AloneAstronomer 684 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۳ هرکسی یه تعریف و فاکتورهایی از فرهنگ داشته باشه که به خانواده و سطحش،تربیت،تحصیلات،محل زندگی،علایق،سطح فکر و البته ذاتش برمیگیرده....اما من محض شوخی و خنده همه جا امادر پشتش برای شناسایی شخصیت افراد و فرهنگشون چندتا اصل تمدن تعریف کرده ام!!!!!!!!! خیلی ساده است...هنگام ورود به یک اتاق 1.در زدن 2.اجازه ورود خواستن 3.سلام کردن به خوبی 4.درو پشت سر بستن 5.بعد تموم شدن کار تشکر کردن 6.خداحافظی کردن به خوبی 7.درو پشت سر بستن خوب با این اوصاف ما همه جا اصول برخورد خوب اجتماعی رو میبینیم.... من نمیخوام سیاه نمایی کنم یا ناامیدانه سخن بگم..اما در حال حاضر فکر میکنمما ملتی بی فرهنگ بی فکر و بدون پشتکار و راحت طلب هستیم....میگم در حال حاضر.... در مورد مسائلی که مطرح کردید و بعضی از دوستان مطرح کردن، در جامعه شناسی مبحثی داریم با عنوان « برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام » یا «ضمیر جمعی» طرح میشه. توسط امیل دورکیم با این تعریف که «به عقاید، ایدهها و جنبهها و عقیدههای اخلاقی رایج در جامعه که به شکل یکپارچه و متحدکننده عمل میکنه اشاره میشه» که درواقع از واژهی Collective استفاده میکنه یعنی چیزهایی که اجتماع انتخاب میکنه! حالا در اینکه اجتماع چرا این شیوه از اخلاقیات رو انتخاب کرده میتونیم به سیر اخلاقیات در نیم قرن اخیر نگاه کنیم که تشنج زیادی داشته و عقیده من اینه شرایط سیاسی قبل و بعد از انقلاب اسلامی شاید باعث شده ارزشهای اجتماعی رو به «پوستهای» شدن رو بیارن و بیشتر جنبهی ظاهرسازی پیدا کنند. 3 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۳ انسان وقتی خودش رو نبینه و خودش رو نشنوه , هر بلائی سرش میاد. ما قبل از اینکه خودمونو ببینیم , چشممونو به دیدن دیگران باز گذاشتیم و نتیجه اش همین شده که داریم ازش صحبت میکنیم. 2 لینک به دیدگاه
pary naz 2414 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۳ یکی از مشکلاتی که ما داریم اینه که در هر اشتغالی که هستیم دلسوزانه کارنمیکنیم.وفقط دنبال این هستیم که وقتمون بگذره.وپولمون رو بگیریم. توی یکی از قسمت های شکراباد خیلی قشنگ اینو نشون دادن خیلی جالب بود فردی بود که هرجامیرفت دنبال پیاده کردن نظم وانضباط بود واصلا کم کاری نمیکرد وهمه رو وادار به مسئولیت پذیری میکرد ولی سایرین بااو دشمن میشدند و.....درنهایت کارش به زندان کشید.اخر از همه هم یه فرد ژاپنی اومد واونو به ژاپن برد میگفت اشتباه ژنتیکی اتفاق افتاده واین فرد باید توژاپن دنیا می اومده ولی اشتباها سر از ایران اورده. 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ یکی از مشکلاتی که ما داریم اینه که در هر اشتغالی که هستیم دلسوزانه کارنمیکنیم.وفقط دنبال این هستیم که وقتمون بگذره.وپولمون رو بگیریم.توی یکی از قسمت های شکراباد خیلی قشنگ اینو نشون دادن خیلی جالب بود فردی بود که هرجامیرفت دنبال پیاده کردن نظم وانضباط بود واصلا کم کاری نمیکرد وهمه رو وادار به مسئولیت پذیری میکرد ولی سایرین بااو دشمن میشدند و.....درنهایت کارش به زندان کشید.اخر از همه هم یه فرد ژاپنی اومد واونو به ژاپن برد میگفت اشتباه ژنتیکی اتفاق افتاده واین فرد باید توژاپن دنیا می اومده ولی اشتباها سر از ایران اورده. خیلی عالی گفتی . دقیقا همین بلا هر روز به سر من میاد. تو یه موسسه ای بعنوان مدیر مشاور کار میکنم. هر طرحی که میدم , اولش به به چه چه میکنند ولی هیچ موقع انجامش نمیدن. تا حدی که من به خودم شک میکنم که : آیا من سخت گیری میکنم یا اینا هیچی بارشون نیست. با این مطلب شما من فهمیدم که بخاطر همون اشتباه ژنتیکی اینجام. 2 لینک به دیدگاه
pary naz 2414 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ خیلی عالی گفتی . دقیقا همین بلا هر روز به سر من میاد. تو یه موسسه ای بعنوان مدیر مشاور کار میکنم. هر طرحی که میدم , اولش به به چه چه میکنند ولی هیچ موقع انجامش نمیدن. تا حدی که من به خودم شک میکنم که : آیا من سخت گیری میکنم یا اینا هیچی بارشون نیست. با این مطلب شما من فهمیدم که بخاطر همون اشتباه ژنتیکی اینجام. اگه ژاپنیه اومد بهش میگم یه سر دنبال شماهم بیاد. باید بیشتر بهشون پافشاری کنید.بعضی ها تا ما خودمون رو به اب واتش نزنیم قرارنیست به فکربیفتند. 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ اگه ژاپنیه اومد بهش میگم یه سر دنبال شماهم بیاد.باید بیشتر بهشون پافشاری کنید.بعضی ها تا ما خودمون رو به اب واتش نزنیم قرارنیست به فکربیفتند. پافشاری رو امتحان کردم. اولش قبول میکنن . حتی انجامش هم میدن و نتیجه خوب هم بدست میاد . فردا که یه مورد مشابه دیگه پیش اومد , بکل فراموششون میشه و بازم میرن سراغ همون عادت قبلی. 2 لینک به دیدگاه
pary naz 2414 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ پافشاری رو امتحان کردم. اولش قبول میکنن . حتی انجامش هم میدن و نتیجه خوب هم بدست میاد . فردا که یه مورد مشابه دیگه پیش اومد , بکل فراموششون میشه و بازم میرن سراغ همون عادت قبلی. پس چاره ای جز یاداوری ندارید. چقد باید انرژی مصرف کنید درحالی که اگه اطرافیان هم مسئولیت پذیری داشتن نیازی به این همه صرف انرژی نداشتید واز این انرژی برای صرف کارهای مهمتری استفاده میکردید. نمیدونم چی باعث شده هیچ کس وظیفه خودش رو نشناسه واز زیر مسئولیت کارهاش شونه خالی کنه و باوجدان کار نکنه؟!!!وجدان کاری دیگه فاتحه اش خونده است!!! 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ پس چاره ای جز یاداوری ندارید. چقد باید انرژی مصرف کنید درحالی که اگه اطرافیان هم مسئولیت پذیری داشتن نیازی به این همه صرف انرژی نداشتید واز این انرژی برای صرف کارهای مهمتری استفاده میکردید.نمیدونم چی باعث شده هیچ کس وظیفه خودش رو نشناسه واز زیر مسئولیت کارهاش شونه خالی کنه و باوجدان کار نکنه؟!!!وجدان کاری دیگه فاتحه اش خونده است!!! علت اینکه انسانها وظیفه خودشونو نمیشناسن , اینه که خودشونو هنوز نشناختن. انسان خود ناشناس متوجه خودش نیست و بصورت ژنتیکی زندگی میکنه نه عقلانی. فک کنم یکی از علت هاش همین باشه. 2 لینک به دیدگاه
pary naz 2414 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۳ علت اینکه انسانها وظیفه خودشونو نمیشناسن , اینه که خودشونو هنوز نشناختن. انسان خود ناشناس متوجه خودش نیست و بصورت ژنتیکی زندگی میکنه نه عقلانی. فک کنم یکی از علت هاش همین باشه. یه علت دیگه اش هم میتونه این باشه که افراد فقط به دریافت پول درازای کارشون توجه میکنن وفقط دنبال این هستند که اون کار انجام بشه ولی اینکه باچه روش و کیفیتی انجام بشه براشون اهمیت نداره. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده