ermia_rooz 4760 ارسال شده در 1 مرداد، 2011 همه از دست غیر مینالند سعدی از دست خویشتن فریاد حرف پیشنهادی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ 1
ermia_rooz 4760 ارسال شده در 1 مرداد، 2011 فاش ميگويم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم ه... هیچ دستی نشود جز بر خوان تو دراز کس نجوید به جهان جز اثر پای تو را ق 2
AFARIN 7196 ارسال شده در 1 مرداد، 2011 قد همه دلبران عالم پيش الف قدت چو نون باد هر دل كه ز عشق توست خالي از حلقه وصل تو برون باد ج.... 2
ermia_rooz 4760 ارسال شده در 1 مرداد، 2011 جزعشق تو، هیچ نیست اندر دل ما عشق تو سرشته گشته اندر گلِ ما ن 3
* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 1 مرداد، 2011 جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب من فدای تو ؛به جای همه گل ها تو بخند م
AFARIN 7196 ارسال شده در 1 مرداد، 2011 نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم ديگر اكنون با جوانان ناز كن با ما چرا ل... 2
ermia_rooz 4760 ارسال شده در 1 مرداد، 2011 لب فرو بست هر آن کس رخ چون ماهش دید آنکه مدحت کند از گفته خود مسرور است ک 2
نیمه ماه 2908 ارسال شده در 1 مرداد، 2011 کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد "ز" 3
Anarchist 1419 ارسال شده در 1 مرداد، 2011 زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت ... کانکه شد کشته او نیک سرانجام افتاد هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است ... این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد ث 1
خانوم بهار 3412 ارسال شده در 2 مرداد، 2011 ثمره گر ندهد آن فغان خواهد داد اثری گر نکند ناله دعا خواهم کرد "گ" 3
ermia_rooz 4760 ارسال شده در 2 مرداد، 2011 گلشن کنید میکده را، ای قلندران طیر بهشت میزده در گفتگوی ماست و 2
zahra22 19501 ارسال شده در 2 مرداد، 2011 عطار اندرین ره اندوهگین فروشد زیرا که او تمام است انده گسار ما را ف.. 2
Anarchist 1419 ارسال شده در 2 مرداد، 2011 فاش میگویم و از گفته ی خود دلشادم ... بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق ... که در این دامگه حادثه چون افتادم من ملک بودم و فردوس برین جایم بود .... آدم آورد در این دیر خراب آبادم ژ 1
ermia_rooz 4760 ارسال شده در 3 مرداد، 2011 ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد آن تگرگ ناز افشان بارش عناب داد ی 3
نیمه ماه 2908 ارسال شده در 3 مرداد، 2011 یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت حاش لله که روم من ز پی یار دگر "خ" 3
ermia_rooz 4760 ارسال شده در 3 مرداد، 2011 خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت به قصد جان من زار ناتوان انداخت و 2
نیمه ماه 2908 ارسال شده در 3 مرداد، 2011 وفا مجوی ز کس ور سخن نمیشنوی به هرزه طالب سیمرغ و کیمیا میباش "د" 3
surgun 729 ارسال شده در 3 مرداد، 2011 دامن یار به دست آر و ره میکده گیر نشناس اینکه به از میکده جائی باشد ب ... 2
ارسال های توصیه شده