seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۳ یکی از اساسیترین خواص هر جسم مادی جرم آن است. در فیزیک کلاسیک اصطلاح "جرم " مقدار ماده را نشان میدهد. اتمها بطور کاملا یکنواختی فرض شده و در مقابل نیروهای خارجی مقاوم محسوب میشوند. جرم به عنوان مقدار اینرسی اجزای موجود در اتم فرض میشود و این اعتقاد وجود دارد که حرکت یک جسم ، تغییری در جرم آن بوجود نیاورده و درتمام حالات حرکت ، جرم مطلقا ثابت باقی میماند. پیدایش تئوری جرم دانشمند روسی "بی لبرو" اساس تئوری جرم را با اثبات تجربی این مطلب طرح نمود که نور نیز فشاری دیگر در برخورد با اجسام دیگر تولید میکتد. در مکانیک معلوم شده که فشار اعمال شده بوسیله یک جسم به جسم دیگر ، در حین تأثیر متقابل ، برابر با حاصلضرب جرم در سرعت آن است. کشف فشار نور ، این عقیده را بوجود آورد که نور شبیه اجسام معمولی ، دارای جرم و به همان ترتیب سرعت میباشد. نه تنها برای اجسام معمولی بلکه برای نور نیز "جرم" در نظر گرفته شد. فیزیکدان روسی معاصر "سو اویلوف" به این نتیجه رسید که فشار نور با تقسیم کردن انرژی نور بر سرعت آن محاسبه میشود. اگر انرژی نور را با E ، جرم نور را با m سرعت سیر نور را با c نمایش دهیم رابطه زیر حاصل میشود: E = mc2 یا E/c = mc در رابطه جرم آلبرت انیشتین میتوان ادعا کرد که جرم یک جسم اندازه انرژی است که آن جسم دارد. این هم ارزی جرم و انرژی با معادله E = mc2 بیان می شود. در این حال بایستی بین جرم در حال حرکت و جرم در حال سکون جسم تمایز قایل شود. ممکن است جرم در حال سکون جسم را با نام (جرم سکون) و یا (جرم واقعی) مشخص نمود، برای مثال کوانتای نور یا فوتونها ، دارای هیچگونه جرم در حال سکون نبوده اما دارای جرم در حال حرکت هستند. 4 لینک به دیدگاه
Credo 349 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۹۳ یکی از اساسیترین خواص هر جسم مادی جرم آن است. در فیزیک کلاسیک اصطلاح "جرم " مقدار ماده را نشان میدهد. اتمها بطور کاملا یکنواختی فرض شده و در مقابل نیروهای خارجی مقاوم محسوب میشوند. جرم به عنوان مقدار اینرسی اجزای موجود در اتم فرض میشود و این اعتقاد وجود دارد که حرکت یک جسم ، تغییری در جرم آن بوجود نیاورده و درتمام حالات حرکت ، جرم مطلقا ثابت باقی میماند.پیدایش تئوری جرم دانشمند روسی "بی لبرو" اساس تئوری جرم را با اثبات تجربی این مطلب طرح نمود که نور نیز فشاری دیگر در برخورد با اجسام دیگر تولید میکتد. در مکانیک معلوم شده که فشار اعمال شده بوسیله یک جسم به جسم دیگر ، در حین تأثیر متقابل ، برابر با حاصلضرب جرم در سرعت آن است. کشف فشار نور ، این عقیده را بوجود آورد که نور شبیه اجسام معمولی ، دارای جرم و به همان ترتیب سرعت میباشد. نه تنها برای اجسام معمولی بلکه برای نور نیز "جرم" در نظر گرفته شد. فیزیکدان روسی معاصر "سو اویلوف" به این نتیجه رسید که فشار نور با تقسیم کردن انرژی نور بر سرعت آن محاسبه میشود. اگر انرژی نور را با E ، جرم نور را با m سرعت سیر نور را با c نمایش دهیم رابطه زیر حاصل میشود: E = mc2 یا E/c = mc در رابطه جرم آلبرت انیشتین میتوان ادعا کرد که جرم یک جسم اندازه انرژی است که آن جسم دارد. این هم ارزی جرم و انرژی با معادله E = mc2 بیان می شود. در این حال بایستی بین جرم در حال حرکت و جرم در حال سکون جسم تمایز قایل شود. ممکن است جرم در حال سکون جسم را با نام (جرم سکون) و یا (جرم واقعی) مشخص نمود، برای مثال کوانتای نور یا فوتونها ، دارای هیچگونه جرم در حال سکون نبوده اما دارای جرم در حال حرکت هستند. من جای مدیر تالار بودم این مطلب رو پاک میکردم... نمیخوام کسی ناراحت بشه ولی این مطلب درست نیست و دلیل درست نبودنش یه مقدار عمیقه و برای توضیح دادن سخته،در نتیجه نمیتونم راحت بگم چرا نمیشه این حرف رو زد فقط میتونم بگم نباید این حرف رو زد... 1 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۹۳ من جای مدیر تالار بودم این مطلب رو پاک میکردم...نمیخوام کسی ناراحت بشه ولی این مطلب درست نیست و دلیل درست نبودنش یه مقدار عمیقه و برای توضیح دادن سخته،در نتیجه نمیتونم راحت بگم چرا نمیشه این حرف رو زد فقط میتونم بگم نباید این حرف رو زد... سلام دوست من... این نظر یکی از دوستان بود که اینجا گذاشتم....خوشحال میشم نظر شمارم بدونم هر چقدم که عمیق باشه مشتاق شنیدنش هستم لینک به دیدگاه
Credo 349 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۹۳ سلام دوست من... این نظر یکی از دوستان بود که اینجا گذاشتم....خوشحال میشم نظر شمارم بدونم هر چقدم که عمیق باشه مشتاق شنیدنش هستم سلام گفتم،توضیحش سخته ولی سعی میکنم توضیح بدم... راستش قبلش باید یه باور غلطی که در مورد نسبیت خاص جا افتاده رو هم بگم...اونم جرم نسبیتیه...جرم نسبیتی گاهی تو بعضی کتابای نسبیت خاص ظاهر میشه ولی استفاده ای ازش نمیشه...در واقع هیچ جایی در نسبیت خاص نیست که جرم نسبیتی لازم باشه و نشه بدون اون محاسبات رو پیش برد...و از اونجایی که تغییر جرم با سرعت باعث مشکلات تفسیری و نظری میشه و از طرفی لازم هم نیست چنین مشکلاتی پیش بیاد چون نیازی به جرم نسبیتی نداریم، درستش اینه که اصلا از جرم نسبیتی استفاده نکنیم...اینطوری فقط تکانه و انرژی با سرعت عوض میشن و همچنین نسبی هستن که این چندان عجیب نیست و در فیزیک نیوتنی هم همینطور بوده... مورد دوم هم اینکه، حتی اگه بپذیریم که از جرم نسبیتی استفاده کنیم، نسبت دادن جرم نسبیتی به فوتون یه چیز کاملا اختیاری و دلخواهه چون چنین چیزی اصلا در محاسبات ظاهر نمیشه و ظهور فیزیکی در هیچ پدیده ای نداره... و میشه بدون اینکه جرم نسبیتی به فوتون نسبت داد هم همه چیز رو جلو برد...در نتیجه این کار میشه یه چیز اضافی که فقط داره نظریات رو پیچیده تر و زشتتر میکنه...و در نتیجه درستش اینه که این کار انجام نشه... از این نظر میگم توضیحش سخته که شاید به نظرتو برسه اینایی که گفتم دلایل فیزیکی نیست و فقط سلیقه ایه ولی وقتی با فیزیک بیشتر آشنا بشید میفهمید که این حرفها اصولی هستن که دارن فیزیک رو مستقل از نظریه هدایت میکنن... لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده