ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ کرمانشاه خیلی مهمون نوازن:gnugghender:شوخی کردم باشه معتاد خودمم بقیه دوستانی که رفتن میتینگ خاطره ندارن بنویسن بخندیم؟ خدا نکنه منم شوخی کردم جیگرتو لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ اتفاقا با مینا(مینی) گفتیم نیمدی چرایهو داغ دلش سر جشن فارغ التحصیلیشون تازه شد دمت گرم آره بابا دو تا رو هم شوهر دادیم کی خرید پس؟ منظور از دو دسته چیه؟ باید بهت جایزه بدن واسه کار خیری که کردی از این به بعد مشاور ازدواج شو لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ اصن من میخوام از مدیریت استعفا بدم :| محمد یه ناهار ورشکستت میکرد :| خودت داری میگی یه ناهارا. کم نیست که. اسمش یه ناهاره این جماعت نواندیشانو بالاخره شناختم دیگه تو این قرارا. واسه همین حتی جعفرم زنگ زد یه بار گفت بچه ها کسی ناهار میخواد بگیرم بیارم. میدونستم بخواد بیاره، هیشکی رحم نمیکنه گفتم نه کسی نمیخواد خودت بخور قبلشم حرفی از ناهار اینا نزده بودم و تو انجمنم بهت گفتم دیگه لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ اتفاقا با مینا(مینی) گفتیم نیمدی چرایهو داغ دلش سر جشن فارغ التحصیلیشون تازه شد دمت گرم آره بابا دو تا رو هم شوهر دادیم کی خرید پس؟ منظور از دو دسته چیه؟ کیا شوبل دادی لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ تبریز رو خیلی اومد چند سال پیش کوچه پس کوچه هاشو هم بلد بودم پس اومدید فکر کردم همینجوری تعریف میکنید لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ اتفاقا با مینا(مینی) گفتیم نیمدی چرایهو داغ دلش سر جشن فارغ التحصیلیشون تازه شد دمت گرم آره بابا دو تا رو هم شوهر دادیم کی خرید پس؟ منظور از دو دسته چیه؟ منظورش اینه زحمت خریدش با میلاد بود. زحمت پولش با خود حمید بود لینک به دیدگاه
hamid_shahrsaz 28920 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ اتفاقا با مینا(مینی) گفتیم نیمدی چرایهو داغ دلش سر جشن فارغ التحصیلیشون تازه شد دمت گرم آره بابا دو تا رو هم شوهر دادیم کی خرید پس؟ منظور از دو دسته چیه؟ من خشنود فک میکردم که این هفته هست :دی!! بعد یهو تاپیک خاطرات رو دیدم هنگ کردم!! توی تاپیک تاریخ هم دیدم و اینکه بچه ها میکن چطوره نمایشگاه و اینا اما باز هم گفتم اینا چه خوشالن میتینگ که هفته دیگس اوه اوه فارغ التحصیلی:icon_pf (34): لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ خودت داری میگی یه ناهارا. کم نیست که. اسمش یه ناهاره این جماعت نواندیشانو بالاخره شناختم دیگه تو این قرارا. واسه همین حتی جعفرم زنگ زد یه بار گفت بچه ها کسی ناهار میخواد بگیرم بیارم. میدونستم بخواد بیاره، هیشکی رحم نمیکنه گفتم نه کسی نمیخواد خودت بخور قبلشم حرفی از ناهار اینا نزده بودم و تو انجمنم بهت گفتم دیگه حالا چرا میزنی؟ لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ ببنید یه بختیاری رو ناراحت کردیدددددددددددددددددددددددددددددددددد وقتی با اجر کرد دنبالتون ن ن حالتون جا میادددددددددددددددددددددددددددددددددددد لینک به دیدگاه
mim-shimi 25686 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ دستتون درد نکنه استارت خوراکی با شما بود دیگه .. شکلات دادید بچه ها امضا و خاطرات بنویسند وقتشم کم نبود ... بچه ها مثل اینکه غریبی میکردن ... هرکدوم دسته های چند نفره شده بودن زیر سایه درخت برای هم خاطره تعریف میکردن مدیونین اگه منظورتون ما بوده باشیم من دوست داشتم بیام حتی قرار هم شد بیامبخاطر مسافرت چند روز مرخصی گرفتم. و مدیر دیگه مرخصی بهم نمیداد. خیلی خیلی دوست داشتم بیام. مخصوصا اینکه محمد بهم گفته بود تو بیا ناهار هم با خودش... البته من شک کردم ... تقریبا مطمئن بودم که این محمد نیست و بدل اونه. نشد بیام ولی هر کی بود نوش جونش از محمد یک تار مو کندن غنیمت نیست.... معجزه اس اتفاقا حرفت شد، بعد یه بچه ها نشونه ازت داد، کلی خندیدم آقا محمد مگه چیزی داد؟ دوستانی که بعد از رفتن ما بستنی خوردن کوفتشون نشه ولی دارم براشون...این دومین بار هست که بمن خیانت بستنی شده ما که برگشتیم، نه شما بودین، نه شیرینی:| 100% تایید میکنم توم رفته بودی جعفر خان؟ ممد یه عکس میگرفتی خو:icon_razz: (خانومارو توش راه نمیدادی حرصشون بگیره) عمرا ما وایسیم عکس بگیریم تو کهزود رفتی گندم جونمنظورم اونایی بودک ه ازول تا آخر بودن و تحویل نگرفتن:| ما که یه گندم بیشتر نداریم :) :| باید بهت جایزه بدن واسه کار خیری که کردیاز این به بعد مشاور ازدواج شو اتفاقا من هیچ کاره بودم کیا شوبل دادی میخوای از لیست خطشون بزنی؟ منظورش اینه زحمت خریدش با میلاد بود. زحمت پولش با خود حمید بود گیرت نیارم خوش فکر.... ممنون آقا حمید من خشنود فک میکردم که این هفته هست :دی!! بعد یهو تاپیک خاطرات رو دیدم هنگ کردم!! توی تاپیک تاریخ هم دیدم و اینکه بچه ها میکن چطوره نمایشگاه و اینا اما باز هم گفتم اینا چه خوشالن میتینگ که هفته دیگس اوه اوه فارغ التحصیلی:icon_pf (34): لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ مدیونین اگه منظورتون ما بوده باشیم اتفاقا حرفت شد، بعد یه بچه ها نشونه ازت داد، کلی خندیدم آقا محمد مگه چیزی داد؟ ما که برگشتیم، نه شما بودین، نه شیرینی:| عمرا ما وایسیم عکس بگیریم :| اتفاقا من هیچ کاره بودم میخوای از لیست خطشون بزنی؟ گیرت نیارم خوش فکر.... ممنون آقا حمید ن اما ماجرا جالب شددددددددددددددددددددددد لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ ببنید یه بختیاری رو ناراحت کردیدددددددددددددددددددددددددددددددددد وقتی با اجر کرد دنبالتون ن ن حالتون جا میادددددددددددددددددددددددددددددددددددد الان این دلداری بود؟ تهدید بود؟ همدردی بود؟ لینک به دیدگاه
Mahdi Eng 22940 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ مدیونین اگه منظورتون ما بوده باشیم شما ها که داشتید غیبت میکردید لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ الان این دلداری بود؟ تهدید بود؟همدردی بود؟ این قابل توجه بقیه بود که دو تا پا دارن دو تا هم قرض بگیرن و فرارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر:hapydancsmil: کنن لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ این قابل توجه بقیه بود که دو تا پا دارن دو تا هم قرض بگیرن و فرارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر:hapydancsmil: کنن اصن تو این انجمن هیشکی منو دوس نداره منم نمیام دیگه لینک به دیدگاه
mim-shimi 25686 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ ن اما ماجرا جالب شددددددددددددددددددددددد شما ها که داشتید غیبت میکردید ما؟ روبروی کسی بشینی و راجع بهش صحبت کنی، میشه غیبت؟ لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ ما؟ روبروی کسی بشینی و راجع بهش صحبت کنی، میشه غیبت؟ همینو بگو والا:ws28: لینک به دیدگاه
Mahdi Eng 22940 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ ما؟ روبروی کسی بشینی و راجع بهش صحبت کنی، میشه غیبت؟ دیگه مدیون کردی روبه روی کسی بشینی پشت سر کس دیگه غیبت کنی میشه غیبت لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ جریان چیه الان نن شنیده شده عده ای سود جوو و و و شکلات های که کمک مردمی بود رو اونجا در بازار ازاد با تخفیف نمایشگاه باز به بچه ها میفروختن لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت، ۱۳۹۳ ما که برگشتیم، نه شما بودین، نه شیرینی:| عزیزم منظورم شما نبودین...اتفاقا سعادت نداشتم ببینمتون منظورم دوستانی هست که در صحنه حضور داشتن...شیرینی ام خوردن اما یه ندا ندادن که بمونیم واسه بستنی لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده