جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'انعطاف پذیری'.
7 نتیجه پیدا شد
-
چکیده: عرصه تحولات عظیم در جوامع نیازمند بستر سازی و متناسب سازی جامعه برای پذیرش انواع تغییرات است.از آنجایی که این تحولات در مدت زمان کوتاهی اتفاق می افتد و تاثیر بسزایی در تمامی ابعاد جامعه دارد،تحولات عظیمی را در زیرساخت های جوامع و نحوه زیست افراد جامعه به وجود می آورد.لزوم پیش بینی این تغییرات در برنامه ریزی برای زندگی انسان ضروری است.این نوع نگرش در برنامه ریزی در معماری نیز الزامی است،زیرا این تحولات،تغییرات عمده ای در الگوهای رفتاری و نحوه استفاده از بنا پدید می آورد.از طرفی رضایتمندی انسان امروز و درک وی از زیبایی به همراه کارآمدی بسیار با اهمیت است.این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی فضاهای انعطاف پذیر و ضرورت به کارگیری این فضاها همگام با تحولات سریع جامعه پرداخته است.استفاده از فضاهای انعطاف پذیر با نحوه نگرش انسان امروزی که در ان صرفه اقتصادی و زمانی نقش بسزایی در ابعاد مختلف برنامه ریزی برای نحوه زندگی و تغییر الگوهای رفتاری نسبت به مکان دارد.می تواند پاسخگویی همزمان به نیازهای مختلف رفتاری در طی زمان باشد و هم چنین هویت مکان را براساس ادراکات زیبایی شناسانه انسان امروز برآورده سازد. مشخصات مقاله:مقاله در 8 صفحه به قلم رضا افهمی(استادیار گروه پژوهش هنر،دانشکده هنر و معماری،دانشگاه تربیت مدرس)،مصطفی علیزاده(دانشجوی کارشناسی ارشد معماری،دانشگاه آزاد اسلامی،واحد کرمان)،منبع کتاب ماه هنر شماره 173،بهمن ماه 1391 دانلود مقاله
-
- 3
-
- فضاهای انعطاف پذیر
- فضای متغیر
- (و 7 مورد دیگر)
-
دانلود انعطاف پذیری معماری مسکن در عصر تحولات جمعیتی
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات معماری
چکیده: همواره با گذشت زمان،فرسایش پوسته ی خارجی ابنیه امری کاملا طبیعی و قابل رویت به نظر می آید.در حالی که با کمی توجه در خواهیم یافت که توامان با این پوسته خارجی،عملکردها و نوع استفاده از فضاها نیز از این فرسایش در امان نیستند.تغییر الگوهای رفتاری با گذشت زمان و عدم توجه به این تغییر پذیری باعث ناکارآمدی و حذف برخی از این فضاها در بنا می شود.اهمیت انعطاف پذیری و پاسخ گویی زمانی مشخص می شود که شاهد تحولات و نوسانات شدید ساختار جمعیتی هستیم.در پی این تحولات میزان تقاضا و تنوع کاربری ها نیز متغیر هستند.پیشرفت سریع جوامع و تغییرات نحوه ی زیستن در دوره ی زمانی کوتاه نیز شدت این تغییرات در نحوه استفاده را افزایش می دهد.ناسازگاری بنا با عملکردهای جدید علاوه بر ناپایداری باعث هدر دادن هزینه و انرژی گزاف ملی در حوزه ساختمان می شود که سهم عمده ای در زیرساخت های اقتصاد کشور دارد.توجه به این مساله که آیا می توان با اعمال فضاهای منعطف در بنا به راه کار مناسبی در طراحی با توجه به تنوع نیاز و تعییرات در طی زمان دست پیدا کرد امری مهم است.شناخت راهبرد انعطاف پذیری و بررسی امکان استفاده ی آن ها در طراحی در جهت توسعه پایدار از اهداف این مقاله است.این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مفهوم انعطاف پذیری و چگونگی استفاده از این اکان در راستای تغییرات جمعیتی پرداخته است.در نهایت پذیرش این امکان منجر به ایجاد فضایی بالفعل و بالقوه برای نیازهای متنوع به وسیله انعطاف پذیری راه حلی مناسب باشد. مشخصات مقاله:مقاله در 10 صفحه به قلم رضا افهمی(استادیار دانشکده هنر و معماری،دانشگاه تربیت مدرس)،مصطفی علیزاده(دانشجوی کارشناسی ارشد معماری،دانشگاه آزاد اسلامی واحد بم) منبع مجله کتاب ماه هنر شماره 177 خرداد ماه 1392 دانلود مقاله- 1 پاسخ
-
- 1
-
- فضای متغیر
- فضای نیمه ثابت
-
(و 5 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
1- مقدمه از مهمترين وظايف مديريت منابع انساني جذب و بكار گيري افرادي است كه بهترين بازدهي را در مجموعه كاري داشته باشند. در اين راستا اقداماتي صورت ميگيرد كه براي افراد تازهوارد با مصاحبه و آزمونهاي مختلف از قبيل آزمون مهارت1 و آزمون طبي2 انجام ميشود تا افرادي كه داراي شرايط مطلوب براي شغلهاي از پيش تعيين شده هستند مشخص گردند. پس از طي اين مراحل مرحله گزينش بسيار سرنوشتساز خواهد بود تا از بين افرادي كه تمامي آنها دست كم از حداقل شرايط3 برخوردار هستند مناسبترين گزينه انتخاب شود. در اين مقاله مؤلفههاي گزينش افراد را فارغ از نوع سازمان و تخصص فني با شرايط كلي و فرا گير بررسي ميكنيم. 2- انضباط هماهنگي موجود بين افكار؛ گفتار و كردار يك فرد ميتواند مشخصهاي از انضباط وي باشد. هر چه تناسب بيشتري بين اين مؤلفهها برقرار باشد فرد مورد نظر داراي سازماندهي شخصيتي مطلوبتري خواهد بود و بازده بيشتري خواهد داشت. 2-1- تصميم گيري مقدار شناخت يك فرد از قابليتهاي خود زمينهاي خواهد بود تا در صورت نياز به تصميمگيري بتواند با ايجاد يك مجموعه اطلاعات – قضاوت درستي را انجام دهد كه در صورت بروز اين قضاوت از مرحله فكر به عمل منجر به اتخاذ تصميم خواهد شد لذا لازمه يك تصميم درست منبع اطلاعات و داشتههاي درست ميباشد. حال در اين شرايط فرآيند تطبيق مسائل ذكر شده با شرايط پيراموني و اقدام فرد اهميت تصميم گيري را مشخص مينمايد كه در صورت عدم هماهنگي بين افكار و گفتار و افعال شخص پيامدهاي نامطلوبي را براي يك سيستم در بر خواهد داشت. 2-2- هدفمندي هدفمندي يك فرد در مجموعه نشاندهنده وجود برنامه است كه حداقل شرط لازم براي يك برنامه وجود طرح و نظم در اجرا ميباشد. فرد هدفمند شناخت نسبي درستي از مجموعه پيراموني خود دارد و مقصدي را براي خود مشخص نموده است كه با توجه به مسير انتخابي او ميتواند از هدف او اطلاع پيدا كرد. مجموعه اهداف يك فرد در مسائل گوناگون مهمترين مؤلفه آرمانهاي شخص ميباشد كه معمولا منشاء نياز يا آرزو دارند. 2-3- تحليلگري با جمع نمودن شرايط تصميم گيري و مسائل موجود در هدفمندي نياز به بررسي موضوع زمان – مكان و موقعيت ميرسد كه در هر شرايط چگونه بايد پيش رفت؟ اين چگونگي با سازماندهي عوامل مختلف مشخص خواهد شد. انبساط اين موضوع در تمام طول برنامه نياز به تحليل هميشگي سيستم دارد تا در تلفيق متغيرها تصميم اتخاذ شده و هدف نهايي براثر عدم نظم فكري يا كرداري تعطيل نشود. 3- جمعپذيري انسان موجودي است اجتماعي كه خود به تنهايي قادر به تأمين نيازهاي روحي و جسمي خود نيست و الزاماً در جمع همنوعان خود زندگي ميكند پس مجموعهاي از انسانها كه با او زندگي مي كنند بايد به نيازهاي يكديگر پاسخگو باشند و مجموعه كاري نيز از اين امر نمي تواند جدا باشد. 3-1- مشاركت مشاركت فرد در كار گروهي نشاندهنده حس اجتماعي بودن اوست و بيانگر توانايي شخص در قبال ارتباط با ديگران است. لذا در مجموعه هايي كه تقريباً هر كاري به صورت تيمي انجام ميشود وجود چنين اشخاصي مفيد است چرا كه ميتواند به عنوان عضو فعال در تيم حضور داشته باشد. 3-2- مسئوليت پذيري فرد اگر چه در مجموعهاي از همكاران مشغول كار ميباشد ليكن شخصا مسئوليت خاصي را به عهده گرفته كه با انجام صحيح و به موقع وظيفه خود موجب پيشرفت مجموعه خواهد بود. اين حس مسئوليت پذيري معمولاً به عنوان ويترين شخصيت كاري افراد ميباشد و عدم وجود چنين حسي در يك كارمند موجب بروز خسارات بسياري ميگردد كه معمولاً كل مجموعه بجاي شخص بهاي آن را خواهد پرداخت. 3-3- هماهنگي با توجه به مشاركت و مسئوليت پذيري در كار جمعي بايد هماهنگي نيز با ديگر اعضاي مجموعه وجود داشته باشد. افرادي كه ميتوانند بين خود و ديگر همكاران هماهنگي ايجاد نمايند افراد جمعي و قابل اعتمادي ميباشند. هماهنگي نياز به درك درست از وظايف ديگر اعضاي مجموعه دارد كه اين درك گاه فرد را مجبور به كنترل سرعت كار يا تسريع و حتي كمك به ديگر اعضاء ميكند. لازمه پيشرفت يك سيستم به لحاظ كيفي هماهنگي بين تك تك اعضاء ميباشد. 4- مديريت بحران مديريت بحران بدين معني است كه سيستم كاري بنا به دلايلي مشخص و يا نامشخص از حالت عادي خارج شده و نياز به به بهبود و بازگشت به حالت اوليه دارد كه در اين شرايط گاه مجبور به توقف روند كار ميشويم و در بعضي مواقع شرايط اين اجازه را نخواهد داد و فرد مجبور است در حين انجام كار بحران را رفع نمايد. 4-1- تجربه تجربه بسياري از مشكلات را حل مينمايد. بطور كلي تمايل داريم در هر كاري انسان باتجربهاي مشكل ما را حل كند يا ارائه پيشنهاد نمايد. و اين امر بسيار معقول است چرا كه انسان با تجربه در جريان كار با استفاده از آموزههاي گذشته و عدم اشتباه دوباره ميتواند مسير صحيح را شناسايي نمايد و از درصد خطاي حداقل برخوردار باشد. البته تجربه به معناي صرف گذشت زمان در انجام كار نيست. فرد با تجربه را با توجه به مشكلات پيش آمده و راهكارهاي ارائه شده از طرف وي ميتوان شناسايي كرد. استفاده از تجربه ديگران به معناي تكرار موفقيت يا شكست ديگران نيست بلكه استفاده از بهترين ابزار است. 4-2- شبيهسازي در صورت بروز بحران افراد خلاق و با هوش معمولاً راهكارهايي جديد و دور از ذهن ارائه ميدهند كه با كمي افزايش درصد ريسك نتيجه بخش خواهد بود. اين خلاقيت ناشي از ذهن آنهاست كه با شبيهسازي مسائل پيش آمده و الگوهاي متفاوت قبلي و تحليل سريع اين موضوع به راهكارهاي قابل اجرا تبديل خواهد شد. اين افراد هميشه خواهان راههاي تازه بوده و زاويه ديد آنها به مسائل با افراد عادي بسيار متفاوت است. 4-3- سرعت عمل در برخورد با هر مسئلهاي سرعت حل آن بسيار مهم است. عواملي از قبيل تجربه و خلاقيت فردي درصد بسياري از سرعت عمل را تشكيل ميدهد كه در صورت داشتن اطلاعات نسبي يا كافي از وضعيت و شرايط بحران و استفاده از دو بازوي تجربه و خلاقيت ميتوان يك بحران را كنترل و در نهايت مهار نمود. حال با توجه به تحليل يك فرد از دادهها و طرز استفاده او از ابزارهاي رفع مشكل ميتوان به توانايي فرد در اداره يك بحران پي برد. 5- تسلط تسلط يك فرد بر كاري كه انجام ميدهد ناشي از عوامل مختلفي است كه هر چه اين عوامل از مستندات بيشتري برخوردار باشد انجام كار با حداقل خطا و در كمترين زمان ممكن و با بهترين كيفيت انجام خواهد شد. 5-1- كنترل مهمترين عامل تسلط بر انجام كار كنترل آن ميباشد. كنترل يك فرايند، يعني اينكه در هر لحظه و شرايط عامل تأثير گذار فرد باشد و بتواند با پيشبينيهاي لازم و اقدام مناسب خود مجموعه را در مسير مشخص شده نگاه دارد. رفتارهاي انفعالي بيشتر ناشي از عدم تسلط برموضوع و نداشتن كنترل بر فرايند است. افرادي كه كنترل خوبي بر كار خود دارند دائما از جزئيات كار با خبر بوده و در صورت شركت در كار گروهي دليل انجام يا عدم انجام هر كاري را به ديگر اعضاء توضيح ميدهند. 5-2- انتخاب انتخاب چگونگي اجرا و يافتن راه كار مناسب از ميان چندين راه مشخص نشان دهنده تسلط فرد برموضوع ميباشد. افرادي كه از حداكثر امكانات و ظرفيتها براي حل يك مسئله استفاده ميكنند در صورت قرار گرفتن در موقعيتهاي مديريتي معمولاً مديراني هزينهبر خواهند بود چرا كه براي اداره يا حل هر مسئلهاي از حداكثر افراد و امكانات استفاده ميكنند و بالعكس انتخاب روشهاي مناسب كه نياز به كمترين افراد و حداقل هزينه را دارد مشخصه بسيار مناسبي براي يك مدير ميباشد. اين گونه مديران معمولاً راهكارهايي ارائه ميدهند كه كليه اجزاي سيستم احساس وجود ميكنند. در مراتب پايين تر نيز شخص با انتخاب راه كار مناسب و با ديد كلان نگري در سطح كل مجموعه از بهترين نتيجه بر خوردار ميگردد. 5-3- انعطاف پذيري انعطاف پذيري يعني اينكه بتوانيم متغيرهاي ايجادشده توسط خود را با متغيرهاي ديگران تطبيق دهيم و در صورت تطابق نسبي آنها را قبول نماييم. لازمه بهره مند شدن از نظرات و تجربيات ديگران اين است كه منعطف باشيم هر چه اين انعطاف بيشتر باشد شامل بهره مندي از نظرات و تجربيات افراد بيشتري خواهيم شد و در عين حال بر افراد بيشتري ميتوان نفوذ داشت آن چيزي كه ما را رشد ميدهد الزاماً آن چيزي نيست كه به آن علاقه داريم. با انعطاف پذيري در كار ميتوان موفقيت بيشتري داشته باشيم حتي اگر علاقهاي به انجام روش پيشنهادي نداريم. البته بايد توجه داشت كه انعطاف پذيري بايد به گونهاي باشد تا صورت مسئله را تغيير ندهد و انجام كار را با مشكل مواجه نگرداند بلكه كمكي باشد براي حل مشكل و انجام وظيفه سازماني فرد. 6- نظارتپذيري نظارتپذيري يك فرد از مجموعه يعني اينكه فرد تحمل كند سيستم يا فرد كار ي را كه او انجام داده با كميتها و كيفيتهاي تعيين شده مقايسه نمايند تا نسبت به صحت انجام آن اطمينان پيدا كنند. 6-1- اجراي سيستم در مجموعههاي منظم و داراي سيستم اداري مناسب وظايف افراد به صورت دستور العمل هايي نگاشته ميشود و به افراد ابلاغ ميگردد تا از وظايف و اختيارات خود مطلع بوده و در صورت نياز پاسخگو باشند. اجراي صحيح اين دستور العملها بهترين همكاري با سيستم و انجام وظيفه تلقي ميگردد در صورت عدم رعايت آن كار را با مشكلات جدي مواجه خواهد كرد. هر چه نگارش و اجرا اين شرح وظايف كاملتر باشد سيستم داراي فرآيندي رو به رشد خواهد بود. البته تمامي افراد مجاز هستند نسبت به تغيير اين دستور العملها پيشنهاد ارائه نمايند كه در صورت تصويب قابل اجرا خواهد بود. 6-2- پاسخگويي پاسخگويي به وظيفه انجام شده در بسياري از موارد با پر كردن فرمهاي مشخص ( روزانه، هفتگي و غيره) كه داراي كد سازماني ميباشند انجام ميپذيرد اما هميشه اينطور نيست و در صورت بروز مشكل فرد بايد پاسخگوي كتبي يا شفاهي نسبت به عملكرد خود يا مجموعه تحت امر خود داشته باشد. افرادي كه روحيه پاسخگويي دارند معمولا وظيفه خود را به نحوي شايسته انجام ميدهند تا در قبال اشتباه خود مجبور به جوابگويي نباشند و در صورت بروز چنين مشكلي با شجاعت اشتباه خود را قبول ميكنند. اين افراد نيروهايي قابل اعتماد هستند و از نشانههاي سازمانهاي موفق وجود چنين اشخاصي در مجموعه مديريتهاي آن است. 7– تطبيق حساس ترين مرحله گزينش تطبيق فرد با شغل مورد نظر است. گزينشگر بايد اطلاعات كافي از شغل مورد نظر داشته باشد و همچنين شناخت كافي از فرد پيشنهادي را دارا باشد و با بررسي كليه شرايط و مواردي كه ذكر شد و انطباق آن با فرد مورد نظر بتواند بهترين گزينه را انتخاب نمايد. لازم به ذكر است در صورت اشتباه در اين مرحله كليه اقدامات انجام شده قبلي نتيجه معكوس خواهد داد. در صورت بكارگيري فرد توانمند در پست كم اهميت، در مدت زمان كوتاهي فرد قابلت خود را از دست داده و مجبور به ترك كار ميشود و يا به عنوان عضو ناراضي بروز مينمايد كه بازدهي كار اين گونه افراد بسيار پايين خواهد بود. در صورت بكارگيري فردي با حداقل شرايط در پست مهم، فرد قادر به انجام كار نبوده و به مرور زمان خود و سيستم را دچار مشكلات بسياري ازجمله تحميل نمودن بار مالي تعريف نشده و از دست دادن افراد توانمند موجود در مجموعه خواهد كرد و ديگر اعضاي كار آمد سيستم نيز سر خورده خواهند شد. لذا تشخيص فرد مورد نظر از فرد مورد نياز بسيار مهم ميباشد. نويسنده : صمد شاه محمد پور منبع
-
- منابع نیروی انسانی
- مدیریت منابع انسانی
- (و 14 مورد دیگر)
-
-
- لدبوریت
- مقاومت به شکست
- (و 20 مورد دیگر)
-
چدن سفید در چدن سفید کربن به شکل سمنتیت وجود دارد که وجود سمنتیت باعث افزایش سختی و استحکام در چدن و کاهش مقاومت به ضربه و انعطاف پذیری چدن می شود. تهیه انواع چدن سفید 1 - افزایش سرعت سرد کردن ( سفید تبریدی ): که این روش برای قطعات کوچک با مدول حجمی کم استفاده می شود که با افزایش سرعت سرد کردن می توان به چدن سفید دست یافت. 2 - با استفاده از عناصر آلیاژی کاربید زا: این روش برای قطعات بزرگ با مدول حجمی زیاد استفاده می شود .عناصر کاربید زا برای چدن سفید آلیاژی عموما بیسموت و بر می باشد که در بعضی از موارد نیز می توان از گوگرد برای سفید کردن چدن استفاده کرد اما به دلیل آن که گوگرد باعث تشکیل فاز فسفید آهن می شود در صنعت از این عنصر کمتر استفاده می شود . اما می توان آن را در داخل قالب های ماسه ای در هنگام مذاب ریزی به مذاب اضافه کرد . در شکل زیر ساختار زمینه چدن سفید هیپر یوتکتیک نشان داده شده است: چدن های سفید کرم دار این چدن ها در واقع به سه دسته تقسیم می شوند: الف :اگر کرم کمتر از 3 درصد باشد : در این شرایط کاربید کمپلکس M3C تشکیل می شود که این کاربید. دارای سختی بالاتری نسبت به کاربید آهن می باشد اما مشابه کاربید آهن به صورت ممتد و پیوسته رسوب می کند و لذا مقاومت به سایش چدن سفید را افزایش داده اما تاثیری در مقاومت به ضربه ندارد ب: اگر کرم بین 7 تا 10 درصد باشد : در این شرایط کاربید تشکیل شده M7C3 می باشد که این کاربید دارای سختی به مراتب بالاتر از M3C می باشد همچنین به شکل غیر پیوسته و بلوکه ای در داخلی دانه ها رسوب می کند و لذا در حین افزایش مقاومت به سایش مقاومت به ضربه چدن سفید را نیز افزایش می دهد. ج: اگر کرم بین 3 تا 7 درصد باشد .: دراین شرایط مخلوط دو کاربید M3C و M7C3 را داریم این نوع چدن سفید کرم دار دارای خواصی در حد فاصل چدن های سفید کرم دار نوع الف و ب می باشد. سختی انواع زمینه در چدن سفید (مقیاس سختی سنجی: ویکرز) پرلیت 340-425 آستنیت 350-400 مارتنزیت پرکربن 770 -800 سمنتیت 840-1100 کاربید M3C 1060 -1240 کاربید M7C 1500-1800 فریت 150 -175 کاربید تنگستن 2400 کاربید وانادیم 2800 نکته: این چدن ها در مواردی استفاده می شوند که مقاومت به سایش بالا همراه با مقاومت به ضربه بالا نیاز باشد . بررسی نشان می دهد که با اضافه کردن کرم به مذاب چدن سفید فاز Fe3C نا پایدار شده و فاز M3C-M7C3 را تشکیل می دهد که با فاز آهن کرم معروف می باشد. عوامل موثر بر خواص مکانیکی چدن سفید 1- نوع کاربید : با توجه به نمودار ذکر شده هر چه از کاربید مستحکم تری استفاده کنیم مقاومت به سایش بهتری نیز خواهیم داشت. 2- شکل کاربید : هر چه شکل کاربید به صورت غیر پیوسته و بلوکه ای تر باشد مقاومت به ضربه بیشتری داریم. 3- اندازه کاربید : هر چه کاربید ها ریزتر و دارای توزیع یکنواخت تری باشند تاثیر آن ها در افزایش خواص مکانیکی بهتر است . 4- ساختار زمینه : هر چه ساختار زمینه پهن تر باشد دارای سختی بیشتری نیز می باشد . نکته : معمولا چدن سفید در صنعت مستقیما قابل استفاده نیست و برای بهبود خواص مکانیکی نیاز به عملیات حرارتی تکمیلی دارد . نکته : یکی از محصولات چدن سفید که از انجام عملیات حرارتی بر روی چدن سفید به دست می آید چدن مالی بل می باشد که چدن مالی بل نسبت به چدن سفید قابلیت ضربه پذیری و چکش خواری بهتری دارد و در عین حال دارای مقاومت به سایش بهتری است همچنین باید در نظر داشت که ترکیب شیمیایی چدن مالیبل مشابه ترکیب شیمیایی چدن سفید است. منبع
-
- 1
-
- فاز فسفید آهن
- مقاومت به سایش
- (و 18 مورد دیگر)
-
آستمپرینگ از جمله روش های عملیات حرارتی است که به منظور کاهش تنشهای حاصل در ضمن سخت کردن فولاد های کربنی ساده (پر کربن) جانشین سریع سرد کردن مستقیم می شود . آستمپرینگ شامل مراحل زیر است: 1- آستنیته کردن کردن فولاد 2- سریع سرد کردن در حمام نمک مذاب یا روغن داغ تا دمایی بلافاصله قبل ازشروع تشکیل مارتنزیت . 3- نگه داشتن در این دما به نحوی که دگرگونی آستنیت به بینیت به طور کامل انجام گیرد.زمان نگهداری در این دما با توجه به موقعیت نمودار مشخص می شود . 4- سرد کردن در هوا تا دمای اتاق همانگونه که از شکل بالا مشخص است در این روش آستمپرینگ نیز سطح و مرکز نمونه در مرحله اول سریع سرد شدن ( قبل از ) با آهنگهای متفاوت سرد می شوند.اما از آنجایی که قبل از شروع دگرگونی آستنیت به بینیت دماهای نقاط مختلف قطعه یکسان خواهند شد،دگرگونی آستنیت به بینیت درنقاط مختلف تقریبا همزمان انجام شده و بنابراین تنشهای داخلی به حداقل ممکن کاهش می یابد . هدف از به کارگیری آستمپرینگ به جای سریع سرد کردن و باز پخت عبارتند از: 1) افزایش استحکام ضربه ( چقرمگی ) و انعطاف پذیری برای یک سختی مشخص و ثابت . 2) حذف و یا کاهش احتمال ترک برداشتن،تغییر شکل دادن و یا ایجاد تنشهای داخلی در ضمن عملیات حرارتی، برای عملیات حرارتی مقاطع نازک فولادهای کربنی ساده تحت شرایطی که سختی در حدود 50 راکول سی کافی بوده و استحکام ضربه و انعطاف پذیری بسیار خوبی مورد نیاز باشد ، آستمپرینگ بهترین روش عملیات حرارتی است . نتایج حاصل از مقایسه چقرمگی و ازدیاد طول برای فولاد 1095 تحت شرایط آستمپر شده ، سریع سرد و باز پخت شده برای سختی یکسان نشان دهنده این مطلب است.علت اصلی افزایش چقرمگی و انعطاف پذیری به جایگزین شدن ساختار بینیتی به جای مارتنزیت مربوط می شود . در این جا نیز فولادهایی مناسب برای آستمپرینگ اند که از سختی پذیری نسبتا خوبی برخوردار باشند.به نحوی که در ضمن سرد شدن در حمام نمک مذاب یا روغن داغ در دماهای بالا پرلیت تشکیل نشود.در رابطه با آستمپر کردن فولادهای کربنی ساده (کم کربن) که از سختی پذیری نسبتا کمی برخوردار بوده و بنابراین زمان لازم برای شروع دگرگونی در حوالی دماغه منحنی آی تی نسبتا کم است ، باید توجه داشت که فقط مقاطع نسبتا نازک ( در حدود حداکثر 5 میلیمتر ) را می توان با استفاده از روش آستمپرینگ عملیات حرارتی کرد.در حالی که مقاطع نسبتا ضخیم از فولاد های آلیاژی که سختی پذیری نسبتا خوبی داشته باشند را می توان آستمپر نمود. لیکن،اگر سختی پذیری بسیار زیاد باشد ،زمان لازم برای دگرگونی آستنیت به بینیت نیز زیاد می شود که در این صورت عملا آستمپر کردن فولاد روش بسیار طولانی بوده و لذا اقتصادی نیست . بعضی از فولاد های ساختمانی کم آلیاژ نظیر فولادهای فنر تا 10 میلیمتر ضخامت و فولاد های کربنی ساده تا حداکثر 5 میلیمتر ضخامت را معمولا آستمپر می کنند.مدت زمان نسبتا طولانی لازم برای انجام کامل دگرگونی آستنیت به بینیت کاربرد عملیات حرارتی آستمپرینگ را در رابطه با فولادهای پر آلیاژ محدود می کنند.
-
مواد و توسعه آنها از پايههاي تمدن به شمار ميروند. به طوري که دورههاي تاريخي را با مواد نامگذاري کردهاند: عصر سنگ، عصر برنز، عصر آهن، عصر فولاد، عصر سيليکون و عصر کربن. ما اکنون در عصر کربن به سر ميبريم. عصر جديد با شناخت يک ماده جديد به وجود نمي آيد، بلکه با بهينه کردن و ترکيب چند ماده ميتوان پا در عصر نوين گذاشت. دنياي نانو مواد، فرصتي استثنايي براي انقلاب در مواد کامپوزيتي است. کامپوزيت ترکيبي است از چند ماده متمايز، به طوري که اجزاي آن به آساني قابل تشخيص از يکديگر باشند. يکي از کامپوزيتهاي آشنا بتُن است که از دو جزء سيمان و ماسه ساخته ميشود. براي تغيير دادن و بهينه کردن خواص فيزيکي و شيميايي مواد، آنها را کامپوز يا ترکيب ميکنيم. به طور مثال، پُلي اتيلن که در ساخت چمن هاي مصنوعي از آن استفاده ميشود، رنگپذير نيست و بنابراين، رنگ اين چمنها اغلب مات به نظر ميرسد. براي رفع اين عيب، به اين پليمر وينيل استات مي افزايند تا خواص پلاستيکي، انعطافي و رنگپذيري آن اصلاح شوند. در واقع، هدف از ايجاد کامپوزيت، به دست آوردن مادهاي ترکيبي با خواص دلخواه است. نانوکامپوزيت، همان کامپوزيت در مقياس نانومتر (9^10) است. نانوکامپوزيتها در دو فاز تشکيل مي شوند. در فاز اول ساختاري بلوري در ابعاد نانو ساخته مي شود که زمينه يا ماتريس کامپوزيت به شمار مي رود. اين زمينه ممکن است از جنس پليمر، فلز يا سراميک باشد. در فاز دوم ذراتي در مقياس نانو به عنوان تقويت کننده براي استحکام، مقاومت، هدايت الکتريکي و ... به فاز اول يا ماتريس افزوده ميشود. بسته به اينکه زمينه نانو کامپوزيت از چه مادهاي تشکيل شده باشد، آن را به سه دسته پليمري، فلزي و سراميکي تقسيم مي کنند. کامپوزيت هاي پليمري به علت خواصي مانند استحکام، سفتي و پايداري حرارتي و ابعادي، چندين سال است که در ساخت هواپيماها به کار ميروند. با رشد نانوتکنولوژي، کامپوزيت هاي پليمري بيش از پيش به کار گرفته خواهند شد. تقويت پليمرها با استفاده از مواد آلي يا معدني بسيار مرسوم است. از نظر ساختاري، ذرات و الياف معمولاً باعث ايجاد استحکام ذاتي ميشوند و ماتريس پليمري ميتواند با چسبيدن به مواد معدني، نيروهاي اعمالشده به کامپوزيت را به نحو يکنواختي به فاز دوم يا فاز تقويت کننده منتقل کند. در اين حالت، خصوصياتي چون سختي، شفافيت و تخلخلِ ماده درون کامپوزيت تغيير ميکند. ماتريس پليمري همچنين ميتواند سطحِ فاز دوم را از آسيب دور نمايد و ذرات را طوري جدا از هم نگه دارد که رشد تَرَک به تأخير افتد. گذشته از تمام اين خصوصيات فيزيکي، اجزاي مواد نانو کامپوزيتي ميتوانند بر اثر تعامل بين سطح ماتريس و ذرات فاز دوم، ترکيبي از خواصّ هر دو جزء را داشته باشند و بهتر عمل کنند. کامپوزيتهايي که زمینه فلزي دارند، کم وزن و سبک اند و به علت استحکام و سختيِ بالا، کاربردهاي وسيعي در صنايع خودرو و هوا ـ فضا پيدا کردهاند. اما اين کاربردها به لحاظ ضعف در قابليت کشيده شدن در چنين کامپوزيت هايي، محدود شده اند. تبديل کامپوزيت به نانوکامپوزيت سبب افزايش بازده استحکامي و رفع ضعفِ بالا ميشود.
- 3 پاسخ
-
- 2
-
- فاز ثانویه
- فاز زمینه
-
(و 8 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :