رفتن به مطلب

ژست ها و اشارات ارتباطی در گفتگو ها


fakur1

ارسال های توصیه شده

حالت های بدن

 

حالت های بدن ازطریقه ایستادن،نشستن حرکات دست و صورت،تا چگونگی فاصله گرفتن از دیگران هنگام صحبت کردن یا راه رفتن را شامل می شودکه انها را به مرور از نظر خواهیم گذراند.

با تشکر از شرکت شما

ببخشید که اینو عرض میکنم. این تاپیک و موضوع تاپیک ربطی به حالتهای بدن نداره. ظاهرا شما مطالب رو بدقت نمیخونید. موضوع مربوط به مهارت های بیان هست که یه استعداد ذهنی است. ربطی به فیزیک بدن و اینا نداره.

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 42
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

حالت چهره:

 

صورت،به عنوان بخش مهمی از بدن همواره قادر به گرفتن ژستهای گوناگون است و در این بین چشمها و لب ها نقش پررنگی دارند.به علت گسترده بودن حالت های چهره،انها را به صورت جداگانه بررسی خواهیم نمود.

موضوع تاپیک به این که شما گفتید هم ربط نداره. مربوط میشه به مطالبی که تو صفحه ما قبل توضیح دادم. :icon_gol:

موضوع ایناست:

مهارت استفاده از کلمات مناسب در ساختارهای مختلف گرامری و زبان بیانی.

مهارت در تغییر یا حفظ موضوع گفتگو.

تناسب درک و بیان.

نقص درتعمیم کلمات.

بحث سر ایناست.

لینک به دیدگاه
با تشکر از شرکت شما

ببخشید که اینو عرض میکنم. این تاپیک و موضوع تاپیک ربطی به حالتهای بدن نداره. ظاهرا شما مطالب رو بدقت نمیخونید. موضوع مربوط به مهارت های بیان هست که یه استعداد ذهنی است. ربطی به فیزیک بدن و اینا نداره.

 

موضوع تاپیک به این که شما گفتید هم ربط نداره. مربوط میشه به مطالبی که تو صفحه ما قبل توضیح دادم. :icon_gol:

موضوع ایناست:

مهارت استفاده از کلمات مناسب در ساختارهای مختلف گرامری و زبان بیانی.

مهارت در تغییر یا حفظ موضوع گفتگو.

تناسب درک و بیان.

نقص درتعمیم کلمات.

بحث سر ایناست.

پس موضوعتونو اشتباه بيان كرديد..

شما به ژست چي ميگيد...؟

پس شما بايد موضوعتونو مينوشتيد مهارتها و اشارات ارتباطي و گفتگوها....

 

پس شما اشتباه كرديد..

دوست عزيز من مدير شركتم.. فرق مهارت با ژست رو ميدونم چيه.. اين حرف شما توهين براي من حساب ميشه.. و ياد گرفتم كه موضوعي كه در انجمن قرار ميگيره و درموردش چيزي مينويسم آگاهي دارم..

لینک به دیدگاه

پس موضوعتونو اشتباه بيان كرديد..

شما به ژست چي ميگيد...؟

پس شما بايد موضوعتونو مينوشتيد مهارتها و اشارات ارتباطي و گفتگوها....

 

پس شما اشتباه كرديد..

دوست عزيز من مدير شركتم.. فرق مهارت با ژست رو ميدونم چيه.. اين حرف شما توهين براي من حساب ميشه.. و ياد گرفتم كه موضوعي كه در انجمن قرار ميگيره و درموردش چيزي مينويسم آگاهي دارم..

از یک مدیر بعید نیست با این لحن جواب بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من عرض کردم :

اینکه فرد از ژست ها و اشارات ارتباطی کمتر استفاده میکنه و احتمالا از دانش کم در مورد نقش های گوینده و شنونده برخورداره ولی خودش خبر نداره. همینم باعث میشه که تو بحث ها , کار به دعوا و جنجال میکشه.

مهارت استفاده از کلمات مناسب در ساختارهای مختلف گرامری و زبان بیانی.

مهارت در تغییر یا حفظ موضوع گفتگو.

تناسب درک و بیان.

نقص درتعمیم کلمات.

بحث سر ایناست . لطفا توجه کنید.

لینک به دیدگاه

بحث در مورد مهارت استفاده از ژست ها نیست. در مورد مهارت استفاده از نحوه ایجاد تناسب در درک و بیان هست.

اگه درک درست اتفاق نیفته , جواب و بیان هم متناقض از آب درمیاد.

ژست صحیح تابعی از درک صحیح هست که اگه برداشت صحیح نباشه ژست هم برعکس از کار درمیاد.

لینک به دیدگاه

سلام.

هرموقع موضوعی رو میبیم ک فکور استارتشو زده یه نگاهی بهش میندازم.

ممنون استارتر:icon_gol:

 

 

من فقط ی سال که رو این موضوع زوم کردم.بخاطر کارم مجبور بودم ک تمرین کنمو یاد بگیرم.البته هنو کامل جا نیوفتاده برام. و گاهی احساس میکنم خیلی خیلی ضعف دارم هنوز.

اینکه چطور میشه از ژست طرف مقابلمون نوع بیان خودمون رو کنترل کنیم.کار سختی نیس یعنی بعد عادت و دقت بهش کار اسونی میشه و چون مارو زودتر به هدفمون میرسونه خیلی لذت بخشه.

 

مثلا هر موقع برا مداکره با کسی میرم هیچموقع روبروی طرف نمیشینم چون ناخودآگاه حس تدافع بین دو طرفین بوجود میاد.

قبل صحبت تمام تلاشمو میکنم ک خودم کار و خواسته خودمو باور کنم.بعد برم سراغ کسی...گاهی ممکن ماها خیلی خوب صحبت کنیم ولی چون باور درونی رو نداریم این تردید از چهرمون پیداست و خودمون بیخبریم.

 

اگه فرض بر این باشه که من رفتم اتاق کار طرف،حتما حین ورود ی نگاه اجمالی به اتاق و میزش میندازم.

گاهی مثلا رو میز پره پوشه و..هستش این یعنی نسبتا سر این آدم شلوغه.صحبتم رو اینطور شروع میکنم که :اگه الان خیلی کار دارین میتونم بعدا وقتتون رو بگیرما؟خود این جمله و ادب طرف رو وادار میکنه ک تو رو درواسی بمونه و با اشتیاق کامل به حرفام گوش بده.

 

یا حین ورود میبینم داره با تلفن خیلی با روحیه و شاد صحبت میکنه.بعد سلام حتما میگم آدم وقتی شما رو میبینه کلا انرژی میگیره.اولین نفری هستین ک امروز تاثیر مثبت روم گداشتین.

 

مابین صحبت به ژست و حرکاتش نهایت دقت رو میکنم.گاهی مابین حرف طرف راست تر میشینه،یا یهو به سمت میز جلو میاد این یعنی خوب دارم پیش میرم و حرفام براش جذابه.ولی گاهی ممکن زیر چشمی گوشیش رو نگاه کنه،یا نه کلا ای کانتکت خوبی نداشته باشه با من اونموقع س ک میفهمم باید اونم بین صحبتام مشارکت بدم.

سوالی ازش میپرسم در رابطه با موضوع گفتگومون.ولی بعد چن ثانیه خودم جوابشو میدم طوری که اگه ندونه خراب نشه.

مثل: بنظرتون فلان پک هامون نسبت به پک فلان شرکت برتر نیس؟ولی خب ی اشکالاتیم داره ک باید رفع شه.

طرف با سر تایید میکنه و بله میگه.ولی در جریان عیب کالا نیس.برا همین زود خودم میگم فلان قطعه اینجوری ...

 

امیدوارم موضوع اصلی تاپیک در این زمینه ک گفتم باشه.

منتظر آموزش های استارتر و سایر دوستان هستم:w16:

لینک به دیدگاه
بحث در مورد مهارت استفاده از ژست ها نیست. در مورد مهارت استفاده از نحوه ایجاد تناسب در درک و بیان هست.

اگه درک درست اتفاق نیفته , جواب و بیان هم متناقض از آب درمیاد.

ژست صحیح تابعی از درک صحیح هست که اگه برداشت صحیح نباشه ژست هم برعکس از کار درمیاد.

کل حرفام فقط مربوط به این قسمت بود:ws37:

لینک به دیدگاه
سلام.

هرموقع موضوعی رو میبیم ک فکور استارتشو زده یه نگاهی بهش میندازم.

ممنون استارتر:icon_gol:

 

 

من فقط ی سال که رو این موضوع زوم کردم.بخاطر کارم مجبور بودم ک تمرین کنمو یاد بگیرم.البته هنو کامل جا نیوفتاده برام. و گاهی احساس میکنم خیلی خیلی ضعف دارم هنوز.

اینکه چطور میشه از ژست طرف مقابلمون نوع بیان خودمون رو کنترل کنیم.کار سختی نیس یعنی بعد عادت و دقت بهش کار اسونی میشه و چون مارو زودتر به هدفمون میرسونه خیلی لذت بخشه.

 

مثلا هر موقع برا مداکره با کسی میرم هیچموقع روبروی طرف نمیشینم چون ناخودآگاه حس تدافع بین دو طرفین بوجود میاد.

قبل صحبت تمام تلاشمو میکنم ک خودم کار و خواسته خودمو باور کنم.بعد برم سراغ کسی...گاهی ممکن ماها خیلی خوب صحبت کنیم ولی چون باور درونی رو نداریم این تردید از چهرمون پیداست و خودمون بیخبریم.

 

اگه فرض بر این باشه که من رفتم اتاق کار طرف،حتما حین ورود ی نگاه اجمالی به اتاق و میزش میندازم.

گاهی مثلا رو میز پره پوشه و..هستش این یعنی نسبتا سر این آدم شلوغه.صحبتم رو اینطور شروع میکنم که :اگه الان خیلی کار دارین میتونم بعدا وقتتون رو بگیرما؟خود این جمله و ادب طرف رو وادار میکنه ک تو رو درواسی بمونه و با اشتیاق کامل به حرفام گوش بده.

 

یا حین ورود میبینم داره با تلفن خیلی با روحیه و شاد صحبت میکنه.بعد سلام حتما میگم آدم وقتی شما رو میبینه کلا انرژی میگیره.اولین نفری هستین ک امروز تاثیر مثبت روم گداشتین.

 

مابین صحبت به ژست و حرکاتش نهایت دقت رو میکنم.گاهی مابین حرف طرف راست تر میشینه،یا یهو به سمت میز جلو میاد این یعنی خوب دارم پیش میرم و حرفام براش جذابه.ولی گاهی ممکن زیر چشمی گوشیش رو نگاه کنه،یا نه کلا ای کانتکت خوبی نداشته باشه با من اونموقع س ک میفهمم باید اونم بین صحبتام مشارکت بدم.

سوالی ازش میپرسم در رابطه با موضوع گفتگومون.ولی بعد چن ثانیه خودم جوابشو میدم طوری که اگه ندونه خراب نشه.

مثل: بنظرتون فلان پک هامون نسبت به پک فلان شرکت برتر نیس؟ولی خب ی اشکالاتیم داره ک باید رفع شه.

طرف با سر تایید میکنه و بله میگه.ولی در جریان عیب کالا نیس.برا همین زود خودم میگم فلان قطعه اینجوری ...

 

امیدوارم موضوع اصلی تاپیک در این زمینه ک گفتم باشه.

منتظر آموزش های استارتر و سایر دوستان هستم:w16:

درود بر شما :icon_gol:

موضوع دقیقا همینه که شما بهش اشاره کردید.

یه مبحثی هست بنام تحلیل محتوی .

هر ذی وجودی حتما دارای محتوا هست.

فرقی هم نمیکنه که این ذی وجود اشیاء باشه یا انسان و یا هر چی . محتوا یعنی اون چیزایی که اون ذی وجود رو ساخته.

ما از طریق تحلیل صحیح محتوای هر فرایندی میتونیم نقش خودمون رو در در اون رابطه بخوبی طراحی و اجرا کنیم طوری که بتویم موفق بشیم. اینو جواب بدید تا بقیه شو بگم.

لینک به دیدگاه
درود بر شما :icon_gol:

موضوع دقیقا همینه که شما بهش اشاره کردید.

یه مبحثی هست بنام تحلیل محتوی .

هر ذی وجودی حتما دارای محتوا هست.

فرقی هم نمیکنه که این ذی وجود اشیاء باشه یا انسان و یا هر چی . محتوا یعنی اون چیزایی که اون ذی وجود رو ساخته.

ما از طریق تحلیل صحیح محتوای هر فرایندی میتونیم نقش خودمون رو در در اون رابطه بخوبی طراحی و اجرا کنیم طوری که بتویم موفق بشیم. اینو جواب بدید تا بقیه شو بگم.

خیلی خوبه.

دقیقا...بنظرم حین اغاز صحبت باکسی باید طوری رفتار کنیم که هم اعتماد به نفس خودمون رو کامل بهش نشون بدیم.

هم جوری رفتار نکنیم ک احساس خنگ بودن به طرف دست بده.

و مهمتر اینکه باید بین صحبتا از کلمات ضد و نقیض استفاده نکنیم ک طرف مقابل ما رو مغلوب کنه.و در واقع باید همه راه فرار رو به طرف ببندیم.

ولی نه با خشونت ،فقط با رعایت تکنیک های درست.

وقتی شروع کرد به گله و غر زدن مانع عملش نشیم.بزاریم ادامه بده تا خالی شه.و در نهایت طوری رفتار کنیم ک خود اون شخص احساس خجالت بکنه.

واقعا هم اینطور میشه ها:ws3:

 

شما بفرمایین

لینک به دیدگاه
خیلی خوبه.

دقیقا...بنظرم حین اغاز صحبت باکسی باید طوری رفتار کنیم که هم اعتماد به نفس خودمون رو کامل بهش نشون بدیم.

هم جوری رفتار نکنیم ک احساس خنگ بودن به طرف دست بده.

و مهمتر اینکه باید بین صحبتا از کلمات ضد و نقیض استفاده نکنیم ک طرف مقابل ما رو مغلوب کنه.و در واقع باید همه راه فرار رو به طرف ببندیم.

ولی نه با خشونت ،فقط با رعایت تکنیک های درست.

وقتی شروع کرد به گله و غر زدن مانع عملش نشیم.بزاریم ادامه بده تا خالی شه.و در نهایت طوری رفتار کنیم ک خود اون شخص احساس خجالت بکنه.

واقعا هم اینطور میشه ها:ws3:

 

شما بفرمایین

یه جای کار شما اشکال داره که بعدا شرح میدم و اون بخشی است که قرمزش کردم.

حالا ادامه گفتگوی قبل :

ما یک دنیای درون تنی داریم که داخل بدن ماست، یک دنیای برون‌تنی داریم و یک دنیای درون مغزی. اینها با هم در تعامل‌ هستند البته ممکن است با هم در تعارض باشند و بیماری روان تنی ایجاد کند. پس دنیاهای مخصوصی هستند که به هم وصلند. وقتی میخوایم رفتاری از خودمون نشون بدیم , در اصل این سه تا دنیای ما توش نقش بازی میکنند. اگه در اندیشه تحلیل علت انگیزه هامون برای نشون دادن رفتارمون نباشیم , عمل و عکس العمل های ما تا حدودی غریزی و بر اساس محتوای اون سه تا دنیامون خودشونو نشون میدن . ( این یکی )

یا اینکه بدون اینکه متوجه باشیم , از سوی فرد یا عامل پیش رو دچار کنش و واکنش خواهیم شد که باعث میشه نتونیم خودمونو آنطوری که باید مدیریت کنیم. ( اینم دومی )

حالا باید ببینیم کدامیک از توانمندی هامونو باید تقویت کنیم که بتونیم در کمال تناسب و طبق برنامه رفتار کنیم. ( اینم سومیش)

من برای شروع کار کسب مهارت در درک صحیح و ایجاد تناسب در درک و بیان رو مطرح و پیشنهاد کردم که موضوع تاپیک و نقطه کلیدی برای حل مشکلات رفتاری و گفتاری است.

نظرتونو بفرمائید تا ادامش بدم.

لینک به دیدگاه

خوشحال میشم اشکال کارم رو بدونم.چون واقعا برام مهمه.و تو این ی سال با رعایت بعضی تیکنیک ها به چیزهایی ک میخواستم راحت تر رسیدم.

انگیزه کافی برا اموزش بیشتر رو دارم!

 

در مورد اول:من دنیای تنی رو به دنیای احساسی تعبیر میکنم.احساس،عقل،محیط بیرون.

که تو هر مسئله و گفتگویی این سه مورد رو میتونیم درک کنیم که خیلی وقتا باهوشون کلنجار میریم.تا تصمیم درست تری بگیریم.

گاهی تو مشاجره های شخصیمون میدونیم ک مثلا عصبانیتمون واقعا بی دلیل و عاملش اینقدا بزرگ نیس(مغز اینو میفهمه).ولی احساس مانع میشه که خودمون رو کنترل کنیم و شروع به پرخاشگری و تندروی میکنیم(اینم از دومی)

و اما در مورد سومی: راهکاری که خود من برا خودم در نظر گرفتم این بود که رو ی برگه ی جدول کشیدم و احساسات و عوامل رو ی سمت جدول و امتیازاتمو سمت دیگه نوشتم.هر دفه ک حس نادرستی بهم غلبه میکرد بخاطر گرفتن امتیاز بیشترم که شده خودم رو کنترل میکردم.و تو این جدول امتیازات خودمو مینوشتم تا به 100 برسه.کلی بهم انرژی میداد.:icon_redface:

 

اگه بقیه هم با این موضوع موافق باشن من مشکلی ندارم.خیلیم عالیه.

ببخشید ک خیلی توضیح میدما.

 

منتظریم:a030:

لینک به دیدگاه
خوشحال میشم اشکال کارم رو بدونم.چون واقعا برام مهمه.و تو این ی سال با رعایت بعضی تیکنیک ها به چیزهایی ک میخواستم راحت تر رسیدم.

انگیزه کافی برا اموزش بیشتر رو دارم!

 

در مورد اول:من دنیای تنی رو به دنیای احساسی تعبیر میکنم.احساس،عقل،محیط بیرون.

که تو هر مسئله و گفتگویی این سه مورد رو میتونیم درک کنیم که خیلی وقتا باهوشون کلنجار میریم.تا تصمیم درست تری بگیریم.

گاهی تو مشاجره های شخصیمون میدونیم ک مثلا عصبانیتمون واقعا بی دلیل و عاملش اینقدا بزرگ نیس(مغز اینو میفهمه).ولی احساس مانع میشه که خودمون رو کنترل کنیم و شروع به پرخاشگری و تندروی میکنیم(اینم از دومی)

و اما در مورد سومی: راهکاری که خود من برا خودم در نظر گرفتم این بود که رو ی برگه ی جدول کشیدم و احساسات و عوامل رو ی سمت جدول و امتیازاتمو سمت دیگه نوشتم.هر دفه ک حس نادرستی بهم غلبه میکرد بخاطر گرفتن امتیاز بیشترم که شده خودم رو کنترل میکردم.و تو این جدول امتیازات خودمو مینوشتم تا به 100 برسه.کلی بهم انرژی میداد.:icon_redface:

 

اگه بقیه هم با این موضوع موافق باشن من مشکلی ندارم.خیلیم عالیه.

