vergil 11695 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۴ این روزها در دنیای من گرگها هم افسردگی مفرط گرفتهاند دیگر گوسفند نمیدرند به نی چوپان دل میسپارند و گریه میکنند ... 3 لینک به دیدگاه
vergil 11695 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۹۴ يک رنگ بودن در دنيايي که مردمانش براي پررنگ بودن حاضرند هزار رنگ باشند سخت است ! گرگ شدم تا آسان يک رنگ باشم رنگها نمي دانند براي من معنا ندارند ؟ همه جا خاکستريست... رنگ خاکستر خاطراتم , آرزوهايم ، احساساتم... اي کاش زبان رنگها را مي دانستم 3 لینک به دیدگاه
vergil 11695 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۴ گـــوشه تـــــــا گـــوشه صحرا بخــواب و نهراس گـــــــــرگها...خاطرشان هست که "تـــــــــــو" آهوي مني ! 3 لینک به دیدگاه
Samira Naderi 386 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مهر، ۱۳۹۴ ﮐﺴﯽ ﻏﺮﻭﺭ ﮔﺮﮒ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻧﮑﺮﺩ ... ﻣﺮﺩﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺳﮕﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ... ﭘﺎﯾﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﻡ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ !.. 2 لینک به دیدگاه
Samira Naderi 386 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مهر، ۱۳۹۴ [*=center]من نماد یک آتشم...[*=center] آتشی سرد که گرگی گشته است...[*=center] و با زوزه هایش زمین را بجوش می آورد...[*=center] و با پنجه هایش زمان را میسوزاند...[*=center] من یک گرگم...[*=center] درنده ای وحشی تر از انسان...[*=center] 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده