رفتن به مطلب

مداد سفید


ارسال های توصیه شده

 

مداد رنگی ها مشغول بودند به جز مداد سفید؛

هیچ کسی به او کار نمی داد.

همه می گفتند تو به هیچ دردی نمی خوری.

یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند،

مداد سفید تا صبح کار کرد...

ماه کشید

مهتاب کشید

و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچکتر شد.

صبح توی جعبه مداد رنگی جای خالی او، با هیچ رنگی پر نشد...

 

 

 

  • Like 7
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...