رفتن به مطلب

دوست داشتنی بود و مهربان


z.b

ارسال های توصیه شده

دوست داشتنی بود و مهربان.

به اندازه‌ی هدایت تمام عالمیان، بار بر دوش داشت؛

اما هیچ گاه چهره‌اش را در اثر سختی و فشار کار در هم نمی‌کشید.

چهره‌ی متبسّمش را که می‌دیدی نمی‌توانستی درنگ نکنی، لبخند نزنی، آرام نگیری.

دوست داشتی تو هم با خدا هم نوا شوی و اقرار کنی «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم»؛ قطعاً تو را خویی والاست.

1_0309.jpg

دوست داشتنی بود و مهربان.

مقام و جایگاهش از فرشیان که هیچ، از همه‌ی عرشیانِ مقرّب هم والاتر بود؛

اما خاکی و بی ادعا.

به هر که می‌رسید اول سلام می‌داد؛

بزرگ و کوچکش فرقی نداشت، دوست و دشمنش هم توفیری نمی‌کرد.

همه می‌دانستند در سلام کردن اوست که اول است.

با هرکس که دست می‌داد دستش را نمی‌کشید تا طرف مقابلش هر وقت دوست داشت دستش را جدا کند.

با هر که می‌نشست آنقدر صبر می‌کرد تا او خود برخیزد.

سخن همنشینش را قطع نمی‌کرد،

پایش را جلوی او دراز نمی‌کرد، ...

دوست داشتنی بود و مهربان.

زیاد حرف نمی‌زد؛ اما وقتی شروع به صحبت می‌کرد دوست نداشتی تمام شود.

می‌خواستی همه‌ی وجودت گوش شود برای شنیدن کلام شیوا و شیرینش.

کسی نبود که به محضرش شرفیاب شود و بی بهره و نصیب بازگردد.

می‌گفت زبان‌تان را نگه دارید تا خدا بدی هایتان را بپوشاند،

خشم خود را مهار کنید تا از عذاب خدا در امان بمانید،

فروتنی کنید تا خداوند، بزرگ‌تان دارد.

با پدران‌تان خوب رفتار کنید تا فرزندان‌تان هم با شما به خوبی رفتار کنند.

سحرخیز باشید تا برکت سراغ‌تان بیاید.

گشاده رو باشید تا کینه ها از بین بروند.

دوست داشتنی بود و مهربان.

جانشین خدا بود بر روی زمین؛

اما آنچنان بنده‌وار می‌زیست که اگر غریبه‌ای ظاهرش را می‌دید

به فکرش هم خطور نمی‌کرد این همان کسی باشد که جهانیان به اطاعت و پیروی از او امر شده‌اند.

حق هم داشتند؛ جانشین خدا بودن یعنی توانِ خدایی کردن بر زمین!

اما آنچه مردم می‌دیدند مردی بود که بی هیچ ادعا و تکبری با دستان خود شیر می‌دوشید،

گندم آسیاب می‌کرد،

کفش‌هایش را پینه می‌زد،

لباس وصله می‌کرد،

بر حصیر می‌خوابید،

از شدت گرسنگی بر شکم خویش سنگ می‌بست،...

دوست داشتنی بود و مهربان.

دوای هر دردی نزدش بود و بنی آدم همه دردمند؛

اما نمی‌نشست تا مردم به حضورش شرفیاب شوند و درمان خویش طلب کنند.

بسان طبیبی دوره گرد مرهمش را دست می‌گرفت و راه می‌افتاد در میان کوی و برزن:

«دل بیمار، چشم نابینا، روح ناآرام، ... درمان می‌کنیم»!

دوست داشتنی بود و مهربان.

آنقدر مهربان که وقتی کنارش بودی یتیمی‌ات را فراموش می‌کردی

و زمانی که از او دور می‌شدی تازه می‌فهمیدی سایه‌ی پدر هم که بالای سرت باشد بی او یتیم‌ترین یتیمی.

آن وقت هوس می‌کردی همه‌ی جانت پا شود و به سویش بدوی؛

خود را در آغوشش بیندازی و بی آنکه به روی خود بیاوری تو کجا و او کجا از نوازش پدرانه‌اش سیراب شوی.

اما سیراب که نمی‌شدی هیچ، تشنه‌تر هم می‌شدی..

 

دوست داشتنی بود و مهربان.

آنقدر دوست داشتنی که بی‌اختیار آرزو می‌کنی

کاش برای همیشه آرامش چهره‌اش، گرمای نگاهش و برکت نفسش زمین و زمینیان را حیات می‌بخشید.

آن وقت یاد روزی می‌افتی که همه بودند جز اُوِیس؛

و همه چیز آرزو کردند جز آرزوی تو و اویس!

لجت می‌گیرد از آن همه بی معرفتی..

 

دلت می‌گیرد.

انگار چیزی در درونت فرو می‌ریزد.

ترس تنهایی و بی پناهی سراغت می‌آید و می‌ترسی از اینکه او رفته باشد و تو را بی پدر رها کرده باشد.

دنبال چیزی می‌گردی که کمی دلت قرص شود و آرام بگیری.

یادگاری از پدر، میراثی به درد بخور.

با خود، کلنجار می‌روی کدام یادگار و ارثیه‌ای جای پدر را برای فرزند می‌گیرد؟

تو پدر می‌خواهی.

خودِ خودِ او را.

کسی که خُلقاً و خَلقاً خودش باشد.کسی که رحمت باشد برای عالمیان.

می خواهی از جُستن منصرف شوی. اما ...اما او را می‌یابی.

 

خودِ خود او را.

کسی که خُلقاً و خَلقاً خود اوست.

کسی که رحمت است برای عالمیان.

همان «محمد» که «مهدی» می‌خوانندش.

او هم دوست داشتنی است و مهربان!

بارخدایا؛ به میمنت میلاد حبیبت محمد، در ظهور دردانه‌ی احمد تعجیل بفرما..

 

:icon_gol:

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

z.b جونم سلام..خوبی دوستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوبی استادممممممممممم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خیلی مطالبت قشنگ و جالبن...من که خیلی لذت میبرم...میخواستم بگم بیوشیمی فیزیکمم 17 شدم...نمیدوونم چی بگم.....خیلی کمکم کردی.......مرسییییی واقعاااااااااااااااااااااا:icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...