*pedram* 21266 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 در جواب دوست عزیزم پدرامپدرام اگه بگیم خدا محمد رو معصوم افریده فرقش با فرشته ها چیه پس نمی تونه گنه کنه و ارزشش کم میشه د رنتیجه جبر نیست اختیاره پس پس از کنار گذاشتن معصومیت میرسیم به حرف شما که در ذات هرانسانی استعدادهای نهانه و در اختیارش هست که میتونه با پشتکار و تمرینو شرایط خوب اجتماع بالفعل برسه پس تمامی انسانها در ذات خود استعادی دارند هرچند متنوع و متفاوت که بعضی ها میگن از طرف خداست و بعضیا میگند در وجود بشر از اول بصورت اتفاقی بوده که این دو نظر فروید و دین مدارها رو از هم جدا میکنه این درست و میتونیم این برداشت و بکنیم اون کسایی که میگن من این استعاد رو دارم و خودشونو کشف میکنن و تلاششونو میکنن تا به حد کمال استعداد خودشونو شکوفا کنن به نوعی پیامبر جبران خلیل جبران هستند پس همه انسانها مختارند که به اون جایی که میتونند برسند و بهونه وجود نداره براشون حال اگه شرایط یا جامعه رو درین مسئله دخیل کنیم ادمها بالاخره یکی از مهره های این جامعه اند و هرکس و فقط هرکس نقش خودشو در جامعه فراموش کنه و براش نجنگه شرایط محیط یا جامعه اونو به انزوا میکشونه و میشه اینی که الان هستیم والسلام من نمیتونم بگم تفاوت حضرت محمد با فرشته ها چیه اما زمانیکه خدا به حضرت میگه فرستاده خدا یعنی اینکه این شخص با بقیه متفاوته و برای حضرت محمد بودن آفریده شده.حتی بین خود امامان و پیامبران هم تفاوت وجود داره.و حضرت محمد برای محمد بودن حضرت اسماعیل برای اسماعیل بودن و امام جواد برای جواد بودن خلق شدن. هریک از ما که الان دینمون اسلامه شاید اگه در یک خوانواده مسیحی به دنیا اومده بودیم مسیحی ، اگر در یک خوانواده یهودی به دنیا اومدی بودیم یهودی و شاید اگر پدرمون عضوی از داعش بود الان داشتیم مسلمونارو میکشتیم و هیج شباهتی به این چیزی که الان هستیم نداشتیم. 1
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 من نمیتونم بگم تفاوت حضرت محمد با فرشته ها چیه اما زمانیکه خدا به حضرت میگه فرستاده خدا یعنی اینکه این شخص با بقیه متفاوته و برای حضرت محمد بودن آفریده شده.حتی بین خود امامان و پیامبران هم تفاوت وجود داره.و حضرت محمد برای محمد بودن حضرت اسماعیل برای اسماعیل بودن و امام جواد برای جواد بودن خلق شدن.هریک از ما که الان دینمون اسلامه شاید اگه در یک خوانواده مسیحی به دنیا اومده بودیم مسیحی ، اگر در یک خوانواده یهودی به دنیا اومدی بودیم یهودی و شاید اگر پدرمون عضوی از داعش بود الان داشتیم مسلمونارو میکشتیم و هیج شباهتی به این چیزی که الان هستیم نداشتیم. من میگم انسان بدون هیچ گرایش مذهبی چه مسلمان چه یهودی چه مسیحی خالی ازین دین . اینو در نظر بگیرین وقتی به دنیا میاد در درونش یسری استعاد ها رو داره تا اینجا درست خوب تا به بلوغ فکری میرسه و این استعاد رو کشف میکنه حالا تکلیفش چیه ایا باز با دونستن و خودشناسی و هدف گذاری بسوی کمال میتونه عضوی از داعش باشه با تفکر انسانی درین مورد بحث کنیم نه شرایط جامعه که گفتم هر فرد با فکر و انتخاب میتونه در خلاف جریان اب شنا کنه و میتونه بدون فکر و با تقلید که کار انسان نیست در جریان موافق جامعه پیش بره 1
afshin18 11175 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 افشین جان , من یکی عقلم همون بود که نوشتم. حالا اون حرف آخر رو بگو تا متوجه کل موضوع بشیم. یعنی جان کلام رو من حرفم همین بوده که خداوند نمی تونه هم عالم مطلق باشه هم حکمت یا عدالت داشته باشه اختیار با عالم مطلق بودن خدا تناقض داره خب دو راه می مونه در اکثر ادیان گفته شده خدا عالم مطلق نیست ولی در موردی که گفته شده چون مردم قراره به خاطر جبری که بهشون اعمال شده مجازات شن عدالت زیر سوال میره این که یک عده بر اساس سناریوی از پیش تعیین شده زندگی کنن یه جورایی بیهوده است و اگر بگیم اینو برای تماشای خودش ساخته مبحث بی نیازی می آد وسط 4
Ali.Fatemi4 22826 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 بااین کلمه مخالفم بالا گفتم چرا؟؟؟ دیگه عصمت که دست من و شما نیست که اونم خدا به ناچار به بعضی پیامبر هاش داده اونم برا اینکه برای اینکه بنده هاش بتونن اعتماد کنن 1
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 دیگه عصمت که دست من و شما نیست کهاونم خدا به ناچار به بعضی پیامبر هاش داده اونم برا اینکه برای اینکه بنده هاش بتونن اعتماد کنن 1
*pedram* 21266 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 من میگم انسان بدون هیچ گرایش مذهبی چه مسلمان چه یهودی چه مسیحی خالی ازین دین .اینو در نظر بگیرین وقتی به دنیا میاد در درونش یسری استعاد ها رو داره تا اینجا درست خوب تا به بلوغ فکری میرسه و این استعاد رو کشف میکنه حالا تکلیفش چیه ایا باز با دونستن و خودشناسی و هدف گذاری بسوی کمال میتونه عضوی از داعش باشه با تفکر انسانی درین مورد بحث کنیم نه شرایط جامعه که گفتم هر فرد با فکر و انتخاب میتونه در خلاف جریان اب شنا کنه و میتونه بدون فکر و با تقلید که کار انسان نیست در جریان موافق جامعه پیش بره 1)مسئله اینجاست که زمانی که شرایط حاضر رو دین ما تاثیر میذاره پس میتونه رو خیلی چیزهای دیگه از زندگیه ما هم تاثیر بذاره.دقیقا مثل مثال اسپینوزا. 2)زمانیکه میگی یک سری استعداد داره میشه نتیجه گرفت که پس یک سری استعداد هم نداره دیگه.ذرضمن در درون انسان چیزی به نام علاقه هم هست اکثرا ذاتیه و اکتسابی نیست.پس یک سری از کارهارو چون ناخوداگاه علاقه نداره انجام نمیده یا اگه بده چون مستعد نیست موفق نمیشه. 3)اگه من متوجه بشم که در یک زمینه هایی استعداد دارم و تمام زندگیم رو صرف این استعداد کنم اما به هدفم نرسم چی؟ مثلا مسی 19 ساله ای که سرشار از استعداد فوتبال در کنار رونالدینیو بازی میکرد اگر در سن 20 یا 21 سالگی دچار مصدومیت شدیدی میشد که مجبور بود فوتبال رو به طور کامل رها کنه چی؟ یا یک شخصی مثل دوست من (پست #30 ) که احساس میکرد در زمینه درس خوندن و تحصیل فوق العاده مستعد و علاقه منده و 24 سال عمرش رو صرف درس میکرد و با یک اتفاق کلا زندگیش زیرو رو میشد و مجبور بود در مسیر دیگه ای قدم برداره چی؟ آیا این اتفاقات نمیتونن مسیر زندگیه انسان و سرنوشتش رو تعیین کنن؟ 1
Ali.Fatemi4 22826 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 خب بحث منم از اول همینه دیگه.وقتی کسی استعداد آشپزی نداره پس آشپز نمیشه و کسیکه استعداد فوتبال نداره فوتبالیست نمیشه. در نتیجه یک فوتبالیست برای فوتبالیست بودن یک وزنه بردار برای وزنه بردار بودن و یک پیامبر برای پیامبر بودن خلق شده. در نتیجه قدرت انتخابی نیست. اما اصل استعداد رو داره حتی اگه توی اون موارد استعداد نداشته باشه
*pedram* 21266 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 من حرفم همین بوده که خداوند نمی تونه هم عالم مطلق باشه هم حکمت یا عدالت داشته باشهاختیار با عالم مطلق بودن خدا تناقض داره خب دو راه می مونه در اکثر ادیان گفته شده خدا عالم مطلق نیست ولی در موردی که گفته شده چون مردم قراره به خاطر جبری که بهشون اعمال شده مجازات شن عدالت زیر سوال میره این که یک عده بر اساس سناریوی از پیش تعیین شده زندگی کنن یه جورایی بیهوده است و اگر بگیم اینو برای تماشای خودش ساخته مبحث بی نیازی می آد وسط تازه این مجازات و مکافاتی که برای امتحانات گرفته شده از فرد داده میشه اصلا ذات مسئله زیر سواله! امتحان رو از کسی میگیرن که حالا در هر زمینه ای فرد مدعی باشه. مثلا اگه کسی نخواد گواهینامه بگیره نمیان در خونش بگن تو باید به زور امتحان بدی. مگه از افرادی که در این دنیا دارن امتحان میدن اصلا سوالی شده که میخوای تو این دنیا باشی؟ میخوای امتحان بدی؟ میخوای بهشت بری؟ آیا این خودش جبر نیست؟؟ وقتی خدا میدونه آخر امتحان من قبولم یا مردود این امتحان برای چیه؟؟ 1
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 1)مسئله اینجاست که زمانی که شرایط حاضر رو دین ما تاثیر میذاره پس میتونه رو خیلی چیزهای دیگه از زندگیه ما هم تاثیر بذاره.دقیقا مثل مثال اسپینوزا. 2)زمانیکه میگی یک سری استعداد داره میشه نتیجه گرفت که پس یک سری استعداد هم نداره دیگه.ذرضمن در درون انسان چیزی به نام علاقه هم هست اکثرا ذاتیه و اکتسابی نیست.پس یک سری از کارهارو چون ناخوداگاه علاقه نداره انجام نمیده یا اگه بده چون مستعد نیست موفق نمیشه. 3)اگه من متوجه بشم که در یک زمینه هایی استعداد دارم و تمام زندگیم رو صرف این استعداد کنم اما به هدفم نرسم چی؟ مثلا مسی 19 ساله ای که سرشار از استعداد فوتبال در کنار رونالدینیو بازی میکرد اگر در سن 20 یا 21 سالگی دچار مصدومیت شدیدی میشد که مجبور بود فوتبال رو به طور کامل رها کنه چی؟ یا یک شخصی مثل دوست من (پست #30 ) که احساس میکرد در زمینه درس خوندن و تحصیل فوق العاده مستعد و علاقه منده و 24 سال عمرش رو صرف درس میکرد و با یک اتفاق کلا زندگیش زیرو رو میشد و مجبور بود در مسیر دیگه ای قدم برداره چی؟ آیا این اتفاقات نمیتونن مسیر زندگیه انسان و سرنوشتش رو تعیین کنن؟ ببینید دیدگاهمون جداست ممنون دوست خوبم 1
*pedram* 21266 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 اما اصل استعداد رو داره حتی اگه توی اون موارد استعداد نداشته باشه یعنی چیییییی؟؟؟ خب زمانیکه من در آشپزی استعداد ندارم خب آشپز نمیشم دیگه در نتیجه این موضوع از قبل برای من تعیین شده ست دیگه. 1
Ali.Fatemi4 22826 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 یعنی چیییییی؟؟؟ خب زمانیکه من در آشپزی استعداد ندارم خب آشپز نمیشم دیگه در نتیجه این موضوع از قبل برای من تعیین شده ست دیگه. من میگم اگه شمای نوعی استعداد آشپزی نداشته باشی، خود استعداد رو داری! فقط نتونستی روی آشپزی اون رو متمرکز کنی! شاید توی خیلی چیزای دیگه خیلی استعدادت از بقیه بیشتر باشه 1
*pedram* 21266 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 آغا بیخیال. بچه ها ما اگر تا 1 سال بعدم بحث کنیم به نتیجه ای نمیرسیم. همونطور که داروین ، کانت ، اسپینوزا و.... نتونستن نظرشون رو برای تمامی مردم جهان اثبات کنن و همه رو طرفدار فلسفه خودشن بکنن. هر کسی تو دنیا به یه فلسفه ای اعتقاد داره و با اون پیش میره. آقا من میگم هرکی راه خودشو بره بعد اون دنیا که همدیگرو دیدیم بلاخره مشخض میشه دیگه داستان چی بوده اون موقع هرکی اشتباه گفته بود باید یه صور به بقیه بده. 3
*pedram* 21266 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 دقت کردین تو این بحثا اصلا هیچ دختری نیست؟؟ حالا اگه بحث در مورد اوازم آرایش و ریمل و رژگونه و .... بود امون نمیدادن یه مرد اینجا یه پست بذاره. در مورد اینکه در دوره باروک چه نوع آرایشی رواج داشته و تفاوتش با دوره باستان چیه و این چیزا میتونن یه کتاب 800 صفحه ای مطلب بهمون تحویل بدن. 3
Ali.Fatemi4 22826 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 دقت کردین تو این بحثا اصلا هیچ دختری نیست؟؟ حالا اگه بحث در مورد اوازم آرایش و ریمل و رژگونه و .... بود امون نمیدادن یه مرد اینجا یه پست بذاره. در مورد اینکه در دوره باروک چه نوع آرایشی رواج داشته و تفاوتش با دوره باستان چیه و این چیزا میتونن یه کتاب 800 صفحه ای مطلب بهمون تحویل بدن. 2
seyed mehdi hoseyni 27119 مالک ارسال شده در 5 خرداد، 2015 با سپاس فراوان از همه دوستان....همه پستارو خوندم فقط یادم رفت از گزینه سپاس استفاده کنم معذرت میخوام حرفایی که پدرام عزیز زد دقیقا حرفای خود منِ.... آغا بیخیال.بچه ها ما اگر تا 1 سال بعدم بحث کنیم به نتیجه ای نمیرسیم. همونطور که داروین ، کانت ، اسپینوزا و.... نتونستن نظرشون رو برای تمامی مردم جهان اثبات کنن و همه رو طرفدار فلسفه خودشن بکنن. هر کسی تو دنیا به یه فلسفه ای اعتقاد داره و با اون پیش میره. آقا من میگم هرکی راه خودشو بره بعد اون دنیا که همدیگرو دیدیم بلاخره مشخض میشه دیگه داستان چی بوده اون موقع هرکی اشتباه گفته بود باید یه صور به بقیه بده. اون دنیا چیه؟ 2
siahkamar 402 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 منم عرض سلام و احترام دارم.بر خلاف شما , من اعتقادی به تضاد دین و ایمان با کسب تحصیلات ندارم و ارتباطی هم با جریان جهان سوم و ادامه ش و درجا زدن تو دین نمیبینم. خط دوم نظرات شما رو با تاکید رد میکنم. جواب سئوال شما در خط سوم : تعداد فقیرزادگانی که بر بالاترین مسند های ثروت و قدرت نشسته اند کم نیست. تعداد غنی زاده هایی هم که در نهایت به خاک سیاه نشسته اند هم همینطور.( علت را باید در جای دیگری جستجو کرد که مقررات اجازه نمیده بحث بشه ) http://www.noandishaan.com/forums/thread141833.html بله اگر مقررات اجازه میداد خیلی چیزا میشه گفت چه ربطی داره فقیرانی که به اوج رسیدن زیادن یا ثروتمندانی که که به قعر سقوط کردن زیاد باشن یا کم.من گفتم به نظرتون میزان اختیار اینا یکی هست یا نه؟که قطعا نه. ضمنا همین جهان سوم هست که دین و ایمان را در قالب خرافات به خرد مردمش داده و عقب موندش کرده. خیلی ربط داره تحصیلات با دین.دین مسئله کاملا شخصی و یه چیزیه که در ابتدا باید جهت داده بشه و کسی که تحصیل کرده و این همه به منابع دسترسی داره با یکی که تجربه و تحصیلاتش کمه باید فرقی باشه و بدونه دین شخصی هست و هرکس مختاره و نباید اجبار باشه. مسئله اختیار به نظرم در خیلی از چیزا از دست انسان خارج هست. 2
S.F 24932 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 ای داد. باز هم بحث همیشه گی جبر و اختیار. چند تا پست رو نقل قول گرفتم. می خوندم ب جلو می یومدم. بعد دیدم نه. مشکل خیلییییییییی عمیقه متاسفانه: می دونین ما خیلی بد ( نا واردانه) بحث میکنیم. هر بحثی نیاز ب صغری - کبری داره. برای مثال، سوال شما تنها برای خداباوران قابل بحث ه. من یکمی از پست ها رو خوندم. عده ای ک مشخصه خدا رو باور ندارن، با مغلطه هایی ک ذهنشون براشون درست کرده سعی کردن استدلال های درستی برای بحث ارئه بدن. کوتاه شده کلام این ه ک، بحث ها رو محدود کنیم ب بحث های پایه! و بعد بریم سراغ این چنین موردهایی. برای شخص من چ جبر باشه چ اختیار فرقی نداره جبر باشه ک هیچ. من کلا ی موجود بد بخت بیچاره ام. پس همون بهتر ک برم خودم بکشم. اختیار هم باشه ک دیگه وای ب حالم. انقدر حماقت ها کردم وب د چوبش رو خوردم، دیگه حالا نمی تونم بندازم گردن خدا. و می فهمم ک خودم کردم. پس وای بر خودم نی دونم تونستم منظورم برسونم یا نه. 5
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 5 خرداد، 2015 ای داد.باز هم بحث همیشه گی جبر و اختیار. چند تا پست رو نقل قول گرفتم. می خوندم ب جلو می یومدم. بعد دیدم نه. مشکل خیلییییییییی عمیقه متاسفانه: می دونین ما خیلی بد ( نا واردانه) بحث میکنیم. هر بحثی نیاز ب صغری - کبری داره. برای مثال، سوال شما تنها برای خداباوران قابل بحث ه. من یکمی از پست ها رو خوندم. عده ای ک مشخصه خدا رو باور ندارن، با مغلطه هایی ک ذهنشون براشون درست کرده سعی کردن استدلال های درستی برای بحث ارئه بدن. کوتاه شده کلام این ه ک، بحث ها رو محدود کنیم ب بحث های پایه! و بعد بریم سراغ این چنین موردهایی. برای شخص من چ جبر باشه چ اختیار فرقی نداره جبر باشه ک هیچ. من کلا ی موجود بد بخت بیچاره ام. پس همون بهتر ک برم خودم بکشم. اختیار هم باشه ک دیگه وای ب حالم. انقدر حماقت ها کردم وب د چوبش رو خوردم، دیگه حالا نمی تونم بندازم گردن خدا. و می فهمم ک خودم کردم. پس وای بر خودم نی دونم تونستم منظورم برسونم یا نه. ولی سجاد اینجا هرکی اومده خدا رو باور داره همه اونایی که بحث کردن و به نظر شما ترکیبی هستش هم جبر و هم اختیار یکم بازش کن لطفا 4
S.F 24932 ارسال شده در 6 خرداد، 2015 ولی سجاد اینجا هرکی اومده خدا رو باور داره همه اونایی که بحث کردنو به نظر شما ترکیبی هستش هم جبر و هم اختیار یکم بازش کن لطفا درود قاعدتا ی چیزهایی مث این ک انتخاب کنیم ب دنیا بیاییم یا نه جبری هست در ظاهر! راستش من از همون صفحه اول این نتیجه رو گرفتم. نمی تونم الان بگم فلانی ب نظر من ناخدا است. چون اصولا ب هر انسانی چیزی بگی اولین اقدامش گارده بحث اینم طولانیه. ی سری بحث هایی داشتم ک ب نوعی تونستم درگ کنم تصورات خاناباورها رو. البته من خداباور هستم اما بسیاری از دوستان نزدیک من ناخداباور هستن و اصلا باهم مشکلی نداریم. نظر شخصی من اینکه عده ای هستن در این بحث ک ناخدا هستن، ولی شاید در ضمیر خودگاهشون دوست داشتن باشن خداباور باشن و یا برعکس. ب هر صورت. حتی اگر فرض رو بگیریم ک تنها جبر، جبر ب دنبا اومدن باشه. میخام نظر شما رو ب صمت ازمایش دو شکاف و ذرات فوتون جلب کنم. تئوری موج ذره - برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام البته این مورد رو تایید نمی کنم اما برای مطالعه بد نیست برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام من نظرم مترئالیستی ه. ماشبه روح مادی. بخوانید در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام حالا باید بپرسم ک ایا من متشکل از ذره های هوشمند خودم نیستم ک روزی تصمیم ب ورود گرفتم و الان اون تصمیم رو فراموش کردم؟ شاید لازم باشه نگاهی ب مفهوم - نظم مستتر و نظم نامستتر بندازیم در کتاب خدا و علم گیتون. شاید من تصمیم ذرات خودم رو فراموش کردم چون دیگه قادر ب درک نظم میکرونی نیستم! خلاصه کلام اینکه مهندس، این بحث ب نظر من اساسا نادرست ه. ما هنوز در نحوه نگرش ب دنیا مشکلات کلی داریم. مثل اینکه تصورات ما از اعیان خارجی بر اساس موجودیت اون هاست یا بر اساس مفاهیم ذهنی ما؟ ب نوعی شبیه ب این بحث ه ک اول مرغ بوده یا تخم مرغ! ببخشید من یکم اشفته حرف زدم و گاهی اتصالاتی ک در ذهنم هست رو نمی تونم ب خوبی بین مفاهیم منتقله با کلمات خوب بیان کنم. مشکل از فرستنده اس در هر صورت، پیشنها من اینکه کمی درباره خود خدا بحث کنیم. پله پله. در هر صورت این بحث 3 نتیجه محتمل داره 1-جبر 2-اختیار 3-مابین. نسبی گرایی ب ما میگه ک گزینه درست 3 هست. چیز مطلق در این دنیا وجود نداره. و البته بعضی از پست ها هم " دلیل" رو با "علم" اشتباه گرفته بودن ک خوب البته ب خاطر سطحی فکر کردن ه. اینکه من می دونم ک اگر بچه دستش ب اتیش بخوره می سوزه و اینکه من می دونم اون دستش ب اتیش می خوره و خواهد سوخت، اصلا " دلیل" این نیست ک من دست بچه رو سوزوندم ! 2
ارسال های توصیه شده