببینیم تا کانستراکتیویستهایی که در عکسالعمل به استالین به سمت اشکال انتزاعی گرایش یافتند. چرا که معماری باروک سرشار از حرکت و انرژی است و قدرتی بالقوه و آمادة انفجار در دیوار ساختمانهایش نهان دارد؛ فضایی تئاتری که جنبوجوش سرشارش کاملاً در تغایر با سکون و ایستایی رنسانسی است. اما در مجموع، بهسبب ساختارشکنیهای فرمی، حدید همچون فرانک گهری۱۳ و دانیل لیبسکیند۱۴ معمار در زمرة معماران دکانستراکتیویست (در مقابل معماری مدرن، مثل تقابل معماری باروک علیه معماری رنسانس) قرار میگیرد. با وجود تمامی معادلهای تاریخی مذکور، آنچه زاها حدید را معماری معاصر ساخته است جریان «روح زمانة» هگلی در سازههای اوست. بدینگونه که او معماریای برای جهان پرشتاب و سیلانی امروز طرح میکند و، برخلاف اکثر معماران بزرگ، سبکی کاملاً آزاد، رها و بدون تقید و ارجاعی به معابد یونان و یا کاتدرالهای گوتیک را در پیش میگیرد، تا جایی که ارجاعات معدود او را تاحدودی برخاسته از ناخودآگاهش تلقی میکنند. چنانکه برخی منتقدان فرمهای ارگانیک و دورانی جدید آثار او را ملهم از طبیعت پر از باتلاقهای جنوب عراق میدانند. حدید معماری است که جسورانه به ستیز با جاذبه ـ بزرگترین دشمن معماری از بدو تاریخ تابهحال ـ میپردازد. (گرچه او این رهاسازی از تقیدها را در سایر حیطهها هم اعمال کرده است). این سازهها گویی مجسمههایی هستند که قوانین گرانش را از یاد بردهاند و بهطرز خطرناکی نامطمئن و بیثباتاند. انکار جاذبه این تصور را بهوجود میآورد که این بناها، با دیوارهای نازک، سقفهای در حال پرواز و طبقات در حال فروریزیشان، تکیه بر باد دارند و گویی در حال برخاستن از زمین هستند، تا آنجا که نمیتوان بهطور قاطع مشخص کرد که خط افق کجاست، یعنی از کجا زمین تمام میشود و بنا آغاز میشود. از این درهمآمیزی زمین و معماری با عنوان فرش شهری۱۵ یاد میشود و همین عدم قطعیت یکی از پایههای اصلی هنر معاصر است. سازههای حسی و تهاجمی حدید انفجارهای جسورانهای در فضا محسوب میشوند، چنانکه گویی هر آن آمادة انفجار از گوشهای باشند. حدید بدین طریق توانست برداشت و تجربة ما را از فضا تغییر دهد. به اعتقاد حدید، همراه با پیشرفت تکنولوژی، معماری هم حرکت میکند. این همگامی بهشدت یادآور نوستالژی اوایل قرن بیستم یعنی زمانی است که معماری مدرن با تکنولوژی صنعتی متحد شد تا پیشرفتی اجتماعی را شکل دهد. پیشرفت تکنولوژیک باعث ایجاد حرکت (بهجای سکون) در معماری میشود، چنانکه دیوارهای بنا متحرک میشوند، اجزای ساختمان آشپزخانه و… حرکت میکنند و دیگر هیچ قانون ثابتی برای قرارگیری حمام در جای خاصی از خانه وجود ندارد. البته تفاوت سلیقهها همواره مطرح است. از این روست که جوامع مختلف گونههای متفاوتی از نوع زیست را تجربه میکنند. هنوز افرادی روی زمین میخوابند، درحالیکه عدهای دیگر تختهای بلند را ترجیح میدهند. در جوامعی، خانه مجموعهای از چندین فضای تفکیکشدة متفاوت برای عملکردهای گوناگون است، حال آنکه برخی فضاهای باز بیهیچ حائل و دیواری را ترجیح میدهند، مثل معماری دهة ۷۰ نیویورک که مردم فضاهای وسیع خالی را برای زندگی انتخاب میکردند. معماری نباید تحمیلگر باشد بلکه باید این امکان را به همه بدهد تا بتوانند فضای متناسب با علایق و عاداتشان را انتخاب کنند و برای حدید این نکته حائز اهمیت بسیار است که مخاطبش همة قشرها باشند و نهفقط نخبگان جامعه. از این رو، هدف او ساختن ساختمانهایی اجتماعی است که از طریق آنها بتواند هیجان و چالش را به زندگی مردم عادی وارد کند. بهترین نمونه از این دست بنای پیست اسکی برگیزل است. او ساختمانهایی میسازد که گرچه هریک چون جواهری مجزا و تنها در درخششاند، همگی به یکدیگر و فضای اطراف شهریشان نیز متصل و مرتبط هستند. ایرادی که او به معماری اکثر شهرهای بزرگ وارد میداند سرمایهگذاری نکردن برای «عمومیسازی» است، بدین معنا که افراد فقیر و ثروتمند نمیتوانند در کنار هم زندگی کنند. در گذشته، فضاهای عمومی به صورت زیرزمینی گسترش مییافت و امروزه این گسترش در ارتفاع رخ میدهد و در واقع همین رشد عمودی مانع از تعامل سازهها در بستر یک شهر است. از این رو، هریک از سازههای حدید سعی در ایجاد تعامل و ارتباط با فضا و طبیعت اطراف خود دارند. برای او هر ساختمان جزئی از یک محیط شهری بهحساب میآید که در نهایت قرار است تمامی آنها با هم ترکیبی متناسب داشته باشند. ساختمانهای حدید تکنقطهای نیستند و باید از زوایای مختلف درک و دیده شوند. در واقع، او تعصب و دگماتیسم مدرنیسم را با فضا و در سطوح مختلف ترکیب کرده و نهایتاً بناهایی را برای حرکت و سیلان عرضه کرده است. او همچنین این سنت را که در ساختمان فقط از زوایای ۹۰ درجه استفاده شود کنار گذاشت و، در پی ساختِ دیوارهای غیرعمودی، به طراحی مبلمان و وسایلی برای این فضاهای ناصاف و سیال با زوایای نامتعارف (با دید معمارانه) پرداخت. شاید بتوان اینگونه معماری متحرک، سیال و غیرراکد را ـ که مطلقاً محصورکنندة فضا در یک حجم نیست بلکه به شکل مایعات منجمد و خمیریشکل است ـ منتسب به خصلت زنانة ضددگماتیسم و محصورگر مردانه دانست. به همین دلیل هم سازههایش بهجای القای حس تملک، تصرف، استواری و تکیه بر زمین، سرکشانه میل به حرکت در فضا دارند. زاها حدید بهعنوان یک معمار و تئوریسین به بررسی طرحهای شهرهای مختلف میپردازد. او علت حس شدید نوستالژیک مردم به شهرهایی چون پاریس را عدم تغییر آنها میداند. پاریس قطعاً کمبودهای بسیاری دارد ولی برای قرون متمادی همواره محلی زیبا و خاطرهانگیز بوده است. شکی نیست که پاریس زیباست اما بدون انرژی. دقیقاً مثل ونیز که هنگام برگزاری فستیوال فیلم و بیینال زیباست، اما جای رشد و ترقی ندارد. این شهرهای ساکن باید به مدد معماری به جهان امروز مرتبط شوند. از آنجا که زاها به ارتباط معماری با سایر حیطههای اجتماعی معتقد است، نسبت به تأثیر منفی مسائل سیاسی بر معماری نیویورک (بعد از ۱۱ سپتامبر) شدیداً معترض است و در پاسخ به سؤال مجلة نیویورکی تایم اوت۱۶ که چرا چارهای معمارانه برای شهر نیویورک نمیاندیشد، میگوید که مایل است برجی در نیویورک طراحی کند. نیویورک تاکنون هیچ بنایی از حدید نداشته است. گرچه موزة گوگنهایم ـ مقدسترین معبد هنر و معماری ـ در سال ۲۰۰۶ نمایشگاه مرور بر آثار ۳۰ سالة او را در این شهر به نمایش گذاشت که در واقع بعد از فرانک گهری دومین نمایشگاه مرور بر آثار یک معمار در گوگنهایم بود. نمایش آثار طراحی، نقاشی، «معماریهای کاغذی» و پیشطرحهای معمارانة او در گالریهای مارپیچی موزة گوگنهایم، این دینامیکترین موزة جهان که همیشه مایة دردسر برگزارکنندگان نمایشگاهها و مایة سرخوشی مخاطبان بوده است ـ وجه پویا و پرتحرک آثارش را بارزتر میکند. طراحی چیدهمان آثار نمایشگاه هم بر عهدة خود او بوده است. چنانکه سطوح سفید و سیاه دیوارهای گالریها حرکت محیط را تشدید میکرد. در واقع، سهم عظیمی از آثار این نمایشگاه را نقاشیهای او از ساختمانها تشکیل میداد که وقتی او فقط ۳۰ سال داشت با همین نقاشیها به شهرت رسید. این پیشطرحها که برای ساخت و یا سکونت بسیار سخت و ناممکن بهنظر میرسیدند تا سالها بهعنوان تنها آثار هنری حدید محسوب میشدند و البته هنوز هم در مواردی که به مرحلة ساخت نرسیدهاند خود طرحها، ماکتها و مدلهای ساختهشده معرفیکنندة آن آثار هستند. حدید گونهای نقاشی چندپرسپکتیوی را ترسیم میکند که همانند طبیعت بیجانهای پیکاسو دیدهای متفاوتی از یک شیء واحد را در زوایای مختلف ارائه میدهند. این طرحهای چندپرسپکتیوی امکان ساخت سازههایی پویا و پرحرکت را موجب میشوند. اما حدید در آثار طراحی جوهری و مدادیاش ـ با حرکات آزادانهتر و خطیتر ـ تا آنجا در بیانگری و القای حس رهایی پیش میرود که میتوان این خطوط قدرتمند را به هنرمند اکسپرسیوی چون سای تومبلی۱۷ منسوب دانست. او در پیشطرحهای آزمایشیاش خط افق را درهم میریزد و آن را به شکل قوسی از یک انحنای وسیع نمایش میدهد که فضاهای مجاور بالا و پایین را به هم وصل میکند. اخیراً، حدید با ارائة اثری با عنوان «خانة ایدهآل» در نمایشگاه مبلمان کلن ایدة عدم تفکیک بین رشتههای هنری را با حضور در نقش یک طراح بارز کرده است. حیطة فعالیتهای او در زمینة طراحی هم بسیار گسترده و نامحدود است، گرچه همگی این طرحها از «جهان ذهنی» زاها سرچشمه میگیرند. او طراحی کارد و چنگال تا لوستر و سایر لوازم خانه را برای شرکتهای معروف و لوکسی همچون سوارفسکی۱۸، دوپون۱۹، ساوایا و مورونی۲۰، و. ام. اف۲۱، ایوسن لورن۲۲، استبلیشد و پسران۲۳ انجام داده است. همچنین طراحی داخلی گالری هیوارد لندن، سالن هزوین، سالن فیلارمونیک لوگزامبورگ و نیز طراحی صحنه برای تور جهانی گروه موسیقی پِت شاپ بویز۲۴ در سالهای ۱۹۹۹ـ۲۰۰۰ را هم برعهده داشته است. لوازم و اسباب خانهای که حدید برای زندگی معاصر طراحی میکند خانگی و مطابق با فرمهای سنتی نیستند. برای او چیدمان این لوازم در سازههای موّاجش مهم است و اینکه این وسایل چگونه میتوانند آن فضاهای مایع را اشغال کنند. مثلاً، برای دیواری که صاف نیست باید مبلمان خاص طراحی شود: مبلی به شکل یک موج با تکیهگاهی مجزا. او در طراحی این اشکال نرم و سیال که گویی از فرم یخهای در حال ذوب شدن الهام گرفتهاند حتی تاحدودی به بازیابی و احیای سبکهای دهة ۵۰ هم نظر دارد. حدید توانمندی و قدرت بسیار خود در طراحی و اسکیسهای دستیاش را با یک سیستم حرفهای تکنولوژیک ترکیب کرده و از آن در تحقق بخشیدن به ایدهها و رویاهای عجیب و غریبش، که تا مدتها غیرقابل ساخت بهنظر میآمدند، استفاده کرده است. در واقع، این جسارت و مداومت او در تحقق بخشیدن به رویاهایش زمینه را برای دیگرانی که ایدههای نامعمول داشتند، فراهم کرد. حدید، با وجود تمام شهرت و محبوبیتش در دنیای معماری، منتقدانی هم دارد. رابرت آدام، معمار سنتی انگلیسی، آثار او را مطلقاً در زمرة آثار معماری و یا حتی ساختمانسازی نمیداند، بلکه آنها را مجسمههای آبسترهای میبیند که میخواهند خود را بهعنوان معماری مطرح کنند بیآنکه دلیل خاصی برای ساختار جالب و عجیبشان داشته باشند. به اعتقاد امثال او، صرفاً با تکیه بر شهود و بدون هیچگونه تئوری نمیتوان به خلق فرم دست زد. اینگونه انتقادات در حالی مطرح است که عدهای دیگر حدید را از تئوریکترین معماران عصر حاضر میدانند، عاملی که نقش بهسزایی در مطرح کردن او بهعنوان معمار معاصر داشته است.
- 7 پاسخ
-
- 5
-
- zaha hadid
- زندگی نامه ی زاها حدید
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
در میان انبوهی از ایوانها نمیتوان دو ایوان مشابه هم پیدا كرد و این همه تنها به لطف بهرهگیری از تازهترین فناوریهای مربوط به عرصه طراحی و ساخت ایوانهای موجی شكل صورت گرفته است. آسمانخراشی با 82 طبقه و با یك مشخصه منحصربه فرد: در میان انبوهی از ایوانها نمیتوان دو ایوان مشابه هم پیدا كرد و این همه تنها به لطف بهرهگیری از تازهترین فناوریهای مربوط به عرصه طراحی و ساخت ایوانهای موجی شكل صورت گرفته است. اینجا صحبت از آسمانخراشی است كه بتازگی پروژه ساخت آن به پایان رسیده و عنوان آسمانخراش سال 2009 را نیز از آن خود كرده است. گرچه دنیا با پسلرزههای شدید بحران فراگیر اقتصادی دست و پنجه نرم میكند، اما هنوز بسیاری از صنایع به توسعه خود آن هم با تكیه بر تازهترین دستاوردهای فناورانه ادامه میدهند. صنعت ساختمانسازی و مهمتر از آن آسمانخراشسازی از جمله آنهاست و اكنون كار به جایی رسیده كه رقابتی دیدنی میان سرمایهگذاران در این زمینه ایجاد شده است. برگزاری رقابت بینالمللی بهترین آسمانخراشها بستر جذابی بر مقایسه و ارزشگذاری این سازههای عظیم است كه در تازهترین دور برگزاری آن آسمانخراش Aqua در میان بیش از 300 رقیب از گوشه و كنار دنیا عنوان برترین آسمانخراش جهان را به دست آورده است. كار ساخت این برج بتازگی در شیكاگو به پایان رسیده است و گفته میشود یكی از فاكتورهای جدید در زیباسازی این شهر به شمار میآید. فاكتوری كه بیش از هر نكتهای در كسب این عنوان برای سازندگان و طراحان این برج به چشم میآید، ایوانهای مواج و بتونی آن است كه هیچ یك از آنها شبیه دیگری نیست و در حقیقت هر یك شكل خاص خود را دارد. همین مشخصه ظاهری گویای آن است كه نگاهی به عمق این سازه، فاشكننده انبوه فناوریهای به كار گرفته شده در آن خواهد بود. این سازه 82 طبقه دارد و در نگاه نخست اینگونه به نظر میرسد كه تمامی طبقات آن با سرعتهای مختلفی در حال تكان خوردن هستند. گرچه ظاهر امر نشان از یك سازه زیبا دارد، با این حال محققان طرح به این نكته اعتراف میكنند كه با چالشهای متعددی در فرآیند ساخت پروژه روبهرو بودهاند. محلی كه برای ساخت آسمانخراش در نظر گرفته شده به دریاچه میشیگان و رودخانه شیكاگو نزدیك است و این یعنی یك خطر بزرگ ناشی از بستر مرطوب برای پی و كل سازه. از همان ابتدای پروژه ضروری بود تا بستر آبی زیر محل در نظر گرفته شده برای ساخت سازه از آب تخلیه شود. برای این منظور و فراهم آوردن شالودهای مطمئن محققان گزینههای مختلفی را مورد بررسی قرار دادند و در نهایت انتقال آب موجود در بسترهای آبی زیر سازه به نقاط دیگر و پر كردن كانالهای آبی با تركیباتی مشابه بتون به عنوان بهترین انتخاب در نظر گرفته شد. ایوانهایی كه چالشبرانگیز میشوند. زمانی كه طراحان به دنبال ارائه سازهای متفاوت هستند باید روی یك سری فاكتورهای مشخص پافشاری كرده و آنها را مبنای كار خود قرار دهند. در آسمانخراش Aqua اصلی ترین وجه متمایزكننده سازه، ایوانهای موجی شكل آن هستند. طراحان پروژه به آنها به عنوان چالشی بزرگ نگاه میكردهاند. اما چرا چالش؟ در حالی كه هر یك از این ایوانها شكل خاص خود را دارد محدودیت زمانی اصلیترین مانع برای سازندگان سازه بوده است. بر اساس برنامهریزیهایی كه از پیش صورت گرفته بود هر ایوان باید تنها در مدت 4 روز بتونریزی میشده است. قالبهایی كه برای این ایوانها در نظر گرفته شده بود از جنس فولاد سبك و البته مستحكمی بوده است كه به همراه صفحات فلزی انعطافپذیر در مجموع قالبی قابل انعطاف با لبههای قابل تغییر را در اختیار سازندگان آسمانخراش قرار داده است. این ایوانها از حیث ارتفاع نیز متفاوت از هم هستند كه بیشترین آنها نزدیك به 5/2 متر است. ظاهر موجی شكل این ایوانها تأثیر قابل توجهی نیز در كاهش مصرف انرژی دارد به طوری كه با ایجاد سایه در قسمتهای زیادی از واحدهای مسكونی سازه نیاز به استفاده از سیستمهای تهویه هوای مطبوع كاهش پیدا میكند و بدین ترتیب استفاده از انرژی و سوخت مورد نیاز كاهش قابل توجهی مییابد. در حقیقت طراحان پروژه تلاش كردهاند تا با تقلید از طبیعت و بهرهگیری از مشخصههای عوارض موجدار مصرف انرژی را تا حد امكان كاهش دهند. آسمانخراش Aqua از سوی سازمان دفاع حیوانات موسوم به PETA نیز جایزهای دریافت كرده است. این جایزه صرفا به دلیل ظاهر بینظم و قائده سازه اعطا شده است اما چه نكتهای در پشت ماجرای اعطای این جایزه وجود داشته است؟ تحقیقات نشان میدهد ظاهر نامنظم سازه موجب میشود پرندگان مهاجر تمایلی به سكنا گزیدن در آن نداشته و به نوعی از چنین سازههایی هراس داشته باشند و در نتیجه حیات آنها حداقل از سوی فاكتوری به نام انسان و سازههای شهری چندان در معرض خطر قرار نمیگیرد. البته در این سازه ردپای سایر ایدههای فناوری سبز نیز دیده میشود. به عنوان نمونه بخشهای مختلفی از این آسمانخراش از مصالح ساختمانی دوستدار محیط زیست ساخته شده و در عین حال ایستگاههای مخصوصی نیز برای شارژ باتری خودروهای الكتریكی در آن احداث شده است. رانندگان در این ایستگاهها میتوانند خودروهای الكتریكی خود را در اندك زمانی شارژ كنند. از آن گذشته ایوان طبقه هشتم سازه نیز متحرك بوده و در نقش یك سقف سبز عمل میكند. كارشناسانی كه این آسمانخراش را بدقت مورد بررسی قرار دادهاند، میگویند میتوان درسهای زیادی از این پروژه گرفت. این ابتكار عمل كه بتوان با جریان بتون مایع بازی كرد و آن را به شیوههای مختلفی در سطح پهن كرد نشان از آن دارد كه میتوان از مصالح ساختمانی فعلی مطابق با گرایشهای حامی محیط زیست و صرفهجویی در مصرف انرژی استفاده كرد. این آسمانخراش 265 متر ارتفاع دارد و نكته جالب توجه این است كه بخش قابل توجهی از آن در حقیقت یك هتل بزرگ با 334 اتاق كوچك و بزرگ و مجهز به تازهترین فناوریهای الكترونیكی و تصویری است. بیش از 11 كیلومتر نردهكشی در سراسر ایوانهای سازه نیز نشان از استفاده از حجم قابل توجهی از انواع فلزات و البته نوع سبك آنها دارد. آسمانخراش Aqua گرچه در زمره مرتفعترین سازههای جهان قرار نمیگیرد و حتی مقایسهها نشان میدهند چهلمین آسمانخراش مرتفع در آمریكاست اما مرتفعترین سازه جهان به شمار میآید كه طراح آن یك زن بوده است. منبع
- 1785 پاسخ
-
- 22
-
- ann demeulemeester
- aquatics centre2012
-
(و 48 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
- ann demeulemeester
- aquatics centre2012
- atomic spa
- kapsrc، morphosis، arquitectura 3d
- london aquatics centre
- london aquatics centre for 2012 summer olympics
- فرودگاه بین المللی دنور،سانتیاگوکالاتراوا
- فضای
- قاهره
- لندن مرکز ورزش های ابی
- مقدمه
- موزۀ هنرهای مدرن ،فرانک گهری ، پاریس
- موزۀ آینده اثری از کالاتراوا
- موزه ای در دالیان،چین،توسط گروه dut
- مجموعه
- مرکز تاترومجموعه تجاری،کاری از لیبسکیند
- مسجد
- نقل
- نمایشگاه، آثار نمایشگاهی، طرح نمایشگاه
- هنرهای
- های
- هتل یاس ابوظبی،گروه asymptote architecture
- یک
- کامل
- کاری از کنستانتین گرسیس
- پل شیشه ای
- پل شیشه ای توماس هیترویک
- پارک علم وفناوری،dongdaemun ،زاها حدید،کره
- پروژه
- آسمان خراش زاها حدید
- اشپزخانه شهری رائُملابر
- بازسازي وتوسعه اداره پست روتردام،هلند، unstudio
- برنده یادمان افتخار مرکز هنرهای نمایشی تایپای چین
- برنده جایزه سوم مرکز هنرهای نمایشی تایپای چین
- برج نیل
- برج های مجهز به توربین
- برج های تجاری بحرین
- توماس هیترویک
- توده اي دوار با طراحي eea
- توسعه
- ترمینال جدید حمل ونقل دریایی kaohsiung ؛
- خانه فولادي كاري از برونو
- زاها حدید
- سیترۀ خطاطی بر ساختار حجمیک
- سیستم
- ساختمان ted building درتایوان
- شهر
- شیخ زاید
- طراحی
- طراحی مرکز کنترل در مسکو- روسیه
-
موزه ریورساید با طرح زاها حدید به عنوان بهترین طرح از مسابقات معتبر اروپایی در مسابقه EMYA انتخاب شده است.این طرح که در گلاسکو اسکاتلند اجرا شده،توانایی زیادی در جمع آوری یک کلکسیون از وسایل حمل و نقل در تجدید مسائل اجتماعی و بین المللی داشته است. از ۴۰ موزه منتخب در ۲۱ کشور اروپایی،هیئت داوران این مسابقه موافقت کرد که موزه ریورساید زاها حدید معیارهای کیفیت عمومی EMYA را در بالاترین سطح ممکن برآورده کرده است. زاها حدید با توجه به انتخاب طرح وی به عنوان طرح برتر گفت:موفقیت این طرح با تلاش همه افراد و مردم ریورساید صورت گرفته است.ساخت چنین مجموعه ای در چنین مکان تاریخی الهام بخش احساسات همه بازدیدکنندگان است. معیار طرح برتر: از معیارهای اصلی برنده شدن این طرح در مسابقه بررسی بنیادهای فرهنگی و غنی شهر گلاسکو تعریف شده است.با توجه به بازدید دو میلیون نفر از موزه ریورساید در هنگام افتتاح می توان به نتیجه رسید که طرح حدید با توجه به معیارهای میراثی گلاسکو و صنعت حمل و نقل در اسکاتلند طراحی شده است.بنا به نظر اگثر بازدیدکنندگان ساختمان های قدیمی کلوین و آلبرت درایو از جذاب ترین ساختمان های گلاسکو بوده اند،اما این موزه به عنوان یک ساختار نو نظر خیلی از عموم را به خود جلب کرده است. کانسپت طرح: از کانسپت های اصلی این طرح می توان به القا کردن لذت سفر در گذر زمان(حرکت از گذشته به آینده) به بازدیدکننده اشاره کرد.طراحی موزه ریورساید از متن حرکتی رودخانه مشق گرفته است.این بنا به رودخانه کلوین ملحق شده و یک رابطه پویا بین رودخانه و موزه ایجاد کرده است. ارتباط فضایی این موزه با تعبیه یک فضای باز و بدون ستون این امکان را به بازدیدکننده می دهد تا با یک حس تدریجی ، حرکت در فضا را درک کند.ارتقای شیشه ها در هر دو طرف نمای پشت و جلو یک دیدگاه گسترده نسبت به چشم انداز رودخانه می دهد.استفاده از سنگ های گرد و متوسط به عنوان مشخص کننده مسیر حرکتی در اطراف ساختمان حس حرکت در بازدیدکننده ایجاد میکند به طوری که عموم در سایت با توجه به دیاگرام ارتباط فضایی،وارد یک فضای غیررسمی می شوند.این شیوه به حرکت و برقراری ارتباط موزه با عموم می پردازد.درختان در قسمت اسکله کاهش پیدا کردتد تا در معرض باد غالب قرار نگیرند. [TABLE=align: center] [TR] [TD] [/TD] [TD] [/TD] [TD] [/TD] [TD] [/TD] [/TR] [/TABLE]
-
- 3
-
- موزه
- موزه ریورساید
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
کانسپت کلی بنا دو صخره در کناره ی بستر آب شهر بوده و سعی زیادی شده تا تحرک و حرکت در آن دیده شود، برای همین کل بنا دارای گوشه های تیز بسیار است که به استفاده از اسکلت پر پیچ و خم فولادیش و فرم های بتنی داخلی اجرا شده است. سطح زیر بنای این مجموعه تقریبا” ۷۰٫۰۰۰ متر مربع است که در تالار اصلیش ۱٫۸۰۰ جایگاه نشستن دارد. این پروژه اوایل سال ۲۰۰۶ میلادی آغاز شده بود. ویژگی خاصی که این بنا را از دیگر بنا ها متمایز میکند فرم آزاد و رهای آن، آن هم در این مقیاس است که البته اگر با کار های این معمار عرب تبار آشنا باشید خصوصیت ثابت کار های اوست، ولی به گفته ی خود او این پیچیده ترین کاریست که وی تا بحال طراحی و اجرا کرده است. ولی این کار چیز دیگری هم دارد و آن حل شدن بسیار ماهرانه ی فضا های داخلی با فرم کلیست، چیزی که ما معمولا” در کار های فرمال این چنینی کمتر میبینیم و معمولا” معمار رابطه های داخلی خود را فدای فرم جذاب خارجی میکند.