black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۵ نکته : من دارم سوال میپرسم و فعلا به تشریح عقیده خودم نپرداختم! بزارید همینجور پرسش و پاسخ پیش بریم آخرش اگر شد ، من درک خودم در چند خطی بیان میکنم ! منظورم اینه اگر جای از سوالات لطمه میزنه به برخی باورها ، دلیل نداره من اون باورها رو قبول نداشته باشم! 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۵ خیلی چیز ها در ادراک ما میگنجد که نمیتونیم با کلمه بیان کنیم.مثلا فرض کنید من فلفل تند اصلا نه دیدم و نه خوردم.شما میتونید با کلمات مزه اونو به من شرح بدید تا من عینا اون مزه رو درک بکنم؟ شما میتونی فرق رنگ قرمز بازرد رو بصورت نوشتاری به یه روشندل که خط بریل بلده بنویسی یا بگی؟ شما میتونی نبوغ رو با نوشتن تعریفش بکنی؟ 1 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۵ پاسخ های من متن های قرمز رنگ درود. اگر بودن من باعث کندی احوالات جمعی بشه، ترجیح میدم شرکت نکنم و از پستهای شما و سایر دوستان استفاده کنم. **ج**:برای جواب به این یه خط خیلی فکر کردم ولی !!! بگذریم. و اما سئوالهای شما و جوابهای من. نظرت رو درباره سوال پست قبلیم نشیندم. انسان چیه؟ ج: انسان آفریده ای است که خدا خلق کرد تا خودش رو در اون ببینه. این داستانهای خلقت از کجا اومده؟ ج: تحصیل حاصل محال است.وقتی میگیم داستان ، پس هر داستانی از هر کجا میتونه بیاد.داستانه دیگه! اگر خدا در آسمانهاست، همون بهتر نیست ک نباشه؟ ج : خدا همه جا هست، حتی در ناکجا. اگر در زمین ه، با این تفاسیر ک هست آیا صرفا یک مفهوم انتزاعی نیست؟ ج : سئوال بی ربط هست. آیا ما در درون هیچ، زندگی میکنیم؟ ج : نه. حس میکنم باید چیزی ک حدس می زنم رو بگم تا شما و سایر دوستان هم شروع کنید. ج : چه حدسی؟ بحث خودشناسی رو از جای اول شروع کنیم. مفهوم بودن! ج : عالم یک جوهر دارد که دائم در حرکت است.بودن ما هم در عالم است . ((بعد از قرن 18 که کم کم مفهوم انرژی از دوران فاردای شروع شد. جرم وابسته ب انرژی شد! و امروز شاهد کشف شگقت آوررررررررر، هیگز بوزون هستیم!! عجیبه برام، من ک اطلاعات عامی از فیزیک دارم چقدر در حیرت ام. " ای برادر تو همه اندیشه ای" یا "می اندیشم پس هستم" آیا چلچراغ روشنگر راه هستن؟ آیا ما، در یک توده عظیم انرژی (ک هیچ راه فرار ازش نداریم، و ذات ما قائم ب ذات انرژی ه) هستیم؟ چطور زمان تابعی از گرانش ه. و گرانش عظیم زمان رو کش میاره و روزها ب اندازه هزار سال میشن؟ )) ج : این یه تیکه رو که پیش کشیدید ، منظورتونو درک نکردم.این سئوال مغلوب کردن واقعیت با توسل به مبانی فیزیکی است که فعلا ربطی به موضوع بحثمون نداره،مگه اینکه در جای خودش و در موضوعی خاص بخوایم راجع بهش هم اندیشی کنیم. آیا حرکت در جوهر انرژی، روی عرض موثر نیست؟ ج : ما هر آنچه را که با حواس خودمون حس یا درک میکنیم ، خصوصیات آن است ، خود جوهر شیء محسوس ما نیست.حرکت موجود در جوهر انرژی اندازه های آن انرژی است و خود آن انرژی نیست. بنابراین جوهر انرژی دارای دارائیت مادی است و سئوال شما مربوط به ذهن گرایی در باره معادلات ریاضی میشه که همان عدم جوهریت انرژی است و لزوم بحث روی نظریات جرج بارکلی و ارنست ماخ رو پیش خواهد آورد که تلقی غیرجوهری از انرژی و نیرو دارند و خود این نظرات هم در جهت انتقاد از فلسفه علم نیوتن شکل گرفته. حالا شما اینهمه مبانی و سئوالات با ربط و بی ربط به پیشنهاد خودتونو که مفهوم بودن هست رو برای چی مطرح میکنید ، من در عجبم. چرا قادر نیستیم گام به گام پیش بریم که خواننده هم بتونه ارتباط منطقی با موضوع برقرار کنه؟ یه موضوع رو که میخوایم بشکافیم ، چند تا موضوع بیربط هم بیخ ریش جواب می بندیم که دلیلش برام روشن نیست. حاشیه هایی که تو جوابها ایجاد میکنیم ، باعث میشه که نتونیم بطور منطقی موضوع مطرح شده رو بشکافیم. میخواستیم راجع به مفهوم بودن گفتگو کنیم که سر از ناکجا آباد در آوردیم. خیلی چیز ها در ادراک ما میگنجد که نمیتونیم با کلمه بیان کنیم.مثلا فرض کنید من فلفل تند اصلا نه دیدم و نه خوردم.شما میتونید با کلمات مزه اونو به من شرح بدید تا من عینا اون مزه رو درک بکنم؟ شما میتونی فرق رنگ قرمز بازرد رو بصورت نوشتاری به یه روشندل که خط بریل بلده بنویسی یا بگی؟ شما میتونی نبوغ رو با نوشتن تعریفش بکنی؟ واقعا خوشحالم ک چ ربطش دیده میشه چ ن! من دارم ب هدف خودم میرسم. اجازه بدید، ازین ب بعد خواننده متنهای شما باشم. ملودی های مختلف، اما من هامورنی رو میبینم، شگفت اوره! ب قول شبستری، ب رسم ادب، جواب خیلی مختصر میدم. منیت! متاسفانه چشمه دانش طوری طراحی شده ک با خوردن چند قطره مستی هوا فزون میشه! جالب اینجاست، مغالطه های فکری هم بیشتر میشه. و اصلا دلیل درستی یک اندیشه اینطور دریافت میشه ک من میگم اشتباه ه. چقدر این عبارت برام خنده داره... البته گره آور و ناراحت کننده. هنوز خیلی مونده تا بتونم این بدی رو کنترل کنم. از هراس اینکه نتونم کنترلش کنم. موقتا بحث رو با ادامه نمیدم. از خوندن پستهاتون دارم لذت میبرم. لطفا ادامه بدید 2 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۵ خیلی چیز ها در ادراک ما میگنجد که نمیتونیم با کلمه بیان کنیم.مثلا فرض کنید من فلفل تند اصلا نه دیدم و نه خوردم.شما میتونید با کلمات مزه اونو به من شرح بدید تا من عینا اون مزه رو درک بکنم؟ شما میتونی فرق رنگ قرمز بازرد رو بصورت نوشتاری به یه روشندل که خط بریل بلده بنویسی یا بگی؟ شما میتونی نبوغ رو با نوشتن تعریفش بکنی؟ بله حرف شما کاملا صحیح ، منظور من چیز دیگری بود ! شما وقتی فلفل تند رو تا حالا نخوردی پس درک نکردی یک فرد نابینا وقتی قرمز رو ندیده درکی نداره اما کافیه شما درکش کنید ، شروع میکنید به بیان اون و هرطور شده تعریفی از اون ارائه میدید ...! حداقل اینه یک اسم براش انتخاب میکنید حالا من سوالم رو طور دیگه ای بپرسم! شما گفتید : (( هر چی رو که بشه از طریق کلمه بیان کرد ، خالق هستی آفریده. )) برطبق این : -پس خدا که بی آفریدگاره باید در کلام نگنجد ، درسته ؟؟ -حالا من میگم خداوندی که در کلام نگنجد / چطور میشه درکش کرد ؟؟؟ -یا خدا وقتی در کلام نمیگنجه پس هرگونه توصیفی از اون بیهوده است!! 2 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۵ بله حرف شما کاملا صحیح ، منظور من چیز دیگری بود ! شما وقتی فلفل تند رو تا حالا نخوردی پس درک نکردی یک فرد نابینا وقتی قرمز رو ندیده درکی نداره اما کافیه شما درکش کنید ، شروع میکنید به بیان اون و هرطور شده تعریفی از اون ارائه میدید ...! حداقل اینه یک اسم براش انتخاب میکنید حالا من سوالم رو طور دیگه ای بپرسم! شما گفتید : (( هر چی رو که بشه از طریق کلمه بیان کرد ، خالق هستی آفریده. )) برطبق این : -پس خدا که بی آفریدگاره باید در کلام نگنجد ، درسته ؟؟ -حالا من میگم خداوندی که در کلام نگنجد / چطور میشه درکش کرد ؟؟؟ -یا خدا وقتی در کلام نمیگنجه پس هرگونه توصیفی از اون بیهوده است!! بله .فرمایش شما درسته.خداوند در کلام نمی گنجد .اما نمیگنجد به این معنی نیست که نشه با استفاده از کلمات نشانه هایی رو از او بیان نمود.میزان درک کردنش هم به میزان درک ما بستگی داره.مثل نقاشان طبیعت ، که هر نقاشی به یک میزان طبیعت رو درک میکنه و میتونه تو بوم اونو متجلی کنه. بله معنی توصیفی از خدا نه اینکه بیهوده باشه ، بلکه ناقص هست. یکی از دعا های حضرت محمد اینه که میگه : خدایا من قادر به توصیف تو نیستم ، پس خودت از عوض من خودت را توصیف کن و شکر منو پذیرا باش. مشکل انسان ها اینه که حجم خدا رو به اندازه درک و فهم خودشون کوچیک در نظر میگیرن و اونو خدا تصور میکنند ، بعدش در مورد خدا و خودشون شروع به سفسطه بافی و داستان سرایی میکنند.در کلیه ادیان این نمونه ها بطور واضح دیده میشه.شاید اصل دین اینو نخواد ولی حجم باور های اینا یه همچین تصویر هایی رو به نمایش میذاره. 1 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۹۵ همه کس آنرا که نمیداند میجوید ، الا آن شخص که آنچه را می یابد ، میجوید. چه کسی خدا را میجوید ؟ آنکسی که در فطرتش خدا را یافته باشد. انسان اگر خدا را در عالم فطرت و باطنش یافته باشد ، آنرا میجوید و اگر غیر این باشد ، قادر نخواهد بود که خدا را باور کند . ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست. آنکه آغاز ندارد نپذیرد انجام 1 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مرداد، ۱۳۹۵ بله .فرمایش شما درسته.خداوند در کلام نمی گنجد .اما نمیگنجد به این معنی نیست که نشه با استفاده از کلمات نشانه هایی رو از او بیان نمود.میزان درک کردنش هم به میزان درک ما بستگی داره.مثل نقاشان طبیعت ، که هر نقاشی به یک میزان طبیعت رو درک میکنه و میتونه تو بوم اونو متجلی کنه. بله معنی توصیفی از خدا نه اینکه بیهوده باشه ، بلکه ناقص هست. یکی از دعا های حضرت محمد اینه که میگه : خدایا من قادر به توصیف تو نیستم ، پس خودت از عوض من خودت را توصیف کن و شکر منو پذیرا باش. مشکل انسان ها اینه که حجم خدا رو به اندازه درک و فهم خودشون کوچیک در نظر میگیرن و اونو خدا تصور میکنند ، بعدش در مورد خدا و خودشون شروع به سفسطه بافی و داستان سرایی میکنند.در کلیه ادیان این نمونه ها بطور واضح دیده میشه.شاید اصل دین اینو نخواد ولی حجم باور های اینا یه همچین تصویر هایی رو به نمایش میذاره. بله صحیح ! حالا من در اسرع وقت میام جمع بندی خودمو اعلام میکنم ! در صورت نبودن نقطه کدری در جمع بندی من بحث بعدی رو کلید میزنیم ! ( خودشناسی ) 2 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۵ به طور خلاصه نتیجه گفتگو تا اینجا : تعاریف و توصیفاتی بر خداوند صحیح است که خداوند را دچار محدودیت نکند. خداوند آفریدگار همه چیز و هیچ آفریدگاری ندارد. خداوند صاحب اراده ای مصون از احتمال است. اگر نکات دیگری در بحث ها بود و جا افتاده دوستان مرحمت کنند اضافه کننث 1 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۵ به طور خلاصه نتیجه گفتگو تا اینجا : تعاریف و توصیفاتی بر خداوند صحیح است که خداوند را دچار محدودیت نکند. خداوند آفریدگار همه چیز و هیچ آفریدگاری ندارد. خداوند صاحب اراده ای مصون از احتمال است. اگر نکات دیگری در بحث ها بود و جا افتاده دوستان مرحمت کنند اضافه کننث خیلی هم عالی. میبینم ک دوباره بلک شدی سی پاره به کف در چله شدی سی پاره منم ترک چله کن مجهول مرو با غول مرو زنهار سفر با قافله کن... --------------------------------------------------- اینا کیفیت خداست. الان یعنی ب این نتیجه رسیدین ک اصلا آیا خداوند وجود داره؟ اگه، اره. شماره پست ها رو میگی؟ اگ نه، چرا از وسط شروع کردین نقطه اول اینکه، خدایی وجود داشته باشه! 1 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۵ خیلی هم عالی. میبینم ک دوباره بلک شدی سی پاره به کف در چله شدی سی پاره منم ترک چله کن مجهول مرو با غول مرو زنهار سفر با قافله کن... --------------------------------------------------- اینا کیفیت خداست. الان یعنی ب این نتیجه رسیدین ک اصلا آیا خداوند وجود داره؟ اگه، اره. شماره پست ها رو میگی؟ اگ نه، چرا از وسط شروع کردین نقطه اول اینکه، خدایی وجود داشته باشه! گمونم با وجود خدا مشکلی نداشتیم هر چیزی باید سازنده داشته باشه ! و این زنجیر انقدر به عقب میره تا به یک ذات اصیل قدرت میرسه که دیگه اون خودش آفریدگاری نداره ! فکر کنم ساده ترین راه ممکن برای گفتنش همین جمله است. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده