آرتاش 33340 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۲ میدونی به نظرم وقتی بترسی دیگه آزادی معنا نداره که ...هرچه قدر هم حرفت رو پایه واساس باشه ...یه وقتی هم هست حرفت درسته ...ترسی هم درکار نیست ..اما به قول شما طرف مقابل به دلیل از بین رفتن منافعش حاضر نیست این آزادی رو در اختیار شما بگذاره ..این نمونه دیگه نیازی به مثال نداره ..تو کشورمون فراونه .. یه وقتی هم هست یه نفر آزادی مطلق داره برا گفتن هرچی دلش میخواد اما متاسفانه از این آزادی جوری استفاده میکنه که هم به خودش وهم به دیگران لطمه میزنه .. قدرت و پشتوانه ی با نفوذی میخواد تا ترس نباشه تو بیان بعضی حرفا وقتی به خاطر منافعشون آزادی بیان ایجاد نمیکنن باید چیکار کرد؟این سوال خیلی مهمیه 5 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۲ تو آدم هوشیاری هستی ولی باید دانست كه دو لذت عجیب در دنیا وجود دارد یكی لذت ساختن و دیگری خراب كردن هر كس یكی از آنها را تجربه كرده باشد با دیگری مخالف است و هر كس هر دو را تجربه كرده باشد نسبت به آنها بی اعتناست. من آزادي و لذت رو تو انتقام مي ديدم اما بعد ها متوجه شدم آزادي تو تخريب نيت تو ساختنه ! اگه حرف شما برا ساختن باشه اما این ساختن و ساخته شدن بر ضد منفعت یه عده باشه چی؟ میشه آزادی رو که باعث تخریب و ساخت میشه رو توضیح بدید؟ 5 لینک به دیدگاه
memmar 6829 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۲ فرض کنید یه جایی حق با شماست یا اصلا یه جایی هست که به نظر خودتون باید دیدگاهتونو بیان کنید انجا اگه اجازه ندن حرف بزنید چکار میکنید؟معمولا اگه جایی بدوم حق بامنه حرفمو میزنم ومیگم مهم نیس قبول کنید یا نه میدونم که حق بامنه خودشونو زدن به اون راهاگه بدونم که حرفم بدتر به ضررم تموم میشه در اون لحظه سعی میکنم یه جور بگم که دومعنی بده(ایهام دار) ویا در موقعیت بهتر میگم ترس مخالف آزادیه؟چرا خیلیا آزادی میدن اما ما میترسم حرفمونو بزنیم؟چه دلیلی باعث این قضیه میشه؟ چونکه میدونیم دروغ میگن مثلا میگن آزادی بیان حالا جرات داری حرف بزن تا کلا محو بشی.پس اینجا آدم حرف نزنه بهتره.....مگه به صورتیکه گفتم ایهام دار آیا غیر اینکه همه ی آدما دوس دارن حرفشونو بزنن؟پس چرا مترسیم؟ بالاگفتم دیگه آزادی که مناسب با عرف باشه ؟ بله 5 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۲ بالاگفتم دیگه بله پس پیشنهاد شما اینه که با ایهام حرف بزنیم؟روش خیلی خوبیه اما اگه حرفمونو متوجه نشن یا خودشونو بزنن به کوچه ی علی چپ اون موقع چه نفعی داره بگم یا نگیم 4 لینک به دیدگاه
memmar 6829 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۲ پس پیشنهاد شما اینه که با ایهام حرف بزنیم؟روش خیلی خوبیه اما اگه حرفمونو متوجه نشن یا خودشونو بزنن به کوچه ی علی چپ اون موقع چه نفعی داره بگم یا نگیم دلمون خنک میشه بهتره اینه که نگیم ویا چیزی بگیم که سر بر باد رود ولی معمولا واسه من جواب داده ....وطرف در واقع اگه جوری نشون داد که نفهمیده ولی بعد صداش از یه جا دراومده که حسابی فهمیده و... 4 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۲ دلمون خنک میشهبهتره اینه که نگیم ویا چیزی بگیم که سر بر باد رود ولی معمولا واسه من جواب داده ....وطرف در واقع اگه جوری نشون داد که نفهمیده ولی بعد صداش از یه جا دراومده که حسابی فهمیده و... جایی که سر بر باد رود آزادی یعنی کشک:5c6ipag2mnshmsf5ju3یعنی بشین گوش کن هر چی من گفتم همونه اگه خیلیاتونم به بدبختی بندازم بازم حق حرف زدن نداری :5c6ipag2mnshmsf5ju3 و حتی امکان داره با همون کنایه دودمانمون به باد بره:icon_pf (34): 5 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 دی، ۱۳۹۲ همین که بتونی و اجازه داشته باشی واسه اینده ، پیشرفت و اهدافت تصمیم بگیری و عمل کنی ، یه آزادی بزرگه 7 لینک به دیدگاه
زفسنجانی 7100 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ قدرت و پشتوانه ی با نفوذی میخواد تا ترس نباشه تو بیان بعضی حرفا وقتی به خاطر منافعشون آزادی بیان ایجاد نمیکنن باید چیکار کرد؟این سوال خیلی مهمیه دقیقن ...وقتی قدرت وپشتوانه محکم اومد خود بخود ترس میره ..واین آزادی خود بخود میاد ..اما جالبه که وقتی جایی همه چی با حرف سنجیده بشه نه با علم وعمل ...طرف هم یه جور حرف میزنه که اون قدرت وحمایتی که بهش تکیه داه رو از دست نده ...پس عملن یه نوع محدویت توی ذهنش وجود داره ونمیشه گفت آزادی مطلق به نظرم مسئولین ماااااایه کم زیادی نگرانند .. فک میکنن اگه آزادی باشه ممکنه یه سری چیزا ازدست بره ..اما من فک میکنم مردم اگه آزادی داشته باشن تو هر زمینه ای شاید در ابتداااا یه کم تندروی تنش ایجاد بشه اما درنهایت آروم میشه وحتی گاهی این تنش باعث ایجاد پیشرفت میشه ... اما چه کنیم ....خداکنه درست بشه ... 4 لینک به دیدگاه
Ghasem Zare 8757 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ آزادی مفهوم متعالی هستش که متاسفانه در ایران به اون با دید سطحی نگریسته میشه و بعضی مواقع اصلا در نظر گرفته نمیشه.. 4 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ عزیزم ممنون بابت دعوت... هرکس از دیدگاه و شرایط و طرز تفکرو خیلی چیزای دیگه برای خودش آزادی ها و تابوهایی رو در نظر میگیره.. مثلا معیار من برای آزادی از هر حیث با معیار حتی خواهرم شاید متفاوت باشه.. مثلا شاید(شاید که نه حتما)من از خیلی شرایط موجود در کشورم ناراضی ام اما چیزی نمیگم اما دیدگاهمو براین میذارم که بگم یا نگم فرقی نمیکنه..در هر دو صورت تغییری ایجاد نمیشه پس این رو برای خودم ملاک قرار نمیدم... آزادی پوشش هم برمیگرده به باورهای مذهبی مون که بازم شاید یه نفر با چادر احساس راحتی و آزادی کنه یکی ام کلا دوس داشته باشه خیلی باز لباس بپوشه اما بحث در مورد اینکه یکی که خیلی باز لباس میپوشه به مشکل برمیخوره پس آزاد نیست باید بگم..........نباید تنها هر شخص ملاک فردی خودش رو برای جامعه بیرونش درنظر بگیره ما چیزی به نام عرف داریم که جزو بایدها و نباید هاس.رعایتش هم برای خودمون بهتره بیشترین آزادی به نظر من در حریم خصوصی افراد و داخل منزلشون هست آزادی بیان...پوشش....روابط من ترجیح میدم بیشتر علایقم رو در حریم خصوصیم داشته باشم...اینطوری بیشتر احساس آزادی دارم ببخشید طولانی شد سرتونو درد آوردم 3 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ آزادی اینه که دیگران در مسائلی که بهشون ربط نداره دخالت نکنن منو به کاری اجبار نکنن + آزادی بیان که هر کس بتونه تفکراتش رو بدون ترس بیان کنه در ضمن هرکس حق داره افکار و عقیده اش رو تبلیغ کنه البته من به احترام به عقائد به این شکل که مقدسات یک عقیده نباید تحلیل شن اعتقاد ندارم و از یکی شنیدم که می گفت برای کشف حقیقت نباید چیزی رو مقدس شمرد 5 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ قبل از اینکه به آزادی پرداخته بشه ابتدا باید روحیه نقد پذیری در جامعه به وجود بیاد ، از نظر من آزادی یعنی هر کاری که ضرری متوجه دیگران نکنه ، خب یکی میاد میگه قلمت ، حرفت ، نگاهت و... منو ناراحت میکنه پس تو بهم ضرر میزنی پس ننویس ، حرف نزن ، نگاه نکن و... خب این روحیه نقد پذیری نداره پس در جامعه ای که روحیه نقد پذیری نداره آزادی یعنی هر کاری که ضرر جانی و مالی به دیگران نرسونه ، جامعه ای که در این سطح آزادی وجود داشته باشه یعنی یک جامعه دموکرات و پیشرو ، اما تعریف دیگه هم از آزادی مطرح میشه آزادی یعنی حق نفس کشیدن و نه حتی خوردن ، نوشیدن ، خوابیدن البته شما آزادی نفس بکشی باز هم به شرطها و شروطها. 6 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ اینم برای تعمیق مطلب قرار میدم این سیاست هست که تعیین میکنه سبک زندگی منو شمارو حتی توی 4 دیواری خونمون این سیاست هست که باعث میشه از ابتدای سال 13000 نفر تو جاده های کشور تلف بشن این سیاست هست که باعث میشه امروز بتونی یه لیوان شیر بخوری ولی هته دیگه نتونی این سیاست هست که باعث میشه شما 40 سالگی رو رد کنی ولی بازم مجرد باشی این سیاست هست که باعث میشه وقتی پاتو از کشور میذاری بیرون تا هم فیها خالدونت رو بگردن مباد که تروریست باشی. این سیاست هست که باعث میشه امروز در اعلی علیین باشی و همگام با فرشته ها و فردا در اسف السافلین باشی و در زمره شیاطین در حالی که فقط و فقط یک آدم عادی هستی و این سیاست هست که باعث میشه تو بتونی آیندت رو بسازی یا نتونی اما... تصویر زیر گویای مطلب است. 7 لینک به دیدگاه
delovan20 1048 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ آزادی خیلی خوبه فقط باید آدما جنبشو داشته باشن چه تو دانشگاه یار هرجایی دیگه که باشه آزادی که همراه با ترس باشه که بهش نمیگن آزادی ممنون آرتاش عزیز موضوع جالبی عنوان کردی 4 لینک به دیدگاه
uldoz3 470 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ اگه حرف شما برا ساختن باشه اما این ساختن و ساخته شدن بر ضد منفعت یه عده باشه چی؟میشه آزادی رو که باعث تخریب و ساخت میشه رو توضیح بدید؟ عرضم به خدمت آرتاش عزيز : آزادي هر كسي منحصر به فرد هست من آزاديمو تو ساختن مي بينم شايد اين ساختن من برابر باشه با تخريب ديگري ، بعض آزادي رو تو باحجاب و بي حجب بودن خلصه مي كنن در حالي كه اين آزادي ظاهري مي تونه باشه اما آزادي واقعي تو فكر و ذهن آدمي هست فكرت آزاد باشه ، مي توني بسازي همه چيزو ، زندگي خودتو ، زندگي خانواده ات رو ، زندگي هموطنانت رو مي توني خوب تر بسازي من دانشجو مكانيك خودرو هستم اگر فكرم ازاد باشه اگر دغدغه اي نداشته باشم ، مي تونيم خودرو طراحي كنيم كه حداقل 1 % تصادفات رو كم كنه و اين يعني ساختن و ساختن يعني آزادي .... 5 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ دقیقن ...وقتی قدرت وپشتوانه محکم اومد خود بخود ترس میره ..واین آزادی خود بخود میاد ..اما جالبه که وقتی جایی همه چی با حرف سنجیده بشه نه با علم وعمل ...طرف هم یه جور حرف میزنه که اون قدرت وحمایتی که بهش تکیه داه رو از دست نده ...پس عملن یه نوع محدویت توی ذهنش وجود داره ونمیشه گفت آزادی مطلق به نظرم مسئولین ماااااایه کم زیادی نگرانند .. فک میکنن اگه آزادی باشه ممکنه یه سری چیزا ازدست بره ..اما من فک میکنم مردم اگه آزادی داشته باشن تو هر زمینه ای شاید در ابتداااا یه کم تندروی تنش ایجاد بشه اما درنهایت آروم میشه وحتی گاهی این تنش باعث ایجاد پیشرفت میشه ... اما چه کنیم ....خداکنه درست بشه ... پشتوانه ی محکم جرئت زیادی به آدم میده البته بعضی محتاط تر از اونی هستن که حرفی بزنن اما یه فرد معمولی با اون که پشتش گرمه خیلی فرق داره اولی یه حرف بزنه که خلاف دیدگاه خیلیا باشه در یه لحظه کلا نابودش میکنن اما برا دومی نه این اتفاق نمیفته و حمایت میشه نمونه شو خیلی زیاد دیدم وقتی آب و از آدم منع میکنن و میگن نخور آدم حریصتر میشه برا خوردنش آزادیم مثل همونه وقتی اجازه ی حرف زدن بدون احساس خطر نباشه آدم عقده ای میشه و یجایی دیگه از تحمل آدم میزنه بیرون و اون اتفاقی که نباید بیفته میفته به نظر من کسی که اجازه آزادی نمیده یه جای کارش میلنگه و ترس داره از اعمالش وگرنه آنکه حسابش پاک است از محاسبه چه باک هست 4 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ عزیزم ممنون بابت دعوت... هرکس از دیدگاه و شرایط و طرز تفکرو خیلی چیزای دیگه برای خودش آزادی ها و تابوهایی رو در نظر میگیره.. مثلا معیار من برای آزادی از هر حیث با معیار حتی خواهرم شاید متفاوت باشه.. مثلا شاید(شاید که نه حتما)من از خیلی شرایط موجود در کشورم ناراضی ام اما چیزی نمیگم اما دیدگاهمو براین میذارم که بگم یا نگم فرقی نمیکنه..در هر دو صورت تغییری ایجاد نمیشه پس این رو برای خودم ملاک قرار نمیدم... آزادی پوشش هم برمیگرده به باورهای مذهبی مون که بازم شاید یه نفر با چادر احساس راحتی و آزادی کنه یکی ام کلا دوس داشته باشه خیلی باز لباس بپوشه اما بحث در مورد اینکه یکی که خیلی باز لباس میپوشه به مشکل برمیخوره پس آزاد نیست باید بگم..........نباید تنها هر شخص ملاک فردی خودش رو برای جامعه بیرونش درنظر بگیره ما چیزی به نام عرف داریم که جزو بایدها و نباید هاس.رعایتش هم برای خودمون بهتره بیشترین آزادی به نظر من در حریم خصوصی افراد و داخل منزلشون هست آزادی بیان...پوشش....روابط من ترجیح میدم بیشتر علایقم رو در حریم خصوصیم داشته باشم...اینطوری بیشتر احساس آزادی دارم ببخشید طولانی شد سرتونو درد آوردم بحث پوشش عرفیه اون جدا که خط و خطوطی براش تعیین میشه اما تو آزادی بیان چطور؟ خوب گفتین یه جایی گفتن یا نگفتن حقیقت هیچ توفیقی نمیکنه پس باید همیشه سکوت کرد؟اگه دیدگاهمون درست باشه چرا باید سکوت کنیم؟ 4 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ آزادی اینه که دیگران در مسائلی که بهشون ربط نداره دخالت نکنن منو به کاری اجبار نکنن + آزادی بیان که هر کس بتونه تفکراتش رو بدون ترس بیان کنه در ضمن هرکس حق داره افکار و عقیده اش رو تبلیغ کنه البته من به احترام به عقائد به این شکل که مقدسات یک عقیده نباید تحلیل شن اعتقاد ندارم و از یکی شنیدم که می گفت برای کشف حقیقت نباید چیزی رو مقدس شمرد من بحث آزادی رو با حفط حرمتا بیشتر مورد پسندم هست فکر میکنم توهین به هیچ قشر و اعتقادی کار درستی نیست اما اینکه نذاریم هچ کس طرز تفکرشو بیان کنه این ناشی از ترسه و اینجوری بیشتر افراد گریزان میشن چون راهی برا آزادی بیان نذاشتن و این زنگ خطر هستش 3 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ من بحث آزادی رو با حفط حرمتا بیشتر مورد پسندم هست فکر میکنم توهین به هیچ قشر و اعتقادی کار درستی نیست اما اینکه نذاریم هچ کس طرز تفکرشو بیان کنه این ناشی از ترسه و اینجوری بیشتر افراد گریزان میشن چون راهی برا آزادی بیان نذاشتن و این زنگ خطر هستش فظ حرمت؟ فرض کن کسی و بهش اعتقاد داری من با فلان دلیل می گم ایشون جنایتکار بوده اگر این حرمت شکنی هست و توهین حساب نشه با حرفت موافقم ولی اگر نه که رسیدن به یک نتیجه عاقلانه امکان پذیر نیست 3 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۹۲ قبل از اینکه به آزادی پرداخته بشه ابتدا باید روحیه نقد پذیری در جامعه به وجود بیاد ، از نظر من آزادی یعنی هر کاری که ضرری متوجه دیگران نکنه ، خب یکی میاد میگه قلمت ، حرفت ، نگاهت و... منو ناراحت میکنه پس تو بهم ضرر میزنی پس ننویس ، حرف نزن ، نگاه نکن و... خب این روحیه نقد پذیری نداره پس در جامعه ای که روحیه نقد پذیری نداره آزادی یعنی هر کاری که ضرر جانی و مالی به دیگران نرسونه ، جامعه ای که در این سطح آزادی وجود داشته باشه یعنی یک جامعه دموکرات و پیشرو ، اما تعریف دیگه هم از آزادی مطرح میشه آزادی یعنی حق نفس کشیدن و نه حتی خوردن ، نوشیدن ، خوابیدن البته شما آزادی نفس بکشی باز هم به شرطها و شروطها. اینم برای تعمیق مطلب قرار میدم این سیاست هست که تعیین میکنه سبک زندگی منو شمارو حتی توی 4 دیواری خونمون این سیاست هست که باعث میشه از ابتدای سال 13000 نفر تو جاده های کشور تلف بشن این سیاست هست که باعث میشه امروز بتونی یه لیوان شیر بخوری ولی هته دیگه نتونی این سیاست هست که باعث میشه شما 40 سالگی رو رد کنی ولی بازم مجرد باشی این سیاست هست که باعث میشه وقتی پاتو از کشور میذاری بیرون تا هم فیها خالدونت رو بگردن مباد که تروریست باشی. این سیاست هست که باعث میشه امروز در اعلی علیین باشی و همگام با فرشته ها و فردا در اسف السافلین باشی و در زمره شیاطین در حالی که فقط و فقط یک آدم عادی هستی و این سیاست هست که باعث میشه تو بتونی آیندت رو بسازی یا نتونی اما... تصویر زیر گویای مطلب است. وقتی روحیه ی نقد پذیری وجود نداره باید چیکار کرد؟چه راهکارهایی وجود داره تا این روحیه تو جامعه پرورش داده بشه؟که برا نفس کشیدن شرط و شروط نباشه سیاستو کیا تشکل دادن یه عده آدم مثل ماها پس برتری نسبت به ما ندارن چرا باید مرگ و زنگمون با کار اونا تعیین بشه؟ اینکه یکی با چماق بالا سرمون وایسته و از ترس هچی نتونم بگیم که تا 40سالگی مجرد بمونیم یا نون شب نداشته باشیم بخوریم و حرفی نتونیم به نشانه ی اعتراض بزنیم یعنی باید سکو.ت مطلق کرد ؟و این یعنی تایید کار دیگران 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده