رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

83syb7q2b1r8ws46f4at.jpg

 

هستند فرهنگ‌سازان و دانشمندانی که جوانی را با سیاست شروع می‌کنند و در میان‌سالگی و پیری سیاست را سه طلاقه کرده و راه ماندگارتری برای خدمت به مردم انتخاب می‌کنند. لویی پاستور در کمون پاریس جنگید و وقتی به آرمان‌های عدالت‌خواهانه خود دست پیدا نکرد و دوست‌ها و هم‌رزم‌هاش را بر کف خیابان و در خون خود غلطیده دید سیاست و فکر سیاسی را بوسید و کنار گذاشت و خود را وقف علم کرد تا به قول خودش از طریق بهتری به آدمی‌زادگان خدمت کند و از لویی پاستورِ رزمندة نبرد کمون پاریس لویی پاستورِ دانشمند و میکروب‌شناس سربرآورد.

 

 

علی‌اکبرخان دهخدا، پسر خان‌باباخان پسر آقاخان پسر مهرعلی‌خان پسر رستم خان(پسر قلیچ خان) پسر سیف‌اله‌خان است که در طهران- و نه تهران – و در کوچة قاسم‌علی خان و در محلة سنگلج به دنیا می‌آید. پدرش مالکی در ناحیة ایل‌نشین چگینی در بلوک قاقازان واقع در شمال‌غربی و غرب قزوین است. اما علی‌اکبرخان دهخدا خان‌زاده بزرگ نمی‌شود. نه ساله است که پدر از دست می‌دهد و فقط خانه‌ای صد ذرعی در جوار خانة حاج شیخ هادی مجتهد نجم‌آبادی برای خانواده‌اش باقی می‌ماند و اقوامِ ارث‌خور ارث او را می‌بلعند، اما مادر دهخدا نمی‌گذارد به درس و مشق او خللی وارد شود. او به مدت ده سال به مکتب‌خانة غلام‌حسین بروجردی می‌رود و از صرف تا اصول فقه و کلام و حکمت را نزد او می‌آموزد و بعد از آن وارد مدرسة سیاسی می‌شود و زبان فرانسه را در آن‌جا فرامی‌گیرد تا به استخدام وزارت تازه تأسیس خارجه درآید. اما آن‌چنان در سیاست غرق می‌شود که بعد از به توپ بسته شدن مجلس دیگر وطن جای امنی برای ماندن او نیست و مجبور می‌شود که جلای وطن کند و هنوز دو سال از فارغ‌التحصیلی او از مدرسة سیاسی نگذشته که به همراه معاون‌الدوله غفاری به بخارست پایتخت رومانی می‌رود. او چشم تیزبینی دارد و از بخارست با مغزی پر از مطالب بکر و تازه به وطن برمی‌گردد. او حالا بر این عقیده است که ما باید«تمدن مکانیکی» را از غرب بیاموزیم زیرا که «تمدن معنوی و روحی» را خودمان داشته‌ایم.

 

 

سال 1284 شمسی است و زمان زمانة مشروطه‌خواهی و برای دهخدا زمانة روان کردن قلم و جولان در عرصة روزنامه‌نگاری و هم‌زمان با آن او معاون و مترجم مسیو دوبورک، مهندس بلژیکیِ راه شوسه خراسان، است. آن‌ها برای مقاطعه‌کاریِ حاج امین‌الضرب کار می‌کنند. امین‌الضرب تاجری است که از ذغال‌فروشی به آشپزخانة همایونی به تاجری‌ِ بین‌المللی رسیده و حتی در لندن و سن‌پیترزبورگ دفتر دارد. او به مشروطه‌خواهان کمک بسیار می‌کند و مؤسسِ اولین اتاق بازرگانی ایران است. شش ماهی از مقام مترجمی دهخدا نگذشته که روزنامة صوراسرافیل با مدیریت جهان‌گیر خان شیرازی پا می‌گیرد. روزنامه‌ای که هدفش«تکمیل معنی مشروطیت و حمایت مجلس شورای ملی و معاونت(کمک به) روستاییان و فقرا و مظلومین است».

