رفتن به مطلب

واقعا چرررررررررررررا؟


ارسال های توصیه شده

آقای فکور متفکر نقل قولتون رو پاک کردین اما مثل اینکه جوابم رو از نقل قولی که ساغر ازتون گرفته متوجه شدم..

 

کاش همه ریاها این شکلی باشه..

چقدر خوبه که پستایی که میزنم شمارو از بیکاری در میاره و ذره بینتون رو فعال میکنه

 

با احترام به تاپیک دوست عزیزم علاقه ای بهبحث بیشتر ندارم چون شدت اغتشاشی که باعث میشین، باعثِ بروز تشنج فکری و اعصاب خورد کنی میشه

 

در کل خواستم دوستانم رو در مورد نجات جامعه از فقر،هرچند کوچیک راهنمایی کنم واز این ریا که باعث شد چند نفر پیام خصوصی بدن و ازم راهنمایی بخوان برای کمک به این بچه های معصوم خوشحالم

  • Like 8
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 75
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

دفترچه رو میدونم میشه گرفت ولی نمیدونستم همه میتونن بگیرن

ینی هیچ شرایط و خرجی نداره؟یا همه چی با اون رایگانه ؟:ws52:

این دفترچه رو کسانی میتونن بگبرن که کلا بیمه نیستند. تو بیمارستانهای دولتی رایگانه و سایر جا ها 10% از بیمار میگیرند.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
آقای فکور متفکر نقل قولتون رو پاک کردین اما مثل اینکه جوابم رو از نقل قولی که ساغر ازتون گرفته متوجه شدم..

 

کاش همه ریاها این شکلی باشه..

چقدر خوبه که پستایی که میزنم شمارو از بیکاری در میاره و ذره بینتون رو فعال میکنه

 

با احترام به تاپیک دوست عزیزم علاقه ای بهبحث بیشتر ندارم چون شدت اغتشاشی که باعث میشین، باعثِ بروز تشنج فکری و اعصاب خورد کنی میشه

 

در کل خواستم دوستانم رو در مورد نجات جامعه از فقر،هرچند کوچیک راهنمایی کنم واز این ریا که باعث شد چند نفر پیام خصوصی بدن و ازم راهنمایی بخوان برای کمک به این بچه های معصوم خوشحالم

.

بگو اگر چه به جایی نمی رسد فریاد

کلام حق دم شمشیر می شود گاهی

لینک به دیدگاه

مرسی از استاتر عزیز که واقعا نشون دادن تو همچنین جامعه ای هنوز ادم هایی پیدا میشن که انسانن و از زجر اطرافیانشون زجر میکشن :icon_gol::icon_gol::icon_gol:

اما من اگه جای شما بودم به هر ترتیبی بود کمک میکردم به اون خانوم شده دنبالشم را بیفتم که کسی نبینه :whistles:

ببخشید من اینو گفتم مثل این بود که شما رو جای خواهرم فرض کردم چون یادمه خواهرم هر دفعه میومد ازینا بهم می گفت من کلی دعواش میکردم که چرا همون لحظه ولو به اندازه اپسیلونی مشکلش رو حل نکردی:sigh:

فقر خیلی چهره کریه و زشتی داره .ازین تاسف می خورم که تو تاریخ به اسم انسانیت. مذهب و بسیار دیگه ادم ها کشته شدند ولی همش به خاطر سرمایه بوده و پول و قدرت.

 

یه خاطره بگم :

اولا من پسرم و میتونم بگم از وقتی خودمو شناختم دنیا گریه منو ندیده

چند سال پیش رفته بودم پایتخت کار داشتم .سوار پله برقی بودم دیدم یه دختر بچه خیلی خوشگل دتسفروش میگه اقااا ساعت چنده ؟گفتم هفت . بعد یه چند ثانیه با خودش کلنجار رفت دوباره پرسید یعنی تا ده چند ساعت مونده؟ گفتم سه ساعت . گفت سه ساعععععت؟؟؟چقد زییییییاد. با بغض گفت خسته شدم خو (نگو تا ده باید کار میکرد)

من موندم چی کار کنم . اخه کاری از ذستم بر نمباد . گفتم خانم کوچولو بیا بریم هر چیزی دلت می خواد بخرم بخوری . بعد تعارف کرد که نه نمی خواااد. منم اصرار که نه . بردمش طبقه اخر پایتخت گفتم هرچییی می خوای بگو بخرم .گفت میشه ازون چیسبای چبسناک بگیری؟ گفتم چی؟؟؟گفت ازون چیسبای که دست ادم می چسبه.

گفتم چیپس و پنیر یعنی؟ گفت اره هموون . دنیارو که انگار زد بودن تو سرم . خریدم براش با یه لحن شیرینی و کودکانه گفت عمو دستت درد نکنه.

من فقط میدونم بغضی ته گلومو گرفته بود که از ترس اینکه نترکه سریع لپشو کشیدم اومدم بیرون و تا راه خونه اشک ریختم .

 

 

 

اقایون خانوما .تمنا میکنم ازتون .التماس میکنم .هرکیو دیدید مثل بچه های خیابانی یا هرکسیی که به نظرتون نیاز داشت سرد و بی احساس ازش رد نشید . نگید که با کار من مشکلی ازش حل نمیشه .ثانیه لبخند رو چشم اون ادم ارزش داره به خدا. تو شیرخوارگاه امنه میتونید یه بچه رو با هرچقدر توانتون هست سرپرستیش رو قبول کنید . وقتی هر هفته به اون بچه سر میزنید میدونید حس میکنه مادر داره برادر داره . بزارید حس کنه معمولیه.

اما دیدم بهضی از افراد نفرت انگیز و تهوع اور با افراد فقیر برخورد میکنند.فکر میکنند یه هزار تومانی بزارن کف دست یه فقیری دیگه ژان والژان شدن .اینکه من الان اینجام و اون دختر دنبال صدهزار تومان پول دلیلش اینکه بابای من پولدار بوده و بابای اون دختر نه .خیلی دلم می خواد ببینم کسی جرات داره ادعا کنه که نه من اگه بابام معتاد بود و دزد ،مادرم به خاطر خرج خونه تن فروشی بازم بگه نه من همینجور خفن می موندم . به خدا قسم چه بسار افرادی هستند که اگه شرایط منو داشتند الان هزار مراتب بیشتر از من کار کرده بودند .ولی شرایط اولیشون جور دیگه ای بوده

 

اگه خونتون سررایدار دارید طوری رفتار کنید که فکر نکنه از بالا دارید باهاش برخورد میکنید . اگه محلتون افرادی هستند که به صورت نسیه از مغازه خرید میکنند برید به مغازه دار به صورت ناشناس بگید می خوام همه حسابش رو تصفیه کنم .

  • Like 9
لینک به دیدگاه

اگه خونتون سررایدار دارید طوری رفتار کنید که فکر نکنه از بالا دارید باهاش برخورد میکنید . اگه محلتون افرادی هستند که به صورت نسیه از مغازه خرید میکنند برید به مغازه دار به صورت ناشناس بگید می خوام همه حسابش رو تصفیه کنم .

 

خیـــــلی پیشنهاد خوبی دادین

یه مورد دیگه هم در همین راستا به ذهنم رسید.مسلما افراد نیازمند حتی توانایی اینو ندارن که یه بار در ماه هم گوشت بخورن. میتونیم بریم به قصابی محلمون بگیم که یه حساب برای این افراد باز کنه و خودمون و سایر افرادی که مشتاق کار خیرن ماهانه مقداری در اون حساب بذارن. این جوری اون افراد هم موقع خرید احساس نمی‌کنن که با کسی بهشون کمک کرده رو در رو شدن و احیاناً سرشون منتی هست. (البته باید به اون قصابی اعتماد کامل داشت:ws3:)

من نمونه‌ی این کارو جاهای دیگه دیدم.:w16:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
مرسی از استاتر عزیز که واقعا نشون دادن تو همچنین جامعه ای هنوز ادم هایی پیدا میشن که انسانن و از زجر اطرافیانشون زجر میکشن :icon_gol::icon_gol::icon_gol:

اما من اگه جای شما بودم به هر ترتیبی بود کمک میکردم به اون خانوم شده دنبالشم را بیفتم که کسی نبینه :whistles:

ببخشید من اینو گفتم مثل این بود که شما رو جای خواهرم فرض کردم چون یادمه خواهرم هر دفعه میومد ازینا بهم می گفت من کلی دعواش میکردم که چرا همون لحظه ولو به اندازه اپسیلونی مشکلش رو حل نکردی:sigh:

فقر خیلی چهره کریه و زشتی داره .ازین تاسف می خورم که تو تاریخ به اسم انسانیت. مذهب و بسیار دیگه ادم ها کشته شدند ولی همش به خاطر سرمایه بوده و پول و قدرت.

 

یه خاطره بگم :

اولا من پسرم و میتونم بگم از وقتی خودمو شناختم دنیا گریه منو ندیده

چند سال پیش رفته بودم پایتخت کار داشتم .سوار پله برقی بودم دیدم یه دختر بچه خیلی خوشگل دتسفروش میگه اقااا ساعت چنده ؟گفتم هفت . بعد یه چند ثانیه با خودش کلنجار رفت دوباره پرسید یعنی تا ده چند ساعت مونده؟ گفتم سه ساعت . گفت سه ساعععععت؟؟؟چقد زییییییاد. با بغض گفت خسته شدم خو (نگو تا ده باید کار میکرد)

من موندم چی کار کنم . اخه کاری از ذستم بر نمباد . گفتم خانم کوچولو بیا بریم هر چیزی دلت می خواد بخرم بخوری . بعد تعارف کرد که نه نمی خواااد. منم اصرار که نه . بردمش طبقه اخر پایتخت گفتم هرچییی می خوای بگو بخرم .گفت میشه ازون چیسبای چبسناک بگیری؟ گفتم چی؟؟؟گفت ازون چیسبای که دست ادم می چسبه.

گفتم چیپس و پنیر یعنی؟ گفت اره هموون . دنیارو که انگار زد بودن تو سرم . خریدم براش با یه لحن شیرینی و کودکانه گفت عمو دستت درد نکنه.

من فقط میدونم بغضی ته گلومو گرفته بود که از ترس اینکه نترکه سریع لپشو کشیدم اومدم بیرون و تا راه خونه اشک ریختم .

 

 

 

اقایون خانوما .تمنا میکنم ازتون .التماس میکنم .هرکیو دیدید مثل بچه های خیابانی یا هرکسیی که به نظرتون نیاز داشت سرد و بی احساس ازش رد نشید . نگید که با کار من مشکلی ازش حل نمیشه .ثانیه لبخند رو چشم اون ادم ارزش داره به خدا. تو شیرخوارگاه امنه میتونید یه بچه رو با هرچقدر توانتون هست سرپرستیش رو قبول کنید . وقتی هر هفته به اون بچه سر میزنید میدونید حس میکنه مادر داره برادر داره . بزارید حس کنه معمولیه.

اما دیدم بهضی از افراد نفرت انگیز و تهوع اور با افراد فقیر برخورد میکنند.فکر میکنند یه هزار تومانی بزارن کف دست یه فقیری دیگه ژان والژان شدن .اینکه من الان اینجام و اون دختر دنبال صدهزار تومان پول دلیلش اینکه بابای من پولدار بوده و بابای اون دختر نه .خیلی دلم می خواد ببینم کسی جرات داره ادعا کنه که نه من اگه بابام معتاد بود و دزد ،مادرم به خاطر خرج خونه تن فروشی بازم بگه نه من همینجور خفن می موندم . به خدا قسم چه بسار افرادی هستند که اگه شرایط منو داشتند الان هزار مراتب بیشتر از من کار کرده بودند .ولی شرایط اولیشون جور دیگه ای بوده

 

اگه خونتون سررایدار دارید طوری رفتار کنید که فکر نکنه از بالا دارید باهاش برخورد میکنید . اگه محلتون افرادی هستند که به صورت نسیه از مغازه خرید میکنند برید به مغازه دار به صورت ناشناس بگید می خوام همه حسابش رو تصفیه کنم .

 

از حضورتون بسیار سپاسگذارم و همینطور از بیانات زیباتون.

من کمک کردم ولی به اندازه تواناییم و نیاز همون لحظه اون خانوم چون یه دختر دانشجو که منبع درامدی هم نداره قطعا توان مالی بالایی هم نداره.

از راه کارها و پیشنهاد هاتون هم بسیار متشکرم:a030:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
خیـــــلی پیشنهاد خوبی دادین

یه مورد دیگه هم در همین راستا به ذهنم رسید.مسلما افراد نیازمند حتی توانایی اینو ندارن که یه بار در ماه هم گوشت بخورن. میتونیم بریم به قصابی محلمون بگیم که یه حساب برای این افراد باز کنه و خودمون و سایر افرادی که مشتاق کار خیرن ماهانه مقداری در اون حساب بذارن. این جوری اون افراد هم موقع خرید احساس نمی‌کنن که با کسی بهشون کمک کرده رو در رو شدن و احیاناً سرشون منتی هست. (البته باید به اون قصابی اعتماد کامل داشت:ws3:)

من نمونه‌ی این کارو جاهای دیگه دیدم.:w16:

 

مرسی مریم عزیزم.روش های خوبی گفتی

مثلا یه چیز دیگه که من فک میکنم اینه که تو شیرخوارگاه ها رفت و به بچه ها کمک کرد مثلا بچه های اونجا که میخوان کنکور بدن نمیتونن مثل خیلی های دیگه کلاسای کنکور مختلف برن ما میتونم اونجا برحسب رشته ای که خوندیم بهشون درس بدیم و برای مقاطع مختلف امادشون کنیم.

مثلا همین اسایشگاه کهریزک که بچه ها رفتن خیلی کار خوب و شایسته ای بود.

  • Like 7
لینک به دیدگاه
این چیزی که مینویسم نمیدونم جاش اینجاست یا نه ولی مینویسم اگه نبود انتقالش بدین/ممنون:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

خواهش میکنم دوستان عزیزم به خاطر طولانی بودن از خوندنش صرف نظر نکنید و بخونینش:a030:

امروز رفته بودم مطب دکتر نشسته بودم که دیدم یه خانومی با یه دختر حدودا 10 ساله وارد شد.دختره یه ناله هایی میکرد که دل سنگ هم اب میشد.

کنار من نشستن و دختره هم به شدت حالش بد بود

مامانم از خانومه پرسید دخترتون چش هست؟گفت:سنگ کلیه داره و از لحاظ مالی مشکل داریم باید قبل از هر کاری بریم ازمایش که قیمت ازمایش هم 150هزارتومان میشه که فقط تونستم 50تومان از کمیته امداد بگیرم و لنگ 100تومانم شوهرم هم قند داشته و پاشو قطع کردن و الان هیچ جا قبول نمیکنن ازمایش بگیرن اومدم از دکترش بخوام واسش قرص بده که اروم شه دردش ولی میگه بدون انجام ازمایش نمیشه.میگفت از یکی از شهرستانای اطراف مشهد اومدن و دیشب هم تو حرم خوابیدن.

من فقط تونستم به اندازه ای که کار ازمایشش راه بیفته بهش کمک کنم اندازه وسع خودم چند مورد دیگه هم دیدم که مشکلاتی از این قبیل داشتم فقط دلم میخواست بشینم زار زار گریه کنم :4564:مامانم میگفت خدا کنه زود نوبتمون بشه بریم تحمل بودن در این فضا رو ندارم.:sad0:

از اون طرف چندشب پیش مراسم عقیقه بچه یکی از اشناهامون دعوت بودم واسه بچه 20 روزه چه مراسمی گرفته بودن.

یه خونواده بسیار متمول و پول دار که مهموناشون پولدار تر و شکم گنده تر از خودشون بودن.آخر مهمونیم عکس بچشون رو زده بودن رو شاسی و به مهموناشون میدادن عکسایی که اصلا به دردمون نمیخوره.ینی یه مهمونی بسیار پرهزینه و پراسراف که باپولش میتونستن درد افراد زیادی رو دوا کنن ولی نکردن.

یکی اینطرف باید شاهد زجه ها و ناله های جگرگوشش باشه و کاری از دستش برنیاد یکی هم اونطرف باید اینجور مهمونی بگیره کسایی که خیلی ادعای دین و ایمان میکنن.این واقعا ایمان هست؟

واقعا چرا؟

اونوقت ما میایم اینجا تو سر و کله هم میزنیم واسه چیزای کم اهمیت و میخوایم درباره ی موضوعاتی که خودتون هم میدونید فرهنگ سازی کنیم؟نمیخوام اسم اون تایپیک ها رو بیارم

اونا مهمترن یا این مسئله؟

نمیخوام اینجا بحث بیخود پیش بیاد و دلگیری و این جور چیزا فقط میخوام چند ثانیه فکر کنین و اون چیزی که تو دلتون هست رو بنویسین.

یه نفر نمیتونه دردی رو دوا کنه اما شاید با هم فکری هم بتونیم کاری کنیم هرچند که این مدل افراد بی بضاعت اونقد زیادن که نمیشه عملا کاری کرد.

حالا ما میایم هی واسه بچه های غزه اشک میریزیم شده یبار واسه بچه های هم وطن خودمون اشک بریزیم؟

واقعا از بعد از ظهر حالم بده و همش دارم فکر میکنم چرا؟واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

همه حرفهای که نوشتی همشون یکی از حقیقت های تلخ جامعه ما هستن که داریم توش زندگی میکنیم وکمتر کسی به این جور مسائل اهمیت میدن واقعا دستت درد نکنه که این موضوع رو بیان کردی وکمی از وجدان خوابیده من وامثال من رو بیدار کردی من خودم رو مثال زدم تا کسی حرفهامو به خودش نگیره

  • Like 5
لینک به دیدگاه

 

همه حرفهای که نوشتی همشون یکی از حقیقت های تلخ جامعه ما هستن که داریم توش زندگی میکنیم وکمتر کسی به این جور مسائل اهمیت میدن واقعا دستت درد نکنه که این موضوع رو بیان کردی وکمی از وجدان خوابیده من وامثال من رو بیدار کردی من خودم رو مثال زدم تا کسی حرفهامو به خودش نگیره

 

خواهش میکنم دوست عزیز نفرمایین

من درحدی نیستم که بخوام همچین جسارتی بکنم.

از حضورتون هم بسیار سپاسگذارم:icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
آقای فکور متفکر نقل قولتون رو پاک کردین اما مثل اینکه جوابم رو از نقل قولی که ساغر ازتون گرفته متوجه شدم..

 

کاش همه ریاها این شکلی باشه..

چقدر خوبه که پستایی که میزنم شمارو از بیکاری در میاره و ذره بینتون رو فعال میکنه

 

با احترام به تاپیک دوست عزیزم علاقه ای بهبحث بیشتر ندارم چون شدت اغتشاشی که باعث میشین، باعثِ بروز تشنج فکری و اعصاب خورد کنی میشه

 

در کل خواستم دوستانم رو در مورد نجات جامعه از فقر،هرچند کوچیک راهنمایی کنم واز این ریا که باعث شد چند نفر پیام خصوصی بدن و ازم راهنمایی بخوان برای کمک به این بچه های معصوم خوشحالم

 

مرسی از استاتر عزیز که واقعا نشون دادن تو همچنین جامعه ای هنوز ادم هایی پیدا میشن که انسانن و از زجر اطرافیانشون زجر میکشن :icon_gol::icon_gol::icon_gol:

اما من اگه جای شما بودم به هر ترتیبی بود کمک میکردم به اون خانوم شده دنبالشم را بیفتم که کسی نبینه :whistles:

ببخشید من اینو گفتم مثل این بود که شما رو جای خواهرم فرض کردم چون یادمه خواهرم هر دفعه میومد ازینا بهم می گفت من کلی دعواش میکردم که چرا همون لحظه ولو به اندازه اپسیلونی مشکلش رو حل نکردی:sigh:

فقر خیلی چهره کریه و زشتی داره .ازین تاسف می خورم که تو تاریخ به اسم انسانیت. مذهب و بسیار دیگه ادم ها کشته شدند ولی همش به خاطر سرمایه بوده و پول و قدرت.

 

یه خاطره بگم :

اولا من پسرم و میتونم بگم از وقتی خودمو شناختم دنیا گریه منو ندیده

چند سال پیش رفته بودم پایتخت کار داشتم .سوار پله برقی بودم دیدم یه دختر بچه خیلی خوشگل دتسفروش میگه اقااا ساعت چنده ؟گفتم هفت . بعد یه چند ثانیه با خودش کلنجار رفت دوباره پرسید یعنی تا ده چند ساعت مونده؟ گفتم سه ساعت . گفت سه ساعععععت؟؟؟چقد زییییییاد. با بغض گفت خسته شدم خو (نگو تا ده باید کار میکرد)

من موندم چی کار کنم . اخه کاری از ذستم بر نمباد . گفتم خانم کوچولو بیا بریم هر چیزی دلت می خواد بخرم بخوری . بعد تعارف کرد که نه نمی خواااد. منم اصرار که نه . بردمش طبقه اخر پایتخت گفتم هرچییی می خوای بگو بخرم .گفت میشه ازون چیسبای چبسناک بگیری؟ گفتم چی؟؟؟گفت ازون چیسبای که دست ادم می چسبه.

گفتم چیپس و پنیر یعنی؟ گفت اره هموون . دنیارو که انگار زد بودن تو سرم . خریدم براش با یه لحن شیرینی و کودکانه گفت عمو دستت درد نکنه.

من فقط میدونم بغضی ته گلومو گرفته بود که از ترس اینکه نترکه سریع لپشو کشیدم اومدم بیرون و تا راه خونه اشک ریختم .

 

 

 

اقایون خانوما .تمنا میکنم ازتون .التماس میکنم .هرکیو دیدید مثل بچه های خیابانی یا هرکسیی که به نظرتون نیاز داشت سرد و بی احساس ازش رد نشید . نگید که با کار من مشکلی ازش حل نمیشه .ثانیه لبخند رو چشم اون ادم ارزش داره به خدا. تو شیرخوارگاه امنه میتونید یه بچه رو با هرچقدر توانتون هست سرپرستیش رو قبول کنید . وقتی هر هفته به اون بچه سر میزنید میدونید حس میکنه مادر داره برادر داره . بزارید حس کنه معمولیه.

اما دیدم بهضی از افراد نفرت انگیز و تهوع اور با افراد فقیر برخورد میکنند.فکر میکنند یه هزار تومانی بزارن کف دست یه فقیری دیگه ژان والژان شدن .اینکه من الان اینجام و اون دختر دنبال صدهزار تومان پول دلیلش اینکه بابای من پولدار بوده و بابای اون دختر نه .خیلی دلم می خواد ببینم کسی جرات داره ادعا کنه که نه من اگه بابام معتاد بود و دزد ،مادرم به خاطر خرج خونه تن فروشی بازم بگه نه من همینجور خفن می موندم . به خدا قسم چه بسار افرادی هستند که اگه شرایط منو داشتند الان هزار مراتب بیشتر از من کار کرده بودند .ولی شرایط اولیشون جور دیگه ای بوده

 

اگه خونتون سررایدار دارید طوری رفتار کنید که فکر نکنه از بالا دارید باهاش برخورد میکنید . اگه محلتون افرادی هستند که به صورت نسیه از مغازه خرید میکنند برید به مغازه دار به صورت ناشناس بگید می خوام همه حسابش رو تصفیه کنم .

 

خیـــــلی پیشنهاد خوبی دادین

یه مورد دیگه هم در همین راستا به ذهنم رسید.مسلما افراد نیازمند حتی توانایی اینو ندارن که یه بار در ماه هم گوشت بخورن. میتونیم بریم به قصابی محلمون بگیم که یه حساب برای این افراد باز کنه و خودمون و سایر افرادی که مشتاق کار خیرن ماهانه مقداری در اون حساب بذارن. این جوری اون افراد هم موقع خرید احساس نمی‌کنن که با کسی بهشون کمک کرده رو در رو شدن و احیاناً سرشون منتی هست. (البته باید به اون قصابی اعتماد کامل داشت:ws3:)

من نمونه‌ی این کارو جاهای دیگه دیدم.:w16:

 

من به نوبه خودم از ساغر وگندم وSophistومریم تشکر میکنم بخاطر حس انسان دوستان شون واینکه به فکر افراد نیازمند وهم وطن خودشون هستن:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
ممنون دوستان.. چیزای جالبی یاد گرفتم.. :icon_gol:

 

خواهش عزیزم:icon_gol:

منم خیلی روش ها از دوستان گلمون یاد گرفتم ایشالا بتونم به کار ببرم

  • Like 7
لینک به دیدگاه
خواهش میکنم دوست عزیز نفرمایین

من درحدی نیستم که بخوام همچین جسارتی بکنم.

از حضورتون هم بسیار سپاسگذارم:icon_gol:[/quote

 

 

شما لطف دارین من حقیقت رو گفتم:ws52:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان

چجوری میشه همینجا یه کمپینی ایجاد کنیم؟:ws38:

من محک و بهزیستی و ... نمیشناسم...ولی اکثر اونایی که اینجا هستن و از نزدیک دیدمشون رو خوب میشناسم و میدونم که میتونم بهشون اعتماد کنم...به نظرتون میشه تشکیلاتی مثل محک ایجاد کرد؟

ازونجایی که بچه های اینجا تقریباً از هر جای ایران هستن خیلی بهتر میشه اتحاد ایجاد کرد...میشه هدف ایجاد کرد...مثلاً سرو سامان دادن به کودکان خیابانی بشه هدفمون...شناساییشون و کمک مالی رسوندن بهشون.

کسی به انجام پروسه های اداریش آگاهی داره؟

لینک به دیدگاه
چجوری میشه همینجا یه کمپینی ایجاد کنیم؟:ws38:

من محک و بهزیستی و ... نمیشناسم...ولی اکثر اونایی که اینجا هستن و از نزدیک دیدمشون رو خوب میشناسم و میدونم که میتونم بهشون اعتماد کنم...به نظرتون میشه تشکیلاتی مثل محک ایجاد کرد؟

ازونجایی که بچه های اینجا تقریباً از هر جای ایران هستن خیلی بهتر میشه اتحاد ایجاد کرد...میشه هدف ایجاد کرد...مثلاً سرو سامان دادن به کودکان خیابانی بشه هدفمون...شناساییشون و کمک مالی رسوندن بهشون.

کسی به انجام پروسه های اداریش آگاهی داره؟

 

پیشنهادخیلی خوب و جالبی بود.ممنون:icon_gol:

شاید بشه همچین کاری کرد.

میشه تو هر شهر بچه های همون شهر با هم همکاری کنن و فعالیت داشته باشن و تو انجمن دربارش صحبت بشه یا مثلا یه کاری این شکلی

من در مورد امور اداریش چیزی نمیدونم ولی خوشحال مشیم اگه کسی اطلاعی داره در اختیارمون بذاره:w16:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...