رفتن به مطلب

یادش بخیر اون وختـا …


ارسال های توصیه شده

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

10.jpg

  • Like 26
لینک به دیدگاه

واقعا نميفهمم وقتي اينجوري داريم حسرت گذشته رو ميخوريم و مطمئنيم ك اون مدل زندگي كردن بهتر و پايدارتر بوده

باز چرا نميخوايم اونطور باشيم؟

جز خودمون مگه چيز ديگه اي عوض شده!

نميگم پيشرفت نداشته باشيم..ولي اين همه تظاهر و سخت گيري واقعا به درد نميخوره.

انگار به خوشي هاي 2 روزه و زودگذر عادت كرديم.:sigh:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

تکراری بود اما بازم جالب بود:ws37:

 

اما از این قضیه فقط یه چیزی میگم به هر مسئولی که احیانا، اتفاقا یا احتمالا این پست رو میبینه

 

 

شما رو به جون عزیزاتون جوونا رو دریابید

جووونا

  • Like 5
لینک به دیدگاه
واقعا نميفهمم وقتي اينجوري داريم حسرت گذشته رو ميخوريم و مطمئنيم ك اون مدل زندگي كردن بهتر و پايدارتر بوده

باز چرا نميخوايم اونطور باشيم؟

جز خودمون مگه چيز ديگه اي عوض شده!

نميگم پيشرفت نداشته باشيم..ولي اين همه تظاهر و سخت گيري واقعا به درد نميخوره.

انگار به خوشي هاي 2 روزه و زودگذر عادت كرديم.:sigh:

 

از قدیم گفتن یه دست صدا نداره درسته هر کس باید از خودش شروع کنه ولی باید ببینیم همه اقشار جامعه با این طز شما موافق اند؟

 

مشکل اینه که اگه ما تغییر کنیم آیا افراد همه جامعه هم تغییر میکنن...........بنظر من اینطور نیست و همه افتادیم تو یه روخانه ای که سیل توش جاریه و ما رو داره با خودش میبره ولی معلوم نیست به کجا.....؟!

:banel_smiley_4:

درست بشو نیست

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...
از قدیم گفتن یه دست صدا نداره درسته هر کس باید از خودش شروع کنه ولی باید ببینیم همه اقشار جامعه با این طز شما موافق اند؟

 

مشکل اینه که اگه ما تغییر کنیم آیا افراد همه جامعه هم تغییر میکنن...........بنظر من اینطور نیست و همه افتادیم تو یه روخانه ای که سیل توش جاریه و ما رو داره با خودش میبره ولی معلوم نیست به کجا.....؟!

:banel_smiley_4:

درست بشو نیست

یتیمه وای وای دین چوخ اولار کورک ورن یوخ

  • Like 2
لینک به دیدگاه

ما هم مثل بقیه دیگه اینجوری نیستیم ولی وقتی که خودمونو مقایسه میکنم با بقیه بازم ما خیلی کنار میایم خیلی هم خوشبختن زوجامون خدارو شکرررررررررررر مخصوصا زوجایی که تقریبا از سال 70 به بعد ازدواج کردن.

پدر مادرامونم همش میگن سخت نگیرین و برای عروسی هر کدوم از اعضای فامیل همه کمک میکنن تا بتونن زودتر به آرامش کنار هم برسن.

به نظرم هر کسی خودشو درست کنه کم کم جامعه هم درست میشه.اگه نشه هم حداقل زندگی خودش که خوبه

لینک به دیدگاه

دوست عزیز بسیار زیبا بود و جای بسی تامل داشت که فرهنگ و هویتمون که به مرور زمان گردو غبار روش نشسترو پاکش کنیم و برگردیم


چی شد اون همه آبجی و داداشا ؟ چی شد گل کوچیک های زیر چراغ برق محله که هنوزم شیرینیش تو وجودمه؟ چی شد اون شب نشینی و همبازی شدن با دختر خاله ها و پسر خاله ها و دختر عموها و پسر عموها؟ چی شد اون عید دیدنی های پر از مهر و محبت؟ چی شد اون حوض پر از ماهی خونه؟ چی شد اون محله ها یی که مرمانش همه همدیگرو درک میکردن و تو شادی و غم عمدیگه شریک بودن؟ واقعا به کجا داریم میریم ما!!! شایدم چی شدها جواب راحتی داشته باشه اون شب نشینی ها نیس چون تلویزیونو و کامپیوترو و ... دیگه حالت وسیله بودنشونو از دس دادن و شدن عضوی از خانواده تا دیروز خونوادمون پنج نفره بود با کامپیوتر و تلوزیون شدیم هفت نفره اون همبازیا نیستن چون اصلا بچه ای وجود نداره همه ماشالا تک فرزند آره اون فوتبالا نیس چون تک فرزندا دارن پلی استیشن میزنن یا هم دارن تو سونا و جکوزی و بازی های کامپیوتری و هزار کوفت و زهرمار دارن به اصطلاح حال میکنن اصلا محله ها از هم پاشیدن چون آپارتمان نشینی اومد و دیگه همسایه همسایرو نمیشناسه چون خونه ها شدن کالا برا فروش شایدم جوابش اونی باشه که الان تو داری روش فکر میکنی ولی برا من که دهه هفتادیم سواله که آقا چی شد؟؟؟ نمیگم یادش بخیر چون تنها از یاد کردن بدون عمل متنفرم بدم میاد
لینک به دیدگاه
واقعا نميفهمم وقتي اينجوري داريم حسرت گذشته رو ميخوريم و مطمئنيم ك اون مدل زندگي كردن بهتر و پايدارتر بوده

باز چرا نميخوايم اونطور باشيم؟

جز خودمون مگه چيز ديگه اي عوض شده!

نميگم پيشرفت نداشته باشيم..ولي اين همه تظاهر و سخت گيري واقعا به درد نميخوره.

انگار به خوشي هاي 2 روزه و زودگذر عادت كرديم.:sigh:

شایدم دوست عزیز باید برگردیم به اون هویت برگردیم به اون فرهنگ برگردیم به اون... و به نظرم اولین گام اینه از خودمون شروع کنیم آره از خودمون
لینک به دیدگاه

OTE]

 

خیلی توش اغراق بود

 

الان که دیگه مهریه ها دوباره اومده 70 تا 80 تا

 

والا من دختر خالم بچش همسنه منه مهریش اون موقع 500 تا سکه بود الان هر کی ازدواج میکنه ( سه تا ازدواجم تو همین عید داشتیم)مهریه اش شده 70 تا 77 تا نمیدونم 15 تا...

 

ولی مشکل اینه شوهر نیست:ws3:(آقا نخند کار نیست که پسره بره سرکار بتونه زن بگیره) الکی مشکلات رو تجملات نندازین بابا ...کارشم باشه الان یه خونه ساده اصلا سی متری بخوای رهن کنی خدا تومنه .... اون موقع بابای پسره خونه داشت 1000 متر ده تا اتاق داشتن یکی میدادبه کسی تازه ازدواج کرده الان کدوم خونه بیشتر از سه تا اتاق خواب داره ؟

 

هی میگن دخترا فلان میخوان بسار میخوان اصلا پسرا اینقد بی مسئولیت شدن سی سالشونه دنبال دوست دختر پیدا کردنن نه ازدواج....

 

پ ن: نگفتم اون مدل خونواده های سخت گیر نیستنااا ولی نصف جامعه ، نصف جامعه ساده میگیرن

لینک به دیدگاه

ازدواجا سخت شده چون هم دختر هم پسر به آتلیه ی بالای 5 میلیون فکر میکنن (بخوایم کوتاه بیایم میگن 3 میلیون)،آرایشگاه 1 میلیون (تازه خیلی معمولی باشه به نظرشون)،تالار که دیگه نمیشه باید یه باغ تالار باشه که میشه 20 میلیون(بازم معمولی باشه هاااااااااا وگرنه باید به بالای 40 فکر کرد)،گل آرایی 1 میلیون (بازم قیمت معمولیو میگم)،خریدهای عروسی هر کدومشون کمه کم 2 میلیون،شام عروسی سه مدل (اینم باز کمه کمشه) با پذیرایی مهمونا که فکر کنم حداقل 7 میلیون باشه،حلقه های ازدواجم هر کدومشون کوتاه بیان 2 میلیون،جهیزیه رو که اصلا نمیشه فکرشو کرد با 50 میلیون یه جهیزیه ی معمولی میگیرن،سرویس طلا هم حدود 10 میلیون،رهن خونه هم (وقتی جهیزیه زیاد و خوب باشه خونه هم باید بزرگ و نوساز و با امکانات خوب باشه) 70 میلیون.

 

خب معلومه هم پسر هم دختر میترسن از ازدواج.

تا پسره به خودش بجنبه (باید فوق لیسانسم بگیره که مورد توجه باشه هم برای کار هم ازدواج) میشه 24 سالش بره سربازی میشه 26 بره سرکار و جا بیفته 28،حالا باید کم کم 100 میلیون داشته باشه واسه این عروسی و خونه دیگه.

خب مگه صد میلیون کمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

من که حق میدم به پسرایی که دیر ازدواج میکنن.

 

مامانم یه حرف خوبی میزنه همیشه.میگه وقتی میخواستیم ازدواج کنیم بابات تازه رفته بود سرکار اما خیلی کاری بود بابام گفت همین که حلال حروم سرش میشه و کاریه کافیه،یه اتاق گرفتیم و توش زندگی کردیم.خیلی ساده اما قبل از ازدواج خیلی استرس نداشتیم.الآن دو نفر میخوان ازدواج کنن انقد استرس پول دارن که کوفتشون میشه اون ازدواج.دو نفر چه خرجی دارن؟دوتاشونم که معمولا میرن سرکار.دوتایی زندگیشونو بسازن.وقتی خودت با پول خودت یه چیزی میخری لذتش صدبرابر بیشتر از اینه که جهیزیت انقد کامل باشه که بعد از گذشت چند سال حتی نیاز نداشته باشی یه لیوان بخری.

 

میدونم شاید برای خیلیا هضمش سخت باشه اما من دیدم زوجی رو که تو سن 22 سالگی عاشق هم شدن و هر دو سرکار رفتن و سن 23 ازدواج کردن و رفتن خونشون،دختره پول جهیزیه رو گرفت و پسره هم پول مراسم ازدواجو یه خونه ی 45متری خریدن (تازه با قرض و وام) وسایل خونه رو هم با کمترین قیمتها و چیزایی که واقعا لازم بود خریدن،خونشونو خودشون رنگ کردن،بعضی از وسایل جهیزیه رو خودشون درست کردن اما الآن انقدر خوشبختن که حتی نمیشه تصورش کرد.همدیگرو میپرستن مخصوصا پسره چون میدونه این زن به خاطرش از خیلی از خواسته هاش گذشته.

 

شاید بعضی وقتا بهتره بیشتر فکر کنیم که واقعا میشه یا ما نمیذاریم بشه.:w16:

لینک به دیدگاه
ازدواجا سخت شده چون هم دختر هم پسر به آتلیه ی بالای 5 میلیون فکر میکنن (بخوایم کوتاه بیایم میگن 3 میلیون)،آرایشگاه 1 میلیون (تازه خیلی معمولی باشه به نظرشون)،تالار که دیگه نمیشه باید یه باغ تالار باشه که میشه 20 میلیون(بازم معمولی باشه هاااااااااا وگرنه باید به بالای 40 فکر کرد)،گل آرایی 1 میلیون (بازم قیمت معمولیو میگم)،خریدهای عروسی هر کدومشون کمه کم 2 میلیون،شام عروسی سه مدل (اینم باز کمه کمشه) با پذیرایی مهمونا که فکر کنم حداقل 7 میلیون باشه،حلقه های ازدواجم هر کدومشون کوتاه بیان 2 میلیون،جهیزیه رو که اصلا نمیشه فکرشو کرد با 50 میلیون یه جهیزیه ی معمولی میگیرن،سرویس طلا هم حدود 10 میلیون،رهن خونه هم (وقتی جهیزیه زیاد و خوب باشه خونه هم باید بزرگ و نوساز و با امکانات خوب باشه) 70 میلیون.

 

خب معلومه هم پسر هم دختر میترسن از ازدواج.

تا پسره به خودش بجنبه (باید فوق لیسانسم بگیره که مورد توجه باشه هم برای کار هم ازدواج) میشه 24 سالش بره سربازی میشه 26 بره سرکار و جا بیفته 28،حالا باید کم کم 100 میلیون داشته باشه واسه این عروسی و خونه دیگه.

خب مگه صد میلیون کمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

من که حق میدم به پسرایی که دیر ازدواج میکنن.

 

مامانم یه حرف خوبی میزنه همیشه.میگه وقتی میخواستیم ازدواج کنیم بابات تازه رفته بود سرکار اما خیلی کاری بود بابام گفت همین که حلال حروم سرش میشه و کاریه کافیه،یه اتاق گرفتیم و توش زندگی کردیم.خیلی ساده اما قبل از ازدواج خیلی استرس نداشتیم.الآن دو نفر میخوان ازدواج کنن انقد استرس پول دارن که کوفتشون میشه اون ازدواج.دو نفر چه خرجی دارن؟دوتاشونم که معمولا میرن سرکار.دوتایی زندگیشونو بسازن.وقتی خودت با پول خودت یه چیزی میخری لذتش صدبرابر بیشتر از اینه که جهیزیت انقد کامل باشه که بعد از گذشت چند سال حتی نیاز نداشته باشی یه لیوان بخری.

 

میدونم شاید برای خیلیا هضمش سخت باشه اما من دیدم زوجی رو که تو سن 22 سالگی عاشق هم شدن و هر دو سرکار رفتن و سن 23 ازدواج کردن و رفتن خونشون،دختره پول جهیزیه رو گرفت و پسره هم پول مراسم ازدواجو یه خونه ی 45متری خریدن (تازه با قرض و وام) وسایل خونه رو هم با کمترین قیمتها و چیزایی که واقعا لازم بود خریدن،خونشونو خودشون رنگ کردن،بعضی از وسایل جهیزیه رو خودشون درست کردن اما الآن انقدر خوشبختن که حتی نمیشه تصورش کرد.همدیگرو میپرستن مخصوصا پسره چون میدونه این زن به خاطرش از خیلی از خواسته هاش گذشته.

 

شاید بعضی وقتا بهتره بیشتر فکر کنیم که واقعا میشه یا ما نمیذاریم بشه.:w16:

 

بابا فامیلای شم خیلی پرتوقعن که همچین هزینه هایی میکنن:w58:آتلیه 5 تومن:w58:یا خدا... پسر از کجا آورده:w58:

لینک به دیدگاه

فامیلای ما نه عزیزم

الان دختر خالم حاضر شده عروسیشو با صدتا مهمون بگیره تو خونه ی پسره.

ما بخوایمم مادرامون نمیذارن :ws3:

اینا توقعات کلیه که من دارم میبینم.

جالب اینه که بعضیا واسه مراسم عقد یا نامزدی آتلیه و باغ و لباس و آرایشگاه با این قیمتها رو در نظر میگیرن.

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
ازدواجا سخت شده چون هم دختر هم پسر به آتلیه ی بالای 5 میلیون فکر میکنن (بخوایم کوتاه بیایم میگن 3 میلیون)،آرایشگاه 1 میلیون (تازه خیلی معمولی باشه به نظرشون)،تالار که دیگه نمیشه باید یه باغ تالار باشه که میشه 20 میلیون(بازم معمولی باشه هاااااااااا وگرنه باید به بالای 40 فکر کرد)،گل آرایی 1 میلیون (بازم قیمت معمولیو میگم)،خریدهای عروسی هر کدومشون کمه کم 2 میلیون،شام عروسی سه مدل (اینم باز کمه کمشه) با پذیرایی مهمونا که فکر کنم حداقل 7 میلیون باشه،حلقه های ازدواجم هر کدومشون کوتاه بیان 2 میلیون،جهیزیه رو که اصلا نمیشه فکرشو کرد با 50 میلیون یه جهیزیه ی معمولی میگیرن،سرویس طلا هم حدود 10 میلیون،رهن خونه هم (وقتی جهیزیه زیاد و خوب باشه خونه هم باید بزرگ و نوساز و با امکانات خوب باشه) 70 میلیون.

 

خب معلومه هم پسر هم دختر میترسن از ازدواج.

تا پسره به خودش بجنبه (باید فوق لیسانسم بگیره که مورد توجه باشه هم برای کار هم ازدواج) میشه 24 سالش بره سربازی میشه 26 بره سرکار و جا بیفته 28،حالا باید کم کم 100 میلیون داشته باشه واسه این عروسی و خونه دیگه.

خب مگه صد میلیون کمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

من که حق میدم به پسرایی که دیر ازدواج میکنن.

 

مامانم یه حرف خوبی میزنه همیشه.میگه وقتی میخواستیم ازدواج کنیم بابات تازه رفته بود سرکار اما خیلی کاری بود بابام گفت همین که حلال حروم سرش میشه و کاریه کافیه،یه اتاق گرفتیم و توش زندگی کردیم.خیلی ساده اما قبل از ازدواج خیلی استرس نداشتیم.الآن دو نفر میخوان ازدواج کنن انقد استرس پول دارن که کوفتشون میشه اون ازدواج.دو نفر چه خرجی دارن؟دوتاشونم که معمولا میرن سرکار.دوتایی زندگیشونو بسازن.وقتی خودت با پول خودت یه چیزی میخری لذتش صدبرابر بیشتر از اینه که جهیزیت انقد کامل باشه که بعد از گذشت چند سال حتی نیاز نداشته باشی یه لیوان بخری.

 

میدونم شاید برای خیلیا هضمش سخت باشه اما من دیدم زوجی رو که تو سن 22 سالگی عاشق هم شدن و هر دو سرکار رفتن و سن 23 ازدواج کردن و رفتن خونشون،دختره پول جهیزیه رو گرفت و پسره هم پول مراسم ازدواجو یه خونه ی 45متری خریدن (تازه با قرض و وام) وسایل خونه رو هم با کمترین قیمتها و چیزایی که واقعا لازم بود خریدن،خونشونو خودشون رنگ کردن،بعضی از وسایل جهیزیه رو خودشون درست کردن اما الآن انقدر خوشبختن که حتی نمیشه تصورش کرد.همدیگرو میپرستن مخصوصا پسره چون میدونه این زن به خاطرش از خیلی از خواسته هاش گذشته.

 

شاید بعضی وقتا بهتره بیشتر فکر کنیم که واقعا میشه یا ما نمیذاریم بشه.:w16:

واقعا شما خیلی همه چیزو دست بالا گرفتی و تازه تاکید داری که قیمت معمولیش اینه!!!! این قیمتایی که دادی به نظرم من برای در حد معمولی نیست...برای حد خوبه !!!

دوتای از دوستای من دوسال پیش خواهراشون عروسی کرده بودن...یکیشون میگفت ما 100 میلیون ب خواهرم جهیزیه دادیم!!! البته اون باباش یکی از تاجرای سرشناس فرش یکی از استانا بود و اون یکی میگفت وای 100تومن مگه چی دادین!!! خواهر من با 40 تومن ی جهیزیه کامل برد!!

البته اونی که میگفت 100 تومن ب نظرم فرش ابریشم و مبل خیلی گرون قیمت و اینا خریده که به اون رقم رسیده!!

والا بابای من فروشنده ی لوازم خوانگیه...ما هرجور حساب میکنیم با 25 تومن هم میشه تمام لوازم جهیزیه + شیربها(همونی که داماد میخره ) رو خرید...اونم در سطح خیلی خوب !!!

یا مثلا همین شام عروسی که میگی سه مدل!!! من اکثر عروسیایی که میرم دومدل هست کسی ام بدش نمیاد!!!:ws37:

آتلیه ام به نظرم اغراق امیزه:w58:

البته مردم خیلی مصرف گرا شدن...حتا اونی هم که نداره میخاد خودشو در سطح اونی که داره نشون بده و اصن وظیه ای خودش میدونه که آنچنانی خرج کنه و ظاهرشو درس کنه!

من ادمی رو میشناسم که از چند جا بهش کمکهای مردمی میشه...بعد دخترش دائم تو این اتلیه اون اتلیه از خودش عکس میگیره...بعدم که ازش میپرسی چرا انقد پولتو برای عکس و اتلیه خرج میکنی میگه : تو نمیدونی که فلانی ی البوم 100 برگ عکس اتلیه ای داره!

طرف میاد جهیزیه بخره...کتری و قوری برمیداره...سماور برمیداره....چای ساز هم بر میداره....خب یکی نیس بگه عزیزم اینا همش ی کارو انجام میده...مجبور نیستی که همشو ببری که تو اشپزخونت نتونی جا کنی!!:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

ماتکلیفمون با خودمون مشخص نیست زندگی میخواییم یا چی تو چشم باشیم یا زیر سقف خونمون

نمی دونم نمی فهمم شایدم اینطوری بهتره

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...