pnumusic15 19 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اسفند، ۱۳۹۳ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مقدمه به جرات می توان گفت تنبک از جنبه تنوع تکنیک نوازندگی (در این جا منظور از تکنیک نوازندگی همان شیوه های انگشت گذاری ساز است) از کاملترین سازهای کوبه ای ممبرانوفون (پوست آوا) می باشد. بررسی این تنوع بدون نگاهی سیستماتیک (اصولی و قاعده مند) که در برگیرنده صفات مشترک و غیر مشترک تکنیکهای نوازندگی باشد غیر ممکن به نظر می رسد. از جمله نتایج این دیدگاه اصولی که در واقع هنر مرتب نمودن تکنیکها است قرار گرفتن هر تکنیک در جایگاه خود و مشخص شدن رابطه ساختاری – تکاملی تکنیکها با هم دیگر و یافتن تکنیکهای جدید می باشد. در این نوشتار سعی بر این است تا بانگاهی مختصر به مفاهیم اولیه تفکر سیستماتیک و اصول طبقه بندی از این آگاهی در جهت رده بندی تکنیکهای تنبک بهره گیریم. تعاریف اولیه در زیر به ذکر اصول اولیه و تعاریف موردنیاز در طبقه بندی پرداخته میشود. لازم به ذکر است از این اصول که در رده بندی زیستی بیشترین کاربرد را دارند در طبقه بندی تکنیکهای تنبک استفاده شده است. ۱- تاکسونومی: دانش طبقه بندی و نامگذاری موجودات – اشیاء و مفاهیم در اصطلاح تاکسونومی نامیده می شود. واژه Taxonomy مرکب از دو کلمه taxis به معنای ترتیب و nomos به معنای قانون تشکیل شده است. تاکسونومی با تاکسون یا واحد طبقه بندی ارتباط داشته و آنها را بر اساس صفات مشترک در طبقات یا صنوف خاص خود قرار می دهد. نتیجه تاکسونومی رده بندی شدن تاکسون ها می باشد. ۲- صنف: چهارچوبی انتزاعی است که شی مورد رده بندی در آن قرار می گیرد. هر صنف یا طبقه دارای صفات مشترک با طبقات بالا و پایین خود است. این رابطه را می توان به اختصار رابطه والد- فرزند نامید. از دید ریاضی ساختار طبقه بندی شده نموداری مانند شکل زیر است که شاخه درختی بوده وشروع آن از ریشه Root یاNode می باشد که نقطه ای است با صفتی مشترک در تمام شاخه ها و طبقات. ۳- تاکسون: تاکسون یا واحد طبقه بندی محتوای هر صنف است که مورد بررسی قرار می گیرد. ۴- صفت شاخص یا تاکسونومیک: ویژگی یا صفتی که برای مشخص کردن یا جدا کردن یک گونه از گونه دیگر به کار میرود، صفت تاکسونومیک نامیده میشود و آن عبارت از صفت یا صفاتی است که بر مبنای آنها دو گروه نزدیک جانوری به یکدیگر تشابه داشته یا از یکدیگر متمایز میگردند. بطور کلی دو نوع صفت وجود دارد که عبارتند از: ۱) صفات قابل اعتماد، مانند تعداد مهره های بدن ۲) صفات غیر قابل اعتماد مانند رنگ ۵- توصیف: بررسی صفات و مشخصات یک تاکسون را گویند. ۶- نامگذاری: مهمترین اصل در نامگذاری تاکسونها در نظر گرفتن صفات مشترک بین تاکسون ها است. در واقع قصد از نامگذاری معرفی تاکسون و صنف آن است. معمولا با حرکت به سمت صفات شاخص صنوف مختلف نامگذاری را می توان تعریف نمود. مثلا به نمونه زیر در مورد بلوط سفید دقت کنید: صنف۱. گیاه صنف۲. درخت صنف۳. بلوط صنف۴. بلوط سفید در نامگذاری معمولا از ۲ کلمه یا بیشتر استفاده می شود. کلمات بعدی معمولا توضیحات لازم را در مورد صفات و مشخصات اولین صنف نام گذاری ارائه می دهند. در نهایت نام گذاری در ایجاد یکدستی – وضوح و یک ادبیات مشترک برای نامیدن تاکسونها بسیار مفید می باشد. در نامگذاری از منابع مختلفی استفاده می شود. مثلا: ۱- نام افراد ۲- نام مکانها ۳- نامهای دیگر کاربرد اصول تاکسونومی در بررسی تکنیکهای تنبک همانطور که در بالا ذکر شد اولین کاربرد تاکسونومی در تکنیک شناسی تنبک شناسایی صفات مشترک و غیر مشترک تکنیکهای نوازندگی است. به این ترتیب هر تکنیک در صنف و طبقه خود قرار می گیرد و رابطه ساختاری – تکاملی تکنیکها با یکدیگر مشخص می شود. از طرفی می توان تکنیکهای جدید را حدس زد و کشف نمود. اولین گام در این راه دستیابی به تعریفی اصولی از تکنیک در نوازندگی تمبک است (باز تاکید میشود که در این نوشتارمنظور از تکنیک همان شیوه های انگشت گذاری ساز است). منظور از تکنیک به طور عام عبارت است از توالی از فعالیتها جهت انجام یک کار. اما مفهوم زیر می تواند گویای تکنیک در تنبک نوازی باشد: کاربرد بخشهایی از ۱دست یا ۲دست (مانند بخشهای مختلف یک یا چند انگشت- کف دست و…) به شکل متصل یا منفصل یا استفاده از ابزاری متفاوت با دست (مانند کوبه و…) که نیروی خود را ازبخشهایی خاص از دست (مانند مچ دست) اخذ کرده و از طریق ضربه زدن، مالش یا شیوه هایی دیگر بر روی ناحیه یا نواحیی از پوست یا چوب یا اشیاء مولد صوت متصل به بدنه ساز تولید صدا نمایند. براساس تعریف بالا و دربررسی یک تکنیک باید به بررسی ۴ نوع مشخصه پرداخت: ۱- نحوه تولید صدا ۲- شکل تکنیک ۳- حرکت درتکنیک ۴- مشخصات صوتی هر کدام از ۴ مورد فوق می تواند صنوف و طبقات مختلف مورد نیاز برای تاکسونومی تکنیکهای تنبک را تعریف نماید. طبقه بندی تکنیک های تنبک طبقه بندی و نامگذاری تکنیکهای تنبک نوازی که در اصطلاح “تاکسونومی تکنیک های تنبک” نامیده می شود بر اساس توصیف صفات مشترک تاکسون ها یا تکنیکها صورت گرفته و آنها را در طبقات یا صنوف خاص خود قرار می دهد. نتیجه این تاکسونومی رده بندی شدن تکنیک ها می باشد. تاکسون تاکسون یا واحد طبقه بندی در این تاکسونومی همان تکنیک است که مورد بررسی قرار می گیرد. صنف همانطور که قبلا گفته شد در طبقه بندی تکنیکهای تنبک نوازی صنف چهارچوبی انتزاعی است که تاکسون (تکنیک) مورد بررسی در آن قرار می گیرد. هر صنف یا طبقه تکنیک دارای صفات مشترک با طبقات بالا و پایین خود است. صفت شاخص یا تاکسونومیک تکنیک های تنبک ویژگی یا صفتی که برای مشخص کردن یا جدا کردن یک تکنیک از تکنیک دیگر به کار میرود، صفت تاکسونومیک تکنیک های تنبک نامیده میشود و آن عبارت از صفت یا صفاتی است که بر مبنای آنها دو گروه نزدیک تکنیکی به یکدیگر تشابه داشته یا از یکدیگر متمایز میگردند. بطور کلی دونوع صفت وجود دارد که عبارتند از: ۱) صفات قابل اعتماد، مانند تعداد انگشتان به کاررفته – نحوه ارتباط انگشتان با یکدیگر و… به طور کلی هر ۴ نوع صفت اشاره شده در بالا از نوع قابل اعتمادند. ۲) صفات غیر قابل اعتماد مانند شدت و ضعف ضربات نحوه تولید صدا این مشخصه مربوط به نحوه اجرای تکنیک و تولید صدا می باشد. به طور کلی در تنبک نوازی می توان چندین نوع مختلف از شکل اجرا را تشخیص داد: ۱- ضربه زدن = مانند اجرای پلنگ و تم بر روی پوست یا ضربه بر بدنه یا بخشهای مکمل صدادهی (مانند پوست تعبیه شده بر روی بدنه تنبک) یا حتی ضربه زدن بر روی بخشی از دست که بر پوست تنبک قرار دارد. ضربه زدن به دوگونه رخ می دهد: – مستقیم : مانند ضربه دست یا ضربه انگشتر یا هر شی دیگر که با دخالت دست انجام می شود. - غیر مستقیم : مانند ضربه های یک سیم فرضی که بر پشت پوست تعبیه شده و به هنگام نواختن مرتعش شده و به پوست ضربه می زند. ۲- مالش دادن = مانند مالش پوست و لبه ناخن دست یا هر شی دیگر بر روی پوست در یک امتداد مثلا طولی یا دایره ای. حالت خاصی از مالش دادن انگشت (یا کوبه با سر لاستیکی) تولید صدایی شبیه ناله گوزن می کند که به آن Moose Call می گویند. ۳- خراش دادن = مانند خراش دادن پوست و چوب بدنه توسط ناخن یا هر شی دیگر. شکل تکنیک بررسی شکل و آناتومی اندام مجری تکنیک (مثلا انگشتان) کمک بسیار مهمی در رده بندی و تعیین صنف آن می کند. در این مورد موارد زیر را باید در نظر گرفت: - در اجرای تکنیک کدام بخش از دست یا انگشت (در واقع بخش مجری تکنیک) به کار می رود؟ - آیا شئ خاصی (مثلا انگشتر یا کوبه) برای اجرا به کار می رود؟ (در واقع شئ مجری تکنیک ) - شکل به کار گیری بخش مجری یا شئ مجری تکنیک چگونه است؟ - اگر در ساختار یک تکنیک تعداد اعضاء بخش مجری بیشتر باشد (مثلا ۴ انگشت) آیا ارتباط آنها با هم متصل است (انگشتان به هم وصلند) یا منفصل (انگشتان آزادند)؟ - در ادامه به تفصیل درباره شکل تکنیک توضیح داده خواهد شد. حرکت در تکنیک در تنبک نوازی که فعالیتی کاملا فیزیکی است عضلات – استخوانها – مفاصل و سایر اندامهای دست (مانند کتف، آرنج و …) مولد حرکات لازم برای نوازندگی بوده و مفاصل “مچ دست” و” انگشتان” نیز به عنوان اهرمهای منتقل کننده نیروی لازم برای حرکت دست و انگشتان نقش ایفا می کنند. با یک نگاه ساده به اندامهای مولد حرکت می توان تکنیکها را بر اساس چند مولفه توصیف نمود: ۱- عامل مولد حرکت منظور از عامل مولد حرکت بخشی از دست است که با تولید و انتقال نیرو باعث تحرک اندام مجری تکنیک می گردد. ۱- حرکت ناشی از مچ: بر اثر حرکت مچ دست و انتقال نیرو، کف دست حرکت کرده و در نهایت دست یا بخشهایی از انگشتان با ساز تماس پیدا می کنند. مانند پرتاب ناشی از حرکت مچ در اجرای “تم” یا “بک”. ۲- حرکت ناشی از مفصل انتهایی آخرین بند انگشت: در این نوع حرکت مچ و سایر اندامها ی فوقانی دست ثابت بوده و بر اثر حرکت مفصل بین انگشت و کف دست و انتقال نیرو، انگشت به پوست ضربه می زند. ۳- حرکت ناشی از تلنگر: در صورتیکه بخشی از یک انگشت (مثلا نیم بند آن) بر بخشی از انگشت دیگر (مثلا بند انگشت دیگر) یا بخشی از کف دست قرار گرفته و بر اثر لغزانده شدن و اصطکاک ناشی از آن به شدت رها شود تلنگر ایجاد میشود. ۴- حرکت ناشی از آرنج: دسته ای از تکنیکها بر اثر حرکت ناشی از آرنج دست (به خصوص در نوعی از تکنیک مالشی) اجرا می شوند. ۲- وضعیت دست مولد حرکت بر اساس اتکاء دست مولد حرکت به ساز یا آزاد بودن آن می توان تقسیم بندی زیر را انجام داد: ۱- اجرا تکنیک با حرکت آزاد دست منظور از حرکت آزاد دست حرکتی است که در آن دست به سازاتکا ندارد. مانند اجرای تم یا بک دست آزاد یا پایین (۱). ۲- اجرا تکنیک با حرکت غیر آزاد دست منظور از حرکت غیرآزاد دست حرکتی است که در آن بخشی از دست به سازاتکا دارد. مانند: - اجرای انواع تکنیکهای گرفته توسط دستی که به نحوی به پوست اتکا دارد. - اجرا با دست روی تنبک یا دست بالا. - اجرا با دست پایین یا آزاد به گونه ای که به ساز اتکا دارد. مشخصات صوتی صدادهی تکنیکهای تنبک علاوه بر بستگی به نحوه تولید صدا به دلیل ویژگیهای آکوستیک ساز و بخشهای مجری از پیچیدگی خاصی برخوردار است. در زیربه طور اجمال پاره ای از مشخصات صوتی تمبک ذکرمیشود: ۱- صدادهی تکنیکهای تنبک از قوانین پوسته مرتعش و ارتعاش محفظه داخلی تنبک تبعیت می کند. (محفظه داخلی تنبک در تغییر ساختارارتعاشی پوست نقش اساسی دارد.) ۲- تمام اشکال ارتعاشی که در شروع پر انرژی بوده و سریعا محو می شوند در ساختار صدای ضربه تکنیکها و در رنگ بم ابتدای صدای آنها نقش دارند. (به گزارش نشست پژوهشی تنبک کوکی و نی کلیددار (III) مراجعه کنید) ۳- طیف صدای حاصل ازاجرای تکنیک ازیک بخش متراکم صوتی درساختار اصوات فرعی به آرامش صوتی ختم می شود. منظور از آرامش صوتی باقی ماندن تنها چند صدای فرعی در انتهای صدای تکنیک است. در شکل زیر موج صدا و طیف صدای حاصله از اجرای پلنگ در ناحیه لبه تنبک را مشاهده می کنید. بخشهای پرتراکم و آرام صوتی درآن کاملا قابل شناسایی هستند. ۴- هرچه بخش مجری تکنیک سخت تر باشد رنگ صدای حاصله به دلیل حضور پر انرژی تر اصوات فرعی با فرکانس بالا در صدای ضربه و در کل صدای تکنیک زیرتر است . این پدیده را می توان در مقایسه صدای تکنیکهای ناخنی در یک منطقه خاص با صدای سایر تکنیکها در همان منطقه مشاهده نمود. البته تفکیک صوتی مناطق را نباید با صدای ضربه ناشی ازجنس بخش مجری اشتباه گرفت. صدای ضربه به عنوان بخش آغازین صدا شامل اصوات فرعی قوی با طول زمانی ارتعاشی بسیار کوتاه می باشد. ۵- هر چه سطح بخش مجری (و بالتبع سطح ضربه خورنده پوست) بیشتر باشد رنگ صدای حاصله به طور نسبی بم تر است. این پدیده به هنگام اجرای تکنیکها در یک ناحیه ثابت نیز مشاهده میشود. ۶- به دلیل ماهیت غیرخطی ارتعاش پوست تنبک و با افزایش شدت ضربه اصوات فرعی زیرتر به طور نسبی برجستگی پیدا می کنند. ۷- هرچه از مرکز پوست به سمت لبه ساز حرکت کنیم ، نقش اشکال ارتعاشی یا اصوات فرعی بم کمتر شده و بر تراکم و اهمیت نقش اشکال ارتعاشی زیرترافزوده می گردد. مثلا در تکنیک تم ناحیه میانه ، اصوات فرعی بم که میرایی سریع دارند اهمیت خاص دارند. در شکل زیر می توان تغییرات انرژی اصوات فرعی را در تکنیکهای مختلف مشاهده نمود. درجات روشن نشان دهنده حضور کم انرژی اصوات فرعی در تکنیک است: پی نوشت ۱- به نظر می رسد اصطلاحات دست پایین و بالا برای دست آزاد یا روی تنبک را برای اولین بار نوازنده تنبک سیاوش اکبری سنه در کتاب آموزشی خود و در سال ۱۳۷۸ به کاربرده است ۲- وضعیت دست مولد حرکت بر اساس اتکاء دست مولد حرکت به ساز یا آزاد بودن آن می توان تقسیم بندی زیر را انجام داد: ۱- اجرا تکنیک با حرکت آزاد دست منظور از حرکت آزاد دست حرکتی است که در آن دست به سازاتکا ندارد. مانند اجرای تم یا بک دست آزاد یا پایین (۱). ۲- اجرا تکنیک با حرکت غیر آزاد دست منظور از حرکت غیرآزاد دست حرکتی است که در آن بخشی از دست به سازاتکا دارد. مانند: - اجرای انواع تکنیکهای گرفته توسط دستی که به نحوی به پوست اتکا دارد. - اجرا با دست روی تنبک یا دست بالا. - اجرا با دست پایین یا آزاد به گونه ای که به ساز اتکا دارد. مشخصات صوتی صدادهی تکنیکهای تنبک علاوه بر بستگی به نحوه تولید صدا به دلیل ویژگیهای آکوستیک ساز و بخشهای مجری از پیچیدگی خاصی برخوردار است. در زیربه طور اجمال پاره ای از مشخصات صوتی تمبک ذکرمیشود: ۱- صدادهی تکنیکهای تنبک از قوانین پوسته مرتعش و ارتعاش محفظه داخلی تنبک تبعیت می کند. (محفظه داخلی تنبک در تغییر ساختارارتعاشی پوست نقش اساسی دارد.) ۲- تمام اشکال ارتعاشی که در شروع پر انرژی بوده و سریعا محو می شوند در ساختار صدای ضربه تکنیکها و در رنگ بم ابتدای صدای آنها نقش دارند. (به گزارش نشست پژوهشی تنبک کوکی و نی کلیددار (III) مراجعه کنید) ۳- طیف صدای حاصل ازاجرای تکنیک ازیک بخش متراکم صوتی درساختار اصوات فرعی به آرامش صوتی ختم می شود. منظور از آرامش صوتی باقی ماندن تنها چند صدای فرعی در انتهای صدای تکنیک است. در شکل زیر موج صدا و طیف صدای حاصله از اجرای پلنگ در ناحیه لبه تنبک را مشاهده می کنید. بخشهای پرتراکم و آرام صوتی درآن کاملا قابل شناسایی هستند. ۴- هرچه بخش مجری تکنیک سخت تر باشد رنگ صدای حاصله به دلیل حضور پر انرژی تر اصوات فرعی با فرکانس بالا در صدای ضربه و در کل صدای تکنیک زیرتر است . این پدیده را می توان در مقایسه صدای تکنیکهای ناخنی در یک منطقه خاص با صدای سایر تکنیکها در همان منطقه مشاهده نمود. البته تفکیک صوتی مناطق را نباید با صدای ضربه ناشی ازجنس بخش مجری اشتباه گرفت. صدای ضربه به عنوان بخش آغازین صدا شامل اصوات فرعی قوی با طول زمانی ارتعاشی بسیار کوتاه می باشد. ۵- هر چه سطح بخش مجری (و بالتبع سطح ضربه خورنده پوست) بیشتر باشد رنگ صدای حاصله به طور نسبی بم تر است. این پدیده به هنگام اجرای تکنیکها در یک ناحیه ثابت نیز مشاهده میشود. ۶- به دلیل ماهیت غیرخطی ارتعاش پوست برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و با افزایش شدت ضربه اصوات فرعی زیرتر به طور نسبی برجستگی پیدا می کنند. ۷- هرچه از مرکز پوست به سمت لبه ساز حرکت کنیم ، نقش اشکال ارتعاشی یا اصوات فرعی بم کمتر شده و بر تراکم و اهمیت نقش اشکال ارتعاشی زیرترافزوده می گردد. مثلا در تکنیک تم ناحیه میانه ، اصوات فرعی بم که میرایی سریع دارند اهمیت خاص دارند. در شکل زیر می توان تغییرات انرژی اصوات فرعی را در تکنیکهای مختلف مشاهده نمود. درجات روشن نشان دهنده حضور کم انرژی اصوات فرعی در تکنیک است: پی نوشت ۱- به نظر می رسد اصطلاحات دست پایین و بالا برای دست آزاد یا روی تنبک را برای اولین بار نوازنده تنبک سیاوش اکبری سنه در کتاب آموزشی خود و در سال ۱۳۷۸ به کاربرده است برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده