h.tajalli 226 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۳ سلام برهمه دوستان خوبم در انجمن نواندیشان . بسیار دوست می دارم نظرهای شما را در مورد تعامل معماری و شهرسازی در دوران معاصر بدانم . آیا به نظر شما در شهرهای امروز ما تعاملی برقرار است ؟ شهرسازان و معماران عزیز لطفاً در گفتگو مشارکت فعال داشته باشید :flowerysmile: 5 لینک به دیدگاه
محمد2014 1323 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۳ سلام اگه ارتباطی بین معمارا وشهرسازا برقرار بود که وضع شهرمامون الان این طوری نبود 6 لینک به دیدگاه
h.tajalli 226 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۳ دوست من بچه های رشته معماری نیز کارهای گروهی انجام می دهند . نظر خودم در این مورد این است که معماری شهری در شهرهایمان سر از نا کجا آباد در آورده است .چر ا ؟ 1) در نیمه اول دهه 60 ، درآمد شهرداری ها عمدتاً از طریق وزارت کشور تأمین می شد ،ولی امروزه (سال 1386 )،شهرداری های اکثر شهرهای بزرگ کشور از نظر مالی می بایست خودکفا باشند و امروزه شاهد تراکم فروشی هستیم که در واقع سلب حقوق دیگر شهروندان است به طور مثال مجوز ساخت کاربری تجاری در خیابانی داده می شود اما بدون در نظر گرفتن اینکه پارکینگی برای آن در نظر گرفته شود . 2)امروزه نظارت بر نمای ساختمان ها نداریم در شهرمن ساختمان هایی ناهمساز با اقلیم طراحی می شود حتی به تازگی سازمان تأمین اجتماعی شهری که من در آن ساکن هستم ، ناهمساز با اقلیم طراحی شده است و هیچ وسیله خنک کنده در تابستان و گرمایشی در زمستان نمی تواند جوابگوی آن باشد . باید دستگاهی وجود داشته باشد تا بر جنبه های رنگ ،حجم ،مصالح مناسب ،فضای پر وخالی نما ،اصول رعایت هماهنگی و تناسبات ساختمان ها نظارت داشته باشد .که در شهرهایمان شاهد آشفتگی بصری نباشیم . 3)مردم اطلاعاتشان در زمینه معماری شهری کم است و باید آموزش همگانی در رسانه ها داده شود . معماری شهری مهم است آن را دریابیم . 4 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۳ به نظرم معماری و شهرسازی مثه قطعات یه پازل همدیگه رو کامل میکنه مثلا وقتی ساختمون سازا یه سری قواعدو ضوابط رو تو نمای بیرونی ساختمون رعایت کنن این باعث میشه کل شهر یک ساختار یه دست پیدا کنه. نمونشو تا حدی تو شهر یزد دیدم که بافت های جدید هم از لحاظ ظاهری مشابهت زیادی با بافت قدیم داشتن. مثلا نمای کاهگل و ... . این باعث شده کل شهر روحیه ی قدیمی خودش رو تا حدی حفظ کنه. اما مثلا تو یه شهری مثه تهران وضعیت داغونه هر کی نما رو هر جوری که سلیقشه درست میکنه. و این باعث میشه که الان به تهران که نگاه میکنی هیچ شاخصه ای نداره. به نظرم این تضاد به خاطر اینه هم معماری و هم شهرسازی تو وضعیت معلق گیر کرده. نه سنتی و نه مدرن 4 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۳ جواب خود سوال به نظرم کاملاً مشخصه. نه. :icon_pf (34): متأسفانه چندتا عامل هست که باعث شده این تعامل کمتر باشه. از جمله: با عرض پوزش ولی ادعای زیاد معماران عزیزی که تو حیطه کار هستن. اغلب به خاطر اینکه خودشونو برتر میدونن، واسه همین کمتر علاقه ای به تعامل دارن. به خصوص معماران قدیمی که خودشونو معمار و شهرساز میدونن دومین مورد هم که به نوعی مرتبط با قبلی هم هست اینه که فعلاً این معماران عزیز به خاطر قدمتشون تو این حیطه ها زورشون بیشتره و اجازه ورود شهرسازا رو نمیدن. سومین مورد ضعف مدیریت شهری و طرح های شهری هستش که تهیه میشه و هیچ وقت نیومدن تا حالا واسه نماهای شهری ضابطه خاصی رو تعریف کنن که برگرفته تعاملات دوطرفه باشه و این ناهمگونی شدید تو شهر دیده نشه که هرکس هرجوری دلش خواست و بدون توجه به زمینه ای که ساختمون توش قرار میگیره، اون ساختمونو میسازه. تو مورد چهارمم این موردو میشه ذکر کرد که شهرسازام به نوعی شاید به خاطر تلافی یا شاید خودبرتر بینی، تو طراحی فضاهای شهری که دارن، اغلب خودشون رأساً اینکار رو بدون تعامل با معمارا انجام میدن. درحالیکه میدونیم قطعاً اون معمارها تو ارتقای کیفیت کالبد فضا به شدت میتونن کمک کنن. و آخرین مورد که یکی از مهمترینا هم هست اینه که پول حرف اولو میزنه. کیفیت کیلو کار کیلو چنده؟ چرا الکی یه شریک اضافه بشه به کار که از پولی که میخواد به من برسه کم بشه. مدیریت شهری هم دنبال پوله. فقط دنبال اینه که بتونه با عوارض و تراکم فروشی و .... پول بیشتری در بیاره. در عمل با جزئیات این چنینی که اصلاً کارو کیا انجام میدن، کاری نداره 4 لینک به دیدگاه
h.tajalli 226 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۳ جواب خود سوال به نظرم کاملاً مشخصه. نه. :icon_pf (34):متأسفانه چندتا عامل هست که باعث شده این تعامل کمتر باشه. از جمله: با عرض پوزش ولی ادعای زیاد معماران عزیزی که تو حیطه کار هستن. اغلب به خاطر اینکه خودشونو برتر میدونن، واسه همین کمتر علاقه ای به تعامل دارن. به خصوص معماران قدیمی که خودشونو معمار و شهرساز میدونن دومین مورد هم که به نوعی مرتبط با قبلی هم هست اینه که فعلاً این معماران عزیز به خاطر قدمتشون تو این حیطه ها زورشون بیشتره و اجازه ورود شهرسازا رو نمیدن. سومین مورد ضعف مدیریت شهری و طرح های شهری هستش که تهیه میشه و هیچ وقت نیومدن تا حالا واسه نماهای شهری ضابطه خاصی رو تعریف کنن که برگرفته تعاملات دوطرفه باشه و این ناهمگونی شدید تو شهر دیده نشه که هرکس هرجوری دلش خواست و بدون توجه به زمینه ای که ساختمون توش قرار میگیره، اون ساختمونو میسازه. تو مورد چهارمم این موردو میشه ذکر کرد که شهرسازام به نوعی شاید به خاطر تلافی یا شاید خودبرتر بینی، تو طراحی فضاهای شهری که دارن، اغلب خودشون رأساً اینکار رو بدون تعامل با معمارا انجام میدن. درحالیکه میدونیم قطعاً اون معمارها تو ارتقای کیفیت کالبد فضا به شدت میتونن کمک کنن. و آخرین مورد که یکی از مهمترینا هم هست اینه که پول حرف اولو میزنه. کیفیت کیلو کار کیلو چنده؟ چرا الکی یه شریک اضافه بشه به کار که از پولی که میخواد به من برسه کم بشه. مدیریت شهری هم دنبال پوله. فقط دنبال اینه که بتونه با عوارض و تراکم فروشی و .... پول بیشتری در بیاره. در عمل با جزئیات این چنینی که اصلاً کارو کیا انجام میدن، کاری نداره قبول دارید امروزه معماران کمابیش مطیع امر کارفرمایان خود هستند ؟ در رابطه با معماران قدیم گفتین ، قدیم را چه بازه ای از زمان تعریف می کنید ؟ حال بعضی از معماران دوران قدیم کاری گردن کارستان با مورد 3 بسیار موافقم در مبانی هنرهای تجسمی که پایه و اساس ایجاد تخیل و زیباسازی در معماری و عمران شهری است وبه طور کلاسیک در مدارس و دانشگاه ها تدریس می شود ،به دسته بندی خطوط و ایجاد حس در وجود انسان به طور ریشه ای گفتگو می شود و کاربرد آن مورد توجه است .نخست اینکه خط عمود در انسان ،پایداری، استقامت و استواری را تقویت می کند و عکس آن خطوط مورب یا زاویه دار هستند که احساس ناامنی را منتقل می کند و با وجود زاویه ای بیشتر نسبت به افق تشدید می شوند همچون علامت توقف ممنوع راهنمایی و رانندگی دایره ای خودنمایی می کند .سه دیگر خط افق است که آرامش را به ارمغان می آورد .اگر در دریای آرام ،احساس آرامش می کنید به لحاظ خطی است که بین آسمان و زمین کشیده شده است و چهارم خطوط منحنی هستند که ذهن را نوازش می کنند و احساس خشونت را به فراموشی می سپارد . نمی دانم در کدامین دیار این سرزمین زندگی می کنید اما من ساکن شهر سمنان هستم و بسیاری از افراد معتقتدند به هنگام عبور از بازار سمنان ، حس لطیفی به آنها دست می دهد و این حس ،مردم بسیاری را به خود جلب کرده و عبور از آنجا را به جاهای دیگر ترجیح می دهند .بی شک خطوط منحنی سقف های قوسی بازار و خطوط عمود دو سوی آن این حس را بوجود می آورد. سقفی که از خشت و گل ساخته شده و ضریب ریزش آن بیشتر از بتن و سیمان و آهن و ... است به راحتی و و آرامش از آن عبور می کنندو نم نمک که به مسجد جامع و مسجد سلطانی (امام فعلی )از منحنی های مسجد و قوس گنبد مسجد جامع حالت روحانی به انسان دست می دهد و آرامشی که از آن حالت بوجود می آید حاصل معماری آن است . راستی معماران آنان باسواد بودند ؟!!! در کدام دانشگاه این دروس را آموخته اند ؟آیا شما نام معمار مسجد جامع سمنان را می دانید ؟درکجا ثبت شده و به این بنا بالیده است ؟ نه این بنا بلکه در بناهای تاریخی اصفهان و یزد و ... هم نامی از آنان نیست .چون بنا ها را مبنای خدمت به عقاید خود درهم آمیخته اند و مادیات را درجه دوم نگاه می کرده اند و از ادای مسائل رو بنایی مبرا بودند. در مقابل این نوع معماری که پیشینه مستحکم عمران و شهرسازی ایران است و بی شک در جهان در نوع خود بی نظیر است معماری روبنایی کارشناسان باسواد دانشگاه دیده می شود . 4 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۹۳ قبول دارید امروزه معماران کمابیش مطیع امر کارفرمایان خود هستند ؟ در رابطه با معماران قدیم گفتین ، قدیم را چه بازه ای از زمان تعریف می کنید ؟ حال بعضی از معماران دوران قدیم کاری گردن کارستان با مورد 3 بسیار موافقم در مبانی هنرهای تجسمی که پایه و اساس ایجاد تخیل و زیباسازی در معماری و عمران شهری است وبه طور کلاسیک در مدارس و دانشگاه ها تدریس می شود ،به دسته بندی خطوط و ایجاد حس در وجود انسان به طور ریشه ای گفتگو می شود و کاربرد آن مورد توجه است .نخست اینکه خط عمود در انسان ،پایداری، استقامت و استواری را تقویت می کند و عکس آن خطوط مورب یا زاویه دار هستند که احساس ناامنی را منتقل می کند و با وجود زاویه ای بیشتر نسبت به افق تشدید می شوند همچون علامت توقف ممنوع راهنمایی و رانندگی دایره ای خودنمایی می کند .سه دیگر خط افق است که آرامش را به ارمغان می آورد .اگر در دریای آرام ،احساس آرامش می کنید به لحاظ خطی است که بین آسمان و زمین کشیده شده است و چهارم خطوط منحنی هستند که ذهن را نوازش می کنند و احساس خشونت را به فراموشی می سپارد . نمی دانم در کدامین دیار این سرزمین زندگی می کنید اما من ساکن شهر سمنان هستم و بسیاری از افراد معتقتدند به هنگام عبور از بازار سمنان ، حس لطیفی به آنها دست می دهد و این حس ،مردم بسیاری را به خود جلب کرده و عبور از آنجا را به جاهای دیگر ترجیح می دهند .بی شک خطوط منحنی سقف های قوسی بازار و خطوط عمود دو سوی آن این حس را بوجود می آورد. سقفی که از خشت و گل ساخته شده و ضریب ریزش آن بیشتر از بتن و سیمان و آهن و ... است به راحتی و و آرامش از آن عبور می کنندو نم نمک که به مسجد جامع و مسجد سلطانی (امام فعلی )از منحنی های مسجد و قوس گنبد مسجد جامع حالت روحانی به انسان دست می دهد و آرامشی که از آن حالت بوجود می آید حاصل معماری آن است . راستی معماران آنان باسواد بودند ؟!!! در کدام دانشگاه این دروس را آموخته اند ؟آیا شما نام معمار مسجد جامع سمنان را می دانید ؟درکجا ثبت شده و به این بنا بالیده است ؟ نه این بنا بلکه در بناهای تاریخی اصفهان و یزد و ... هم نامی از آنان نیست .چون بنا ها را مبنای خدمت به عقاید خود درهم آمیخته اند و مادیات را درجه دوم نگاه می کرده اند و از ادای مسائل رو بنایی مبرا بودند. در مقابل این نوع معماری که پیشینه مستحکم عمران و شهرسازی ایران است و بی شک در جهان در نوع خود بی نظیر است معماری روبنایی کارشناسان باسواد دانشگاه دیده می شود . در مورد دوتا سوال اولت مطیع کارفرما بودن معمار و شهرساز نداره. اما خب به عینه هم دیدم که این عدم تعامل خیلی مواقع ربطی به کارفرما نداره. قدیم منظورم خیلی زیاد نیست. میشه گفت 10 ساله. 5 لینک به دیدگاه
raypuor 1027 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۹۳ سلام در جایی که ما زندگی میکنیم اصلا واژه های تعامل، مشارکت، همکاری و...فقط کلمه هستند، به عبارتی فعلیتی وجود ندارد در حال حاضر و گرنه در قرون گذشته به هبهترین وجه در ابعاد اقتصادی، کشاورزی، فرهنگی و از جمله معماری و شهرسازی تعامل وجود داشته است. این که چرا تعامل وجود ندارد، داستان مثنوی 70 من کاغذ هست؛ بحث درباره آن بسیار بیهوده (چون اصلا فرصت کافی برای جمعبندی وجود نداره)؛ اما یک نکته هم وجود داره و اون این هست که اندک تعاملاتی که میان این دو به ظاهر برقراره رعایت نمیشه. مثلا بر خلاف نظر محمد که میگه درباره نماها ضوابطی وجود نداره؛ اتفاقا شواریعالی ضوابطی در این زمینه برای شهرهای بالای 50 هزار نفر مصوب کرده، ولی کجا اعمال میشه...چه کسی باید نظارت کنه...و سوالات بیشماری که پاسخگویی به آنها هم زمان بسیار زیادی را لازم دارد. 5 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۹۳ سلامدر جایی که ما زندگی میکنیم اصلا واژه های تعامل، مشارکت، همکاری و...فقط کلمه هستند، به عبارتی فعلیتی وجود ندارد در حال حاضر و گرنه در قرون گذشته به هبهترین وجه در ابعاد اقتصادی، کشاورزی، فرهنگی و از جمله معماری و شهرسازی تعامل وجود داشته است. این که چرا تعامل وجود ندارد، داستان مثنوی 70 من کاغذ هست؛ بحث درباره آن بسیار بیهوده (چون اصلا فرصت کافی برای جمعبندی وجود نداره)؛ اما یک نکته هم وجود داره و اون این هست که اندک تعاملاتی که میان این دو به ظاهر برقراره رعایت نمیشه. مثلا بر خلاف نظر محمد که میگه درباره نماها ضوابطی وجود نداره؛ اتفاقا شواریعالی ضوابطی در این زمینه برای شهرهای بالای 50 هزار نفر مصوب کرده، ولی کجا اعمال میشه...چه کسی باید نظارت کنه...و سوالات بیشماری که پاسخگویی به آنها هم زمان بسیار زیادی را لازم دارد. متاسفانه اینجوری شده که هر کس زورش برسه می تونه این ضوابط رو تغییر بده مثلا میبینیم که تو یه خیابون اکثر ساختمون ها نماهاشون متجانسه. اما این میون یه بانک هستش که فرم، مصالح و نمای ساختمون هیچ تناسبی با بقیه ساختمونا نداره.(دقیقا خیلی از بانک ها این مشکلو به وجود میارن) این تعامل بین معماری و شهرسازی حیلی وقته که از بین رفته. در حالی که قبلا این ارتباط خیلی قوی بود. مثلا مکتب اصفهان جوری شهر رو آروم آروم میسازه که معماری و شهرسازی مرزهاشون رو از دست میدن. مثلا نمیشه گفت که میدون امام شاهکار معماریه یا شهرسازی! شاید مشکل الان همینه که شهرسازی به علت حوزه ی قدرت کمش، چندان نقشی ایفا نمیکنه البته اصلا ادعا نمیکنم که اگه کارو به دست شهرسازا بسپرن یه دفعه درست میشه 4 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۹۳ سلامدر جایی که ما زندگی میکنیم اصلا واژه های تعامل، مشارکت، همکاری و...فقط کلمه هستند، به عبارتی فعلیتی وجود ندارد در حال حاضر و گرنه در قرون گذشته به هبهترین وجه در ابعاد اقتصادی، کشاورزی، فرهنگی و از جمله معماری و شهرسازی تعامل وجود داشته است. این که چرا تعامل وجود ندارد، داستان مثنوی 70 من کاغذ هست؛ بحث درباره آن بسیار بیهوده (چون اصلا فرصت کافی برای جمعبندی وجود نداره)؛ اما یک نکته هم وجود داره و اون این هست که اندک تعاملاتی که میان این دو به ظاهر برقراره رعایت نمیشه. مثلا بر خلاف نظر محمد که میگه درباره نماها ضوابطی وجود نداره؛ اتفاقا شواریعالی ضوابطی در این زمینه برای شهرهای بالای 50 هزار نفر مصوب کرده، ولی کجا اعمال میشه...چه کسی باید نظارت کنه...و سوالات بیشماری که پاسخگویی به آنها هم زمان بسیار زیادی را لازم دارد. واسه سیما و منظر شهری ضوابط هست که خیلی کلیه و دستورالعمل اجرایی دقیقی نیست. حتی بعضی شهرها هم که دستورالعمل اجرایی رو تصویب کردن، بازم یه سری کلیات رو اشاره کردن. در حالیکه اگه میخواد چیز واقعاً درستی باشه، واسه یه شهر یا منطقه یا حتی محله جا با جاش شرایط میتونه متفاوت باشه و ضوابط و دستورالعمل های خاص همونجا باشه. البته تو این بحث، نماهای شهری فقط یه مثال از این عدم تعادل ها هستش. 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده