Hanaaneh 28168 ارسال شده در 5 خرداد، 2014 [h=1]سه دوست در یک اتومبیل به مسافرت رفته بودند و متاسفانه یک تصادف مرگبار باعث شد که هر سه در جا کشته شوند یک لحظه بعد روح هر سه دم دروازه بهشت بود و فرشته نگهبان بهشت داشت آماده می شد که آنها را به بهشت راه دهد... یک سوال!!! _ الان که هر سه تا دارین وارد بهشت می شین اونجا روی زمین بدن هاتون روی برانکارد در حال تشییع شدن بسوی قبرستان است و خانواده ها و دوستان در حال عزاداری در غم از دست دادن شما هستند دوست دارین وقتی دارن از کنار جنازه راه می رن در مورد شما چی بگن؟ خب دوستان قبل از اینکه ادامه داستان رو بخونید،بگید اگر شما بودید دوست داشتید چی دربارتون بگن. . . . . . . . . . . . . اولی گفت : دوست دارم پشت سرم بگن که من جز بهترین پزشکان زمان خود بودم و مرد بسیار خوب و عزیزی برای خانواده ام دومی گفت : دوست دارم پشت سرم بگن که من جز بهترین معلم های زمان خود بودم و توانسته ام اثر بسیار بزرگی روی آدمهای نسل بعد از خودم بگذارم سومی گفت : دوست دارم بگن : نگاه کن داره تکون می خوره مثل اینکه زنده است [/h] 11
a.namdar 5908 ارسال شده در 5 خرداد، 2014 بگن: خدا گلچینه گلهارو میچینه هیچوقت آرزوی سوم رو نمیکردم در اون حالت. 3
کهربا 18089 ارسال شده در 5 خرداد، 2014 بگن درسته مرگ حقه اما زندگی کردن هم حقه اون به هر دو تا حقش رسید 3
Hanaaneh 28168 مالک ارسال شده در 6 خرداد، 2014 دیشب اینو با دوستم در میون گذاشتم گفت اگر من بودم میگفتم خدا خودش ودوستاشو رحمت کنه اما وقتی آخرش رو براش تعریف کردم،خیلی ذوق کرد اونم نظر سومی رو دوست داشت من نیز... 1
ارسال های توصیه شده