رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'بابک صحرایی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. خشايار اعتمادی: همه ما مقصریم بابک صحرایی: موسيقي پاپ دوران آشفته‌اي را سپري مي‌كند. در چنين شرايطي تحليل وضعيت موجود براي رسيدن به راهكارهاي خروج از اين آشفتگي از اولين قدم‌هايي است كه مي‌بايست توسط خود اهالي موسيقي برداشته شود. اين ميزگرد حاوي نقطه‌نظرات سه خواننده‌اي است كه هم از خواننده‌هاي شاخص و تأثيرگذار موسيقي پاپ هستند و هم هر كدام در ژانر موسيقايي خود توانسته‌اند جريان‌هاي قابل اعتنايي را در موسيقي سالهاي اخير ايجاد كند. بابک صحرایی : موسيقي پاپ داخل كشور از نظر خوانندگي در سطح بسيار ضعيف و پاييني قرار دارد و تعداد خواننده‌هاي خوب امروز در كمترين حد ممكن قرار دارد. با توجه به اين وضعيت، يك خواننده خوب بايد داراي چه مشخصه‌هايي باشد؟ خشايار اعتمادي: يك خواننده در وهله اول بايد خوب خواندن را بلد بوده و از صداي خوبي بهره‌مند باشد. اما آن چه از منظر من مهم است اين نكته است كه يك خواننده بايد از گويش خوبي برخوردار باشد و به شكل مناسبي مبين آن مفهومي باشد كه در شعر نهفته است چون صدا، سليقه است. مثل گل، اين همه گل در دنيا براي سليقه‌هاي مختلف در نظر گرفته شده‌اند. ممكن است صداي يكي كسي را دوست نداشته باشيم و يا بالعكس. وقتي احساس جاري در يك ترانه با گويش و احساسي خوب به شكل درستي به مخاطب منتقل شود به نظر من آن خواننده، خواننده موفقي است. مخاطب بايد فكر كند تمام آنچه كه توسط خواننده بيان مي‌شود متعلق به خود مخاطب است منتها در اين لحظه از طرف خواننده در حال بيان است. مهمترين مطلب هم اين است كه خواننده آن چه كه انتخاب مي‌كند و مي‌خواند را به درستي بفهمد و شخصيت اول آن داستان بشود تا بتواند آن مفهوم را به درستي به مخاطب منتقل كند. رضا صادقي: به نظر من يك خواننده كسي است كه بيشتر از اینکه به فكر خواندن باشد بايد به فكر ماندن باشد. ضمن تعاريفي كه آقاي اعتمادي اشاره كردند مبني بر فهم كلامي كه دارد مي‌خواند. دوم تصويرسازي صوتي براي مردم است. بايد از آن كلامي كه لمس كرده براي مردم تصوير بسازد و اين تصوير را به روياي مردم منتقل كند. خواننده به جاي خواندن بايد به فكر ماندن باشد. تعارف نداريم، من بارها ديده‌ام نمكي‌اي كه از يك محله رد مي‌شود توانايي صدايش حداقل خيلي از من رضا صادقي بيشتر است. همه حرف من اين است كه خواننده در وهله اول بايد بفهمد كه چه مي‌خواند و دوم اينكه فكر نكند كه كار حرفه‌اي و خوب خواندن فقط مربوط به خوانندگي به روي صحنه است. روي استيج كه بايد خوب بخواني چون اگر بد بخواني مردم بلند مي‌شوند و مي‌روند و قبولت نمي‌كنند. پايين استيج بايد خوب بماني. خوب خواندن وظيفه تو است.اين را بايد براي خيلي‌ها تعريف كرد. خطابم به جوان‌هايي هم هست كه مي‌خواهند وارد اين عرصه بشوند. روي اسيتج و داخل استوديو تو بايد خوب بخواني ولي پايين استيج و بيرون از آلبوم و استوديو، تو بايد خوب بماني. همانطور كه خوب خواندن تو را مي‌شنوند، خوب بودن تو را هم باید ببينند. فرزاد فرزين: به نظر من خواننده بايد يك ايدئولوژي مشخصي هم داشته باشد. يعني جدا از صداي خوب و شرايطي كه براي خوانندگي لازم است بايد بداند كه اصلاً هدفش از خوانندگي چيست. نكته ديگر اينكه چه مي‌خواهد بخواند و چه چيزي را مي‌خواهد به مردم ارائه كند و به عقايد آنها اضافه نمايد. خيلي از خواننده‌ها هستند كه ممكن است بيايند و در برهه‌اي هم موفق بشوند اما اشعار و ترانه‌هايي را مي‌خوانند كه نه تنها سطحي و ضعيفند بلكه يك سري اثرات منفي و نادرستي را هم در باورهاي نوجوانان جامعه ايجاد مي‌كنند. يك سري كلمه‌هاي غلط و عبارت‌هاي اشتباه كه امكان دارد در بدترين جاهاي شهر هم استفاده نشود. به اين خوانندگي نمي‌گويند.خواننده بايد چيزي را بخواند كه مبتني بر باور خودش است از طرف ديگر بايد سطح فرهنگ جامعه را ارتقاء بدهد نه اينكه باري به هر جهت باشد و فقط فكر اين باشد كه شنيده بشود. در كنارش مسائلي كه دوستان اشاره كردند هم بسيار حائز اهميتند. بابک صحرایی : با توجه به توضيحات خوبي كه ارائه شد وقتي به عمر بيش از ده ساله پاپ داخل كشور نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم كه اکثر خواننده‌هاي فعال در اين عرصه داراي شاخص‌هاي ذكر شده نيستند،.دليل اين اتفاق را در چه مي‌بينيد؟ خشايار اعتمادي: ضمن تاييدي كه بر گفته شما دارم،‌ در آسيب‌شناسي يك معضل اين چنيني، نمي‌شود تمام مسائل را تنها به خواننده‌ها ربط و بسط داد. پذيرش اشتباه خيلي مهم است. فرهنگ اجتماع،‌ اليت‌سازي و رسانه‌ها خيلي مهم هستند. از فاخر بودن موسيقي زياد صحبت مي‌شود و هيچ‌وقت تعريف آنچنان درستي از آن ارائه نمي‌شود. تمام اين‌ها مي‌توانند در اين آسيب‌شناسي‌ها دخل و تصرف داشته باشند. اولاً اين را بگويم اين حق هر جواني است كه بخواهد وارد اين عرصه بشود. 15 سال پيش وقتي ما شروع به كار كرديم يك مقداري آن خواننده‌هايي که مقدم‌تر بر ما بودند شايد به نوعي از حضور ما احساس خوبي نداشتند و من نمي‌خواهم امروز يك چنين اتفاقی را تكرار كنم و يادم هست كه آن موقع چقدر نسبت به اين موضع‌گيری ها دلخور بودم. پس وظيفه من است كه الان اين حق را به هر جواني بدهم كه در هر برهه‌اي بخواهد خودش را مطرح كند. بايد به آنها تبريك هم بگويم كه براي عرضه كردن خودشان مي‌آيند قشنگ‌ترين و زيباترين راه كه همان پيوستن به قافله هنر است را انتخاب مي‌كنند. اما با توجه به صحبت فرزاد عزيز و در تأييد صحبت رضا صادقي عزيز، فقط به علاقه‌اي كه به اين كار دارند فكر نكنند و ببينند چقدر كاريزما و توانايي انجام چنين كاري را دارند. متاسفانه اين مسأله خيلي رعايت نشده. فقط صرفاً به اين خاطر كه شخص خواسته عرض‌اندامي در اين عرصه بكند.اين هم اشكالي ندارد. بعضاً در سياستگذاري های كلان موسيقي هم ما نمي‌توانيم دخل و تصرفي داشته باشيم. آن اليت‌بندي‌ها صورت نگرفته. رسانه حمايت آنچناني‌اي نكرده و نيامده براي فرهنگسازي در پذيرش اجتماع كار خوب را تعريف كند تا مخاطب اين قدرت تشخيص را داشته باشد. موسيقي پاپ نزديك به يك دهه و نيم است كه حضور خود را آغاز كرده و ناچار به يك سري از فراز و نشيب‌ها بوده است. همه ما جاي اشتباه داريم. چه به عنوان فعال در اين عرصه و چه به عنوان مخاطب. خيلي هم مسيرهايي براي حرفه‌اي شدن بچه‌ها ايجاد نشده. با وجود اينكه در حال حاضر گرد و غبار در اطراف موسيقي پاپ بلند شده اما من اين اميد را دارم كه با توجه به درايت و فهمي كه در مخاطبان و جامعه ري ما وجود دارد، اين گرد و غبار خواهد خوابيد و بالاخره مخاطب خواننده خوب را پيدا خواهد كرد. بابک صحرایی : به تأثير رسانه بر ارتقاء سطح موسيقي اشاره شد. نسل اول موسيقي پاپ تا حدي توانست از امكانات رسانه‌هاي رسمي به نحو مناسبي استفاده كند.اما خواننده های نسل های بعد چنینی امکانی نداشتند هرچند که خواننده‌هايي مثل رضا صادقي و فرزاد فرزين بدون استفاده از اين موقعيت هم توانستند به موفقيت‌هاي خوبی دست پيدا كنند. با توجه به اين دو اتفاق، چه تحليلي مي‌توانيم از تأثير رسانه‌هاي رسمي بر موسيقي داشته باشيم؟ رضا صادقي: دوستاني مثل آقاي اعتمادي كار ما را سخت كردند و در عين حال هم آسان نمودند. سخت از اين بابت كه ما در يك برهه‌اي از زمان ديديم كه موسيقي پاپ ناگهان وارد تلويزيون شد. با كارهاي خوبي هم وارد شد. آقاي اعتمادي، ناصر عبداللهي، محمد اصفهاني و حتي شادمهر عقيلي.همه خوب بودند. ما هم گفتيم با توجه به سختي‌هايي كه اين نسل تحمل كردند و با روحشان سختي‌ها و سنگ و كلوخ‌هاي اين راه را از ميان برداشتند پس بياييم و يك كار تازه‌اي انجام بدهيم و ريتم روز دنيا را با توجه به همان نگاه محترمي كه از نسل اول دريافت كرديم، وارد موسيقي پاپ كنيم. فكر هم مي‌كرديم كه بيشتر مورد توجه رسانه‌ها قرار مي‌گيرد. اما متاسفانه اين چنين نشد. از اين بابت است كه مي‌گويم كار ما سخت شد. بدون تعارف بگويم به عنوان مثال آقاي اعتمادي به خاطر سخت بودن شرايط آن روزها دچار خيلي خودسانسوري‌ها هم بوده‌اند. مطمئناً با خودش گفته‌اند بگذاريم كار انجام بشود، حالا در يك برهه ديگري مثلاً صداي گيتار را بالاتر مي آوريم. يا بالفرض در يك زمان ديگري مي‌آئيم "jaz" هم مي‌خوانيم. الان بگذاريم پاپ به شكل درستي اجرا بشود... خشايار اعتمادي: و در تعامل با شرايط روز. رضا صادقي: ما آمديم و به سمت موسيقي روز رفتيم و با يك «نه» بزرگ از طرف تلويزيون مواجه شديم. هميشه هم اين مسأله براي من جاي سئوال داشته كه كارهايي كه در حال حاضر از تلويزيون پخش مي‌شود در مقايسه با آن سالهاي اوليه شروع پاپ، واقعاً خنده‌دارند. خشايار اعتمادي: من نمي‌دانم سياست‌هاي رسانه ملي در يك مقطعي به كجا رسيد كه باعث شد بازخوردهاي خيلي بدي براي موسيقي داخل كشور داشته باشد. درست زماني كه صدا و سيما volumeاش را روي موسیقي داخل كشور بست، روي موسيقي‌هايي با اشعار پيام‌دار و موقر، اين مسأله با هجمه رسانه‌هاي خارج از كشور مصادف شد كه به صورت ماهواره‌اي به خانه‌هاي مردم سرازير شدند. به اين ترتيب 3 اتفاق خيلي بد حادث شد. يكي اينكه اين شبكه‌ها ذوق و علاقه و سليقه مردم را به سمت خودشان بردند. دوم اينكه در لواي موسيقي‌هايي كه پخش مي‌كردند آسيب‌هاي اجتماعي زيادي را وارد خانواده‌ها كردند كه دور از هويت مردم بود و بدتر از همه اينكه نسل سوم موسيقي عمدتاً از ماهواره‌ها براي خود سمبل‌سازي كردند. حتي نوع پوشش و گفتار و رفتارشان هم تحت اين تأثير قرار گرفت. مهم‌تر از همه اينكه وقتي صدا و سيما حمايتش را از روي موسيقي خوب، كلام‌هاي خوب و صداهاي خوب برداشت، موسيقي‌هايي كه در ضعيف‌ترين سطوح ترانه و موسيقي و اجراي خواننده تهيه مي‌شدند معرف موسيقي داخل كشور به دنيا شدند. كليپ‌هايي كه به همراه اين موسيقي‌ها و ترانه‌هاي ضعيف از ماهواره پخش شدند و آن طرف آبي‌ها فكر كردند موسيقي داخل كشور همين است كه در ماهواره‌ها مي‌بينند. رضا صادقي: متاسفانه يك شرايطي كه مي‌توانست «نعمتي» براي موسيقي پاپ داخل كشور باشد كه بعداً تبديل به يك «نكبت» شد، وجود يك سري كانال‌هاي ماهواره‌اي بودند كه در داخل كشور مشغول به فعاليت شدند. يك اتفاقي كه مي‌توانست منجر به معرفي موسيقي واقعي داخل كشور به دنيا بشود. اما تبديل به يك نكبت شد. چرا كه فقط مختص پخش موسيقي‌هاي ضعيفي شد كه به هيچ‌ عنوان در شأن منِ ايراني حافظ‌شناس نبودند. منِ نوعي شايد حافظ هم نخوانم اما شعر امثال حافظ بخشي از فرهنگ من است. كلام و ادب محترم جزئي از كلامي است كه با پدر و مادر و خواهرم صحبت مي‌كنم. پخش اين موسيقي‌ها و كلام‌های ضعيف باعث شد خيلي‌ها بگويند پس پاپ داخل كشور اين است و بهانه‌اي شد كه بهايي به موسيقي پاپ ندهند. بابک صحرایی : بسته شدن volume موسيقي پاپ در صدا و سيما، به قول خشايار اعتمادي، باعث شد خواننده‌ها به سمت موسيقي زيرزميني و شبكه‌هاي ماهواره‌اي و به طبع آن موسیقی سطحی سوق داده شوند.چه تحلیلی از این اتفاق دارید؟ فرزاد فرزين: ضمن تأييد سخنان رضا و خشايار عزيز، ما در خيلي از مواقع از موسيقي فاخر صحبت مي‌كنيم. از نگاه من موسيقي فاخر و غير فاخر نداريم.این کلام یک موسیقی است که فاخر بودن یا نبودن آن را مشخص می کند.ريتم از اجزاء تشكيل‌دهنده تمام موسيقي‌هاست و اين كلام است كه باعث تغيير افكار برخي از مخاطبان موسيقي مي‌شود و نوع گويش آنها را تغيير مي‌دهد. در مورد صحبت شما بايد بگويم من در شرايطي قرار گرفتم كه همين شرايط باعث شد روند حركتي‌ام را تغيير بدهم. من و يك سري از بچه‌ها آن 6، 5 سال پيش وقتي آلبوم مجازمان آماده انتشار شد، به يك شبكه ماهواره‌اي كه آن زمان با مجوز كار مي‌كرد كليپ داديم. حرف رضا دقيقاً اينجا سنديت پيدا مي‌كند. آن زمان شرايط در يك مقطعي شرايط خوبي شد. حتي من با رضا هم كه از من قديمي‌تر و موفق‌تر هم بود كار مشتركي را انجام داديم كه كار موفقي شد و خيلي خوب ديده و شنيده شد. در تمام دنيا، موسيقي بدون تصوير تقريباً هيچ معناي خاصي ندارد و از ابتداي تهيه يك موسيقي به كليپ آن فكر مي‌كنند. در آن شرايط به خاطر نبود مديريت و حمايت مناسب، كار به دست افرادي افتاد كه صلاحيت يا توانايي اداره آن را نداشتند. در صورتي كه چنين شبكه‌اي كه داراي مجوز هم بود بايد توسط خود مسئولان مديريتي موسيقي اداره مي‌شد كه كار به جايي نرسد كه شبكه پول بگيرد و به عنوان مثال يك كليپ نامناسبي را پخش كند. شرايط به گونه‌اي پيش رفت كه ديديم اين وضعيت به آينده كاري ما لطمه خواهد زد. كه اين اتفاق هم افتاد. ما هر چه تلاش كرديم كه كليپ‌هاي ما از اين شبكه‌ها خارج شوند كسي گوشش بدهكار نبود. اين مسأله هم بود كه در طي تقريباً 2 هفته، ناگهان تمام خواننده‌هايي كه مجاز بودند زنگ زدند و خواستند كه ديگر كليپشان پخش نشود. طبيعتاً آن شبكه نابود مي‌شد و به همين خاطر قبول نكردند. در نتيجه دودش به چشم امثال من رفت و من و رضا و يك سري ديگر از دوستان يك زمان زيادي نتوانستيم كار كنيم. البته خروج از اين شبكه‌ها به نفع ما شد اما سوءمديريت صورت گرفته در آن زمان باعث شد شبكه‌هايي كه مي‌توانستند به موسيقي داخل كشور كمك كنند، به دشمن اين موسيقي تبديل شدند. مسأله ديگر اينكه آن موسيقي‌اي كه در طي 6، 5 سال گذشته توسط مردم، چه داخل و چه خارج از كشور، ديده و شنيده شده موسيقي‌اي بوده كه از شبكه‌هاي ماهواره‌اي پخش شده و چون مديريتي هم روي آن صورت نگرفته، سطحي‌ترين و ضعيف‌ترين كارهاي توليد شده در داخل از طريق اين شبكه‌ها پخش شده‌اند و نتيجه‌اش اين شده كه در تمام دنيا گفته مي‌شود كه ايران داراي بدترين خواننده‌هاست. بابک صحرایی : بحث سوءمديريت از يك سو و عدم حمايت رسانه‌هاي رسمي از سوي ديگر كاملاً صحيح است. اما اين اتفاق هم وجود داشته كه در بطن موسيقي ما هم اكثر خواننده‌ها كوچكترين آشنايي‌اي با بديهي‌ترين اصول موسيقي نداشته‌اند و اينطور نبوده كه موسيقي ما سرشار از خواننده‌هاي خوب باشد و حمايتي از آنها صورت نگيرد.این ضعف همه گیر چه دلایلی می تواند داشته باشد؟ رضا صادقي: به نظر من يكي از مقصران اين اتفاق، اهالی جرايد هستند. خيلي بي‌تعارف مي‌گويم. در ميان اهالي جرايد هم يك نگاه ايده‌آل وجود دارد و هم يك نگاه ناآگاهانه و بدون تحقيق. عذر مي‌خواهم مثل خيلي از ترانه‌سراها و آهنگسازهايي كه بدون داشتن شناخت مناسبي از يك خواننده و حتي شنيدن صدايش، به او شعر و آهنگ مي‌دهند. اينكه مي‌گويم قسمتي از جرايد محترم ما در پيش آمدن اين شرايط مقصرند اين است كه به عنوان مثال يك عكسي از يك جواني چاپ مي‌شود كه به قول آقاي اعتمادي حق هم دارد كه بخواهد خودش را مطرح كند اما نمي‌دانيم كه كيست و از كجا آمده است و به قول فرزاد چه هدفي از خواننده شدن دارد. اصلاً مي‌خواهد بخواند كه به كجا برسد؟ براي چه كساني بخواند؟ ولي ما مي‌بينيم كه در يك مجله‌اي به وفور از او حمايت مي‌شود و حرف زده مي‌شود. هنوز آلبوم ندارد اما مصاحبه مي‌كند. عكسش حتي به روي جلد مي‌آيد. يك زماني عكسِ روي جلد تعريف داشت مثلاً مي‌گفتند طرف يك قابليت‌هايي دارد و مردم يك نگاهي به او دارند و حالا براساس اين وضعيت عكسش به روي جلد مجله هم زده شد. ولي من عكس‌هايي را به روي جلد مجلات مي‌بينم كه داراي هيچكدام از اين شرايط نيستند. مني اين حرف را مي‌زنم كه كارم و عشقم موسيقي است و به قول پويا نيك‌پور ما هزينه اين موسيقي را از زندگي‌مان مي‌دهيم نه از جيبمان، از عمرمان مي‌دهيم نه از جيبمان. اين اتفاقات اين دسته از افراد را به اين باور مي‌رساند كه واقعاً خواننده‌اند و تصميم به انتشار آلبوم مي‌گيرند. من اين اتفاق را به چشم ديده‌ام كه آلبومي بعد از نهار يك استوديو ساختنش شروع شد و ساعت سه و نيم شب تمام شد. يك آلبوم كامل. الان هم كه خدا را شكر انقدر نرم‌افزارها و soft wareهاي مختلفي آمده كه به خواننده كمك مي‌كند و حتي به عنوان مثال براي تحرير خواننده هم soft ware آمده. آلبومي به اين شكل توليد مي شود و طرف مي‌گويد عكسم هم كه در مجله‌ها چاپ مي‌شود و 4 نفر هم كه من را مي‌شناسند پس من خواننده‌ام. يعني فقط با پول دادن عكسش را در مجله‌اي چاپ كرده، با پول دادن و كمك نرم‌افرازها آهنگي خوانده و هيچ نشاني از يك تفكر درست در او نمي‌بينيم يا اصلاً تفكرش براي ما مشخص نمي‌شود. در صورتی كه ما در اينجا در تمام عرصه‌هاي موسيقي چهره‌هاي تواناي زيادي را در اختيار داريم كه ستاره‌هاي خانه نشينند و بسياري از نام‌هاي مطرح موسيقي ايراني خارج كشور دست به دامان آهنگسازها و ترانه‌سراهاي داخل كشور هستند براي اينكه بتوانند كار بهتري انجام بدهند. جالب است كه بعد هم گفته مي‌شود كه اهالي موسيقي داخل ايران حرفي براي گفتن ندارند. آقا تو حرفي كه داري مي‌زني از من است. از مني كه داخل اين مملكت زندگي مي‌كنم ولي در بيرون از ايران گفته مي‌شود كه موسيقي ما داراي بدترين خواننده‌هاست. فرزاد فرزين: در ادامه صحبت رضا باید بگویم كه يكي از دلايلي هم كه مي‌گويند ايران داراي بدترين خواننده‌هاست اين است كه در جايي كه بايد برخوردي صورت بگيرد، برخورد نمي‌شود و جايي كه نبايد تنگ نظري بشود، تنگ‌نظري صورت مي‌گيرد. بايد باور كنيم كه خوانندگي تبديل به يك تب شده است. يك زماني بود كه همه مي‌خواستند بازيگر شوند، الان دوره‌اي است كه همه مي‌خواهند خواننده شوند. هر كسي هم به راحتي هر چه تمام‌تر و در اوج ضعف و ناتواني مي‌تواند خواننده شوند. البته اسماً خواننده مي‌شوند وگرنه در اصل فرسنگ‌ها با خواننده بودن فاصله دارند. با دويست هزار تومان يك آهنگ مي‌خرند و منتشر مي‌كنند. مبلغي كه واقعاً براي تهيه يك قطعه ناچيز است. حتي گاهي با خود من هم تماس گرفته‌اند که ما يك استوديو داريم و 2 ماهه برايتان يك آلبوم 10 تراكي جمع مي‌كنيم و مثلاً 7 ميليون تومان مي‌گيريم. يعني قطعه ای 700 هزار تومان براي ترانه و ملودي و تنظيم.يك جواني هم كه خبري از اوضاع موسيقي ندارد و نمي‌داند كه این ارزان بودن در اغلب اوقات به خاطر ضعيف بودن كار است، ناآگاهانه وارد اين جريان مي‌شود. به قول يكي از بچه‌هاي موسيقي كه مي‌گفت «برو پول توجيبي‌ات را از بابات بگير بيا من با همان مبلغ برايت يك آهنگ مي‌زنم». نوجوان كه دنبال آن اصليت خوانندگي نيست. تنها دچار آن تب خوانندگي شده است. اينكه آهنگي بخواند و او را بشناسند و هنر و ديگر مسائل مربوط به آن اصلاً برايش مهم نيست. حالا آنجايي كه بايد برخورد بشود و نگذاريم كه اين اتفاق به راحتي شكل بگيرد و هر كسي به راحتي بتواند در اينجا زندگي كند و كار غير مجاز انجام دهد، برخوردي انجام نمي‌شود. غيرمجاز منظورم فقط موسیقي زيرزميني نيست منظورم نوع عرضه موسيقي است. رضا صادقي: يعني موسيقي غيراخلاقي... فرزاد فرزين: بله. يعني رفتن به سمت موسيقي غيراخلاقي. غير از اينكه موسيقي‌اش موسيقي ضعيفي است و كلام زشتي به روي آن است و اثر منفي روي جامعه مي‌گذارد، كليپي هم كه براي آن مي‌سازد نامناسب و مغاير با عرف جامعه است. كاري ندارم كه چه چيزهايي الان چارچوب است.يك آدم ايراني، يك آدمي كه غيرتي است و روي مسائل فرهنگي كه از قديم در ايران وجود داشته حساسيت دارد، نمي‌تواند خيلي از اين شكسته شدن عرف‌هاي فرهنگي را بپذيرد. اينكه مثلاً يك خانمي در كليپ كسي كه در ايران زندگي مي‌كند بدون حجاب ظاهر مي‌شود. چيزي كه در خون ما نيست و يك چنين پوششي و اين نوع كليپ با آن كلام مبتذلي كه اشاره كردم، باعث مي‌شود هيچ پدر و مادري دوست نداشته باشد كه بچه‌اش به آن نگاه كند. ما اينجا برخورد نمي‌كنيم، محدود نمي‌كنيم و در نتيجه روز به ‌روز تعداد اين كارها بيشتر مي‌شوند.بدتر مي‌شوند. از آن طرف هم در رسانه ملي مي‌آييم جلوي خواننده‌هايي كه به صورت مجاز فعاليت مي‌كنند را مي‌گيريم و محدودشان مي‌كنيم. نتيجتاً آنهايي كه از طريق همان تب خوانندگي وارد موسيقي مي‌شوند و بدون آنكه اصول هنري موسيقي برايشان ارزشي داشته باشد كارشنان را ارائه مي‌كنند، مطرح هم مي‌شوند و مثل يك ستاره پوشاليِ در جامعه هم به زندگي‌شان ادامه مي‌دهند و فكر هم مي‌كنند كه موفقند. از آن طرف كساني كه براي كارشان زحمت مي‌كشند و يك سري ايدئولوژي و عقيده خاصي در خوانندگي دارند و مجاز هم هستند آنجا كه بايد تحت حمايت قرار بگيرند، تنها مي‌مانند و تبليغي برايشان انجام نمي‌شود. منظورم از تبليغ بيلبورد زدن نيست. مردم چهره من نوعي را كه مي‌شناسند. مهم شنيده شدن كارهاي ما است. موسيقي بايد شنيده بشود تا شنونده را جذب كند. مثلاً اگر رضا صادقي يك كليپ داشته باشد و اين كليپ روزي حتي يك بار از رسانه‌ها پخش شود فكر كنيد كه چقدر مي‌تواند به ماندگاري و شنيده شدن آن كار كمك كند و نتيجتاً به خواننده‌اي كه اين كار را تهيه كرده كمك مي‌شود. ما مي‌آييم اين بخش را محدود مي‌كنيم و سليقه‌اي برخورد مي‌كنيم حتي نمي‌توانم بگويم سليقه‌اي چون فكر نمي‌كنم كلاً بيشتر از 5، 4 خواننده پاپ در رسانه ملي فعاليت داشته باشند. اتفاق كلي‌اي كه مي افتد همين وضعيت حال حاضر موسيقي است. ادامه در پست بعدي...
×
×
  • اضافه کردن...