رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'بازار تبریز'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. Mahnaz.D

    آثار باستانی تبریز

    شهر تبریز شهر تاریخ‌ساز، شهر حماسه‌ها و شهر اسطوره‌ها و شهری است که بر دامنهٔ کوه سرخاب واقع گشته که به‌قولی نامش (توریس یا تاوریس) برگرفته از نام این کوه سرخ‌فام بوده‌است. این شهر به‌دلیل شرایط خاص جغرافیایی و طبیعی از اهمیت بالای اقتصادی و سیاسی برخوردار است و پیدایش تمدن‌های باستانی نظیر سان‌ها و مادها در دوره‌های پیش از تاریخ گواهی این ادعا است. کاوش‌های اخیر باستان‌شناسی در محوطهٔ مسجد کبود وجود تمدن و فرهنگ بیش از ۴٬۵۰۰ ساله را در این شهر به اثبات رسانده و در صورت کشف محل دژ (تاروئی تارماکیس) در محدودهٔ فعلی شهر تبریز بر اهمیت تاریخی آن افزوده خواهد شد. براساس نوشته‌های مورخان و جهان‌گردان در سده‌های بعد از اسلام، تبریز نه تنها از شهرهای مهم و معتبر آذربایجان، بلکه از شهرهای مهم کشور نیز بوده‌است. عبور جاده ابریشم از نزدیکی آن موجب شکوفایی اقتصادی و فرهنگی گردیده و ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجبات تغییر و تحول فرهنگ، تمدن و آداب و رسوم مردم این سرزمین گردیده و مقدمات ایجاد بسیاری از علوم، مکاتب، موسسات و نهادهای مدنی برای اولین‌بار در کشور را به ارمغان آورده‌است و نام شهر تبریز را به‌عنوان «شهر اولین‌ها» در کشور بلند کرده‌است. اولین مدرسه، اولین کتابخانه، اولین بیمارستان، اولین نشریه، اولین تئاتر، اولین بلدیه و... در این شهر بوده‌است. آثار باستانی و تاریخی متعدد نظیر ربع رشیدی، ارگ تبریز، مسجد کبود، بازار تبریز، کاخ شهرداری تبریز، ایل‌گلی، مقبرةالشعرا و ... در تبریز قرار گفته‌اند.
  2. بازار تبریز به عنوان یکی از مراکز بزرگ و مهم تجاری کشور از نادرترین بناهایی در سطح دنیا است که با چنین وسعتی به صورت سرپوشیده طراحی و اجرا شده است. ویژگی های ارجح معماری، الگوهایی برگرفته از معماری سنتی ایران و تغییر و نوآوری در آنها، بسیار کم نظیرند. تعدد و تنوع کاربری ها، نحوه سازماندهی فضاها (فضاهای مثبت و منفی)، شبکه معابر داخل بازار و اتصال به شبکه های شهری و غیره از نکات بسیار مهم بازار تبریز به شمار می آبند که همیشه در دوره های مختلف تاریخی و حتی در زمان معاصر نیز با انعطاف پذیری بالا جوابگوی بسیاری از نیازهای ساختاری و فضایی لازمه یک مرکز تجاری بوده است. کل مجموعه با اقدامات میراث فرهنگی استان و حمایت کسبه و اصناف به مرور زمان مورد مرمت واقع شده و هم اکنون با ساخت و ساز هایی که در اطراف بازار انجام شده با کارآیی نسبتا بالایی به زندگی خویش ادامه می دهد. البته مسائل حفاظتی و نگهداری بنا، به خصوص بعد از بازسازی، چندان شایان توجه نبوده و نیازمند توجه بیشتری است. بازار کنونی تبریز مربوط به اواخر زندیه ( یعنی از زلزله ای که در سال 1193 ه.ق روی داد) و عصر قاجار است و در زمان عباسی میرزا که تبریز ولیعهد نشین ودارالسلطنه کشور بود سراها و تيمچه ها و بازارهای عالی تازه ای در این مجموعه احداث شدند. اما بازار تبریز در دوره های مختلف تاریخی دستخوش تغییرات بسیاری بوده و مخاطرات بسیاری را از سر گذرانده است. در این مجال کوتاه سعی بر این است که بازار تبریز را نه از بعد معماری و متخصصان امر، بلکه از زبان مسافران و رهگذران تاریخ به تماشا بنشینیم و گذشته و حالات بازار را در دوره ها مختلف به بحث بگذاریم. تبریز به علت قرار گرفتن در سر راه شرق و غرب از بدو آبادی و آمدن به صورت یک شهر بزرگ، مرکز مبادلهء کالاهای بازرگانی کشورهای اروپائی و آسیائی بوده و خود نیز بنا به مقتضیات جغرافیائی محصولات کشاورزی و صنعتی فراوان داشته که به ا قصی نقاط دنیای آنروز صادر می گردیده و این معاملات ایجاب می کرده که بازارها و مراکزی برای مبادله و فروش کالاهای گوناگون شرقی و غربی داشته باشد.لذا اکثر موٌرخان و جغرافی نویسان و جهانگردان اسلامی و خارجی مطالب جالبی در بارهء کالاها و وضع بازرگانی و بازارهای تبریز نوشته اند؛ من می توان به خاطرات جهانگرد فرانسوی ژان شاردن «Jean Chardin» (1713م – 1643م) اشاره کرد: « ... تبریز شهر مستعد و بزرگی است. از نظر وسعت و استعداد دومین شهر ایران محسوب می شود. این شهر دارای 15000 خانه، 15000 دکان و مغازه، 250 مسجد، 300 کاروانسرا، 550000 نفر جمعیت دارد. در تبریز عمارات و قصور عالی ندیدیم، لکن بهترین و با شکوه ترین بازارهای آسیا را در این شهر یافتیم. دکان ها و حجره ها از هم مجزا بوده و در کوچه های دالان مانند دارز و پهن و بلند و سرپوشیده به بلندی 5 پا واقع شده اند که مجموعه آنها بازار را تشکیل می دهند و فوق العاده زیبا، خوش منظر و تماشایی است. این بازار قلب شهر را تشکیل می دهد، منازل و خانه ها در خارج بازار ساخته شده اند. انبوه جمعیت و اجناس بازرگانی که در بازار انباشته شده اند بسیار جالب و دیدنی بوده، به طور حیرت آوری ابهت و جلال بازار را نمودار می سازند» ابن بطوطه«Ebne Batute» نویسنده و جهانگرد مراکشی در سفرنامه خود ار وفور نعمت و عظمت بازارها به ویژه از بناهای تاریخی همچون عمارت «شنب غازان» و «ارک علی شاه»(1) به عنوان آثار منحصر به فرد دوره خویش یاد کرده و اذعان دارد که از دیدن بازار تبریز غرق حیرت و تعجب شده است. وی در بازدید از بازدید از بازار طلا و جواهر که در آن زمان «قیصریه» نام داشته است و در سال 1402 م(805 ه.ق) به فرمان شاه اوزون حسن بنا شده، چنین می نویسد: «وقتی به بازار جواهریان رفتم، بسکه از انواع جواهرات دیدم، چشمم خیره گشت. غلامان خوشگل با جامه های فاخر، دستمال های ابریشمین به کمر بسته پیش خواجگان ایستاده بودند و جواهرات را به زنان ترک نشان می دادند. زنان در خرید جواهر بیکدیگر سبقت می جستند» هم اکنون مرکز فروش طلا و جواهرات در بازار تبریز، بازار «امیر» نام دارد و از راسته طویلی از مغازه ها تشکیل شده است و در ضلع شرقی آن تیمچه امیر یکی از با شکوهترین تیمچه های مجموعه بازار تبریز به قرار دارد. بنای تیمچه را به میرزا محمد خان نظام زنگنه نسبت می دهند که در زمان نائب السلطنه عباس ولیعهد فتحعلی به مقام امیر نظامی رسیده است، یعد از گذشتن از تیمچه امیر وارد حیاط بزرگی با درختان کهن می شویم که بنایی دو طبقه در دورتادور حیاط شکل گرفته اند و شامل کارگاه های جواهر سازیند. راسته‌های معروف بازار تبریز عبارت‌اند از: بازارامیر، بازارکفاشان، بازار حرمخانه، راسته بازار، یمنی دوز بازار، بازار حلاجان، قیز بستی بازار، بازار کلاهدوزان، دلاله زن بازار، بازار صادقیه، بازارمسگران، بازار حاج محمد حسین، بازارمشیر، بازارچهء شتربان، بازار صفی، بازارچهء خیابان و چند بازار دایر و مرتب دیگر. بزرگ‌ترین گنبد بازار، گنبد تیمچهء مظفریه است که هم اکنون یکی از مراکز بزرگ فرش در ایران محسوب می شود. مادام دروتی اسمیت «Druti Esmit» از مستشرقان معروف فرانسه در سفری کهبه سال 1340 به تبریز داشته، در کتاب «خاطراتی از شرق» بازار تبریز را چنین توصیف کرده است: «... سقف بازار با طاق های آجری مرتبی پوشیده شده بود و در فواصل معین دارای روزنه های شیشه ای برزگی هستند که حتی در روزهای ابری نیز فضای تیره داخل بازار را روشن می سازند. همه جا تا چشم کار می کرد، مغازه بود. ما برای تماشا به راه افتادیم. قریب 50 دکان فقط کت و شلوار مردانه و لباس های دیگر و پارچه می فروختند. دهها مغازه کفاشی وجود داشت که روی هر سه دیوار آن ردیف های کفش به اندازه ها و شکل های مختلف آویخته شده بودند علاوه بر این اجناس و لوازم خانه نیز در بازار عرضه می شدند. پتوهای پشمی، زیلوهای زبر ترک،شیرینی، میوه و انداع ادویه در کیسه های دهان باز هوای بازار را معطر می ساختند...» بازار تبریز علاوه بر کاروانسراها، حجره ها، تیمچه ها، بازارچه ها، در داخل و یا در جنب آن چند مسجد و مدرسه طلاب بنا شده اند و مهمترین آنها مسجد جامع تبریز است که در دوران صفوی بر روی ویرانه های مسجد جامع زمان سلجوقیان بنا شده است؛ درازای مسجد 67 متر و پهنای آن به 14.5 متر می رسد. تزئینات کاشیکاری در این مسحد دیده نمی شود، فقط کتیبه های برجسته به خط ثلث عالی در 15 سطر مربوط به سال 1564 م نوشته استاد علاءالدین محمد تبریزی، خوشنویس دوران صفوی، به چشم می خورد. پی نوشت:جوادی، ش،تبریز و پیرامون،1350 پیش شماره سوم هفته نامه معماری نقش نو – علی خیابانیان
  3. گستره بافت شهری تبريز ، از دير باز به شماری محله تقسيم شده است . بی کمان شماره محدوده و نام محله ها ، طی تاريخ طولانی شهر ، بارها تغيير يافته است . برای نمونه يک جهانگرد ترک در سده 17 ميلادی ، تبريز را متشکل از يازده محله با نامهای زير می داند : دمشقبه ، پل باغ ، ميخواران ، زرجو ، شتربان ، ديک ، خيابان ، اميره قيز ، سرخاب ، چارمنار ، ری . ترديدی نيست که زرجو همان " ورجی " (ويجويه) است که به اين صورت نوشته شده است . اما دانسته نيست که کدام محله ها را در آن روزگار " پل باغ " ، " ميخواران " و " ری " می ناميده اند . در مقابل ، اين جهانگرد از محله های بسيار قديمی " چرنداب " ، " اهراب " ، "نوبر" ، " مهادمهين " ، نامی نبرده است . در هر صورت ، محله بندی بافت شهر ، از دوره زنديه به اين سو ، کم و بيش همان است که امروزه قابل شناسائی بوده و يک آرايش شعاعی از مرکز شهر رو به بيرون دارد . محدوده مرکزی شهر که مجموعه بازار ، ديوانخانه ، مسجد جامع و بافت پيرامون آنها را در درون باروی شهر در بر می گرفت . در جنوب رودخانه " ميدان چای " محله " چهار منار " ناميده می شد . تنها بخش کوچکی از محدوده درون بارو ، در لبه های شمالی ، غربی و جنوب غربی ، جزو محله های ديگر به شمار می رفت . بخش شمال رودخانه ، جزو محله شتربان بود و قسمت کوچکی در شرق آن نيز در محدوده محله " سرخاب " قرار داشت . در بخش غربی محدوده درون بارو ، کوی " راسته کوچه " قرار داشت که بخشی از محله " ويجويه " به شمار می رفت و در بخش جنوب غربی نيز کوی " ارمنستان " از محله"مهادمهين" قرار گرفته بود . به احتمال بسيار ، اين دروازه ها ، نقاط ورود و خروج محله های پيرامونی به محدوده مرکز شهر بوده اند و نه دروازه های ورودی و خروجی شهر . اين احتمال با توجه به اين واقعيت که بجز محله مرکزی " چهارمنار " ، همه محله های شهر در بيرون از بارو قرار داشته اند تقويت می شود . اهميت مجموعه بازار و نقش آن در موجوديت شهر از يک سو ، و قرار داشتن مجموعه ديوانخانه در بخش مرکزی شهر از سوی ديگر ، ضرورت ايجاد بارويی در پيرامون هسته مرکزی را موجه می نماياند . اما گفته شده است که در روزگار اوج رونق شهر در دوره ايلخانان ، هر محله داری باروی جداگانه بوده و باروی اصلی شهر نيز ، همه محله ها را در ميان می گرفته است . در همين زمينه ، جهانگردان به وجود ده دروازه (حمداله مستوفي) و شش دروازه (همان جهانگرد ترک پيش گفته) اشاره کرده اند . جهانگرد ترک ، شش دروازه شهر را اين چنين نام می برد : دروازه اوجان ، دروازه سروان ، سردرود ، دروازه شام غازان ، دروازه سرآو ، دروازه ري. از نام اين دروازه ها چنين برمی آيد که در بيرونی ترين حد شهر و در مبادی ورودی خروجی اصلی شهر قرار داشته اند . دروازه "اوجان" در شرق شهر بر سر راه تبريز _ اوجان قرار داشته ، دروازه " سرآو " که "سرو" نيز خوانده می شد و همان "سراب" امروزی است ، ورودی شمال شرقی شهر بوده ، دروازه "ري" در جنوب شرقی شهر واقع بوده ، دروازه"شام غازان" ورودی غربی شهر به شمار رفته و دروازه " سردرود" (ياسرد) نيز ، بر سر راه تبريز _ مراغه ( که از روستای سردرود می گذرد ) در جنوب غربی شهر قرار داشته است . به اين ترتيب می توان گمان برد که دروازه "سروان" نيز احتمالا" در شمال غربی شهر جای داشته است . بازتاب وجود باروهای جداگانه برای محله ها را در نام " ايکی قالاآراسی " به معنای ( ميان دو قلعه ) ، که هنوز هم در تبريز متداول است می توان ديد . به رغم دگرگونی های بسياری که در اثر اقدامات گوناگون در بافت شهری تبريز رخ داده ، نظام محله بندی تاريخی آن ، دست کم در حد کاربرد نام ها و وابستگی ذهنی شهروندان به محله ها و کوی ها ، هنوز کارائی خود را ازدست نداده است . در اين چارچوب ، در بافت شهری تبريز ، نه( 9) محل اصلی قابل شناسائی است . محله های همجوار اگرچه با مرزبندی مشخصی از هم جدا نمی شوند ، ساختار کالبدی آنها هنوز هم در شکل گذرهای اصلی و فضاهای شهری عمده و کوی های داخلی هر محله پابرجاست . باغميشه . در شرق شهر و بالای رودخانه قرار دارد . " بيلانکوه " ، " قله " ، " پل سنگی " و "ششکلان" از کوی های آن به شمار می روند . خيابان . بخش های واقع در جنوب رودخانه در شرق شهر که تا جنوب شرقی نطز می رسد . از کوی های آن می توان " مارالان " ،" غياث "(قياس ) و "کمش قيه" (دمشقيه) را نام برد . نوبر . بخش های جنوبی بافت شهر را در غرب " خيابان " در بر می گيرد . قسمت بسيار کوچکی از آن در پيرامون دروازه نوبر در درون بارو قرار داشته است و " مقصوديه " شناخته شده ترين کوی آن است . مهادمهين . بخش وسيعی از بافت شهری تبريز که در جنوب و جنوب غربی هسته مرکزی قرار دارد ، محدوده اين محله را تشکيل می دهد . کوی های متعددی مانند "چرنداب"( چهارانداب)، "ليلا" (ليل آباد) ، " اهراب " و" ارمنستان" بخش های آن به شمار می روند . قره آغا . گستره باغ ها و زمين های واقع در غرب شهر را در برمی گيرد بخشی از آن " کوچه باغ " ناميده می شود و در سمت غرب ، بخش های "خطيب " ، " آخوني"و " شام غازان " در محدوده آن قرار دارند . " درب گجيل " نيز بخش ديگری از محله بوده است . ويجويه . در شمال قره آغاج قرار دارد . بخش شرقی آن در داخل بارو قرار داشته و " راسته کوچه " ناميده می شود . بخش ديگر محله " سنجران " نام داشته و در سمت غرب به بخش های " چوست دوزان " ، "عموزين الدين" ، "همکاوار" (حکم آباد) و "جاميشاوا" (گاوميش آباد يا جمشيد آباد) می پيوندد . مينورسکی ذکر می کند که "سنجاران" نام يکی از دروازه های ده گانه باروئی است که قبل از باروی غازائی بر گرد تبريز بوده است . اميره خيز . بخش های شمال رودخانه ميدان چای را در سمت شمال غربی شهر در بر می گيرد . شتربان (دوچي) . بخش وسيعی از بافت شهری واقع در شمال رودخانه ميدان چای ، حد فاصل رودخانه و کوه عينعلی ، محدوده اين محله را تشکيل می دهد . بخش شمالی مجموعه بازار در بالای رودخانه ، به شکل ميدان صاحب آباد و بازارچه شتربان ، قسمتی از اين محله است که درون باروی شهر قرار داشته است . سرخاب . در شمال شرقی هسته مرکزی شهر در حد فاصل محله های شتربان و باغميشه قرار دارد . نام سرخاب که هم به کوه سرخ رنگ شمال شهر ( کوه عينعلی ) و هم به محله واقع در دامنه آن گفته می شود ، بی ترديد برگرفته از سيلابهای سرخ رنگی است که از کوه سرازير شده و با عبور از محله سرخاب ، به رودخانه می ريزد . گفته می شود که نام دوچی (شتربان)، به دليل سکونت بازرگانان ثروتمندی که بيشتر آنها دارای شتر برای حمل کالا بوده اند ، به اين محله اطلاق شده است . درباره نام "ميارميار" گفته ميشود حمدالله مستوفی نام قديم محله را به دليل مناری که برای روشنائی شبانه در مرکز محله قرار داشت ، "منارميان" و "نارميان" آورده و اين نام رفته رفته در گويش روزانه مردم به شکل ميارميار درآمده است . شماری از نام ها ، منسوب به اشخاص نامدار تاريخی است . برای نمونه "مقصوديه" بازمانده از عمارتی به همين نام است که از آثار مقصودبيگ بن حسن پادشاه آق قويرنلو بوده است . بنای محله "خطيب " به خييب تبريزی معروف به صدرالدين برادر تاج الدين تبريزی منسوب است . نام " دمشقيه" نيز بازمانده از باغ و عمارتی به همين نام است که توسط "بغدادخاتون" دختر "اميرچوپان" به نام برادرش "دمش خواجه" بنا شده بود . هرچند که دليل بسياری از نام گذاری ها ناشناخته است و معنای نام هائی مانند "گجيل" ، "اهراب" و برخی ديگر هنوز پنهان مانده است ، اما براساس نظريات محققانی چون دکتر يحيی ذکاء درباره شماری از اين نام ها توضيحاتی می توان ارائه داد ؛ مثلا" می توان گفت : نام های "مهادمهين" و "اميرخيز" و خاستگاه اصلی و شکل درست آنها آمده ، به اين نکته اکتفا می کنيم که شکل درست نام "مهادمهين" ، "مادمهين" به معنای جايگاه مادها است و نام "اميرخيز" نيز در اصل "اميره خيذ" به معنای کشتزار يا سبزه زار امير بوده که در تلفظ بومی نيز به همين شکل گفته ميشود . اما درباره نام هائی چون "ششگلان" ، "ليلاوا" ، "ويجويه" و "باغميشه" نظرياتی به شرح زير وجود دارد . 2 ششگلان . در دامنه های کوه سرخاب ، بر روی تپه ماهورهائی قرار گرفته است که با بريدگی های متعدد از هم جدا می شوند . در ميان اين بريدگی ها ، مردم با شاخ و برگ راه آب را بسته و با ايجاد آبگير ، آب را به کشتزارها هدايت می کردند . اين آبگيرها در زبان آذری قديم "سل" و آبی که از آن خارج می شد " سلاب" نام داشت . برای هدايت آب اضافی سل (آبگير) به رودخانه ، تقب هائی در زير زمين حفر شده بود که از زير اراضی محله سلاب های اضافی را به رودخانه می ريخت . اين نقب ها در زبان آذری قديم ، "کول" يا "کيل" ناميده می شد و هر يک از دو سل اصلی ياد شده ، دارای سه کيل بود . به اين ترتيب ، محله ششگلان که بر روی شش کيل قرار قرار داشت ، شش گيلان يا "شش کهلان" ناميده می شد و به مرور به "ششگلان" تبديل شده است . ليلاوا . آب قناتهای اصلی اين محله به دليل صاف بودن و جنس نيلی رنگ آبروها ، آبی بوده و از همين رو محله را "نيل آبه" ناميده اند . اين نام در گويش مردم ، رفته رفته به "ليلابه" و "ليلاوا" تغيير شکل داده است . ويجويه . اين نام که "ورجي" نيز گفته می شود ، در اصل "ورجويه" بوده است . بسياری از تبريزی ها ، حرف "ر" را "ي" تلفظ می کنند و به همين دليل نام "ورجويه" به معنای کنار جوی يا نزديک جوی در تلفظ روزمره به "ويجويه" تبديل شده است . باغميشه . اين نام در گويش تبريزی "باغمشه " گفته می شود . "مشه" در زبان آذری به معنای جنگل و بيشه است . باغ نيز در اصل "بغ" بوده که در زبان فارسی به مهنای خداست . بنابراين شکل درست اين نام ، "بغ ميشه" به معنای "بيشه زار خدا" بوده است که با توجه به وجود آتشکده "قله" پذيرفتنی می نمايد . نکته ای که در اينجا بايد يادآور شد استقرار شهر تبريز در زمی نای پست دره ای است که پيرامون آن را کوه های بلند فرا گرفته اند . در دوره پيش از اسلام ، اين دره و شهر تبريز با چهار آتشکده مشخص می شده است . سه تای اين آتشکده ها ، بر فراز کوه ها و بلندی های پيرامون مشرف به شهر قرار داشته اند : يک آتشکده بر "قله" واقع بوده است . آتشکده ديگر ، در کوه های "يانوق" در جنوب تبريز بود . نام" يانوق" که در زبان ترکی آذربايجانی ، به معنای سوخته و نيز روشن و در حال سوختن است ، بی ارتباط با آتشکده و آتش روشن درون آن نيست . سومين آتشکده ، بر فراز کوه "سرخاب" و در همان نقطه ای که در ميان عوام به مقبره "عون ابن علي" معروف است قرار داشت . پيشينه تاريخی "قله" و بخش های پيرامون آن که در دوره ای جايگاه عارفان و خداجويان بوده و به قله اخی سعدالين معروف بوده و محله پيرامون آن "بغاکوه" (واليانکوه و يا بيلانکوه امروزي) ناميده می شده است نيز در ارتباط با وجود احتمالی آتشکده در آن ، توجيه پذير تر می نمايد .
×
×
  • اضافه کردن...