 

 

در طهران آن زمان، 1286 شمسی، هر شمارة روزنامة صوراسرافیل در بیست‌وچهارهزار نسخه چاپ می‌شود و دهخدا تا بمباران مجلس و کشته شدن جهانگیرخان صوراسرافیل با نام‌های مستعار"دخو"، "نخود همه آش"، "خادم‌الفقرا"، "دخوعلی"، "برهنه خوشحال"، "رییس انجمن لات‌ولوت‌ها"، "خرمگس"، "جغد" و "دمدمی" در روزنامة صوراسرافیل چرندپرند می‌نویسد. یک ماه از بمباران مجلس نمی‌گذرد که دهخدا مجبور به تبعیدی اجباری می‌شود و به اروپا می‌رود. در آن‌جا به رغم تنگی جیب با کمک معاضدالسلطنه پیرنیا و علامه محمد قزوینی سه شمارة دیگر از روزنامه صوراسرافیل را در غربت منتشر می‌کند. این بار محل نشر روزنامه طهران نیست، روزنامه در ایوردن سویس تهیه و در پاریس به طبع می‌رسد.

 

 

از اروپا به استانبول می‌آید و در آن‌جا با کمک دوستان چهارده شماره از روزنامة سروش را درمی‌آورد تا دوران استبداد صغیر به پایان می‌رسد و دهخدا به طهران برمی‌گردد و به نمایندگی دورة دوم مجلس شورای ملی انتخاب می‌شود و از آن زمان تاشروع جنگ اول جهانی،1914، روزنامه‌نگار و منتقد سیاسی و اجتماعی‌نویس باقی می‌ماند. او حالا در روزنامة"مجلس" به مدیریت طباطبایی، روزنامه "آفتاب" به مدیرت سید یحیی رشتی، روزنامة "شوری" به مدیریت عبدالوهاب‌زاده، "ایران کنونی" به مدیریت مدیرالممالک و "پیکار" به مدیریت کمالی می‌نویسد. دیگر مقلدانی هم یافته است؛ رضا گنجه‌ای در روزنامه"بابا شمل" طنزنویسی او را تقلید می‌کند.

 

 

جنگ اول جهانی شروع می‌شود و در جنگ پنهان و آشکاری که روس و انگلیس از یک طرف با آلمان و عثمانی از طرف دیگر در خاک ایران دارند وضعیت ناامنی به وجود می‌آید و آزادی‌خواهان به گوشه و کنار مملکت فراری می‌شوند؛ دهخدا هم به یکی از دهات بختیاری می‌رود و از همین زمان است که شخصیت غیرسیاسی و فرهنگی و فرهنگ‌ساز او شکل می‌گیرد.

 

 

مطالعة متون منظوم و منثور شعر فارسی سنگ بنای" امثال و حکم" می‌شود و سی‌هزار مثل و حکم بعدها به دانش‌نامة ارجمند دهخدا راه پیدا می‌کنند.

 

 

پیش از آنکه به کلی از سیاست ببرد و به فرهنگ‌سازی رو بیاورد در سال‌های 1300 تا جنگ جهانی اول"ریاست کابینه وزارت معارف" را به عهده گرفته است و بعد از آن مدیر مدرسة علوم سیاسی – که خودش در آن‌جا درس خوانده بود – می‌شود. وقتی این مدرسه به دانشکدة"حقوق و علوم سیاسی" تبدیل می‌شود باز دهخدا رییس آن است و در این دوران دهخدای رییس دانشکده اوقات فراغت را به فیش‌برداری می‌گذراند و به مرور از سیاست دور و دورتر می‌شود.

 

 

زمان جنگ جهانی دوم زمان بازنشستگی رسمی دهخدا از کار دیوانی و وقف کامل او برای تکمیل لغت‌نامه یا دانش‌نامة دهخدا است. او چهل سال آتی عمرش را صرف فیش‌برداری می‌کند و جز یکی دو روزی هیچ‌وقت کارش را تعطیل نمی‌کند. یکی از آن روزها روز مرگ مادرش است.

 

 

گفته می‌شود دهخدا در دورة"دولت مصدق" هم دوباره کمی به سیاست علاقه‌مند می‌شود و مصاحبه‌هایی هم می‌کند اما تا پایان حیاتش،1334 شمسی، و پایان دولت مصدق،1332 شمسی، مجالی برای سیاست‌ورزی او نمی‌ماند. او خانه‌اش را می‌فروشد تا اوراق قرضة دوران دولت مصدق را بخرد تا شاید کاری کرده باشد، اما کار اصلی را قبلاً کرده و آن لغت‌نامة دهخدا است.

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...