bar☻☻n 5895 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۲ در یونان باستان، سقراط به دانش زیادش مشهور بود و احترامی والا داشت. روزی یکی از آشنایانش، او را دید و گفت: سقراط! آیا میدانی من چه چیزی درباره دوستت شنیده ام؟ سقراط جواب داد: یک لحظه صبر کن، قبل از اینکه چیزی به من بگویی، مایلم که از یک آزمون کوچک بگذری. این آزمون، پالایش سهگانه نام دارد. - پالایش سهگانه؟ سقراط: درست است، قبل از اینکه درباره دوستم حرفی بزنی، خوب است که چند لحظه وقت صرف کنیم و ببینیم که چه میخواهی بگویی. اولین مرحله پالایش حقیقت است. آیا تو کاملا مطمئن هستی که آنچه که درباره دوستم میخواهی به من بگویی حقیقت است؟ - نه، در واقع من فقط آن را شنیدهام. سقراط: بسیار خب، پس تو واقعاً نمیدانی که آن حقیقت دارد یا خیر. حالا بیا از مرحله دوم بگذر، مرحله ی پالایش خوبی. آیا آنچه که درباره دوستم میخواهی به من بگویی، چیز خوبی است؟ - نه، برعکس. سقراط: پس تو میخواهی چیز بدی را درباره او بگویی، اما مطمئن هم نیستی که حقیقت داشته باشد. با این وجود ممکن است که تو از آزمون عبور کنی، زیرا هنوز یک سوال دیگر باقی مانده است: مرحله ی پالایش سودمندی. آیا آنچه که درباره دوستم میخواهی به من بگویی، برای من سودمند است؟ آشنای سقراط: نه، حقیقتاً نه. سقراط نتیجهگیری کرد: بسیار خب، اگر آنچه که میخواهی بگویی، نه حقیقت است، نه خوب است و نه سودمند، اصلاً چرا میخواهی به من بگویی؟! لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده