سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مرداد، ۱۳۹۰ مگر چیزی جدا از هم هستن؟ من این هر دو را در همدیگر، یکی می بینم. 4 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مرداد، ۱۳۹۰ مگر چیزی جدا از هم هستن؟من این هر دو را در همدیگر، یکی می بینم. دکتر قمشه ای میگه مادر کادوی تولد ماست از طرف خدا مادر گوشه چشمی از وجود برتر و زیبایی مطلق 8 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مرداد، ۱۳۹۰ عزیز من تئوری های ماهیت زمان و ماده ای که گفتید مد نظر بود که تا الان کسی اثبات علمی دقیق برای این ادعاها نیاوردهدر مورد آفرینش هم در 6 روز بنده تصور میکنم شما فرق خداباوری و دین داری رو هنوز نمیدانید چرا که این دو مقوله متفاوت بوده و من اشاره ای به اسلام و قران نکرده بودم این حرف شماست که من نقل قول گرفتم اشاره ای به انسانهای اولیه نکردید و این جمله چندان جمله پیچیده ای نیست که تفاسیر گوناگون داشته باشه جامعه مدرن اجازه هر آزادی بیانی رو به شما نمیده دوست عزیز بهتره در مفاهیمی که نسبت به آزادی دارید بازنگری کنید چرا که هر کسی آزاده تا زمانی که موجب پایمال کردن حقوق سایرین نشود ....اینطور نیست که هر حرفی که از شکم برآید به زبان درآید معمولا بحث مواقعی سازنده است که حداقل حقوق انسانی رو برای مخاطب قائل شویم و در این مورد دارای اشتراک باشیم با این تفاسیر ادامه بحث را بی اثر میدونم مانا باشید و مستدام فقط دوتا مطلب: 1. وقتی شما در جواب حرف من که وجود خدا رو منکر میشم بحث نظریه بیگ بنگ رو میکشید وسط و این نظریه رو میبرید زیر سوال یعنی اینکه نظریه دین رو درباره پیدایش هستی قبول دارید. فکر نکنم نظریه دیگه ای غیر از نظریه دین درباره دخالت خدا در آفرینش هستی وجود داشته باشه. 2. آزادی بیان اما و اگر نمیشناسد آقا، لطفا به نفع خودتون تفسیر نکنید. همون قدر که شما به خودتون اجازه میدید به من بگید از شکم حرف میزنم و جاهلم و شعورم در حد شعور چهارپایان هست (گو اینکه من برتریی برای انسان بر چهارپا قائل نیستم ولی مطمئنا شما هستید) باید برای طرف مقابل هم این حق رو قائل باشید که بگه خدا ساخته و پرداخته انسانهای متوهم و ناتوانه. (تنها حق شما در مقابل همچین حرفی اگه براتون مهمه اینه که بیاید ثابت کنید اینطور نیست نه اینکه به من بگید خفه شو و از رو شکم حرف نزن). 3 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مرداد، ۱۳۹۰ فقط دوتا مطلب: 1. وقتی شما در جواب حرف من که وجود خدا رو منکر میشم بحث نظریه بیگ بنگ رو میکشید وسط و این نظریه رو میبرید زیر سوال یعنی اینکه نظریه دین رو درباره پیدایش هستی قبول دارید. فکر نکنم نظریه دیگه ای غیر از نظریه دین درباره دخالت خدا در آفرینش هستی وجود داشته باشه. 2. آزادی بیان اما و اگر نمیشناسد آقا، لطفا به نفع خودتون تفسیر نکنید. همون قدر که شما به خودتون اجازه میدید به من بگید از شکم حرف میزنم و جاهلم و شعورم در حد شعور چهارپایان هست (گو اینکه من برتریی برای انسان بر چهارپا قائل نیستم ولی مطمئنا شما هستید) باید برای طرف مقابل هم این حق رو قائل باشید که بگه خدا ساخته و پرداخته انسانهای متوهم و ناتوانه. (تنها حق شما در مقابل همچین حرفی اگه براتون مهمه اینه که بیاید ثابت کنید اینطور نیست نه اینکه به من بگید خفه شو و از رو شکم حرف نزن). قصد اهانت نداشتم دوست من :icon_gol: 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 مرداد، ۱۳۹۰ سهیل جان آخه هرکدومش یه مدله. چطوری بگیم کدومو بیشتر دوست داریم؟ مثل اینکه بپرسیم یخچال فریزر سامسونگ بهتره یا کولرگازی توشیبا. ولی اگه بپرسی یخچال فریزر سامسونگ بهتره یا یخچال فریزر توشیبا آدم میتونه جواب بده. حالا از همه این حرفا که بگذریم سعی میکنم خدا رو بیشتر دوست داشته باشم ولی خود خدا اصرار داره مادرمم خیلی دوست داشته باشم. 8 لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 مرداد، ۱۳۹۰ مامان آدمم با همه مهربونیش یه روزی میذاره و میره....فقط خداست که رفیق نیمه راه نیست. 4 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، ۱۳۹۰ مامانمو ، ولی تا حالا بهش نگفتم 1 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، ۱۳۹۰ مسلمه که مادر !!! مادر عشق خالصه اما خدا به این معنایی که تعریف می شه اصلا برای من وجود نداره .... حتی به وجود خالق هم شک دارم چه برسه به این که بخوام با مادرم مقایسه اش کنم 1 لینک به دیدگاه
The Idealist 1526 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، ۱۳۹۰ از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می گذشت. فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید؟ خداوند پاسخ داد : دستور کار او را دیده ای ؟ او باید کاملا” قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد. باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند. باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند. باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود. بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند. و شش جفت دست داشته باشد. فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد. گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟ خداوند پاسخ داد : فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند. -این ترتیب، این می شود یک الگوی متعارف برای آنها. خداوند سری تکان داد و فرمود : بله. یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان. یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !! و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند، بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد. فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد. این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید . خداوند فرمود : نمی شود !! چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم. از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد. فرشته نزدیک شد و به زن دست زد. اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی . بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد . فرشته پرسید : فکر هم می تواند بکند ؟ خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد . آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد. ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده اید. خداوند مخالفت کرد : آن که نشتی نیست، اشک است. فرشته پرسید : اشک دیگر چیست ؟ خداوند گفت : اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش. فرشته متاثر شد. شما نابغهاید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها واقعا” حیرت انگیزند. زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند. همواره بچه ها را به دندان می کشند. سختی ها را بهتر تحمل می کنند. بار زندگی را به دوش می کشند، ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند. وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند. وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند. وقتی خوشحالند گریه می کنند. و وقتی عصبانی اند می خندند. برای آنچه باور دارند می جنگند. در مقابل بی عدالتی می ایستند. وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند. بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند. برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند. بدون قید و شرط دوست می دارند. وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند و و قتی دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند. در مرگ یک دوست، دل شان می شکند. در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند، با اینحال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند. آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید. قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است، آنها شادی و امید به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند خداوند گفت : این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد فرشته پرسید : چه عیبی ؟ خداوند گفت : قدر خودش را نمی داند . . . 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده