رفتن به مطلب

..:: قاصدکـــــــ نامه ::..


ارسال های توصیه شده

سلام

 

اينجا قاصدکــــــــنامه است.

در اينجا نوشته‌ها و دكلمه‌هايي دارم، كه بعضي شعر، بعضي داستان و شايد هم تعدادي خاطره باشند.

هرچه كه هست، اميدوارم يادگار خوبي باشه :icon_gol:

 

 

rnyfou82p6nvduh5fbcv.jpg

  • Like 9
لینک به دیدگاه

سر به سر درخت مي گذارد

و گردن دراز مي كند:

زرافه

با پيژامه ي خال خالِ نارنجي!

 

و ما هنوز، در اولين يخبندانِ بزرگ

پشت سنگ ها،

با پالتوهايي از پوستِ خرس

و هيمه هايي از چوبِ انجير،

جا مانده ايم

 

- خيره به آسمان

تا شايد،

فرّه وشي ديگر -

 

كاهِ پارينه مي‌دهد به باد

انسانِ وامانده در اعصار،

با كلاهي از جنسِ مفرغ

كه قرن هاست بر سرش زار مي زند . .

 

[ شعر «زمستانِ بزرگ»،

دفتر «ققنوس در قاف»،

ع.ك ايليا ]

 

 

.

ahqp71s9sobjqa4gcw8.jpg

  • Like 9
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

هزار فکرِ روان

وصف آب ِبی کران

آبی هفت صد اختران

می نرسد که پا زنی

سنگ کفِ جویِ روان

جوی کنار بانیان ..

 

سبزیِ شعرِ شاعران

سرو روان و گلشنان

می نکند خیال ما

سیر از آن،

که به از آن

برگِ درختِ کوچهٌ مان

بوی گل اقاقیــا .

 

سرخیِ گونه ها، انــار

رشته ی مـوی ها، قطــار

صد غزل و صنع دگر

بوسه کجا ز کام یــار ؟

 

شعر شده است سازِ دور

بازی و پیچ و تابِ کور

تا که بجنبد این دو بـــند :

ریــخته برگ، پای او

آب شده است، جام نــور

خـواب شده است، یــار او ..

وای از این شهد بیان

 

[ «صنعت ادبي انار»،

دفتر «ققنوس در قاف»،

ع.ك ايليا ]

 

 

422kq4f9b7g5jlh59s6b.jpg

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

 

9b2ei8qipuie8kexqab.jpg

 

شعر از : سیدعلی صالحی

کتاب : نامه ها

شعر : 1

موسیقی : Ballet Theatre of Russia

L'Elisir d'Amore, Act 2: Una furtiva lagrima

 

 

:100:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 8
لینک به دیدگاه

 

i09ewkdfvevbnmoj0gmt.png

شعر از : احمد شاملو

دفتر : هوای تازه

شعر : افق روشن

 

موسیقی : Lullaby (Guten Abend, Gute Nacht), Op. 49:4

Slovak Chamber Orchestra & Bohdan Warchal

 

 

:100:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

چگونه من به شعر گویمت؟

منی که رفته از میان

چه کام داده‌ای به من

که کام برده شد ز جان؟

 

ببین، چگونه چشم من نماز می‌کند تو را

دو پلک سجده می‌شود

رکوع می‌رود،

گریه می‌کند

خدا

تو را به شعر من نمی‌سرایمت

که واژه ها هبوط می کنند

تو را نشانه می‌برم

تو را سجود می‌کنم به هر نگاه

اي خدا :)

 

 

[شعر «روبروی هور»

دفتر «بعد از آن همه»،

ع.ك ايليا ]

 

 

ap1huitzcq6v8ri0204.jpg

  • Like 6
لینک به دیدگاه

 

ndiwjumnzkuth7zbfa6a.jpg

 

 

نویسنده : عرفان نظرآهاری

کتاب : بال‌هایت را کجا جا گذاشتی؟

نام داستان : بال‌هایت را کجا جا گذاشتی؟

 

موسیقی : CELTIC AWAKENING - 05

CAROLAN'S RAMBLE TO CASHEL

 

 

:100:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...

اگر اولین تراوش‌ها یا تلاش‌های ادبی یک شاعر(به معنای روتین کلمه، وگرنه من خودم رو جداً بسیار کوچکتر از این عنوان می‌دونم) در شمار آثارش نیاریم، این بلندترین و بنظر خودم یکی از دوست‌داشتنی‌ترین شعرهای من تابحال بوه که مربوط به اردیبهشت ماه سال 1392 هست. امیدوارم بنظر شما هم دلنشین باشه. :4chsmu1:

:icon_gol:





اي عبور نرم نور
نغمه ي نواي دور
من شكسته ام قفس
بسته ام ره نفس
گشته سر به ساي كوي طور
رفته تا كرانِ ِ دور
قاف و تبت و منور
جمله جمله در زبور
جرعه جرعه از سبو
جمعه جمعه هر صبوح
روزه روزه در تموز

من به بوي ِ بوي ِهو
چله ها نشسته ام
خانه ها برَفته ام
پاي ِ پاي ِعارفان
تا سحر نشسته ام

جمله ره نشانه بود
حق درون جامه بود
جامه چون دريدمي
غير او نديدمي
جامه چاك و خاك و پاك
جمله جام و جان و جان

واي ِ من خداي من
مهرِ من هماي من
زخمه كن به جان من
تن چو جمله چنگ ِتوست :
چنگ و چنگ و چنگ و چنگ
هــو و هــو و هــو و هــو

زخمه ؟ ني ، زبانه ؟ ني
هــوي ما شبان‌‍ه ني
سوره ي نوازش است
آنچه كرده او به صور

بعد از آن همه عبور
خسته ؟ ني ! پر از سرور
خفته رو به روي هــور
عورِعورِ عورِ عور !

اي پسر بهانه بس
ناله بس گلايه بس
بستِ در به پيش و پس
فكر و ذكر خامه بس

ظلمت است اگر جهان
خضر اگر نمي توان
بسته گر به پاي كوه
راه رهروان طور
ريزعلي شو و فروز
مشعل جهان به سوز

شعر من شرابِ حور
چشم حاسدان به دور
جور ِجورِ جورِ جور !

دم به دم به دوش و دوش
لب به لب به نوش و نوش
جامه ها به جوي نور
عور عور عور عور !


[شعر «رقص در ساعت مهر»


دفتر «ققنوس در قاف»،


ع.ك ايليا ]




  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

 

7t2hr2w0i5aty9yl1mn2.jpg

 

 

شعر از : بيتا اميري

دفتر : ارديبهشت چشم‌هايم

شعر : زير باراني كه نيست

موسيقي : Origen - Rendezvous in the Pachelbel’s Fantasy

:100:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

مرا چه نام داده‌ای

که آسمانیان سجود برده‌اند،

و عرصه‌ فلک شرابدار جام من شده است؟

 

مرا چگونه خوانده‌ای

که اینچنین،

ستاره‌ام به عرش می‌کشد،

فرشته‌ام به رشک می‌برد،

- هرزمان -

و دل خیال عالمی دگر کند.

 

در آن بلند پهنه‌ای

که خواب برده بوده‌ام،

چه نغمه خوانده‌ای به لای لای من

که تاب می‌خورد هنوز،

پرده‌های تار جان من

از آن نوا.

 

مرا بخوان،

دوباره آنچنان که خاک گُل کند.

مرا بگوی،

که آفتاب طلایه‌دارعرشه‌‌ام شود.

مرا بگیر،

- از این دراز خواب -

که تنگ گشته دل در هوای يك سلام

 

 

[شعر «سوره‌ نوازش»

دفتر «ققنوس در قاف»،

ع.ك ايليا ]

 

 

w5twkm1xg8sh2yxtjs2.jpg

 

 

 

پ.ن: در رمضان 1395، در برنامه «زمرد» از شبكه چهار، مجري برنامه جناب آقاي علي درستكار اين شعر را در آغاز يكي از برنامه‌ها خواندند.

 

در زير مي‌توانيد اين شعر را با صداي ايشان بشنويد.

 

:100:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...