ببخشید ک خیلی توضیح میدما.

 

منتظریم:a030:

هر انسانی یه سری چرا های بنیادی داره که لازمه کشف بشه و بهش جواب داده بشه که اون فرد در روبروی ما قرار نگیره و کنارمون باشه.

بعدش , انسانها یه چارچوب های دهنی خاص هم دارن که لازمه ما اونو بشناسیم و بتونیم در چارچوب های ذهن شون باهاشون ارتباط برقرار کنیم و حتی به ارتباط هامون با اونا ادامه بدیم.

برای این کار نیازمند داشتن مهارت در زمینه تحلیل رفتار و گفتار طرف , داشتن اطلاعات مرتبط با موضوع و داشتن مهارت در تغییر دادن چارچوب های ذهنی طرف مقابل و ارائه راه حل های ممکن برای ادامه کار هستیم.

برای شناسائی باور های بنیادی دیگران لازم هست که علت رفتار اونا را از ورای افکاری که داریم بتونیم ببینیم. ما میتونیم با تغییر یکی از باور های خودمان زنجیره ای از باور های به هم متصل خودمونمو تغییر بدیم و به این شکل میتونیم واقعیت های ذهن طرف مقابل و چرا های بنیادی و چارچوب ذهنی او را بهتر و دقیقتر بشناسیم و با رعایت شاخص های ذهنی فرد مقابل , میتونیم بهترین ارتباط ممکن را با وی داشته باشیم.

لینک به دیدگاه

پس موضوعتونو اشتباه بيان كرديد..

شما به ژست چي ميگيد...؟

پس شما بايد موضوعتونو مينوشتيد مهارتها و اشارات ارتباطي و گفتگوها....

 

پس شما اشتباه كرديد..

دوست عزيز من مدير شركتم.. فرق مهارت با ژست رو ميدونم چيه.. اين حرف شما توهين براي من حساب ميشه.. و ياد گرفتم كه موضوعي كه در انجمن قرار ميگيره و درموردش چيزي مينويسم آگاهي دارم..

من نوشته ام : ژست های ارتباطی در گفتگو ها. یعنی بیانات نه زبان بدن. خود بیانات هم ژست داره.

لینک به دیدگاه
من نوشته ام : ژست های ارتباطی در گفتگو ها. یعنی بیانات نه زبان بدن. خود بیانات هم ژست داره.

 

ديگه كافيه.. فكر نميكنم ديگه من باشما بحثي داشته باشم.. شورشو در نياريد..

هر موضوعي كه هست.. به من ديگه ارتباط نداره.. كلا بحثهاي غير اصوليتونو دوست داريد.. من تمايلي به بحث كردن ديگه با شما ندارم...

والسلام/

لینک به دیدگاه
ديگه كافيه.. فكر نميكنم ديگه من باشما بحثي داشته باشم.. شورشو در نياريد..

هر موضوعي كه هست.. به من ديگه ارتباط نداره.. كلا بحثهاي غير اصوليتونو دوست داريد.. من تمايلي به بحث كردن ديگه با شما ندارم...

والسلام/

بحث با من وشما نیست .بحث سر موضوع هست. اینجا موضوعات مورد بحث هستند نه افراد.

لینک به دیدگاه
موضوع جالبی هست تو این موضوع من زیاد مشکل دارم

به قول مردم یه جورایی همیشه مشکوک رفتار می کنم:ws52:

مشکوک یعنی چه جوری؟ البته اگه مایل بودید بیشتر توضیح بدید.

لینک به دیدگاه
مشکوک یعنی چه جوری؟ البته اگه مایل بودید بیشتر توضیح بدید.

مشکلاتم فقط مختص به همین موضوع نیست یه جورایی ترکیب شده است

مشکوک بیشتر مربوط به حرکاتم هست

ولی وقتی حرف می زنم بعضی مواقع کلا یادم میره داشتم چی می گفتم یا اینکه دارم با یکی حرف می زنم ولی اصلا فکرم یه جای دیگه است و فقط حرف های طرف رو تکرار می کنم در حالی که نه می دونم اون چی میگه نه می دونم خودم چی میگم یا مثلا در مورد حرکات که با کلام ترکیب هست وقتی با کسی حرف می زنم اگر به چشمش نگاه کنم یادم میره موضوع چیه و یه جورایی بعد می خوام فیلم بازی کنم که دارم گوش می دم خیلی ها می فهمند من حواسم نیست و فقط به چشمشون نگاه می کنم که فکر کنن حواسم هست

یه مشکل دیگه حافظه ی کوتاه مدت خیلی بدی دارم مخصوصا وقتی تایپ می کنم ممکنه چند کلمه رو یادم بره بنویسم یا اینکه وقتی می نویسم یهو جمله بندی تو ذهنم عوض شه و چیزی که می نویسم نا مفهوم بشه و ...

لینک به دیدگاه
مشکلاتم فقط مختص به همین موضوع نیست یه جورایی ترکیب شده است

مشکوک بیشتر مربوط به حرکاتم هست

ولی وقتی حرف می زنم بعضی مواقع کلا یادم میره داشتم چی می گفتم یا اینکه دارم با یکی حرف می زنم ولی اصلا فکرم یه جای دیگه است و فقط حرف های طرف رو تکرار می کنم در حالی که نه می دونم اون چی میگه نه می دونم خودم چی میگم یا مثلا در مورد حرکات که با کلام ترکیب هست وقتی با کسی حرف می زنم اگر به چشمش نگاه کنم یادم میره موضوع چیه و یه جورایی بعد می خوام فیلم بازی کنم که دارم گوش می دم خیلی ها می فهمند من حواسم نیست و فقط به چشمشون نگاه می کنم که فکر کنن حواسم هست

یه مشکل دیگه حافظه ی کوتاه مدت خیلی بدی دارم مخصوصا وقتی تایپ می کنم ممکنه چند کلمه رو یادم بره بنویسم یا اینکه وقتی می نویسم یهو جمله بندی تو ذهنم عوض شه و چیزی که می نویسم نا مفهوم بشه و ...

با تشکر از شما

موارد زیر رو اگه روش تمرین کنید نتیجه بهتری خواهید گرفت.

1- سعی کنید به خودتان بقبولانید که از صحبت کردن لذت میبرید.

2- همراه کردن احساسات و دیدگاه مثبت با تلاش ذهنی یکی دیگر از فعالیت های خوبه که میتونه به شما کمک کنه.

3- به احساس تعلل در کارکردنتان غلبه کنید و برای انجام کار و اتمام آن وقت بذارید.

4- کافئین از جمله مواد غذائیه که باعث افزایش انرژی ،هشیاری و تمرکز میشه . در ضمن نوشیدن یک لیوان نوشیدنی شیرین باعث افزایش حافظه کوتاه مدت میشه.

5- ویتامین E مصرف کنید.

فک کنم اگه اینا رو انجام بدی همه چی حل میشه. :icon_gol:

لینک به دیدگاه
با تشکر از شما

موارد زیر رو اگه روش تمرین کنید نتیجه بهتری خواهید گرفت.

1- سعی کنید به خودتان بقبولانید که از صحبت کردن لذت میبرید.

2- همراه کردن احساسات و دیدگاه مثبت با تلاش ذهنی یکی دیگر از فعالیت های خوبه که میتونه به شما کمک کنه.

3- به احساس تعلل در کارکردنتان غلبه کنید و برای انجام کار و اتمام آن وقت بذارید.

4- کافئین از جمله مواد غذائیه که باعث افزایش انرژی ،هشیاری و تمرکز میشه . در ضمن نوشیدن یک لیوان نوشیدنی شیرین باعث افزایش حافظه کوتاه مدت میشه.

5- ویتامین E مصرف کنید.

فک کنم اگه اینا رو انجام بدی همه چی حل میشه. :icon_gol:

ممنون دوست عزیز:icon_gol:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...