رفتن به مطلب

اصول مقاله نویسی


ارسال های توصیه شده

روش نگارش وتدوين مقالات علمي _ پژوهشي:

تعريف پژوهش

پژوهش، فرايند پردازش اطلاعات است كه مهمترين ويژگي‌اش زايايي، باروري و توليد علم در تاريخ آن علم مي‏باشد و داراي هويت جمعي است.

 

آنچه در كتب و منابع يافت مي‌شود داده‌هاست. پس از سنجش و گزينش، داده‌ها به اطلاعات تبديل مي‌شوند، با پردازش اطلاعات و تجزيه و تحليل آنها در مقاله، توليد علم صورت مي‌گيرد. پژوهش، فرايند توليد علم است برخلاف بسط اطلاعات ديگران كه توسعه است نه پژوهش. پژوهشگر مانند زنبور عسل است كه چيز جديد توليد مي‌كند نه مثل مورچه كه فقط اطلاعات را جمع مي‌كند.

شأن مقاله اين است كه در مقياس تاريخ آن علم، توليد علم كند. مقاله علمي پژوهشي، بايد نوآوري داشته باشد و پيدا كردن حرف جديد در تاريخ يك علم كه قبلاً نبوده، كار دشواري است. اين نوآوري فقط در نظريه‌پردازي نيست بلكه مي‌تواند زبان جديد، روش جديد، مسأله جديد، تعريف جديد و... در تاريخ علم باشد. اگر جهت‌گيري مقاله ترويجي و اطلاع‌رساني باشد، مجلات علمي پژوهشي آن را چاپ نمي‌كنند.

 

مراحل پژوهش

 

در پژوهش، آغاز كار، روبرو شدن با مشكل است. محقق بايد با تاكتيك‌هاي خاصي، مشكل را به مسأله تبديل كند. سپس فرضيه بدهد، آن را آزمايش كند و به اين ترتيب، به يك نظريه برسد كه مسأله را حل كند. فرضيه، پاسخ اوليه محقق به مسأله است. البته روش آزمون در علوم مختلف، متفاوت است. اگر مشكل به مسأله تبديل نشود يك فعاليت موضوع محور انجام خواهد شد در حاليكه پژوهش يك فعاليت مسأله محور است. در تحقيقات مسأله محور، امكان مغالطه كمتر خواهد بود. بنابراين مقالات بايستي جهت‌گيري مسأله محوري و پژوهشي داشته باشند.

 

ساختار مقالات علمي _ پژوهشي

 

با فرض اينكه فيش‌ها و اطلاعات فراهم است، به توضيح ساختار مقاله مي‌پردازيم. هر مقاله ساختاري دارد كه متشكل است از: عنوان، چكيده، طرح مسأله(مقدمه)، بدنه اصلي مقاله، نتيجه و منابع.

 

1-عنوان

 

عنوان مقاله بايستي اولاً تكراري نباشد؛ ثانياً تطويل بلاضرورت نداشته باشد؛ ثالثاً ابهام و نارسايي نداشته باشد. و رابعاً خطابي يا شعرگونه نباشد. انتخاب عنوان مثل بسته بندي يك جنس خوب است كه اگر با ملاك‌هاي صحيح صورت نگيرد جنس هم ضايع مي‌شود.

در عنوان نبايد تعبيراتي همچون: "آشنايي با"، "نگاهي به"، "درآمدي بر" و امثال آنها آورده شود. عنوان بايد مشير به مسأله مورد تحقيق باشد. به عنوان نمونه اگر عنوان مقاله‌اي "تحقيقي درباره ايمان" باشد دو اشكال دارد:اولاً عبارت "تحقيقي درباره" نبايد آورده شود زيرا استدراك مي‌باشد. ثانياً عنوان، مشير به مسأله نيست. اما عناويني همچون: "تحول‌پذيري ايمان" و "طلب ايمان از اهل ايمان" عناوين درستي هستند. در عنوان مقاله پژوهشي اصل بر اختصار است برخلاف مقالات آموزشي كه عنوان بايستي توصيف‌كننده باشد و اصل بر ايضاح است نه اختصار.

 

 

2-چکیده

چكيده مقاله، آميزه‌اي از طرح موضوع و ضرورت موضوع است. چكيده بايد آينه تمام‌نماي مقاله باشد. فلسفه آوردن چكيده، دو مطلب است:

 

1. چكيده مقاله در پايگاه‌هاي اطلاع‌رساني اينترنت قرار مي‌گيرد تا ساير محققان از حاصل تلاش نويسنده بهره‌مند و مطلع گردند.

2. چكيده، محتواي مقاله را در اختيار خواننده قرار مي‌دهد تا وي تصميم بگيرد كه مقاله را بخواند يا نه. به لحاظ اخلاق حرفه‌اي نبايد وقت خواننده بي‌جهت تلف شود.

چكيده‌نويسي مهارت مي‌خواهد و در آن بايستي به چند پرسش پاسخ داده شده باشد: اول اينكه مسأله‌ام چيست؟ دوم اينكه چرا طرحش كرده‌ام؟ سوم اينكه چه نظرياتي در اين زمينه وجود دارد؟ و چهارم من به چه نظريه‌اي رسيده‌ام؟ چكيده بايد نظر جامع را نشان دهد، نظريات رد شده و علت رد شدنشان را به خواننده ارائه كند.

 

ادبيات چكيده، همان ادبيات مقاله است. چكيده نبايد گزارش يا فهرست باشد و در آن ارجاع نمي‌دهند، مثال نمي‌زنند. چكيده در حدّ يك يا دو پاراگراف و تقريباً 75 كلمه (5+75كلمه) است. چكيده را بعد از آنكه مقاله تكميل شد مي‌نويسند.

 

 

3-کلید واژه

مقاله برخلاف كتاب، فهرست ندارد. كليدواژه به جاي فهرست است، كليدواژه، كليد است از جنس واژه، نه واژه‌هاي كليدي. نويسنده بايد مباحث مهم خود را به صورت تك‌واژه جستجو كند و به صورت كليدواژه نشان دهد. تعداد كليدواژه‌ها حدود 6 كلمه (1+6كلمه) است.

 

4-طرح مساله (مقدمه)

 

واجب‌ترين عنصر در مقاله، طرح مسأله است. اگر طرح مسأله با مهارت صورت گيرد باعث مي‌شود نويسنده از اين شاخه به آن شاخه نپرد و به حواشي نپردازد. چهار مطلب را بايد در طرح مسأله مطرح نمود:

 

1. مسأله پژوهش حاضر چيست. مسأله را تعريف مي‌كنيد و اگر مشتمل بر مسائل ريزتر است ذكر مي‌نماييد. هر چه دقيق‌تر، بهتر؛ مثلاً در مورد مقاله "طلب ايمان از اهل ايمان" مسأله به اين شكل طرح مي‌شود: خداوند در آيه 136 سوره نساء مؤمنان را مخاطب خود قرار داده و ايمان آوردن را از آنها طلب مي‌فرمايد. در اين آيه شريفه از طرفي خطاب به كساني است كه متلبس به ايمانند: (يا ايها الذين آمنوا) از سوي ديگر، از آنها مي‌خواهد كه ايمان بياورند: (آمِنوا) مفهومش اين است كه مؤمنان ايمان ندارند. در حقيقت در اين آيه اجتماع سلب و ايجاب صورت پذيرفته است و اين مسأله ماست.

 

چند تذکر

 

الف- مشكل و مسأله از يكديگر متمايزند. عبور از مشكل به مسأله، همان طرح مسأله است كه تكنيك‌هايي دارد.

 

ب- بايد مسأله طرح شود نه مسأله‌نما (مسأله كاذب). به عنوان نمونه، سؤال از اينكه خدا قبل از آفرينش جهان چه مي‌كرده است؟ مسأله‌نماست نه مسأله زيرا قبل از آفرينش، زمان وجود نداشته است به عبارت ديگر بايد بگوييم قبل از زماني كه زمان وجود نداشته است خدا چه مي‌كرده است؟ كه اين مسأله‌اي كاذب است.

 

ج- در طرح مسأله بايد توجه كنيد كه آيا با مسأله روبرو هستيد يا مباني تا مباني را داخل مسأله ننماييد. مثلاً در مقاله "علوم مورد نياز اجتهاد" نبايد به مباحثي همچون اجتهاد چيست؟ تقليد چيست؟ شرايط اجتهاد و ساير مبادي تصوريه و تصديقيه به صورت مفصل پرداخته شود بلكه اين مطالب را بايد مختصر مطرح و به پي‌نوشت ارجاع داد.

 

د- مسأله نبايد القاءكننده باشد. به عنوان نمونه نبايد مطرح شود كه: چرا جوانان، بي‌دين شده‌اند؟ اين مطلب القاءكننده است. زيرا قبل از آنكه مطلب اثبات شود به شكل مسأله طرح شده است. القاء عبارت است از جستجو از علت بدون اثبات و توصيف دقيق مطلب.

 

ه‍- با طناب پوسيده "يا" نبايستي مسأله طرح شود. متأسفانه غالب مقالات ضعيف اين گونه‌اند. مثلاًَ: اگر عنوان مقاله‌اي "حق يا تكليف"، باشد دچار بن‏بست موهوم "يا" مي‌باشد يعني در حالي كه منع جمعي وجود ندارد اما ايهام مانعهالجمع بودن را به وجود مي‌آورد. عناوين "علم يا ثروت"، "علم يا دين"، "دين يا آزادي" نيز چنين هستند.

 

2. در پاراگراف دوم طرح مسأله، پيشينه و ضرورت مسأله مطرح و نوآوري آن را منعكس مي‌كنند.

 

3. پاراگراف سوم مشتمل بر روش مطالعه، فرضيه و پيش‌فرض‌هاست. مثلاً روش مطالعه روش تجربي است يا تاريخي يا تطبيقي يا درون‌ديني يا ... اگر پيش‌فرض‌ها مفصل هستند، بعد از طرح، بايد اولين عنوان فرعي را عبارت "پيش‌فرض‌ها" قرار دهيد.

 

4. در طرح مسأله، بايد ساختار مقاله مشخص شود اينكه مقاله چند بخش يا فصل دارد. طرح مسأله، كاري را كه صورت خواهد پذيرفت تبيين مي‌كند برخلاف چكيده كه كار انجام شده را بيان مي‌كند.

 

 

5- بدنه اصلی مقاله

 

بدنه اصلي مقاله شامل مباحثي است كه تلاش مي‌كند فرضيه شما را به كرسي بنشاند، نظريات رقيب را نقد و نظريه خود را به خوبي مستدل كند. در مورد عناوين بدنه اصلي، چند نكته مهم است:

 

1. عنوان سرگردان نداشته باشيد؛ معلوم شود هر عنوان زيرمجموعه كدام عنوان است، در عرض عنوان قبلي است يا زيرمجموعه او.

 

2. پيش‌فرض‌ها بايد مطرح شوند همچنين به فرضيه‌هاي رقيب يعني پاسخ‌هايي كه تاكنون به مسأله مقاله داده شده پرداخته شود.

3. فرضيه نويسنده مطرح و اثبات گردد.

4. اشكالات احتمالي كه مي‌تواند بر مقاله وارد شود مطرح و پاسخ داده شود.

 

6-نتیجه

 

نتيجه، جوابي است كه به مسأله داده‌ايم. در نتيجه، مقدمه چيني، ارجاع و دليل را نمي‌آوريم. برخي داورها نخست به سراغ چكيده و نتيجه و سپس به سراغ بدنه اصلي مقاله مي‌روند.

 

 

7-تقدیر و تشکر

 

در صورت نياز به تقدير و تشكر از افراد يا مؤسسات، اين عمل در پايان مقاله قبل از منابع و مآخذ آورده مي‌شود.

 

 

8-منابع و ماخذ

 

دو روش منبع‌نگاري وجود دارد اولي روش ويرتيش است كه ارجاعات را در پي‌نوشت و ديگري روش هاروارد كه ارجاعات را در درون متن مي‌دهد.


منبع : آقاي دكتر قراملكي: ماهنامه آموزشي، اطلاع رساني معارف

 

صفحات (20-24) شماره 32، دي

  • Like 6
لینک به دیدگاه

معیارهای داوری داوران

 

داورها و ارزياب‌ها چه معيارهايي را در رد يا قبول مقاله دخالت مي‌دهند:

 

 

1. اولويت مسأله: كه مسأله مقاله داراي اولويت يا اهميت است يا نه؟ اين اهميت از چند جهت است:

 

الف- به روز بودن و مبتلا به بودن. ب- جهت‌گيري تاريخي يا تطبيقي داشتن. ج- پاسخگوي خلأهاي معرفتي بودن مثلاً مقاله‏اي كه مباني ابن‌جوزي را در "موضوع انگاري حديث" از كتاب "الموضوعات" ارائه دهد، يك رخنه معرفتي را پر نموده است. مهم بودن اينگونه مقالات به خاطر آنست كه با شناخت مباني آن انديشمند، راه براي نقد وي باز و هموار مي‌گردد. د- پاسخگوي نيازهاي اجتماعي و جهاني؛ مثلاً اخلاق جهاني را طرح كند؛ به عنوان نمونه: "خير براي همه".

 

 

2. استاندارد بودن عنوان: در مبحث "عنوان مقاله" به اين مطلب پرداخته شد.

 

 

3. حساسيت داورها به رخنه‌ها و خطاهاي منطقي: مهم نيست چه حرفي مي‌زنيد. مهم اين است كه دليل، دليلي درست، صلاحيت‌دار و كافي باشد.

 

 

4. عدم تعصب نويسنده.

 

 

5. متناسب بودن روش با مسأله: هر مسأله‌اي روش خاص خود را مي‌طلبد. اگر مسأله تاريخي است بايد به روش خاص تحليلگر تاريخي، مسأله طرح و حل گردد.

 

 

6. غنا و عمق تحليل: تحليل بايستي غني و ژرف باشد و نيز حضور نويسنده و تحليلگر به چشم بيايد. به عبارت ديگر، سرتاسر مقاله "قال" و "يقول" نباشد بلكه به نحو چشمگير "اقول" هم داشته باشد.

 

 

7. ناروا نبودن تعميم‌ها: تعميم ناروا از مصاديق خطاي منطقي است. نمي‌توان با ذكر يكي دو مورد، مطلب را به همه موارد تعميم داد.

 

 

8. به كار نبردن اصطلاحات غيرفني: بايد فرق بين اصطلاحات دقيقاً روشن باشد مثلاً در يك مقاله فقهي فرق "عام و مطلق" دقيقاً براي نويسنده مشخص باشد.

 

 

9. زبان خطابي نداشتن: زبان مقاله بايد دقيق و مطابق با همان رشته علمي باشد.

 

 

10. عدم كلي‌گويي: ادعاهاي گزاف با عباراتي چون: "گفته شده"، "مي‌گويند" اشتباه است. بايستي گوينده سخن معين و مشخص باشد.

 

 

11. عدم فقر منابع" مصاديق فقر منابع عبارتست از: الف- فقدان منابع ب- استفاده از منابع دست چندم ج- فقدان منابع به روز د- استفاده از منابع غيرمعتبر ه‍- سوء استفاده از منابع به عبارت ديگر لشكركشي منابع نباشد يعني هدف نبايد تكثير بدون جهت منابع باشد.

 

تذكر: در مورد مراجعه به اينترنت، در مقام نقد، به هر سايتي مي‌توانيد ارجاع دهيد. و نيز به برخي سايت‌هاي آكادميك (مراكز پژوهشي و آماري و... ) مي‌توان ارجاع داد.

 

 

12. عدم جهت‌گيري‌هاي تجويزي توأم با ارزش داوري: لحن مقاله نبايد بر اساس "بايد و نبايد" باشد بلكه بايد بر اساس "هست و نيست" باشد. مثلاً بايد بگوييم انبياء معصوم هستند و دلايلش ذكر گردد نه اينكه انبياء بايد معصوم باشند.

  • Like 5
لینک به دیدگاه

چند تذکر

 

 

1. در مقالات پژوهشي، تعبيراتي مثل: "البته روشن است كه" به كار نرود. زيرا اصل بر اختصار است.

 

 

2. در متن مقاله، يا نام صاحب اثر را بنويسيد يا عنوان مختصر كتاب را. مشخصات كاملش را در بخش منابع بياوريد نه در متن مقاله.

 

 

3. مقاله فارسي بايد تا آنجا كه ممكن است با عربي مخلوط نشود. البته اگر بحث بر سر يك جمله عربي است، آن را مختصراً مي‌آوريم.

 

 

4. نو بودن مقاله تنها به نو بودن مسأله نيست. اگر مطالعه نظام‌مندي در مورد مطلبي صورت نگرفته، چنين مطالعه‌اي مي‌تواند نو باشد.

 

 

5. در مقاله بهتر است نقل قول، غيرمستقيم و چكيده باشد؛ مگر آنكه يك قول، خودش محل نزاع باشد. در اين صورت عين عبارت نقل شود.

 

 

6. عنوان مقاله مي‌تواند پرسش يا شبه جمله باشد.

 

 

7. مقاله نبايد طوري باشد كه نويسنده، متهم به بي‌خبري بشود، لذا منابع جديد بايد ديده شوند.

 

 

8. در بررسي‌هاي تطبيقي، لازم است خط‌كشي شود؛ مثلاً فقه و حقوق خلط نگردند.

 

 

9. چند مسأله را در يك مقاله طرح نكنيد زيرا حق هيچكدام ادا نخواهد شد بهتر است يك مسأله به صورت عميق بررسي گردد.

 

 

10. به شرطي مي‌شود به رساله‌ها و پايان‌نامه‌ها ارجاع داد كه توصيف و تصوير يك كتاب مهم و يا نقد باشند.

 

 

11. بدون نقشه اوليه، مقاله ننويسيد. يعني ساختار را قبلاً در ذهن يا روي كاغذ بياوريد. به چند سؤال پاسخ دهيد: 1. دنبال چه هستم؟ 2. نوآوري‌ام چيست؟ 3. از كجا به كجا مي‌خواهم بروم؟

 

 

12. كار گروهي انجام دهيد (حداقل دو نفر).

 

 

13. قبل از فرستادن مقاله به مجله، آن را ويراستاري علمي و ادبي كنيد يا دست كم به نقد عده‌اي برسانيد.

 

 

14. حتماً تشكيل پرونده علمي بدهيد: شناسايي منابع، نقد منابع و اعتبارسنجي، جمع‌آوري آنها به ترتيب تاريخي منابع.

 

 

15. مقاله را به هر مجله‌اي كه مي‌فرستيد استاندارد آن را از نظر شكلي و روش ارجاع تقليد كنيد.

16. فيش‌برداري بايد بهره‌وري را افزايش دهد نه اينكه مانع باشد. فيش‌برداري بايد دو چيز را فراهم كند: 1. تمركز ذهني را افزايش دهد. 2. زمان را كاهش دهد.

 

 

17. مقوم پژوهش حجم مقاله يا حجم ارجاعات نيست. مهم اين است كه مطالب و ارجاعات معيوب نباشند. مقوم مقاله پژوهشي، نوآوري است.

  • Like 5
لینک به دیدگاه

راهکارهای یافتن سوژه

 

 

با آوردن نمونه‌اي، روشن مي‌شود كه چگونه مي‌توان سوژه به دست آورد.

موضوعي داريم به نام "ايمان". مسائل مربوط به آن عبارتند از: 1. حقيقت يا مقومات يا اركان ايمان 2. نسبت ايمان با عمل 3. نسبت ايمان با معرفت 4. نسبت ايمان با عواطف رواني (مثل سلامت رواني، افسردگي و...) 5. فرآيند پيدايش ايمان در فرد 6. تحول‌پذيري ايمان 7. گونه‌هاي ايمان 8. اشتدادپذيري ايمان(يا مراتب ايمان) 9. ايمان در اديان يا مذاهب مختلف. اين نُه مسأله را در پنج محور ذيل ضرب كنيد: 1. تصوير قرآني هر كدام از مسائل نه گانه يادشده. 2. ديدگاه يك متكلم مثل خواجه طوسي درباره اين مسائل. 3. بررسي تطبيقي ديدگاه يك مفسر با يك متكلم درباره هر يك از مسائل مذكور. 4. ديدگاه مولوي در مثنوي درباره اين مسائل. 5. ديدگاه يك فيلسوف مثل ملاصدرا يا شهيد مطهري درباره مسائل ياد شده.

 

 

تذكر: بررسي تطبيقي مي‌تواند مقايسه درون‏ديني با برون‏ديني يا مقايسه درون با درون، يا بيرون با بيرون باشد. مثلاً ايمان نزد علامه طباطبايي و آلپور يا نظر فلاسفه غرب و نظرات مولوي از موارد مقايسه درون‌ديني با برون ديني مي‌باشد.

 

 

با اين ضرب كردن، صدها مسأله پيدا مي‌شود، پس پيدا كردن سوژه‌‌ها كار سختي نيست.
كافي است از ذهن موضوع محورانه بيرون بياييم
.
هر چه ميزان مطالعه بيشتر و ذهن از اطلاعات انباشته‌تر باشد، امكان اين خروج بيشتر خواهد بود.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...