رفتن به مطلب

نوشتم بر بخار شیشه ی شب دوستت دارم


bar☻☻n

ارسال های توصیه شده

 

 

نوشتم بر بخار شیشه ی شب دوستت دارم

بخوان آن را فقط یک بار، من تا صبح بیدارم

 

تو گفتی دوستت دارم نگفتی؟ در دلت گفتی

فقط یک بار، امّا من همیشه دوستت دارم

 

نه- تو اصلاً نگفتی دوستت دارم فقط خواندی

ولی من دوستت دارم، ولی من سخت ناچارم

 

فقط یک دوستت دارم بیاور با خودت کافی است

برای من که بیمارم که محتاج پرستارم

 

بیا بنشین مپرس اصلاً کجایم، دوستت دارم

ردیفِ صندلیِ بیت هایم دوستت دارم

 

پرستارم شدی یعنی که بیمارت منم باشد

مریضت می شوم هر شب می آیم دوستت دارم

 

ببین با هر ده انگشتم عزیزم عاشقت هستم

خودم با هر دو دستم هر دو پایم دوستت دارم

 

سرنگت را بزن در سینه ی من خون قلبم را

بکش محلول کن در اشک هایم دوستت دارم

 

مرا تزریق کن در پوستِ خاکستریِ ماه

نگاهم کن شبی بی انتهایم دوستت دارم

 

من از این تخت می ترسم از اینجا دور شو امّا

لبت را پست کن لطفاً برایم دوستت دارم

 

تو را می بوسم از پشت غبار سربی تهران

من انسانم و محتاج هوایم دوستت دارم

 

نوشتم بر بخار شیشه ی شب دوستت دارم

کنار آن کشیدم جای دو لب، دوستت دارم

 

تو خونم را گرفتی پس یقیناً عاشقت هستتم

تو نبضم را گرفتی پس مرتّب دوس... تت... دا ...رم

 

تو خونم را درون شیشه کردی ای پری بنویس

به روی نسخه ام با این مرکّب دوستت دارم

 

بکش تعمید کن تکفیر کن تقدیس کن بشکن

عوض کن تا سحر هفتاد مذهب دوستت دارم

 

برقصی با شیاطین مقدّس، عاشقت هستم

بسوزی با رسولان مقرّب دوستت دارم

صدایت قطع شد، یک کهکشان سرد خاموشم

من از پشت هزار ابرِ مخاطب دوستت دارم

 

تو را می بوسم از پشت غبار سربی تهران

تو را می خوانم از سنگین ترین شب دوستت دارم

 

الو اورژانس؟ من قلبم پر از خون است! ر گهایِ-

صدایم را زدم! من مردم از تب! دوستت دارم

 

نشانی؟ نه، نمی دانم، ولی اینجا همین حالا

نوشتم بر بخار شیشه ی شب دوستت دارم

 

__ محمدسعید میرزایی __

 

 

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

ترجیع بند دوستت دارم آب شد در صف قافیه ها...

 

وقتی حضورت به سمت بی من و ما بودن میل کرد...:icon_redface:

 

.

.

.

چه طعنه آمیز می شه این رو، مخاطب شعر به حضرت شاعر، جناب میرزایی بگه:icon_redface:

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...