رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

سلام به همه دوستان :)

آقایون و خانومای محترم من چند وقتیه به این موضوع خیلی علاقمند شدم و هر روز دنبال اطلاعات هستم و با دوستانم در بحث و گفت و گو ... و حال میخوام با مطرح کردن این موضوع تو انجمن از کسایی که اطلاعاتی در این مورد دارن و یا علاقمندن دعوت میشه که لطف کنن و همدیگرو همراهی کنیم تا به یه نتیجه مثبت و قاطعی برسیم..

مرسی که وقت میذارید با تشکر :)

_________________________________________________________

(لازم به ذکر میباشم افرادی که به این موضوع اعتقاد یا اطلاعاتشان پوچ و بی اساس است و یا اینجور موضوع ها باعث وحشتشان میشود شرکت نکنن)

  • Like 4
لینک به دیدگاه

چگونه از قدرت ذهن در جهت اهداف خود استفاده نماییم؟

ذهن با ترکیب و تداخل امواج غیرمادی دریافتی از اجسام تصاویر جدیدی را می تواند خلق کند که ممکن است واقعی به نظرنیایند ولی این موضوع چندان اهمیت ندارد موضوع مهم این است که ذهن با ترکیب و تداخل امواج غیرمادی که از اجسام ساطع شده است توانسته است این تصویر جدید را بسازد. با توجه به این موضوع که ذهن تصاویری را به وجود می آورد که اجزاء آن را از محیط دریافت کرده است و این اجزاء برای ما شناخته شده اند بنابراین تصویر به وجود آمده چیزی جز واقعیت نمی باشد زیرا مغز با استفاده از اجزاء واقعی به این موضوع رسیده است ولی ممکن است برای رسیدن به آن در واقعیت تلاش بسیار زیادی لازم و به تکنولوژی جدیدی نیاز باشد ولی مغز انسان با توجه به این توانایی خود در فضای ذهن توانسته است این عمل را به راحتی انجام دهد (البته این موضوع از دید ما بسیار آسان تلقی می شود ولی مغز فرآیند بسیار پیچیده ای را طی می کند تا به موضوع جدیدی دست یابد) موضوعی که از نظر ما ممکن است تنها یک تصور و تخیل خام بشمار رود.این موضوع نشان می دهد که تخیلات و تصورات یک ذهن تا چه اندازه ممکن است در زندگی انسان مفید باشد. برای ادامه بحث میتوان از یک مثال استفاده نمود شما می توانید در ذهن خود یک آچار پیچ گوشتی دو سو را در ذهن تصور نموده پس از آن یک آچار چهارسو را در ذهن تصور نمود. حال در ذهن خود یک نوع آچار را تصور نمایید که ۶ سو ۷ سو ۱۰ سو و یا ترکیبی از اینها باشد. مطمئن باشید که آچار ساخته شده در ذهن یا وجود خارجی دارد و یا قابل ساخته شدن است. ذهن ما با استفاده از تصویری که از ابزارها ما در ذهن داریم تصاویر جدید را میسازد. هر چند این مورد یک مثال ساده است ولی ذهن توانایی آنرا دارد که ترکیب های پیچیده تری را نیز انجام دهد. به عنوان مثال دیگری در این خصوص تشکیل تصویر توسط ویدئو پروژکتور بر روی پرده است حال تصور نمایید که تصویر به جای پرده روی فضای خالی تشکیل شود این موضوع در ذهن قابل انجام است بنابراین نشان می دهد که مغز به راحتی با استفاده از اجزاء رسیده به آن تصویر مذکور را ساخته است بنابراین این کار عملی است و می توان با درک جزئیات این تداخل و ترکیب امواج در مغز راهی برای رسیدن به این موضوع به دست آورد. برای این منظور روش های ریاضی و فیزیکی وجود دارد که مسیر صحیح را به ما نشان می دهد راز این موضوع در این نهفته است که تداخل و ترکیب امواج غیرمادی بسیار به امواج مادی شبیه بوده و تکنولوژی شناخته شده برای درک و تفسیر این امواج در مورد امواج مغزی نیز قابل استفاده است.

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه

معنای فیزیک و متافیزیک:

 

لفظ فیزیک در قدیم و جدید در اصطلاحات مختلفی به کار رفته است که در این نوشتار به طور اختصار به آن می پردازیم:واژه فیزیک به علمى اطلاق مى‏شود که در مورد پدیدارهاى طبیعت مادى از قبیل حرکت، ثقل، فشار، حرارت، نور، صدا، برق و ... تحقیق مى‏کند. بحث در این موضوعات، غیر از موضوع ترکیب اجسام است؛ زیرا ترکیب اجسام و تغییراتى که عارض آن مى‏شود، فقط در علم شیمى مورد بحث است. اما دانشمندان جدید، دو علم فیزیک و شیمى را تحت یک عنوان مى‏نامند و آن عبارت است از: "علوم فیزیکى. علوم فیزیکى در مقابل علوم طبیعى و زیستى است که موجودات زنده را مورد بحث قرار مى‏دهد. فیزیکى منسوب به فیزیک است و به امورى اطلاق مى‏شود که متعلق به پدیدارهاى طبیعت مادى است. این اصطلاح در مقابل غیبى است؛ زیرا امر غیبى تعلق به پدیدارهایى که مربوط به حوزه حس و تجربه است ندارد، بلکه متعلق به چیزى است که برتر از این پدیدارها است. نیز این اصطلاح در مقابل روحى است؛ زیرا فیزیکى، چنان که گفته‏اند، متعلق به پدیدارهاى مادى‏ای است که تابع قانون حتمیّت و جبر علمى است. اما روحى متعلق به پدیدارهاى نفسانى است که به آزادى متصف می شوند.همچنین فیزیکى در مقابل ریاضى یا نظرى است؛ زیرا فیزیکى متعلق به ظواهر اجسام حقیقى است، و ریاضى یا نظرى متعلق به معانى مجرد است‏".

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ارسطو اولین کسی است که به این موضوع پی برد که یک سلسله مسائل وجود دارد که در هیچ علمی اعم از طبیعی، ریاضی، اخلاقی یا اجتماعی نمی گنجد. وی تشخیص داد محوری که این مسائل را به عنوان عوارض و حالات گرد خود جمع کرده، موجود "بما هو موجود است"، ولی ارسطو هیچ نامی روی این علم نگذاشته بود، اما وقتی آثار او را در یک دائرة المعارف جمع کردند، این بخش از نظر ترتیب بعد از بخش طبیعیات (فیزیک) قرار گرفت، ولی چون نام مخصوص نداشت به متافیزیک (بعد از فیزیک) معروف شد که ترجمه عربی آن "ما بعد الطبیعة" است.بر اثر گذشت زمان فراموش شد که نام گذاری این علم به جهت واقع شدن بعد از مباحث طبیعیات بوده ؛ چنین گمان شد، این نام از آن جهت بر این علم گذاشته شده است که مسائل این علم یا حداقل بعضی از مسائل این علم مثل: خدا و عقول مجرده خارج از طبیعت هستند؛ از این رو برای افرادی مثل ابن سینا این سؤال پیش آمد که می بایست این علم را ما قبل الطبیعة نام نهاد؛ چرا که خداوند و عقول مجرده از نظر رتبه وجودی قبل از طبیعت هستند نه بعد از آن.بعدها در میان بعضی از متفلسفان جدید این اشتباه لفظی و ترجمه ای منجر به یک اشتباه معنوی شد. گروه زیادی از اروپائیان کلمه ماوراء الطبیعة را معادل "مابعد الطبیعة" پنداشتند و گمان کردند که موضوع این علم اموری است که خارج از طبیعت هستند حال آن که موضوع این علم شامل طبیعت و ماورای طبیعت و هر چه موجود است می شود. این دسته از افراد متافیزیک را این گونه تعریف کردند: متافیزیک علمی است که فقط درباره خدا و امور مجرد از ماده بحث می کند.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
پس برای فهم این دو واژه باید تقسیمات حکمت را هم بیان کرد. "حکمت به دو بخش نظری و عملی تقسیم می شود. حکمت نظری که ناظر به دانستنی ها است، شامل طبیعیات، ریاضیات و الهیات بود، و طبیعیات شامل کیهان شناسی، معدن شناسی، حیوان شناسی و گیاه شناسی می شد. ریاضیات به حساب، هندسه، هیئت و موسیقی تقسیم می شد و الاهیات هم به دو بخش الاهیات به معنی الاعم (مباحث مربوط به اصل هستی) و الاهیات به معنی الاخص (مباحث مربوط به خدا شناسی) که مجموع این دو بحث الاهیات را، متافیزیک می گفتند".
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
با این توضیحات روشن شد منظور از فیزیک علم طبیعیات است و منظور از متافیزیک الاهیات است.

 

 

رابطه بین علم فیزیک و علم متافیزیک:

 

بنابر قول صحیح مترادف قرار دادن دو واژه ماوراء الطبیعة و مابعد الطبیعة خطایی است که افراد ناآگاه مرتکب شده اند؛ چرا که مابعد الطبیعة بر اساس محل ذکر این علم بعد از مبحث طبیعیات در کتاب ارسطو بوده و ماوراءالطبیعه بر اساس وجود مضامین ماورایی در خود علم است؛ بنابراین، رابطه بین فیزیک (طبیعیات) و متافیزیک (ما بعد الطبیعة) در علوم این است که متافیزیک عهده دار اثبات موضوع علم طبیعیات است، و بسیاری از اصول موضوعه علوم در این علم اثبات می شود، و در مقابل علوم دیگر، در اثبات برخی از مقدمات براهین فلسفی،فلسفه را یاری می کنند.

 

 

رابطه بین عالم فیزیک با عالم متافیزیک:

 

در جهان خارج بین عالم فیزیک و عالم متافیزیک رابطه جزء و کل است و نسبت بین آنها عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی موضوع علم فیزیک بخشی از موضوع متافیزیک است؛ چون موضوع علم فیزیک مادیات است و موضوع متافیزیک مطلق هستی است، که هم شامل مادّیات(طبیعت) می شود، هم شامل ماوراء طبیعت.

 

رابطه بین فیزیک و ترانس فیزیک:

 

در فلسفه اسلامی رابطه این دو (رابطه بین طبیعت (فیزیک) و ماوراء طبیعت (ترانس فیزیک)) رابطه بین علت و معلول است؛ یعنی موجودات ماورایی علل وجودی این عالم ماده هستند. مادیات همه سراسر محدودیت اند و این محدودیت با این گستردگی در عالم ماورای طبیعت وجود ندارد. همچنین رابطه بین ماده و ماوراء ماده، رابطه حقیقت و رقیقت نیز شمرده شده است.

گفتنی است که افلاطون و پیروان او نظام خلقت را در مثل تجسم کرده‏اند. وى عالم را دو بخش کرده است. فیزیک و متافیزیک، عالم ماوراى طبیعت اصل است و عالم طبیعت سایه و ظل عالم ماورا است، عالم ماورا عالم ارباب انواع است که از دیدگاه او مثل الامثال در رأس مخروط قرار دارد و عالم اجسام در قاعده آن. این خلقت مخروطى شکل که البته در تصویر مى‏توان نظام خلقت او را به شکل مخروط تصور کرد، بدین گونه است که مثل الامثال و رب الارباب،

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
از ذات مبدأ اول به وجود آمده است و فیض به تدریج متکثر و ارباب انواع یا امثال تکثر یافته‏اند تا به عالم اجسام که قاعده آن مخروط است. عالم مثل عالم پایدار است و عالم انواع جسمانیه غیر پایدار و در معرض کون و فساد است.
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.


1 جمیل صلیبا، فرهنگ فلسفى، منوچهر صانعى دره بیدى، ص 507، چاپ اول، انتشارات حکمت، تهران، 1366 هـ ش.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی،ج 1، ص 94، چاپ جدید، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1362ش، با اندکی تلخیص؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 1، ص 69، چاپ دوم، سازمان تبلیغات اسلامی معاونت فرهنگی، تهران، 1366ش.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
غرویان، محسن، در آمدی بر آموزش فلسفه استاد مصباح یزدی، ص 33، چاپ سوم، انتشارات شفق، 1373ش.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مجمع البحوث الاسلامیة، شرح المصطلحات الفلسفیة، ص 355، مجمع البحوث الاسلامیة، مشهد، چاپ اول، 1414 هـ ق.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
سجادى، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفى ملاصدرا، ص 317، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، چاپ اول، 1379 هـ ش.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

قدرت ذهن درسازگاری با محیط:

 

مغز انسان جهت کنترل و نظارت بر اعضای انسان از طریق نورون ها فرکانس های الکتریکی به آنها ارسال می نماید و به این ترتیب می تواند حرکت آنها را کنترل نماید. از طرفی در حرکات ارادی فرد با یادآوری عملی که می خواهد انجام دهد ذهن را درگیر ایجاد یک حرکت می نماید و ذهن با توجه به نوع این حرکت و نحوه عمل آن فرکانس هایی را به عضله مربوط ارسال کرده و به این ترتیب ما می توانیم حرکت را انجام دهیم.از طرفی ذهن در ابتدای نوزادی این قابلیت را به طور کامل به وجود نمی آورد زیرا هر چه تصویر ساخته شده از یک حرکت در ذهن کاملتر و گسترده تر باشد ذهن سیگنال های بهتری را به عضلات ارسال می نماید و در نتیجه حرکت سریعتر و بهتر صورت می گیرد.ذهن وقتی برای اولین بار تلاش می کند تا حرکت ارادی را به وجود آورد. تصاویری از حرکت موجود را در ذهن ساخته و با توجه به تصویر این حرکت اقدام به تولید سیگنال هایی می نماید که با توجه به نوع حرکت مسیر خود را پیدا می نمایند. پیدا کردن مسیر نورون ها در بدن انسان در بخشی از سیگنالهاب ارسال شده از تصویر ایجاد شده کد می شود. برای مثال وقتی ذهن آماده بالا آوردن دست می شود ابتدا با سرعت بسیار زیادی یک تصویر از بالا آوردن دست در ذهن ایجاد می نماید و با استفاده از این تصویر سیگنالی تولید می شود و این سیگنال علاوه بر این که حاوی اطلاعاتی در خصوص حرکت است مسیر حرکت و نقطه موثر را نیز در خود جای داده است و بنابراین اشتباهی در کنترل دست و یا اشتباه در نوع عضله صورت نمی گیرد. از طرفی ذهن در ابتدای تشکیل این تصویر از فرکانس های محدودی استفاده می نماید و در نتیجه در ادغام و تداخل امواج برای ساختن تصویر فرکانس های محدودی را از بخش های محدودی به کار میگیرد و برای انجام کار فرکانسهای لازم را به صورت یک سیگنال ساده به عضله می فرستد. بعد از این که حرکت انجام گرفت و ذهن حرکت واقعی را به صورت تصویر در خود ایجاد نمود از تصویر ایجاد شده در ذهن مجددا برای ساخت سیگنال بعدی کمک می گیرد و با ادامه این حرکات ذهن تصاویر بیشتری دریافت و از آن تصاویر در ساختن تصویر حرکتی دقیق تر استفاده نموده و در نتیجه حرکت ایجاد شده با کمک ذهن روز به روز بهتر صورت می گیرد. این عمل به خصوص در رشته سایبورگ خود را نشان می دهد. در این رشته از سخت افزارها و نرم افزارهای کامپیوتری برای کمک به کعلولان بهره می گیرند.در این عمل یک عضو مصنوعی برای کمک به معلولان امواج و سیگنال های مغز را دریافت نموده و آنها را به ربات ها منتقل و عمل خواسته شده در مغز توسط ربات ها انجام میگیرد. سنسورها و حسگرهایی که بر روی عضو مورد نظر مانند دست قطع شده قرار گرفته اند می توانند سیگنال های مغز را دریافت و با آنالیز انها توسط نرم افزارهای کامپیوتری سیگنال های لازم برای حرکات بازوهای ربات ارسال شوند. در این مطالعات مشخص شده است که هر چند حرکات در ابتدا بسیار ناچیز و ابتدایی بودند ولی به مرور وقتی که در ذهن حرکات مرور می شوند و تصاویر بهتری ایجاد می شود ذهن سیگنال های بهتری را ارسال می نماید و می تواند حرکات بهتری را انجام دهد. تصاویر mri از مغز این افراد نشان می دهد که وقتی برای ایجاد تصاویر در ذهن از سلول های بیشتری در ذهن استفاده می شود و بخش های بیشتری از ذهن درگیر ساخت تصاویر برای ایجاد سیگنال نهایی به کار گرفته می شوند در نتیجه حرکت بهتری انجام می شود و این موضوع نشان می دهد که وقتی ذهن تصویر را با استفاده از سیگنال ها و امواج مختلف در ذهن می سازد می تواند امواج مختلفی را در سیتم تداخلی خود وارد نموده و در نتیجه تصویر کاملتری را به وجود آورد که سیگنال نهایی تولید شده از این تصویر ویژگی های لازم برای به حرکت درآوردن عضلات را در خود دارد و در نتیجه عضلات بهتر حرکت می نمایند. با توجه به همین موضوع است که سیگنال ها طوری تنظیم و فرستاده می شوند که برای حس گرها و سنسورهای مکانیکی ساخته شده به دست انسان قابل درک تر باشد یعنی با افزایش تمرکز بر روی بازوی آهنی در ذهن سیگنالی تولید می شود که بهتر می تواند توسط حس گرها آنالیز شود و حرکت بازوهای ربات بهتر صورت می گیرد. ذهن در این ارتباط تصاویر فلزی را به کار می گیرد و در نتیجه سیگنال هایی را ارسال می کند که برای حس گرها بهتر قابل دریافت می باشند و در نتیجه به مرور حرکت بازوهای متصل شده به دست قطع شده بهتر و بهتر می شوند و ذهن خود را با بازوی متصل شده تطبیق می دهد.

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه
ینی هیشکی علاقمند نیس به این موضو؟؟؟ :(

 

سلام.

راستش من پستا رو نصفه خوندم، خسته شدم وسطش :hanghead:

 

می تونی خودت مختصرتر به زبون خودت یه توضیحی دربارش بدی و چیزایی که ازش میدونی؟

  • Like 2
لینک به دیدگاه
سلام.

راستش من پستا رو نصفه خوندم، خسته شدم وسطش :hanghead:

 

می تونی خودت مختصرتر به زبون خودت یه توضیحی دربارش بدی و چیزایی که ازش میدونی؟

 

بله حتما

من اطلاعاتی رو کسب کردم تا این حده که (البته کلی ولی مختصر) عکس و العمل مغز به این شکله که با دریافت سیگنال عمل میکنه ینی اعصاب به وسیله الکترون ها سیگنالهایی رو ایجاد میکنن و این سیگنال هارو به وسیله رگ های اعصاب به مغز منتقل میکنن و مغز باعث ایجاد عکس العمل میشه حالا بعضی از افراد میتونن این سیگنال هارو کنترول کنن و تسلت دارن(اگه غلط املایی نداشته باشم) و برای همین میتونن این سیگنال هارو که از الکترون ناشی میشه به یک انرژی زیادی تبدیل کنن.

به کل این علم که باعث میشه آدم یه دنیای دیگه رو تجربه کنه میگن متافیزیک.

البته اطلاعات من خیلی کمه و این پستارو اینجا آوردم که دوستای متخصص کمک کنن تا بیشتر بحث کنیم رو این مطالب:a030::w16:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 2 سال بعد...
آیا در مورد کوارک کسی اطلاعاتی داره؟؟؟

 

چه اطلاعاتی؟ به چه نتیجه ای می خوایید برسید؟

من در حد اطلاعات عمومی میدونم. اما مورد سوال، مجهوله هنوز.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...