رفتن به مطلب

سقراط و مرد رنجیده


ارسال های توصیه شده

دوستان این داستان به طور حتم برای ما یه درس بزرگ و کاربردی به ارمغان میاره، به شرط اینکه باورش کنیم!

با درک مقصود اصلی داستان و سوق دادن فکر به سمت این نوع تفکّر به آرامش عجیبی می رسیم.

باور کنید که امکان داره. اگر آدم حسّاسی هستید کمی فکرتون رو به این جهت مایل کنید. خواهید دید که نور عشق و آرامش دل رو روشن و آروم میکنه. فقط کافیه این رو باور کنیم که میشه به جنس آدم با هرنوع رفتار و اشتباهی که داره عشق ورزید و بدی ها رو بر مبنای اشتباه گذاشت. به عبارتی از اشتباه ناراحت باشیم نه از شخص خاطی!

این نظر من بود. دوست دارم اگر موضوع براتون جذّابه نظراتتون رو بگید.

:icon_gol:

 

 

******************************

 

 

سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متأثر بود. علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد: در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم، جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت. من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.

سقراط گفت: چرا رنجیدی؟ مرد با تعجب گفت:

خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است!

سقراط پرسید: اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟

مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود!

سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟

مرد جواب داد: احساس دلسوزی و شفقت! سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.

سقراط گفت: همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی.

آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟

و آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟!

اگر کسی فکر و روانش ناسالم باشد، هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟

بیماری فکری و روان نامش غفلت است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند. پس از دست هیچ دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده .

بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است.

 

 

  • Like 6
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...