رفتن به مطلب

و من اينجا گاهي خواب هايم را مي نويسم...


ارسال های توصیه شده

عه من فکر کردم فقط من از این خوابا می بینم:ws3:

بعضی خوابا هر بار از یه تیکه خاصی شروع میشه وسطاش مثه همن ولی آخرش فرق میکنه بعضیاشم ادامه قسمت قبلیه:ws28:

 

:ws3:

 

جالب ام اینجاست یه قسمت از برنامه ام تو خواب جواب نداده بود یه دروغی برا استاد سر هم کردم که فک کنه کار کردم بعد استاد خوشش اومد که حداقل تلاشمو کردم...

 

چند روز بعد که رفتم پیشش دقیقا مجبور شدم همون دروغی ک تو خواب گفتم تو بیداریم بهش بگم....و اونم دقیقا اون مدلی که تو خواب ازم تعریف کرد تو بیداریم همونا رو گفت اون روز تا شب اش هنگ بودم:w58::whistle:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
:ws3:

 

جالب ام اینجاست یه قسمت از برنامه ام تو خواب جواب نداده بود یه دروغی برا استاد سر هم کردم که فک کنه کار کردم بعد استاد خوشش اومد که حداقل تلاشمو کردم...

 

چند روز بعد که رفتم پیشش دقیقا مجبور شدم همون دروغی ک تو خواب گفتم تو بیداریم بهش بگم....و اونم دقیقا اون مدلی که تو خواب ازم تعریف کرد تو بیداریم همونا رو گفت اون روز تا شب اش هنگ بودم:w58::whistle:

 

عجب ها:ws3:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

من تابستون که روزی 12 ساعت کار می کردم و روزی 100 کیلومتر رانندگی می کردم خوابم عالی بود...سرم رو می ذاشتم می رفتم!

اما الان افتضاح شده با اینکه هر روز دانشگاه میرم و سره کار هم هفته ای 3 روز رو دارم.... بی نهایت بد می خوابم...خوابم سبک شده.... بد خوابم..هی از خواب می پرم :hanghead: خواب دیدن طلبم!

  • Like 6
لینک به دیدگاه

من انقدر افکارم پریشونه که همش خوابای پریشون میبینم

دیگه هیچکدومشم جدی نمیگیرم میدونم ذهنم شلوغه

اما دیشب خواب دیدم زیر یه درختی نشستم که پر از انجیرهای رسیده و زرده

امروز که تعبیرشو دیدم معبرای خواب هم هر کدوم یه نظری داشتن

یکی گفت خوبه یکی دیگه گفت نشانه بیماریه:banel_smiley_4:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
من انقدر افکارم پریشونه که همش خوابای پریشون میبینم

دیگه هیچکدومشم جدی نمیگیرم میدونم ذهنم شلوغه

اما دیشب خواب دیدم زیر یه درختی نشستم که پر از انجیرهای رسیده و زرده

امروز که تعبیرشو دیدم معبرای خواب هم هر کدوم یه نظری داشتن

یکی گفت خوبه یکی دیگه گفت نشانه بیماریه:banel_smiley_4:

خب شما همیشه دس بالا رو بگیر:w02:

تو خوابم بین علما اختلاف نظره:ws3:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

امروز خیلی خواب عجیب و غریب دیدم:icon_pf (34):

این طرح و پروژه ها و ترجمه ها همه با هم به این مغز من حمله کردن،خوابام دچار آشفتگی شده:5c6ipag2mnshmsf5ju3

ساعت 4 عصر بود که خوابیدم

بعد خواب دیدم یکی از دوستام داره رو دیوار راه میره:w58:

بعد همینطور که راه میرفت،یهو خورد زمین:sigh:

بعد صورتش باد کرد و داشت میمرد:sigh:

(تو خواب میدونم که دوستم بود ولی الان نمیدونم کدوم یکی از دوستام بود:5c6ipag2mnshmsf5ju3)

بعد اورژانس اومد

همون موقع دیدم یکی از استادامون که من خیلی دوسش دارم هم همونجا بود:girl_in_dreams:

بعد دیگه من شروع کردم گریه واینا :sigh:

استاده اومد منو دلداری داد:w02:

دیگه دوستم هم خوب شد:hanghead:

بعد نقطه اوج داستان که من داشتم با استادمون حرف میزدم:ws3: چند تا از بچه های ترم بوقی شروع کردن کل کشیدن منم با صداشون از خوب پریدم:w000:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
×
×
  • اضافه کردن...