رفتن به مطلب

خاطرات


MELINI

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

خاطرات...

 

 

154888ca0ab8333e563c90cf9b54a018-425

 

چقدر دوسش داشتی؟؟؟؟راستشو بگو چقدر اذیتش کردی؟؟؟؟

من اسم معلم اول دبستانم خانم پروانه محمدی بود...خدایا اگه یبار دیگه ببینمش از دستاشو میبوسم...خیلی دوسش داشتمممم

  • Like 15
ارسال شده در

نوری:ws3: قشنگ یادمه زن هم بود مهربونم بود:hanghead:

ارسال شده در

خانم سبزیوند:icon_gol:

ارسال شده در

خانم روستا ...:ws3:

هرجا هست ، سلامت و پاینده باشه...:icon_gol:

ارسال شده در

خانوم فریده حدیدی.

 

خیلییییییییییییییییی گل و مهربون بود.امیدوارم هر جا که هست موفق باشه.:icon_gol::icon_gol:

ارسال شده در

خانوم قربانی ....

انشا....همیشه سلامت باشن:icon_gol:

ارسال شده در

اسمش یادم نیست ولی فامیلش اسماعیلی بود ...

 

 

معلمه بدی نبود ولی یه عطری میزد به خودش هر وقت من بو رو میشنوفتم استرسه عجیبی منو میگرفت !!:banel_smiley_4:

ارسال شده در

من چون مدرسمو عوض کردم دو تا معلم داشتم (دلتون بسوزه :ws3:)

خانم اسلامی، خانم درخشان

هردوشونو دوس داشتم

مخصوصا خانم درخشان

عاشقش بودم

از دور می بوسمشـــــون :icon_gol:

ارسال شده در

معلم اول دبستان من ماه بود خیلی دوسش داشتم....اون سال اولین سال تدریسش بود...اسمشون فاطمه علیاری بود...ما تو کلاسمون 10 نفر بودیم ولی خانم علیاری فقط منو به جشن عروسیش دعوت کرد...خیلی حس خوبی بود یادمه که با عروس و دوماد کلی عکس گرفتم...اتفاقا چندوقته عجیب به یادشم ایشالا هرجا که هستن شاد و سربلند باشند...

ارسال شده در

خانوم صمیمی

بیشتر وقتا پسر کوچیکش آرش رو هم با خودش میاورد سر کلاس

حدود3 دهه ازش گذشته،اما اصلا دل خوشی ازش ندارم.

بخاطر گفتن حقیقت،با خط کش آهنی تنبیهم کرد:4564:

ارسال شده در

اقای قاسمی

من که اصلا ازش نمیگذرم چون فقط بلد بود برای تنبیه بچه ها خودکار لای انگشتاشون بزاره و فشار بده

اگه انگشتای منو ببینید همه کج شدن خدا لعنتش کنه

ارسال شده در

خانوم "دردار" هم سال اول هم سال پنجم ابتدایی معلمم بود

از همه بدتر خونه اش نزدیک محله ما بود و هر روز از محل ما رد میشد و مثل عقاب منتظر بود ما رو تو کوچه ببینه

به شدت دلسوز و جدی بود - یعنی اینقدر جدی بود که یکی از آرزوهای همه بچه های کلاسمون این بود که معلم مرد داشته باشیم

سال پنجم کلاس فوق العاده اجباری رایگان گذاشته بود ساعت 6 صبح !

 

 

ایشالله هر جا هست موفق باشه

بعدها خیلی تو زندگسم تاثیر گذاشت

ارسال شده در

خانم درخشان...........زیاد چهرش یادم نیست

یادمه یه بار مریض شده بود و نیومده بود...من خیلی ناراحت بودم (بر عکس بچه های امروزی)

 

من یه اصولی دارم وقتی خاطره بدی باهاش ندارم یعنی خیلی خوب بوده.........سلامتی و تندرستی براش آرزو میکنم

ارسال شده در
اقای قاسمی

من که اصلا ازش نمیگذرم چون فقط بلد بود برای تنبیه بچه ها خودکار لای انگشتاشون بزاره و فشار بده

اگه انگشتای منو ببینید همه کج شدن خدا لعنتش کنه

 

آخی خدا ازش نگذره...بمیرم اونم بچه اول دبستانییییی

ارسال شده در
خانم درخشان...........زیاد چهرش یادم نیست

یادمه یه بار مریض شده بود و نیومده بود...من خیلی ناراحت بودم (بر عکس بچه های امروزی)

 

من یه اصولی دارم وقتی خاطره بدی باهاش ندارم یعنی خیلی خوب بوده.........سلامتی و تندرستی براش آرزو میکنم

 

 

فدات تو و pari.v هر دوتاتون معلم اول دبستانتون خانم درخشان بوده ها...صفحه قبلو نگا کن....

ارسال شده در

خانم خوشخوی.اصلا دوس نداشتم خاطره ای خوب هم ازش ندارم .اگه یه روز به بینمش کلی اذیتش میکنم و بعد میپرسم من که معدلم بیست بوده چرا اینقدر منو تنبیه میکرد.خودتون میدونید اون موقع تو ابتدایی مردود و روفوزه(روپوزه) بود و نمره دادن مثل الان نبود .هنو بعضی از تنبیه هاش یادمه.

ارسال شده در

آقای اسماعیلی

مرد خوبی نبود

معلمی که بهترین معلمم بود و بهم انگیزه ی درس داد تا به اینجا رسیدم معلم سوم ابتداییم سرکار خانم نقی زاده بود وای که چقدر بهم محبت کرد

اون موقع ها باهوش کلاسمون بودم و خیلی دل نازک بودم هر انشایی مینوشتم میومد ماچم میکرد سال 2وم راهنمایی بود که دیدمش با شوهرش بود اون موقع که حرف زدیم گفت انشاهای خوشگلمو میداده شوهرشم بخونه... انقده خجالت کشیدم (-_-)

تازشم گفت یکی از انشاهامو هنوزم نگه داشته (^_^)

خیلی ذوق زده شدم

اصلن میرم دوباره ببینمش (*_*)

ارسال شده در
آقای اسماعیلی

مرد خوبی نبود

معلمی که بهترین معلمم بود و بهم انگیزه ی درس داد تا به اینجا رسیدم معلم سوم ابتداییم سرکار خانم نقی زاده بود وای که چقدر بهم محبت کرد

اون موقع ها باهوش کلاسمون بودم و خیلی دل نازک بودم هر انشایی مینوشتم میومد ماچم میکرد سال 2وم راهنمایی بود که دیدمش با شوهرش بود اون موقع که حرف زدیم گفت انشاهای خوشگلمو میداده شوهرشم بخونه... انقده خجالت کشیدم (-_-)

تازشم گفت یکی از انشاهامو هنوزم نگه داشته (^_^)

خیلی ذوق زده شدم

اصلن میرم دوباره ببینمش (*_*)

 

چقدر جالبببببببببببب

ارسال شده در
خانم خوشخوی.اصلا دوس نداشتم خاطره ای خوب هم ازش ندارم .اگه یه روز به بینمش کلی اذیتش میکنم و بعد میپرسم من که معدلم بیست بوده چرا اینقدر منو تنبیه میکرد.خودتون میدونید اون موقع تو ابتدایی مردود و روفوزه(روپوزه) بود و نمره دادن مثل الان نبود .هنو بعضی از تنبیه هاش یادمه.

 

آخییییییی..خدا ازش نگذره..اخه زورش ب بچه اول ابتدایی رسیده بودهههههههههه

ارسال شده در

خانم وهابی.....

من شاگرد آخرین سال تدرییسش بودم خانم خیلی خوبی بود.........

×
×
  • اضافه کردن...