spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۲ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام چرا اين همه بامزه شده ايم ؟ --------------------------------- دنياي مجازي ايراني شده است محل جولان بامزگي و طنازي هاي آماتور . هر مسئله ي ريز و درشتي ، فلبداهه تبديل مي شود به سوژه ي محبوبي براي طبع منيع و لطيف ايراني جماعت! به صورتي كه هيچ چيزي از زير تيغ بران اين طنازي و بامزگي ، نمي تواند جاخالي بدهد . از مقدسات و باورهاي ريشه دار جمعي گرفته تا شخصيت هاي مشهور و تاثير گذار و البته دنياي رنگارنگ سياست بازها . فراخي مواردي كه مي تواند جزو دايره طنزنويس هاي گمنام ولي فعال قرار بگيرد ، آنقدرها هست كه با تعقيب آنها ، شما مي توانيد از اخبار روز كشور و دنيا خبردار شويد ! يعني كافيست وزيري عطسه ای بی موقع كند يا رئيس جمهوري سوتي بدهد ، آن وقت مي توانيد بازتابهاي مختلف آن را رصد كنيد كه چطور طنازهاي بي ادعايي ، با طرق مختلف به چلانيدن سوژه مورد نطر مي پردازند . نمي دانم دقت كرده ايد يا نه ولي گاهي آدم با بعضي از ترجمه هاي به اصطلاح جك ها و لطيفه هاي غربي كه مواجه مي شود ، با خودش فكر مي كند : (( يا ترجمه ، پدر لطيفه را در مي آورد يا اين خارجي ها واقعا بي مزه اند! )) براي طنز و شوخي به نظر بايد كمي واقعيت را دور زد . يعني واقعيت را بايد به نحوي توي پاكتي پيچيد و به طرف مقابل تحويل داد ، كه به قول معروف : نه سيخ بسوزد و نه كباب . ما ايراني ها اغلب اوقات جدي ترين و چالش برانگيزترين مسائلمان را در قالب شوخي و مزاح به زبان مي آوريم . هميشه "راه در رو" يي به نام (( شوخي كردم بابا ، به دل نگير )) در چنته داريم تا بلكه منظور آزاردهنده ي خودمان را با آن سانسور كنيم . ولي كمي دقت در بعضي از اين " شوخي كردم " هاي خودمان اگر داشته باشيم ، دستگيرمان مي كند كه اتفاقا خيلي هم جدي گفته ايم ! اتفاقا خيلي هم مي خواستيم و دوست داشتيم آن را به زبان بياوريم . فقط نمي خواستيم پاي هزينه هايش بايستيم . يعني هم بايد مي گفتيم و هم يك جورهايي دلمان مي خواست خودمان را به نگفتن بزنيم ! وقتي بلفرض داريم در مورد تيپ و قيافه ي دوستمان ، بامزگي به خرج مي دهيم و تمسخر و دست انداختن را اوج شوخي و طنزمان جا مي زنيم و تازه بهتانی به نام (( ما كه با هم اين حرفها را نداريم)) هم روي پيشاني منظورمان مي چسبانيم ، بايد اقرار كنيم كه اتفاقا منظور مستقيممان ، تخليه رواني اي است كه يا شايد از حسادتمان بابت تيپ و قيافه اش حس مي كنيم و يا بابت اين " از خود مرسي بودن" اش ، هرس مان مي گيرد و دوست داريم يك جوري به طرف بگوییم که از این خبرها نیست تا بلکه دلمان خنک شود ! ما ايراني جماعت جدي ترين حرفهايمان را جوري مي زنيم تا بعدش بتوانيم بگوييم : (( منظوري نداشتم كه ... شوخي بود بابا ! )) . در واقع شايد بي مزه گي غربي جماعت ( البته از نگاه ما ) ، از تفاوت در سيستم زندگي اجتماعي بين ما و آنها آب بخورد : آنها با هم زياد تعارف ندارند ، ولي ما با هم كه هيچ ، با خودمان هم تا دلتان بخواهد تعارفي هستيم ! اين شايد به نحوي ريشه در عدم امنيت مان باشد . ما نسبت به واكنش طرف مقابل زياد مطمئن نيستيم و در عین عدم اطمینان ، حرف و نظر و قضاوت او هم برای ما حکم مرگ و زندگی دارد ! و براي همين است شايد ، كه مي زنيم توي جاده ي شوخي و بامزگي . آنجا دستمان بازتر است برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مي توانيم با لطفات و مزاح بزنيم دك و پوز طرف را با خاك يكي كنيم ، در حالي كه قيافه ي شوخي به خود گرفته ايم و لحن مان جوري ست كه انگار آن طوري نيست كه مي گويم . در حالي كه خودمان بهتر مي دانيم كه دقيقا همان طور است كه مي گوييم ! همين مسئله را اگر اجتماعي اش كنيم ، شايد كمي موضوع اين همه بامزگي و طنازي ما در برابر مسائل جمعی مان روشن تر شود . به واقع وقتي منظور و مفهومي راه مستقيم اش به جاهاي خوش آيندي ختم نمي شود و استقبال از آن بسته گي مستقيم پيدا مي كند با انصاف طرف صاحب اختيار و بالانشین ( نمي دانم چرا يهويي هوس نوشابه كردم ، از نوع شيشه اي اش ! ) ، اين جور مواقع است كه بايد زد به جاده ي خاكي . يعني منظور را بسته بندي كرد توي طنازي و بامزه گي . تا به وقتش بتوان از زیرش در رفت : (( من که منظورم این نبود ... بلکه منظورم این بود که ... )) ! خلاصه آن که گاهی وقتها گرایش جامعه ای به طنز و بازگو کردن مسائلشان از راه مزاح و شوخی ، سنگ محک خوبی ست برای تشخیص فضای باز یا بسته آن جامعه . طنز شاید اختراع جوامع بسته ای باشد که در آن یا باید توی خطوط قرمز حرف زد و یا ... یادداشتم دارد بوی قرمه سبزی می گیرد . اصل حالتان چطور است ؟ نوشته : سعید صدقی 5 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۲ جالب بود ،ولی اگر نویسنده کمی مرزهای بین بامزگی و طنز و شوخی و هجو و لوده گی ومسخره کردنو جدا میکرد بهتر میشد 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده