میلاد 24047 ارسال شده در 6 شهریور، 2010 رفتار اخلاقي يك انسان بايد بر اساس نوع دوستي ، تحصيلات و برابري اجتماعي باشد و هيچ پايه مذهبي لازم نيست . انساني كه بخاطر ترس از مجازات يا اميد گرفتن پاداش بعد از مرگ زندگي كند در مسير اشتباهي گام بر ميدارد یعنی 90 درصد مسلمونا 2
amin 202 مهمان ارسال شده در 6 مهر، 2010 من فک میکردم کلمه آزادی تعریف شدست .....ولی میبینیم که اینطوری نیستما هرکدوممون یه تعریفی داریم واسه این واژه این همه دوگانگی هم ازین سلیقه ها ناشی میشه ....... یه تاپیک درباره این بزنیم نه برادر من...تعریف شدست... آزادی یعنی امکان فعالیت های جمعی یک شخص بر حسب معیاری که قانون مشخص کرده....البته این قانون هم باید مورد تایید خود اون شخص هم باشه...وگرنه با مورد نقض گرفتن همون یک نفر،قانون باید تغییر پیدا کنه....چون قانون برای حفظ نظم ایجاد میشه و حفظ نظم برای ایجاد آرامش....وقتی قانونی تصویب بشه که قابل نقض باشه و به آرامش فردی یا جمعی آسیب بزنه،نوعی هنجار غیرمطلوب یا ناهنجار تلقی میشه....و اینجاست که ضرورت اصلاحش پیش میاد! پس آزادی یعنی شما بتونی در حیطه ی قوانینی که مورد قبول جمع کثیری از سیستمی مشخص هست و به نفع اکثریتشون باشه و حقی رو از کسی ضایع نکنه،حداکثر فعالیتاتو داشته باشی! یه مثال از هنجار و ناهنجار بزنم تا مطلبو بگیری: مثلاً قوانین راهنمایی و رانندگی نوعی هنجار اجتماعی هستن....یعنی شما مجاب شده هستی که اونارو رعایت کنی،وگرنه هم دودش تو چش خودت میره و هم تو چش دیگران!(تصادف) ولی اجبار در بستن کمربند نوعی ناهنجاره...چون هم از لحاظ حقوقی و هم از لحاظ آزادی فردی کسی اجباری براش نیست که زندگی شما رو در هنگام رانندگی تضمین کنه...پس متعاقباً کسی هم نمیتونه اجبار کنه که شما کمربندتو ببندی...این شرکت های بیمن که از نفوذشون تو سیستم استفاده میکننو با اعمال قدرت شمارو مجبور به بستن اون کمربند میکنن....وگرنه شما آزادی که کمربندتو نبندی!:w139: البته بستن کمربند خودش نوعی فرهنگه...هدف مثالی بود برای درک مساله!
spow 44198 ارسال شده در 6 مهر، 2010 خب امین عزیز قرار نیست لزوما همه مردم همه قوانین رو حکما قبول کنن ولی یه تعریف ساده ای از ازادی داشتیم موقعی که فروغ دنبالش بود ازادی یعنی اختیار هر کاری رو داشته باشی بدون اینکه حقی از سایرین سلب کنی موفق باشیم 1
hodaa 5488 ارسال شده در 6 مهر، 2010 میدونین خیلی از ماها خوب حرف میزنیم اما پای عمل هیچ مثل راهبه ی روشنفکریم
سارا-افشار 36437 ارسال شده در 6 مهر، 2010 حالا شما ببینین تو حریم خصوصی خود از ازادی و حق انتخاب برخوردارین بعد در مورد بقیه حرف بزنین
hodaa 5488 ارسال شده در 6 مهر، 2010 حالا شما ببینین تو حریم خصوصی خود از ازادی و حق انتخاب برخوردارین بعد در مورد بقیه حرف بزنین من کلا گفتم تا جاییی که تو اطرافیانم دیدم،چرا شما بهتون بر میخوره ! شاید اطرافیان شما همونجوری که حرف میزنن عمل میکنن اما من کم ندیدم آدمهایی که حرف و عملشون یکی نیست وگرنه خوشبختانه تا حالا تو زندگی شخصیم محدودیتی واسم نبوده
hodaa 5488 ارسال شده در 6 مهر، 2010 منظورم راجب به آزادی فردیه ،چه واسه خود چه طرف مقابل بعضی اوقات مثلا اینجوریه که طرف مقابل وقتی داری باهاش صحبت میکنی خیلی هم مثلا روشنفکره اما تو زندگی عملیش خبری از این طرز فکر نیست
amin 202 مهمان ارسال شده در 7 مهر، 2010 منظورم راجع به آزادی فردیه ،چه واسه خود چه طرف مقابلبعضی اوقات مثلا اینجوریه که طرف مقابل وقتی داری باهاش صحبت میکنی خیلی هم مثلا روشنفکره اما تو زندگی عملیش خبری از این طرز فکر نیست خوب میتونی با یه مثال مفهوم نظریتو بیان کنی؟ آدم کمی گیج میمونه....یعنی آدمایی که به ظاهر روشنفکرن،به دیگران آزادی عملو نمیدن؟ خوب قرار نیست که هر گردی گرود باشه که! شاید طرف روشنفکره،سیگارم میکشه...بعد باید بگیم این به فکر خودش نیست چجوری می خواد بفکر دیگران باشه،پس اصلاً روشنفکر نیست!:smiley (18): عزیز من...تعاریفو با هم مخلوط نکنید...هرکدوم تو بعد خودش باید بررسی بشه!:w139:
VINA 31339 ارسال شده در 11 مهر، 2010 با سر بزرگ متولد شد:وقتی انیشتن به دنیا امد سر و بندش خیلی بزرگ بود طوری که مارش فکر میکنرد فرزندش ناقص است اما بعد چند ماه سر و بند او به اندازه ی طبیعی برگشت حافظه اش به ان خوبی که تصور میشد نبود:مطمئنا انیشتن میتوانسته کتابهای مملو ار فرمول را حفظ کند اما برای به یا د اوری چیزهای معمولی حافظه ی واقعا ضعفی داشت او یکی از بدترین اشخاص در به یاد اوری سالروز تولد عزیزان بود و بهانه اش برای اینکار این بود که به یاد اوری تولد برای بچه هاست:jawdrop: او از داستاهای علمی تخیلی متنفر بود:انیشتن از داستانهای علمکی تخیلی متنفر بود زیرا که احساس میکرد انها بعث تغییر درک عامه مردم میشوند و در عوض به انها توهم باطای از چیزهایی که حقیقتا نمیتواند اتفاق بیافتذ میدهد:ws2: علاقه ای برای پوشیدن جوراب نداشت:در سنین جوانی در یافته بود که شصت پا باعث سوراخ شدن جوراب میشود بنابراین نا پایان عکرش دیگر جوراب نپوشید یکبار رانندگی کرد: او برای رفتن به سخنرانیها و تدریس در دانشکده از راننده مورد اطمینانش کمک میگرفت راننده وی نه تنها ماشین وی را هداست میکذد بلکه همیشه در طول سخنرانیه در میان شنوندگان حضور داششت انیشتن سخنرانی مخضوص خود را انجام میداد و راننده اش یه طرز شگفت اوری انرا حفظ میکرد یکعدم شباهت انها مسئله خاصی نبود انیشتن تنها در یک دانشکده استاد بود و برای دانشکده ای که سخنرانی داشت کسی او را نمیشناخت و قطعا نمیتوانست از راننده اش تمییز بدهد بنابراین در جلسه ای که خسته بود راننده اش به جای او برای سخنرانی رفت و او بین حضار نشست به هر جال سخنرانی به نحو عالی انجام شد و در پایان دانشجویان از وی سوالاتی پرسیدن راننده که شگفت زده شده بود گفت سوالات خیلی ساده است و راننده من که همان انیشتن در بین جمعیت بود برخاست و به سوالات جواب داد(خالی بندی به نظر میاد مجله اش دروغه) الهام گر او یک قطب نما بود:انیشتن در سنین جوانی یک قطب نما به عنوان هدیه از پدرش گرفت وقتی که طرز کار قطب نما را دید شگفت زده شد و سعی کرد طرز کار انرا درک کند او بعد از انجام این کار تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در دنیا را درک کند 1
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 11 مهر، 2010 منظورم راجب به آزادی فردیه ،چه واسه خود چه طرف مقابلبعضی اوقات مثلا اینجوریه که طرف مقابل وقتی داری باهاش صحبت میکنی خیلی هم مثلا روشنفکره اما تو زندگی عملیش خبری از این طرز فکر نیست .. . . متاسفانه همه چی معنی خودشو از دست داده مثلا همین روشن فکر اینقدر با تبلیغات منفی و بد رو این تیپ ادما کار شده که همه فک میکنند ادمای روشن فکر چیزی نیستند به جز مشتی حرف و کلمه های تو خالی با ظاهر وو قیافه انچنانی ..در صورتی که اینطور نیست روشن فکر چشم و چراغ روشن جامعه است کسیه که اینده رو بهتر و عمیق تر درک میکنه و واقیت های رو میبینه که بقیه از دیدنش عاجزند .. کاری به تبلیغات منفی نداشته باش ..روشن فکر تیپ و قیافه خاصی نداره پدر بزرگ من با اون لباس های قدیمیش ب برام زرگ ترین روشن فکره .
amin 202 مهمان ارسال شده در 11 مهر، 2010 .. . . متاسفانه همه چی معنی خودشو از دست داده مثلا همین روشن فکر اینقدر با تبلیغات منفی و بد رو این تیپ ادما کار شده که همه فک میکنند ادمای روشن فکر چیزی نیستند به جز مشتی حرف و کلمه های تو خالی با ظاهر وو قیافه انچنانی ..در صورتی که اینطور نیست روشن فکر چشم و چراغ روشن جامعه است کسیه که اینده رو بهتر و عمیق تر درک میکنه و واقیت های رو میبینه که بقیه از دیدنش عاجزند .. کاری به تبلیغات منفی نداشته باش ..روشن فکر تیپ و قیافه خاصی نداره م با اون لباس های قدیمیش بزرگ ترین روشن فکره . :TAEL_SmileyCente: بابا آبمون کردی....
ارسال های توصیه شده