Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۳ درود به دوستان کتابخوان.... شده یه کتابو دست بگیرید .کتابی که خیلی معروف و حتی جزء بهترین آثار ادبیات باشه اما از همون 4خط اول دلتونو بزنه و با اکراه چند صفحشو بخونید و دیگه نتونید ادامه بدید و بزاریدش کنار؟؟؟ حالا از یه طرف کتاب را خریدید(حیفه نخونید این همه پول داده اید!!!!) هم اینکه بالاخره تعریف کتاب رو خیلی شنیده اید و دوست دارید بخونید.... من هربار یه کتاب اینجوری بوده اگه به زور هم بخونمش ازش اصلا خوشم نمیاد..مثلا غرور و تعصب..به زور خوندمش و آخرش هم از خوندنش پشیمون شدم... واقعابی محتوا بود...یا گل صحرا!!!! الان مثلا کتابای تهوع سارتر،دون کارلوس شیللر،خداحافظ گاری کوپر رومن گاری روچند ساله خریده ام چندین بار هم شروع کرده ام و بیش از 10 صفحه اش پیش نمیره..بااینکه از نویسنده هاشون چندین کتاب خونده ام و واقعا خوشم میاد ازشون.خیلی کتابای دیگه هم بوده اند چرا بعضی کتابارو راحت نمیشه خوند؟؟؟؟چه جوری خودمونو ترغیب کنیم برا ادامه یاکلا بیخیال بشیم؟؟؟؟ 4 لینک به دیدگاه
ll3arg 643 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۹۳ الان مثلا کتابای تهوع سارتر،دون کارلوس شیللر،خداحافظ گاری کوپر رومن گاری روچند ساله خریده ام چندین بار هم شروع کرده ام و بیش از 10 صفحه اش پیش نمیره..بااینکه از نویسنده هاشون چندین کتاب خونده ام و واقعا خوشم میاد ازشون.خیلی کتابای دیگه هم بوده اند چرا بعضی کتابارو راحت نمیشه خوند؟؟؟؟چه جوری خودمونو ترغیب کنیم برا ادامه یاکلا بیخیال بشیم؟؟؟؟ سلام این اتفاق واسه منم زیاد افتاده .. گاهی شده که چند تا کتاب رو pشت هم نصفه نیمه رها کردم غرور و تعصب رو خیلی وقته فیلمشو دارم ولی چون هنوز کتابشو نخوندم دوست ندارم ببینمش , چون کتابایی که فیلمشونو دیدم دیگه سراغ کتابش نرفتم تهوع سارتر هم نصفه خوندم , با ترجمه ش مشکل داشتم صد سال تنهایی و 1984 هم خیلی دوست دارم بخونم ولی نمیشه ولی خداحافظ گری کوpر حدود 50 صفحه اولشه که حوصله سر بره , بعدش عالیه .. جز بهترینهاست برای من بنابراین یا با قصه ی کتاب ارتباط برقرار نمیکنم یا هم ترجمه ی جالبی نداره .. این جور مواقع بهتره اون کتابو رها کرد ( به استثنا خداحافظ گری !) و کتابی رو خوند که حالتو خوب کنه,که کم هم نیستن . .. 4 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۹۳ ممنون دوست عزیز... خیلی جالب بود..من 100سال تنهایی رو با عذاب خوندم...شاید 20-30صفحه مونده بودتمومش کنم اما تا اخرش نخوندم...یه سیستم دافعه داشت برام!!!!!!!!!! 1984برام خلی عالی شروع شد ادامه پیدا کرد و تموم شد.... خداحافظ گاری کوپر نمیدونم چرا اینقدر اولش بد شروع شده... کلا کتابایی که بد شروع بشه اثر بدی روم میزاره حتی اگه 10صفحه بعد ریتم کتابخوب بشه.. البنه قبول دارم..ترجمه هم خیلی موثره...برا همین سعی میکنم بیشتر از مترجمهایبا سابقه کتاب بخونم.... 4 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۹۳ البته این مورد برای من بیشتر برای کتابای درسی پیش میاد اینجور مواقع کتاب رو در صفحات کم و تایم های کم میخونم تا تموم شه 3 لینک به دیدگاه
AloneAstronomer 684 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۹۳ درود به دوستان کتابخوان.... شده یه کتابو دست بگیرید .کتابی که خیلی معروف و حتی جزء بهترین آثار ادبیات باشه اما از همون 4خط اول دلتونو بزنه و با اکراه چند صفحشو بخونید و دیگه نتونید ادامه بدید و بزاریدش کنار؟؟؟ حالا از یه طرف کتاب را خریدید(حیفه نخونید این همه پول داده اید!!!!) هم اینکه بالاخره تعریف کتاب رو خیلی شنیده اید و دوست دارید بخونید.... من هربار یه کتاب اینجوری بوده اگه به زور هم بخونمش ازش اصلا خوشم نمیاد..مثلا غرور و تعصب..به زور خوندمش و آخرش هم از خوندنش پشیمون شدم... واقعابی محتوا بود...یا گل صحرا!!!! الان مثلا کتابای تهوع سارتر،دون کارلوس شیللر،خداحافظ گاری کوپر رومن گاری روچند ساله خریده ام چندین بار هم شروع کرده ام و بیش از 10 صفحه اش پیش نمیره..بااینکه از نویسنده هاشون چندین کتاب خونده ام و واقعا خوشم میاد ازشون.خیلی کتابای دیگه هم بوده اند چرا بعضی کتابارو راحت نمیشه خوند؟؟؟؟چه جوری خودمونو ترغیب کنیم برا ادامه یاکلا بیخیال بشیم؟؟؟؟ بنظر من چون وجههای حرفتون زیاده این نکات شاید کمکتون کنه: 1- دنیای اطراف ما طوری شده که وسائل الکترونیکی و... یه جذابیتی بیش از حدی برای ما ایجاد کردن که انعطاف قدرت تحمل ما در برابر انتخابهامون خیلی کم شده. تو خیلی از شرایط اگر شما رو محدود به یه اتاق خیلی ساده و همون کتاب بکنن شاید بیشترین لذت رو ازش ببرین اما چون انقدر دنیای اطراف ما با چیزای توخالی پر شده کشش ما نسبت به کتاب کم شده. من این موضوع رو تجربه کردم. تو سالهایی که توی غربت بودم و دسترسی به کتابای فلسفی فارسی نداشتم خوندن تیتر روزنامه که مرتبط با مطالعاتم بود برام مثه یه لیوان آبِ معدنی بود توی صحرا اما وقتی برگشتم ایران شرایط کاملن برگشت نسبت به چیزایی که آرزشون رو داشتم بی اهمیت شدم. 2- گاهی اوقات آثار برجستهی ادبی برای خودشون آثار برجستهی ادبی هستن. برای صنف خودشون برای هم فکرهای خودشون. من خودم به شخصه مایل و راغب به خوندن خیلی از تئوریهای فلسفی هستم اما خیلی از آثار اگزیستنسیالیسم ادبی رو نمی تونم تحمل کنم و تمایلی خیلی کمی برای خوندش دارم. 3- ژانرتون رو خودتون تعین کنید نه نقادان برجستهی ادبی. من هیچوقت ارتباط معنایی که با کتابهای «شیخنا حضرت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام قدس الله روحه العزیز» برقرار میکنم با کتابهای تهوع و کوری و بینایی و تمام سندرومهای بدن برقرار نمیکنم. من هیچوقت اجازه نمیدم کتابهایی که دنیاشون اونقدر تاریکِ که با نورافکنِ ورزشگاه آزادی هم روشن نمیشه برای من حکم یه کتابِ خوب رو بازی کنه. شما خودتون کتابِ خوبِ خودتون رو مشخص میکنید... 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده